پاورپوینت کامل جدل (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جدل (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جدل (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جدل (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

جدل (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی)

مقالات مرتبط: جدل (مقالات مرتبط).

جَدَل، یکی از صناعات خمس در منطق است. و آن صناعتی است که برای الزام خصم به روش مقبول و پسندیده در نزد عام مردم، دربار هر رأی و اعتقادی فراهم آمده است و یا صناعتی علمی است که با آن انسان می‌تواند از مقدمات مسلم (مسلمات) بر هر مطلوبی که بخواهد اقام حجت کند و از هر وضعی که بخواهد برحسب امکان محافظت نماید. ماد جدل مرکب از مسلمات و مشهورات است و فرقش با ماده برهان در اینست که مناط در برهان، صدق، و در جدل، شهرت است.

فهرست مندرجات

۱ – معنا و ریشه لغوی
۲ – قرآن کریم
۲.۱ – نظر فخرالدین رازی
۲.۲ – نظر علامه طباطبایی
۲.۳ – نقد ابن تیمیه
۳ – سبب پدید آمدن و رواج در میان امت اسلامی
۳.۱ – نظریه غزالی
۳.۲ – نظریه ابن خلدون
۳.۳ – نظریه برخی خاورشناسان
۳.۴ – نظریه ابوسلیمان سجستانی
۴ – دیدگاه فلاسفه
۴.۱ – شرح کنندگان طوبیقا
۴.۲ – محتوای کتاب طوبیقا
۴.۳ – مبتکر فن دیالکتیکه
۴.۴ – لفظ بحث یا علم بحث
۴.۵ – نظر ابن سینا
۵ – تعریف جدل
۵.۱ – مراد از صناعت
۵.۲ – جدل‌ کننده
۵.۳ – ماده جدل
۵.۴ – استفاده از دو طرف یک نقیض
۵.۵ – فایده قضایای جدلی
۵.۶ – مبادی جدل
۵.۷ – مقدمه و مسئله
۵.۸ – تبکیت و عناد
۵.۹ – تفاوت با برهان از حیث ماده و صورت
۵.۱۰ – سائل جدلی حقیقی
۶ – فهرست منابع
۷ – پانویس
۸ – منبع

۱ – معنا و ریشه لغوی

لفظ جدل در لغت به معنای جنگ، ستیزه، نزاع، خصومت، دشمنی، نزاع لفظی، مشاجره و مناظره است

[۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه جدل.

[۲] معین، محمد، فرهنگ فارسی، ذیل واژه جدل.

[۳] انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه جدل.

، و اصل آن در زبان عربی از عبارت «اجدلتُ الحبلَ ای احکمتُ فتلهُ»، یعنی محکم تافتن رسن گرفته شده است و جدیلْ رسنِ محکم است

[۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۰۳.

[۵] فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۴۶.

اگر لفظ جدل از این ریشه گرفته شده باشد، جدل به این معنی است که هر یک از طرفین مجادله می‌کوشد با استوار کردن رأی خود بنیاد رأی و عقید طرف دیگر را سست کند. برخی دیگر بر آن‌اند که اصل این لغت برگرفته از کلم جَداله، به معنای زمین، و جدل به معنای صِراع، یعنی بر زمین افکندن طرف مقابل است

[۶] راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۹.

[۷] ابن اثیر، مبارک، النهایه، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸.

[۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۱۰۴.

[۹] ابن فارس، احمد، مجمل اللغه، ج۱، ص۱۷۹.

[۱۰] فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۳، ص۳۴۶.

.

۲ – قرآن کریم

لفظ جدل دو بار و لفظ جدال با مشتقات آن چندین بار در قرآن کریم تکرار شده است و غالباً معنای منفی دارد

[۱۱] کهف/سوره۱۸، آیه۵۴.

[۱۲] کهف/سوره۱۸، آیه۵۶.

[۱۳] حج/سوره۲۲، آیه۸.

[۱۴] زخرف/سوره۴۳، آیه۵۸.

