پاورپوینت کامل حقیقت عرفانی (دانشنامه‌جهان‌اسلام) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حقیقت عرفانی (دانشنامه‌جهان‌اسلام) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقیقت عرفانی (دانشنامه‌جهان‌اسلام) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حقیقت عرفانی (دانشنامه‌جهان‌اسلام) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل حقیقت عرفانی (دانشنامه‌جهان‌اسلام) ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint

مقالات مشابه: حقیقت (علوم دیگر).

مقالات مرتبط: حقیقت عرفانی.

در عرفان اسلامی، مفاهیم حق و حقیقت نزد صوفیه هم به معانی اصطلاحیِ نسبتآ عام، که در عرف اهل علم رایج بوده، به‌کار رفته است هم خود اهل تصوف معناها و کاربردهای تازه‌ای برای آن‌ها ساخته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ – حوزه معنایی واژه حق
۲ – معنای حق در اصطلاحات صوفیه
۳ – وجه تسمیه حق
۴ – معنای حق المبین
۵ – دلیل اطلاق حق بر خدا از طرف صوفیه
۶ – تفاسیر ابن عربی از حق
۷ – حق نزد صوفیه از دیدگاه تهانوی
۸ – حق از دیدگاه ترمذی
۹ – رابطه سلوکی حق و تحقق
۱۰ – رابطه حق و خلق
۱۱ – حقوق در اصطلاح صوفیه
۱۲ – تقابل حقوق و حظوظ
۱۳ – کاربرد حقیقت در زبان صوفیان
۱۴ – حقیقت عرفانی در یک نگاه کلی
۱۵ – تلقی متافیزیکی در عرفان اسلامی
۱۶ – اقسام حقایق از دیدگاه ابن عربی
۱۷ – حقیقت و تحقیق و طریقت در عرفان
۱۸ – تعیین نسبت شریعت و طریقت و حقیقت
۱۹ – مراتب نسبت سالک با حقیقت
۲۰ – معنای سلوکی و متافیزیکی حقیقت در روایت
۲۱ – فهرست منابع
۲۲ – پانویس
۲۳ – منبع

۱ – حوزه معنایی واژه حق

کلمه حق معناهای متعددی دارد ناظر به حوزه‌های معنایی متفاوت، که در کاربردهای عرفانی غالب این معانی مندرج است. اگر بخواهیم براساس طبقه‌بندی‌های رایج در فلسفه سخن بگوییم، برای واژه حق چهار حوزه معنایی می‌توان تشخیص داد: وجودشناسانه (آنچه هست، امر واقع)، معرفت‌شناسانه (حکمِ مطابق واقع، صدق)، ارزش‌شناسانه (آنچه ارزش و اهمیت دارد) و وظیفه‌شناسانه (آنچه باید انجام داد، حقی که برعهده کسی است). دو حوزه معنایی اول توصیفی و دو حوزه معنایی دوم هنجاری‌اند.

۲ – معنای حق در اصطلاحات صوفیه

حق در اصطلاحات صوفیه به دو معنای عام (حق در برابر باطل) و خاص (حق در برابر خَلق) به‌کار رفته و البته از نظر صوفیه مصداق کامل یا یگانه مصداق هر دو معنا خداست که با آوردن حرف تعریف (الف و لام)، «الحق»، مشخص و متمایز می‌گردد و از نام‌های خدا (اسماءاللّه) است.

[۱] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.

[۲] علی‌ بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب، ج۱، ص۵۶۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.

در معنای عام، هر امر واقع و ثابت و سزاواری ــ که طبعاً به خدا منسوب است ــ حق است، از جمله آفرینش، ایمان، مرگ، و روز جزا. کاربرد خاص واژه حق در سیاق دینی و در اصطلاحات صوفیه نمایانگر متعالی‌ترین و به یک معنا باطنی‌ترین معنای این کلمه است که بر واقعیت خدا، به منزله امری ثابت و استوار و فراگیر دلالت دارد. حق، وصف نحوه هستی خداست که ثبات، سزاواری و آشکاری، مهم‌ترین مؤلفه‌های آن است.

۳ – وجه تسمیه حق

در تفسیر بیضاوی

[۳] عبداللّه‌ بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، ج۱، ص۴۱۴، چاپ فلیشر، اوسنابروک ۱۹۶۸.

