پاورپوینت کامل حضرت عباس علیه السّلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حضرت عباس علیه السّلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت عباس علیه السّلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت عباس علیه السّلام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

حضرت عباس (علیه‌السّلام)

مقالات مرتبط: حضرت عباس (مقالات مرتبط).

مقالات مرتبط: ماه محرم (مقالات مرتبط).

عباس بن علی (۲۶-۶۱ق)، مشهور به ابوالفضل، قمر بنی‌هاشم و باب‌الحوائج، فرزند امام علی (علیه‌السلام) و ام البنین، برادر امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) و از شهدای واقعه کربلاست.
از زندگی و حالات آن بزرگوار در طول حیات جز حضور در جنگ صفین اطلاعات چندانی وجود ندارد و مهم‌ترین فراز زندگی‌اش مربوط به واقعه عاشوراست. وی در واقعه کربلا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (علیه‌السلام) بود و سقایت و آب آوردن به خیمه‌ها را بر عهده داشت. او یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش‌آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌هایی از وفاداری و جانبازی در راه دفاع و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت. طبق نقل مقاتل دو امان‌نامه‌ از طرف عبیدالله بن زیاد برای آن حضرت و برادرانش فرستاده شد ولی آنها امان‌نامه را رد کرده و در سپاه امام حسین (علیه‌السلام) جنگیده و به شهادت رسیدند. گزارش‌های مختلفی درباره شهادت ایشان نقل شده است؛ طبق نقل‌ها حضرت ابوالفضل به اثر ضربت عمود آهنین بر فرق مبارک و قطع شدن دستانش به شهادت رسید. روایات زیادی از امامان معصوم (علیهم‌السلام) درباره مقام والای حضرت عباس در بهشت نقل شده است. شیعیان برای ایشان مقام بالایی قائل بوده و ایشان را باب الحوائج نامیده و به ایشان متوسل می‌شوند؛ درباره مقام، کرامات و برآورده شدن حوائج مردم توسط حضرت عباس، کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. حرم حضرت ابوالفضل در نزدیکی حرم امام حسین (علیه‌السلام) واقع شده و یکی از زیارتگاه‌های مهم شیعیان و محل حوائج مردم است. شیعیان روز تاسوعا نهم ماه محرم را به نام و بزرگداشت آن حضرت به عزاداری می‌پردازند.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی اجمالی
۲ – کنیه و القاب
۳ – مادر حضرت
۴ – توصیف حضرت از زبان ائمه
۵ – دوران کودکی
۶ – دوران جوانی
۷ – حضور در کربلا
۷.۱ – مهلت گرفتن از دشمن
۷.۲ – رد امان‌نامه دشمن
۷.۳ – اظهار وفاداری در شب عاشورا
۷.۴ – آوردن آب به خیام
۷.۵ – نجات یاران امام حسین در جنگ
۷.۶ – فرستادن برادرانش به نبرد
۷.۷ – جانبازی در میدان نبرد
۷.۸ – رجزخوانی
۷.۹ – نحوه شهادت
۷.۱۰ – قاتل عباس
۷.۱۱ – شهادت
۸ – بررسی و نقد یک گزارش مشهور
۸.۱ – نکته دیگر
۹ – نقل‌های مختلف در شهادت
۹.۱ – نقل اول
۹.۲ – نقل دوم
۹.۳ – نقل سوم
۹.۴ – نقل چهارم
۹.۵ – نقل پنجم
۱۰ – نام حضرت در زیارت‌ ناحیه
۱۱ – حرم
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

۱ – معرفی اجمالی

عباس بن علی بن ابی‌طالب، مکنّی به ابوالفضل، برادر امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام)، در روز چهارم ماه شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در سال ۶۱ هجری به شهادت رسید.
سنّ مبارکش را هنگام شهادت ۳۴ سال نوشته‌اند. از این مدت چهارده سال با پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و نُه سال با برادرش امام مجتبی (علیه‌السلام) و یازده سال با امام حسین (علیه‌السلام) زیست.

[۱] امین، محسن، اعیان‌ الشیعه، ج۷، ص۴۲۹.

۲ – کنیه و القاب

کنیه حضرت ابوالفضل، ابوالقریه،

[۲] ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۸۹.

ابوالقاسم.

