پاورپوینت کامل زندانی کردن کفیل ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زندانی کردن کفیل ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندانی کردن کفیل ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زندانی کردن کفیل ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

حبس کفیل

حبس کفیل از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم پاورپوینت کامل زندانی کردن کفیل ۸۱ اسلاید در PowerPoint در صورت عدم احضار مکفول بحث می‌کند. در این مورد روایاتی وارد شده است و بعضی از آن‌ها روایات صحیحه است. فقیهان شیعه و بسیاری از عامّه نیز بدین امر فتوا داده‌اند.
بحث دیگر این است که اگر مکفول محبوس باشد، آیا باز هم تسلیم او لازم است. فقیهان شیعه بین اینکه مکفول در زندان حاکم شرعی محبوس باشد و بین موردی که در حبس فردی ظالم باشد تفصیل قائل شده و در اولی به وجوب تسلیم و در دومی به عدم وجوب فتوا داده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ – روایات
۱.۱ – روایت امام صادق
۱.۲ – روایت امام باقر
۱.۳ – روایات دیگر
۱.۴ – روایت اهل سنت
۲ – آرای فقیهان شیعه
۲.۱ – شیخ صدوق
۲.۲ – شیخ طوسی
۲.۳ – سلّار بن عبد العزیز
۲.۴ – محقق حلّی
۲.۵ – یحیی بن سعید
۲.۶ – علّامه حلّی
۲.۷ – شهیدین
۲.۸ – شیخ بهائی
۲.۹ – محدّث بحرانی
۲.۱۰ – سیّد علی طباطبائی
۲.۱۱ – سیّد عاملی
۲.۱۲ – صاحب جواهر
۲.۱۳ – آیه اللّه اصفهانی
۲.۱۴ – آیه اللّه طبسی
۳ – آرای دیگر مذاهب
۳.۱ – سرخسی
۳.۲ – موصلی حنفی
۳.۳ – سمرقندی
۳.۴ – ابن رشد
۳.۵ – کندی
۳.۶ – احمد بن یحیی
۳.۷ – نووی
۴ – حکم مکفول محبوس
۵ – پانویس
۶ – منبع

۱ – روایات

اینجا به برخی از روایات مورد استناد در موضوع بحث اشاره می‌کنیم:

۱.۱ – روایت امام صادق

۱. محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن ابن فضّال، عن عمّار، عن ابی عبداللّه (علیه‌السّلام) قال: اتی امیر المؤمنین (صلوات‌اللّه‌علیه) برجل تکفّل نفس رجل فحبسه، فقال: اطلب صاحبک؛

[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۰۵، ح۶.

[۲] نک:طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۰۹، ح۴.

[۳] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۳۰، ح۱.

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: مردی را که فرد دیگری را کفالت کرده بود نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند. آن حضرت او را حبس کرد و فرمود: رفیقت را طلب کن.
مجلسی (رحمه‌اللّه) می‌گوید: این روایت موثق و مانند صحیح است.

[۴] مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار، ج۹، ص۵۵۶.

او در کتاب دیگر می‌گوید: این روایت موثق است.

[۵] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۱۹، ص۶۰.

شیخ صدوق نیز این روایت را در من لا یحضره الفقیه با اسناد خودش به سعد بن طریف، از اصبغ بن نباته نقل کرده است.

[۶] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۹۵.

[۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (به نقل از:من لا یحضره الفقیه)، ج۱۳، ص۱۵۶، ح۲.

[۸] فیض کاشانی، محسن، الوافی، ج۱۸، ص۸۳۴، ح۵، ابواب «دیون و ضمانات».

۱.۲ – روایت امام باقر

عنه، عن الحسن بن موسی الخشّاب، عن غیاث بن کلوب بن فیهس البجلی، عن اسحاق بن عمّار، عن جعفر عن ابیه علیهما السّلام: انّ علیا (علیه‌السّلام) اتی برجل کفل برجل بعینه، فاخذ بالمکفول، فقال: احبسوه حتی یاتی بصاحبه؛

[۹] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۰۹، ح۳.

