پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

پاورپوینت کامل عدم انحصار تعزیر در ضرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق و جزا و درباره انحصار یا عدم انحصار تعزیرات در ضرب و تازیانه بحث می‌کند. در این مساله دو نظریّه وجود دارد، برخی تعزیر را منحصر در ضرب می‌دانند، و عدّه‌ای آن را به هر نوع مجازاتی تفسیر کرده، و ضرب را یک نوع از آن می‌شمارند.
هر چند ظاهر برخی از روایات و کلمات تعدادی از فقها انحصار تعزیر در تازیانه است، ولی قراین هفت‌گانه‌ای وجود دارد که بر خلاف این مطلب گواهی داده، و تعزیر را به هر گونه مجازاتی- اعمّ از بدنی و غیر آن- تفسیر می‌کند.
با توجّه به این قراین، باید روایات و دلایل دال بر انحصار را حمل بر فرد شایع تعزیر نماییم، نه این که آن را مصداق یگانه تعزیر بشماریم. بنابراین در تعزیرات علاوه بر شلّاق و تازیانه، می‌توان از دیگر مجازات‌ها نیز بهره گرفت، بلکه گاه واجب است تعزیر غیر بدنی را انتخاب کرد.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – منشا تخصیص تعزیر به تازیانه
۲.۱ – روایات دال بر کمتر بودن تعزیر از حد
۲.۲ – روایات تعیین کننده عدد خاص بر تعزیرات
۲.۳ – به کارگیری تعابیر دیگر به جای تعزیر
۳ – قراین هفتگانه بر عدم انحصار تعزیر به ضرب
۳.۱ – کلمات اهل لغت
۳.۲ – کلمات فقهای شیعه و اهل سنّت
۳.۳ – بکارگیری عقوبت به جای تعزیر در روایات
۳.۴ – بکارگیری تادیب به جای تعزیر در روایات
۳.۵ – اشاره به تعزیرات غیر بدنی در روایات
۳.۵.۱ – حبس تعزیری
۳.۵.۲ – آلوده نمودن بدن و لباس
۳.۵.۳ – تعزیر مالی
۳.۵.۴ – نهی یکی از مراتب تعزیر
۳.۵.۵ – اعلام جرم گناهکار برای مردم
۳.۶ – تمسّک به قیاس منصوص العلّه
۳.۷ – عناوین ثانویّه
۴ – یادآوری چند مسئله
۴.۱ – مصادیق تعزیر
۴.۲ – تعزیر مستقل و تعزیر تلفیقی
۴.۳ – متخلّفان از جنگ تبوک
۵ – پانویس
۶ – منبع

۱ – مقدمه

آیا تعزیر منحصر به مجازات‌های بدنی، مخصوصا شلّاق، است؟ یا شامل هر نوع مجازاتی، همانند توبیخ لفظی و کتبی، سرزنش، تحقیر، اعراض و ترک مراوده (همانند اعراض مسلمانان صدر اسلام از آن سه نفر که از فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سرباز زده، و در جنگ شرکت نکردند، که خداوند متعال به سرگذشت آنها در آی ۱۱۸ سوره توبه

[۱] توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.

اشاره کرده است.)، زندان، جریمه‌های مالی، تبعید، ممنوعیّت خروج از کشور، محرومیّت از اشتغال در مشاغل خاص و مانند آن نیز می‌گردد؟
جمعی آن را منحصر به ضرب می‌دانند؛ همان گونه که از ظاهر عبارات بعضی از فقهای بزرگ استفاده می‌شود. مرحوم صاحب جواهر در این زمینه می‌فرماید:
کل من فعل محرما او ترک واجبا و کان من الکبائر فللامام تعزیره بما لا یبلغ الحد و تقدیره الی الامام. و لکن لا یبلغ به حدّ الحرّ فی الحرّ و هو المائه، و لا حد العبد فی العبد و هو الاربعون؛

[۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۴۸.