، مگر در آن موارد استثنایی که لفظ «جدال» با قید «احسن» همراه است

[۱۵] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵.

[۱۶] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۶.

پس در کتاب مبین الهی، در عین اینکه از جدال نهی شده، اما به جدال احسن توصیه گردیده است؛ چنان‌که از دو آی اخیر استنباط می‌شود، آی «اُدْعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُم بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ اِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ»

[۱۷] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵.

، از آیات دیگر بیشتر مورد توجه مفسران واقع شده است.

۲.۱ – نظر فخرالدین رازی

فخرالدین رازی در تفسیر این آیه می‌گوید که خداوند فرستاد خویش را فرمان داد تا مردم را به یکی از این ۳ روش: حکمت، موعظ حسنه و جدال احسن، به دین خود دعوت نماید. از نظر وی عطف این ۳ روش به یکدیگر بر تفاوت و اختلاف آنها دلالت دارد و وجه حصر آنها به ۳ روش را بدین‌گونه توجیه می‌کند که مراد از آن الزام و اسکات خصم است. شق اول نیز بر دو گونه است: یا اینکه حجت، قطعی و یقینی است و احتمال وقوع نقیض در آن نیست، یا اینکه حجت فقط مفید اقناع و ظن است. پس حجت منحصر در ۳ وجه می‌شود: اول حجت قطعیه که مفید یقین است و خداوند از آن در جایی به حکمت ــ که خود عالی‌ترین و شریف‌ترین نوع حجت است ــ و در جایی دیگر به «خیر کثیر»، تعبیر فرموده است؛ دوم امارات ظنی و دلایل اقناعی است که آن را «موعظ حسنه» نامیده است، و سوم دلایلی است که غایت آنها اِفحام و الزام خصم است و آن جدال نام دارد.
از نظر فخرالدین رازی جدل بر دو گونه است: نوع اول جدلی است که مقدمات آن در نزد عام مردم مشهور و مسلم است و یا از مقدماتی است که فقط در نزد گوینده مسلم به شمار می‌رود. جدلی که از این گونه مقدمات فراهم آمده، جدلِ واقع بر وجه احسن است. نوع دوم جدلی است مرکب از مقدمات باطل و فاسد، که گوینده با حیله و تردید در صدد القای آن در نفس شنونده باشد و آن را در اصطلاح «مشاغبه» یا «شغب» می‌نامند و شایست اهل فضل و دانش نیست. وی سپس انسانها را به ۳ دسته تقسیم می‌کند و وجود این ۳ روش را متناسب با طبیعت آنان و به اقتضای حکمت الهی قلمداد می‌نماید

[۱۸] فخرالدین رازی، تفسیر کبیر، ج۲۰، ص۲۸۶.

.

۲.۲ – نظر علامه طباطبایی

علامه طباطبایی نیز در تفسیر این آیه، حکمت را وصول به حق از طریق علم و عمل، و موعظه را تذکر و یادآوری خیر که موجب آرامش نفس و رقت قلب شود، و جدال را نوعی گفت‌و‌گو به شیو منازعه (ستیزه‌جویی) و مغالبه (برتری طلبی) تفسیر می‌کند. مراد از حکمت، حجتی است که در آن شک و تردید و سستی و ابهام نیست، و موعظه بیانی است که با آن نفس رام شود و دل آرام گیرد و صلاح حال شنونده در شنیدن پندها و عبرتهای نیکو ست. جدال حجتی است که مراد از آن درهم کوبیدن خصم و نزاع با او ست، بدون آنکه غایت، آشکار کردن حق باشد.
از نظر علامه طباطبایی یکی از دقایق دیگر این آیه آن است که موعظه را با صفت «حسنه» و جدال را با قید «احسن» آورده است که بر این امر دلالت دارد که موعظه یا نیکو ست یا نیکو نیست و آنچه در این آیه مراد است موعظ نیکو ست. جدال نیز بر ۳ قسم است: جدال غیرحسن، جدال حسن و جدال احسن و آنچه مطلوب و پسندیده است، جدال «احسن» است. جدال چون موجب تهییج خصم و کشاندن او به ستیزه‌جویی و عناد است، باید بر وجه «احسن» باشد. وی همچنین این نظر را که غایت جدل باید «الزام و افحام» باشد، چندان دقیق نمی‌شناسد، زیرا مقدمات جدلی (مسلمات و مشهودات) در امور عملی و علوم غیر یقینی، چون فقه و اصول و اخلاق و صناعات ادبی مورد استفاده قرار می‌گیرد و غایت آنها الزام و افحام خصم نیست

[۱۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۳۷۱-۳۷۴.

