پاورپوینت کامل حکمت متعالیه (دانشنامهجهاناسلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حکمت متعالیه (دانشنامهجهاناسلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت متعالیه (دانشنامهجهاناسلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت متعالیه (دانشنامهجهاناسلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حکمت متعالیه (دانشنامهجهاناسلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
مقالات مرتبط: حکمت متعالیه.
حکمت متعالیه، عنوان نظام فلسفی صدرالدین محمد شیرازی، میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – شهرت صدرالدین محمد شیرازی
۲ – حکمت متعالیه در آثار ملاصدرا
۳ – اسفار اربعه غیر از حکمت متعالیه
۴ – دلایل اطلاق حکمت متعالیه به آموزههای ملاصدرا
۵ – پیشینه کاربرد این اصطلاح
۵.۱ – ابن سینا
۵.۲ – حکما
۵.۳ – ملاصدرا
۵.۴ – قیصری
۶ – حکمت متعالیه از دیدگاه طوسی
۷ – مراد از حکمت متعالیه
۸ – سرآغاز اندیشه حکمت متعالیه
۹ – صاحبان حکمت متعالیه
۱۰ – منابع حکمت متعالیه
۱۰.۱ – منبع روحانی و باطنی
۱۰.۲ – منابع ظاهری
۱۰.۳ – قرآن و حدیث
۱۰.۴ – کلام
۱۰.۵ – عرفان
۱۰.۶ – فلسفههای پیشین
۱۰.۷ – آثار ابن سینا
۱۰.۸ – آثار بزرگان
۱۰.۹ – آثار طوسی
۱۰.۱۰ – سایر منابع
۱۱ – مراد ازروش در فلسفه و حکمت
۱۱.۱ – روشهای اتخاذ شده در فلسفه اسلامی
۱۱.۲ – روش ملاصدرا
۱۲ – زمینهسازی برای تأسیس حکمت متعالیه
۱۳ – جامعیت حکمت متعالیه
۱۴ – نظریه التقاطانگاری حکمت متعالیه
۱۵ – رد نظریه التقاطانگاری
۱۶ – روش فلسفهنگاری ملاصدرا
۱۷ – تفاوت حکمت متعالیه با مکتبهای فلسفی دیگر
۱۸ – نوآوریهای حکمت متعالیه
۱۸.۱ – نظریه اصالت وجود
۱۸.۲ – مهمترین نوآوریهای حکمت متعالیه
۱۹ – پیروان و مروّجان حکمت متعالیه
۱۹.۱ – شاگردان بلافصل ملاصدرا
۱۹.۲ – شاگردان با واسطه ملاصدرا
۱۹.۳ – میرزامحمد الماسی
۱۹.۴ – دیگر مروجان
۱۹.۵ – مروجان در عصر حاضر
۱۹.۶ – رواج حکمت متعالیه در هند
۱۹.۷ – رواج مکتب ملاصدرا در غرب
۱۹.۸ – رواج حکمت متعالیه در جهان اسلام
۲۰ – فهرست منابع
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع
۱ – شهرت صدرالدین محمد شیرازی
صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملاصدرا و صدرالمتألهین میباشد.
۲ – حکمت متعالیه در آثار ملاصدرا
ملاصدرا در هیچیک از آثارش این نام و همچنین نام دیگری را برای اشاره به نظام فلسفی خود به کار نبرده، بلکه آن را در نامگذاری مهمترین اثر مکتوب فلسفیاش، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بهکار برده است. اما این کتاب نیز، که پس از او مشهورترین اثر او شناخته شده، به اسفار اربعه معروف است و کمتر کسی از آن با نام الحکمه المتعالیه یاد میکند. استفاده از این تعبیر بعد از او، صرفآ برای اشاره به نظام فلسفی وی، متداول شده است.
۳ – اسفار اربعه غیر از حکمت متعالیه
گفتنی است که ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیه،
[۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المنهاج السلوکیه، ج۱، ص۱۵۸، با حواشی حاج ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش.