هر شخصی که کار حرامی بجا آورد، یا واجبی از واجبات را ترک کند (که از کبائر محسوب شود) حاکم شرع او را به مقدار کمتر از حدود شرعی تعزیر می‌کند، و مقدار تعزیر بسته به نظر حاکم شرع است. ولی در مورد انسان‌های آزاد، نباید بیش از حدود شرعیّ انسان‌های آزاد (صد ضرب شلّاق) باشد، و در مورد بردگان بیش از چهل ضرب شلّاق، که حدّ شرعی آنان است، نباشد.»
از کلام این فقیه بزرگ، که سخن از صد ضربه و چهل ضربه به میان آورده، استفاده می‌شود که وی تعزیر را فقط ضرب و جلد می‌داند، زیرا شماره کردن به شکل فوق، در سایر مجازات‌ها معنی ندارد، البتّه ناگفته نماند که در اواخر این بحث از نظریّ فوق برگشته است:
«قد یستفاد التعمیم مما دل علی ان لکل شی‌ء حدّا و لمن تجاوز الحد حد، بناء علی ان المراد من الحد فیه التعزیر الفعلی مضافا الی امکان استفادته ایضا من استقراء النصوص کما لا یخفی علی من تدبرها؛

[۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۴۸.

ممکن است تعزیر را منحصر در شلّاق ندانسته، و آن را به هر نوع مجازاتی گسترش دهیم. به دو دلیل: نخست روایاتی که برای تجاوز از هر قانون شرعی مجازاتی را لازم می‌شمرد، البتّه بنابراین که منظور از مجازات در روایات مذکور حدود شرعی نباشد. دوم: روایات متعدّدی که در مورد مصادیق مختلف تعزیر وجود دارد نیز گواه این مطلب است.»

۲ – منشا تخصیص تعزیر به تازیانه

تعبیرات و کلماتی در فتاوای فقها یافت می‌شود که در بدو نظر تعزیرات را اختصاص به شلّاق می‌دهد، یا تصریح در این مطلب دارد. این تعبیرات از برخی روایات نشات گرفته، که می‌توان روایت مزبور را در سه گروه خلاصه کرد:

۲.۱ – روایات دال بر کمتر بودن تعزیر از حد

گروه اوّل: روایاتی که تعزیر را کمتر از حد می‌داند. به چند نمون آن توجّه کنید:
۱- اسحاق بن عمّار از ابو ابراهیم (علیه‌السّلام) در مورد مقدار تعزیر می‌پرسد. امام در جواب می‌فرماید: «بضعه عشر سوطا ما بین العشره الی العشرین؛

[۴] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۳، ابواب بقیّه الحدود، باب ۱۰، حدیث ۱.

مقدار تعزیر ده عدد و خرده‌ای تازیانه است. بین ده تا بیست شلّاق.»
سؤال راوی، اسحاق بن عمّار، از مقدار و تعداد تعزیر نشان می‌دهد که در ذهن وی نیز تعزیر منحصر به شلّاق بوده، همان گونه که پاسخ امام (علیه‌السّلام) که تصریح به عدد و تازیانه می‌کند، مؤیّد این مطلب است.
۲- در روایت دیگر، حمّاد بن عثمان همان سؤال را از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌پرسد. امام در پاسخ می‌فرماید: «دون الحدّ، قال: قلت دون ثمانین؟ قال: لا، و لکن دون اربعین فانّها حدّ المملوک. قلت: و کم ذاک؟ قال: علی قدر ما یراه الوالی من ذنب الرّجل و قوّه بدنه؛

[۵] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۴، ابواب بقیّه الحدود، باب ۱۰، حدیث ۳.

تعزیر کمتر از حدّ است. راوی می‌گوید: پرسیدم: یعنی کمتر از هشتاد تازیانه (که حدّ قذف است.) امام فرمود: نه، بلکه کمتر از چهل ضربه که حدّ بردگان می‌باشد. راوی مجدّدا سؤال می‌کند: منظور از جمل «کمتر از چهل ضربه» چه مقدار می‌باشد؟ امام فرمود: به مقداری که حاکم شرع با توجّه به گناه انجام شده و توانایی گناهکار، مصلحت بداند.»
در این روایت نیز برداشت راوی از تعزیر شلّاق بوده، و پاسخ امام (علیه‌السّلام) نیز آن برداشت را تایید می‌کند.

