پاورپوینت کامل عدد اوصیای پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عدد اوصیای پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدد اوصیای پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عدد اوصیای پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل عدد اوصیای پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

تعیین و معرفی اوصیاء رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بنابر دستور خداوند متعال انجام پذیرفته است. گروهی از روایات تاکید صریح دارند که «دوازده وصی» و جانشین برای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معرفی کنند و گروهی دیگر دلالت صریح بر نفی زیادت از «اثنی عشر» دارند. امّا احمد الحسن با تمسّک غیرعلمی به چند روایت غیر صریح قصد دارد تعداد اوصیای پیامبر را بیش از ۱۲ نفر معرفی کند، تا بدین وسیله ادعای وصایت خویش را ثابت کند. او با استفاده از روایت موسوم به وصیت، عدد اوصیاء را ۲۴ تن می‌داند و حال آنکه بر اساس روایت مورد تمسک خود در لوح جابر، عدد اوصیاء را ۱۳ تن دانسته و به کم و بیش اعتقادی ندارد و بدینسان دچار تعارض عددی شده است! در این مقاله دو گروه اول از روایات که بر ۱۲ نفر بودن اوصیای پیامبر تاکید دارند مرور و از روایات گروه سوّم و مورد تمسّک احمد البصری ابهام زایی می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ – روایات دوازده وصی
۱.۱ – روایت اول
۱.۲ – روایت دوم
۱.۳ – روایت سوم
۱.۴ – روایت چهارم
۱.۵ – روایت پنجم
۲ – نفی زیادت از اثنی عشر
۳ – ابهام زدایی از چند حدیث
۳.۱ – روایت اصبغ بن نباته
۳.۱.۱ – متن اول
۳.۱.۲ – متن دوم
۳.۱.۳ – متن سوم
۳.۲ – روایت من ولدی اثنی عشر نقیباً
۳.۳ – حدیث لوح جابر ابن عبدالله
۳.۳.۱ – نقل اول
۳.۳.۲ – نقل دوم
۳.۳.۳ – نقل سوم
۳.۳.۴ – نقل چهارم
۴ – پانویس
۵ – منبع

۱ – روایات دوازده وصی

حصر عدد امامان معصوم (علیه‌السّلام)، جنبه نقلی داشته و از شمول دایره عقل خارج است. تعیین و معرفی اوصیاء رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بنابر دستور خداوند متعال انجام پذیرفته است. آنچه از روایات بر می‌آید، معرفی «دوازده وصی» و جانشین برای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که به برخی از آنها اشاره می‌ گردد:

