پاورپوینت کامل صورت و ماده ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صورت و ماده ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صورت و ماده ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صورت و ماده ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

ماده و صورت (فلسفه)

مقالات مشابه: ماده و صورت (علوم دیگر).

ماده و صورت از مفاهیم اساسی فلسفه هستند که اول بار توسط ارسطو وضع شدند و در طول تاریخ حیات فلسفه، همواره مفهومی بنیادین بوده و جای خاص خود را حفظ کرده‌اند. ما در هر چیزی می‌توانیم ماده و صورت را بیابیم. به‌همین دلیل گفته می‌شود که: وجود و حرکت عالم هستی، بر اساس ماده و صورت است. در آغاز، آنچه ارسطو را برای اولین‌بار، به این دو اصل راهنمایی کرد، تفاوتی بود که میان مواد سازنده شئ و ساختار شئ، مشاهده می‌کرد.

فهرست مندرجات

۱ – ماده
۲ – صورت
۳ – رابطه ماده با صورت
۴ – صورت و حقیقت شیء
۵ – دیدگاه فلاسفه درباره ماده و صورت
۵.۱ – دیدگاه ارسطوئیان درباره هیولای اولی
۵.۲ – دیدگاه افلاطونیان درباره هیولای اولی
۶ – دلیل نظریه ارسطوئیان
۶.۱ – تقریر دیگر دلیل ارسطوئیان
۶.۲ – عدم اتقان دلایل ذکر شده
۶.۳ – سستی بیان اول
۶.۴ – بیان دوم
۶.۵ – بیان سوم
۷ – نتیجه‌گیری
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

۱ – ماده

ماده‌ی هر چیز یعنی مواد، عناصر و در واقع خمیره‌ای که شئ از آن تشکیل شده است. مثلا ماده‌ی لباس، پارچه، ماده‌ی میز، چوب و ماده‌ی نمک طعام، سدیم و کلر است.
بنابراین وقتی از ماده شئ صحبت می‌کنیم، منظورمان این است که شئ از چه موادی ساخته شده است. آن موادی را که شئ را تشکیل داده‌اند، روی هم رفته، ماده شئ می‌خوانیم.

[۱] جمیل صلیبا و منوچهر صانعی دره‌بیدی‌، فرهنگ فلسفی، ص۵۶۲.

۲ – صورت

منظور از صورت، قالب و ساختار شئ است؛ نوعی نظم و ساختار که شئ را شکل و تعین می‌بخشد. به‌عنوان مثال، خیاط، پارچه را که ماده لباس است شکل داده و به صورت لباس در می‌آورد؛ به عبارت دیگر، خیاط، به پارچه صورت می‌بخشد. در اینجا، صورتِ لباس است که آن را لباس می‌کند، نه پارچه (ماده آن).
باید توجه داشت که منظور از صورت فقط شکل و قیافه و ریخت ظاهری شیء نیست؛ بلکه همچنین مقصود از آن این است که شیء برای اینکه به وجود آمده و کارکرد داشته باشد، به چه نحو تشکل یا سازمان پیدا کرده است.
مثلا، صورت مرغ در واقع، آن چیزی است که همه مرغ‌ها به‌طور مشترک دارند؛ یعنی مجموعه ویژگی‌های خاصی که در هر مرغ وجود دارد و آن را مرغ می‌کند؛ مانند بال، پر، تخم‌گذاری … و از همه اساسی‌تر سازمان و ساختار مرغ یا صورت مرغ است که به آن این اجازه را می‌دهد که فعالیت‌ها و ویژگی‌های خاص یک مرغ را داشته باشد.
به این ترتیب، به نحوه خاص تشکل اجزاء مادی به‌منظور ایجاد کارکرد، صورت می‌گوییم. صورت مانند ظرف و ماده مانند آب است؛ آب را در هر ظرفی بریزیم، به شکل همان ظرف در می‌آید. صورت ماده را که هیچ‌گونه تعینی ندارد، شکل می‌دهد.

