پاورپوینت کامل حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

محمد فاضل لنکرانی

آیت‌ الله العظمی شیخ محمد فاضل لنکرانی (۱۳۱۰-۱۳۸۶ش)، از مراجع تقلید شیعه، مدرس حوزه علمیه قم، از اعضای جامعه مدرسین حوزه و عضو اولین دوره مجلس خبرگان رهبری بود.
وی در حوزه علیمه قم از محضر بزرگانی چون آیت الله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی بهره برده و در جوانی به درجه اجتهاد رسید. او یکی از هفت مرجعی بود که از طرف جامعه مدرسین حوزه به عنوان مرجع تقلید معرفی شد. آیت الله فاضل از مدرسان حوزه علمیه بوده و در کنار تحصیل و تدریس به مبارزات سیاسی علیه حکومت پهلوی اشتغال داشت. او از حامیان قیام امام خمینی و انقلاب اسلامی بود که بارها زندانی، شکنجه و تعبید شد و بعد از پیروزی انقلاب ایران همواره از حامیان انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه بود. ایشان نسب به وضعیت مسلمانان جهان اسلام و تشیع حساس بوده در مناسبت‌های مختلف موضع‌گیری‌های به موقع و قابل تاثیر داشت. آیت الله فاضل مرکز فقهی ائمه اطهار و مدرسه علمیه‌ای در قم تاسیس و اداره می‌کرد که یکی از مدارس فعال قم است. از ایشان آثاری برجای مانده که برخی چاپ شده و برخی هنوز چاپ نشده است.

فهرست مندرجات

۱ – ولادت و کودکی
۲ – تحصیلات
۲.۱ – شرکت در درس خارج
۲.۲ – شاگردی امام خمینی
۲.۳ – شاگردی علامه طباطبایی
۲.۴ – اجتهاد
۲.۵ – تدریس
۳ – مبارزات سیاسی
۳.۱ – زندان و شکنجه و تبعید
۳.۲ – حمایت از امام خمینی
۳.۳ – تثبیت مرجعیت امام
۴ – احراز مقام مرجعیت
۴.۱ – تاریخچه مرجعیت شیعه
۴.۲ – مرجعیت بعد از انقلاب
۴.۳ – مرجعیت
۵ – دفاع از حریم امامت
۵.۱ – ماجرای تخریب قبور بقیع
۵.۲ – حمایت از ولایت فقیه
۵.۳ – اهتمام در اسلامی شدن جامعه
۶ – موضع‌گیری‌ها
۶.۱ – ماجرای ارتدارد رشدی
۶.۲ – پیام آیت‌ الله لنکرانی
۶.۳ – مسئله اسرائیل
۶.۴ – اعلامیه‌ها درباره اسرائیل
۶.۵ – ماجرای حذیفی
۶.۶ – فتوای آیت‌ الله لنکرانی
۶.۷ – جانبداری از مسلمانان جهان
۶.۸ – همدردی با ملت افغانستان
۶.۸.۱ – مظلومیت مردم افغانستان
۶.۸.۲ – بیانیه آیت‌ الله لنکرانی
۷ – دیدگاه‌ها درباره انتخابات
۸ – ترویج مجالس عزاداری
۸.۱ – تاریخچه عزاداری
۸.۲ – سلاح گریه و عزاداری
۸.۳ – برگزاری مجالس عزا
۸.۴ – اهداف
۹ – تاسیس مرکز فقهی ائمه اطهار
۹.۱ – بخش آموزش
۹.۲ – بخش تحقیق و تألیف
۹.۳ – کتابخانه تخصصی فقهی
۹.۴ – بخش رایانه
۹.۵ – بخش صوتی و تصویری
۱۰ – فعالیت‌های برون مرزی
۱۰.۱ – وضعیت جهان اسلام
۱۰.۲ – وضعیت جهان تشیع
۱۱ – تاسیس و اداره مدرسه علمیه
۱۲ – تالیفات
۱۲.۱ – آثار چاپی
۱۲.۱.۱ – نهایه التقریر
۱۲.۱.۲ – تفصیل الشریعه
۱۲.۱.۳ – احکام الحج
۱۲.۱.۴ – تبیان الاصول
۱۲.۱.۵ – الاحکام الواضحه
۱۲.۱.۶ – رساله توضیح‌المسائل
۱۲.۱.۷ – الحواشی علی العرو‌ه
۱۲.۱.۸ – آثار دیگر
۱۲.۲ – آثار خطی
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

۱ – ولادت و کودکی

آیت‌ الله العظمی شیخ محمد فاضل لنکرانی از مراجع تقلید جهان تشیع، در سال ۱۳۱۰ش دیده به جهان گشود. پدرش آیت‌ الله فاضل لنکرانی از بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار می‌رفت، او از مهاجران قفقاز بود و سال‌ها در مشهد و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست آیت ‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمه‌الله‌علیه) تاسیس شد، وارد قم و حوزه علمیه آن گردید. در همان اوان با یکی از خاندان‌های اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی به وجود آمدند و بدینسان، آیت‌ الله محمد فاضل لنکرانی، که چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانی پدر به شمار می‌رود تولد یافت.
وی از همان سال‌های کودکی، سخت تحت تاثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم کودکی تصمیم گرفت راه و روش زندگی پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد.

۲ – تحصیلات

آیت الله فاضل به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایی را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینی پیوست. در آن زمان درست ۱۳ سال از عمرش می‌گذشت، علاوه بر تمام جاذبه‌های طلبگی، عامل دیگری که باعث شد وی راه خود را با علاقه بیشتری ادامه دهد، آن بود که یکی از دوستان دوران تحصیلات ابتدایی که با او سابقه دوستی و ارتباط معنوی و عاطفی داشت آیت ‌الله حاج سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی (قدس‌سره) در کنار او قرار گرفت و آنها به عنوان دو رفیق و دو همراه و هم‌قدم، این راه را با هم ادامه دادند. به قول خود استاد: «وجود این دوست عزیز در شدت علاقه ما به راهی که در پیش گرفته بودیم، نقش مهمی داشت. و از همان اوان به کمک یکدیگر و به عنوان دو هم‌مباحثه مشغول تحصیل شدیم.»
وی تحصیلات دینی را با سرعتی بسیار پیش برد، به طوری که دوره‌های ادبیات و سطوح را که معمولا طلاب دیگر در مدت ۸ یا ۹ سال به پایان می‌بردند، وی تنها در مدت ۶ سال سپری کرد، از این‌رو هنگامی که درست ۱۹ سال از سنین عمر را پشت سر نهاده بود، وارد آخرین مرحله تحصیلات حوزه یعنی درس خارج گردید.

۲.۱ – شرکت در درس خارج

وقتی فاضل لنکرانی جوان ۱۹ ساله در درس خارج، آن هم درس خارج آیت ‌الله العظمی بروجردی که بسیار سنگین و در سطح بالایی بود، شرکت می‌کرد، می‌توان گفت که جوان‌ترین شاگرد آن جلسات بود، از این‌رو قیافه جوان او در میان سایرین سخت جلب توجه می‌کرد، به‌طوری‌که چه بسا کسانی هم بودند که به خاطر همین سن و سال کم، تصور می‌کردند شاید او اصلا قادر به درک و فهم مطالب مطروحه در آن جلسات نباشد. اما چنین تصوری اشتباه بود، به ویژه آنکه ایشان، هر درسی را که در محضر آیت ‌الله بروجردی مطرح می‌شد، همان روز به زبان عربی می‌نوشت و این نشان می‌داد که نه تنها درس را درک کرده است بلکه به مفاهیم آن تسلط و احاطه هم پیدا نموده است، به‌طوری‌که چندی بعد، روزی که مرحوم آیت ‌الله بروجردی در منزل پدری استاد، همان نوشته‌ها را ملاحظه کرده بود، خطاب به پدر بزرگوار آیت ‌الله فاضل فرموده بود: «هیچ فکر نمی‌کردم که وی با این سن و سال اندک بتواند به این خوبی به تمام رموز و خصوصیات درس‌ها آشنا بشود و خصوصا آنها را در قالب عباراتی جالب توجه از نظر تفهیم و تفهم و آن هم به زبان عربی به رشته تحریر در آورد.»