.

۲.۳ – نقد ابن تیمیه

مفسران دیگر نیز آی ۱۲۵ سور نحل

[۲۰] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵.

را با فن حکمت، خطابه و جدل تطبیق داده‌اند

[۲۱] زمخشری، محمود، الکشاف، ج۲، ص۶۴۴.

[۲۲] شیخ طوسی، محمد، التبیان، ج۶، ص۴۳۹-۴۴۰.

[۲۳] بیضاوی، عمر، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.

[۲۴] میبدی، احمد، کشف الاسرار، ج۵، ص۴۶۹-۴۷۰.

، اما ابن تیمیه به نقد این نظریه پرداخته است. وی نخست به گمان خویش تعریف منطق را، که آلت قانونی است و مراعات آن ذهن را از وقوع در خطا باز می‌دارد، نقد می‌کند و می‌گوید که در دین و در اخبار انبیا قضایایی وجود دارد که نمی‌توان آنها را با میزان منطق ارسطویی سنجید. آن گاه بر فیلسوفان تاخته، می‌گوید فلاسفه قیاس را به اعتبار ماد آن به ۵ قسم برهانی، خطابی، جدلی، شعری و سفسطی تقسیم کرده‌اند و از الفاظ یونانی مانند قاطیغوریاس، آنالوطیقا و اسماء غیر مفهوم دیگری استفاده می‌کنند، در حالی که زبان عربی موجزتر، واضح‌تر و بیان آن کامل‌تر است

[۲۵] ابن تیمیه، احمد، الرد علی المنطقیین، ص۴۳۸.

.

۳ – سبب پدید آمدن و رواج در میان امت اسلامی

در این باره در میان مسلمانان می‌توان به دو قول مختلف اشاره کرد: یکی پدید آمدن علم جدل در میان متکلمان و متعاطیان دیگر علوم اسلامی، همچون فقها و اصحاب حدیث، و دیگری پدید آمدن علم جدل در میان فلاسفه. پدید آمدن علم جدل در میان فلاسفه بی‌شک به فیلسوفان یونان مانند افلاطون و به ویژه ارسطو باز می‌گردد که در این مقاله به مهم‌ترین مباحث آن اشاره می‌شود. اما دربار چگونگی پدید آمدن جدل در میان متکلمان و دیگر دانشمندان اسلامی فقط به بیان چند نظریه بسنده خواهد شد.

۳.۱ – نظریه غزالی

غزالی در احیاء علوم الدین فصلی را به سبب پدید آمدن علم جدل در امت اسلامی اختصاص داده است

[۲۶] غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۶۸-۶۹.

. اما چون کتاب احیاء، اثری عرفانی است، پیش از شروع بحث خواننده را از پرداختن به علم جدل برحذر می‌دارد و می‌گوید جدل از امور خلافی (خلافیات) است که در عصر متأخر در میان مسلمانان پدید آمده است و دربار آن کتابهای بسیاری تحریر کرده‌اند که در میان سلف صالح معهود نبوده است. از این رو، به خواننده توصیه می‌کند: «از پرواز کردن پیرامون آن سخت بپرهیز و مانند سم کشنده از آن اجتناب کن»، و می‌افزاید: «این نصیحت را از کسی بپذیر که پاره‌ای از عمر گرانبهای خویش را در آن ضایع کرده، و بیشتر از گذشتگان در این فن تصنیف و تحقیق کرده است، اما در پایان کار خداوند راه رشد و هدایت را به او الهام فرموده است»

[۲۷] غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۶۹.