[۴] عبداللّه‌ بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، ج۲، ص۱۱۶، چاپ فلیشر، اوسنابروک ۱۹۶۸.

وجه تسمیه حق، ثَبات ولی زوالی الوهیت و ربوبیت او («الثابتُ ربوبیته» و «الثابتُ الهیته») ذکر شده است.

[۵] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۳۵۶، که «حقُ الحق» را ربوبیت حق و «حقُ الخلق» را عبودیت خلق دانسته است، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

۴ – معنای حق المبین

تعبیر قرآنی «الحَقُ المُبین»

[۶] نور/سوره۲۴، آیه۲۵.

نیز به آشکار بودن خدا اشاره دارد.

[۷] محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۰۵، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

بر همین اساس، اصل بر آشکار بودن حق است، و حجابها و موانع، ثانوی و از ناحیه خود انسان است.

[۸] ابیات ۱۴۰۰ـ ۱۴۰۵، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.

۵ – دلیل اطلاق حق بر خدا از طرف صوفیه

به گفته زرین‌کوب،

[۹] عبدالحسین زرین‌کوب، سرّنی: نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی، ج۲، ص۷۲۵، تهران ۱۳۶۴ش.

این‌که صوفیه خدا را با نام حق می‌خوانند، بیشتر از آن‌روست که وجود خدا نزد ایشان ثابت است و نیازی به اثبات ندارد.

[۱۰] که حق را والاترین نام خدا دانسته است، پل نویا، ج۱، ص۳۴، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.

اما به نظر می‌رسد دیگر معانی واژه حق نیز در این امر دخیل است. حق چیزی بیش‌تر از هستی (واقعیت) یا صدق، و باطل چیزی کمتر از نیستی و کذب است. همچنان‌که به گفته ابن‌عربی،

[۱۱] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۴۶۸، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

غیبت (بدگویی در غیاب شخص) واجد صدق است اما حق نیست. خدا را حق می‌گویند زیرا اوست که حقیقت‌ها را محقَق می‌کند (حَقَّقَ الحقایق) و سزاوارترینِ حق‌ها (احقّ الحقوق) است.

[۱۲] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج ۱، ص ۴۸۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.

در همین سیاق است که از نظر ابن‌عربی

[۱۳] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۳۷۷، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۱۴] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۴، ص۴۰۲، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۱۵] سعاد حکیم، المعجم الصوفی، ص ۳۳۸، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

وجودْ حق و خیر و رحمت است، و عدمْ باطل و شر. دنیا از آن جهت که موجود است رویی به حق و از آن جهت که در معرض زوال و عدم است رویی به غیرحق دارد

[۱۶] که حق را وجود، ابن‌ عربی، ج۴، ص۱۰۰، الفتوحات‌المکیه، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

(الحق هو الوجود)، و اشیا را صوَر وجود دانسته است).

۶ – تفاسیر ابن عربی از حق

ابن عربی

[۱۷] ابن‌ عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، ج۱، ص۱۰۱، تهران ۱۳۷۰ش.

در تفسیر آیه ۱۰۰ سوره یوسف،

[۱۸] یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.

حق را از آن جهت که رؤیای به تحقق پیوسته حضرت یوسف علیه‌السلام است، به معنای امر مرئی و محسوس گرفته، اما در جایی دیگر،

[۱۹] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۳۰۶، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

با قرینه‌سازی میان وجود و شهود، هر چه را که متعلق به وجود است، حق، و هر چه را که متعلق به شهود است، خلق دانسته است.

۷ – حق نزد صوفیه از دیدگاه تهانوی

تهانوی در موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم (ذیل «الحَقّ») حق را نزد صوفیه عبارت از وجودِ مطلقِ غیرمقید به هیچ قید دانسته؛ تعریفی که صبغه فکری ابن‌عربی در آن آشکار است.

۸ – حق از دیدگاه ترمذی

اما در بیانی ساده‌تر، به نظر حکیم ترمذی،

[۲۰] محمد بن علی حکیم‌ترمذی، ثلاثه مصنّفات للحکیم التّرمذی: کتاب سیره الأولیاء، ج۱، ص۴۷، جواب المسائل التی سأله اهل سرخس عنها، جواب کتاب من الرّی، چاپ برند راتکه، بیروت ۱۹۹۲.

حقْ حقیقت توحید است که بر قلب وارد می‌شود. حق آنگاه در دل متحقِق می‌گردد که هرچه جز حق نادیده شود.