۳ – رابطه ماده با صورت

پاورپوینت کامل صورت و ماده ۶۲ اسلاید در PowerPoint همیشه با هم وجود دارند و امکان ندارد یکی بدون دیگری تحقق پیدا کند. صورت، همان ساختار شیء است؛ همان ویژگی‌های شئ است و به همین علت، چیزی نیست که بتواند از شئ جدا باشد، زیرا ویژگی شیئ از آن جدا نیست. امکان ندارد ماده‌ای بدون صورت موجود شود؛ زیرا هر ماده‌ای ظرف و قالبی می‌خواهد تا در آن جای بگیرد و متعین گردد.
البته می‌توانیم چنین چیزی را، یعنی ماده صرف را که هیچ تعینی ندارد، فرض کنیم. فلاسفه، این ماده نامتعین و بی صورت را هیولای اولی می‌نامند و همان طور که گفته شد، هیولای اولی فقط فرض ذهنی ماست و ممکن نیست تحقق خارجی داشته باشد.

۴ – صورت و حقیقت شیء

در حقیقت، این صورت شیء است که یک شئ را آن شئ می‌کند؛ به‌عبارت دیگر، فعلیت شیء به صورت آن است. ماده شیء هیچ چیز خاصی نیست؛ توده‌ای خمیره است که هیچ نامی نمی‌توانیم به آن بدهیم و این خمیره هر چیزی می‌تواند باشد؛ یعنی این استعداد را دارد که به هر چیزی تبدیل شود. تنها وقتی که این ماده به صورت خاصی درآمد، نام مخصوصی به خود می‌گیرد و در واقع آن هنگام است که چیزی می‌شود. به‌عبارت دیگر، تنها وقتی می‌توانیم چه بودی و حقیقت یک شیء را تعیین کنیم که صورتی را پذیرفته باشد.
همه اشیا و موجودات به سوی کمال خود در حال حرکت‌اند و این کمال، همان صورت است. یعنی همه آن‌ها می‌خواهند به فعلیت برسند. دانه می‌خواهد گیاه شود؛ بنابراین دانه ماده و گیاه صورت آن است. بدین ترتیب گفته می‌شود که ماده قوه و صورت، فعلیت شئ است.
چیزی که هیچ ماده‌ای نداشته باشد، یعنی این‌که همه‌اش کمال و فعلیت است؛ یعنی صورت محض و به گفته ارسطو، این صورت محض، خدا است.

[۲] فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص۳۵.

[۳] مگی، براین، فلاسفه بزرگ، بخش ارسطو.

۵ – دیدگاه فلاسفه درباره ماده و صورت

تاکنون سه نوع جوهر مجرد و یک نوع جوهر مادی را مورد بحث قرار دادیم و وجود آنها را اثبات کردیم ولی قبلا از پیروان مشائین نقل کردیم که جوهر جسمانی را مرکب از دو جوهر دیگر بنام ماده و صورت می‌دانند که اولی حیثیت قوه اجسام و دیگری حیثیت فعلیت آنهاست.

اینک به بررسی این نظریه می‌پردازیم اما پیش از هر چیز باید یادآور شویم که ماده بمعنای زمینه پیدایش موجود جدید و پذیرنده فعلیت آن تقریبا مورد قبول همه فیلسوفان است.
چنانکه مثلا آب را ماده بخار یا خاک را ماده نبات و حیوان یا دانه و هسته گیاه را ماده آن می‌نامند و موجودی که ماده موجودات دیگر باشد ولی خودش از ماده قبلی پدید نیامده به اصطلاح دارای وجود ابداعی و بی‌نیاز از علت مادی باشد را ماده المواد یا هیولای اولی می‌خوانند و اختلاف نظر ارسطوئیان با دیگران در این است که آیا هیولای اولی جوهر فعلیت‌داری است که می‌توان آن را نوعی جوهر جسمانی دانست‌ یا اینکه قوه محض و فاقد هر گونه فعلیتی است و ویژگی آن تنها پذیرش صورت‌های جسمانی است.

[۴] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۲۱۹.

۵.۱ – دیدگاه ارسطوئیان درباره هیولای اولی

نظر ارسطوئیان همین وجه دوم است که بسیاری از بزرگان فلاسفه اسلامی مانند فارابی و ابن‌سینا و میرداماد به آن قائل شده‌اند و صدرالمتالهین نیز در بسیاری از موارد از آنان پیروی کرده است گو اینکه در پاره‌ای از موارد هیولی را امری عدمی نامیده و در برخی از موارد آن را بعنوان سایه‌ای یاد کرده که عقل برای موجودات جسمانی در نظر می‌گیرد ولی وجود حقیقی ندارد. چنان‌که مفهوم سایه از روشنایی ضعیف انتزاع می‌شود و وجودی ورای نور ندارد.