[۳] مقرم، عبدالرزاق، العباس علیه‌السلام، ج۱، ص۱۳۷.

و القاب آن حضرت قمر بنی هاشم،

[۴] ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۹۰.

سقّاء،

[۵] ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۸۹.

علمدار،

[۶] ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۹۰.

العبد الصالح،

[۷] قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ج۱، ص۴۴۱.

المواسی الصابر،

[۸] مفید، محمد بن محمد، المزار، ج۱، ص۱۲۴.

المحتسب،

[۹] مظفر، عبدالواحد، بطل العلقمى، ج۲، ص۷۰.

شمرده شده است.

۳ – مادر حضرت

مادر حضرت عباس، فاطمه دختر حزام (پدر فاطمه «حرام» به را مهمله نیز گفته شده است)

[۱۰] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۴.

از نسل بنی‌ کلاب، مکنّی به ام‌ البنین می‌باشد که پس از شهادت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به پیشنهاد عقیل، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را به همسری برگزید، چرا که آن حضرت از عقیل خواستار همسری از تبار دلاوران نام‌آور شد تا فرزندی دلیر و شجاع برای او آورد و عقیل ام‌ البنین را به آن حضرت پیشنهاد نمود.
ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام‌های عباس، عبداللَّه، جعفر و عثمان بود.

[۱۱] عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۴- ۱۴۵.

۴ – توصیف حضرت از زبان ائمه

امام سجاد (علیه‌السلام) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَمِىَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَهِ فی‌ الْجَنَّهِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی‌ طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَهٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَهِ».

[۱۲] صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۶۸.

خداىْ عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید. آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند، همان‌سان که برای جعفر طیار قرار داد.
عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند.
امام صادق (علیه‌السلام) در وصف عبّاس می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَهِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا»

[۱۳] حسینی، سید جمال‌الدین، عمده الطالب، ج۱، ص ۳۵۶.

عموی ما عباس (علیه‌السلام) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.

۵ – دوران کودکی

از دوران کودکی عبّاس (علیه‌السلام) اطّلاع چندانی به دست نیست جز این‌که نقل کرده‌اند روزی بر زانوی پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نشسته بود. حضرت گفت: بگو یک. ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عرض کرد با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم.

[۱۴] سبزواری، مصابیح القلوب، ج۱، ص۳۶۷.

[۱۵] خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۱، ص۱۷۹.

مرحوم نقدى آن جریان را به حضرت زینب نیز نسبت داده است.

[۱۶] نقدی، جعفر، زینب الکبرى، ج۱، ص۳۵.

۶ – دوران جوانی

درباره دوران جوانی وی گفته‌اند که در جنگ صفین حضور داشت، ولی پدرش به وی اجازه مبارزه نداد.

[۱۷] امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۴۲۹.

ولی برخی دیگر، قتل ابوالشعثاء و هفت فرزند او را به وی نسبت داده‌اند.

[۱۸] بیرجندی، محمدباقر، کبریت احمر، ج۱، ص۳۸۵.

در گزارش دیگری خوارزمی گوید که در جنگ صفین آن‌گاه که کریب به جنگ با امام علی (علیه‌السلام) آمد، حضرت لباس فرزندش عباس (علیه‌السلام) را که مردی کامل بود، به تن کرد و به جنگ با او بیرون شد.

[۱۹] خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ج۱، ص۲۲۸.

حضرت عباس (علیه‌السلام) دارای دو فرزند به نام‌های فضل و عبیداللَّه از لبابه دختر عبیداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بود، و نسل آن بزرگوار از طریق عبیداللَّه امتداد یافت.

[۲۰] علوی، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، ج۱، ص۲۳۱.

۷ – حضور در کربلا

یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش‌آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌های جاودانه‌ای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیه‌السّلام) است. او از یک طرف در صحنه نبرد، چنان رشادت و حماسه از خود نشان داد که عرصه را بر دشمن تنگ کرد، و از طرف دیگر، نسبت به امام حسین (علیه‌السّلام) چنان مطیع و وفادار بود که در طول تاریخ، از او به عنوان قهرمانی فداکار و برادری وفادار یاد می‌شود. شهادت چنین شخصیت بزرگی، از مصائب مهم و از رویدادهای بزرگ روز عاشورا بود. گرچه چگونگی مبارزه و شهادت عباس بن علی (علیه‌السّلام) را برخی مورخان و مقتل‌نویسان، با تفاوت‌هایی گزارش کرده‌اند، ما در اینجا سعی می‌کنیم با ترکیب و ترسیم مجموع گزارش‌ها، کیفیت مبارزه و شهادت این شهید والامقام را به گونه‌ای منطبق با منابع متقدم، و به ترتیب حوادث ارائه کنیم.