۲.۲ – شاگردی امام خمینی

در همان سال‌ها جوانی آیت الله فاضل بود که امام خمینی، تدریس یک دوره علم اصول را آغاز کردند. آیت الله فاضل آن روزها ضمن شرکت در درس مرحوم آیت‌ الله بروجردی، در جلسات درس امام خمینی نیز شرکت می‌کرد، و بدین‌سان یک دوره اصول کامل از مباحث الفاظ و مباحث عقلیه را در محضر امام خمینی فرا گرفت که حدود هفت سال به طول انجامید.
همچنین امام خمینی، در کنار درس اصول، یک دوره درس فقه هم از کتاب طهارت آغاز کرده بودند که از همان نخستین روز، استاد در آن جلسات نیز شرکت می‌جست و درس فقه امام راحل را ضبط و ثبت می‌کرد، به‌طوری‌که حاصل این نوشته‌ها به چند جلد کتاب بالغ می‌شد. بدین‌گونه در سال‌های جوانی حدود ۱۱ سال در درس مرحوم آیت‌ الله بروجردی و حدود ۹ سال نیز مجموعا در درس‌های فقه و اصول امام خمینی (قدس‌سره) شرکت داشت.

۲.۳ – شاگردی علامه طباطبایی

آیت الله فاضل در کنار درس‌های فقه و اصول، چند سال از عمرش را نیز در درس‌های فلسفه و حکمت گذرانید. در این رشته استاد او، علامه طباطبایی بود که وی در محضرش طی سال‌ها، قسمتی از مباحث منظومه سبزواری و سپس کتاب اسفار ملا صدرای شیرازی را تعلیم گرفت. البته در کنار همه اینها در مباحث دیگری چون بحث‌های مسائل عقیدتی و نیز مباحثی در درس اخلاق شرکت می‌کرد و از استادان دیگری هم به‌طور پراکنده بهره می‌گرفت.

۲.۴ – اجتهاد

آیت الله فاضل بر اساس هوش سرشار و کم‌نظیری که داشت بسیار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسید. پس از آن همه تحصیل علوم معارف اسلامی، بویژه پس از ۱۱ سال تعلم مداوم در محضر درس آیت ‌الله بروجردی و ۹ سال شرکت در محضر درس‌های امام خمینی (رحمه‌الله) وقتی هنوز جوانی ۳۰ ساله بود دیگر به تقلید نیاز نداشت، از این‌رو اگر در زمان حیات آیت ‌الله بروجردی و سال‌های مرجعیت آن بزرگوار به تقلید از ایشان می‌پرداخت، پس از وفات آن پیشوای جهان تشیع، دیگر به استنباط خود متکی شد و غوامض امور و رموز مسائل دینی و مذهبی را به اجتهاد خویش از پیش پای برداشت.

۲.۵ – تدریس

نکته‌ای دیگر که در زندگی آیت الله فاضل جلب توجه می‌کند، این است که از نخستین سال‌های جوانی، همواره تحصیل و تدریس به موازات یکدیگر در زندگی‌اش جریان داشته است، وی در سال‌های دوم یا سوم تحصیل یعنی در حدود ۱۵- ۱۶ سالگی، ضمن آن که خود به عنوان شاگرد در محضر درس بزرگان حاضر می‌شد، در عین‌حال به موازات آن به عنوان مدرس، جلسات درس تشکیل می‌داد و به تعلیم گروه‌هایی از طالبان علم می‌پرداخت. غالبا در جلسات درس ایشان، کسانی حاضر می‌شدند که همگی از لحاظ سن و سال بزرگ‌تر از استاد خود بودند.
در آن سال‌های ۱۵- ۱۶ سالگی عده شاگردانش غالبا به ۷۰- ۸۰ نفر می‌رسید و هنگامی که به ۱۹ سالگی رسید، دیگر جلسات درسش آن‌قدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وی حاضر می‌شدند، تا جایی که وقتی به تدریس کفایه الاصول (آخرین کتاب سطح عالی و دشوارترین کتاب آن دوره) می‌پرداخت قریب ۶۰۰- ۷۰۰ نفر پای درسش می‌نشستند و چون مطالب آن جلسات بر روی نوار ضبط می‌شد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلاب جوان و کفایه خوان است و بالاخره بیش از ۲۵ سال به تدریس خارج اشتغال داشت و گروه کثیری از فضلا که غالبا مردانی عالم و آگاه و دارای تحقیقات و تالیفاتی هستند و به نوبه خود به تدریس عده زیادی اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شرکت می‌کردند.

۳ – مبارزات سیاسی

یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی استاد، زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان است. از همان زمانی که امام خمینی (رحمه‌الله) مبارزه مذهبی سیاسی خود را آغاز کردند و علیه ظلم و فساد و کفر و استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروی از معلم خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بی‌تزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه می‌سپرد. این مبارزات، هم به صورت فردی و هم به عنوان عضوی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشمگیر و پرثمری داشت صورت می‌گرفت، و به همین جهت، از همان آغاز، مساله اتحاد و اتفاق و یکپارچگی و وحدت کلمه یعنی همان چیز که رمز مهم پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت در مبارزات استاد، نقش اساسی و تعیین کننده‌ای داشت.

۳.۱ – زندان و شکنجه و تبعید

در ارتباط با فعالیت‌ها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم حاکم دستگیر شد، بارها به بازجویی‌های فراخوانده شد، بارها طعم زندان و شکنجه ساواک را چشید و سرانجام نیز به بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید شد. نخستین تبعیدگاه وی بندر لنگه بود که اوج گرمای تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود چهار ماه را در آن منطقه، در گرمای سوزان و شرجی آن سپری کرد، چهار ماهی که به قول خود استاد، می‌توان گفت به اندازه تحمل ۴۰ سال رنج و ناراحتی و مرارت بود. سپس استاد را به منطقه کویری یزد تبعید کردند و دو سال و نیم نیز از عمر وی در اقامت اجباری آنجا سپری شد. اما استاد از این دوره تبعید نیز به نیکوترین وجه استفاده کرد، یعنی علاوه بر تحقیقات علمی و تالیفات و نگارش‌های با ارزشی که در آن خلوت داشت، کار برخوردهای پرثمری ترتیب داده و با روشنگری و بیدارسازی مردم، آنان را در مسیر مبارزات امام راحل قرار می‌دادند، به‌طوری‌که در روزهای اوج انقلاب، مردم یزد از جمله پیشتازترین مبارزان شهید پروری بودند که با مشت خالی به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهید، دلاورانه در این راه ایستادگی کردند و گام‌های بلند و مؤثری در راه پیروزی انقلاب برداشتند. سرانجام دوره تبعید تمام شد، همان‌طور که دوره ظلم و کفر و استکبار هم تمام شد.

۳.۲ – حمایت از امام خمینی

حمایت همه جانبه از امام خمینی (قدس‌سره) در مقاطع مختلف تاریخ:
استاد از ابتدای نهضت امام خمینی (رحمه‌الله) تا مراحل مختلف شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در همه‌جا و همه‌حال از امام راحل حمایت داشته‌اند و هر آنچه را که در توان داشته‌اند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار داده‌اند.
گفتنی است حمایت از امام خمینی (قدس‌سره) در دوران پس از انقلاب اسلامی امری آسان و کاری سهل و افتخارآمیز بوده است. هنر آن بود و هنر آن است که امام و راه امام قبل از انقلاب مورد حمایت قرار گیرد.
در این مقال، یکی از فرازهای تاریخ نهضت را جهت اثبات ادعای خود ذیلا یادآور می‌شویم.

