پاورپوینت کامل تمایز تشکیکی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تمایز تشکیکی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تمایز تشکیکی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تمایز تشکیکی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تشکیک

دیگر کاربردها: تشکیک.

تَشْکیک، اصطلاحی در منطق و فلسفه، به معنی اطلاقِ لفظی واحد بر چند چیز مختلف است؛ به نحوی که آن لفظ در عینِ داشتنِ اشتراک معنایی، نه به‌طور یکسان، بلکه به درجات متفاوتی بر آن چیزها صدق کند؛ مانند زیبا و روشن.
در برابر معانیِ تشکیکی، آن قبیل از معانیِ کلی قرار دارند که به نحو یکسانی بر افرادِ خود حمل می‌شوند و به آنها «متواطی» گفته می‌شود. در تواطؤ، افراد نسبتی مساوی با کلیِ اطلاق‌شده دارند، اما در تشکیک، افراد در مصداق بودن برای کلیِ اطلاق شده بر یکدیگر ترجیح و اولویت دارند.

[۱] غزالی، محمد بن محمد، معیارالعلم، ج۱، ص۸۲، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۶۱م.

[۲] تهانوی، محمداعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۴۴۷، کلکته، ۱۸۶۲م.

[۳] ابن‌سهلان، عمر، البصائر النصیریه، ج۱، ص۹۰، قاهره، ۱۳۱۶ق/۱۸۹۸م.

ارسطو در بیان انواع الفاظ و معانی آن‌ها به الفاظی اشاره می‌کند که غیر از الفاظ مشترک هستند اما معانی متعدد دارند. ولی اسمی برای این الفاظ بیان نمی‌کند.
در عالم اسلام، مسئل تشکیک صورتی کاملاً متفاوت به خود گرفت. در برابر آنچه با عنوان «موجود» برای ارسطو و یونانیان موضوعیت داشت و مقولات نیز صور مختلف «موجود» بودند،

[۴] نک‌: Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۲۸ b، سطرهای ۱-۵.

در میان فلاسف مسلمان، تفکیک موجود به «وجود» و «ماهیت» مسئله را به این شکل درآورد که آیا اساساً تشکیک در وجود جاری است یا در ماهیات؟ این بحث نیز به نوب خود مسبوق به مسئل اصالت وجود و یا ماهیت است، چرا که تشکیک در امر اعتباری جاری نیست. بنابرین مشائین و ملاصدرا قائل به تشکیک در وجود هستند و شیخ اشراق تشکیک را در ماهیات جاری می‌داند.

فهرست مندرجات

۱ – واژه شناسی
۲ – پیشینه بحث تشکیک
۳ – انواع الفاظ مشکک ارسطو
۴ – الفاظ معادل تشکیک
۵ – دیدگاه ارسطو در کتاب متافیزیک
۶ – مباحث کلامی تشکیک
۷ – مفهوم تشابه آکوئیناس
۸ – تشکیک از دیدگاه حکمای اسلامی
۸.۱ – دیدگاه مشائین
۸.۲ – دیدگاه سهروردی
۸.۲.۱ – جواز تشکیک در ماهیات
۸.۲.۲ – علیت میان ماهیات و جواهر
۸.۲.۳ – اعتقاد به تشکیک ایرانیان
۸.۳ – دیدگاه ملاصدرا
۸.۳.۱ – فرق تشکیک مشائین و ملاصدرا
۸.۳.۲ – انواع تشکیک ملاصدرا
۸.۳.۳ – شرایط تشکیک خاصی
۸.۳.۴ – جواز تشکیک در ذاتیات
۸.۳.۵ – تشکیک‌پذیری نفس
۸.۴ – دیدگاه پیروان ملاصدرا
۸.۴.۱ – در نگاه امام خمینی
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

۱ – واژه شناسی

مشکک در لغت به معنای به شک و تردید انداختن و در اصطلاح، ویژگی الفاظی است که قسم متوسط میان الفاظ متواطی و مشترک‌اند. متواطی در اصطلاح به مفهوم کلی و لفظی اطلاق می‌شود که معنای واحد دارد و صدق و حمل آن بر افرادش یکسان و موافق با یکدیگر است.

