پاورپوینت کامل غروی کمپانی ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غروی کمپانی ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غروی کمپانی ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غروی کمپانی ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
محمدحسین غروی اصفهانی
دیگر کاربردها: محمدحسین غروی (ابهامزدایی).
محمدحسین غروی اصفهانی (۱۲۹۶-۱۳۶۱ق)، مشهور به کمپانی، فقیه، اصولی، عارف، شاعر، فیلسوف و از مجتهدان معروف شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
کمپانی علوم دینی را در نجف نزد بزرگانی چون حسن تویسرکانی، سید محمد طباطبایی فشارکی، حاج آقا رضا همدانی، آخوند خراسانی، محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و شیخ احمد شیرازی فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید و به تدریس و تربیت شاگردانی پرداخت که در میان آنها از مرجع تقلید، فقیه و فیلسوف گرفته تا مفسر و محدث و متفکر و نویسنده و عارف و واعظ و … را میتوان دید. از علامه غروی تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف برجای مانده که معروفترین تالیف ایشان حاشیه بر کتاب المکاسب است. تخلص او در شعر «مفتقر» است. آیت الله غروی روز دوشنبه پنجم ماه ذیحجه سال ۱۳۶۱ق درگذشت و در حرم امام علی (علیهالسلام) دفن شد.
فهرست مندرجات
۱ – وطن و خاندان
۲ – ولادت و کودکی
۳ – چگونگی ورود به حوزه
۴ – تحصیلات
۵ – گفتار بزرگان
۵.۱ – آقا بزرگ تهرانی
۵.۲ – علامه تهرانی
۵.۳ – علامه طباطبایی
۵.۴ – آیت الله مظفر
۶ – اساتید
۶.۱ – فقه و اصول
۶.۲ – فلسفه و حکمت
۷ – یاران و دوستان
۸ – اجازه اجتهاد
۹ – آثار
۹.۱ – علم اصول
۹.۲ – علم فقه
۱۰ – شاگردان
۱۱ – شاگردان برگزیده عرفان
۱۲ – وفات
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
۱ – وطن و خاندان
دیار نخجوان و آذربایجان از دیرباز سرزمینی مسلماننشین و عالمخیز بوده است و ما تاریخ قفقاز و نخجوان را بیشتر با شخصیتهای سرشناس و درخشان آن میشناسیم. خاندان محقق غروی از آن خانوادههای متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و همیشه میان مردم جایگاه ممتازی را دارا بودند. از اجداد و نیاکان محقق، تنها نام نیکی در تاریخ مانده است که به ترتیب و اجمال نام برده میشوند:
پدرش «حاج محمدحسن»که تاجری درست کار و دیندار بود فرزند «علیاکبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجوانی» است.
[۱] مظفر، محمدرضا، حاشیه محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص۱، چاپ قدیم رحلی، سنگی.
پس از آنکه در سال ۱۲۴۳ق قرارداد ترکمانچای با دستهای قاجاریان امضا شد و در نتیجه آن، بخشی از سرزمین ایران (قفقاز و نخجوان و قسمتی از آذربایجان) از ایران جدا گشت، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و درد و رنجهای سنگینی گشتند. گروهی مردند، گروهی ساختند و سوختند و گروهی دیگر هجرت را برگزیده، از خانه و کاشانه چشم پوشیده، تنها جان به سلامت بردند.
حاج محمداسماعیل نخجوانی (پدر بزرگ محقق غروی) از این گروه اخیر بود که به همراه خانوادهاش به شهر تبریز کوچید. اما در تبریز هم اوضاع را مساعد ندید و پس از چند صباحی به شهر اصفهان روی آورد. سالیانی را در آن شهر سپری ساخت تا آنجا که خود و فرزندانش به «اصفهانی» شهرت یافتند. ولی دیری نپایید که خاندان نخجوانی از اصفهان هم کوچ کردند تا بالاخره به شهر زیارتی و مذهبی کاظمین پناه بردند و همانجا را برای خود وطن اختیار کردند و در آنجا حاج محمدحسن اصفهانی (پدر غروی اصفهانی) برای خود اسم و رسمی یافت.