[۱۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه (به نقل از:تهذیب الاحکام)، ج۱۳، ص۱۵۶، ح۳.

[۱۱] فیض کاشانی، محسن، الوافی، ج۱۸، ص۸۳۵، ح۷.

مردی را که برای بدهی، شخصی دیگر را کفالت کرده بود و بعد در مقابل مکفول، دستگیر شده بود نزد امیر المؤمنین (علیه‌السلام) آوردند. آن حضرت فرمود: او را حبس کنید تا رفیقش را بیاورد …
علّامه مجلسی (رحمه‌اللّه) دربار این روایت می‌گوید: حسن یا موثق است و در مورد عبارت «بعینه» علّامه پدرم (قدس‌اللّه‌روحه) می‌گوید: مقصود آن است که تن و بدن او را کفالت کرده بود. و البته می‌توان آن را «بعینه» – به کسر عین- خواند و مقصود از آن این است که به جهت معامله سلف یا نسیه کفالت کرده بود- انتهی. باء در عبارت «بالمکفول» باء سببیه است و مقصود آن است که کفیل به سبب مکفول دستگیر شده بود. در مورد عبارت «حتی یاتی بصاحبه» پدرم (نوراللّه‌ضریحه) می‌گوید: این منافاتی با حبس او ندارد؛ چرا که حبس، یعنی او را آزاد و رها نکنند تا هرجا می‌خواهد برود بدان گونه که یک نفر از سوی حاکم ملازم و همراه او قرار داده شود، یا کسی را بفرستد تا او را بگیرد، یا مالی را که بر عهد اوست ادا کند.

[۱۲] مجلسی، محمدباقر، ملاذ الاخیار، ج۹، ص۵۵۵.

و عنه [جعفر بن محمد علیهما السّلام] انّه قال: اذا تحمّل الرجل بوجه الرجل الی اجل فجاء الاجل من قبل ان یاتی به و طلب الحماله، حبس، الّا ان یؤدّی عنه ما وجب علیه، ان کان الذی یطلب به معلوما، و له ان یرجع به علیه، و ان کان الذی قد طلب به مجهولا، ما لا بدّ فیه من احضار الوجه کان علیه احضاره، الّا ان یموت، و ان مات فلا شی‌ء علیه؛

[۱۳] مغربی، نعمان، دعائم الاسلام، ج۲، ص۶۴، ح۱۷۹.

[۱۴] نوری، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:دعائم الاسلام)، ج۱۳، ص۴۳۸، ح۳.

از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: اگر کسی کفالت دیگری را تا زمانی معیّن به عهده گرفت و آن زمان معیّن فرارسید و طلبکار مطالبه نمود، در این صورت کفیل حبس می‌شود، مگر آن که در صورت معلوم بودن مکفول، از طرف او بدهی‌اش را بپردازد و البته می‌تواند برای دریافت آن به وی مراجعه کند و اگر مکفول مجهول باشد، آن‌گونه که راهی جز حاضر کردن وجه مورد نظر نباشد، در این صورت باید آن را پرداخت کند، مگر اینکه بمیرد. در این صورت چیزی بر عهد او نیست.

۱.۳ – روایات دیگر

روی اذا کفل الرجل بالرجل حبس الی ان یاتی صاحبه؛

[۱۵] منسوب به امام رضا (علیه‌السّلام)، فقه الرضا، ج۲۵۶، باب ۳۸.

[۱۶] نوری، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:فقه الرضا)، ج۱۳، ص۴۳۸، ح۱.

[۱۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۱۷۷، ح۲.

روایت شده که اگر کسی از دیگری کفالت کند، حبس می‌شود تا رفیقش را حاضر نماید.
حدّثنی زید بن علی، عن ابیه، عن جده، عن علی (رضی‌اللّه‌عنهم): انّ رجلا کفل لرجل بنفس رجل فحبسه حتی جاء به؛

[۱۸] زید بن علی، مسند زید، ص۲۹۰.

شخصی کفالت شخص دیگری را به عهده گرفت، حضرت علی (علیه‌السلام) او را حبس کرد تا وی را حاضر نمود.