[۵] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، المنطق، المقولات، ج۱، فن ۲، ص۹، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.

[۶] بهمنیار بن مرزبان، التّحصیل، ج۱، ص۲۴، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ش.

[۷] غزالی، محمد بن محمد، معیارالعلم فی المنطق، ج۱، ص۸۲، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، ۱۹۶۱م.

[۸] سبزواری، هادی بن مهدی، شرح المنظومه، ج۱، ص۱۲۵۱۲۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶۱۴۲۲.

مشترک نیز لفظی است که به چند معنی به کار می‌رود.
ارسطو در جدل

[۹] ارسطو، جدل، کتاب ۱، فصل ۱۵، ۱۰۶ الف، س ۹ـ۱۵)

پس از بیان الفاظی که چند معنی دارند (الفاظ مشترک) و الفاظی که فقط یک معنی دارند (الفاظ متواطی)، به قسمی دیگر از الفاظ می‌پردازد که به گونه‌ای غیر از الفاظ مشترک، معانی متعدد دارند. به گزارش ولفسون،

[۱۰] هری ا ولفسون، «اصطلاح مُشکّک، ج۱، ص۴۶۸، در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن میمون»، ترجمه فریدون بدره ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

اسکندر افرودیسی در تفسیر سخن ارسطو این قسم الفاظ را مبهم و مشکِّک نامیده است.
بر طبق تعریف ابن‌سینا حملِ مفهومِ کلی بر اشیائی که با چیزی، منشأی و یا غایتی واحد، نسبتی دارند، حمل به تشکیک خواهد بود.

[۱۱] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، ج۱، ص۱۱۶، منطق، جدل، به کوشش احمد فؤاد اهوانی، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.

در وجه تسمی واژ مشکک گفته‌اند که در بادیِ امر ناظر را به شک می‌اندازد که آیا مفهومِ مورد نظر متواطی است، یا مشترک لفظی.

[۱۲] سبزواری، هادی بن مهدی، شرح منظومه، ج۱، ص۱۲۵، به کوشش مهدی محقق و توشیهیکو ایزوتسو، تهران، ۱۳۴۸ش.

۲ – پیشینه بحث تشکیک

قدیم‌ترین سابق این بحث را می‌توان در آثار افلاطون نشان داد. از دیدگاه او، اگرچه نمی‌توان اشیاء مادی را مساویِ عدم انگاشت، اطلاقِ لفظِ هستی بر آن‌ها صحیح نیست، بلکه باید گفت: آن اشیاء از «مثال» وجود بهره‌مندند.

[۱۳] Plato, Parménidès، گ ۱۳۱.

بنابراین، حملِ وجود بر اجسام و مثال‌هایشان به تساوی و یکسان نیست. باز همین نسبت میان مُثُل و خیر نیز برقرار است.

[۱۴] Plato, Politeia، کتاب VI، گ ص۵۰۹.

افلاطون در رساله فیلبوس به قسمی از مفاهیم اشاره می‌کند که طیفِ وسیعی از مصادیق را دربر می‌گیرند و دارای شدت و ضعف‌اند،

[۱۵] Plato, Philèbos، گ ۲۴.

و در کتاب پنجم «سیاست» از ذومراتب بودنِ شناخت و معرفت، چنین نتیجه می‌گیرد که اشیاء و موجوداتِ موضوعِ شناخت نیز خود سلسله‌ای طولی از وجود تشکیل می‌دهند، به گونه‌ای که نمی‌توان میان آن‌چه هست و آن‌چه نیست، مرز مشخصی کشید.

[۱۶] Plato, Politeia، کتاب ۵، گ ۴۷۷.

افلاطون و ارسطو، هیچ‌یک لفظِ مشخصی برای این قبیل مفاهیم وضع نکرده‌اند و لغت تشکیک (amphibola) نخستین‌بار در آثار مفسران آثار ایشان به چشم می‌خورد: ابتدا در تفسیرهای اسکندر افرودیسی بر آثار ارسطو؛ سپس در متونِ فلسفی اسلامی؛ و به دنبال آن، در متن‌های عبـری برای تعبیر و توضیـحِ سخنِ ارسطو دربار تمایز میان واژه‌های مشترک (omonuma) و متواطی (sunonuma).