علاوه بر الاسفار الاربعه از کتاب دیگر خود به نام الحکمه المتعالیه نیز یاد کرده است. به نظر سیدجلالالدین آشتیانی،
[۲] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۲، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
کتاب اخیر همان کتاب ناتمام المسائل القدسیه است.
۴ – دلایل اطلاق حکمت متعالیه به آموزههای ملاصدرا
این واقعیت که اصطلاح الحکمه المتعالیه از جانب شاگردان وی و در مقیاس وسیعتر، از جانب عموم، با آموزههای ملاصدرا یکسان انگاشته شده به احتمال زیاد ناشی از دو عامل بوده است: اول، عنوانِ کتاب اسفار، که اشاره ضمنی دارد به اینکه مکتب و جهانبینیای که با آموزههای مابعدالطبیعی ترسیم شده است، در این کتاب وجود دارد؛ دوم، وجود محتملِ تعالیم شفاهی خود ملاصدرا، که برطبق آن منظور از حکمت متعالیه نه فقط نام کتاب مشهور وی، بلکه نامی برای کل مکتب اوست. اگرچه عامل دوم را دقیقآ نمیتوان از طریق اسناد مکتوب به اثبات رساند، اما تأیید این نامگذاری از جانب تمامی استادان سنتی مهم این مکتب در اعصار متأخر، دلیل محکمی برای پذیرش آن است.
۵ – پیشینه کاربرد این اصطلاح
۵.۱ – ابن سینا
نخستین بار ابنسینا اصطلاح حکمت متعالیه را در نمط دهم اشارات
[۳] ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۹۹، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
برای اشاره به مطلبی بهکار برده است که آن را از جمله اسراری دانسته که جز برای راسخان در حکمت متعالیه آشکار نیست.
۵.۲ – حکما
پس از او برخی حکما نیز از این تعبیر در متون خود استفاده کردهاند
[۴] شرح قطبالدین رازی، ابنسینا، ج۲، ص۳۴۹، الاشارات و التنبیهات، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرحالهدایه الاثیریه، ص ۱۹۵، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۳.
[۶] محمد بن اسعد دوانی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۲۴۴، چاپ احمد تویسرکانی، مشهد ۱۴۱۱.
[۷] محمد بن اسعد دوانی، ثلاث رسائل، ج۱، ص۳۲۸، چاپ احمد تویسرکانی، مشهد ۱۴۱۱.
[۸] محمدباقر بن محمدمیرداماد، نبراسالضیاء و تسواء السواء فی شرح بابالبداء و اثبات جدوی الدعاء، ج۱، ص۱۰۷، مع تعلیقات علی نوری، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۹] احمد بن زینالعابدین علوی عاملی، شرحالقبسات، ج۱، ص۸۸، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۰] که از تعبیر الحکمه العالیه و الفلسفه المتعالیه استفاده کرده است، احمد بن زینالعابدین علوی عاملی، ج۱، ص۱۷۳، شرحالقبسات، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۵.۳ – ملاصدرا
ملاصدرا نیز در مواضعی
[۱۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۲، ص ۲۴۵، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۲] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۳، ج ۱، ص ۲۴۷، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۴، ج ۱، ص ۳۳۲، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۲۳۹، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۴ش.
از همان تعبیر ابنسینا (الراسخون فی الحکمه المتعالیه) برای اشاره به صاحبان سرّ استفاده کرده است.
۵.۴ – قیصری
علاوه بر فلاسفه، داوود قیصری، شارح مشهور عرفان ابنعربی، نیز اصطلاح الحکمه الالهیه المتعالیه را بهکار برده است.
[۱۵] داوود بن محمد قیصری، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۴۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
۶ – حکمت متعالیه از دیدگاه طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی
[۱۶] ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۴۰۱، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
در شرح عبارت ابنسینا، مراد از حکمت متعالیه را حکمتی دانسته است که به همراه بحث و نظر، با کشف و ذوق کامل میشود (مجموعه فهم و شهود). به همین دلیل چنین حکمتی در مقایسه با حکمت مشایی ارسطویی، که صرفاً مبتنی بر بحث و استدلال است، متعالی دانسته میشود.
