پاورپوینت کامل تلبیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تلبیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تلبیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تلبیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل تلبیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

مقالات مرتبط: تلبیه.

تلبیه به معنای جواب مثبت دادن و لبیک گفتن، یکی از اصطلاحات فقهی و یکی از اعمال واجب حج است. فرشتگان آسمان در اطراف عرش الهی و پیامبران بزرگ از حضرت آدم ، ابراهیم و موسی (علیهم‌السلام) تا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در اجابت دعوت خداوند تلبیه گفته‌اند. برای تحقق احرام در حج و عمره یک‌بار تلبیه واجب و شرط صحت احرام است که باید به هنگام نیت احرام، به زبان عربی صحیح ادا شود.

فهرست مندرجات

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – پیشینه تاریخی
۳ – عبارات تلبیه
۴ – حکمت‌ها
۵ – احکام فقهی تلبیه
۵.۱ – وجوب و شرط صحت احرام
۵.۲ – رکن بودن
۵.۳ – الفاظ
۵.۴ – آغاز
۵.۵ – موارد استحباب تکرار
۵.۶ – هنگام قطع
۵.۷ – تلفظ به عربی
۵.۸ – تلبیه شخص ناتوان و محجور
۵.۹ – تلبیه با صدای بلند
۵.۱۰ – ذکر حج یا عمره در تلبیه
۵.۱۱ – طهارت هنگام ذکر تلبیه
۵.۱۲ – فراموشی تلبیه
۵.۱۳ – تلبیه در حال طواف
۵.۱۴ – بازگفتن تلبیه پس از طواف در حج قران و افراد
۶ – احکام جزئی
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی

«تلبیه» از ریشه «ل ـ ب ـ ی» یا «ل ـ ب ـ ب» به معنای ثابت بودن، مقیم شدن و ماندن در یک مکان است. این مصدر به معنای اجابت، پاسخ مثبت دادن، و لبّیک گفتن است.

[۱] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۴۱، «لبی».

[۲] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۹، «لب».

[۳] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۴۷۹، «لبی».

افزون بر این، ماده «ل ـ ب ـ ب» به معنای خالص و چکیده یک چیز است. به عقل «لُبّ» و به فرد عاقل «لبیب» گفته‌اند.

[۴] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۲۰۰.

[۵] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۳۰، «لبب».

بر این اساس، معنای واژه «لبّیک» در پاسخ هر ندا دهنده، این است: «اخلاص من برای تو است یا من مقیم بر طاعتِ تو هستم.»

[۶] فیروزابادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۲۷، «الب».

در باور شماری از محققان، مصدر تلبیه مشتق از «لبّیک» است.

[۷] استرآبادی، محمد بن حسن، شرح الرضی، ج۱، ص۳۳۰.

برخی واژه‌شناسان «لبّیک» را اضافه «لَبَّین» به کاف خطاب دانسته‌اند. در باور آن‌ها، از جمله سیبویه، لبّین تثنیه «لَبّ» و متضمن معنای تکثیر، یعنی اقامتی پس از اقامت است. ولی بعضی آن را از ریشه «ل ـ ب ـ ی» و اضافه «لَبّی» به کاف خطاب می‌دانند.

[۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۳۱.

[۹] ابن عقیل، عبدالله بن عبدالرحمن، شرح ابن عقیل، ج۲، ص۵۴-۵۵.

برخی نیز آن را کلمه‌ای مستقل و جامد دانسته‌اند که در پاسخ ندا دهنده به کار می‌رود.

[۱۰] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۴۷۹.

[۱۱] حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۱۱، ص۳۹۵.

در اصطلاح فقیهان، «تلبیه» یعنی بر زبان راندن جملاتی ویژه شامل لبیک به خداوند که هنگام احرام حج و عمره یاد می‌شود. از جمله واژگان مرتبط با تلبیه، «اهلال» به معنای تلبیه با صدای بلند است.

[۱۲] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، مستطرفات السرائر، ص۵۹۰.

[۱۳] شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۱.

[۱۴] شهید اول، غایه المراد، ص۳۹۲.

۲ – پیشینه تاریخی

بر پایه منابع تاریخی

[۱۵] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۳۹.

و حدیثی،

[۱۶] سیوطی، عبدالرحمن‌ بن ‌ابی‌بکر، الدر المنثور، ج۱، ص۳۱۲.

[۱۷] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۶، ص۱۹۸.

[۱۸] شوکانی، محمدبن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۶۴.