[۱۷] ولفسن، ه‌ ا، ج۱، ص۴۶۷، اصطلاح مشکک در آثار ارسطو و فلسف اسلامی و آثار ابن‌میمون، منطق و مباحث الفاظ، به کوشش مهدی محقق و توشیهیکو ایزوتسو، تهران، ۱۳۵۳ش.

۳ – انواع الفاظ مشکک ارسطو

ارسطو در جدل (Topica) به مناسبت بحث دربار قیاس‌های امکانی، از اقسام ارتباط الفاظ و معانی سخن گفته است.

[۱۸] ارسطو،جدل، کتاب ۲، فصل ۳، ۱۱۰ب، ۱۶ـ۱۱۱ الف، س ۷

وی الفاظ مشکک را چهار قسم دانسته است:
۱) الفاظی که به چیزهای مختلفی که یک غایت دارند اطلاق می‌شوند، مانند اطلاق لفظ «صحّی» بر دارو و ورزش که غایت هر دو تندرستی است. مطابق آنچه در ما بعد الطبیعه

[۱۹] ارسطو، مابعدالطبیعه، کتاب ۱۱، فصل ۳، ۱۰۶۱الف، س ۳ـ۷

آمده این الفاظ به چیزهایی اطلاق می‌شوند که از یک مبدأ باشند، مانند اطلاق لفظ «طبّی» بر کتاب طبّی و دارو و جراحی.

[۲۰] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۷۷ـ۴۷۹، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

۲) الفاظی که به چیزهای متضاد اطلاق می‌شوند، مانند علم موسیقی که دانش آواهای هماهنگ و ناهماهنگ است، یا پزشکی که دانش تندرستی و بیماری است.
۳) الفاظی که به برخی از صفات و اعراض مشترک در اشیاء که تفاوت آن‌ها فقط از حیث تقدم و تأخر است، اطلاق می‌شوند، مانند لفظ «شیرین» برای شکر و شربت.

[۲۱] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۷۴ـ۴۷۶، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

۴)الفاظ اضافی (نسبی) و متشابه، مانند کاربرد لفظ «قاعده» یا «مبدأ» برای پایه دیوار و قلب حیوان؛ زیرا نسبت پایه دیوار به دیوار مانند نسبت قلب حیوان به حیوان است

[۲۲] فارابی، محمد بن محمد، المنطقیّات لِلفارابی، ج۱، ص۹۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.

[۲۳] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۸۳، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

[۲۴] ارسطو، جدل، کتاب ۲، فصل ۳، ۱۱۱ الف، س ۶ـ۷.

ارسطو

[۲۵] ارسطو، مابعدالطبیعه، کتاب ۵، فصل ۶، ۱۰۱۶ ب، س ۳۴ـ ۳۵

تشابه را نوعی نسبت می‌داند، در نتیجه بنا بر قول او الفاظ متشابه باید تحت الفاظ مشکّک قرار گیرند.
وی در کتاب نفس

[۲۶] ارسطو،نفس ،کتاب ۱، فصل ۱، ۴۰۲ب، س ۶ـ ۸

، بنا بر تفسیر اسکندر افرودیسی، و نیز در مواضعی از مابعدالطبیعه

[۲۷] ارسطو، مابعدالطبیعه، کتاب ۴، فصل ۲، ۱۰۰۳الف، س ۳۳ـ۳۴

[۲۸] ارسطو، مابعدالطبیعه، کتاب ۷، فصل ۴، ۱۰۳۰ الف، س ۲۱ـ۲۲، فصل ۶، ۱۰۳۱ ب، س ۱۳ـ۱۴

[۲۹] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۹۸، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

به قسم پنجمِ الفاظ مشکّک اشاره می‌کند. این الفاظ، بر حسب تقدم و تأخر یا اولویت و آخِریت، بر اشیا اطلاق می‌شوند، مانند لفظ وجود که، به تصریح او، بر مقولات بر حسب تقدم و تأخر اطلاق می‌گردد، اول بر جوهر و سپس بر اعراض حمل می‌شود.