۷.۱ – مهلت گرفتن از دشمن

نخستین ماموریت حضرت عباس (علیه‌السلام) در واقعه کربلا عصر روز نهم انجام شد که به فرمان برادر به نزد دشمنان رفت و از آنان خواست که شب را به آنان مهلت دهند تا با خداوند به راز و نیاز بپردازند.

[۲۱] ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۶.

۷.۲ – رد امان‌نامه دشمن

در هنگامی که حضرت ابوالفضل درخواست مهلت برای شب عاشورا را از دشمن خواست، کزمان، غلام عبداللّه بن ابی‌محل (عبداللَّه بن ابى‌محل، برادرزاده ام‌البنین مادر حضرت ابوالفضل است، در این صورت دائى‌زاده ابوالفضل مى‌شود) امان‌نامه‌ای را که شمر و عبداللَّه ابن ابی‌المحل از ابن‌ زیاد گرفته بودند برای او و برادرانش آورد.
هنگامی که چشم فرزندان ام‌البنین به امان‌نامه افتاد گفتند: سلام ما را به دایی‌مان برسان و بگو ما نیازی به امان شما نداریم، امان خدا از امان‌زاده سمیه بهتر است.

[۲۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.

بنا به روایتی شمر- که خود نیز از قبیله بنی‌ کلاب بود- پشت خیمه‌ها آمد و بانگ برآورد کجایند خواهرزادگانم؟! فرزندان علی (علیه‌السلام) او را جواب ندادند. امام (علیه‌السلام) فرمود: او را پاسخ دهید، هر چند فاسق باشد.

[۲۳] سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۵۸.

عباس و جعفر و عثمان بیرون شدند و پرسیدند تو را چه شده است؟ و چه می‌خواهی؟ گفت: ای خواهرزادگانم، سوی من آیید، چون در امان هستید و خویش را با حسین به کشتن مدهید!

[۲۴] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف، ج۱، ص ۱۴۹.

آنان او را ناسزا داده گفتند: خدای لعنت کند تو و امان‌نامه‌ات را! آیا چون دایی ما هستی ما را امان می‌دهی؟! ولی فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در امان نباشد؟ آیا به ما فرمان می‌دهی از ملعون و ملعون زاده‌ها اطاعت کنیم؟ شمر خشمگین گشت و از آنجا دور شد.

[۲۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۶.

بنا به نقلى دیگر آن‌گاه که ابوالفضل (علیه‌السلام) پاسخ شمر را گفت، زهیر بن قین نزد وى آمد و گفت: هنگامى که پدرت امِیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از عقیل خواستار زنى از تبار دلیرمردان نام‌آور شد، براى آن بود که فرزندى دلیر و قهرمان آورد تا در کربلا حسین را یارى نماید. هر آینه پدرت براى چنین روزى تو را ذخیره نموده بود. مبادا روى برتابى و از یارى خواهرانت و حسین باز ایستى! ابوالفضل خشمگین گشت و سوگند خورد و گفت کارى کنم که هرگز ندیده باشى.

[۲۶] بیرجندی، محمدباقر، کبریت احمر، ج۱، ص۳۸۶.

۷.۳ – اظهار وفاداری در شب عاشورا

شب عاشورا، امام (علیه‌السلام) یارانش را فرا خواند و ضمن ایراد خطبه، بیعت خود را از آنان برداشت و فرمود: بروید اینان با من کار دارند. در این هنگام نخستین کسی که اظهار وفاداری کرد، عباس بن علی (علیه‌السلام) بود.
وی عرض کرد: چرا چنین کنیم؟ آیا برای این‌که پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هیچ‌گاه آن روز را نیاورد و به ما نشان ندهد!

[۲۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹.

