پاورپوینت کامل شبهه تطبیق احمد بصری بر یمانی موعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شبهه تطبیق احمد بصری بر یمانی موعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شبهه تطبیق احمد بصری بر یمانی موعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شبهه تطبیق احمد بصری بر یمانی موعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل شبهه تطبیق احمد بصری بر یمانی موعود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

یمانی، یکی از شخصیت‌های عصر ظهور است که در روایات، از او یاد شده و در برخی از روایات یکی از علائم ظهور، خروج یمانی محسوب گردیده است. به طور قطع نمی‌توان گفت نام یمانی چیست و او دقیقا کیست زیرا در اخبار و روایات، نام‌های مختلفی برای او ذکر شده است، اما آنچه مسلم است این است که موعود دانستن یمانی باوری اشتباه است که بر سر زبان‌ها افتاده و روایات در خصوص هدایتگر بودن یمانی نیز قابل اعتماد نیست. علاوه بر این اگر یمانی از محتومات باشد باز هم امکان حصول بداء در محتومات وجود دارد.
یکی از مدعیان دروغین نیابت و وصایت در دوره ما، فردی به نام احمد بصری است که خود را همان «یمانی» در روایات دانسته و بر این باور است که یکی از حجت‌های الهی است! این در حالی است که نام یمانی و بر حق بودن او در روایات مشخص نشده و چنانچه فرد خروج کننده از یمن را همان یمانی مشهور بدانیم، بازهم نام «احمد» را در بین روایات مشاهده نمی‌کنیم. علاوه بر این، بر اساس روایات، محل خروج یمانی از «یمن» است و هیچ قیام کننده و یاری‌رسانی از «بصره» نخواهد بود.
بر اساس روایاتی که در خصوص یمانی صادر شده است، وی شخصیت دینی و نظامی داشته و وظیفه‌ای جز خروج علیه طاغوت و دعوت مردم به امام زمان (علیه‌السّلام) نخواهد داشت. بنابراین تنها شاخصه نقلی دعوت یمانی، همان خروج او بوده و تا زمانی که رسماً خروج ننماید، دعوت او پذیرفته نخواهد بود. ضمن اینکه حق قانون‌گذاری و تشریع نداشته و بایستی بر اساس دین مبین اسلام عمل نماید. در ضمن خروج یمانی بایستی همزمان با سفیانی و خراسانی باشد و با توجه به عدم خروج خراسانی و سفیانی، ادعای یمانی بودن احمد بصری باطل خواهد بود.

فهرست مندرجات

۱ – یمانی در روایات
۲ – هدایت‌گر بودن یمانی
۲.۱ – روایت اول
۲.۱.۱ – بررسی سند روایت
۲.۱.۱.۱ – احمد بن محمد ابن عقده
۲.۱.۱.۲ – احمد بن یوسف جعفی
۲.۱.۱.۳ – اسماعیل بن مهران
۲.۱.۱.۴ – حسن بن علی بطائنی
۲.۱.۱.۵ – وهب بن حفص
۲.۱.۲ – بررسی دلالت روایت
۲.۲ – روایت دوم
۳ – موعود یا محتوم بودن یمانی
۳.۱ – احتمال بداء در خروج یمانی
۳.۲ – محتوم بودن یمانی
۳.۲.۱ – بررسی سند روایت
۴ – معیار شناخت یمانی
۴.۱ – خروج یمانی
۴.۲ – همزمانی با خروج خراسانی و سفیانی
۴.۳ – محل خروج یمانی
۴.۴ – عدم وجود یاری کننده از بصره
۵ – وظیفه یمانی
۶ – شبهه عصمت یمانی
۶.۱ – نفی اجتهاد در عصمت
۶.۲ – نفی دستوری بودن عصمت
۶.۳ – اولویت پیروی از علمای دین
۷ – حجت بودن یمانی
۸ – عدم مطابقت احمد بصری با یمانی
۸.۱ – مردد بودن نام یمانی
۸.۲ – یمن محل خروج یمانی
۸.۳ – اول ایمان آورنده
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