ولفسن تمایز میان واژه‌های تک‌معنا و چندمعنا در این کتاب را با تمایزِ واژگانِ مشترک و متواطی در کتاب مقولات مطابق می‌داند.

[۳۰] ولفسن، ه‌ ا، اصطلاح مشکک در آثار ارسطو و فلسف اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۶۷، منطق و مباحث الفاظ، به کوشش مهدی محقق و توشیهیکو ایزوتسو، تهران، ۱۳۵۳ش.

موضوعِ آنچه ارسطو در جدل بدان اشاره می‌کند، اشتراک لفظی است و هیچ سخنی از اشتراک معنوی به میان نمی‌آورد، در حالی که برخی از نمونه‌هایی را که در جدل ظاهراً به عنوان مصادیق اشتراک لفظی آورده است، در آثار متأخر خویش، هم به عنوان مصادیق اشتراک لفظی و هم به عنوان مصادیق اشتراک معنوی معرفی می‌کند

[۳۱] Aristotle, Metaphysica، گ ص۱۰۰۳ a، سطر ۳۰.

[۳۲] Aristotle, Metaphysica، گ ص۱۰۰۳ b، سطر ۱۵.

بیانِ اخیر را می‌توان هماهنگ با تعریفی دانست که نزد حکمای مسلمان شناخته شده است، زیرا تشکیک در نظر ایشان گونه‌ای میان اشتراک لفظی و تواطؤ است.

[۳۳] ابراهیمی دینانی، غلامحسین، شعاع اندیشه و شهود در فلسف سهروردی، ج۱، ص۲۷۵، تهران، ۱۳۶۶ش.

این تفاوت را شاید بتوان به تحول اندیش منطقیِ ارسطو نسبت داد، زیرا به گفت دورینگ جدل از آثار متقدم بر متافیزیک است.

[۳۴] خراسانی، شرف‌الدین، مقدمه بر متافیزیک ارسطو، ج۱، ص۳۷، تهران، ۱۳۶۶ش.

۴ – الفاظ معادل تشکیک

در متون منطقی و فلسفی اسلامی و به پیروی از آن‌ها در متن‌های عبری، در تقریر قول ارسطو از الفاظ مشکّک سخن به میان آمده است.

[۳۵] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک، در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۶۷، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

واژه عربی مشکّک ترجمه واژه یونانی است، اما در ترجمه‌های لاتینیِ آثار ارسطو از عربی، لفظ معادل این اصطلاح یکسان نبوده است.
در ترجمه‌های کهن سده‌های میانه، واژه مشکّک به لاتینی ترجمه شده است. در سده نهم/ پانزدهم در ترجمه‌هایی که از عبری به لاتینی صورت گرفته و نیز در ترجمه‌های نو لاتینی از عربی، کلمه را معادل اصطلاحِ مشکّک آورده اند.

[۳۶] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۹۵ـ۴۹۶، ترجمه فریدون بدره‌ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

ولفسون

[۳۷] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن‌میمون، ج۱، ص۴۹۶ـ۴۹۷، ترجمه فریدون بدره ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

منشأ این اختلاف را نوشته‌های توماسِ آکوئینی و دیگر فیلسوفان مدرسی می‌داند که اصطلاحات فلسفی وی را به کار برده اند. او می‌گوید در فلسفه اسلامی الفاظ متشابه را جزو الفاظ مشکّک آورده‌اند، اما در فلسفه توماس آکوئینی، واژه‌های مشکّک ــ که وی آن‌ها را بوضوح مشخص نمی‌کند ــ جزو الفاظ متشابه آمده‌اند و الفاظ متشابه در فلسفه او، مانند الفاظ مشکّک در فلسفه اسلامی، به الفاظی که نه مشترک‌اند و نه متواطی اطلاق می‌شوند.

۵ – دیدگاه ارسطو در کتاب متافیزیک

ارسطو در متافیزیک بارها این عبارت را تکرار می‌کند: «هرچند که موجود به گونه‌های بسیار نامیده می‌شود (= اشتراک لفظی)، با این‌حال، به‌حسب مفهوم واحد و مشترکی گفته می‌شود (= اشتراک معنوی)…»

[۳۸] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۰۳ a، سطر ۳۰.