[۱۷] عبداللّه جوادیآملی، «مجموعه فهم و شهود»، ج۱، ص۲۷، خردنامه صدرا، ش ۳، فروردین ۱۳۷۵ش.
این تفسیر متأثر از سخن سهروردی
[۱۸] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۰ـ۱۳، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
و مقدمه شهرزوری بر شرح حکمهالاشراق،
[۱۹] محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمهالاشراق، ج۱، ص۵ـ۸، چاپ حسین ضیائیتربتی، تهران ۱۳۸۰ش.
درباره تقسیم حکمت به ذوقی و بحثی و میزان کارایی آنها در نیل به حقایق، است.
۷ – مراد از حکمت متعالیه
از سوی دیگر، توجه به جنبه محتوایی و خاستگاه این حکمت نیز در وضع و کاربرد این اصطلاح مورد نظر بوده است. از این منظر، مراد از حکمت متعالیه، در تمایز با گونههای مرسوم علم و حکمت، آگاهی و دانشی است مشتمل بر اسرار و حقایق برگرفته از گنجینههای حکمت الهی که فهم آنها «ورای طور عقل» است. ازاینروست که با بهرهمندی از بحث و نظرِ صِرف (طور عقل)، نیل به مرتبه درک و ذوق آن حقایق میسر نمیشود، بلکه به عزم و مجاهدتی نیاز است که تعلقات مادّی از دل بزداید و نفس را مستعد سازد تا در پرتو انوار ربانی، ملهَم به کشف و شهودِ خزاین رموز و حقایق متعالی شود.
۸ – سرآغاز اندیشه حکمت متعالیه
اگرچه تصریح به چنین تلقی از حکمت و نمود آن در متن آثار حکمای پس از ابنسینا
[۲۰] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۳، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۱] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۵۹، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۲] احمد بن زینالعابدین علوی عاملی، شرحالقبسات، ج۱، ص۸۸ـ ۸۹، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۵ـ ۱۲، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۴۹، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۳، ص ۳۱۲ـ۳۱۳، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
ملاحظه میشود، اما سرآغاز آن را در اندیشه ابنسینا
[۲۷] ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۹۹، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۲۸] ابنسینا، رسائل، ج۱، ص۱۳۲ـ ۱۴۱، (قم) : بیدار، ۱۴۰۰.
میتوان جست.
۹ – صاحبان حکمت متعالیه
مراد از صاحبان چنین حکمتی، که با این وصف به آنها اشاره یا استناد شده است، از یک سو حکمای پیش از ارسطو بودهاند که سرچشمه معارف آنها را انبیای گذشته و سلسله علومشان را از آن طریق به ادریسنبی علیهالسلام منتهی دانستهاند.
[۲۹] که با تعبیر حکمای متأله از آنها یاد کرده است، یحیی بن حبش سهروردی، ج۲، ص۱۰ـ۱۱، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
[۳۰] احمد بن زینالعابدین علوی عاملی، شرحالقبسات، ج۱، ص۱۷۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران ۱۳۷۶ش.
از سوی دیگر، صاحبان حکمت متعالیه، بنابر معنایی که خواجه نصیرالدین طوسی در شرح سخن ابنسینا
[۳۱] ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۴۰۱، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرحالشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
اظهار کرده، بر آن دسته از حکمای مسلمان اطلاق میشود که، از جنبه روشی، در محدوده استدلال و بحث متوقف نمیمانند و علاوه بر آن، طریق ذوق و شهود و بهرهگیری از الهامات ربانی را به مدد ریاضات نفسانی و سیر و سلوک معنوی بر اساس آموزههای عملی شریعت برای نیل به حقایق و معارف عالی لازم میدانند و همچنین از آموزههای وحیانی به عنوان بخشی از منابع و مبادی اندیشه در سلوک فکری خود استفاده میکنند. این ویژگی را از سهروردی به بعد در متن آثار حکمای مسلمان و اوج آن را در ملاصدرا بهوضوح میتوان یافت. به نظر میرسد به همین دلیل پس از ملاصدرا نظام فلسفی وی را حکمت متعالیه نامیدهاند.