۱ – یمانی در روایات

در خصوص خروج فردی با عنوان یمانی، حدود ۲۰ نقل (با صرف نظر از رد یا تایید) در منابع شیعی وارد شده است. از این تعداد، تنها ۲ روایت به هدایتگر بودن یمانی اشاره کرده و در سایر موارد، او را صرفاً به عنوان یک قوای نظامی و خروج کننده، که همزمان با سفیانی و خراسانی خروج خواهد کرد معرفی کرده‌اند. در این بین، تنها ۲ روایت به محتوم بودن یمانی اشاره کرده و حتی سایر روایاتی که محتومات قبل از قیام را شمارش می‌ کنند، نامی از یمانی به میان نیاورده‌اند. ضمن اینکه هیچ کدام از این روایات تصریحی به مثبَت بودن شخصیت وی نداشته و علاوه بر آن، به ارتباط وی با امام مهدی (علیه‌السّلام) چه قبل از قیام و چه بعد از آن اشاره ‌ای ندارند. الا اینکه در عبارت «یَدْعُو اِلَی صَاحِبِکُمْ»،

[۱] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۵۶.

اشاره به دعوت یمانی به سوی حضرت صاحب الامر (علیه‌السّلام) شده است که اولا هیچ دلالتی بر خاص بودن دعوت یمانی برای حضرت (علیه‌السّلام) ندارد و ثانیاً می‌تواند یک دعوت عمومی، همانند دعوت تمامی واعظین و مبلغین شیعه برای توجه و یاری حضرت (علیه‌السّلام) بوده باشد. البته تعدادی از روایات، با مضامین و مشخصات گوناگون و گاهاً متغایر که اشاره به قیام افرادی از یمن دارند، صادر شده است که آنهم معلوم نیست ارتباطی با شخص یمانی داشته باشد.

۲ – هدایت‌گر بودن یمانی

همان طور که اشاره شد، از بین روایات مربوط به یمانی، تنها دو روایت به هدایتگر بودن یمانی تصریح کرده است. لذا به جهت روشن شدن مساله، سزاوار است تا این دو روایت به لحاظ سندی و دلالی مورد بررسی قرار گیرند.

۲.۱ – روایت اول

«اَخْبَرَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ابْنُ عُقْدَهَ قَالَ حَدَّثَنِی اَحْمَدُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ اَبُو الْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ کِتَابِهِ قَالَ حَدَّثَنَا اِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَبِی حَمْزَهَ عَنْ اَبِیهِ وَ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ اَبِی بَصِیرٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) اَنَّهُ قَالَ: خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِ‌ وَ الْخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی‌ شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ نِظَامٌ کَنِظَامِ الْخَرَزِ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَیَکُونُ الْبَاْسُ مِنْ کُلِّ وَجْهٍ وَیْلٌ لِمَنْ نَاوَاهُمْ وَ لَیْسَ فِی الرَّایَاتِ رَایَهٌ اَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًی لِاَنَّهُ یَدْعُو اِلَی صَاحِبِکُمْ‌ فَاِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ السِّلَاحِ عَلَی النَّاسِ وَ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ اِذَا خَرَجَ الْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ اِلَیْهِ فَاِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًی وَ لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ اَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ‌ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ اَهْلِ النَّارِ لِاَنَّهُ یَدْعُو اِلَی الْحَقِّ وَ اِلی‌ طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ‌.»ابو بصیر از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: «خروج سفیانیّ و یمانیّ و خراسانیّ‌ در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده هر یک از پی دیگری. و جنگ قدرت و هیبت از هر سوی فراگیر شود، وای بر کسی که با آنان دشمنی و ستیز کند. در میان پرچمها راهنماتر از پرچم یمانیّ نباشد که آن پرچم هدایت است زیرا دعوت به صاحب شما می‌ کند، و هنگامی که یمانیّ خروج کند خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است و چون یمانیّ خروج کرد به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است، هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله نماید، پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است، زیرا او به سوی حقّ و راه مستقیم فرا می‌خواند.

[۲] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۵۶.