[۳۹] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۰۳ b، سطر ۱۰.

[۴۰] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۲۸ a، سطرهای ۱۰-۳۰.

[۴۱] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۶۱ b، سطرهای ۱۰-۱۵.

این سخن فی‌الجمله جانِ کلامِ ارسطو در متافیزیک است، یعنی او به‌رغم اعتقاد به اشتراکِ معنویِ وجود، معانیِ گوناگونی برای آن قائل می‌شود و این در اصطلاح حکمای اسلامی، همان تشکیک است، زیرا نه می‌توان آن را اشتراک لفظی خواند و نه تواطؤ. با این‌همه، ارسطو خود هیچ نامی بر این قسم واژگان نمی‌نهد و فقط به شکل سلبی به آن‌ها اشاره می‌کند؛ یعنی مشترک‌های معنوی‌ که متواطی‌ نیستند.

وی در اینجا مثالی ــ بسیار شبیهِ همان مثالی که در جدل، ذیل مشترک‌های لفظی‌ آورده بود ــ ذکر می‌کند: «اطلاقِ لفظِ «موجود» به افراد مختلف همان‌گونه است که هرچیز تندرست، منسوب به تندرستی است: یک چیز برای نگهداشت آن، دیگری برای ایجاد آن و باز هم چیز سومی برای دلالت بر تندرستی یا قبول آن».

[۴۲] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۰۳ a-1003 b.

وی صریحاً می‌گوید: «موجود» به شمار مقولات، معانیِ مختلفی دارد،

[۴۳] Aristotle, Metaphysica، گ ص۱۰۱۷ b

و نیز این بار بالقوه و بالفعل را هم بر این شمار می‌افزاید.

در نگرشِ ارسطو، حملِ «موجود» بر جوهر، از حمل آن بر اعراض اولی است؛ از این‌رو که جوهر علت اعراض است و بنابراین، بر آن‌ها تقدم دارد. علاوه بر تقدمِ علّی، او ۳ نحو تقدمِ دیگر را نیز برای جوهر ذکر می‌کند: تقدم زمانی، تقدم بر حسب شناخت، و تقدم بر حسب تعریف

[۴۴] Aristotle, Metaphysica، گ ۱۰۲۸ a.

بعدها فیلسوفان مسلمان همین انحاء تقدم را به تفصیل بسط دادند و اشکال گوناگون تشکیک را بر آن‌ها بنا کردند.

[۴۵] ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ج۳، ص۲۱۹، تهران، ۱۳۷۹ش.

ارسطو جواهرِ گوناگون را نیز موضوعِ تشکیک می‌انگاشت؛ آن‌چنان‌که می‌گوید: «نوع از جنس جوهرتر است»

[۴۶] Aristotle, Categoriae، گ ۲ b، سطر ۲۳.

[۴۷] سهروردی، یحیی بن حبش، المشارع و المطارحات، ج۱، ص۲۲۳، مجموع مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.

قرن‌ها بعد، شهاب‌الدین سهروردی بر این اعتقادِ مشائیان خرده می‌گرفت که ایشان در سخنانشان ثبات رأی ندارند؛ زیرا نخست می‌گویند: جواهر از آنجاکه در موضوع نیستند، ضد ندارند، و حال می‌گویند: جوهر بر انواع و اجناس به‌طور مساوی حمل نمی‌شود،

[۴۸] سهروردی، یحیی بن حبش، المشارع و المطارحات، ج۱، ص۲۲۳، مجموع مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۵۵ش.

ولی شاید بتوان سخن ارسطو را چنین توجیه کرد که او تشکیک را صرفاً در مورد جواهر دومین مجاز می‌داند. جواهر نخستین، یا همان افراد، و همچنین انواع سافل در نظر وی پذیرای هیچ‌گونه شدت و ضعفی نیستند.

[۴۹] Categoriae، گ ۲ b، سطرهای ۱۰-۲۵.

۶ – مباحث کلامی تشکیک

در حالی که توجه ارسطو به مسئل «موجود» و معانیِ متعددِ آن، جنب هستی‌شناختیِ صرف داشت و عاری از هرگونه دغدغ کلامی بود، با ظهور مسیحیت انگیزه‌های کلامی و خداشناسی میان اندیشمندان به حدی گسترش یافت که به مسئل تشکیک نیز رنگ و بویی کلامی بخشید.