۷.۴ – آوردن آب به خیام

یکی از شئون و افتخارات حضرت عباس (علیه‌السّلام) در کربلا، سقایی یعنی تهیه و تامین آب برای اردوی حسینی بود، زیرا همان‌طور که قبلا گفتیم، از روز هفتم، آب را به روی آنها بسته بودند. به همین مناسبت، یکی از القاب او «سقا» بود.

[۲۸] زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۴۳.

[۲۹] ابن ابی الدنیا، مقتل الامام امیرالمومنین، ص۱۲۰.

[۳۰] ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۰.

[۳۱] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۷.

[۳۲] خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۳۴۷.

(مصراعی از رجزهای حضرت عباس (علیه‌السّلام) که به زودی خواهد آمد. انی انا العباس اغدو بالسقا مؤید این امر است.) شهادت او نیز با سقایی او پیوند داشت، زیرا سرانجام، او در راه تهیه آب و در نزدیکی فرات به درجه شهادت رسید. عباس (علیه‌السّلام) که به دستور امام حسین (علیه‌السّلام) به همراه نافع بن هلال گروهی از یاران، برای آوردن آب به سوی دشمن رفتند، که با رشادت‌های عباس بن علی (علیه‌السّلام) موفق به آوردن آب به سوی خیمه‌ها شدند: و این مطلب بهترین دلیل برای اثبات سقا بودن حضرت عباس (علیه‌السّلام) در کربلاست.
هنگامی که تشنگی بر امام (علیه‌السلام) و یارانش چیره گشت، عباس (علیه‌السلام) را فراخواند و به اتفاق سی‌سوار و بیست پیاده با بیست مشک برای تهیه آب فرستاد. آنان رفتند و مشک‌ها را پر کردند. هنگام بازگشت، عمرو بن حجاج زبیدی و یارانش که نگهبان فرات بودند، مانع آب بردن آنان شدند.
ولی با حمله حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) و نافع بن هلال پراکنده شدند، و یاران ابی‌ عبدالله (علیه‌السلام) آب را به خیمه‌ها رساندند.

[۳۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.

به نقلى آن‌گاه که امام (علیه‌السلام) و یارانش آب خواستند و دشمن مانع آنها گشت، شمر فریاد برآورد: هیچ‌گاه آب نمى‌آشامید مگر از حمیم‌ -دوزخ‌-.
در این هنگام عباس (علیه‌السلام) از امام پرسید آیا مگر نه این است که ما بر حقّیم. حضرت فرمود بلى. آن‌گاه حمله کرد و آنان را از کنار آب دور کرد، امام و یارانش از آب نوشیدند.

[۳۴] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۹۶.

۷.۵ – نجات یاران امام حسین در جنگ

روز عاشورا فرماندهان دو جناح راست و چپ تعیین شدند و پرچم سپاه به عباس بن علی (علیه‌السلام) داده شد. یاران یکی پس از دیگری به میدان مبارزه شتافتند.
در این میان اتفاق می‌افتاد که برخی از اصحاب در میان لشکر محاصره می‌شدند و حضرت عباس (علیه‌السلام) آنان را نجات می‌داد. مانند عمر بن خالد صیداوی و جابر بن حارث سلمانی و سعد مولی عمر بن خالد صیداوی با مجمع بن عبداللّه عائذی که در آغاز جنگ در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و حضرت عباس با یک حمله آنان را نجات داد.

[۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶.

۷.۶ – فرستادن برادرانش به نبرد

آن‌گاه که همه یاران امام (علیه‌السلام) و شماری از بنی‌هاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا این‌که در برابرش به کام مرگ فرو روید. آنان همگی به میدان نبرد رفتند و کشته شدند.

[۳۶] دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطُّوال، ج۱، ص۲۵۷.

پس از آن عباس بن علی (علیه‌السلام) عازم میدان مبارزه گشت.
درباره سخن حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) به برادران خود هنگام عزیمت به میدان اختلاف است. برخى گویند: عباس به برادران پدرى و مادرى‌اش، عبداللَّه و جعفر و عثمان، گفت: پیش تازید تا از شما ارث ببرم، زیرا شما فرزند ندارید، آنان پذیرفتند و رفتند تا کشته شدند.

[۳۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۸- ۴۴۹.

