پاورپوینت کامل عقول عرضی ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عقول عرضی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقول عرضی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عقول عرضی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
ارباب انواع
اَرْبابِ اَنْواع، جمع ربّ النوع، اصطلاحی که نخستینبار سهروردی به کار برده و آنها را با مُثُل افلاطونی، طباع تامّ هرمسیان، و فرشتگان محافظ و مدبر انواع در آیین مزدیسنا (امشاسپندان) مترادف گرفته است. شیخ اشراق میگوید: هر یک از انواع جسمانی، دارای مثال و صورتی است که قائم به ماده نیست، بلکه جوهری عقلی است که با معنای معقولِ حقایق مطابقت میکند و برای اثبات وجودِ این صورتها و جوهرهای معقول به قاعده امکان اشرف متوسل شده که، این انواع جسمانی، انگارهها و نشانهها و سایههایی از آن صورتها و جوهرهای معقولاند و حقایق اصلی همان جوهرهای عقلی، یعنی همان مثل افلاطونیند. ربالنوع هر چیز، همیشه همان است و دگرگون نمیشود. اوست که مدیر و مدبر نوع و حافظ خصوصیات ذاتیِ نوع است؛ و از اینجاست که گندم از گندم بروید، جو ز جو. گاهی ربالنوع هر نوع را به اسم آن نوع مینامند و آن را کلی آن چیز میگویند؛ ولی باید توجه داشت که مقصود از کلی، در اینجا، همان سعه وجودی و شمول و سریان و احاطه است. شیخ اشراق در توضیح کیفیت صدور کثرت از وحدت، و نحو پیدایش عقول میگوید: انوار مجردِ صادر از نور الانوار دو دستهاند: نخست انوار قاهر یا عقول، و دیگر انوار مدبر یا نفوس. انوار قاهر یا عقول خود دو ردیفند: ردیف طولی که میان خود رابط علت و معلولی، و تقدم و تأخر ذاتی دارند، و ردیف عرضی یا انوار قاهر صوری همانها هستند که سهروردی آنها را ارباب اصنام، یا ارباب انواع میخواند.
فهرست مندرجات
۱ – گستره بحث
۲ – پدیدآورنده اصطلاح
۳ – مثل افلاطونی
۴ – متفکران اسلامی
۵ – فارابی
۵.۱ – تعبیری نوافلاطونی
۶ – ابن سینا
۷ – شیخ اشراق
۷.۱ – طلسمات و صاحب طلسم
۷.۲ – ثبوت جوهرهای معقول
۸ – حاجی سبزواری
۹ – سعه وجودی رب النوع
۱۰ – کیفیت صدور کثرت از وحدت
۱۱ – تعابیر گوناگون ایده
۱۲ – اصطلاح صنم
۱۳ – قاعده امکان اشرف
۱۴ – ابداع اولی عالم عقل
۱۵ – فرشتهشناسی زرتشتی
۱۶ – اصطلاح طباع تام
۱۶.۱ – اصطلاحی هرمسی
۱۶.۲ – صورت ملکوتی انسان
۱۶.۳ – مربی نفس انسانی
۱۷ – فرشتگان حافظ صور
۱۸ – صدرالدین شیرازی
۱۹ – فهرست منابع
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع
۱ – گستره بحث
ارباب انواع، جمع ربّ النوع، اصطلاحی که هم در مباحث مربوط به تاریخ ادیان و مذاهب، و هم در نوشتههای فیلسوفان به کار رفته است. در اینجا کاربرد فلسفی این اصطلاح بررسی میشود.
۲ – پدیدآورنده اصطلاح
در میان فلاسف اسلامی نخستینبار سهروردی بهطور صریح واژههای ارباب انواع و ربالنوع را به کار برده،
[۱] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۱، ص۴۵۳.
[۲] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۱، ص۴۶۰.
[۳] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۱، ص۴۶۳.
و آنها را با مُثُل افلاطونی، طباع تامّ هرمسیان، و فرشتگان محافظ و مدبر انواع در آیین مزدیسنا (امشاسپندان) مترادف گرفته است. با توجه به این نکته، ضمن مطرح کردن سخنان سهروردی در این باره، اجمالی از تاریخچ این بحث نیز خواهد آمد.