۳.۳ – تثبیت مرجعیت امام

هنگامی که رژیم شاه عزم خود را جزم کرده بود تا به حذف فیزیکی حضرت امام (رحمه‌الله) نهضت دینی را از ریشه قطع کند، گروهی از عالمان دین، شجاعانه راه را بر این عزم شوم بستند و ضمن انتشار اعلامیه‌ها و فتاوی گوناگونی نظر فقهی خویش را به اطلاع امم اسلامی و نیز به حاکمان عصر رسانیدند.
اینک برای آمادگی و روشن شدن ذهن خواننده ناگزیر از تدارک سابقه‌ای است که به کوتاهی توضیح می‌دهد.
کارگردانان حکوکت طاغوت در پی قیام ۱۵ خرداد در نظر داشتند که از هر چیزی در خصوص حذف رهبری قیام فروگذار ننمایند اعم از حبس و تبعید و حصر و تحدید، اما در همان حال بیم آن داشتند که اگر در عملیات قلع و قمع ظالمانه خود با دیوار مرجعیت عامه برخوردی داشته باشند مشکلات بیشتری در پیش‌رو خواهند داشت چه اینکه در آن مقطع تاریخی سنت و سیرت اجتماعی بر مصونیت مراجع قرار داشت، و هیچکس به خود اجازه نمی‌داد متون آنان و یا حق سؤال و جواب از آنان را داشته باشد، ولی رژیم به خیال خودش تصور می‌کرد به دلیل فاصله کوتاه رحلت آیت الله العظمی بروجردی با واقعه ۱۵ خرداد هنوز مرجعیت تثبیت نشده، به هر حال زمینه آن سان که شاید مهیا نبود تا عوامل رژیم در برخورد با رهبری قیام شکوه و عظمت شان مرجع را ملموسا درک نمایند و درست در همین گیر و دار عده‌ای از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم دست به یک نظرخواهی زدند تا عقیده استادان بزرگ حوزه و فضلای عصر را در باب مرجعیت عامه آیت ‌الله امام خمینی جویا شوند؟ باید دانست که در آن برهه از تاریخ هرگونه اظهارنظر مثبتی نسبت به رهبری قیام حمایت از وی تلقی می‌شد و اظهارنظر کننده را بی‌تردید به اردوی مخالفان شاه سوق می‌داد، تا چه رسد به این‌که او را مرجع مسلم و زعیم بی‌منازع شیعه نیز به حساب آورند، لیکن استاد آیت ‌الله فاضل لنکرانی جزء اولین کسانی بودند که به نظرخواهی محصلان حوزه پاسخ مثبت دادند و نظر خود را در خصوص مرجعیت امام (رحمه‌الله) با این عبارت اعلام داشتند:
«صلاحیت علمی و تقوایی حضرت مستطاب آیت ‌الله العظمی آقای خمینی (مدظله‌العالی) برای مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلامی و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.» و در نهایت مجموعه این اعلام نظرها وقتی در سطح وسیعی انتشار یافت باعث گردید که رژیم نتواند به اهداف خود برسد.

۴ – احراز مقام مرجعیت

آیت الله فاضل از مراجع تقلید شیعیان بود.

۴.۱ – تاریخچه مرجعیت شیعه

متن بیانیه جامعه روحانیت که در آن استاد آیت‌ الله فاضل در شمار دیگر اعاظم به عنوان مرجع، اعلام و معرفی شده‌اند:
«تاریخ، تمدن و تعالی را در عرصه زندگی امت اسلامی، مدیون و مرهون تلاش‌های والا و همت‌های بالای مردانی می‌داند که از مسند «اندیشه» و «بصیرت» میراث فرهنگی و معرفتی خوش را به عنوان دستمایه‌ای گرانبها گرامی داشتند و علاوه بر پاسداری و حفظ آن، به کارگیری توانایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های بسیار در تقویت و توسعه میراث معنوی خود، نقش مؤثری را ایفاء کرد.
معماران علوم الهی در هر دوره‌ای با نیازمندی‌های نو پیدا و عرصه پرسش‌های نو آشنا، اندیشه‌های خویش را در معرض تضارب آراء قرار داده و عرصه فکر و فرهنگ معارف دینی را بالنده‌تر ساخته و با ابتکار و ابداع، دایره المعارف‌های عظیمی را در رشته‌های مختلف تفسیر، کلام، فلسفه و فقه از خود به یادگار گذاشته و راه را برای نسل‌های آینده هموار نموده‌اند.
تاریخ جهاد و اجتهاد شیعی، نام مردانی را به ثبت رسانده که از آرمان‌های والای ولایت علوم، در میدان جنگ اندیشه‌ها پاسداری کنند. ما این جهاد را در همه سنگرهای علمی، اعم از کلام و حکمت، رجال و درایت، تفسیر و فقاهت مشاهده می‌کنیم، ولی این جهاد در میدان «فقه» و «اصول» از شکوه و عظمت بیشتری برخوردار است، زیرا این نکته خود رمز و رازی دارد که توضیح مفصل آن در این مقال مجمل نگنجد و فقط به مقدار نیاز، توضیحی مختصر را ضروری می‌دانیم:
از جمله مطالبی را که می‌توان بیان داشت این است که با شروع دوران غیبت کبری حضرت بقیه الله الاعظم، حجه بن الحسن المهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌ارواحنافداه) و عدم دسترسی عموم مردم به طور طبیعی به امام معصوم (علیه‌السّلام) مسئولیت احکام و مقررات الهی و رهبری و هدایت امت، به فقهای جامع الشرایط واگذار گردید و از آن تاریخ به بعد تلاش گسترده‌ای برای فهم شریعت از منابع کتاب و سنت و اجماع و عقل آغاز شد.
با شروع دوران غیبت کبری، فقه در بستر زمان، در هر دوره‌ای با مناسبات و روابط اجتماعی ویژه‌ای برخورد می‌کرد و براساس اینکه مناسباتی در روابط اجتماعی، نیازمندی‌ها و مقررات خاصی را به وجود می‌آورد، فقها نیز در معرض پاسخگویی به نیازهای جامعه و امت اسلامی قرار گرفتند.
بر اساس تکلیفی که از ناحیه مقدسه، بر دوش فقها و علمای دین گذاشته شده بود باید از سرچشمه منابع اسلامی، با روش‌ها و شیوه‌های استنباط، «حکم الله» را استخراج و نیازمندی‌های فکری و دینی جامعه اسلامی را تامین کنند، این بود که فقیه در برخورد با «حوادث واقعه» باید در قرآن و سنت غوطه ور گردد و با عقل و بهره‌گیری از «اجماع» و دریافت‌های فقها، حکم الله را بیرون آورد.
به خاطر چنین شرایطی بوده است که افق فقاهت را اندیشه مردانی بود که آثار گران‌سنگ و جاودانه‌شان چون «مبسوط»، «شرایع الاسلام»، «نهایه الاحکام»، «جامع المقاصد»، «جواهر الکلام» و «مکاسب»، حوزه‌های علمیه را ذخیره‌ای گرانبها و اندیشمندان را مشعلی فرا راه است.
آن شخصیتی که در چنین جایگاهی قرار می‌گیرد، مرجع و پاسخگوی نیازهای فکری و دینی امت اسلامی است و ما آنان را به هدایت و معرفی معصومان (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) به عنوان «حصون الاسلام»، «ورثه الانبیاء» و «امناء الرسول» می‌شناسیم، چرا که دژهای دین و دیانت را پاسدار و پیام‌آوران ذات احدیت را میراث‌دار و رسولان را امانتدارند و لذا مرجعیت در طول دوران غیبت همیشه محور هدایت بوده است و نیز سنگینی و حساسیت موضوع وقتی مشخص می‌شود که به سخن ارزشمند فقیه فرزانه حضرت امام خمینی (قدس‌سره) می‌اندیشیم که در معرفی و نقش زندگی‌ساز فقه می‌فرماید: «…فقه، تئوری اداره جامعه از گهواره تا گور است.» علاوه بر مطالب یاد شده، نقش سازنده و احیاگر مرجعیت در برخورد با جریان‌های سیاسی و ستمگران حاکم، مبارزه با کجروی‌ها و بدعت‌ها، مقابله با دسیسه‌بازان و استعمارگران در دوران حساس تاریخ، از هر جهت قابل تحلیل و توجه است، بویژه در دوران ما که همگی شاهد عظمت و قدرت مرجعیت شیعه در به وجود آوردن انقلاب عظیم اسلامی ایران بوده‌ایم. انقلابی که با هدایت و رهبری مرجعی بزرگ و فقیهی فرزانه به وجود آمد و توانایی فقه و فقاهت را در ابعاد مختلف به نمایش گذاشت و نظام مقدس اسلامی، یعنی نظام ولایت و امامت را طراحی و پیاده کرد.