۱۰ – منابع حکمت متعالیه
با مطالعه و بررسی آثار ملاصدرا میتوان دریافت که او در تأسیس نظام فلسفی خود از دو گونه منبع بهره برده است:
۱۰.۱ – منبع روحانی و باطنی
منبع روحانی و باطنی، یعنی همان چیزی که او الهامات ربانی نامیده و به مدد مجاهده و تهذیب نفس و تجرید عقل به آن دست یافته است، چنانکه ملاصدرا
[۳۲] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۵ـ ۱۲، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۴۹، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۴] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه،سفر۱، ج ۳، ص ۳۱۲ـ۳۱۳، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی،مقدمه، ص ۴، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
میگوید بسیاری از اسرار و رموزی که او به فهم آنها راه نیافته بود بدینوسیله بر او مکشوف گردیده و نیز آنچه او پیش از آن به واسطه برهان یافته بود همراه با اسرار الهی و حقایق ربانی که بر او الهام شده به شهود و عیان مشاهده کرده است. او غالباً در اثنای طرح مباحث و بیان آرا و افکار خود بر استفاده و استمداد از این منبع تأکید و تصریح کرده است.
۱۰.۲ – منابع ظاهری
منابع ظاهری و به یک معنا تاریخی و آنچه در تاریخ جلوهگر شده است. در بررسی این قسم از منابع باید به این نکته توجه داشت که مراد از تأثیر آنها در پیدایش و شکلگیری حکمت متعالیه لزومآ به این معنی نیست که همه آنها مستقیماً و کاملاً در سیاقی موافق با اندیشه ملاصدرا مؤثر بودهاند. ازاینرو، به استثنای منابع قرآنی و حدیثی، او
[۳۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۱۰ـ ۱۱، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۷] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، بیروت ۱۹۸۱.
اظهار میدارد که پس از مطالعه وسیع و درازمدت آثار پیشینیان و معاصرانش، به بررسی و نقد سره از ناسره افکار و روش آنها پرداخته و گاه به تعبیر خود او، به تخریب و آنگاه بازسازی و دفاع از آنها مبادرت کرده است.
۱۰.۳ – قرآن و حدیث
برخی دیگر از منابع نیز به منزله مواد و عناصر اصلی، با اندیشهها و تأملات خاص ملاصدرا صورت جدیدی به خود گرفتند و در بنیان نهادن حکمت متعالیه استفاده شدند. این دسته از منابع حکمت متعالیه عبارتاند از:
شاید هیچ فیلسوف و حکیم مسلمان دیگری نتوان یافت که همچون ملاصدرا از آگاهی به قرآن و تفاسیری که بر آن نوشته شده برخوردار و در تنظیم و تبیین آرای خود از آن بهره برده باشد. آیات قرآن در تمامی نوشتههای او بهوفور یافت میشوند و چهبسا بدون تأثیر مستقیم قرآن، خلق چنین آثاری ممکن نبود.
[۳۸] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۱۳، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
ملاصدرا به دلیل خبرگی در منابع حدیثی شیعه و سنی، در آثار خود از نهجالبلاغه حضرت علی علیهالسلام و احادیث حکیمانه و رازورزانه شیعه و نیز از منابع اهلسنت بهرههای وافی برده است.