۳ – مثل افلاطونی
چنانکه مشهور است، نظری ایدهها، یا به تعبیر فیلسوفان اسلامی مُثُل، محور اساسی اندیشههای افلاطون بوده است. افلاطون این نظریه را در جایجای آثار خود پرورانده، و گسترش داده است. این نظریه از یکسو با مسأل معرفت، و از سوی دیگر با عقید قدم نفوس در اصطلاح حکمای اسلامی ارتباط پیدا میکند. ایده برای افلاطون در برگیرند مفهومهای کلی، ذات، صورت و جوهر است و چیزها با بهرهداشتن از ایدهها، هستند و شناخته میشوند. در نظر این فیلسوف متعلق معرفت حقیقی باید ثابت و پایدار، یعنی معقول باشد، نه محسوس؛
[۴] .p188 ،Copleston، F.، A History of Philosophy
ازاینرو شناسایی حقیقی فقط شناسایی ایدههاست که همیشه باشنده و همیشه همان و پایدارند و شناخت چیزها در پرتو اید آنها ممکن میشود. از سوی دیگر، ایدهها نه تنها بنیاد شناسایی چیزها، بلکه بنیاد هستی آنها نیز هستند و اشیاء محسوس به نسبتهای گوناگون از ایدهها بهره میگیرند و واقعیت مییابند. ایدهها «مجموع ذواتی هستند که صورتی نامتحرک دارند؛ دستخوش کون و فساد نیستند؛ مشوب به هیچ امر خارجی نیستند؛ به امر دیگری تبدیل نمیشوند؛ نه با چشم دیده میشوند و نه با هیچ حس دیگر، بلکه فقط با عقل دریافته میشوند».
[۵] کربن، هانری، فلسف ایرانی و فلسف تطبیقی، ص۳۴.
امام خمینی مُثُل افلاطونی را از مسائل اختلافی میان افلاطون و ارسطو میداند که ملاصدرا میان این دو گفته را جمع کرده است.
[۶] خمینی، روحالله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۹۱-۹۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
امام خمینی مُثُل افلاطونی را موافق تحقیق میداند و مُثُل را همان قضای تفصیلی حق میداند.
[۷] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۸] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۸۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
به اعتقاد ایشان مثل افلاطونی یا مُثُل نوری همان ربالنوع است که واسطه فیض به مادون خود و موجودات مادی است و از آنها در اصطلاح اشراقیون به اصنام نیز تعبیر میشود
[۹] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
برایناساس برای هر نوعی از انسان و حیوان، یک فرد عقلانی در عالم عقل هست که جامع تمام کمالات افراد این نوع بهصورت وجود مجرد و بسیط است و مربی افراد نوع خود است و تمام حیثیات کمالی وجود افراد در آنجا بهصورت وحدت جمعی وجود دارد.
[۱۰] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۸۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
ازاینرو ربالنوع همان وجود جوهری محیط و تام عقلانی است که به عقیده اشراقیون این وجود کلی بر افراد خود احاطه تام دارد.
[۱۱] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
[۱۲] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
ارتباط مُثُل مانند ارتباط عقول طولیه با یکدیگر نیست، عقول طولیه، ارتباط علی و معلولی با یکدیگر دارند و در عقول طولیه، عقل دوم ذیل عقل اول است اما در روابط میان مثل افلاطونی چنین نیست، مُثُل، همه در عرض هم قرار دارند؛ ازاینرو رابطه علی و معلولی با همدیگر ندارند. به اعتقاد امام خمینی انسان با جسم مادی خود نمیتواند با چنین موجودی نوری اتصال برقرار کند؛ بلکه باید با جوهری مجرد همچون نفس به آن متصل شود.
[۱۳] خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
به باور ایشان یکی از کارکردهای مُثُل افلاطونی، تدبیر و تربیت عالم ماده است. تمام کمالات و اعراض، حرکات و نقش و نگارهایی که در عالم ماده به چشم میآید همه از مُثُل افلاطونی برخاسته است و بیانگر نسبت و ارتباط روحانی و هیئات نوری در مُثُل افلاطونی است.