۴.۲ – مرجعیت بعد از انقلاب

شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، با توجه به ریشه‌های تاریخی و اعتقادات عمیق مردمی و نقش سازنده و بنیادین مرجعیت، به دنبال وخامت وضع جسمانی مرجع عالیقدر جهان تشیع، شیخ الفقهاء و المجتهدین آیت ‌الله محمدعلی اراکی، جلسات متعددی را تشکیل داده و نیز در نشست چند ساعته خود پس از رحلت آن بزرگوار، موضوع مرجعیت و تقلید را در دستور کار خویش قرار داد و با بررسی همه جوانب و در نظر گرفتن مصالح امت اسلامی و بررسی معیارها و ملاک‌های شرعی بویژه اعتقاد به اصل ولایت فقیه و تاکید بر حفظ دستاوردهای انقلاب و آرمان‌های امام خمینی (قدس‌سره) و سپس تطبیق آن معیارها با مصادیق و نمونه‌ها با عنایت خداوند متعال، به نقطه‌ای مشخص و روشن برای اعلام مواضع دست یافت.
چنین تلاشی بر مبنای چند مسئله مهم شکل گرفته است که به‌طور مختصر به عرض امت اسلامی می‌رسانیم:
دشمنان انقلاب اسلامی برای درهم شکستن نظام ولایت فقیه، چشمان پلید خود را به زمان ارتحال حضرت امام خمینی (قدس‌سره) دوخته و تحلیلشان بر این پایه استوار بود که با از میان رفتن محوریت انقلاب، قدرت میان مراجع، تقسیم و سپس تضعیف خواهد شد، ولی این امید شیطانی آنان با حمایت جدید آیات عظام چون اراکی و گلپایگانی از ولایت و امامت آیت ‌الله خامنه‌ای (دامت‌برکاته) به یاس مبدل شد. آنان از شیطنت دست برنداشته و پس از رحلت این دو مرجع بزرگوار، همچنان راه گذشته را ادامه می‌دهند تا از این طریق بتوانند به محوریت نظام که امامت و ولایت فقیه باشد، لطمه وارد آورند.
در مراجعه‌ها و درخواست‌های مکرر مردم متدین بود که از روحانیت می‌خواستند تا با معرفی شخصیت‌های فقهی و علمی که بتوانند مجاری امور و احکام خویش را به دست با کفایت آنان بسپارند، آنها را در امر مهم تقلید یاری کند.
وظیفه‌ای که روحانیت در این مواقع بر عهده دارد، موجب گردید تا همانند گذشته به ندای مردم شریف و معتقد پاسخ مثبت داده و آنان را در این مورد مدد کار باشند، بدین‌نحو که فقهایی معرفی شوند تا «وقایع سالفه» را تجربه‌ای برای «حوادث واقعه» قرار داده و با در اختیار گرفتن مجاری امور و احکام مصداق بارز «صائنا لنفسه، حافظا لدینه مخالفا لهواه و مطیعا لامر مولاه

[۱] شیخ مرتضی انصاری، مطارح‌ الأنظار، ص۲۹۰.

» باشند.
با توجه به مطالب یاد شده، جامعه روحانیت مبارز تهران با احترام و اکرام نسبت به همه شخصیت‌های فقهی، بویژه علما، مدرسین و استوانه‌های علمی حوزه علیمه قم و همچنین با عرض تسلیت به مناسب رحلت آیت ‌الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) و درخواست علو درجات برای فقها و مراجع عالی قدری که بار سنگین مرجعیت را بر دوش جان کشیدند و پس از ایفای مسئولیت الهی خویش چشم از جهان فرو بستند، خصوصا بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدس‌سره) و طول عمر و سلامت برای رهبری عظیم الشان انقلاب اسلامی که پرچم امامت و ولایت را بر افراشته، اسامی آیات عظام و فقهای والا مقامی که تقلید از آن بزرگواران جایز و عمل به فتوای آنان صحیح و مبرءالذمه است اعلام می‌دارد:
– حضرت آیت ‌الله حاج سید علی خامنه‌ای – حضرت آیت ‌الله حاج محمد فاضل لنکرانی – حضرت آیت ‌الله حاج میرزا جواد آقا تبریزی گفتنی است که هر سه نفر از این آیات عظام، تقلید بر مجتهد میت را جایز می‌دانند و همچنین افرادی که احیانا به بخشی از فتاوای مرجع تقلیدشان دسترسی نداشته باشند، می‌توانند طبق فتوای مجتهد میت، مثلا مانند امام خمینی (قدس‌سره)، عمل نموده و نگرانی برای عدم انتشار رساله عملیه نداشته باشند.
و السلام علی عباد الله الصالحین، جامعه مبارز تهران (۱۳۷۳/۰۹/۱۰)»

[۲] موحد فاطمی، حسن، سینای فقاهت، ص۳۸۳.

یادآوری می‌شود، این بیانیه در بیشتر جراید روز ۱۲ آذر ۷۳ و همزمان در سراسر کشور انتشار یافته بود.

۴.۳ – مرجعیت

در آن برهه از زمان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم، همگام با جامعه مبارز تهران بیانیه‌ای انتشار داده‌اند که در آن هم استاد آیت ‌الله فاضل یکی از مراجع جامع الشرایط و از افراد جایز التقلید معرفی شده است.
در این بیانه همان‌گونه که از متن آن پیداست استاد آیت ‌الله فاضل در ردیف اولین فرد مجتهدین جامع الشرایط شناخته شده است. اینک متن کامل آن را ذیلا می‌آوریم:
«بسم الله الرحمن الرحیم موضوع مرجعیت از اعظم مسائلی است که نمی‌تواند از مصالح مسلمین و استقلال و عظمت آنان جدا و منفک باشد و یا بدون توجه به دسیسه‌ها و توطئه‌های کفر و استکبار بر ضد اسلام مورد بررسی و امعان نظر قرار گیرد.
لذا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسات متعدد این موضوع را مورد بحث و تبادل نظر قرار داد تا اینکه در جلسه مورخ جمعه ۱۳۷۳/۰۹/۱۰ به این نتیجه رسید که حضرات آیات آقایانی که ذیلا نامشان یاد می‌شود واجد شرایط مرجعیت می‌باشند و تقلید از هر کدام آنان جایز است. (والله العالم) ۱. حضرت آیت ‌الله پاورپوینت کامل حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint 2. حضرت آیت ‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت ۳. حضرت آیت ‌الله حاج سید علی خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) ۴. حضرت آیت ‌الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی ۵. حضرت آیت ‌الله حاج شیخ جواد تبریزی ۶. حضرت آیت ‌الله حاج سید موسی شبیری زنجانی ۷. حضرت آیت ‌الله حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی (دامت‌برکاتهم).

[۳] موحد فاطمی، حسن، سینای فقاهت، ص۳۸۳.

دیدگاه بزرگان در مورد مرجعیت ایشان – مرحوم آیه الله العظمی بروجردی بعد از اینکه کتاب نهایه التقریر که تقریرات بحث صلاه ایشان است توسط آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نوشته شد، تصریح به اجتهاد ایشان در سن ۲۵ سالگی نمودند.
– آیه الله العظمی سید مصطفی خوانساری که خود از اکابر و بزرگان حوزه بودند در اواخر حیات آیت الله العظمی گلپایگانی تصریح به اعلمیت معظم له نموده و به بسیاری از بزرگان در مساله تقلید فرمودند که به ایشان مراجعه نمایید.
– آیت الله تقدیری که از مدرسین بحث خارج در حوزه علمیه ولی عصر خوانسار بودند معتقد به اعلمیت ایشان بودند.
– آیت الله آقای اهری که امروزه یکی از بزرگان علماء تبریز است و از شاگردان بزرگ آیت الله بروجردی است معتقد به اعلمیت معظم له است.
– موجب آنچه که برای ما نقل شده آقای دکتر سید عبدالهادی الفضلی که از بزرگان علماء حجاز است قائل به اعلمیت ایشان است.
– جناب مستطاب آقای حاج شیخ حسین مؤید که از مدرسین کتب خارج از حوزه قم هستند معتقد به اعلمیت معظم له است.
– جامعه محترم مدرسین حوزه معظم له را با اکثریت آراء به عنوان اولین نفر معرفی نموده است. برخی از اعضاء جامعه مانند آیت الله مشکینی و آیت الله خرازی تصریح نمودند که ذکر اسامی در اعلامیه به ترتیب آراء می‌باشد و اکثریت آراء خود یکی از قرائن برای ترجیح می‌باشد.