فرشتگان خداوند نخستین لبیک گویان در پیرامون عرش خداوند بوده‌اند. در منابع به تلبیه حضرت آدم (علیه‌السلام)،

[۱۹] مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۲۵.

[۲۰] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۳۶.

حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و افراد و موجودهای دیگر همراه با ایشان،

[۲۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۰۶-۲۰۷.

[۲۲] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۹.

[۲۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۸، ص۶۰۶.

حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح،

[۲۴] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۲۴۰.

[۲۵] متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۲، ص۲۲۹.

حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت یونس و شماری از پیامبران بنی‌اسرائیل

[۲۶] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، ج۱، ص۱۵۲.

[۲۷] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱۳.

[۲۸] حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج۲، ص۴۳۳.

تصریح شده است. در تلبیه همه آن‌ها، تعبیر «لبیک» دیده می‌شود؛ هر چند عباراتشان در جزئیات تفاوت‌هایی دارند.
بر پایه منابع تاریخی

[۲۹] بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۱۱.

[۳۰] حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۹۶.

و حدیثی

[۳۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۴۲.

و تفسیری،

[۳۲] مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ج۲، ص۳۸۲.

[۳۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۵۹۰.

در روزگار جاهلیت در میان اعراب، تلبیه پیامبران خداوند به صورت تحریف شده و شرک‌آلود درآمده بود و هر یک از قبایل گوناگون جزیره العرب از جمله تمیم، ربیعه، اسد، غطفان و قریش تلبیه‌ای خاص داشت. برای نمونه، تلبیه قریش چنین بود: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ؛ لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ الّا شَریکٌ هُوَ لَکَ تَملِکُهُ وَ ما مَلَکَ». نیز آنان برای هر یک از بت‌های مشهور تلبیه‌ای ویژه داشتند.

[۳۴] بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۱۱-۳۱۵.

پس از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و نزول قرآن، آیات متعدد در نفی شرک و ممنوعیت تلبیه‌های روزگار جاهلیت نازل شد؛ از جمله: «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یکُنْ لَهُ وَلِیّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً

[۳۵] اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.

»؛ «هَلْ لَکُمْ مِنْ مَا مَلَکَتْ اَیمَانُکُمْ مِنْ شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ

[۳۶] روم/سوره۳۰، آیه۲۸.

»؛ «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَیرَ مُشْرِکِینَ بِهِ

[۳۷] حج/سوره۲۲، آیه۳۰-۳۱.

» به باور مفسران، این آیات در نفی تلبیه مشرکان که در تلبیه برای خدا شریک برمی‌شمردند، نازل شده است.

[۳۸] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۳۹.

[۳۹] ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۷۴.

برخی از مفسران نیز آیه ۱۷ سوره توبه

[۴۰] توبه/سوره۹، آیه۱۷.

را که از گواهی مشرکان بر کفر خود سخن گفته، اشاره به تلبیه مشرکان دانسته‌اند:

[۴۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۵.

[۴۲] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۵۳.

[۴۳] آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۰، ص۶۴.

«مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ اَنْ یعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِینَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ».

۳ – عبارات تلبیه

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تلبیه صحیح و توحیدی را به مسلمانان آموخت

[۴۴] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷.

[۴۵] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۰.

که عبارت است از: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَهَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.» ایشان در تلبیه خود همین جملات را ادا می‌کرد.

[۴۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص، ۳۳۵.

[۴۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.

[۴۸] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۴۱.

بر پایه منابع تاریخی

[۴۹] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۴۶.

و حدیثی،

[۵۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۴.

[۵۱] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۴.

هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حجه الوداع از منطقه شجره به بیداء رسید، تلبیه گفت. ایشان عبارت «لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ» را نیز بسیار تکرار می‌کرد.

[۵۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.

[۵۳] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.

آورده‌اند که ایشان پس از سوار شدن بر مرکب، بر بالای بلندی رفتن، پایین رفتن از سرازیری، در پایان شب، و نیز پس از اقامه هر نماز، تلبیه می‌گفت.

[۵۴] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.

[۵۵] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.

بر پایه حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام)، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در پی آغاز سفر حج از مدینه به سوی مکه، در منطقه ذی الحلیفه آن‌گاه که به بیداء رسید، تلبیه گفت. نیز هنگام غروب روز ترویه (هشتم ذی‌حجه) در مکه به مسلمانان امر فرمود که تلبیه گویند. سپس ایشان همراه اصحابش تلبیه‌گویان از مکه بیرون آمد و به سوی منا حرکت کرد و هنگام رفتن به مسجد در منا، تلبیه را قطع کرد.

