پاورپوینت کامل حقیقت فلسفی (دانشنامهجهاناسلام) ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حقیقت فلسفی (دانشنامهجهاناسلام) ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقیقت فلسفی (دانشنامهجهاناسلام) ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حقیقت فلسفی (دانشنامهجهاناسلام) ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حقیقت فلسفی (دانشنامهجهاناسلام) ۴۷ اسلاید در PowerPoint
مقالات مشابه: حقیقت (علوم دیگر).
مقالات مرتبط: حقیقت فلسفی (مقالات مرتبط).
حقیقت و حق، دو مفهوم و اصطلاح در فلسفه و عرفان اسلامی.
فهرست مندرجات
۱ – کاربرد دو واژه حق و حقیقت
۲ – حق و حقیقت در فلسفه افلاطون
۳ – حقیقیترین موجود از دیدگاه افلاطون
۴ – حق و حقیقت در فلسفه ارسطو
۵ – اختلاف فلاسفه در تعیین مصداق حق و حقیقت
۶ – اطلاق حق بر خدا
۷ – حق
۷.۱ – معانی حق از دیدگاه فارابی
۷.۲ – موافقت فیلسوفان مسلمان با دیدگاه فارابی
۷.۳ – معانی حق از دیدگاه ابنسینا
۷.۴ – معانی حق از دیدگاه سهروردی
۸ – ملاک و میزان حق
۹ – حقیقت
۹.۱ – وجوه متعدد حقیقت در فلسفه
۹.۲ – عدم ادراک حقیقت اشیا و خدا
۱۰ – فهرست منابع
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
۱ – کاربرد دو واژه حق و حقیقت
این دو واژه، عمدتآ در دو حوزه وجودشناسی و معرفتشناسی و به معانی متعددی بهکار رفتهاند. از جنبه وجود شناختی، مرادف امر واقعی و واقعیت و در مقابلِ امر عدمی و باطلاند. و از جنبه معرفتشناختی و منطقی مرادف صادق و صدق و در مقابل کاذب، کذب، خطا و امور وهمی و موهوم به کار میروند. نهایتآ، بنابر هر دو جنبه، حق و حقیقتْ مبدأ اعلی و غایت قصوای وجود و معرفتاند.
۲ – حق و حقیقت در فلسفه افلاطون
اصطلاح حق و حقیقت را در فلسفه افلاطون در مواضع گوناگون از آثار وی میتوان یافت که بنابر آن شواهد، حق و حقیقت از یک طرف مرداف امر واقعی و واقعیت، در مقابل باطل و عدمی (جنبه وجود شناختی) و از طرف دیگر به معنای صادق و یقینی در مقابل کذب، خطا و موهوم (جنبه معرفتشناختی و منطق) بهکار رفتهاند.
۳ – حقیقیترین موجود از دیدگاه افلاطون
افلاطون
[۱] افلاطون، جمهوری، کتاب۶، ۵۰۸ـ ۵۰۹C، ۱۹۹۴.
مُثُل (ایدهها) را ــکه بنابر آموزههای او موجودات ثابت و پایدارندــ موجودات حقیقی دانسته و بنابر سلسله مراتب وجود که او ترسیم کرده است، مثالِ اعلی یا ایده فوق ایدهها، یعنی ایده خیر که منشأ و مبدأ سایر ایدههاست، حقیقیترین موجود است که نه فقط مبدأ وجود بلکه منشأ اصلی معرفت حقیقی نیز هست؛ زیرا، بنابر تمثیلی که او در توصیف و تبیین جایگاه وجودی و معرفتیِ مثال خیر و سایر مُثُل به کار برده، ایده خیر همچون خورشید است که با تابش نورش نه فقط موجب حیات و رویش، بلکه سبب انکشاف و ناپوشیدگی سایر ایدهها، و در نتیجه علت شناسایی آنها، میشود. به نظر افلاطون
[۲] افلاطون، جمهوری، کتاب ۶، ۵۰۱d، ۱۹۹۴.
دوستدار حکمت (فیلسوف)، دوستدار حقیقت و در جستجوی آن است.
۴ – حق و حقیقت در فلسفه ارسطو
در فلسفه ارسطو نیز حق و حقیقت از جنبه وجودشناختی مرادف و مساوق وجود و موجود بودن است که نخستین و سزاوارترین مصداق آن جوهر است، و برترین موجود، که به تعبیر او جوهر تغییرناپذیر و جاودانه است، «حقیقیترین» است، یعنی همان حقیقتی که فیلسوفان همواره در جستجوی شناخت آن هستند، اگرچه نیل به حقیقت، سهلِ ممتنع است.
[۳] ارسطو، مابعدالطبیعه، فصل ۱، ۹۹۳ب ا، ۱۹۹۳.
ارسطو درباره حق و حقیقت در منطق و حوزه معرفتشناسی نیز بحث کرده است. به نظر او
[۴] ارسطو، مابعدالطبیعه، فصل ۱، ۱۰۵۱ب ۱ـ۵، ۱۹۹۳.