۱.۱ – روایت اول

«حَدَّثَنَا اَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُطَّلِبِ الشَّیْبَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ اَبُو مُزَاحِمٍ مُوسَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی بْنِ خَاقَان الْمُقْرِئُ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ اِبْرَاهِیمَ الشَّافِعِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمَّادِ بْنِ مَاهَانَ الدَّبَّاغُ اَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ اِبْرَاهِیمَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَارِثُ بْنُ نَبْهَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ یَقْطَانَ (یَقْظَانَ‌). عَنْ اَبِی سَعِیدٍ عَنْ مَکْحُولٍ وَ عَنْ وَاثِلَه بْنِ الاشفع (الاَسْقَعِ‌). عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْاَنْصَارِیِّ قَالَ: دَخَلَ جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَه الْیَهُودِیُّ مِنْ خَیْبَرَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اَخْبِرْنِی… بِالْاَوْصِیَاءِ بَعْدَکَ لِاَتَمَسَّکَ بِهِمْ فَقَالَ یَا جُنْدَبُ اَوْصِیَائِی‌ مِنْ بَعْدِی بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی اِسْرَائِیلَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ اِنَّهُمْ کَانُوا اثْنَیْ عَشَرَ هَکَذَا وَجَدْنَا فِی التَّوْرَاه قَالَ نَعَمْ الْاَئِمَّه بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کُلُّهُمْ فِی زَمَنٍ وَاحِدٍ قَالَ لَا وَ لَکِنَّهُمْ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ… وَ مَااَسَامِیهِمْ فَقَالَ تِسْعَه مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه الْحُسَیْنِ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَ یُلَقَّبُ بِزَیْنِ الْعَابِدِینَ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه عَلِیٍّ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ یُدْعَی بِالْبَاقِرِ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ جَعْفَرٌ یُدْعَی بِالصَّادِقِ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه جَعْفَرٍ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُوسَی یُدْعَی بِالْکَاظِمِ ثُمَّ اِذَا انْتَهَتْ مُدَّه مُوسَی قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَی بِالرِّضَا فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه عَلِیٍّ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ یُدْعَی بِالزَّکِیِّ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ یُدْعَی بِالنَّقِیِّ فَاِذَا انْقَضَتْ مُدَّه عَلِیٍّ قَامَ بِالْاَمْرِ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ابْنُهُ یُدْعَی بِالْاَمِینِ ثُمَّ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمَامُهُمْ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الْحَسَنُ یَغِیبُ عَنْهُمْ قَالَ لَا وَ لَکِنِ ابْنُهُ الْحُجَّه قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا اسْمُهُ قَالَ لَا یُسَمَّی حَتَّی یُظْهِرَهُ اللَّهُ».جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: جُندب بن جُناده یهودی در خیبر به محضر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شد (پس از پرسش چند سئوال اسلام آورد) و عرض کرد: ‌ای محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من از اوصیاء و جانشینانت خبر بده تا به آنها متمسک شوم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود؛ ‌ای جندب! همانا اوصیاء بعد از من به تعداد نقبای بنی اسرائیل هستند. جندب گفت: ‌ای رسول خدا! همان طور که در تورات آمده است تعداد نقباء دوازده نفر بودند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: ائمه بعد از من نیز دوازده نفر هستند. جندب گفت آیا تمامی آنها در یک زمان خواهند آمد؟ ایشان فرمودند: نه! و لکن آنها پشت در پشت خواهند آمد… جندب پرسید: اسامی آنها چیست؟ فرمودند: نه نفر از فرزندان حسین (علیه‌السّلام) هستند. مهدی نیز از آنها است. (یعنی مهدی نیز یکی از آن نه نفر است.) زمانی که مدت امامت حسین تمام شد، پسرش علی به امامت بعد از او قیام می‌کند و… حسن برای امامت قیام می‌کند که فرزند او امین خوانده می‌شود. سپس غائب می‌ شود از آنها امامشان. جندب گفت‌ ای رسول خدا! حسن غائب می‌شود؟ فرمودند: نه! و لکن فرزندش حجت غائب می‌شود. پرسید: ‌ای رسول خدا اسمش چیست؟ فرمود: اسمش گفته نمی‌شود تا اینکه ظهور کند».

[۱] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۵۷.

۱.۲ – روایت دوم

«حدثنا عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ یَحْیَی الصُّوفِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اِنَّ هَذَا الْاَمْرَ یَمْلِکُهُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ اِمَاماً تِسْعَه مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ اَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِی وَفَهْمِی مَا لِقَوْمٍ یُؤْذُونَنِی فِیهِمْ لَا اَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی.»امام حسن (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرمود: «این امر (امامت) را پس از من دوازده امام مالک شوند، که نه تن آنان از صلب حسینند، و خداوند علم و فهم مرا به آنها عنایت و مرحمت فرموده، هر گروهی که مرا درباره ایشان اذیت می‌کنند، خداوند شفاعت مرا به ایشان نرساند».

[۲] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۱۶۶.

۱.۳ – روایت سوم

«اَخْبَرَنَا اَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّیْبَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ زُهَیْرِ بْنِ الْفَضْلِ الْاُبُلِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو الْحُسَیْنِ عُمَرُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ رُسْتُمَ قَالَ حَدَّثَنِی اِبْرَاهِیمُ بْنُ یَسَارٍ الرَّمَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی سُفْیَانُ بْنُ عُتْبَه عَنْ عَطَا بْنِ السَّائِبِ عَنْ اَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَقُولُ الْاَئِمَّه بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ تِسْعَه مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُمْ.»عبدالله بن مسعود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که می‌فرمود: «پیشوایان بعد از من دوازده‌ نفرند، ‌ نه نفر آنان از نسل حسین می‌باشند و نهمین آنها مهدی شان است».