[۲۱] عبداللّه ‌بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.

۹ – رابطه سلوکی حق و تحقق

گفته روزبهان بقلی

[۲۲] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۵۵۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ش.

ــ که تحقق، وقوف قلب است به نایل شدنش به مراد حق از طریق علم و عمل ــ رابطه سلوکی حق و تحقق را به‌خوبی روشن می‌کند. از نظر صوفیه، نمونه کامل چنان تحققی، پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم است که به جهت تحققش به حقیقت احدیت و واحدیت، صورت حق تلقی می‌گردد.

[۲۳] عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیه، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.

۱۰ – رابطه حق و خلق

در معنای خاص، تبیین رابطه حق و خلق، چه در میان اهل فلسفه و چه در میان اهل تصوف، همواره مسئله‌ساز بوده است. کلید حل این مسئله و غلبه بر ثنویت‌هایی از قبیل حق/ خلق، رب/ عبد، و واحد/ کثیر، در نظام فکری ابن‌عربی مفهوم تجلی است. حق در صورت اشیا تجلی کرده و خلق، مَظهر و مَجلی و تعین حق است.

[۲۴] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۳۱۵، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۲۵] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۴، ص۱۴۰، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۲۶] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۴، ص۱۸۴، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۲۷] ابن‌ عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، ج۱، ص۶۸، تهران ۱۳۷۰ش.

[۲۸] سعاد حکیم، المعجم الصوفی، ص ۳۳۸، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

وجود امر واحدی است که دو وجه دارد: حق و خلق. حقْ باطن است و خلقْ ظاهر.

[۲۹] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۲، ص۵۶۳، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

عالَمْ ظاهرِ حق است و حقْ باطنِ عالَم.

[۳۰] ابن‌ عربی، حقیقه الحقائق، ج۱، ص۴۳۲، چاپ نجفقلی حبیبی، در گنجینه بهارستان: مجموعه ۱۸ رساله در منطق، فلسفه، کلام و عرفان، به‌کوشش علی اوجبی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۹ش.

هستی و قوام خلق به حق است، و شهود حق نیز تنها از طریق خلق میسر است

[۳۱] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۳۶۲، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۳۲] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۳، ص۵۰۲، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۳۳] سعاد حکیم، المعجم الصوفی، ص ۳۴۴، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

از اینجا می‌توان به موضوع بغرنج «اناالحق» حسین ‌بن منصور حلاج نزدیک شد. سخن گفتن از حق و حقیقت نه فقط از مضامین پربسامد در اشعار و نوشته‌های حلاج است،

[۳۴] حسین‌بن منصور حلاج، کتاب الطّواسین، چاپ پل نویا، بیروت ۱۹۷۲.

بلکه جمله «اناالحق» او از مشهورترین شطحیات صوفیه است.
به اعتقاد امام‌ خمینی یکی از محورهای مهم بحث از وحدت شخصی وجود تمایز حق و خلق با تبیین درست نسبت و ارتباط آن دو با یکدیگر است؛ زیرا بیشتر بدفهمی‌ها به‌ همین مطلب برمی‌گردد، نشناختن مرز حق و خلق. امام‌ خمینی بر این باور است که خلق و حق از یکدیگر متمایز و متغایرند، البته نه به‌صورت تمایز تقابلی تا درنتیجه خداوند جدای از خلق تصور شود، بلکه خداوند به گونه‌ تمایز احاطی از خلق امتیاز و تغایر دارد. مقام اطلاقی حق‌تعالی وجود بی‌نهایتی دارد که هیچ حجابی با هیچ‌چیز ندارد و هیچ حجابی میان حق‌تعالی و خلقش نیست؛ یعنی ذات اطلاقی حق در مقام ظهور و فعل خود حضور دارد و تجلی حق در موطن غیبی و خلقی، تجلی ذات است

[۳۵] خمینی، روح‌الله، مصباح‌الهدایه، ص۵۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.

و این مطلب ناشی از احاطه قیومی حق‌تعالی بر همه اشیاء است که خود سبب می‌شود با وجود این، هیچ نسبتی میان او و خلقش نباشد و منزه از تعینات باشد.

[۳۶] خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.

[۳۷] خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.