.
آن‌گاه دربار پدید آمدن جدل در میان مسلمانان می‌گوید که پس از رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خلفای راشدینْ در علم فقه دارای رأی مستقل بودند و جز در مواردی نادر با فقها مشورت نمی‌کردند، همچنان‌که علمِ علمای آن زمان معطوف به علم آخرت بود. چون خلافت به اقوام دیگری منتقل شد که شایست آن نبودند و در علمِ فتاوی رأی مستقلی نداشتند، ناچار از فقها یاری خواستند و در احکام، از آنان پیروی کردند. علمای تابعین، که بر مذهب علمای سلف بودند، از پرداختن به علم فتاوی سر باز می‌زدند و در نتیجه، خلفا برای تولّی امر قضا، پیوسته به اصرار متوسل می‌شدند. از این رو، اهل آن روزگار علم فتاوی و فن قضا را وجه همت خود قرار دادند و درصدد کسب منصب قضا و حکومت و دریافت صله و پاداش برآمدند.
به گفت غزالی، پس از آن در میان پادشاهان و فرمانروایان نیز گروهی پدید آمدند که به گفتار و دلایل مردمان دربار اصول عقاید گوش فرا می‌دادند و رغبت بسیار به فن مناظره داشتند. پس مردم هم به ناچار به علم کلام و جدل روی آوردند و روشهای مختلف مجادله و فنون مختلف را ابداع و مدوّن کردند و در نتیجه علم کلام جای خود را به بیان مسائل خلاف میان مذاهب فقهی داد

[۲۸] غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۷۱.

.

۳.۲ – نظریه ابن خلدون

ابن خلدون فن جدل را متأثر از بحثهای نوظهور در علم فقه، اصول فقه و علم خلاف و نیز پدید آمدن فرقه‌های کلامی در عالم اسلام می‌داند. وی مانند غزالی معتقد است که علم فقه و اصول فقه بعدها در عالم اسلام پدید آمده است و علمای سلف از آن بی‌نیاز بوده‌اند

[۲۹] ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۴.

علمای نخستین به سبب نزدیکی عهد و ممارست ناقلان جزء نیازی به بررسی سلسل راویان احادیث نداشتند، اما پس از آن که طبق صدر اسلام منقرض شد، هم علوم جنب صناعت به خود گرفت. فقیهان در نگارش این فن بیشتر بر فروع تأکید کردند و مثالها و شواهد فراوان از فروع آوردند. متکلمان نیز صورت این مسائل را از فقه تجرید کردند و تا حد امکان به استدلال عقلی و جدل گراییدند.
پس از پدید آمدن مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی) و برچیده شدن بساط اجتهاد و بروز اختلاف در میان مذاهب، پیروان هر یک در تصحیح مذهب پیشوایان خویش با دیگران به بحث و جدل پرداختند و مناظراتی میان آنان درگرفت که به تدریج موجب پدید آمدن فن جدل گردید.
از نظر ابن خلدون، جدل «عبارت از شناختن آداب مناظره‌ای است که میان پیروان مذاهب فقهی و جز آن روی می‌دهد». از دیدگاه وی فن جدل بر اثر رد و قبول مسائل گسترش یافت و به‌تدریج پیشوایان ناچار شدند قواعدی برای این علم وضع کنند تا دو طرف مطابق آن قوانین سخن گویند و از حدود آن خارج نشوند و وضع استدلال کننده و پاسخ دهنده روشن باشد. به همین سبب گفته‌اند که «جدل عبارت از شناسایی حدود و آداب استدلالی است که به واسط آن، انسان به حفظ عقیده و رأی یا تخریب آن رهنمون می‌شود، خواه آن رأی از فقه باشد یا از علوم دیگر». همچنین ابن خلدون معتقد است که فن جدل دارای دو روش است: یکی روش پزدوی که مخصوص ادلّ شرعی یعنی نصّ و اجماع و استدلال است، و دیگر روش عَمیدی که دربار هر گونه دلیلی است که با آن می‌توان استدلال کرد و در هر دانشی تعمیم دارد

[۳۰] ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.