۲.۲ – روایات تعیین کننده عدد خاص بر تعزیرات

گروه دوم: روایاتی که عدد خاصّی معیّن کرده است.
۱- روایاتی که متجاوز به حیوانات را مستحق ۲۵ ضرب شلّاق می‌داند.

[۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۷۰، ابواب نکاح البهائم، باب ۱، حدیث ۱.

۲- روایتی که برای مسلمانی که علاوه بر همسر مسلمانش زنی از اهل کتاب می‌گیرد ۵/ ۱۲ تازیانه بیان کرده است.

[۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ابواب حدّ الزنا، باب ۴۹، حدیث ۱.

۳- در برخی روایات برای مرد و زن، یا دو مرد، یا دو زنی که در یک بستر خوابیده‌اند ۹۹ ضرب شلّاق تعیین شده است.

[۸] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۶۴، ابواب حدّ الزنا، باب ۱۰، حدیث ۳.

۴- هرگاه انسان روزه‌دار با همسر روزه‌دارش در ماه رمضان آمیزش جنسی کند در صورت عدم تمایل زوجه، مرد ۵۰ شلّاق می‌خورد، و اگر زن هم مایل بوده، بر هر کدام ۲۵ تازیانه جاری می‌گردد.

[۹] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۵، ابواب بقیّه الحدود، باب ۱۲، حدیث ۱.

۵- کسی که با همسرش در حال حیض آمیزش نماید نیز ۲۵ تازیانه می‌خورد.

[۱۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۶، ابواب بقیّه الحدود، باب ۱۳، حدیث ۱ و ۲.

نمونه‌ای از روایات مذکور در مباحث قبل ذکر شد، بدین جهت به اشاره‌ای قناعت کردیم.

۲.۳ – به کارگیری تعابیر دیگر به جای تعزیر

گروه سوم: روایاتی که از تعزیر به کلماتی مانند «ضرب»، «جلد» و «سوط» تعبیر کرده است.
۱- مانند «یجلّد حدّا لیس له وقت»

[۱۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۴، ابواب بقیّه الحدود، باب ۱۱، حدیث ۱ و ۲.

۲- سماعه می‌گوید: یکی از ائمّه (علیه‌السّلام) فرمود: «من سرق خلسه خلسها لم یقطع و لکن یضرب ضربا شدیدا؛

[۱۲] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۰۳، ابواب حدّ السرقه، باب ۱۲، حدیث ۵.

دست سارقی که چیزی را از دیگری ربوده قطع نمی‌شود، ولی تعزیر شدید دارد.»
۳- امام صادق (علیه‌السّلام) از پدرش امام باقر (علیه‌السّلام) در مورد شخصی که به دیگری گفته بود: «ای شارب الخمر! ‌ای گوشت خوک خوار! » فرمود: «لا حدّ علیه و لکن یضرب اسواطا؛

[۱۳] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۴، ابواب حدّ القذف، باب ۱۹، حدیث ۱۰.

حدّ شرعی بر او جاری نمی‌شود، ولی چند تازیانه می‌خورد.»
نتیجه این که این گروه از روایات که در مورد تعزیر از تعبیراتی همچون «جلد» و «ضرب» و «سوط» استفاده کرده، نشان می‌دهد که تعزیر منحصر در شلّاق است. علاوه بر روایات مذکور در گروه‌های سه‌گانه، برخی از کتب فقهی و لغوی نیز تعزیر را به تازیانه تفسیر کرده‌اند.
اضافه بر این، مقتضای «اصاله عدم ایذاء مؤمن» نیز انحصار تعزیر در تازیانه است. زیرا هنگامی که شک کنیم آیا تعزیر فقط شلّاق و تازیانه است، یا شامل هر نوع مجازاتی می‌شود؟ مقتضای اصل مورد اشاره آن است که به مقدار یقینی، که همان تازیانه است، بسنده نموده، و از بقیّه- که مشکوک است- صرف نظر کنیم.