یکی از جنجالی‌ترین مسائل در میان فلاسف قرون وسطا، مسئل تعالی یا تنزیه خداوند از عالم طبیعت و در عین حال رابط علّی و معلولی میان خالق و مخلوق بود. تعارضِ نهفته در این مسئله، بعدها که زبان فلسفی و منطقی کارآمدتر شد، به این صورت مطرح گشت که آیا اصلاً اطلاق لفظ «موجود» بر خداوند و مخلوقات به اشتراک لفظی است و یا اشتراک معنوی؟ به گفت توماس آکویناس قول به اشتراک معنوی در مفهوم وجود خالق و مخلوق، به وحدت وجود می‌انجامد که هرگز در دین مسیحیت پذیرفته نیست و از سوی دیگر اشتراک لفظی نیز به لاادری‌گری و تعطیل شناخت خالق منجر خواهد شد.

[۵۰] ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ج۱، ص۴۲۲، تهران، ۱۳۸۲ش.

[۵۱] نک‌:طباطبایی، محمدحسین، بدایه الحکمه، ص۱۶، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.

۷ – مفهوم تشابه آکوئیناس

در قرون وسطا راه حلی برای این مسئله (اطلاق وجود بر خالق و مخلوق) توسط آکویناس ارائه شد، و آن عبارت بود از مفهوم «تشابه» که در نظر او چیزی بود بینابینِ این دو مقوله، و همین مقوله را می‌توان در مسیحیت، بدیلِ مفهومِ تشکیک در فلسف اسلامی دانست، همچنان‌که توماس آکویناس در «تشابهِ نسبت» از همان تمثیل‌های ارسطو و مسلمانان دربار لفظ «سالم» استفاده می‌کند.

وی از دو گونه تشابه نام می‌برد. در «جامع علم کلام (Summa…)»

[۵۲] Aquinas, Th, Summa Theologica, Great Books, Chicago, 1952، ج۱، ص۶۶-۶۸.

از تشابه بر اساس نسبت سخن می‌گوید که خود بر دو قسم است:
۱. نسبت چند چیز با چیزی واحد، مانند نسبت دارو و ادرار با سالم؛ دارو به عنوان علت سلامت و ادرار به عنوان نشان سلامت؛
۲. نسبت دو چیز با یکدیگر، مانند نسبت سالم به انسان و دارو، از آن‌جا که دارو علت سلامت در انسان است.
بنابر نظر برخی، آکویناس این تشابه را مبینِ رابط انسان و خدا و کمالاتی که به خدا نسبت داده می‌شود، می‌داند. نوع دیگر، تشابه بر اساس تناسب است که آن را در کتاب «مسائل بحث شده در باب حقیقت» می‌یابیم.
این نوع تشابه مربوط به دو واقعیت شبیه به یکدیگر نیست، بلکه رابطه‌ای میان دو نسبت است که در یک نظم قابل قیاس قرار دارند، مثلاً نسبت عدد «شش» به عدد «چهار» شبیه است به نسبت عدد «سه» به «دو»؛ و یا نسبت نظر یا رؤیت به چشم در بدن، مانند نسبت نظر به عقل است در نفس. واژ نظر در این دو نسبت نه به طریقِ اشتراک معنوی به کار رفته است و نه به طریق اشتراک لفظی؛ و تشابه وجود در خالق و مخلوق نیز از همین‌گونه است.

[۵۳] ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ج۱، ص۴۲۶، تهران، ۱۳۸۲ش.

۸ – تشکیک از دیدگاه حکمای اسلامی

حکیمان اسلامی بحث تشکیک و الفاظ مشکّک را در منطق آورده‌اند و اقسام پنج‌گانه ای را که ارسطو برای اینگونه الفاظ برشمرده، ذکر کرده اند،

[۵۴] فارابی، محمد بن محمد، المنطقیّات لِلفارابی، ج۱، ص۹۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.

[۵۵] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، المنطق، المقولات، ج۱، فن ۲، ص۱۰ـ۱۱، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.