.

۳.۳ – نظریه برخی خاورشناسان

سامی نشّار پدید آمدن علم جدل در میان مسلمانان را ناشی از مناقشات عقیدتی مسلمانان و مسیحیان سد ۱ق/ ۷م می‌داند

[۳۱] نشار، علی سامی، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۵۶-۵۷.

وی می‌نویسد: در سده‌های اخیر متونی به زبان سریانی مربوط به اوایل اسلام در عراق به دست آمده که در آنها آیاتی از قرآن کریم دربار مسیح و مسیحیت، به زبان سریانی ترجمه شده است و به نظر مؤلف غرض از ترجم آنها مناقشه با مسلمانان بوده است. وی می‌افزاید هم اکنون متونی دربار جدال مسلمانان با کاهنان حبشه نیز در دست است

[۳۲] نشار، علی سامی، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۵۶.

به نظر وی گفت‌و‌گوی میان مسلمانان و مسیحیان که در آغاز با نرمی و ملاطفت همراه بود، به زودی و در زمان امویان رنگ خشونت به خود گرفت. وی دربار پدید آمدن جدل در میان مسلمانان به سهم یوحنای دمشقی، آخرین پدر کلیسای شرقی اشاره می‌کند و می‌گوید که وی پزشک امویان بود و با برخورداری از آزادی گفتار در دربار آنان، با مسلمانان وارد بحث و جدال گردید. جدال با مسلمانان پس از وی به دست حنّا النقیوسی به اوج رسید. وی پس از رفتن به حبشه، به قبطیان مصر نامه می‌نوشت و آنان را به مناقشه با عقاید اسلامی فرامی‌خواند

[۳۳] نشار، علی سامی، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۱، ص۵۶.

.
نشار به بررسی ردّ کلام مسیحی در آثار متکلمانی چون قاضی عبدالجبار در کتاب المغنی و مناقشات ابوعلی جبایی، از مشایخ معتزله، با مسیحیان پرداخته، و به مناقشات ابن حزم اندلسی در الفصل، جوینی، و ابوبکر باقلانی در التمهید و ابن تیمیه و شاگرد وی ابن قیم جوزیه نیز اشاره کرده است.
دبور نظری یاد شده مبنی بر سهم مناظرات میان مسلمانان و مسیحیان در پدید آمدن فن جدل را تأیید می‌کند

[۳۴] دبور، ت. ج.، تاریخ الفلسفه فی الاسلام، ص۶-۷.

و مترجم عربی کتاب او، ابوریده نیز می‌افزاید که آلفرد فون کرِمِر، مکدانلد، و بِکِر، همگی بر مناظرات میان مسلمانان و مسیحیان در سرزمین شام اشاره کرده، و آن را در پدید آمدن علم جدل در میان مسلمانان دخیل دانسته‌اند و مخصوصاً به نقش یوحنای دمشقی که کتابی را برای آماده کردن مسیحیان برای مناقشه با مسلمانان تألیف کرده بود، تأکید ورزیده‌اند

[۳۵] دبور، ت. ج.، تاریخ الفلسفه فی الاسلام، ص۶-۷.

.

۳.۴ – نظریه ابوسلیمان سجستانی

ابوحیان

[۳۶] ابوحیان توحیدی، علی، المقابسات، ص۲۲۳.