[۳] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۲۳.

۱.۴ – روایت چهارم

«اخبرنا اَبُو الْمُفَضَّلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ سَلَمَه بْنِ قَیْسٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ اَبِی الْحَجَّافِ عَنْ عَطِیَّه الْعَوْفِیِّ عَنْ اَبِی سَعِیدٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَقُولُ: الْاَئِمَّه بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ تِسْعَه وَالتَّاسِعُ قَائِمُهُمْ فَطُوبَی لِمَنْ اَحَبَّهُمْ وَالْوَیْلُ لِمَنْ اَبْغَضَهُمْ.»ابی سعید از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که می‌فرمود: «امامان پس از من دوازده نفرند، ‌ نه نفر آنان از نسل حسین و نهمین آنان قائم شان است، خوشا به حال کسی که آنان را دوست بدارد وای بر کسی که آنان را دشمن دارد.

[۴] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۳۰.

۱.۵ – روایت پنجم

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ بْنِ اِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مَابُنْدَاذَ قَالَ: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ (علیهم‌السّلام) عَنْ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَوْحَی اِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ اِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَی الْاَرْضِ اطِّلَاعَه فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَشَقَقْتُ لَکَ مِنِ اسْمِی اسْماً فَاَنَا الْمَحْمُودُ وَاَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَه فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَجَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَخَلِیفَتَکَ وَزَوْجَ ابْنَتِکَ وَاَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَشَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ اَسْمَائِی فَاَنَا الْعَلِیُّ الْاَعْلَی وَهُوَ عَلِیٌّ وَخَلَقْتُ فَاطِمَه وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَه فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّی یَنْقَطِعَ وَیَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ اَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ فَمَا اَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَلَا اَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ اَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ: نَعَمْیَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ ارْفَعْ رَاْسَکَ فَرَفَعْتُ رَاْسِی وَاِذَا اَنَا بِاَنْوَارِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَه وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ م‌ح‌م‌د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسْطِهِمْ کَاَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ. قُلْتُ: یَا رَبِّ وَمَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْاَئِمَّه وَهَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحَلِّلُ حَلَالِی وَیُحَرِّمُ حَرَامِی وَبِهِ اَنْتَقِمُ مِنْ اَعْدَائِی وَهُوَ رَاحَه لِاَوْلِیَائِی وَهُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَالْجَاحِدِینَ وَالْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَه النَّاسِ یَوْمَئِذٍ بِهِمَا اَشَدُّ مِنْ فِتْنَه الْعِجْلِ وَالسَّامِرِی.»امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرمود: «هنگامی‌که مرا به آسمان سیر دادند، پروردگارم جل جلاله به من وحی کرد و فرمود: ‌ای محمد! به راستی من یک نظری به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و پیامبر قرار دادم. و از نام خودم برای تو نامی باز گرفتم من محمودم و تو محمدی. سپس دوباره نظری افکندم و علی را در آن انتخاب کردم و او را وصی و خلیفه تو و شوهر دخترت و پدر نژاد تو نمودم و برای او نیز نامی از نامهای خود برگرفتم، من علی اعلایم و او علی است و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما آفریدم. سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم، هر کس پذیرفت نزد من از مقربین شد. ‌ای محمد اگر بنده‌ای مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد اما منکر ولایت آنان نزد من آید، من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم. ‌ای محمد دوست داری آنها را ببینی؟
عرض‌ کردم آری پروردگارا خدای (عزّوجلّ) فرمود: سر بلند کن، سر بلند کردم و ناگاه انوار علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و محمد بن الحسن قائم را دیدم و قائم در وسط آنها مانند ستاره درخشان بود، عرض‌کردم پروردگار اینها کیانند؟ فرمود امامان و این قائم است، آن‌که حلال مرا حلال کند و حرام مرا حرام کند و به وسیله او از دشمنانم انتقام گیرم و او مایه راحتی دوستان من است و او است که دل شیعیانت را از ظالمان و منکران و کافران شفا می‌دهد. و لات و عزی را تر و تازه بیرون می‌آورد و آنها را می‌سوزاند و مردم در آن روز به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند سخت‌تر از فتنه گوساله و سامری‌.