براین‌اساس خلق و مقیدات و کثرات، همان ظهور مطلق و بلکه عین آن هستند؛ زیرا کثرت‌های امکانی به ‌علت استهلاک در ظهور حق‌تعالی،

[۳۸] خمینی، روح‌الله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.

[۳۹] خمینی، روح‌الله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۴۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.

[۴۰] خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.

خود ظهور تجلی و اضافه اشراقی حق می‌باشند و وجود مستقلی ندارند.

[۴۱] خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۴۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.

امام‌ خمینی در بیان تمایز احاطی و تقابلی بر این باور است که تمام اشیا به‌حسب مرتبه ذات خود با خود متباین و متقابل با یکدیگرند و ازاین‌رو هیچ احاطه ذاتی قیومی ندارند؛ اما حق‌تعالی که دارای اضافه‌ اشراقی و احاطه قیومی است، به‌هیچ‌وجه شائبه تباین عزلی در ذات و صفات با موجودات ندارد و به‌حکم قرب وریدی احاطه تام بر همه هستی دارد

[۴۲] خمینی، روح‌الله، آداب الصلاه، ص۲۷۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.

[۴۳] خمینی، روح‌الله، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.

به‌گونه‌ای که هیچ موطنی خالی از او نیست و همه موجودات در بارگاه قدس الهی حضور تعلقی دارند و ذات حق به تمام ذرات کائنات احاطه قیومی دارد؛ زیرا مراتب وجودات امکانی ظلّ حقیقت وجود حق و ربط محض هستند و استقلالی برای خود ندارند.

[۴۴] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۲۸۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.

۱۱ – حقوق در اصطلاح صوفیه

در اصطلاح صوفیه، حقوق (جمعِ حق) به معنای احوال و مقامات و عبادات آمده است،

[۴۵] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.

کما این‌که حارث محاسبی نام کتابش را، که درباره مراحل سلوک عرفانی و اخلاقی است، الرعایه لحقوق اللّه گذاشته است. همچنین فرایض و اعمالی که شرع مقرر کرده قالب‌هایی است که حقوق خدا در آن‌ها و از طریق آن‌ها ادا می‌شود.

[۴۶] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۵۵۹، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۶۰ش.

[۴۷] پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۱۱۴، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.

۱۲ – تقابل حقوق و حظوظ

افزون بر این و با اندکی تفاوت معنایی، تقابل حقوق و حظوظ را داریم. حقوقِ نفس، آن چیزی است که حیات و بقای نفس متوقف و منوط به آن است و مازاد بر این ضروریات را حظوظ نفس (خواست‌ها و لذات نفس) می‌گویند که از نظر صوفیه باید از آن‌ها دوری جُست.

[۴۸] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۱۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.

[۴۹] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.

[۵۰] محمداعلی‌ بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ذیل «حقوق‌النفس»، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.

۱۳ – کاربرد حقیقت در زبان صوفیان

در کنار حق، «حقیقت» (جمعِ آن: حقایق) نیز از واژگان اساسی صوفیان و عارفان مسلمان است. در این مورد نیز با معانی و کاربردهای چندگانه روبه‌رو هستیم. حقیقت در زبان صوفیان گاه به معنای مصطلح در میان اهل فلسفه به کار رفته که عبارت است از ذات و «ما به الشیء هو هو». در همین سیاق، حقیقت به معنای نفس‌الامر و امر ثابتی است که از حیث وجودی اصالت دارد و به آن «کنه شیء» نیز گفته می‌شود.

[۵۱] عبدالنبی ‌بن عبدالرسول احمدنگری، جامع‌العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۴۳، الملقب بدستور العلماء، چاپ قطب‌الدین محمود بن غیاث‌الدین علی حیدرآبادی، حیدرآباد، دکن (۱۳۲۹ـ ۱۳۳۱)، چاپ افست بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.

سخن گفتن از حقیقتِ توکل، حقیقت تقوا، حقیقت خشوع و امثال آن نیز در همین سیاق قرار دارد.

[۵۲] احمد نقشبندی خالدی، جامع‌الاصول فی الاولیاء، ج۱، ص۱۷۷ـ۱۸۰، چاپ ادیب نصرالدین، بیروت ۱۹۹۷.