[۵۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۴۵.

[۵۷] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۴.

در احادیث اهل سنت آورده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفتن تلبیه را هنگام رمی جمره عقبه در منا ادامه ‌داد.

[۵۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۷.

[۵۹] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۳۱.

[۶۰] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۱۱.

۴ – حکمت‌ها

از جمله موارد و حکمت‌های تلبیه که در منابع آمده، از این قرار است: پاسخ بندگان به ندای خداوند در آزادی احرام‌گزاران از آتش،

[۶۱] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۶.

[۶۲] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۶.

پاسخ بندگان به ندای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) که به فرمان خداوند مردم را به حج فراخواند،

[۶۳] حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۲۳۸.

[۶۴] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۶.

پاسخ حضرت موسی (علیه‌السلام) به ندای خداوند،

[۶۵] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۸.

[۶۶] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵.

آمرزش گناهان با تلبیه،

[۶۷] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۵۳.

[۶۸] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۱۳.

[۶۹] متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۵، ص۳۲.

تصمیم به سخن گفتن برای خدا و در راه اطاعت او و خودداری از هر‌گونه گناه،

[۷۰] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۶۷.

گزینش تلبیه از سوی خداوند به عنوان یکی از شاخص‌های مناسک حج،

[۷۱] شیخ صدوق، الخصال، ص۲۲۵.

[۷۲] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۸۴.

انتخاب تلبیه به عنوان شعار حج

[۷۳] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۸.

و احرام.

[۷۴] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۵.

[۷۵] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۶۱۹.

[۷۶] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۸.

آورده‌اند که امام صادق (علیه‌السلام) هنگام تلبیه حالش دگرگون می‌شد و صدایش به لرزه می‌افتاد و در پاسخ این پرسش که چرا لبیک نمی‌گوید، ‌فرمود: «می‌ترسم خداوند به من جواب رد دهد و بفرماید: لا لبیک و لا سعدیک».

[۷۷] شیخ صدوق، الامالی، ص۲۳۴.

[۷۸] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۵.

۵ – احکام فقهی تلبیه

مهم‌ترین احکام فقهی تلبیه از دیدگاه فقیهان امامی و اهل سنت، در عناوین ذیل درخور بررسی است:

۵.۱ – وجوب و شرط صحت احرام

در باور مشهور فقیهان امامی، برای تحقق احرام در حج و عمره تمتع و حج افراد و عمره مفرده، یک بار تلبیه واجب و شرط صحت احرام است؛ ولی در حج قران، حج‌گزار برای انعقاد احرام میان تلبیه و اشعار و تقلید مخیر است.

[۷۹] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴۸.

[۸۰] یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج۴، ص۶۶۶.

[۸۱] خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۶.

شماری از فقیهان پیشین امامی انعقاد حج قران را نیز تنها با تلبیه دانسته‌اند.

[۸۲] علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۲۵۴.

[۸۳] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۳۲.

پشتوانه وجوب تلبیه برای احرام، آیه ۱۹۷ سوره حجّ همراه با احادیثی است که وجوب حج را در آیه به وجوب تلبیه تفسیر کرده‌اند.

[۸۴] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۸۹.

[۸۵] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۹۶.

روایات دیگری هم تلبیه را موجب انعقاد احرام و شرط صحت آن قلمداد نموده‌اند.

[۸۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱.

[۸۷] شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۸۹.

[۸۸] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۳.

فقیهان شافعی

[۸۹] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۲۴-۲۴۶.

[۹۰] بکری دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانه الطالبین، ج۲، ص۳۲۴، ۳۵۰.

و فقیهان حنبلی

[۹۱] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۵۴.

[۹۲] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۰۸.

[۹۳] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۵۴.

بدین استناد که تلبیه ذکر است و ذکر در مناسک حج واجب نیست، تلبیه را مستحب شمرده‌اند؛ ولی فقیهان مالکی

[۹۴] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۴۸.

[۹۵] دسوقی، محمد بن احمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۱.

[۹۶] دسوقی، محمد بن احمد، حاشیه الدسوقی، ج۲، ص ۳۹.

[۹۷] دسوقی، محمد بن احمد، حاشیه الدسوقی، ج۲، ص ۳۹-۴۰.

[۹۸] آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۶۳.