۲.۱.۱ – بررسی سند روایت

در سند این حدیث رُواتی آمده‌اند که بایستی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. این روات عبارتند از:

۲.۱.۱.۱ – احمد بن محمد ابن عقده

ابوالعباس احمد بن‌ محمد بن ‌سعید هَمْدانی، مشهور به اِبْن عُقْده، پیرو مذهب جارودیه (از فِرق زیدیه) است. نکته قابل توجه اینکه؛ این روایت را ابن عقده از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده است، درحالی که به امامت ایشان اعتقادی نداشته و در نظر او امام صادق (علیه‌السّلام) العیاذ بالله در ادعای امامتش صادق نبوده است. پس اساساً نقل روایت چنین شخصی از چنان امامی که مقام امامت را غصب کرده و به دروغ متمسک شده است، غیر معقول به نظر می‌رسد.

۲.۱.۱.۲ – احمد بن یوسف جعفی

اَحْمَدُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ اَبُو الْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ؛ این فرد در کتب رجالی ناشناخته است. آیت‌الله خوئی بیان ویژه‌ای را در خصوص اثبات وثاقت احمد بن یوسف آورده و سپس آن را رد کرده است. ایشان می‌فرماید:«احمد بن یوسف بن یعقوب الجعفی، روی عن محمد بن اسماعیل الزعفرانی، و فیه اشعار بوثاقته اقول: نظر فی تلک الی ما ذکره النجاشی، فی ترجمه محمد بن اسماعیل بن میمون الزعفرانی، من انه روی عنه الثقات، لکن لا دلاله لهذا الکلام علی ان کل من روی عن محمد بن اسماعیل، ثقه کما هو الظاهر؛ برخی با استناد به نظر نجاشی گفته ‌اند: ثقات از محمد بن اسماعیل زعفرانی نقل روایت می‌ کردند و چون احمد بن یوسف نیز از او نقل روایت کرده است، لذا این مساله اشاره به ثقه بودن احمد بن یوسف دارد. لکن در پاسخ می‌گوییم؛ سخن نجاشی دلالت بر این ندارد که هر کسی که از محمد بن اسماعیل زعفرانی نقل حدیث کرده باشد ثقه است.»

[۳] خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۶۲.

بنابر این نمی‌توان نتیجه گرفت که چون احمد ابن یوسف از محمد بن اسماعیل نقل روایت کرده، پس ثقه است.

۲.۱.۱.۳ – اسماعیل بن مهران

اِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَان؛ هر چند که در کتب رجالی توثیق شده است، اما با این وجود گفته شده که وی از ضعفاء نقل حدیث می‌کرده است. به عنوان نمونه ابن غضائری می‌گوید: «یروی عن الضعفاء کثیرا؛ بسیار از ضعفاء نقل روایت می‌کند.»

[۴] واسطی بغدادی، احمد بن حسین، الرجال (لابن الغضائری)، ج۱، ص‌۳۸.

۲.۱.۱.۴ – حسن بن علی بطائنی

علی بن ابی حمزه بطائنی از وکلای امام کاظم (علیه‌السّلام) است که با زندانی و شهادت ایشان، اموال بسیاری از آن امام (علیه‌السّلام) را مصادره کرده و ایشان را آخرین امام معرفی نموده و بدین ترتیب فرقه‌ واقفیه پدیدار گردید.

[۵] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، ‌ص۴۰۳.

[۶] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، ‌ص۴۴۳.

[۷] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲۰، ص۴۰.

[۸] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۴۹.

درباره فرزندش، یعنی حسن بن علی بن ابی حمزه گفته شده است: «کذاب، ملعون، رُویت عنه احادیث کثیره؛ دروغ‌ گو و ملعون است، روایات زیادی از او نقل شده است.»

[۹] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، ‌ص۵۵۲.

همچنین ابن غضائری درباره وی گفته است: «واقف ابن واقف، ضعیف فی نفسه و ابوه اوثق منه؛ هم خودش و هم پدرش جزو واقفیه بوده‌اند، خودش ضعیف بوده و پدرش قابل اعتمادتر از خود او است.»

[۱۰] واسطی بغدادی، احمد بن حسین، الرجال (لابن الغضائری)، ص۵۱.