دربار فرق میان روش متکلمان و فلاسفه از ابوسلیمان سجستانی نقل می‌کند که بر صاحبان عقل و تمیز آشکار است که روش متکلمان بر پای سنجیدن لفظ با لفظ و وزن کردن چیزی با چیزی دیگر استوار است و گواهی آنان یا با عقلِ مشوب به وهم آمیخته است و یا بدون گواه عقل است و آنان یا بر جدل تکیه دارند یا بر آن چیزی که بر تخیل آنان می‌گذرد و یا حس بر آن حکم می‌کند و یا بر خاطر آنان چیزی مرکب از حس و وهم و تخیل خطور می‌کند و یا اموری که منشأ آن خوی و عادت است و امثال آن از اموری که بر شمردن آنها به درازا خواهد کشید. از نظر سجستانی حاصل این امور مغالطه و اسکات خصم به هر روش ممکن، و ایهام و مسائلی است که با علم هیچ ربطی ندارد و موجب کاستی فن تألّه و سوء دیانت و فساد عقل و ترک ورع می‌شود.
از نظر سجستانی فلسفه محدود به ۶ حدّ (مراد شاخه‌های شش گان حکمت نظری و عملی) است که دلالت دارد بر اینکه فلسفه دربار همه هستیهای عالم، آن چنان که هست، خواه بر حسْ آشکار یا در عقل پنهان باشد، بحث می‌کند و مراد از آن رسیدن به اعتقاد حق به نحو اجمال یا تفصیل است. فلسفه دربار اموری که از آنها شنیده‌ایم یا آنها را دیده‌ایم، اعم از اینکه موجود باشند یا معدوم، بحث می‌کند و روش آن عقل صریح بدون آمیختگی با هوای نفس است … اخلاق آن الهی، اختیارات آن عُلوی، و سیاسات آن عقلی است

[۳۷] ابوحیان توحیدی، علی، المقابسات، ص۲۲۳.

.
ابوسلیمان از قول استاد خود یحیی بن عدی نقل می‌کند که می‌گفت: من از قول اصحاب خود (متکلمان) هنگامی که در مجلسی گرد می‌آییم، بس در شگفتم که می‌گویند ما ارباب کلامیم و فن کلام از آنِ ما ست. این سخن آنان مانند این است که اصحاب دانشهای دیگر از نظر متکلمان مردمانی گنگ‌اند

[۳۸] ابوحیان توحیدی، علی، المقابسات، ص۲۲۴.

.

۴ – دیدگاه فلاسفه

فن جدل از دیدگاه فلاسفه یکی از صناعات خمس به شمار می‌رود و یکی از ابواب مهم در ارگانون، یا کتاب منطق ارسطو ست. نام اصلی کتاب ارسطو توپیکا یا به عربی طوبیقا (به معنای مواضع جدلی) است و فیلسوفان مسلمان از آن به کتاب جدل نام برده‌، و گاهی معرب لفظ یونانی آن یعنی فن «طوبیقا» را استفاده کرده‌اند.
به نوشت ابن ندیم، اسحاق بن حنین کتاب طوبیقا را به سریانی ترجمه کرد و یحیی بن عدی ترجم او را به عربی درآورد. کتاب طوبیقا ترجم دیگری نیز به زبان عربی داشته است که ۷ مقال آن را ابوعثمان دمشقی و مقال هشتم را ابراهیم بن عبدالله ترجمه کرده‌اند

[۳۹] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۰۸-۳۰۹.

. این کتاب ترجم کهنه‌تری نیز داشته است

[۴۰] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۰۹.

.

۴.۱ – شرح کنندگان طوبیقا

ابن ندیم دربار شرح کنندگان این کتاب می‌نویسد: «یحیی بن عدی در آغاز ترجم کتاب می‌گوید که من از گذشتگان تفسیری بر این کتاب نیافتم، جز تفسیر اسکندر افرودیسی بر بخشی از مقال اول و مقال پنجم و ششم و هفتم و هشتم، و تفسیر آمونیوس از مقال اول، دوم، سوم و چهارم»

[۴۱] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۱۰.

. ابن ندیم می‌افزاید: «به جز یحیى، آمونیوس ۴ مقال اول را شرح کرده، و اسکندر هم ۴ مقال آخری را تا دوازدهمین موضوع از مقال هشتم شرح نموده است و تمیستیوس بخش «مواضعها» (یعنی کتاب دوم تا هفتم) را شرح کرده است. فارابی هم تفسیری از این کتاب و هم خلاصه‌ای از آن دارد. متّى مقال اول را تفسیر نموده، و اسحاق مقداری را که آمونیوس و اسکندر تفسیر کرده‌اند، ترجمه کرده است و ابوعثمان دمشقی نیز ترجمه‌ای از این کتاب دارد»

[۴۲] ابن‌ ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۳۱۰.

