پاورپوینت کامل شمسالدین محمد شیرازی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شمسالدین محمد شیرازی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شمسالدین محمد شیرازی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شمسالدین محمد شیرازی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
حافظ شیرازی
پاورپوینت کامل شمسالدین محمد شیرازی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint، متخلص به حافظ و مشهور به خواجه شیراز و لسان الغیب، بزرگترین غزلسرای زبان فارسی و یکی از بزرگترین شاعران جهان در قرن هشتم هجری قمری بود.
به گفته برخی به خاطر حفظ قرآن در کودکی، وی به حافظ تخلص یافته است. بسیاری از ابیات او ترجمان مفاهیم قرآن است. او دوران جوانی به کسب علوم اشتغال داشته و در تمامی علوم شرعی و رسمی و عرفی آن دوران، از تفسیر، کلام، منطق، حکمت، نحو، معانی، بیان، شعر و ادب، دارای تحصیلات کامل و صاحبنظر بود. وی با اغلب سلاطین عصر خود و نیز با بیشتر وزیران مناسبات صمیمانه داشته و مورد عنایت آنان قرار داشت. اشعار حافظ در کتابی به نام دیوان حافظ جمعآوری شده و شامل غزلیات، قصاید، مثنویها، قطعات و رباعیات است.
فهرست مندرجات
۱ – نسب و تخلص
۲ – مدت عمر
۲.۱ – وفات
۲.۲ – ولادت
۳ – خانواده
۴ – کودکی
۵ – تحصیلات
۶ – ارتباط با سلاطین
۶.۱ – سفرها به دعوت سلاطین
۶.۱.۱ – سفر به هند
۶.۱.۲ – سفر به یزد
۶.۱.۳ – سفر به اصفهان و مشهد
۶.۲ – ملاقات با تیمور گورکانی
۶.۳ – انتظار فریادرس
۶.۴ – ابواسحاق اینجو
۶.۵ – امیر مبارزالدین
۶.۶ – شاه شجاع
۷ – ملاقات با عرفا
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
۱ – نسب و تخلص
در منابع معتبر نسبت شمسالدین محمد، شیرازی و تخلصش حافظ آمده است، وی پس از وفات، به خواجه شیراز و لسان الغیب شهرت یافت.
۲ – مدت عمر
تاریخ ولادت حافظ معلوم نیست و از جزئیات احوال شخصی او نیز آگاهی ما بسیار اندک است. در سال وفات او نیز در تذکرهها اختلاف هست.
۲.۱ – وفات
کسانی که به دوران حیات حافظ نزدیک بودهاند، چون محمد گلندام، دوست حافظ و گردآورنده دیوان وی، در مقدمهای که بر دیوان او نگاشته،
[۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، صقح ـ قی، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
و خوافی
[۲] خوافی، احمد بن محمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۳۲، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ۱۳۴۱ ش.
و جامی
[۳] جامی، عبدالرحمان بن احمد، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
و خواندمیر
[۴] خواندمیر، روضه الصفا، ج۳، ص۳۱۶.
و مؤلف شرح سودی بر حافظ در مقدمه این اثر، و حاجی خلیفه
[۵] حاجی خلیفه، سلم الوصول الی طبقات الفحول، ج ۱، ستون ۷۸۳.
وفات او را ۷۹۲ق نوشتهاند، ولی برخی مؤلفان منابع جدیدتر، از جمله لطفعلیخان آذربیگدلی
[۶] آذربیگدلی، لطفعلی بن آقاخان، آتشکده آذر، ج۱، ص۲۷۲، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷ ش.
و رضاقلیخان هدایت،
[۷] هدایت، رضاقلی بن محمدهادی، مجمع الفصحا، ج۲، بخش۱، ص۱۹، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش.
وفات او را ۷۹۱ق نوشتهاند.
ظاهرآ مبنای این تاریخ، یک دو بیتی است که در آخر بعضی نسخههای خطی جدیدتر و برخی نسخههای چاپی دیوان آمده و معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی آن را ساخته است.
در این قطعه، مادّه تاریخ وفات حافظ «بجو تاریخش از خاک مصلی» است که به حساب جُمَّل (جُمَل) برابر با عدد ۷۹۱ق است.