۳ – قراین هفتگانه بر عدم انحصار تعزیر به ضرب

اینک به قراین هفتگانه توجّه کنید:

۳.۱ – کلمات اهل لغت

همان گونه که در مباحث آغازین گذشت، کارشناسان لغت تصریح کردند که تعزیر، ردع و منع و تادیب است، و تازیانه و شلّاق، مصداق روشن و فرد واضح آن می‌باشد. بلکه اگر کلم تعزیر را به معنای «نصرت» نیز بگیریم آن هم به «منع» بازمی‌گردد، که نصرت نیز نوعی منع دشمن از ظلم و ستم می‌باشد.
با تفکّر و‌ اندیشه در کلمات لغویّین شکّ و تردیدی باقی نمی‌ماند که تعزیر منحصر در تازیانه نیست، بلکه شامل هر نوع مجازاتی می‌شود.

۳.۲ – کلمات فقهای شیعه و اهل سنّت

کلمات برخی از فقهای بزرگ اسلام که ظهور یا صراحت در عمومیّت معنی تعزیر داشت، به دو نمون دیگر توجّه کنید:
۱- فقیه برجسته، علامه حلّی (رحمه‌اللّه) می‌فرماید: «التعزیر یجب فی کل جنایه لا حد فیه … و هو یکون بالضرب و الحبس و التوبیخ من غیر قطع و لا جرح و لا اخذ مال. و التعزیر یجب فیما یشرع فیه التعزیر؛

[۱۴] علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۳۹.

تعزیر در هر جنایتی که حدّ شرعی ندارد اجرا می‌گردد … و آن عبارت است از مجازات بدنی، زندان، توبیخ؛ ولی قطع عضو یا ایجاد جراحت یا جریم مالی جایز نیست، و تعزیر در آنجا که مشروع است، واجب می‌باشد.»
مرحوم علّامه تعزیر را فراتر از مجازات بدنی دانسته، هر چند جریم مالی را از آن استثنا نموده است. ضمنا جمل اخیر ایشان به این مطلب اشاره دارد که تعزیر، همانند حد، دو قسم بیشتر نیست، و قسم سوم ندارد، یا واجب است و یا حرام. و تعزیر مباح و مکروه و مستحب نداریم.»
۲- «جزیری» از فقهای مشهور اهل سنّت، پس از نقل کلام «ابن قیّم» (حاکم شرع حق دارد به هر شکلی که صلاح می‌داند، چه زندان و چه مجازات بدنی، متخلّف را تعزیر کند) می‌گوید:
«و بالجمله فان التعزیر باب واسع یمکن للحاکم ان یقضی به علی کل الجرائم التی لم یضع الشارع لها حدّا او کفّاره علی ان یضع العقوبه المناسبه لکل بیئه و لکل جریمه من سجن او ضرب او نفی او توبیخ او غیر ذلک؛

[۱۵] جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۵۲.

خلاصه این که تعزیر معنی وسیعی دارد و حاکم شرع حق دارد در مورد هر جرمی که حدّ شرعی یا کفّاره خاصّی ندارد، مجرم را متناسب با جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند تعزیر نماید، چه آن مجازات زندان باشد، یا مجازات بدنی، یا تبعید یا توبیخ و سرزنش یا مانند آن.»
نتیجه این که کلمات فقهای اسلام نیز دلالت دارد که تعزیر منحصر در شلّاق و مجازات بدنی نیست، بلکه شامل هر نوع مجازاتی می‌شود. و این قرین دیگری بر مدّعای ماست.

۳.۳ – بکارگیری عقوبت به جای تعزیر در روایات

می‌دانیم که تازیانه و مجازات‌های بدنی نوعی از عقوبت است، نه تمام آن بنابراین، عقوبت مفهوم عامی دارد و شامل سرزنش و ترشرویی و تازیانه و زندان و تبعید و خلاصه هر نوع مجازات بدنی و غیر بدنی که اثر بازدارندگی داشته باشد، می‌شود.
به قسمتی از این روایات توجّه کنید:
۱- جراح مداینی از امام صادق (علیه‌السّلام) چنین نقل می‌کند: «قال: اذا قال الرّجل انت خبث (خنث)، او انت خنزیر، فلیس فیه حدّ و لکن فیه موعظه و بغض العقوبه؛

[۱۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۲، ابواب حدّ القذف، باب ۱۹، حدیث ۲.