۵ – دفاع از حریم امامت

آیت الله فاضل از مدافعان بحث امامت بود.

۵.۱ – ماجرای تخریب قبور بقیع

در شوال ۱۴۱۸ق دولت سعودی دست به تخریب قبور ائمه بقیع زد و حساسیت جهان تشیع را علیه خویش برانگیخت.
لازم به یادآوری است که گفته شود «جنه البقیع»، مشهورترین و قدیمی‌ترین قبرستان اسلامی از زمان رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا عصر حاضر واقع در انتهای جنوب شرقی مدینه است که به فاصله کمی از مسجد النبی و بقعه مطهر حضرت پیغمبر در خارج از دیوار قدیمی مدینه که امروزه در وسط شهر قرار دارد. نخستین صحابی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از انصار که در بقیع به خاک سپرده شد اسعد بن زراره خزرجی، قدیم الاسلام بود، بعد از دفن وی حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور دادند که زمین آن وادی از خار و بوته‌های هرز سترده شود و به مسلمانان ساکن مدینه اختصاص یابد و عثمان بن مظعون برادر رضاعی پیامبر از مهاجرین نیز در بقیع دفن گردید.
اضافه می‌شود که چهار تن از ائمه شیعه یعنی حضرت امام حسن، امام زین‌العابدین، امام محمدباقر و امام جعفر صادق (علیهم‌السّلام) و نیز عباس عموی پیغمبر به اضافه تمام زوجات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به استثنای حضرت خدیجه در بقیع دفن شده‌اند، به علاوه گفته می‌شود که بالغ بر ده هزار صحابی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در همین گورستان به خاک سپرده شده‌اند و وجود پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بارها و بارها برای تشییع و نماز میت و دفن جنازه‌های خویشان و صحابه به این قبرستان می‌رفته‌اند. از این‌رو است که بقیع همواره طرف توجه و عنایت خاص اهل تشیع و دیگر مسلمانان بوده است. با این اوصاف خشم و خروش شیعیان در قضیه تخریب جنه البقیع بجا و سزاوار و بحق خواهد بود.
حضرت آیت ‌الله فاضل در قضیه موصوف واکنش‌های عملی و سریعی از خود نشان دادند که در زمان وقوع حادثه به اطلاع مردم رسید تا جایی که حتی یک سال پس از حادثه مولمه تخریب، معظم له درباره تعطیل حوزه درس خود یک بار دیگر افکار مسلمانان را متوجه شناعت و قباحت مسئله نمودند.
متن بیانیه ایشان در روزنامه جمهوری اسلامی و در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۷۷ این‌گونه آمده است:
«هشتم شوال المکرم مصادف با تخریب قبور ائمه بقیع است. کسانی که به حج و عمره مشرف شده‌اند می‌دانند که ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) نه تنها در زمان حیاتشان مورد ظلم و ستم بوده‌اند، بلکه قبورشان بعد از گذشتن چهارده قرن از اسلام مورد اهانت است آن هم نه از طرف غیر مسلمین بلکه از طرف عده‌ای که متاسفانه در برداشت از مسائل اسلامی گرفتار یک حالت تحجر هستند. برخی از اینها افکاری شبیه به خوارج دارند که متاسفانه افکاری انحرافی است که اثرات آن امروزه نیز در کشور افغانستان مشاهده می‌شود که چه فجایعی را به نام اسلام مرتکب می‌شوند.
این جانب خیلی متاثرم که بعد از گذشت چهارده قرن از اسلام، هنوز حقایق اسلام برای بسیاری روشن نشده و برداشت‌هایی غیر صحیح از آن مخصوصا از اسلام متعلق به ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) دارند، دنیایی که این همه در عالم تحقیق پیشرفته چطور شده که عده‌ای نتوانستند مذهب تشیع را که خوشبختانه جمیع معارف و مبانی احکام آن بر طبق منطق صحیح و استدلالی محکم است، بشناسند.
من به عنوان یک محقق دینی به علمای اهل سنت توصیه می‌کنم در این شرایطی که زمینه اتحاد بین مسلمین بحمد الله فراهم گردیده و خوشبختانه روز به روز اتحاد امت‌های اسلامی مستحکم‌تر می‌گردد، نسبت به معارف بلند و عمیق این مذهب بی‌توجه نباشند و خود را از علوم بیکران اهل بیت محروم ننمایند.
چرا یک عالم دینی به خود اجازه داد که در سال گذشته در مسجد النبی در کنار قبر مبارک پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بزرگترین اهانت‌ها و افتراها را به آل او و اهل بیت او وارد سازد؟ این نیست جز عناد و لجاجت که بزرگترین آفت تحقیق و به دست آوردن حقانیت است.
چرا عده‌ای به خود اجازه دادند که در ده‌ها سال پیش، این‌گونه قبور ائمه طاهرین را در معرض تخریب قرار دهند و متاسفانه آن هم به بهانه توحید، آیا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر طبق روایات متعددی که در کتب اهل سنت هم آمده است به همین قبرستان بقیع جهت زیارت مشرف نمی‌شدند؟ چرا هنوز نتوانسته‌اند حقیقت توحید را دریابند و بی‌جهت گروهی را که به برکت اهل بیت در راس موحدین قرار دارند از این امر دور بدانند؟ من در این شرایطی که مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران با مسئولین کشور عربستان سعودی در صدد ایجاد رابطه‌های محکم و اساسی می‌باشند، از مسئولین آن کشور می‌خواهم این خطای بزرگ تاریخی که هیچ‌گاه از خاطره مسلمین محو نمی‌شود را جبران نمایند و بدانند ایجاد بارگاه و بقعه طریق ابتدایی برای پی بردن به عظمت صاحبان این قبور است و این امر سبب توجه مردم به معارف و دستورات آنان می‌شود که همان دستورات پیامبر و خداوند است.
این جانب به عنوان اعتراض به این حادثه غم‌انگیز تاریخی فردا یعنی هشتم شوال (امروز) درس خود را تعطیل می‌نمایم تا انشاء الله در اثر این عکس‌العمل‌ها هرچه زودتر این خسارت عظیم دینی را جبران نمایند.»

[۴] روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ بهمن ۱۳۷۷.