[۸] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ص قح ـ قی، مقدمه گلندام، حاشیه قزوینی، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
این دو بیت در بعضی نسخههای مقدمه گلندام نیز دیده میشود، ولی تصریح وی به سال «اثنی و تسعین و سبعمائه» (۷۹۲) و مادّه تاریخ «به سال با وصاد و ذال ابجد»، در قطعهای که به این مناسبت نقل کرده است، بر نادرستی تاریخ ۷۹۱ دلالت دارد.
[۹] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ص قح ـ قی، مقدمه گلندام، حاشیه قزوینی، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۱۰] خوافی، احمد بن محمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۳۲، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹-۱۳۴۱ ش.
۲.۲ – ولادت
تاریخ ولادت حافظ، چنانکه گفته شد، معلوم نیست، ولی چون در اشعارش غالبآ به پیری خود اشاره کرده است و اگر این دوران را با توجه به تاریخ وفاتش، به تقریب، هفتاد سالگی او بدانیم، وی باید در حدود سالهای ۷۲۰-۷۲۵ به دنیا آمده باشد.
عبدالنبی فخرالزمانی، مؤلف تذکره میخانه،
[۱۱] فخرالزمانی، عبدالنبی بن خلف، تذکره میخانه، ج۱، ص۹۰، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
وفات خواجه را در ۶۵ سالگی او دانسته و به این حساب ولادت او در ۷۲۷ق بوده است، ولی از سوی دیگر در دیوان خواجه قطعهای خطاب به جلالالدین مسعودشاه، پسر شرفالدین محمودشاه و برادر ارشد شیخ ابواسحاق اینجو، مندرج است
[۱۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۷۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
که در آن به سه سال خدمت خود در دربار شاه و دستگاه وزیر اشاره دارد و چون مسعودشاه در ۷۴۳ق از بغداد به شیراز رفت و در ماه رمضان همان سال کشته شد،
[۱۳] غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، تهران ۱۳۲۱ ش.
حافظ در ۷۴۰ق به خدمت دربار پیوسته بوده یا به نوعی با آن ارتباط داشته است و در این هنگام بایستی لااقل بیست سالی از عمرش گذشته باشد.
با این حساب، در حدود ۷۲۰ق به دنیا آمده و در حدود ۷۲ سالگی درگذشته است.
ذبیحاللّه صفا،
[۱۴] صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۳، بخش۲، ص۱۰۶۶، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۱۵] صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج۳، بخش ۲، ص۱۰۶۶، پانویس ۱، تهران ۱۳۷۸ ش.
با استناد به قول عبدالنبی فخرالزمانی، که ذکر آن گذشت، ولادت حافظ را در حدود ۷۲۶ و ۷۲۷ نوشته است، که از این قرار در سیزده یا چهارده سالگی بایستی به خدمت شاه و وزیر رفته باشد، و این تا اندازهای غیرمعهود به نظر میرسد.
۳ – خانواده
به گفته عبدالنبی فخرالزمانی،
[۱۶] فخرالزمانی، عبدالنبی بن خلف، تذکره میخانه، ج۱، ص۸۵، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
نام پدر حافظ بهاءالدین و اصالتاً از مردم اصفهان بوده و به تجارت اشتغال داشته و جدّ او در زمان اتابکان فارس به شیراز آمده و ساکن آن شهر شده است.
مادرش از کازرون بوده و در شیراز سکونت داشته است.
پس از وفات پدر، محمد با مادر و دو برادر خود زندگی میکرده و روزگار کودکی را به سختی میگذرانده است.
[۱۷] فخرالزمانی، عبدالنبی بن خلف، تذکره میخانه، ج۱، ص۸۵، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
حافظ در اشعارش از مرگ این دو برادر یاد کرده، که یکی در جوانی درگذشته
[۱۸] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۲، ص۱۰۸۳، چاپ پرویز خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
و دیگری، خواجه خلیل عادل، در ۷۷۵ در ۵۹ سالگی وفات یافته است.
[۱۹] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۸، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
مؤلف تاریخ فرشته
[۲۰] فرشته، محمدقاسم بن غلامعلی، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، ج۱، ص۳۰۲، (لکهنو) : مطبع منشی نولکشور، (بیتا).
از خواهر او و فرزندان این خواهر ذکری به میان آورده است، بیآنکه نامی از آنان ببرد.
آنچه در منابع نسبتآ قدیمتر درباره خانواده حافظ آمده، همینهاست که یاد شد.
بعضی مؤلفان کوشیدهاند که پارهای اشارات در غزلیات خواجه را به وضع خانوادگی او مربوط بدانند، ولی اینگونه برداشتها و دریافتها بیشتر بر استنباطات شخصی مبتنی است.