[۳۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۱۳، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۱۰.۴ – کلام
متون کلامی شیعه و اهل سنّت یکی دیگر از منابع حکمت متعالیه بهشمار میرود. با اینکه ملاصدرا متفکری شیعه بود اما کلام سنّی را نیز به خوبی میشناخت و بارها از متکلمان برجسته اشعری و معتزلی همچون اشعری، غزالی، فخررازی، ایجی، تفتازانی، جاحظ، نظّام، ابوعلی و ابوهاشم جبایی و مانند اینها نقلقول کرده و از اختلافنظر میان آنها بهویژه اختلاف آرای غزالی و فخررازی و نقش خاص آنها در تاریخ فلسفه اسلامی نیز آگاه بود. المباحث المشرقیه فخررازی که خود چکیده تفکر کلامی متقدم است، منبع مهمی برای شناخت ملاصدرا از آرای کلامی و فلسفی متقدم بوده است. همچنین شرح المواقف جرجانی تأثیر قابل تشخیصی بر نوشتههای ملاصدرا داشته است. از منابع کلام شیعی نیز طبیعتاً تجریدالاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی با همه شروح و حواشی مشهورش ــ از عالمانی همچون علامه حلی، شمسالدین خفری، فخرالدین سماکی، صدرالدین و غیاثالدین دشتکی و جلالالدین دوانی ــ از جمله پایههایی به شمار میروند که ملاصدرا در پیریزی نظام فلسفی خود یعنی حکمت متعالیه از آنها استفاده کرده است. در میان منابع کلام اسماعیلی نیز راحه العقل حمیدالدین کرمانی و رسائل اخوانالصفا تأثیر قابل ملاحظهای در اندیشه مؤسس حکمت متعالیه داشتهاند.
[۴۰] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۱۴ـ ۱۵، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
همچنین اقوالی از تعالیم حضرت عیسی علیهالسلام در منظومه فلسفی او نقل و بررسی شده است.
[۴۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المنهاج السلوکیه، ج۱، ص۳۰۶، با حواشی حاج ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش.
[۴۲] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۴، ج ۲، ص ۲۱۸، بیروت ۱۹۸۱.
۱۰.۵ – عرفان
نوشتههای ملاصدرا عمیقاً متأثر از سنّت عرفانی است و در بحث از منابع حکمت متعالیه بر نقش منابع عرفانی متقدم که سرشتی اخلاقی و عملی داشتند، نظیر قُوتالقلوب، منازل السائرین، عوارفالمعارف و احیاء علومالدین غزالی، و آثار بیشتر نظریِ عرفان همچون زبدهالحقایق عینالقضاه همدانی باید تأکید کرد. در این میان بیش از همه از احیاء علومالدین استفاده شده است. همچنین به نقلقولهای مکرر او از مولوی باید اشاره کرد که ملاصدرا از آنها برای تأیید برخی از استدلالهای عقلی خود استفاده کرده است. اما علیرغم اهمیت مولوی و دیگر مشایخ متقدم عرفان، مکتب عرفانی ابنعربی عمیقترین تأثیر را در نظام صدرایی داشته است و بیش از هر منبع دیگری در عرفان، از فصوصالحکم و فتوحات مکیه ابن عربی و نیز از پیروان و شارحان برجسته آثار ابنعربی نظیر داوود قیصری، صدرالدین قونیوی، حمزه فناری نقلقول شده و در صورتبندی برخی از اهم اندیشههای محوری حکمت متعالیه به آنها ارجاع و استناد شده است.
[۴۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، چاپ جلالالدین آشتیانی، مقدمه، ص ۱۶ـ۱۷، قم ۱۳۶۲ش.
[۴۴] برای اطلاع از فهرستی از موارد تصریح به اقوال ابنعربی رجوع کنید به، فرشته ندری ابیانه، ج۱، ص۹ـ۳۹، تأثیرات ابنعربی برحکمت متعالیه، تهران ۱۳۸۶ش.
