پاورپوینت کامل فلسفه منطق ارسطو (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه منطق ارسطو (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه منطق ارسطو (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه منطق ارسطو (دائرهالمعارفبزرگاسلامی) ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
فلسفه منطق ارسطو (دائرهالمعارفبزرگاسلامی)
مقالات مرتبط: ارسطو (مقالات مرتبط).
مقالات مشابه: فلسفه منطق ارسطو.
فلسفه منطق ارسطو، ارسطو به درستی مبتکر و بنیانگذار «منطق» شناخته شده است و آنچه ما منطق مینامیم، وی «تحلیلها» می نامد. منطق دانش نیست، بلکه «پیشآموزی» است، شرط پیشین هرگونه پژوهش است، یعنی منطق همچون افزار فلسفه بهشمار میرود. هدف قواعد منطق ارسطو، شناخت واقعیت است، آنگونه که در ذهن و اندیش انسان بازتاب دارد. وی برای نشاندادن شکلهایی که ما به واقعیت میاندیشیم، بحث مقولات عشر را مطرح میکند و در میان آنها برای مقوله جوهر اهمیت ویژهای قائل میشود. ارسطو همچنین دربار محمولات، یعنی پیوندهای مفاهیم کلی با موضوعهایی که آنها محمولشان قرار میگیرند، بحث میکند، که در اصطلاح منطق «کلیات خمس» نامیده میشوند و عبارتند از جنس، نوع یا گونه، فصل یا اختلاف، خاصه یا ویژگی و عرض یا رویداد. او همچنان در مباحث منطقی خود به تعریف یا حدّ، قضیه، قیاس و حدود آن، استقرا و برهان میپردازد.
فهرست مندرجات
۱ – بنیانگذار منطق
۲ – افزار فلسفه
۳ – مقولات دهگانه
۴ – مقوله جوهر
۴.۱ – تعریف جوهر
۴.۲ – جوهر در متافیزیک
۵ – کلیات خمس
۶ – تعریف
۷ – قضیه
۸ – قیاس
۸.۱ – مقدمه
۸.۲ – تعریف قیاس
۸.۳ – حدود قیاس
۹ – استقرا
۱۰ – برهان
۱۰.۱ – مبدأ برهان
۱۱ – فهرست منابع
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع
۱ – بنیانگذار منطق
ارسطو به درستی مبتکر و بنیانگذار «منطق» شناخته شده است. در منابع عربی اسلامی، مکرراً او را «صاحب المنطق» مینامند. اما خود ارسطو هرگز آنگونه نوشتههایش را که «منطقی» نام گرفتهاند، منطق نخوانده است. آنچه ما منطق مینامیم، وی «تحلیلها» می نامد. منطق دانش نیست، بلکه «پیشآموزی» است، شرط پیشین هرگونه پژوهش است؛ به گفت ارسطو، بعضی از کسانی که میکوشند دربار حقیقت سخن بگویند، بیدانستن تحلیلها به این کار میپردازند، در حالی که باید این مسائل را از پیش فهمیده باشند.
[۱] .کتابIV، فصل۳، گ۱۰۰۵b، سطرAristotle، Metaphysica، ۴-۳
[۲] ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی (شرف)، ص۹۶.
۲ – افزار فلسفه
در زمانهای بعد، مجموع نوشتههای منطقی ارسطو را «اُرگانُن» (= افزار) نامیدند، یعنی منطق را همچون افزار فلسفه بهشمار آوردند. واژ «منطقی» نزد ارسطو بهطورکلی به این معناست که دربار موضوعی یا امری از لحاظ صوری و زبانی بررسی شود و در برابر آن «تحلیلی» قرار دارد که به معنی مطابقت با قواعد استدلالی و برهانی است.
[۳] .کتاب I، فصل ۲۲، گ ۸۴a، سطرAristotle، Analytica priora، ۷
یادآوری این نکته لازم است که قواعد منطق ارسطو، نه تنها با تحلیل شکلهای اندیشیدن سر و کار دارد، بلکه هدف آن شناخت واقعیت است، آنگونه که در ذهن و اندیش انسان بازتاب دارد. بدینسان شکلهای استدلال باید به ما آگاهی یقینی دربار چگونگی پیوندهای پدیدههای عینی بدهد و درستی نتیجهگیریهای واقعی تأیید شود. این درست مطابق با نظری شناخت ارسطوست. تحلیل شکلهای اندیشه، درواقع تحلیل اندیشههایی است که ما از واقعیت و دربار آن داریم، یعنی واقعیتی که در ما به شکل اندیشه درآمده است. از اینجاست که ارسطو در همبستگی اندیشه با واقعیت، مسأل «مقولات» را مطرح میکند.