۲.۱.۱.۵ – وهب بن حفص

وُهَیْبِ بْنِ حَفْص؛ این راوی از کسانی است که به مذهب واقفیه در آمده و در امامت امام رضا (علیه‌السّلام) را انکار کرد. نجاشی درباره او می‌نویسد: «روی عن ابی عبدالله و ابی الحسن (علیهما‌السّلام) و وقف؛ از امام صادق و امام باقر و امام کاظم (علیهم‌السّلام) نقل کرده و در ایشان توقف نمود.»

[۱۱] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص‌۴۳۱.

۲.۱.۲ – بررسی دلالت روایت

آنچه در این روایت مورد توجه قرار گرفته است، پرده برداری از شخصیتی به نام «خراسانی» است که در کنار یمانی و سفیانی از آن یاد شده است. نکته قابل توجه اینکه در خصوص خراسانی، تنها ۲ روایت ضعیف

[۱۲] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۰.

[۱۳] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۵۹.

صادر شده و هیچ قرینه دیگری برای تقویت آن دو روایت در دست نیست. البته درباره خروج مردی از خراسان با پرچم‌های سیاه روایات متعددی در دست می‌باشد که هیچ کدام ارتباطی با خراسانی نداشته و حاکی از پرچم‌های سیاه بنی عباس می‌باشند. آیت‌الله سید محمد صدر در این خصوص می‌ گوید؛ دراینجا دو تعبیر وجود دارد:
تعبیراول؛ الرایات السود من خراسان است.
تعبیر دوم؛ خود خراسانی است.
آیا این دو تعبیر یکی هستند و به یکدیگر مرتبطند؟ رایات السود اشاره به حرکت ابومسلم خراسانی است حرکتی که منجر به از بین رفتن بنی امیه شد و همچنین به ذهن چنین تبادر می‌کند که خراسانی که در روایات ذکر شده همان ابومسلم خراسانی است.

[۱۴] صدر، سیدمحمد، تاریخ ما بعد الظهور، ج۳، ص۱۶۹.

۲.۲ – روایت دوم

«سَیْفُ بْنُ عَمِیرَهَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ السُّفْیَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِ‌ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَهٌ اَهْدَی مِنْ رَایَهِ الْیَمَانِیِ‌ لِاَنَّهُ یَدْعُو اِلَی الْحَقِ‌.»

[۱۵] مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج‌۲، ص۳۷۵.

در بررسی روایت گفته می‌ شود:اولاً؛ این روایت مُرسله بوده و بر اساس دیدگاه اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه، روایات مُرسله را قابل اعتنا نمی‌دانند.

[۱۶] شهید ثانی، علی بن احمد، الرعایه فی علم الدرایه، ص۱۳۷.

ضمن اینکه احمدالحسن و پیروانش نیز روایات مُرسله را غیر قابل استناد و اعتماد دانسته

[۱۷] بصری، احمد الحسن، مع عبد الصالح، ص۲۸.

و گفته‌اند: «الروایه المرسله لا یعمل بها بای حال من الاحوال؛ روایت مرسله در هر صورت مورد عمل قرار نمی‌ گیرد.»

[۱۸] قراءه جدیده فی روایه السمری، ص۱۷.

ثانیاً؛ در متن هر دو روایت، هدایتگر بودن یمانی را با «افعل التفضیل»آورده است. این به این معناست که هم سفیانی و هم خراسانی و هم یمانی هر سه دارای هدایت هستند، اما یمانی هدایتگر از آن دو می‌ باشد و حال آنکه به یقین، سفیانی هیچ هدایتی در خود نداشته و شخصیت خراسانی هم ثابت شده نیست تا چه رسد به هدایت داشتن او.نتیجه اینکه دو روایت موجود در خصوص هدایتگر بودن یمانی قابل اعتماد نیست. ضمن اینکه حتی بر اساس اذعان احمد بصری در کتاب «الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال»، اخبار آحاد صلاحیت اعتقاد سازی نداشته و بایستی برای اطمینان از صدور قطعی روایات، به دنبال اخبار متواتر و قرائن صحت باشیم.

[۱۹] بصری، احمد الحسن، الوصیه المقدسه الکتاب العاصم من الضلال، ص۴.