۵.۲ – حمایت از ولایت فقیه

اعلام نظر در مساله ولایت فقیه و حمایت همه جانبه از نظام شاید به اندازه‌ای که پس از حاکمیت انقلاب اسلامی در مورد «ولایت فقیه» بحث و اظهارنظر شده است، در خصوص هیچ مسئله دیگری سخن‌هایی این‌گونه دامنه‌دار و پیگیر ایراد نشده باشد. از آنجا که ولایت فقیه در کانون اصلی حاکمیت شرعی قرار گرفته است حق نیز جز این نیست که بیشترین توجه را به خود معطوف داشته باشد، لیکن در همان حال با عنایت به سوابق فقهی آن، نظرهای بسیاری را در مورد این پایه استوار فقهی می‌بینیم. در جمع‌بندی آرا و عقاید ابرازی آنچه چشمگیر و ممتاز جلوه می‌کند ربط تمام عیار ولایت با حکومت است، از این طریق غالب کسانی که به هر دلیلی حاکمیت شریعت اسلامی را خوش نمی‌دارند بی درنگ نگاه خود را به «ولایت فقیه» متوجه می‌سازند تا در سایه روشن تشکیک و تردید در این مسئله در واقع تکلیف خود را با حاکمیت دولت دینی نیز یکسره سازند.
بنابراین و از این نظرگاه مسئله با ژرفای کارسازی قابل پیگیری است. حضرت آیت ‌الله فاضل در سایه توجه به حساسیت مقوله ولایت فقیه، به موضع امام راحل در مسئله و به پیوستگی دین و سیاست و به دفاع از حقانیت اسلام نیز می‌پردازند تا مسائل مرتبط به ولایت را یک‌جا پاسخ داده باشند.
در همین راستا و هنگامی که مسؤلان کنگره «امام و اندیشه حکومت اسلامی» با ایشان ملاقات می‌نمایند بحثی داشته‌اند که بخش‌هایی از آن را نقل می‌کنیم:
«این جانب که بیش از ده سال در بحث‌های امام شرکت نموده‌ام و در حدود بیست و شش سال است که مشغول نوشتن شرح کتاب فقهی امام یعنی تحریر الوسیله می‌باشم که بیست جلد آن چاپ شده است و در این رابطه مبانی امام را با اکثر مبانی معاصرین یا متقدمین بر امام مقایسه نموده‌ام، به‌طور حتم اذعان می‌کنم که نتوانسته‌ایم ابعاد علمی امام را دریابیم و کسانی که با دید انصاف و دور از تعصب به کتاب‌های علمی که به قلم امام و یا شاگردان ایشان نوشته شده نگاه کنند به خوبی قدرت فکری و استعداد سرشار و استقامت در ذهن و عمق در مبانی را در ایشان می‌یابیم.
این جانب به فضلای حوزه‌های علمیه توصیه می‌کنم از مطالعه کتب علمی این مرد غفلت نورزند و باید گفت چنانچه اشتغال امام به مسائل سیاسی نبود، آثار بیشتری از ایشان امروز باقی مانده بود.» معظم له در ادامه با اشاره به اندیشه حکومت اسلامی و امام فرمودند: «ابتکار مهم امام در مسئله ولایت فقیه اثبات بداهت عقلی آن است. امام با جامع‌نگری اسلام و وجود دستورات و قوانین در همه ابعاد عبادی و اجتماعی و سیاسی و قضایی و محدود نبودن دین اسلام به عصر و زمان خاصی و با این نکته که اسلام فقط در دایره تبیین و تبلیغ احکام خلاصه نمی‌شود بلکه باید در جامعه بین مردم اجرا شود به روشنی به این نتیجه می‌رسند که همان‌طوری که وظیفه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) اجرای احکام دین بوده است، وظیفه فقیه جامع الشرایط نیز در زمان غیبت چنین است، از نظر دیدگاه امام راحل ولایت فقیه در ردیف سایر مسائل عرفیه فقهیه نیست که پشتوانه آن یک روایت یا چند روایت باشد تا عده‌ای بخواهند از راه مناقشه در سند یا دلالت، این اصل مهم را مخدوش نمایند.» ایشان فرمودند: «مشروعیت و لزوم تبعیت از قوانین حکومت راهی غیر از ولایت فقیه در زمان حاضر ندارد. همان طوری که در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشروعیت حکومت، به جهت تصدی رسول خدا بود، در زمان غیبت با تصدی فقیه جامع الشرایط، حکومت و قوانین او مشروعیت پیدا می‌کند.»
آیت ‌الله العظمی فاضل لنکرانی در خاتمه فرمودند: «به نظر اینجانب مهم‌ترین دستاورد انقلاب و بهترین خدمت امام (رضوان‌الله‌علیه) معرفی شیعه به جهان و همه دنیاست. قبل از انقلاب، شیعه و مکتب اهل بیت برای بسیاری از جهانیان ناشناخته بود و امروز به برکت امام و انقلاب این مکتب به دنیا عرضه شد تا متفکرین و محققین بتوانند از آن استفاده نمایند.»
در دیداری که معظم له با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامتشان داشته‌اند ایضا مسائلی در همین زمینه مورد بحث مطرح می‌فرمایند و در همان حال نظر مقامات حکومتی و بویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عنوان مرزبان حدود و شعور مملکت از تعرضات فرهنگی و ایدئولوژیکی به اهمیت دین و لزوم حفظ آن از تطاول و تهاجم اجانب جلب می‌نمایند. با هم بخش‌هایی از این سخنان را می‌خوانیم:
«ویژگی مهم این انقلاب، اسلامی بودن آن است. لازم است مسئولین محترم مردم خصوصا نسل جوان را به سوی اسلام هرچه بیشتر سوق دهند. امروز این حکومت اسلامی نزد همه مسلمانان جهان اهمیت خاصی دارد. چشم مسلمانان و امید آنان به پیاده شدن احکام اسلام واقعی در این کشور است. باید همه رسانه‌ها و مطبوعات و صدا و سیما به این سمت حرکت کنند و ابعاد مهم اسلامی را برای مردم بیان کنند، و باید مراقب بود تا کسانی که دارای فکر ضد دینی و غرب زدگی‌اند در اذهان جوانان این کشور رخنه نکنند و ذهن آنان را نسبت به مقدسات دینی مشوش نسازند.
امروز دشمن تشخیص داده است تنها راه برای به انزوا کشاندن انقلاب و مقابله با آن سست نمودن مبانی دینی و اعتقادی مردم است و با توطئه‌های فراوان و نقشه‌های شیطانی سعی در کوبیدن مقدسات مردم و متزلزل نمودن ایمان آنان دارند.
امروز دشمن ایمان و اسلام این ملت را هدف قرار داده است و به فکر خام خود و به وسیله برخی از افراد که متاسفانه از اسلام دورند و به غرب و افکار ناصحیح غرب اتکا دارند سعی در تزلزل ایمان این ملت دارد و می‌خواهد با حربه آزادی، اسلام را از دست این ملت خارج سازد. هیچ عاقلی با اصل آزادی مخالف نیست و همه عقلا با آزادی مطلق که منجر به هرج و مرج و بی‌بند و باری می‌شود، مخالفند. اما بدانید که دشمن آزادی در حدود اسلام را نیز نمی‌پسندد. آنان سعی در ترویج آزادی اگرچه به قیمت خدشه‌دار کردن دین باشد، را دارند. دشمن در این زمینه متاسفانه از طریق ایراد و اشکال حتی نسبت به امام راحل و مبانی فکری ایشان وارد شده است در قاموس فکر بلند امام هیچ واژه‌ای پراهمیت‌تر از اسلام و دین وجود ندارد. و این امر موجب رنجش شیاطین شده است. امام می‌توانست در حوزه‌های علمیه بماند و هزاران مجتهد تربیت کند، ولی زمانی که تشخیص داد که اسلام این مردم در مخاطره است، همه امور خود را کنار گذاشت و به میدان آمد و این انقلاب عظیم را ایجاد کرد.» معظم له نیز تذکراتی پیرامون کتب منتشره که برخی از آنان ایراداتی دارد مطرح فرمودند: «شما مسئولین نباید بگذارید دشمن از این جوانان عزیز سوء استفاده کند و با نشر مطالب انحرافی جامعه را به سوی خلاف دین سوق دهد.»