۳ – مقولات دهگانه
مقولات نزد ارسطو، از یکسو، شکلهایی را که ما در آنها به واقعیت میاندیشیم، نشان میدهند و از سوی دیگر، نشانگر شکلهایی از واقعیتند، به آنگونه که در خود وجود دارند. خود واژ «کاتگوریا» یا «گفتار»، یعنی شکلهای گوناگونی که در آنها میتوان دربار یک چیز سخن گفت و درست به همین علت، ارسطو آنها را «مقولات متعلق به موجود» مینامد.
[۴] .کتاب III، فصل ۱، گ ۲۰۰b، سطرAristotle، Physica، ۲۸
[۵] .کتابV، فصل۲۸، گ۱۰۲۴b، سطرAristotle، Metaphysica، ۱۳
[۶] ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی (شرف)، ص۱۸۶.
وی همچنین مقولات را «جنسهای موجود» مینامد.
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که ارسطو خود، در موارد بسیار اندک، از دستآوردهای منطق خویش استفاده میکند و خوانند آثار او نیز، هرگز خود را مجبور نمییابد که از «ارگانن» وی یاری جوید. در این میان جدول مقولات، مهمترین بخش است که در مرز میان منطق و هستیشناسی قرار دارد. مقولات دهگان ارسطو اینهاست: ۱. جوهر (گوهر، اوسیا)، ۲. چندی (کم)، ۳. چونی (کیف)، ۴. پیوند (اضافه، نسبت)، ۵. جا (مکان، اَین)، ۶. هنگام (زمان)، ۷. نهاد (وضع)، ۸. داشتن (ملک، قُنیه)، ۹. کُنش (فعل)، ۱۰. واکنش (انفعال).
[۷] .فصل IV، گ ۱b، سطرAristotle، Categoriae، ۹۵
[۸] .فصل IV، گ ۲a، سطرAristotle، Categoriae، ۴
۴ – مقوله جوهر
در این میان مقوله جوهر نزد ارسطو اهمیت ویژهای دارد. دربار این واژه و مفهوم آن در اینجا توضیح مختصری لازم است. آنچه در اصطلاح فلسفی، از راه ترجمههای عربی نوشتههای ارسطو «جوهر» نامیده شده است، برابر واژ یونانی ousia (اوسیا) است و اوسیا خود مشتق از فعل یونانی eimi (= بودن یا باشیدن) است و شکل آن از اسم فاعل مفرد مؤنث ousa گرفته شده که دقیقاً به معنای باشنده یا کائن است و اوسیا همچون حاصل مصدر یا اسم مصدر به معنای «باشندگی» «باشش» یا «کینونت» عربی است و در غیراصطلاح فلسفی به معنای دارایی، خواسته، ملکیت شخصی و همچنین وضع و حالت است. در ترجمههای لاتینی آثار ارسطو که بعدها پای ترجم آن در زبانهای اروپایی شده است، ousia به شکلهای essentia، queentia، substantia و نیز entitas (که دقیقتر از همه است) آمده است. اوسیا، از زمان افلاطون به بعد، مرادف با طبیعت، سرشت و نهاد، و ضدِ génésis به معنای پیدایش، زایش و شدن به کار میرفته است و بر هستی یا وجود ثابت و پایدار و دگرگونیناپذیر، دلالت داشته است.
[۹] .Plato، Timaios، c29
[۱۰] .Plato، Sophistes، ۲۳۲c
نزد ارسطو اوسیا به معنای هستی قدر اول است و در نوشتههای متعددش آن را در نحوههای مختلف معنای آن به کار میبرد. از یکسو آن را مرادف «چیی» (ما الشئ یا ما هوالشئ) مینهد و از سوی دیگر، چنانکه خواهیم دید، آن را تعریف، و به دو بخش تقسیم میکند.
اکثر نخستین مترجمان قدیم عربی، اوسیا را ــ شاید طبق الگوی فارسی آن ــ «جوهر» ترجمه کردهاند. بعضی نیز آن را به شکل «الذات» برگرداندهاند. جوهر که معرّبِ گهر است در پهلوی به معنای سرشت، طبیعت، ماهیت و نهاد بوده است. به هر روی، در واژ جوهر، معنای بسیار مهم، دقیق و فراگیر اوسیا گم میشود. بدینسان بهتر میبود که نخستین مترجمان عربی، این واژه را به همان شکل اصلی آن (اوسیا) به کار میبردند، همانگونه که برخی واژههای دیگر یونانی را به همان شکل اصلی یا با اندک تغییری، معرّب میکردند و به کار میبردند (مانند قاطیغوریاس، باری ارمینیاس، آنالوطیقا و…). اکنون بهتر است که اندک اندک در ترجمههای فارسی آثار ارسطو، همان واژ اوسیا به کار برده شود، تا معنا و مفهوم اصلی ارسطویی آن از میان نرود.