این در حالی است که با دو خبر ضعیف درباره هدایتگر بودن یمانی، نه تواتر لفظی، بلکه تواتر معنوی نیز به دست نمی‌آید. ضمن اینکه برخی قرائن موجود نیز به طغیانگر و ظالم بودن یمانی دلالت دارند. به عنوان نمونه:«حدثنا سعید ابو عثمان، عن ابی جعفر قال: … ثُمَّ یَسِیرُ اِلَیْهِمْ مَنْصُورٌ الْیَمَانِیِّ مِنْ صَنْعَاءِ بِجُنُودِهِ وَ لَهُ فَوْرَهُ شَدِیدَهً یَسْتَقْتِلَ النَّاسُ قَتَلَ الْجَاهِلِیَّهِ فَیَلْتَقِی هُوَ وَ الْاَخْوَصُ وَ رایاتهم صَفَرَ وَ ثِیَابُهُمْ مُلَوَّنَهٌ فَیَکُونُ بَیْنَهُمَا قِتَالٌ شَدِیدٌ ثُمَّ یَظْهَرُ الْاَخْوَصُ السُّفْیَانِیِّ عَلَیْهِ… .»امام باقر (علیه‌السّلام) فرمودند: … سپس منصور یمانی از صنعاء با عزمی شدید و به شیوه جاهلیت با لشکریان خود به کشتار مردم رفته و با اخوص سفیانی روبرو می‌شود، پرچم‌های آنها زرد و لباسهایشان رنگارنگ است و میان آنها جنگ شدیدی رخ می‌دهد، سپس سفیانی بر او چیره می‌شود… .

[۲۰] شوشتری، نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‌۲۹، ص۵۱۵.

۳ – موعود یا محتوم بودن یمانی

یکی از مهم‌ترین موضوعات پیرامون یمانی، بررسی موعود یا محتوم بودن یمانی است. لذا در این مجال به دو سئوال باید پاسخ داد: ۱. آیا یمانی موعود است یا محتوم؟ ۲. احتمال بداء در محتومات تا چه میزانی است؟

۳.۱ – احتمال بداء در خروج یمانی

موعود از ماده «وَعَدَ» به معنای عهد داده شده می‌باشد.

[۲۱] قرشی، سیدعلی‌ا کبر، قاموس قرآن، ج‌۷، ص۲۲۷.

مهم‌ترین شاخصه وعده، تخلف ناپذیری آن است.

[۲۲] طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۰، ص۳۶۰.

لذا چیزی که موعود باشد، به هیچ عنوان نباید از آن تخلف گردد. خداوند متعال برخی از موارد را با عنوان؛ «یوم الموعود، وَعَدَ الله، المیعاد» یاد کرده و قرآن کریم آنها را غیر قابل تغییر و تخلف دانسته و می‌فرماید: اِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ

[۲۳] آل عمران/سوره۳، آیه۹.

؛ قطعا خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ کند.
بر اساس روایات معصومین (علیهم‌السّلام)، میعادهای خداوند همان ایام الله است که هیچ تغییر و تخلفی در آن صورت نخواهد پذیرفت. در روایتی از امام باقر (علیه‌السّلام) آمده است:«حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مُثَنًّی الْحَنَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) یَقُولُ‌ اَیَّامُ‌ اللَّهِ‌ عَزَّوَجَلَّ ثَلَاثَهٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْکَرَّهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.»روزهای خداوند عزوجل سه روز است. روز قیام قائم (علیه‌السّلام)، روز رجعت و روز قیامت.

[۲۴] صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج‌۱، ص۱۰۸.

با تتبع در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) حتی یک روایت مبنی بر موعود بودن یمانی به چشم نمی‌خورد، لذا موعود دانستن یمانی باوری اشتباه است که بر سر زبان‌ها افتاده و احمد بصری نیز از این مساله، سوء استفاده کرده است.
اما درباره معنای محتوم گفته شده است: محتوم از ماده «حَتَمَ» به معنای چیزی که قطعی و واجب شده باشد. اما در این ماده، تخلف ناپذیری معنا نداشته و ممکن است بر اساس برخی مقدرات تغییر یابد.

[۲۵] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج‌۱، ص۴۵۳.