۱۰.۶ – فلسفههای پیشین
بدون شک میزان اطلاع و آشنایی ملاصدرا درباره منابع فلسفی بهویژه منابع فلسفه و حکمت اسلامی در مقایسه با منابع سایر علومی که از آنها بهره برده بسیار وسیعتر و درخور توجه است. در این میان آشنایی او مانند اغلب حکمای مسلمان با منابع فلسفی پیش از اسلام، غیرمستقیم و از طریق ترجمههای عربی آنها بوده است. به هر حال نقلقولهای او از پیشسقراطیان بهویژه فیثاغورس، افلاطون، ارسطو تا نوافلاطونیان نشانه پیوند اندیشه او با جنبههایی از آرای حکمای یونانی و اسکندرانی است. آگاهی او از اقوال پیشسقراطیان میبایست از طریق کشکولهای ابن هندو و ابن فاتک و الملل و النحل شهرستانی بوده باشد. همچنین به تبع راه و روش سهروردی و اشراقیان، ارجاعاتی در نوشتههای ملاصدرا به اثری که او الرساله الذهبیه مینامید میتوان یافت. رد پای فیثاغورس را در آموزههای وی نه فقط در عناصر اشراقی بلکه در آثاری نظیر رسائل اخوانالصفا نیز باید دنبال کرد. درباره فلسفه افلاطون نیز، مانند سایر فیلسوفان مسلمان، عمدتآ از رساله تیمائوس استفاده کرده است و در عین حال برخی دیگر از محاورات او را نیز میشناخته چنانکه به رساله فایدون هم ارجاع داده است. ملاصدرا، مانند حکمای پیش از خود، با ارسطو بیش از دیگر فیلسوفان یونانی آشنا بوده است و به تفصیل آثاری همچون مابعدالطبیعه، طبیعیات و درباره نفس ارسطو را مطالعه کرده بود. اما ارسطویی که او میشناسد و از وی بسیار نقلقول میکند بیشتر افلوطینی و برقلسی بود تا معلم اول. زیرا منبع نقل او آثار منحولی مانند المعرفه الربوبیه، اثولوجیا و کتابالتفاحه هستند که همگی در اصل از آنِ مکتب نوافلاطونی است.
[۴۵] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی،مقدمه، ص ۱۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
از منابع حکمت خسروانیان و به تعبیر دیگر حکمای فرس یا فهلویون هم باید نام برد.
[۴۶] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۱۰۸، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۷] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۲، ص ۷۵، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۸] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۴، ج ۲، ص ۱۳، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۴، ج ۲، ص ۱۴۳، بیروت ۱۹۸۱.
اما شناخت او از منابع متقدم حکمت اسلامی دقیقتر و کاملتر از آشناییاش با منابع یونانی و اسکندرانی بوده و طبعآ پیوند نزدیکتر و عمیقتری با آنها داشته است.
۱۰.۷ – آثار ابن سینا
در میان منابع ملاصدرا گذشته از قرآن و حدیث، ابنسینا را در عرض سهروردی و ابنعربی مهمترین منبع حکمت متعالیه او باید دانست. علاوه بر آثار معروف ابنسینا مانند شفاء، نجات، مبدأ و معاد، رساله فی العشق و عیون الحکمه از آثار کمتر شناخته شده او در آن زمان نظیر تعلیقات و مباحثات بارها نقلقول کرده است.
۱۰.۸ – آثار بزرگان
در میان دیگر منابع حکمت مشاء اسلامی که ملاصدرا از آنها بهره برده از التحصیل بهمنیاربن مرزبان، کتاب المعتبر فی الحکمه ابوالبرکات، درهالتاج قطبالدین شیرازی، حکمهالعین دبیران کاتبی قزوینی و هدایه اثیرالدین ابهری نیز باید یاد کرد.
۱۰.۹ – آثار طوسی
اما توجه خاص او به خواجه نصیرالدین طوسی، احیاگر مکتب ابنسینا، و آثار فلسفی مهم او نظیر شرح الاشارات و التنبیهات، رساله العلم و نقد المحصل معطوف است.
۱۰.۱۰ – سایر منابع
در میان منابع حکمت اشراق، حکمهالاشراق و شرح قطبالدین شیرازی بر آن و نیز دیگر آثار سهروردی بهویژه تلویحات، مطارحات و هیاکلالنور را در مجموعه منابع تأثیرگذار بر نظام صدرایی باید نام برد. اندیشه میرداماد، مؤسس مکتب اصفهان و استاد ملاصدرا، گرچه در جهات متعددی با ملاصدرا متفاوت است اما آن را از جمله عوامل مؤثر در ظهور حکمت صدرایی باید بهشمار آورد.
[۵۰] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۱۵ـ۱۶، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
[۵۱] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المنهاج السلوکیه، مقدمه آشتیانی، ص ۷، با حواشی حاج ملاهادی سبزواری، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش.
تا بدینجا منابع و مآخذی که اطلاع و آگاهی ملاصدرا از آنها به منزله بخشی از عناصر یا مبانی اصلی در بنیان نهادن نظام مابعدالطبیعی حکمت متعالیه بهشمار میرود اجمالاً بررسی شد.