حاج محمدحسن دیگر آن مرد غریب نبود که روزی پس از روزگاری آوارگی روی به شهر کاظمین آورد. اکنون همه او را مردی محترم، پر خیر و با کفایت میشناختند. بگذریم از اینکه او در میان مردم و تاجران سرشناس عراق به نیک مردی و کارسازی پرآوازه بود و در حوزه بزرگ آن روز نجف هم تاجری صاحب نام و آبرومند بود و همگان وی را با شهرت «معینالتجار» گرامی میشمردند.
[۲] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۱۹۰، چاپ تبریز، ۱۳۶۶ ق.
۲ – ولادت و کودکی
محمدحسین غروی اصفهانی روز دوم محرم سال ۱۲۹۶ق در کاظمین به دنیا آمده و دوران کودکی را در خانوادهای شریف و متدین سپری کرد. او از همان اوان کودکی با نماز و زیارت قبور ائمه (علیهمالسّلام) و سایر مراسم دینی مأنوس گشت تا آنجا که ورود خود را به حوزه درسی امام صادق (علیهالسّلام) مدیون لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) در توسل به آن حضرت میدانست.
۳ – چگونگی ورود به حوزه
حاج محمدحسن معینالتجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی میتواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمدحسین در سر فکری فراتر از فکر پدر داشت، او دوست داشت وارد حوزه شده و علوم اسلامی را فرا بگیرد.
محمدحسین هرگاه فرصت را مناسب میدید، آرزوی خود را با پدر در میان مینهاد و با اصرار از او میخواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمیشد. اما هرچه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمدحسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر میشد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس میکرد و با جدیت از پسر میخواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبهشدن را از سر بیرون کند.
چیزی که این مشکل را برطرف کرد، تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (علیهالسلام) بود. غروی خود میگوید:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا میشد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالیکه زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را میپاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق میسوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (علیه السلام) بود که … عنان از کف هر صاحب دلی میربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبرو داری، تو را چه میشد اگر از خدا میخواستی دل پدرم را به من نزدیکتر میکرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست – راضی میشد … در همین اندیشهها بودم که دیدم پدرم صدایم میکند:
محمدحسین! محمدحسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمیشوم … اگر دلت میخواهد به نجف اشرف بروی برو! (ما این روایت تاریخی را از استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره) شنیدیم و ایشان از فرزند آیت الله غروی اصفهانی، شیخ محمد غروی و او هم از پدرش آیت الله غروی نقل میکردند که پدرم از این توسل که نقشی بسیار حیاتی در زندگانی ایشان داشت، بارها به مناسبتهای مختلفی سخن به میان میآورد و خود را همیشه مدیون این لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میدانست.)
از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت.
۴ – تحصیلات
آیتالله غروی ابتدا هنر خطاطی را به خوبی فرا گرفت. در دهه دوم زندگی، پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به زودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمدحسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه نجف فراهم ساخت تا این استعداد هرچه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمدحسین در دهه دوم زندگی (در سال ۱۳۱۴ یا ۱۳۱۵ق) بود که پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
۵ – گفتار بزرگان
در اینجا سخن برخی از بزرگان را درباره آیت الله غروی میآوریم.
۵.۱ – آقا بزرگ تهرانی
شیخ آقا بزرگ تهرانی پس از آنکه بخشی از فضائل و کمالات وی را میشمارد، چنین مینویسد:
«کوتاه سخن اینکه او از نوابغ روزگار بود. همانان که با عنصر نبوغ و با ملکات و صلاحیتهای خدادادی ممتاز و در مواهب الهی غرقند. او پیش دانشمندان هم عصرش محترم و موقر بود و در حوزه نجف چشمها به سوی او دوخته میشد.