قول و حکم صادق، قول و حکم مطابق با واقع است.
۵ – اختلاف فلاسفه در تعیین مصداق حق و حقیقت
درمجموع، میان رأی افلاطون و ارسطو درباره معنی و مفهوم حق و حقیقت اختلافی نیست مگر در تعیین مصداق یا مصادیق آنها، که این امر ناشی از اختلاف در مبادی و مبانی اندیشه ایشان است. همین نکته نیز درخصوص آرای فیلسوفان مسلمان صادق است، زیرا فیلسوفان مسلمان نیز در معنی و مفهوم این دو اصطلاح، جز از حیث اجمال و تفصیل و در تعیین مصادیق، نه با افلاطون و ارسطو اختلافنظر دارند نه با یکدیگر.
۶ – اطلاق حق بر خدا
کندی
[۵] یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ۱۹۵۳.
«حق» یا «حق اول» را بر خدا اطلاق کرده و گاه به جای تعابیر و اصطلاحات فلسفی، نظیر واجبالوجود، از آن استفاده کرده است که این خود تلویح و اشارهای به پذیرش نظر افلاطون و ارسطو درباره مساوقت حق با موجود و به طریق اَوْلی مساوقت حق با علهالعلل و به تعبیر دقیق فلسفی واجبالوجود بالذات میتواند تلقی شود.
۷ – حق
آنچه در استفاده از این لفظ در متون فلسفی رخ داده نظیر آن چیزی است که درباره لفظ و اصطلاح موجود یا وجود در فلسفه صورت گرفته است، که اگر نزاع یا اختلاف نظری میان فیلسوفان بوده نه از حیث معنی و مفهوم بلکه از حیث تعیین مصداق آن بوده است. این امر به نظر میرسد که ناظر به مساوقت حق و وجود است، که فارابی
[۶] محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء اهلالمدینه الفاضله، ج۱، ص۴۸، چاپ البیر نصرینادر، بیروت ۱۹۸۲.
بدان اشاره کرده است و میتوان گفت معانی متعددی که او برای حق برشمرده، با نوعی تقسیمبندی کلی و اجمالی درباره موجود یا وجود منطبق است.
۷.۱ – معانی حق از دیدگاه فارابی
معانی حق بنابر آنچه فارابی
[۷] محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء اهلالمدینه الفاضله، ج۱، ص۴۸، چاپ البیر نصرینادر، بیروت ۱۹۸۲.
[۸] محمد بن محمد فارابی، کتاب المله و نصوص اخری، ج۱، ص۴۶، چاپ محسن مهدی، بیروت ۱۹۹۱.
[۹] محمد بن محمد فارابی، کتاب الحروف، ج۱، ص۱۷۸، چاپ محسن مهدی، بیروت ۱۹۷۰.
گفته است عبارتاند از: ۱) چیزی که «اکملالوجود» و «اوثقالموجودات» است. ۲) موجودی که بالفعل حاصل است. ۳) گاهی به معقولی گفته میشود که عقل آن را موجود دانسته و با موجود (خارجی) مطابقت دارد و به آن موجود از آن جهت که معقول است حق گفته میشود و نظر به ذاتش بدون اضافه و نسبت به آنچه تعقلش کرده است، به آن موجود گفته میشود. به تعبیر دیگر، حق به قول مطابقِ مخبَرٌعنه گفته میشود، وقتی که قول با آن مطابقت دارد. ۴) چیزی که انسان بالبداهه یا با برهان، بدان یقین حاصل میکند.
۷.۲ – موافقت فیلسوفان مسلمان با دیدگاه فارابی
پس از فارابی آنچه فیلسوفان مسلمان در این باب گفتهاند در اساس با سخن او موافق است، گرچه ممکن است گاهی در تعابیر، تفاوت اندکی به نظر آید.
[۱۰] ابنسینا، الشفاء، ج۱، ص۴۸، الالهیات، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۱] ابنسینا، النجاه من الفرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۵۵۵، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲] بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ج۱، ص۲۹۱، چاپ مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ش.
[۱۳] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، سفر۱، ج ۱، ص ۸۹، بیروت ۱۹۸۱.
۷.۳ – معانی حق از دیدگاه ابنسینا
معانی حق، بنابر آنچه ابنسینا در الهیات شفا
[۱۴] ابنسینا، الشفاء، ج۱، ص۴۸، الالهیات، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
و نجات
[۱۵] ابنسینا، النجاه من الفرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۵۵۵، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ش.
گفته است، عبارتاند از: ۱) وجود خارجی مطلقاً. ۲) وجود دائم. واجبالوجود، بذاته دائماً حق و ممکنالوجود، بغیره حق است و بذاته باطل. ۳) قول یا اعتقادی که حاکی از حال شیء موجود در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 