[۱۴] خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۳۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴ – متفکران اسلامی
متفکران اسلامی نظری ایدهها، یا مُثُل را با تعبیرهای خاص خود ــ که گاهی متفاوت با سخن افلاطون است ــ مطرح کردهاند. به عقید این متفکران، افلاطون بر آن بود که هر نوعی از انواع جسمانیِ محسوس، مثالی در عالم عقل دارد و آن صورتِ بسیط نورانیی است قائم به خود که در مکان نیست. به دید تحقیق، این صورتهای نورانی همانا حقایقند، چرا که از لحاظ مجرد بودن به منزل ارواح صورتهای نوعی جسمانیند، و صورتهای نوعی جسمانی از نظر مادیبودن، به مثاب انگارهها (اصنام) و سایههای آنها هستند. این صورتهای نوری همانها هستند که مُثُل خوانده میشوند.
[۱۵] قطبالدین شیرازی، شرح حکمه الاشراق، ص۲۵۱.
۵ – فارابی
پیش از سهروردی فیلسوفان دیگری مانند فارابی و ابنسینا دربار نظری ایدهها یا مثل بحث کردهاند و با تعبیرات گوناگونی از آن سخن گفتهاند: فارابی، با تأثر از حوز اسکندریه، مثل را «صورتهای علمی قائم به ذات خدا» میداند
[۱۶] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیه، ص۱۵۶.
و مینویسد: افلاطون در بسیاری از سخنان خود اشاره میکند که موجوداتْ صورتهای مجردی در عالم الهی دارند و گاهی آنها را مثل الهی مینامد، مثلی که از میان نمیروند و تباهی نمیپذیرند. آنچه در معرض زوال و تباهی است، همانا موجودات عالم کون و فساد است.
[۱۷] فارابی، ابونصر، الجمع بین رأیی الحکیمین، ص۶۵.
فارابی برای مثل سهگونه وجود میپذیرد: یکی وجود بالقو آنها در چیزهای محسوس؛ دوم وجودی که در ذهن ما دارند؛ سوم وجود خاص آنها در علم خدا، یا در عقل فعال. به این ترتیب وی با قول به وجودهای سهگان مثل میکوشد تا در عین موافقت با اصالت معنای افلاطونی، مقتضیات فلسف ارسطویی را هم درنظر گیرد.
[۱۸] مدکور، ابراهیم، «نظری مثل و مسأل معرفت در فلسف اسلامی»، ص۱۳.
تفاوت نظر افلاطون با سخن فارابی در این است که به عقید افلاطون، مثل، قائمبهذات خویشند، نه قائم به ذات خدا.
[۱۹] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیه، ص۱۵۷.
۵.۱ – تعبیری نوافلاطونی
برداشت فارابی از مثل، بیان دیگری است از سخن نوافلاطونیان که معتقد بودند مثل، اندیشههای خدا هستند؛
[۲۰] .p215 ،Copleston، F.، A History of Philosophy
یا نظر آلبینوس (ح سد ۲م) که مثل افلاطونی را به عنوان علم جاوید خدا تلقی میکرد.
[۲۱] .p199 ،Copleston، F.، A History of Philosophy
از طرف دیگر فارابی در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین، ضمن بحث دربار مثل افلاطون مینویسد: ارسطو در کتاب اثولوجیا وجودِ صورتهای روحانی را اثبات میکند و میگوید که آن صور در عالم ربوبیت موجودند.
[۲۲] .p199 ،Copleston، F.، A History of Philosophy
بدینسان معلوم میشود که موجود بودنِ مثل در «عالم ربوبیت» تعبیری نوافلاطونی است و در کتاب اثولوجیا که نوشتهای است نوافلاطونی مطرح شده است.
۶ – ابن سینا
ابنسینا نیز در بخش الهیات شفا نظری افلاطون و افلاطونیان را دربار ایدهها نقادی میکند.
[۲۳] ابن سینا، الشفاء، الهیات، ص۳۱۰-۳۲۴.
و به گفت صدرالدین شیرازی از مثل به «وجود طبایع نوعی در خارج»، یعنی «کلیِ طبیعی»، یا «ماهیات لابشرط» تعبیر مینماید.