سخن حافظ بسیار کنایهآمیز و پرابهام است و غالباً وجوه مختلف دارد و به آسانی نمیتوان مضامین شعر او را به احوال و رویدادهای زمانی و مکانی خاص محدود کرد، مگر اینکه اشارت تاریخی صریح در آن باشد.
با اینهمه، در چند مورد از سرودههای او نکاتی دیده میشود که بهروشنی ناظر بر زن و فرزند و اوضاع زندگی اوست.
در غزلی
[۲۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۲۳، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی،تهران (۱۳۲۰ ش).
که در دوران وزارت قوامالدین حسن (متوفی ۷۵۴ق) سروده است، خواجه از «سروی» که در خانه دارد سخن گفته و در غزلی دیگر
[۲۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۴۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
از اینکه اختر بدمهر یار عزیزی را از چنگ او به در برده و آن شادکامی ناپایدار و گذرا بوده شکایت کرده است.
در غزل دیگر
[۲۳] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۹۱-۹۲، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
به درگذشت فرزندی که قرّه العین و میوه دل او بوده و اکنون در لحد جای گرفته اشاره کرده و در غزلی دیگر
[۲۴] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۸-۳۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
در ماتم فرزند و «رود عزیز» خود زاری کرده است.
از این اشارات میتوان دریافت که او همسری داشته که در نیمههای عمر درگذشته، و فرزندانی داشته که یکی در کودکی
[۲۵] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۷۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
و دیگری در جوانی وفات یافته است.
۴ – کودکی
از کودکی و جوانی حافظ نیز آگاهی درستی نداریم.
عبدالنبی فخرالزمانی در تذکره میخانه، که در این مورد منبع اصلی اطلاع ماست، آورده است
[۲۶] فخرالزمانی، عبدالنبی بن خلف، تذکره میخانه، ج۱، ص۸۵ـ ۸۶، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
که وی در کودکی روزها در دکان خمیرگیری کار میکرد و در اوقات فراغت به مکتبخانهای که نزدیک دکان بود، میرفت و خواندن و نوشتن و مقدمات علوم را در آنجا میآموخت و از همان روزگار در شعر طبعآزمایی مینمود، ولی نکته شایسته توجه در اینباره آن است که وی حافظ قرآن بوده و تخلص او نیز حاکی از همین حقیقت است و حفظ قرآن باید از کودکی و سالهای اولیه عمر آغاز شود و مستلزم صرف وقت و ممارست مداوم است، از اینرو، شاید بتوان گفت که این بخش از عمر او بیشتر صرف قرائت قرآن و تحصیل مقدمات علوم میشده است تا کسب ضروریات زندگی.
۵ – تحصیلات
وی در دوران جوانی ظاهرآ یکسره مشغول کسب فضائل و تکمیل مراتب علمی بوده و از عباراتی که گلندام در مقدمه قدیم دیوان
[۲۷] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص قز، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
آورده است چنین بر میآید که حافظ از شاگردان مولانا قوامالدین عبداللّه، دانشمند مشهور به ابن الفقیه نجم (متوفی ۷۷۲ق)، بوده است، اما جنید شیرازی، شاگرد مولانا قوامالدین، در کتاب شدّ الازار که به سال ۷۹۱ق تألیف شده، از حافظ نامی نیاورده است.
تقیالدین محمد اوحدی بلیانی نیز در عرفات العاشقین (گ ۱۵۵ر) قوامالدین عبداللّه را استاد حافظ دانسته و اینکه هدایت در تذکره ریاض العارفین
[۲۸] هدایت، رضاقلی بن محمدهادی، تذکره ریاضالعارفین، ج۱، ص۲۸۶، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
حافظ را در تحصیل مراتب حکمت در شمار شاگردان شمسالدین عبداللّه شیرازی آورده، ظاهراً مقصودش همین قوامالدین بوده و در نقل نام وی سهوی روی داده است.
فرصت شیرازی، از مؤلفان متأخر، میر سید شریف جرجانی را نیز از استادان حافظ ذکر کرده است،
[۲۹] فرصت شیرازی، محمدنصیر بن جعفر، آثار عجم، ج۱، ص۴۶۹ـ۴۷۰، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۵۴.
لیکن میر سید شریف بسیار جوانتر از حافظ بوده است و این نسبت پذیرفتنی نیست.