۱۴ – حقیقت عرفانی در یک نگاه کلی

اما در یک نگاه کلی، در عرفان اسلامی حقیقت به دو معنای متافیزیکی و سلوکی به‌کار رفته است. در تلقی متافیزیکی یا وجودشناسانه، حقیقت به معنای موجودات، چیزها و اوضاع امور است. این معنا البته مختص اندیشه عرفانی اسلام نبوده است و به‌طور کلی می‌توان یکی از معانی کهن حقیقت را همین معنای وجودشناسانه دانست که تقریبآ معادل مفهوم «واقعیت» در زبان امروزی است.

[۵۳] بابک عباسی، «آموزه حقیقت افلاطون و هایدگر: بحثی انتقادی»، ج۱، ص۲۵ـ ۴۰، نامه مفید، ش ۵۳ (اردیبهشت ۱۳۸۵).

تقابل حقیقت با اسم و رسم (جمع آن: رسوم) را نیز ــ که در گفتارهای صوفیان آمده است

[۵۴] علی‌ بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب، ج۱، ص۵۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.

[۵۵] علی‌ بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب، ج۱، ص۵۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.

[۵۶] عبداللّه ‌بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۱۲، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.

[۵۷] عبداللّه ‌بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۴۹۸، چاپ محمدسرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ش.

ــ می‌توان ذیل این معنا آورد.

۱۵ – تلقی متافیزیکی در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، و به‌طور خاص در مکتب ابن‌عربی، این تلقی وجودشناسانه حضور پررنگی دارد. تعبیر «حقایق و اعیان»

[۵۸] عبدالرحمان ‌بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۷۱، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ش.

ناظر به این معناست. خواه این عین یا تعین در خارج باشد خواه در علم خدا ـ گو این‌که اشیای مادّی خارجی نیز طبق علم خدا خلق شده‌اند و به همین دلیل در اندیشه فلسفی مسلمانان، صاحب علم و معرفت حقیقی شدن به معنای بهره‌مند شدن از علم خداست، که آن هم تنها از طریق إذن و عطای خود او میسر است. حقایقِ اسماء عبارت است از تعینات ذات الهی و نسبتهای آن

[۵۹] عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیه، ج۱، ص۶۰، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.

و اعیان ثابته حقایق ممکنات‌اند در مرتبه علم خدا.

[۶۰] عبدالرحمان ‌بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۴۵، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ش.

[۶۱] عبدالرحمان ‌بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۱۴۱، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ش.

«حقیقهالحقایق»، جامعِ جمیع حقایق است که به آن احدیت جامع، تعین اول، حضرت جمع، حضرت وجود و مقام جمع نیز گفته می‌شود

[۶۲] عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیه، ج۱، ص۵۹، چاپ محمدکمال ابراهیم جعفر، (قاهره) ۱۹۸۱.

[۶۳] عبدالرحمان ‌بن احمد جامی، نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، ج۱، ص۳۵، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ش.

که حتی امور متقابل و ضد هم (مانند کفر و ایمان) را نیز در خود دارد.

[۶۴] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۲، ص۵۶۳، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

[۶۵] محمد بن یحیی اسیری‌لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ج۱، ص۲۴۸، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۱ش.

۱۶ – اقسام حقایق از دیدگاه ابن عربی

از نظر ابن‌عربی

[۶۶] ابن‌ عربی، الفتوحات‌المکیه، ج۱، ص۳۳، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

حقایق چهار قسم‌اند: حقایق مربوط به ذات مقدّس، حقایق مربوط به صفات او، حقایق مربوط به افعال، و حقایق مربوط به مفعولات (اکوان).

[۶۷] برای توضیح هریک از این اقسام رجوع کنید به، ابن‌ عربی، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، الفتوحات‌المکیه، بیروت: دارصادر، ۱۳۹۰۰.

کتاب کشف‌الحقایق نسفی در چنین سیاقی نگاشته شده است. در این معنا، حقیقتِ عالَم و همه چیزها به حقیقت روحانی الهی بازگردانده می‌شود.

۱۷ – حقیقت و تحقیق و طریقت در عرفان

در معنای سلوکی، حقیقت مقصد نهایی صوفی و مقام وصول به حق است

[۶۸] محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج ۱، ص ۴۸۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.

[۶۹] علی‌ بن عثمان هجویری، کشف‌المحجوب، ج۱، ص۵۶۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.

[۷۰] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.

و تحقیق عبارت است از این‌که بنده در طلب حقیقت تمام توان خویش را به کار گیرد. حقیقت،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.