زمان درازی را به تدریس فقه و اصول و علوم عقلی اشتغال داشت. مدرسه او مجمع اهل فضل و کمال بود. گروهی از طلاب با فضیلت از مکتب او فارغ شدند. او جای پای محکمی را در فقه باز کرده بود و در علم اصول دست توانایی داشت. آثارش در این دو وادی بر دیدگاههای ژرف و آرای پخته و پاک او دلالت میکند، ولی از آنجا که نظرگاههای فلسفی او بسیار استوار و محکم مینمود، بیشتر به تدریس فلسفه شهرت یافت، بلکه این بیشتر به خاطر آن بود که کسی از اهل فلسفه در عصر او به پای وی نمیرسید…»
۵.۲ – علامه تهرانی
علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی درباره آیت الله غروی چنین میگوید:
«مرحوم آیت الله (غروی)، فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیمی است که در قرون اخیره به جامعیت او از جهت اتقان علم و دقت نظر و سعه اندیشه و جامعیت بین علم و عمل و اعراض از دنیا و زهد و پاکی، کمتر دیده شده است.»
۵.۳ – علامه طباطبایی
کلام علامه سید محمدحسین طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان):
«مرحوم شیخ، مردی بود جامع میان علم و عمل، رابط میان تقوا و ذوق، دارای طبعی سیال و لهجهای شیرین و… بود.
در فقه و اصول و حکمت و عرفان مؤلفات زیادی دارد که غالب آنها مثل ضروریات یومیه و حیاتی، میان اهل علم دست به دست میگردد. سیمایی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالبا غرق فکر و به خود مشغول بود و زندگانی سادهای داشت.»
۵.۴ – آیت الله مظفر
آیتالله شیخ محمدرضا مظفر میفرماید:
«او [(قدساللهنفسهالعزیز) از آن گوهرهای گرانبها بود که از اقیانوس آفرینش کمتر به دست خواهد آمد. وی عنصری عبقری بود که روزگاران زیادی باید بگذرد تا مادر دهر نظیر او را به دنیا بیاورد. اگر دست تقدیر، او را بر کرسی مرجعیت و ریاست عامه مینشانید و زمام روحانیت را به کف با کفایت او میگذاشت، دیده میشد که چه تحولات عظیمی در تشکیلات روحانی اسلام به وجود میآورد و چگونه مجرای تاریخ عوض میشود. و حتی اگر فاجعه رحلت او چند سالی به عقب میافتاد، این حرکت عظمای علمی آشکار میشد، ولی افسوس که خواست الهی به امضای دعوت او تعلق گرفت و این ثلمه جبرانناپذیر در بنیان روحانیت پدیدار گشت.
شاید خوانندگان گمان برند که نگارنده همچون «بیوگرافیستها» در ترجمه شخصیت این قهرمان عظیمالشان جانب مبالغه و گزاف را گرفته است، ولی آنان که با تصنیفات و تعلیقات بیمانندش آشنا میشوند، از این سوءظن استغفار میکنند.»
۶ – اساتید
استادان آیت الله غروی در مرحله سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشتهاند، عبارتند از:
۶.۱ – فقه و اصول
۱. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۰ق)، محمدحسین غروی، پیش از همه، پلههای نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش میگذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
۲. آیت الله سید محمد طباطبایی فشارکی (۱۲۵۳ – ۱۳۱۶ق)، محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیت الله فشارکی تا سال ۱۳۱۲ق در سامرا سکونت داشت.
[۳] طباطبایی فشارکی، محمد، الرسائل الفشارکیه، ص۵ – ۱۱، چاپ جامعه مدرسین قم.
۳. حاج آقا رضا همدانی (۱۲۵۰ – ۱۳۲۲ق)، حضور در درس و بحث آیت الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب «مصباح الفقیه» شناخته میشود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری میساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
۴. آیت الله آخوند خراسانی (۱۲۵۵ – ۱۳۲۹ق)، آقا محمدحسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سالها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایه الاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب میکرد و روزی که آخوند درگذشت آقا محمدحسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالیکه تنها سی و سه سال از عمرش میگذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پر آوازه نجف گشت.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 