حافظ خود بارها در سرودههای خود از اشتغال به کسب علم و تحصیل معارف دینی سخن گفته و از قیل و قال بحث، طاق و رواق مدرسه، علم و فضلی که در چهل سال گرد آورده، رتبت دانشش که به افلاک رسیده، و قرآنی که با چهارده روایت در سینه دارد، یاد کرده است.
در مقدمه قدیم دیوان
[۳۰] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص قو، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
نیز آمده است که وی به سبب تحصیل و مطالعه مدام، فرصت نداشت سرودههای خود را در یک جا ثبت و مدون سازد.
الکشّاف عن حقیقه التنزیل اثر زمخشری و مفتاح العلومِ سکاکی، که حافظ به بحث و نظر در آنها اشتغال داشته است، هر دو از کتابهای مهم و معتبر آن روزگار بودند و معلوم میشود که حافظ در تمامی علوم شرعی و رسمی و عرفی آن دوران، از تفسیر، کلام، منطق، حکمت، نحو، معانی، بیان، شعر و ادب، دارای تحصیلات کامل و صاحبنظر بوده است و چنانکه از اشارات خود او بر میآید، هر صبح مجلس درس قرآن داشته است.
[۳۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۶۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۳۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۸۳، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
در بعضی نسخههای کهنتر مقدمه قدیم
[۳۳] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۲، ص۱۱۴۵-۱۱۴۶، توضیحات خانلری، چاپ پرویز خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش.
آمده است که حافظ به سبب اشتغالاتی از قبیل «ملازمت شغل تعلیم سلطان» به گردآوری اشعار خود نپرداخت و از این عبارت معلوم میشود که وی در دربار شاهی نیز عهدهدار تعلیم و تدریس بوده است.
۶ – ارتباط با سلاطین
حافظ با اغلب سلاطین عصر خود، جز با امیر مبارزالدین و شاه محمود پسر او و شاه زینالعابدین پسر شاه شجاع، و نیز با بیشتر وزیران مناسبات صمیمانه داشته و مورد عنایت آنان بوده است.
خواجه علاوه بر چند قصیدهای که در مدح شاه شیخ ابواسحاق اینجو،
[۳۴] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص قکو ـ قلب، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
شاه شجاع
[۳۵] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص قیو ـ قکا، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
و قوامالدین صاحب دیوان (صاحب عیار)، وزیر شاه شجاع
[۳۶] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص قکب ـ قکو، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
سروده، در غزلیات خود نیز از شاهان و وزیرانی به نیکی یاد کرده است، از جمله، شاه شجاع،
[۳۷] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۳، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
نصرهالدین یحیی بن مظفر،
[۳۸] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۴۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۳۹] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۰۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۰] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۷۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۰۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
شاه منصور نواده امیر مبارزالدین،
[۴۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۳] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۴] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۲۴-۲۲۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۵] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۶۳، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۴۶] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
سلطان غضنفر پسر شاه منصور،
[۴۷] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
عمادالدین محمود از وزیران شاه شیخ ابواسحاق،
[۴۸] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۴۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
حاجی قوامالدین حسن وزیر دیگر شیخ ابواسحاق،
[۴۹] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۰] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
برهانالدین وزیر امیر مبارزالدین،
[۵۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۳] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۲۴- ۳۲۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
قوامالدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع
[۵۴] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۷۶- ۷۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۵] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۶] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۷] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۷۳-۳۷۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
و جلالالدین تورانشاه وزیر دیگر شاه شجاع.
[۵۸] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۵۹] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۶۰] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۶۱] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۴۰-۳۴۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۶۲] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
[۶۳] غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۷۷، تهران ۱۳۲۱ ش.
از سلاطین دیگر، جز آنان که در فارس و شیراز حکومت داشتند، سلطان اویس ایلکانی، از سلاطین جلایریان و ممدوح سلمان ساوجی،
[۶۴] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۱۱۰- ۱۱۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
و پسر او سلطان احمد بن اویس
[۶۵] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۳۳- ۳۳۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
را، که آذربایجان و عراق را در تصرف داشتند، مدح گفته است.
در غزلی
[۶۶] حافظ شیرازی، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران (۱۳۲۰ ش).
به «بزم اتابک»، «شوکت پورِ پشنگ» و «نشست خسروی» او اشاره کرده، که ظاهرآ مقصود او تهنیت جلوس اتابک پیر احمد بن اتابک پشنگ (در ۷۹۲)، از اتابکان لرستان، است و از اینرو، این غزل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 