اگر شخصی به دیگری بگوید: «تو انسان پلیدی هستی» یا بگوید: «تو همچون خوک هستی» حدّ شرعی بر وی جاری نمی‌شود، ولی او را نصیحت می‌کنند، و مجازات می‌شود.»
۲- حسین بن علوان از امام صادق (علیه‌السّلام) و او از پدرش، و آن حضرت از پدرانش، از حضرت علی (علیه‌السّلام)، در مورد کسی که با حیوانی آمیزش کرده، سؤال شد. حضرت فرمودند: «لا رجم علیه و لا حدّ و لکن یعاقب عقوبه موجعه؛

[۱۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۷۳، ابواب نکاح البهائم، باب ۱، حدیث ۱۱.

حدّ شرعی بر چنین مجرمی جاری نمی‌گردد، ولی عقوبت دردناکی دارد.»
۳- پیرمردی از اهل کوفه می‌گوید: از حضرت علی (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: «سالتمونی عن الرّجل یقول للرّجل یا کافر یا فاسق یا حمار لیس فیه حدّ و انّما عقوبه من السّلطان فلا تعودوا فتقولوا؛

[۱۸] بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۸، ص۴۴۰.

از من در مورد شخصی که به دیگری می‌گوید: «ای کافر»، «ای فاسق»، «ای الاغ! » پرسیدید؟ چنین گناهکاری حدّ شرعی ندارد، بلکه حاکم شرع او را عقوبت می‌کند، تا گناهش را تکرار نکند.»
۴- نویسند کتاب دعائم الاسلام طبق سندی که دارد از امام صادق (علیه‌السّلام) چنین نقل می‌کند: «لا تقطع ید النّباش الّا ان یؤخذ و قد نبش مرارا، و یعاقب فی کلّ مرّه عقوبه موجعه؛

[۱۹] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۱۳۶، ابواب حدّ السرقه، باب ۱۸، حدیث ۲.

کسی که نبش قبر می‌کند (و کفن‌ها را سرقت می‌نماید) دستش قطع نمی‌گردد، مگر این که این کار را مکرّر انجام داده، و در هر مرتبه دستگیر گردیده، و عقوبت شده باشد.»
۵- دعائم الاسلام در حدیث دیگری از آقا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در مورد زنی که پرده بکارت دختری را با دستش از بین برده بود، چنین نقل می‌کند: «علیها مهرها و توجع عقوبه؛

[۲۰] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۸۷، ابواب حدّ المساحقه، باب ۴، حدیث ۲.

آن زن باید مهر المثل این دختر را بدهد، و مجازات دردناکی شود.»
نتیجه این که در این گونه از روایات از تعزیر تعبیر به عقوبت شده، که شامل هر نوع مجازاتی می‌شود.

۳.۴ – بکارگیری تادیب به جای تعزیر در روایات

این تعبیر نیز معنای گسترده‌ای دارد، که مجازات‌های بدنی و غیر آن را شامل می‌شود.
به این گروه از روایات توجّه کنید:
۱- ابوبصیر، از راویان مشهور، می‌گوید: از امام (علیه‌السّلام) در مورد حکم رباخواری که با دلیل و مدرک جرمش ثابت شده پرسیدم. امام در پاسخ فرمود: «یؤدّب، فان عاد ادّب فان عاد قتل؛

[۲۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۰، ابواب بقیّه الحدود، باب ۷، حدیث ۲.

چنین مجرمی تادیب می‌شود، اگر مجدّدا مرتکب رباخواری شد دوباره تادیب می‌گردد، و چنانچه برای بار سوم تکرار کرد کشته می‌شود.»
۲- اسحاق بن عمّار به نقل از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌گوید: «آکل المیته و الدّم و لحم الخنزیر علیهم ادب، فان عاد ادّب. قلت فان عاد یؤدّب؟ قال: یؤدّب و لیس علیهم حدّ؛

[۲۲] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۱، ابواب بقیّه الحدود، باب ۷، حدیث ۳.