[۵۶] غزالی، محمد بن محمد، معیارالعلم فی المنطق، ج۱، ص۵۳ ۵۴، چاپ احمد شمس الدین، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

[۵۷] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن میمون، ج۱، ص۴۷۰ـ۴۷۳، ترجمه فریدون بدره ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

[۵۸] هری ا ولفسون، اصطلاح مُشکّک در آثار ارسطو و فلسفه اسلامی و آثار ابن میمون، ج۱، ص۴۸۰ـ۴۸۹، ترجمه فریدون بدره ای، در منطق و مباحث الفاظ: مجموعه متون و مقالات تحقیقی، چاپ مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران ۱۳۵۳ش.

اما غالباً فقط قسم پنجم را در نظر گرفته و در تعریف آن گفته‌اند که عبارت است از لفظ مفرد کلی دارای معنای واحد که حمل و صدق آن بر افرادش یکسان و مساوی نیست، بلکه به یکی از این وجوه بر افرادش صادق است: تقدم و تأخر، اولویت و غیراولویت، شدت و ضعف، زیادت و نقصان، زیادی و کمی، و یا در مجموع به کمال و نقص.
مشکّک نامیدن آن ازینروست که چون لفظی متحدالمعنی است، به الفاظ متواطی شباهت دارد، اما به دلیل تفاوت و اختلاف در صدقِ معنای آن بر افرادش، تصور می‌شود که لفظِ مشترک است و آدمی را در تشخیص این‌که چه نوع لفظی است، به شک می‌اندازد.

[۵۹] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، المنطق، المقولات، ج۱، فن ۲، ص۱۰ـ۱۱، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.

[۶۰] بهمنیار بن مرزبان، التّحصیل، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ش.

[۶۱] نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ج۱، ص۱۲، در عبداللّه انوار، تعلیقه براساس الاقتباس خواجه نصیرطوسی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.

[۶۲] حلّی، حسن بن یوسف، الجوهرالنّضید فی شرح منطق التّجرید، ج۱، ص۹، قم ۱۳۶۳ش.

[۶۳] قطب‌الدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه، ج۱، ص۳۹، شرح الرساله الشمسیه، لِنجم الدین عمر بن کاتبی قزوینی، قاهره (بی تا)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.

[۶۴] سبزواری، هادی بن مهدی، شرح المنظومه، ج۱، ص۱۲۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶۱۴۲۲.

سهروردی

[۶۵] سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق،ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ش.

[۶۶] شهرزوری، محمد بن محمود، شرح حکمه الاشراق، ج۱، ص۱۷، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.

مشکّک را «معنی (عام) متفاوت» نامیده است.

[۶۷] شهرزوری، محمد بن محمود، شرح حکمه الاشراق، ج۱، ص۴۹، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.

[۶۸] قطب‌الدین شیرازی، محمود بن مسعود، شرح حکمه الاشراق، ج۱، ص۴۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵.

وی

[۶۹] سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق،ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۵۵ش.

لفظ متواطی را «عام متساوق» (یا «عام متساوی») نامیده است.

[۷۰] شهرزوری، محمد بن محمود، شرح حکمه الاشراق، ج۱، ص۴۹، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.

[۷۱] قطب‌الدین شیرازی، محمود بن مسعود، شرح حکمه الاشراق، ج۱، ص۴۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵.

۸.۱ – دیدگاه مشائین

از دیدگاه مشائیان اختلافات چیزها از ۳ حال خارج نبود:
۱. اختلاف به تمام ذات، همچون اختلاف اجناس عالیه؛
۲. اختلاف به بعض ذات، مانند اختلاف انواع واقع تحت یک جنس؛
۳. اختلاف در عوارض، مثل اختلاف افراد یک نوع.

[۷۲] سبزواری، هادی بن مهدی، شرح منظومه، ج۲، ص۱۸۰، به کوشش مهدی محقق و توشیهیکو ایزوتسو، تهران، ۱۳۴۸ش.

ایشان تشکیک در ماهیات را قویاً رد کرده‌اند و به ادل متعددی آن را محال دانسته‌اند.

[۷۳] نک‌:نصیرالدین طوس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.