دیگران همین مضمون را به گونه‌اى دیگر نقل کرده‌اند و گفته‌اند: عباس برادرش جعفر را که فرزند نداشت به صحنه مبارزه فرستاد تا از وى به جاى فرزندانش ارث ببرد. پس هانی بن ثبیت او را به قتل رساند.

[۳۸] ابو الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۸۸.

ولى شمارى دیگر نسبت این کلام را به آن حضرت اتهامى دروغین مى‌دانند که دشمن به قصد مخدوش ساختن ساحت مقدس آن بزرگوار جعل کرده است. زیرا این کارى است بس پست که از فرومایگان و دنیاپرستان سر نمى‌زند تا چه رسد به ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)! افزون بر این، ابوالفضل (علیه‌السلام) با وجود مادرش امُ‌البنین نمى‌توانست از برادرانش ارث ببرد.

[۳۹] مقرم، عبدالرزاق، العباس علیه‌السلام، ج۱، ص۱۸۳.

از این‌رو برخى گفته‌اند« أَرِثَکُم» در متن عربى اشتباه مى‌باشد و در اصل« أُرْثِیکُم»(به سوگتان نشینم) مى‌باشد.

[۴۰] مقرم، عبدالرزاق، العباس علیه‌السلام، ج۱، ص۱۸۶.

(به نقل از شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذّریعه)
برخى دیگر گفته‌اند: به جاى «ارثکم» «ارزءبکم» یا «ارزئکم» (به مصیبت شما دچار شوم) بوده است.

[۴۱] مقرم، عبدالرزاق، العباس علیه‌السلام، ج۱، ص۱۸۶.

(به نقل از النقد النزیه)

۷.۷ – جانبازی در میدان نبرد

بعد از اینکه یاران امام کشته شدند و اهل حرم نیاز شدید به آب داشتند و تشنگی امام حسین (علیه‌السّلام) شدت یافته بود. امام و برادرش عباس (علیه‌السّلام) در صدد تهیه آب برآمدند باهم وارد میدان جنگ شدند و به سمت فرات حرکت کردند.

[۴۲] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹.

(این مطلب را ابن حمزه طوسی (۵۶۰ق) نیز به این صورت از شاهدی عینی در کربلا نقل کرده است: انّ الحسین (علیه‌السّلام) لمّا غلب علی عسکره العطش رکب المسناه یرید الفرات….

[۴۳] طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱.

) عباس (علیه‌السّلام)، همچنان پیشاپیش حسین (علیه‌السّلام) حرکت می‌کرد و می‌جنگید و به هرسو که حسین (علیه‌السّلام) می‌رفت، او نیز به همان سو می‌رفت.

[۴۴] دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، ص۲۵۷.

در این هنگام امام حسین (علیه‌السّلام) روی سیل بند کنار فرات (در متن عربی تعبیر «فرکب المسناه» آمده است که «مسناه» به معنای سیل‌بند و خاکریز کناره رود یا نهر است که از سرازیر شدن آب سیل به اطراف جلوگیری می‌کند.) رفته، به سمت فرات روانه شد و سپاهیان عمر بن سعد از حرکت او جلوگیری کردند. مردی از بنی دارم (خوارزمی نام او را «زرعه» دانسته است و افزوده است که ابن اعثم، این گزارش را به اختصار آورده و نام او را «عبدالرحمن ازدی» گفته است.

[۴۵] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۴.

ابن اعثم، خود از این شخص به ابوالحتوف جعفی یاد کرده است.

[۴۶] ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۷.

که مقصود همان ابوالجنوب است که طبری، چنان که نگاشته خواهد شد، نامش را عبدالرحمن جعفی گفته ایست. ابن نما حلی نیز نام وی را زرعه بن ابان بن دارم دانسته است.

[۴۷] ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۷۱.

) گفت: وای برشما، میان او و آب حایل و مانع شوید و نگذارید او به آب دسترسی پیدا کند. (در برخی گزارش‌ها آمده است که بنی کلاب، بین او و آب مانع شدند.

[۴۸] شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، مجلس۳۰، ص۲۲۶.

[۴۹] ابن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۱، ص۱۸۹.