کسانی که گوشت مرده، یا گوشت خوک، یا خون بخورند تادیب می‌شوند، و چنانچه پس از تادیب، تکرار کنند مجدّدا تادیب می‌گردند. ابو بصیر می‌گوید: از امام پرسیدم: اگر برای بار سوم مرتکب گناهان مذکور شدند چطور؟ امام فرمود: بازهم تادیب می‌شوند، و حدّی بر آنها جاری نمی‌گردد.»
۳- در یکی از قضاوت‌های حضرت علی (علیه‌السّلام) چنین آمده است: «انّ رجلا قال له: انّ هذا زعم انّه احتلم بامّی فقال: انّ الحلم بمنزله الظّلّ، فان شئت جلّدت لک ظلّه ثمّ قال: لکنّی اؤدّبه لئلّا یعود یؤذّی المسلمین؛

[۲۳] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۸، ابواب حدّ القذف، باب ۲۴، حدیث ۲.

مردی خدمت حضرت رسید و از شخصی شکایت کرد که وی گمان می‌کند در خواب به سبب مادر من محتلم شده است. حکمش چیست؟ حضرت فرمود: خواب بمنزل سایه است، اگر دوست داری، من سای این شخص را تازیانه بزنم. سپس اضافه کرد: ولی من او را تادیب می‌کنم، تا بار دیگر با چنین سخنانی برادران دینی‌اش را آزار ندهد.»
۴- دعائم الاسلام حدیث زیر را از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) نقل می‌کند: «من نفی رجلا من ابیه ضرب حدّ القاذف فاذا نفاه من نسب قبیلته ادّب؛

[۲۴] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ابواب حدّ القذف، باب ۱۸، حدیث ۷.

اگر شخصی به دیگری بگوید: «تو فرزند پدرت نیستی» حدّ قذف (هشتاد تازیانه) بر وی جاری می‌گردد. ولی اگر نسب قبیله‌اش را منکر شود، فقط تادیب می‌شود.»
۵- دعائم الاسلام در حدیث دیگری از همان حضرت، در مورد شخصی که به دیگری توهین کرده، ولی نه در حدّی که مستحق حدّ قذف باشد، نقل می‌کند که حضرتش چنین حکم کردند: «ففی هذا کلّه الادب و لا یبلغ به الحدّ؛

[۲۵] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ابواب حد القذف، باب ۱۸، حدیث ۸.

در تمام این موارد مجرم تادیب می‌شود، و حدّ نمی‌خورد.»
نتیجه این که در این گروه از روایات از تعزیر تعبیر به تادیب شده، که معنای گسترده‌ای دارد، و مجازات‌های غیر بدنی را نیز شامل می‌گردد.

۳.۵ – اشاره به تعزیرات غیر بدنی در روایات

این بخش قرین روشنی بر تعمیم مفهوم تعزیر است.

۳.۵.۱ – حبس تعزیری

۱- ابو عبداللّه برقی از امام علی (علیه‌السّلام) چنین نقل می‌کند: «یجب علی الامام ان یحبس الفسّاق من العلماء، و الجهّال من الاطبّاء، و المفالیس من الاکریاء. قال: و قال علیه السّلام: حبس الامام بعد الحدّ ظلم

[۲۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۲۲۱، ابواب کیفیّه الحکم، باب ۳۲، حدیث ۳.

؛ بر حاکم شرع واجب است دانشمندان فاسق (که به علم خود عمل نمی‌کنند، ) و طبیبان ناآگاه (که بدون دانش کافی طبابت می‌کنند،) و صاحبان وسائل نقلیّ کرایه‌ای که فقیرند را زندانی کند. سپس فرمودند: زندانی کردن مجرم پس از اجرای حدّ شرعی ظلم محسوب می‌شود.»
۲- غیاث بن ابراهیم از امام صادق (علیه‌السّلام)، و آن حضرت از پدرش، و او از پدرانش، چنین روایت می‌کند: «انّ علیّا (علیه‌السّلام) کان اذا اخذ شاهد زور فان کان غریبا بعث به الی حیّه و ان کان سوقیّا فطیف به ثمّ یحبسه ایّاما ثمّ یخلّی سبیله؛

[۲۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۲۴۴، ابواب الشهادات، باب ۱۵، حدیث ۳.

سیر حضرت علی (علیه‌السّلام) در مورد کسانی که به دروغ شهادت می‌دادند این بود که اگر غریب بودند آنها را از محلّ سکونتشان به وطن و قبیل آنها تبعید می‌کرد، و اگر بازاری بودند آنها را در بازار می‌چرخاند، و سپس زندانی نموده، و پس از چند روزی آزاد می‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.