۱۱ – مراد ازروش در فلسفه و حکمت
اما از جنبه روشی نیز مطالعه زمینههایی که پیش از ملاصدرا در مسیر تحول و تکامل حکمت اسلامی فراهم آمده بود برای شناخت عوامل تأثیرگذار در صورتبندی این نظام ضرورت دارد. مراد از روش، نحوه جستجوی حقیقت و ابزارهای حصول یقین است. در میان دانشمندان علوم و معارف مختلف درباره اینکه چه شیوه یا ابزار معرفتی برای نیل به حقیقت و یقین، کارآمد و معتبر است همواره اختلافنظر بوده است. در حوزه فلسفه و حکمت نیز آرای متفاوتی اظهار شده تا آنجا که یکی از وجوه تمایز مکتبهای فلسفی براساس همین معیار تعیین میشود.
۱۱.۱ – روشهای اتخاذ شده در فلسفه اسلامی
روشهای اتخاذ شده در فلسفه و حکمت اسلامی عبارتاند از: ۱) اصالت عقل و استدلال یا به تعبیر سهروردی
[۵۲] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۳، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ش.
روش بحث و نظر که طریقه معتبر نزد مشائیان مسلمان است. ۲) اصالت کشف و شهود که حکمای اشراقی مسلمان به آن شهرت دارند. ۳) روش حاصل از ترکیب راههای سه گانه معرفت قرآنی، برهانی و عرفانی که روش مأخوذ و معتبر در حکمت متعالیه است.
۱۱.۲ – روش ملاصدرا
ملاصدرا علاوه بر اینکه از ثمرات و نتایج معرفتیِ روشهای مختلف بهره برد، چنانکه گزارش آن در بخش منابع اجمالا عرضه شد، از هریک از روشهای رایج پیش از خود نیز در مرحله تألیف و تنظیم مکتب فکریاش سود جست
[۵۳] عبداللّه جوادیآملی، «حکمت متعالیه صدرالمتألهین»، ج۱، ص۱۸۳، در مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، ۱۳۸۰ش.
[۵۴] جلالالدین آشتیانی، «”ملاصدرا، ج۱، ص۱۴ـ۱۵، حکیمی متأله، فرید در برهانیات و ناظر هوشمندی در عرفانیات» (مصاحبه)، خردنامه صدرا، ش ۲ (شهریور ۱۳۷۴).
۱۲ – زمینهسازی برای تأسیس حکمت متعالیه
اما باید در نظر داشت که پیدایش چنین رویکردی در تاریخ فلسفه اسلامی یکباره و بیسابقه نبوده و پیش از آن، زمینه و بستر مناسب این تحولِ روشی تدریجاً فراهم آمده بود. چهار مکتب کلاسیک دوره پیش از مغول، یعنی مشایی، اشراقی، عرفانی و کلامی، با همه صور گوناگون خود طی چهار قرن پیش از ملاصدرا بهطور گستردهای بسط یافتند و به یکدیگر نزدیک شدند و زمینه را برای امر خطیری که ملاصدرا انجام داد آماده کردند. تأسیس حکمت اشراق سهروردی، تحول کلام شیعی توسط خواجه نصیرالدین طوسی و پیگیری و تداوم آن توسط شاگردان خواجهنصیر نظیر علامه حلّی، کوشش برخی از دانشمندان برجسته شیعه برای برقراری توافق میان فکر شیعی با عرفان، نظیر سیدحیدر آملی با تألیف جامعالاسرار و منبعالانوار و ابنابیجمهور احسایی با تألیف کتاب المجلی که تفسیر شیعی از عرفان ابنعربی است، و گرایش برخی متکلمان شیعی به جانب فلسفه اشراقی و مشایی و کوشش برای وفق دادن آنها با یکدیگر و نیز اقدام کسانی مانند ابن ترکه اصفهانی برای تلفیق آموزههای ابنسینا، سهروردی و ابنعربی، و همچنین ظهور مکتب اصفهان از عواملی هستند که زمینه مناسبی برای تأسیس حکمت متعالیه فراهم آوردند.