[۱۱] .Owens، J.، The Doctrine of Being in the Aristotelian Metaphysics، Toronto، ۱۹۷۸، p137-151
۴.۱ – تعریف جوهر
ارسطو چند تعریف از اوسیا (جوهر) دارد. در یکجا میگوید: اوسیا در دقیقترین، نخستین و بهترین تعبیر آن چیزی است که نه در موضوعی گفته میشود و نه در موضوعی هست، مانند انسانی یا اسبی؛ اما وی از جوهرهای دومین نیز سخن میگوید، یعنی انواعی که جوهرهای نخستین را در بر دارند و نیز آنهایی که همچون جنسها، انواع را در بر میگیرند، مانند نوع «انسان» که یک انسان را در بر دارد و جنسی که این نوع به آن تعلق دارد، یعنی جاندار (حیوان). اینها، یعنی انسان و جاندار ــ با نوع و جنس ــ اوسیاهای دومین نامیده میشوند.
[۱۲] .فصل ۵، گ ۲a، سطرAristotle، Categoriae، ۱۹-۱۱
در میان جوهرهای دومین، نوع بیشتر جوهر است تا جنس، زیرا به جوهر نخستین نزدیکتر است؛ چه، اگر باتوجه به جوهر نخستین پرسیده شود که این چیست؟ و در پاسخ انواع را بیان کنند. مثلاً اگر دربار یک فرد معین بگویند «انسان» است، آگاهانندهتر از این است که از «حیوان» سخن بگویند، زیرا آن یک (نوع) خاص اوست، و این یک (جنس) بسی عامتر است.
[۱۳] .فصل ۵، گ ۲b، سطرAristotle، Categoriae، ۱۳-۸
از سوی دیگر، اوسیا پیش از هر چیز نزد ارسطو بر «این چیز در اینجا» (هذاالشئ) دلالت دارد و این دربار جوهرهای نخستین به درستی صادق است که بر «این چیز در اینجا» دلالت میکنند، زیرا آنچه جوهر نخستین بر آن دلالت دارد، یک شخص و عدداً یکی است.
[۱۴] .فصل ۵، گ ۳b، سطرAristotle، Categoriae، ۱۳-۱۰
۴.۲ – جوهر در متافیزیک
اما مقول اوسیا نزد ارسطو منحصر به «مقولات» وی نمیشود، بلکه مبحث مهمی در متافیزیک وی نیز بهشمار میرود، بهویژه در کتابهای چهارم، ششم و هفتم آن مفصلاً دربار جوهر بررسی میکند. در یکجا میگوید: نخستین موجود که نه فلان موجود است، بلکه موجود به نحو مطلق است، باید که جوهر باشد. «نخستین» به معناهای بسیار گفته میشود. با وجود این، خواه بر حسب تعریف یا بر حسب شناخت و خواه برحسب زمان، و به هم آن معانی، اوسیا (جوهر) نخستین است، چون هیچیک از محمولات دیگر نمیتوانند جداگانه وجود داشته باشند و تنها جوهر است که چنین است. برحسب تعریف (یا مفهوم) نیز اوسیا نخستین است، زیرا در تعریف هریک از چیزها حضور تعریف جوهر ناگزیر است.
[۱۵] .کتابVII، فصل۱، گ۱۰۲۸a، سطرAristotle، Metaphysica، ۳۵-۳۰
[۱۶] ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی (شرف)، ص۲۰۸.
در جای دیگری آمده است که اوسیا (جوهر) به یک گونه، از اجسام ساده یا بسیط گفته میشود، مانند خاک، آتش، آب و مانند اینها؛ و به طور کلی اجسام و آنچه مرکب از آنهاست از جانوران و موجودات مینوی و اعضای آنها. هم اینها جوهر نامیده میشوند، بلکه چیزهای دیگر محمول آنها میگردند. همچنین جوهر به آن گفته میشود که علت ذاتی (درون باشند) هستی چیزهایی است که محمول موضوعی نمیشوند، مانند روان (نفس) در جانوران، و نیز هم اجزاء درونی یا ذاتی آنگونه چیزها که آنها را محدود میکنند و بر «این چیز در اینجا» دلالت دارند. درنتیجه اوسیا (جوهر) به دو گونه گفته میشود: ۱. چونان واپسین موضوع (زیر نهاد) که فراتر از آن به چیز دیگری اثبات نمیشود، ۲. آنچه «این چیز موجودِ در اینجا» و جداگانه است.
[۱۷] .کتابV، فصل۸، گ۱۰۱۷b، سطرAristotle، Metaphysica، ۱۵-۱۰
[۱۸] .کتابV، فصل۸، گ۱۰۱۷b، سطرAris
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 