بنابراین، برخلاف میعاد، امکان بداء در محتومات وجود دارد. به عنوان نمونه در روایتی آمده است:«اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخَالَنْجِیُ‌ قَالَ حَدَّثَنَا اَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیُّ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ اَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا (علیه‌السّلام) فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَهِ مِنْ اَنَّ اَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِاَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ اَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ اِنَّ الْقَائِمَ مِنَ‌ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ‌ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ.»ابوهاشم می‌گوید: نزد امام جواد (علیه‌السّلام) بودیم که سخن از سفیانی به میان آمد. و اینکه در روایات آمده است که امر سفیانی محتوم است. به آن حضرت عرض کردم، آیا ممکن است خداوند درباره محتوم بداء داشته باشد؟ فرمود بله. عرض کردم می‌ترسم درباره قائم هم بداء شود. فرمود: همانا امر قائم (علیه‌السّلام) از وعده داده شدگان است و خداوند درباره میعاد تخلف نمی‌کند.

[۲۶] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۳۰۳.

بر این اساس، امکان حصول بداء در محتومات وجود دارد. لذا چنانچه یمانی از محتومات باشد، این امکان درباره او نیز وجود خواهد داشت.

۳.۲ – محتوم بودن یمانی

در خصوص محتوم بودن یمانی فقط ۲ روایت صادر شده است که به آنها اشاره می‌شود:«بِهَذَا الْاِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) یَقُولُ‌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُ‌ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ.»امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: قبل از قیام قائم (علیه‌السّلام) پنج نشانه حتمی خواهد بود: یمانی، سفیانی، صیحه، قتل نفس الزکیه، خسف بیداء.

[۲۷] صدوق، محمد بن علی‌، کمال الدّین وتمام النّعمه، ج‌۲، ص۶۵۰.

«اَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ اَحْمَدَ الْبَنْدَنِیجِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی الْعَلَوِیُّ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ زِیَادِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) اَنَّهُ قَالَ: النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْیَمَانِیُ‌ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ کَفٌّ یَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ وَ فَزْعَهٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْیَقْظَانَ وَ تُخْرِجُ‌ الْفَتَاهَ مِنْ خِدْرِهَا.»عبد اللَّه بن سنان از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: وقوع نداء از امور حتمی است، و سفیانی از امور حتمی است و یمانی‌ از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیّه از امور حتمی، و کف دستی که از افق آسمان بیرون می‌آید از امور حتمی است، و اضافه فرمود: و نیز وحشتی در ماه رمضان که خفته را بیدار گرداند و شخص بیدار را به وحشت افکند و دوشیزگان پردگی را از پس پرده ‌هایشان بیرون کند.

[۲۸] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۵۲.

۲.۱.۱ – بررسی سند روایت

در سلسله سند این حدیث برخی افراد وجود دارند که برای علمای رجال ناشناخته بوده و برخی نیز ضعیف هستند. مثلا علی بن احمد الْبَنْدَنِیجِیّ؛ وی در کتب رجالی تضعیف شده است. غضائری و علامه حلی درباره او چنین آورده‌اند: «ضعیف متهافت لا یلتفت الیه؛ ضعیف و پراکنده گو است و توجهی به او نیست.»

[۲۹] واسطی بغدادی، احمد بن حسین، الرجال (لابن الغضائری)، ج۱، ص‌۸۲.

[۳۰] حلّی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص۲۹۴.

عبیدالله بن موسی علوی نیز از روات ناشناخته در کتب رجالی است. زیاد بن مروان هم از بزرگان واقفیه بوده و دربین علمای رجال نیز فاقد اعتبار و وجاهت روایی است. به عنوان نمونه، علامه حلی درباره او گفته است:«روی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) و ابی الحسن (علیه‌السّلام) و وقف فی الرضا علیه السلام… هو احد ارکان الوقف و بالجمله فهو عندی مردود الروایه؛ او از امام صادق و امام کاظم (علیه‌السّلام) نقل روایت کرد و در امام رضا (علیه‌السّلام) توقف نمود. او یکی از ارکان واقفیه بود و بالجمله روایاتش در نزد من مردود است.»

[۳۱] حلّی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص‌۲۱۰.