۱۳ – جامعیت حکمت متعالیه
بدینترتیب به نظر برخی از محققان، امتیاز اساسی حکمت متعالیه نسبت به سایر علوم الهی مانند عرفان نظری، حکمت اشراق، حکمت مشاء، کلام، در جامعیت حکمت متعالیه است که برخلاف علوم دیگر، هم اهل شهود را سیراب میکند و هم اهل بحث را به علم یقینی نایل میسازد، زیرا عرفان برای اهل بحثِ محض کافی نیست گرچه خود عارف را مطمئن میکند و حکمت بحثی برای اهل شهود رسا نیست گرچه حکیم باحث را قانع میکند و جدالهای کلامی برای اهل برهان کافی نیست گرچه شنونده اهل جدل را ساکت میکند چون جدال برای ساکت کردن حریفِ بحث است برخلاف برهان که هر دو را قانع میکند. بنابراین تنها حکمتی که هم برای خود حکیم و هم برای دیگران از اهل شهود و اهل نظر کفایت میکند حکمت متعالیه است.
[۵۵] عبداللّه جوادیآملی، «حکمت متعالیه صدرالمتألهین»، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۷، در مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، ۱۳۸۰ش.
[۵۶] آلب ارسلان آچیک گنج، «نمونه سیستم فلسفی در فلسفه اسلامی»، ج۱، ص۴ـ۵، در مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، اول خرداد ماه ۱۳۷۸ ـ تهران، ج ۱، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۰ش.
۱۴ – نظریه التقاطانگاری حکمت متعالیه
درباره هویت و اصالت حکمت متعالیه، داوریهای متفاوتی صورت گرفته است. بهاستثنای نقد و بررسیهای تخصصی درباره آرا و نظریات اصلی و ابداعی در حکمت متعالیه و نتایج حاصل از آنها، این داوریها غالباً به روش حکمت متعالیه و همچنین شیوه استفاده ملاصدرا از منابع مذکور معطوف است. میرزاابوالحسن جلوه، و ضیاءالدین درّی اصفهانی از جمله مخالفانی بودهاند که شیوه استفاده از منابع را در حکمت متعالیه ملاصدرا مورد انتقاد قرار داده تا حدی که او را به اقتباسهای ناروا و حتی سرقت از منابع اندیشه گذشتگان متهم کردهاند. ریشه و مبنای نظریه التقاطانگاری حکمت متعالیه را در اقوال ایشان میتوان یافت.
[۵۷] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۴ـ۵، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
[۵۸] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، رسائل فلسفی، مقدمه، ص ۷ـ۸، چاپ جلالالدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
[۵۹] مهدی حائرییزدی، «درآمدی برکتاب اسفار: الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه»، ج۱، ص۷۰۷، جمله ایرانشناسی، سال ۴، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۱).
[۶۰] منوچهر صدوقیسها، تاریخ حکماء و عرفای متأخر، ج۱، ص۷۵ـ۷۹، تهران ۱۳۸۱ش.
۱۵ – رد نظریه التقاطانگاری
در مقابل ایشان، کسانی که حکمت متعالیه را واجد اصالت و هویت مستقلی میدانند از زوایای متفاوتی به بررسی و تبیین این موضوع و رد نظریه التقاطی بودن حکمت متعالیه پرداختهاند.
به نظر نصر حکمت متعالیه مکتب تعقلی جدیدی در تاریخ فلسفه اسلامی است که چشمانداز دیگری فراروی اهل فلسفه در جهان اسلام باز کرد و نباید شهود عقلی مؤسس آن را تا حد یک التقاط و ترکیب ساده اندیشههای پیش از وی فروکاست. اقتباس و وامگیری او از منابع متقدم در واقع، بازآفرینی و تبدیل و تبدلی در اظهار مطالب گذشتگان است به گونهای که میتوان گفت حقیقتِ آن مطالب در پرتو تحقیق و تبیینی دیگر از نو آشکار شده است و این پرتو صرفآ باز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 