۱.۴ – روایت اهل سنت

۱. حدّثنا ابو بکر، قال: حدّثنا علی بن مسهر، عن الشیبانی، قال: اخبرنی حبیب الذی کان یقوم علی راس شریح انّه حبس ابنه عبد اللّه فی کفاله لرجل کفل له بنفسه؛

[۱۹] ابن ابی شیبه، ابوبکر، المصنّف، ج۴، ص۴۳۶، ح۲۱۸۶۲.

حبیب، پیشکار شریح، برای من گفت: شریح فرزندش عبداللّه را به جهت کفالتی که در مورد شخصی کرده بود حبس کرد.
بیهقی نیز همین را روایت کرده و گفته است: از سلیمان شیبانی روایت شده که گفت: از حبیب شنیدم، همان حبیب بن سلیم که طرفین دعوا را به نزد شریح راهنمایی می‌کرد، مردی از یکی از فرزندان شریح به خود او شکایت کرد که او از مرد بدهکار کفالت کرده است، شریح او را حبس کرد. آن‌گاه که شب فرا رسید گفت: برای عبد اللّه زیرانداز و غذایی ببر. اسم فرزند شریح، عبد اللّه بود.

[۲۰] بیهقی، ابوبکر، سنن بیهقی، ج۴، ص۴۳۶.

[۲۱] نک:سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲۰، ص۸۸.

۲ – آرای فقیهان شیعه

اینجا به دیدگاه فقهای شیعه در موضوع بحث اشاره می‌کنیم:

۲.۱ – شیخ صدوق

… و اگر کسی حقّی بر دیگری داشت و تو ضمانت بدن او را کردی، بر توست که او را تسلیم کنی و بر امام است که تو را حبس کند تا وی را تحویل دهی.

[۲۲] صدوق، محمد بن علی، المقنع (چاپ جدید)، ص۱۲۷.

[۲۳] نوری، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:مقنع)، ج۱۳، ص۴۳۸، ح۲.

۲.۲ – شیخ طوسی

و هر کس برای دیگری تا زمانی معیّن بدن شخص دیگری را ضمانت کند، به شرط اینکه ضمان در نفس را بپذیریم، و بعد در زمان تعیین شده وی را نیاورد، مضمون له حق دارد او را حبس کند تا مضمون را حاضر نماید و یا از عهد پرداخت حقّی که بر عهد وی بود برآید.

[۲۴] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۳۱۵.

[۲۵] حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۲، ص۷۵.

همو: اگر کسی بدن دیگری را در برابر کسی که از وی طلبی دارد یا مدّعی مالی نزد وی است کفالت کند، بعضی می‌گویند: این ضمانت صحیح است و برخی دیگر می‌گویند: صحیح نیست، و البته قول اوّل قوی‌تر به نظر می‌رسد … اگر این امر ثابت شد، مکفول له می‌تواند از او تسلیم وی را بخواهد. اگر او را تحویل داد، بری شده است و اگر از تسلیم او امتناع کرد، حبس می‌شود تا او را تسلیم کند.

[۲۶] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۳۳۷.

همو: اگر کسی کفالت بدن دیگری را به عهده بگیرد و مکفول به غایب شود، آن چنان که کفیل از محل اختفای او آگاه باشد، در این صورت کفیل به حاضر کردن او الزام می‌شود و به او به مقدار رفتن و آوردن او مهلت داده می‌شود. اگر پس از انقضای این مدت وی را حاضر نکند، حبس دائمی می‌شود تا او را حاضر کند یا بمیرد و تمامی کسانی که کفالت به بدن را مجاز دانسته‌اند چنین فتوا داده‌اند. ابن شبرمه می‌گوید: فوری حبس می‌شود و به او مهلتی داده نمی‌شود؛ چرا که این حکم در مورد او محقق شده است…

[۲۷] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۳، ص۳۲۳، مسال ۱۷.

[۲۸] مجموعه من المؤلفین، فتاوی الهندیه، ج۳، ص۲۵۸.

[۲۹] نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۱۴، ص۵۲.