[۵] صدوق، محمد بن علی‌، کمال الدّین وتمام النّعمه، ج‌۱، ص۲۵۲.

۲ – نفی زیادت از اثنی عشر

روایات متواتری مبنی بر حصر عدد ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) صادر شده است که دلالت بر حصر عدد آن بزرگواران در دوازده می‌کند. به عنوان نمونه:«عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْقَرَاطِیسِیِّ قَالَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) الْاَئِمَّه بَعْدَ نَبِیِّنَا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اثْنَا عَشَرَ نُجَبَاءُ مُفَهَّمُونَ مَنْ‌ نَقَصَ‌ مِنْهُمْ‌ وَاحِداً اَوْ زَادَ فِیهِمْ وَاحِداً خَرَجَ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْ وَلَایَتِنَا عَلَی شَیْ‌ء».امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ائمه بعد از پیغمبر ما محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دوازده تن است که جملگی برگزیده و مرتبط با فهم الهی هستند. پس هرکس یکی از آن‌ها را کم کند یا یک تن بر آن‌ها اضافه کند از دین خارج گشته و از ولایت ما بهرمند نمی‌گردد.

[۶] مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ۲۳۳.

«عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ دَخَلْتُ اَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ اَبُو بَصِیرٍ وَ اَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَی مَوْلَانَا اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِق (علیه‌السّلام) ‌… اَمَّا غَیْبَه عِیسَی (علیه‌السّلام) فَاِنَّ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَی اتَّفَقَتْ عَلَی اَنَّهُ قُتِلَ فَکَذَّبَهُمُ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ بِقَوْلِهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ کَذَلِکَ غَیْبَه الْقَائِمِ فَاِنَّ الْاُمَّه سَتُنْکِرُهَا لِطُولِهَا فَمِنْ قَائِلٍ یَهْذِی بِاَنَّهُ لَمْ یُولَدْ و قائل یقول اِنَّهُ مات و قَائِلٍ یَکفُرُ بِقولهِ انَّ حادی عَشَرَنا کانَ عقیماً وَ قَائِلٍ یَقُولُ اِنَّهُ یَتَعَدَّی اِلَی ثَلَاثَه عَشَرَ وَ صَاعِداً وَ قَائِلٍ یَعْصِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ اِنَّ رُوحَ الْقَائِمِ یَنْطِقُ فِی هَیْکَلِ غَیْرِه».امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: … اما در غیبت عیسی (علیه‌السّلام) یهود و نصاری متفق شدند بر اینکه او کشته شده است پس خداوند آنها را تکذیب کرد بقولش و نکشتند او را و به صلیب نکردند او را و لکن غیبت قائم نیز این چنین است. زیرا عده ‌ای به خاطر طولانی شدن غیبت قائم که گروهی انکار خواهند کرد. پس کسی هزیان گوید که او متولد نشده، گوینده‌ای دیگر این کلام کفر آمیز را گوید که یازدهمین ما ائمه عقیم است و گوینده‌ای دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمه به سیزده و یا بیشتر رسیده است و گوینده‌ای دیگر به نافرمانی خدا پرداخته و گوید روح قائم در جسد دیگری سخن می‌گوید.

[۷] صدوق، محمد بن علی‌، کمال الدّین وتمام النّعمه، ج۲، ص۳۵۴.

ادعای احمد بصری دقیقا مطابق با گروهی است که می‌گویند امامان شیعه ۱۳ و بیشتر است. چنانچه در کتاب «الاربعون حدیثا فی المهدیین ذریه القائم علیه السلام» آورده‌اند که «انه الامام الثالث عشر»!!!

[۸] عقیلی، ناظم، الاربعون حدیثا فی المهدیین ذریه القائم (علیه‌السّلام)، ص۸۹.

«وَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ عَنِ اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): قَالَ: اَنَا وَ اَخِی وَ اَلْاَحَدَ عَشَرَ اِمَاماً مِنْ اَوْصِیَائِی اِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَه، کُلُّهُمْ هَادُونَ مَهْدِیُّونَ اَوَّلُ اَلْاَوْصِیَاءِ بَعْدَ اَخِی اَلْحَسَنُ، ثُمَّ اَلْحُسَیْنُ، ثُمَّ تِسْعَه مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ، …».پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: برادرم و یازده امام تا روز قیامت اوصیاء من هستند، همه آنان هدایت کننده و هدایت شده هستند. اولین وصی بعد از برادرم؛ حسن (علیه‌السّلام)، سپس حسین (علیه‌السّلام)، سپس نه نفر از فرزندان حسین (علیه‌السّلام) است… .

[۹] حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج‌۲، ص۲۴۷.

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَنَا سَیِّدُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ وَ اِنَّ اَوْصِیَائِی بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السّلام) وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ».پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: من سید انبیاء و علی بن ابی طالب سید اوصیاء هستیم و همانا عدد اوصیاء بعد از من دوازده است. اولین آنان علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و آخرین آنان قائم (علیه‌السّلام) است.

[۱۰] صدوق، محمد بن علی‌، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج‌۱، ص۶۶.

«وَ قَالَ: حَدَّثَنَا فَضَالَه بْنُ اَیُّوبَ عَنْ اَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ اَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام): قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): لِعَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السّلام): یَا عَلِیُّ اَنَا اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ثُمَّ اَنْتَ یَا عَلِیُّ اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ثُمَّ اَلْحَسَنُ ثُمَّ اَلْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ اَلْحُجَّه بْنُ اَلْحَسَنِ اَلَّذِی تَنْتَهِی اِلَیْهِ اَلْخِلاَفَه وَ اَلْوِصَایَه وَ یَغِیبُ مُدَّه طَوِیلَه، ثُمَّ یَظْهَرُ وَ یَمْلَاُ اَلْاَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً».پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: ‌ای علی! من به مؤمنین سزاوارتر از خودشان هستم، سپس تو سزاوارتر از مومنین به خودشان هستی، … سپس حجت فرزند حسن سزاوارتر است، همان کسی که خلافت و وصایت با او به پایان می‌رسد و مدت طولانی غایب می‌شود و بعد از آن ظاهر شده و زمین را با عدل و داد پر می‌کند کما اینکه با ظلم و جور پر شده است.

[۱۱] حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج‌۲، ص۲۳۴.

«حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْحَکَمِ عَنْ اَبِیهِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اِنَ‌ خُلَفَائِی‌ وَ اَوْصِیَائِی‌ وَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ اَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ اَخُوکَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ قَالَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا اِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ‌ حَتَّی یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِیُّ فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْاَرْضُ بِنُورِهِ‌ وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ».همانا خلفاء و اوصیای من و حجّت‌های خدا بر مردم، بعد از من، دوازده نفر هستند. اوّل آنها، علی و آخرشان فرزندم مهدی (علیه‌السّلام) است. گفته شد‌ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام). باز پرسیده شد: فرزندت کیست؟ فرمود: او مهدی است که زمین را از عدل پر می‌کند کما اینکه با ظلم و جور پر شده است. قسم به خدایی که مرا به نبوت برگزید، اگر از دنیا باقی نماند مگر به‌اندازه یک روز، خداوند آن یک روز را بقدری طولانی می‌کند تا فرزندم مهدی خروج کند. سپس حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) پشت سر او نماز می‌خواند و شرق و غرب عالم را به نور خدا روشن کرده و حکومت خود را بر جهان می‌گستراند.

[۱۲] صدوق، محمد بن علی‌، کمال الدّین وتمام النّعمه، ج‌۱، ص۲۸۰.

[۱۳] جوهری، احمد بن عیاش، مقتضب الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، المقدمه، ص۸.

[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۱۷۳.

[۱۵] ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج‌۳، ص۳۱۲.

[۱۶] حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج‌۲، ص۸۴.

[۱۷] بحرانی، سیدهاشم، الانصاف فی النص علی الائمه الاثنی عشر (علیهم‌السّلام)، ترجمه رسولی محلاتی، ص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.