۵.۳ – اهتمام در اسلامی شدن جامعه

بهره‌گیری از فرصت حاکمیت و ولایت برای نظام دادن به حرکت‌های معنوی و اسلامی امری است اجتناب ناپذیر و بایسته لذا در همین برهه اگر نتوان شالوده فرهنگی جامعه را با دستورات متعالی شارع اسلامی وفق داد، چه بسا که بعدها اسباب افسوس و مایه حسرت باشد.
آیت الله فاضل با اغتنام از همین دقیقه حساس تلاش داشته‌اند تا از هر فرصتی برای توجه دادن گروه‌های اجتماعی به رفتارهای پسندیده اسلامی سود ببرند، از جمله هنگامی که در تاریخ هشتم مهر ماه ۷۵ شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی در شهر قم با معظم له دیدار داشتند خطاب به هیئت مزبور یادآوری کرده‌اند که «حضرت امام (رحمه‌الله‌علیه) مکرر می‌فرمودند ما قدرت را نگرفتیم که قدرتمند باشیم، قدرت و حکومت موضوعیت ندارد، حکومت و کسب قدرت برای پیاده کردن احکام الهی است.» و آنگاه خاطر نشان ساختند که: «ما باید جامعه‌ای بسازیم که در آن حدود الهی رعایت شود و احترام به احکام الله جزء فرهنگ مردم بشود، اگر اسلام کما هو حقه شناخته شود رویکرد به احکام خدا و رعایت حدود الهی به صورت یک امر طبیعی در خواهد آمد، امام (رحمه‌الله‌علیه) پس از چهارده قرن نام اسلام و شیعه را در جهان زنده کرد، الآن فقه شیعی و مذهب اهل بیت (علیهم‌السّلام) در جهان به لحاظ ظهور انقلاب اسلامی مطرح است و محققین عالم را به خود جذب کرده است پس همه ما باید تلاش کنیم که جامعه اسلامی شود و این در گرو قول و عمل همه ماست.» ایشان در حالی که اعضای جمعیت را مخاطب قرار دادند فرمودند: «شما در خط مرجعیت و روحانیت هستید، از اول هم به فکر تعین نبودید و آن روز که نیاز به فداکاری بود، کوتاهی نکردید، عنایت شما را به مسائل مذهبی و دینی قوی می‌دانم و امیدوارم با تجربیاتی که دارید روی مسائل فرهنگی جامعه به طور عمیق کار کنید، اگر در نظام الهی ما یک ضعف و سستی پیدا شود دنیا آن را به حساب اسلام می‌گذارد، متاسفانه رعایت برخی از ابعاد احکام و ارزش‌ها در جامعه ما کمرنگ شده است از جمله مثلا در مسئله حجاب که از مهترین مسائل جامعه ماست. برخی آن‌چنان که باید مراعی این ارزش شرعی نیستند ما باید سعی کنیم نظام و جامعه ما در مسیر غیر اسلامی و لو تدریجا قرار نگیرد، بی‌تفاوتی در این امور در آینده خطر جبران‌ناپذیری را در پس دارد. باید فرهنگ حجاب را تبلیغ کرد و این امر به صورت یک امر ارزشی در جامعه ما به رسمیت شناخته شود.»
گفتنی است که استاد در مناسبت‌ها و موقعیت‌های گوناگون توصیه و سفارش در حفظ ارزش‌های اسلامی و دینی را مورد تاکید قرار داده‌اند که البته به لحاظ گریز از اطناب و تفصیل از ذکر بسیاری از آن بیانات در می‌گذریم و نمونه را به همین یک مورد بسنده می‌کنیم.

۶ – موضع‌گیری‌ها

آیت الله فاضل از جمله مراجعی بود که درباره قضیای مختلف جامعه موضع‌گیری مناسبی داشت.

۶.۱ – ماجرای ارتدارد رشدی

سلمان رشدی نویسنده‌ای است مسلمان و با تبار هندی ولی پرورش یافته و تحصیل کرده دیار غرب، نخستین رمان او که بیشتر تقلیدی از کارهای گارسیامارکز به حساب می‌آمد با عنوان «بچه‌های نیمه شب» بعد از انقلاب در ایران ترجمه شد و برای اولین بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدی آشنا گردیدند.
دومین رمان یا خرابنامه او همین کتاب آیات شیطانی بود که پیش از ترجمه به زبان فارسی به لحاظ خط حقد و کینه و عداوتی که نسبت به دیانت اسلام در طول رمان پراکنده شده بود و به لحاظ نسبت‌های موهن و شرم‌آوری که نسبت به ساحت قرآن کریم و شخص پیامبر اکرم در طول رمان دیده می‌شد، خشم میلیون‌ها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگیخت به نحوی که مردم ایران در واقع نخستین‌بار از طریق اعلامیه مشهور امام خمینی (رحمه‌الله) با کتاب آشنا شدند و از آن پس موجی طوفنده و طوفانی پرخروش برخاسته از احساسات میلیون‌ها ایرانی دوستار خاندان رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنان اوج گرفت و همه جاگیر شد که در اندک زمانی پهنه وسیع کشور اسلامی ایران همچون مشتی درشت و همچون خشمی مهار نشدنی سلمان رشدی مرتد را به غیظ نشانه رفته بود. آغازگر این خشم و خروش و شروع کننده این حالت و هیجان اعلامیه کوتاهی بود که در بامداد روز ۲۵ بهمن ۷۶ از سوی رهبر انقلاب و زعیم نهضت اسلامی امام خمینی (قدس‌سره) انتشار یافت. این اعلامیه چنین آغاز می‌شد: «انا لله و انا الیه راجعون، به اطلاع مسمانان غیور جهان می‌رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم چاپ و نشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند، از مسلمانان غیور می‌خواهم در هر نقطه که آنها را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند.» و حکم قطعی غیر قابل تجدید نظر و غیر قابل فرجام امام این‌گونه پایان می‌یافت که «کسی که در این راه کشته شود شهید است. انشاء الله تعالی».
این حکم در همان لحظات اولیه انتشار یافت. اما دنیای غرب نتوانست با آن مقابله کند. سال‌ها از این ماجرا گذشت تا آن که دنیای غرب آهسته آهسته جرئت یافت تا واکنش خود را جسته گریخته ابراز دارد، دولت‌های غرب نیات مقابله‌گر خود را در قراردادها و پیمان‌ها و معاملاتی که با ایران داشتند و حتی در تنزل دادن سطح روابط خود به پیش بردند و کم کم فرصت آن را یافتند که دم از لغو حکم و بی‌اثر شدن آن بزنند یا حداقل چنین آرزو کنند که‌ ای کاش مقامات ایرانی می‌توانستند مفاد حکم امام (رحمه‌الله) را معلق فرض کنند. وقتی زمزمه‌هایی از این وسعت اوج گرفت این بار نوبت مراجع موجود تقلید و همزبان و همدل امام راحل بود که با همان قدرت بر تلاش مذبوحانه هواداران رشدی راه را ببندند.

۶.۲ – پیام آیت‌ الله لنکرانی

آیت‌ الله فاضل که از ابتدا از هیچ اقدامی در جهت تاکید و تحکیم حکم اعدام رشدی فرونگذاشته بود، در دوران غیبت امام (رحمه‌الله) نیز از مناسبت‌های گوناگون اغتنام فرصت فرموده بر نفوذ حکم و ضرورت اجرای آن تاکید کرده‌اند، از جمله در دیدار با ائمه جماعات استان قم یادآور می‌شوند که «شما ببینید، در هر قصه‌ای که کوتاه نیامدید در آن قصه موفق بودید و در قصه سلمان رشدی امام یک مطلبی فرمود، دیگران هم تعقیب کردند، حالا ببینید سلمان رشدی به چه فلاکتی زندگی می‌کند. به نظر من روزی صد بار مرگ خودش را طلب می‌کند و اگر ما در این قصه کوتاه آمده بودیم بدانید که صدها سلمان رشدی تا به حال برای ما درست کرده بودند و این مقاومت مسلمان‌ها و این فتوی و حکمی که امام (رحمه‌الله) دادند سبب شد که سلمان رشدی به این حال بد بیفتد و انشاء الله تا آخر عمر به همین حالت یا بدتر خواهد بود و اینها در انتظار روزی هستند که این افراد آزادانه در جامعه زندگی کنند و عقاید خودشان را به مردم بگویند و مسلمانان را به تمام معنی منحرف بکنند.»
معظم له در همین قضیه هنگامی که احساس می‌کنند دولت‌های غربی بویژه انگلیس خواب لغو فتوای تاریخی امام را می‌بینند در پیامی فراگیر جانب رای را گرفته و بار دیگر بر نفاذ و بقای حکم تاکید می‌نمایند. متن آن پیام این گونه است:
«به دنبال انتشار برخی از خبرها مطلع شدم که دنیای کفر خصوصا دولت انگلیس توهم لغو فتوای الهی تاریخی امام راحل (قدس‌سره) نسبت به قتل سلمان رشدی مرتد را نموده است، لازم دیدم در این رابطه اعلام نمایم که این فتوا به هیچ وجه قابل نقض و یا تغییر نیست، و اکنون نیز بر همه مسلمانان جهان اجرای آن واجب است، و چنانچه دولت محترم جمهوری اسلامی ایران تصمیم به مباشرت در اقدام به اجرای این فتوا را نداشته باشد، لیکن باید در ردیف حامیان این فتوا باشد و بدانند حوزه‌های علمیه و امت انقلابی ایران که صد در صد در رابطه با امام قلبشان می‌تپد هرگز اجازه نخواهند داد این فتوا دستخوش سیاست‌های خارجی و روزمره گردد و نیز بدانند کتاب سلمان رشدی در واقع کتاب دولت انگلیس است. همان طوری که این شخص در شرح‌حال خود اعتراف می‌کند که تمام سرفصل‌های این کتاب به حمایت آن دولت بوده است و این دولت با سابقه سیاهی که در برخورد با اسلام دارد چنانچه زمینه‌ای را فراهم ببیند، صدها سلمان رشدی و یا بدتر از او را تربیت خواهد نمود. خداوند متعال نظام مقدس جمهوری اسلامی را از هر گزندی مصون بفرماید. انشاء الله تعالی. ۱۳۷۷/۰۷/۰۵.»