۲.۳ – سلّار بن عبد العزیز

کفالت بر دو نوع است: یکی کفالتی است که عقدی آن را اقتضا کرده است، و دیگری کفالتی است قهری. امّا آن که عقدی است بدان گونه است که شخص با بدن خود از دیگری تا زمان معیّنی کفالت می‌کند و آن‌گاه که آن زمان فرامی‌رسد، اگر کفیل، خود، مکفول عنه را حاضر نکرد، او را حبس می‌کند تا او را حاضر کند و یا آن چه را بر عهد اوست بپردازد.

[۳۰] دیلمی، سلّار بن عبدالعزیز، المراسم، ص۲۰۰.

۲.۴ – محقق حلّی

مکفول له می‌تواند مکفول عنه را از کفیل به صورت فوری مطالبه کند، چه کفالت او مطلق باشد و چه فوری و بدون مهلت. امّا اگر کفالت از ابتدا مهلت‌دار باشد، پس از انقضای مهلت می‌تواند مطالبه کند. پس اگر او را به نحو کامل تحویل داد، ذمّه‌اش بری می‌شود و اگر خودداری نمود می‌تواند او را حبس کند تا وی را حاضر نماید یا آن چه بر عهد اوست ادا کند.

[۳۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۹۶.

[۳۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، مختصر النافع، ص۱۴۳.

۲.۵ – یحیی بن سعید

و اگر [ضامن] بگوید: من حاضر کردن او را بر عهده می‌گیرم و اگر او را حاضر نکردم، این بدهی معیّن او بر عهد من است، بر او چیزی جز حاضر کردن او واجب نیست و اگر حاضرش نکند حبس می‌شود تا او را حاضر کند.

[۳۳] حلی، یحیی بن سعید، جامع للشرائع، ص۳۰۳.

۲.۶ – علّامه حلّی

علامه حلی: اگر کفالت حالّ، یا مدت‌دار باشد و مدّت آن سررسیده باشد، پس اگر مکفول به حاضر باشد، بر کفیل واجب است که او را آن‌گاه که مکفول له می‌خواهد، حاضر کند. اگر او را حاضر کرد چه بهتر وگرنه حبس می‌شود و اگر غایب باشد، چنان چه جای او معلوم و برگرداندن او از آنجا ممکن باشد، به کفیل به‌انداز رفتن و آوردن او مهلت داده می‌شود. اگر این مهلت سپری شد و بدون عذر او را نیاورد، حبس می‌شود. او را بدون این مهلت نمی‌توان حبس کرد و هم اهل علم چنین فتوا داده‌اند، ولی ابن شبرمه می‌گوید: بلا فاصله حبس می‌شود. امّا دلیل فتوای علما این است که اگر چه حق، محقق شده است، ولی در آن امکان تحویل معتبر است و تنها در صورت امکان، حاضر کردن غایب بر او واجب است. امّا اگر غایب منقطع باشد؛ یعنی جایش شناخته نشود و خبری از او نباشد، کفیل به احضار او مجبور نمی‌شود؛ چرا که امکان ندارد و چیز دیگری هم بر عهد او نیست؛ چون کفیل مال نشده است و شافعی چنین فتوایی دارد. امّا احمد می‌گوید: بر او واجب است که مال را بپردازد و این در حالی است که می‌گوید: اگر مکفول بمیرد کفیل بری می‌شود و چیزی بر عهد او نیست.

[۳۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۱۰۲.

همو: اگر کفیل از احضار مکفول خودداری کند، همیشه در حبس می‌ماند تا یا او را حاضر کند و یا از عهد پرداخت آن چه بر ذمه اوست برآید، مگر آن که او را حاضر نماید و یا مکفول به از دنیا برود.

[۳۵] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۲۵.

همو: کفالت هم به صورت حالّ و هم به صورت مدت‌دار برای هر کس که حاضر شدن او در جلس رسیدگی ضروری است، صحیح است. اعم از زنی که بدهکار، مدّعی همسری با اوست، یا کفیلی که ادّعای کفالت او می‌شود یا کودک و یا مجنون؛ چرا که گاه واجب می‌شود … اگر کفیل از احضار او خودداری کند حبس می‌شود تا او را حاضر کند، یا آن چه را بر عهد اوست ادا نماید.

[۳۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۲،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.