.

۴.۲ – محتوای کتاب طوبیقا

کتاب طوبیقا یا «جدل» از ۸ مقاله یا کتاب تشکیل شده و شامل ۳ بخش است: بخش اول در مخاطبات جدلی و اجزاء آن شامل مقال اول، و بخش دوم دربار مواضع جدلی. از کتاب دوم تا هفتم، و بخش سوم دربار کیفیت سؤال سائل و پاسخ مجیب است

[۴۳] ابن رشد، محمد، تلخیص منطق ارسطو، ج۲، ص۵۰۰.

. مقال اول کلیاتی دربار صناعت جدل چون تعریف جدل، صناعت بودن جدل، فاید آن، قضایای جدلی، وضع جدلی و مانند آن است. کتابهای دوم تا هفتم شامل مواضع جدلی است. مقال دوم مشتمل بر مواضع جدلی دربار اعراض، شامل ۲۸ موضع؛ کتاب سوم شامل بحث آثر (ارجح) و اولى و افضل در مسائل اخلاقی و مدنی در ۴۰ موضع؛ مقال چهارم در باب مواضع مربوط به جنس، مشتمل بر ۴۳ موضع؛ مقال پنجم دربار خاصه، مشتمل بر ۲۴ موضع؛ مقال ششم دربار تعریفات، شامل چند بخش و هر بخش شامل چند موضع؛ و مقال هفتم دربار هویت و غیریت در چند موضع است. کتاب هشتم دربار قواعد فن جدل، شامل قواعد سؤال و جواب، مقدمات مورد استفاده در فن جدل، سهم سائل و مجیب در قیاس جدلی، ماهیت سؤال جدلی، الزام و تبکیت و جز آن است

[۴۴] .سراسر اثر ،Aristotle، Topica

[۴۵] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، منطق، ص۲۱-۲۲.

[۴۶] ابن رشد، محمد، تلخیص منطق ارسطو، ج۲، ص۴۹۹، بب‌.

[۴۷] خواجه نصیرالدین طوسی، محمد، اساس الاقتباس، ص۴۴۴ بب‌.

[۴۸] فارابی، محمد، «الجدل»، المنطق عند الفارابی، ص۱۳ بب‌.

. گاهی به جای تعبیر لفظ طوبیقا، در مراجع مختلف از تعبیرات دیگری چون دیالکتیک، بحث، مباحثه، مناظره و جز آن استفاده می‌شود. کلم دیالتیک از مصدر یونانی dialegein گرفته شده است که به معنای گفت‌و‌گوی دو نفر با یکدیگر است. در محاورات افلاطون غالباً به معنای نوعی استدلال بر مبنای پرسش و پاسخ میان دو شخص است که در جست‌و‌جوی کشف حقیقت دربار چیزی
هستند

[۴۹] .c گ ۳۹۰، Plato، Cratylus

.

۴.۳ – مبتکر فن دیالکتیکه

به گفت ارسطو، زنون ایلیایی مبتکر فن دیالکتیکه یا جدل است، زیرا وی نخستین فیلسوفی بود که با تسلیم مقدمات خصم، امتناع حرکت را به اثبات می‌رسانید

[۵۰] .Audi، R.، Epistemology: A Contemporary Introduction to the Theory of Knowledge، p233، London، ۱۹۹۸

.
اما باید توجه داشت که هر چند ارسطو دیالکتیکه را به معنای فن جدل به کار برده، و زنون ایلیایی را مبتکر آن قلمداد کرده است، اطلاق دیالکتیکه به معنای فن جدل بر افلاطون اصلاً صادق نیست، زیرا جدل در ارسطو صناعتی دونِ برهان

[۵۱] .Aristotle، Topica

و دیالکتیکه در افلاطون روشی فوق برهان است. در کتاب ششم رسال جمهوری

[۵۲] .گ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.