[۲۴] صدرالدین شیرازی، محمد، الشواهد الربوبیه، ص۱۵۶.
ابنسینا صریحاً وجود مثل افلاطونی را مردود دانسته، و دو برهان بر امتناع وجود آن اقامه کرده است.
[۲۵] آشتیانی، جلالالدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، ص۱۸۷.
[۲۶] مطهری، مرتضی، درسهای الهیات شفا، ج۱، ص۳۶۶-۳۷۱.
۷ – شیخ اشراق
اندیش افلاطون در نوشتههای سهروردی به صورتی خاص مطرح شده است.
۷.۱ – طلسمات و صاحب طلسم
سهروردی برای هر نوعی از چیزهای جهان محسوس، ربالنوعی در عالم معنوی و حوز نور میپذیرد و میگوید: مبدأ هم این «طلسمات» نور قاهر است که همان «صاحب طلسم» و «نوع قائم نوری» است؛ و انواع نوری قاهر عقلاً مقدم بر افرادند و «امکان اشرف» وجود این «انواع نوری مجرد» را اقتضا میکند.
[۲۷] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۲، ص۱۴۳.
در این عبارت منظور از «طلسمات» همان محسوسات، و مقصود از «صاحب طلسم» یا «نوع قائم نوری» یا «انواع نوری مجرد» همان ربالنوع یا مثال افلاطونی است که به گفت سهروردی قاعد امکان اشرف وجود آن را اقتضا میکند.
۷.۲ – ثبوت جوهرهای معقول
شیخ اشراق در تلویحات پرده از این تعبیرات برمیدارد و به صراحت میگوید: به عقید بسیاری از پیشینیان هر یک از انواع جسمانی دارای مثال و صورتی است که قائم به ماده نیست، بلکه جوهری عقلی است که با معنای معقولِ حقایق مطابقت میکند. گاهی برای اثبات وجودِ این صورتها و جوهرهای معقول به قاعد امکان اشرف متوسل شده، و گفتهاند این انواع جسمانی، انگارهها و نشانهها و سایههایی از آن صورتها و جوهرهای معقولاند و حقایق اصلی همان جوهرهای عقلی، یعنی همان مثل افلاطونیند.
[۲۸] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۱، ص۶۸.
ربالنوع هر چیز، همیشه همان است و دگرگون نمیشود. اوست که مدیر و مدبر نوع و حافظ خصوصیات ذاتیِ نوع است؛ و از اینجاست که گندم از گندم بروید، جو ز جو.
[۲۹] شیخ اشراق، مجموع مصنفات، ج۲، ص۱۴۳.
۸ – حاجی سبزواری
حکیم سبزواری در اسرار الحکم، پس از بیان اینکه سهروردی انواعی را که در عالمِ محسوس هستند و از مثل یا ارباب انواع بهره دارند، «صنم» و «طلسم» مینامد، چنین مینویسد: اشراقیان گویند نسبت ارباب به ارباب مانند نسبت اصنام است به اصنام؛ پس چنانکه صنم و نمون انسانِ جبروتی، جامع کل فعلیات و اصنام است، ربالنوع و مربی آن نیز جامع فعلیات آن انواع است.
[۳۰] حاجی سبزواری، ملاهادی، اسرارالحکم، ص۴۰۰.
پیداست که در این عبارت، ربالنوع یا مربی به جای مثال به کار رفته، و این نامگذاری به اعتبار بهرهمندی و نورگیری انواع جسمانی از ربالنوع، و عنایت و تدبیر ربالنوع نسبت به آنهاست.
۹ – سعه وجودی رب النوع
در نظر سهروردی چنانکه گفته شد، هر نوعی از انواع محسوسات، جوهری مجرد و نورانی و قائم به ذات خود دارد که مدیر و مدبر و حافظ و ناظر بر احوال آن نوع است و از یک نظر، کلیِ آن نوع محسوب میشود و کلیت آن به معنای تساوی نسبت اوست به هر یک از افراد و دوام فیض او بر آنها؛ گویی آن جوهر مجرد اصلِ هم افراد است و افراد، فروعِ آن اصلند. گاهی ربالنوع هر نوع را به اسم آن نوع مینامند و آن را کلی آن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 