) حسین بن علی (علیه‌السّلام) (مرد دارمی را نفرین کرد) و گفت: خداوندا، تشنه‌اش گردان. (راوی گوید: به خدا سوگند، چیزی نگذشت که خداوند، عطش را در جان آن مرد ریخت، هرچه می‌نوشید. سیراب نمی‌شد، به گونه‌ای که برای تسکین وی آب را برای او خنک می‌کردند و شکر در آن می‌یختند، کاسه‌ها پر از شیر بود و کوزه‌ها پر از آب، اما او می‌گفت: «وای بر شما، به من آب بدهید که تشنگی مرا کشت». کوزه یا کاسه‌ای را به او می‌دادند که برای سیراب کردن اهل خانه بس بود. آب آنها را می‌نوشید و چون از دهان خویش بر می‌داشت، لحظه‌ای دراز می‌کشید. آنگاه باز می‌گفت: «وای برشما، آبم بدهید که تشنگی مرا کشت»؛ و چیزی نگذشت که شکمش همچون شکم شتر مرده ترکید.

[۵۰] طبری، محمد بن محمد، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۵۰.

[۵۱] ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص۷۴.

[۵۲] طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۴۱.

[۵۳] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۴.

آن مرد (از نفرین امام) خشمگین شد، و تیری رها کرد که بر گلوی حضرت اصابت کرد. امام حسین (علیه‌السّلام)، تیر را بیرون آورد، آنگاه دستهایش را زیر گلوا گرفت و پر از خون شد و آن‌را پاشید؛ آنگاه گفت: «خدایا، به درگاهت شکایت می‌کنم از آنچه با پسر دختر پیامبرت می‌کنند». (اللهم انّی اشکو الیک ما یفعل بابن بنت نبیک.

[۵۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۴۹-۴۵۰.

[۵۵] بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۱.

) آن‌گاه در حالی که عطش او شدت یافته بود، به جایگاهش بازگشت. در این حال لشکر دشمن، عباس را از هر طرف محاصره، و او را از امام حسین (علیه‌السّلام) جدا کردند.

۷.۸ – رجزخوانی

حضرت عباس (علیه‌السّلام) (که از برادرش جدا شده بود) به تنهایی با آنان جنگید.

[۵۶] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹.

او در حالی که حمله می‌کرد این رجز را می‌خوان
اقسمت بالله الاعز الاعظم وبالحُجُون صادقاً وزمزم
وذوالحَطیم والفناء المُحرم لیخضیّن الیوم جسمی بالدم
امام ذی الفضل وذی التکرمِ ذاک حسین ذو الفخار الاقدم

[۵۷] ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.

[۵۸] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۴.

«سوگند به خدای بزرگ و ارجمند، و سوگند راستین به حجون و زمزم، سوگند به خدای صاحب حطیم و آستانه مقدس در (کعبه)، امروز در حضور مرد بافضیلت و باکرامت، یعنی حسین (علیه‌السّلام) که دارای افتخارات دیرین است، پیکرم به خون، رنگین خواهد شد.»
(در کتاب الفتوح و مقتل خوارزمی، به جای «حجون»، «حجور» آمده است، که نادرست به نظر می‌رسد و «حجون» صحیح است، که نام کوهی در مکه است و قبور فرزندان اسماعیل و بسیاری از صحابه و تابعان و علما را در خود جای داده است. از جمله این قبور قبر حضرت خدیجه است.

[۵۹] قره‌چانلو، حسین، حرمین شریفین، ص۱۰۰.

)
(حطیم، مکانی است بین در کعبه و رکن حجرالاسود، که از شریف‌ترین مکان‌ها در مسجدالحرام است و چون مردم بر اثر ازدحام برای طواف و نماز در آنجا به یکدیگر فشار می‌آورند. حطیم» نامیده شده است.

[۶۰] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۲۷۳.

)
(خوارزمی این اشعار را با تفاوت‌هایی آورده است.)
حضرت عباس (علیه‌السّلام) در حالی‌که برای آوردن آب عازم شده بود، این‌گونه رجز می‌خواند:
لاارهب الموت اذا الموت زقا ••• حتی اُواری فی المصالیت لقا
نفسی لنفس المُصطفی الطهر وقا ••• انّی انا العبّاس اغدو بالسقا
ولا اخاف الشر یوم المُلتقی
«آنگاه که پرنده مرگ صدا کند، هراس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.