۶.۳ – مسئله اسرائیل

عمر اعلامیه انگلیسی بالفور اکنون به ۸۳ سالگی نزدیک می‌شود، بدین ترتیب از زمانی که بقیه السیف آل عثمان توسط بریتانیا از سرزمین فلسطین بیرون رانده شدند بیشتر از هشت دهه می‌گذرد، لیکن دیگر هیچ گاه امنیت و آرامش به کهن‌ترین مرکز مدنیت جهان بازنگشته است، حتی تاسیس دولت رسمی یهودی در سال ۱۹۴۸ و حتی به رسمیت شناختن استقرار یهودیان از سوی سازمان ملل متحدد هیچ یک نتوانسته است مسئله را از شکل بغرنج آن خارج سازد.
دولت صهیونیست و اسرائیل با اشغال ۲۱ هزار کیلومتر از اراضی عرب‌نشین فلسطین پایه‌های دولتی را در سرزمین مقدس بنا نهاد که انگار تا ابد بر موج نا آرام شورش‌های حق طلبان عرب قرار و ثبات نخواهد یافت.
به هر تقدیر مسلمانان ساکن فلسطین وقتی به وضوح مشاهده کردند که پایگاه معراج پیامبر اسلام به بخشی از قلمرو حاکمیت صهیونیست‌ها در آمده است عزم را جزم کردند که هیچ‌گاه این تصرف عدوانی و این تسلط به قهر و غلبه و این اشغال ارباب مآبانه را تحمل نکنند و با هر امکانی که در دست دارند علیه سلطه صهیونیسم بجنگند که دیدیم جنگیدند و کشته دادند و زندگانی دادند و هنوز هم که هنوز است خط آتش این جنگ ابدی سرد نشده است.
دولت‌های عرب که خود در جبهه نخست برخوردها قرار داشتند علی‌ای حال و در سیاستی کج‌دار و مریض‌گونه گاه جنگ کردند و گاه آشتی، گاه گرفتند و گاه واگذاشتند گاه مذاکره کردند و گاه مشاجره، و هنوز هم استراتژی دیرینه خویش را حفظ کرده‌اند و دولت‌های اسلامی خطوط بعدی نیز با توجه به ذائقه‌های سیاسی خود سیاست‌های بی بن و بیخ را آن‌گونه طرح و اجرا کردند که در واقع باز شناختن موضع آنان در گرگ و میش اوضاع آشفته سیاسی دشوار می‌نماید و از آن جمله دولت پادشاهی ایران بود، لیکن با حاکمیت اسلامی در سرزمین کهن ایران دولت انقلاب استوارترین و آشکارترین مواضع را در قبال قلدری‌های اشغالگران اتخاذ کرد.

۶.۴ – اعلامیه‌ها درباره اسرائیل

آنچه به این مبحث ربط پیدا می‌کند، اعلام نظرها و تفاسیر و برداشت‌ها و برخوردهای استاد آیت ‌الله فاضل با قضیه اسرائیل است که برخی از آنها را فهرست وار بر می‌شمریم:
۱. حضرت آیت ‌الله در دیدار با حجت الاسلام سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در سال ۷۶ می‌فرمایند: «شما بدانید از مسائلی که هم نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری آن و هم قاطبه ملت نسبت به آن اهمیت می‌دهند مسئله فلسطین و اسرائیل غاصب است. امروز ملت ایران به دنبال پیروزی مجاهدین حزب الله و محو اسرائیل غاصب است، ما به امید روزی هستیم که اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و چون هدف اسرائیل محو اسلام می‌باشد، بر هر مسلمان واجب است از حرکت جهادی شیعیان لبنان و مسلمانان فلسطینی حمایت کنند.
۲. در جریان شهادت فرزند دبیر کل حزب الله لبنان نیز آیت ‌الله فاضل ضمن پیامی کوتاه بر استمرار مبارزه بر علیه اسرائیل غاصب تاکید نمود، اعلام نمودند که: «این جریان عمق جنایت رژیم غاصب صهیونیست را آشکارتر نمود، امروز بر هر مسلمانی لازم است تا از هیچ‌گونه مبارزه و دفاعی جهت سرکوبی و نابودی این حکومت کوتاهی نکند و بدانند برای پیروزی راهی جز مبارزه و شهادت وجود ندارد.»
۳. در پاسخ به استفتائی که در آن مشروعیت عملیات شهادت‌طلبانه فلسطینی‌ها مورد سؤال قرار گرفته بود که بسیاری از مراجع در برابر این استفتاء قرار گرفتند. حضرت آیت ‌الله فاضل در فروردین ۱۳۷۵ اقدام به اعمال شهادت‌طلبانه و دست زدن به هر نوع مقاومت و جهاد و آمادگی در مقابل اسرائیل را بدون حد و مرز واجب دانستند، متن پیام ایشان که همان روز در جراید کشور منعکس گردید چنین است:
«بسمه تعالی تجاوزات صهیونیست‌های غاصب و دشمن کیان اسلام و مسلمین بخصوص عملیات اخیر در جنوب لبنان و سایر مناطق آن از اهداف و انگیزه‌های توسعه‌طلبانه آنان بر اراضی اسلامی از نیل تا فرات، پرده بر می‌دارد. و بر فرزندان اسلام در فلسطین اشغالی و سرزمین‌های لبنان بلکه بر همه فرزندان اسلام، جهاد و مقاومت و آمادگی در مقابل آنان به هر نحوی که می‌توانند، واجب است و حد و مرزی ندارد. و قبل از آن بر حکومت‌های اسلامی واجب است، چنانچه بر آنان لازم است که در برابر این جنایات که تاریخ از آن شرم می‌کند و هر انسانی که بر فطرت انسانی باشد، از آن بیزار است، حتی اگر به هیچ دین و شریعتی از شرایع الهی پایبند نباشد و سکوت نکنند. آیا نمی‌بینند که این سکوت به ذلت و سقوط و محو عظمت و شوکت آنان منجر می‌شود و عجیب تر آنکه بعضی از آنان با اعمال اسرائیل موافقت کرده و از جنگ آنان در برابر فرزندان اسلام در فلسطین و لبنان تایید می‌کنند؟ خداوند هدایتشان کند و از خواب غفلت و درد جهل و نادانی بیدارشان نماید تا بفهمند امروز بر سرزمین‌های اشغالی و فرزندان آن از جانب اسرائیل غاصب و با ادامه این وضع در آینده بر اسلام و مسلمین چه خواهد گذشت. خداوند ما را به انجام وظایف سنگین خود موفق بدارد».

۶.۵ – ماجرای حذیفی

در اوایل اسفند ماه سال ۷۶ و همزمان با بازدیدی که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و همراهان ایشان از کشور عربستان سعودی داشتند شیخ عبدالرحمان حذیفی امام جمعه شهر مدینه، در خطبه‌های نماز جمعه که در مسجد النبی ایراد می‌شد به مذهب شیعه، ولایت فقیه و شخص امام خمینی (رحمه‌الله) تعریضات موهنی روا داشته بود. وی آشکارا گفته بود که چگونه بین اهل تسنن و تشیع تقریب حاصل می‌شود در حالی‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.