۴ – معیار شناخت یمانی

همانطور که در هیچ روایتی به چگونگی یا واجب بودن شناخت خراسانی و سفیانی توصیه نشده‌ایم، یمانی نیز همانند آنها از روایات معرفتی بی بهره می‌باشد. لذا با توجه به عدم صدور بیان در رابطه با شناخت یمانی، هیچگونه وظیفه‌ای در قبال شناخت یمانی نداریم. اما مع ذلک بزرگترین شاخصه شناخت یمانی بر اساس روایات، دو چیز می‌ تواند باشد:

۴.۱ – خروج یمانی

صرف خروج وی در ماه رجب، موضوعیت داشته و مشروعیت او با خروج است نه با سکون زیرا روایات، تاریخ خروج سفیانی را در ماه رجب دانسته‌اند، لذا باید یمانی نیز در همان ماه خروج کند. نکته مهم‌تر اینکه حتی در صورتی که شخص یمانی قبل از خروج شناخته شود، بازهم برای اطاعت از او فوریتی نیست. چنانچه در روایت آمده است:«علِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) یَقُولُ‌… فَالْخَارِجُ مِنَّا الْیَوْمَ اِلَی اَیِّ شَیْ‌ءٍ یَدْعُوکُمْ اِلَی الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَنَحْنُ نُشْهِدُکُمْ اَنَّا لَسْنَا نَرْضَی بِهِ وَ هُوَ یَعْصِینَا الْیَوْمَ وَ لَیْسَ مَعَهُ اَحَدٌ وَ هُوَ اِذَا کَانَتِ الرَّایَاتُ وَ الْاَلْوِیَهُ اَجْدَرُ اَنْ لَا یَسْمَعَ مِنَّا اِلَّا مَعَ مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَهَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُکُمْ اِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَیْهِ اِذَا کَانَ‌ رَجَبٌ‌ فَاَقْبِلُوا عَلَی‌ اسْمِ‌ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِنْ اَحْبَبْتُمْ اَنْ تَتَاَخَّرُوا اِلَی شَعْبَانَ فَلَا ضَیْرَ وَ اِنْ اَحْبَبْتُمْ اَنْ تَصُومُوا فِی اَهَالِیکُمْ فَلَعَلَّ ذَلِکَ اَنْ یَکُونَ اَقْوَی لَکُمْ وَ کَفَاکُمْ بِالسُّفْیَانِیِّ عَلَامَهً.»عیص بن قاسم می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌ فرمود: «… بخدا سوگند آن را که شما می‌خواهید کسی نیست مگر شخصی که همه بنی فاطمه پیرامون او گرد آیند. همین که ماه رجب شد به نام خدای عزّ و جلّ به او روی آورید و اگر خواستید تا ماه شعبان هم عقب بیندازید زیانی نیست، و اگر بخواهید ماه رمضان هم فریضه روزه را در میان خانواده خود بگیرید شاید این کار موجب نیروی بیشتری برای شما گردد و البته خروج سفیانی (برای شناخت هنگامه ظهور) شما را بس است.

[۳۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۸، ص۲۶۴.

توجه گردد؛ چنانچه وجوب اطاعت و نصرت یمانی فوریت داشت، به چه دلیلی امام صادق (علیه‌السّلام) به شیعیان اذن تاخیر و یاری تا چند ماه دیگر را داده و نشانه‌ای به نام سفیانی را ملاک قرار داده است؟

۴.۲ – همزمانی با خروج خراسانی و سفیانی

بر اساس یک روایت،خروج یمانی بایستی با خروج سفیانی و خراسانی در یک روز واقع شود. لذا شاخصه شناخت یمانی، خروج سفیانی و خراسانی است:«خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی‌شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ.»

[۳۳] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۵۵.

این درحالی است که هنوز سفیانی و خراسانی خروج نکرده و خروج یمانی بایستی همزمان با خروج آنان باشد. لذا با توجه به عدم خروج خراسانی و سفیانی، ادعای یمانی بودن احمدالحسن باطل خواهد بود.

۴.۳ – محل خروج یمانی

علاوه بر این، محل خروج یمانی بر اساس روایات، کشور یمن است و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.