[۵] ر. ک:صدرالمتالهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، اسفار، ج۵، ص۱۴۶.

[۶] صدرالمتالهین شیرازی، محمد بن ابراهیم، مبدء و معاد، ص‌۲۶۵.

و بعضی از‌ اندیشمندان نسبت دادن قول مزبور را به خود ارسطو صحیح ندانسته‌اند.

[۷] ر. ک: ابوالبرکات بغدادی، هبه‌الله، معتبر ابوالبرکات، ج‌۳، ص‌۲۰۰.

[۸] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۲۱۹.

اما بفرض وجود هیولای اولی بعنوان یک جوهر فاقد فعلیت، بنظر می‌رسد که ماده و صورت را در کنار جسم قرار دادن و آنها را در عرض هم از انواع جواهر شمردن مناسب نیست و شاید بهتر این بود که ماده و صورت را بعنوان دو نوع از جوهر مادی بحساب می‌آوردند و توضیح می‌دادند که ماده نخستین قابل انفکاک از صورت جسمیه نیست و مجموع مرکب از آنها جسم نامیده می‌شود.

[۹] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۲۲۰.

۵.۲ – دیدگاه افلاطونیان درباره هیولای اولی

ولی مطلب اساسی این است که وجود جوهری که ذاتا فاقد هر گونه فعلیتی باشد قابل اثبات نیست و بنظر می‌رسد که در این مسئله حق با شیخ اشراق و علامه طوسی و دیگر فیلسوفانی است که وجود چنین قسمی از جوهر را انکار کرده‌اند.

با انکار هیولای اولی بعنوان جوهر فاقد هر گونه فعلیت جایی برای اثبات نوع دیگری از جوهر که نخستین صورت برای هیولای اولی و فعلیت‌بخش به آن باشد باقی نمی‌ماند زیرا طبق این نظر که به افلاطونیان نسبت داده شده نخستین ماده جوهر فعلیت‌داری است که مرکب از ماده و صورت نمی‌باشد.

نهایت این است که صورت‌های جدیدی متناوبا یا مجتمعا در آن تحقق می‌یابد چنان‌که صورت عنصری خاصی در آن پدید می‌آید و با رفتن آن صورت عنصری دیگری جایگزین می‌شود اما صورت عنصری با صورت معدنی و صورت نباتی مجتمعا بوجود می‌آیند و همگی در جوهر جسم حلول می‌نمایند یعنی اجزاء آنها دقیقا بر یکدیگر منطبق می‌شوند ولی در همه این تحولات جسم بعنوان یک جوهر فعلیت‌دار همواره باقی می‌ماند هر چند بعضی از فلاسفه جوهر بودن صورت‌های جدید را انکار کرده‌اند و آنها را تنها بعنوان اعراضی برای جسم پذیرفته‌اند.

[۱۰] ر. ک: سهروردی، یحیی بن حبش، مطارحات، ص۲۸۴.

[۱۱] سهروردی، یحیی بن حبش، حکمه الاشراق، ص‌۸۸.

[۱۲] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۲۲۰.

در صورتی که هیولای بدون فعلیت انکار شود اما صورت‌های نوعیه بعنوان انواعی از جوهر پذیرفته شوند می‌توان جوهر جسمانی را به دو نوع کلی تقسیم کرد یکی جوهری که احتیاج به محلی ندارد که در آن حلول نماید و آن همان جسم است و دیگری جوهری که احتیاج به جوهر دیگری دارد که در آن حلول نماید و به اصطلاح منطبع در آن گردد و آن عبارت است از صورت‌های نوعیه مانند صورت‌های عنصری و معدنی و نباتی اما با انکار جوهریت اینگونه صورت‌ها جوهر جسمانی و مادی منحصر به جسم خواهد بود.

۶ – دلیل نظریه ارسطوئیان

ارسطوئیان که قائل به هیولای اولی بعنوان جوهر فاقد فعلیت هستند دو دلیل قریب الماخذ آورده‌اند که یکی بنام برهان قوه و فعل و دیگری بنام برهان وصل و فصل نامیده می‌شود و حاصل آنها این است.

در اجسام تغییراتی از قبیل اتصال و انفصال و تبدیل و تبدلات جوهری و عرضی پدید می‌آید مثلا جسم پیوسته و یکپارچه‌ای تبدیل به دو جسم منفصل و جداگانه می‌گردد یا آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.