به پشتوانه روایات حکایت‌گر تلبیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

[۹۹] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۹، ص۹۵.

[۱۰۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.

[۱۰۱] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۴.

آن را واجب دانسته‌اند. فقیهان حنفی با قیاس تلبیه در حج به تکبیره الاحرام در نماز، بر آنند که تلبیه با نیت تلبیه یا گفتن یکی از ذکرهای لا اله الا الله، الحمد لله و سبحان الله یا تقلید منعقد می‌گردد

[۱۰۲] سمرقندی، محمد بن احمد، تحفه الفقهاء، ج۱، ص۳۹۸-۴۰۰.

[۱۰۳] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۶۱.

؛ ولی گفتن عبارات تلبیه را مستحب می‌دانند.

[۱۰۴] ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۴۴.

[۱۰۵] ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیه رد المحتار، ج۲، ص۴۷۹.

۵.۲ – رکن بودن

در باور مشهور فقیهان امامی

[۱۰۶] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶.

[۱۰۷] فاصل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۲۰.

[۱۰۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳-۴.

و اهل سنت،

[۱۰۹] سمرقندی، محمد بن احمد، تحفه الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱.

[۱۱۰] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۴۸۳.

[۱۱۱] شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۸۵.

بدین استناد که حج بدون تلبیه صحیح است،

[۱۱۲] حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۸.

تلبیه از ارکان حج و عمره به شمار نمی‌رود؛ ولی شماری از فقیهان امامی

[۱۱۳] حلبی، تقی بن نجم‌الدین، الکافی، ص۱۹۳.

[۱۱۴] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۶۱۷.

[۱۱۵] حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۵۸-۵۹.

به پشتوانه احادیث

[۱۱۶] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴.

و نیز تشبیه تلبیه در حج به تکبیره الاحرام در نماز، بر این باورند که تلبیه در حج و عمره، رکن به شمار می‌رود.

۵.۳ – الفاظ

در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث

[۱۱۷] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۱-۹۲.

[۱۱۸] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۸۴.

صیغه تلبیه واجب چنین است: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیک.»

[۱۱۹] حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص۸۴.

[۱۲۰] نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۲.

[۱۲۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۲۸.

البته در منابع فقهی امامیان، عباراتی دیگر نیز به عنوان صیغه تلبیه واجب یاد شده است؛ از جمله: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَهَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ.»

[۱۲۲] شیخ صدوق، المقنع، ص۲۲۰.

[۱۲۳] شیخ صدوق، الهدایه، ص۲۲۰.

[۱۲۴] یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.

؛ «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَهَ لَکَ وَ المُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.»

[۱۲۵] شریف مرتضی، علی بن الحسین، رسائل المرتضی، ج۳، ص۶۷.

[۱۲۶] شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۱۶.

برخی این سخن را دیدگاه بیشتر متاخران شمرده‌اند.

[۱۲۷] موسوی عاملی، سید محمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۸.

«لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَهَ وَ المُلکَ لَکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ»

[۱۲۸] علامه حلی، تبصره المتعلمین، ص۸۹.

؛ «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَهَ وَالمُلکَ لَکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، بِحَجَّهٍ وَ عُمرَهٍ اَو حَجَّهٍ مُفرَدَهٍ تَمامُها عَلَیکَ لَبَّیکَ».

[۱۲۹] شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۳۰۱.

دیدگاه‌های دیگری نیز در زمینه وجوب پنج یا شش بار لبیک، یاد گشته که در منابع متاخر ضعیف شمرده شده است.

[۱۳۰] خوئی، سید ابوالقاسم، معتمد العروه، ج۲، ص۴۱۱.

نیز به پشتوانه احادیث،

[۱۳۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۵.

[۱۳۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۰.

[۱۳۳] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۱.

گفتن برخی تعابیر مشتمل بر لبیک پس از تلبیه واجب، مستحب است، از جمله: «لَبَّیکَ ذَا لمَعَارِجِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ دَاعِیاً اِلَی دارِ السَّلامِ لَبَّیکَ.»

[۱۳۴] حلبی، تقی بن نجم‌الدین، الکافی، ص۱۹۳.

[۱۳۵] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.

[۱۳۶] وحید خراسانی، حسین، مناسک حج، ج۱، ص۱۹۴.

و «لَبّیکَ اتَقَرَّبُ الَیکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ بِحَجَّهٍ وَ عُمرَهٍ لَبَّیکَ.»

[۱۳۷] کرکی، علی بن حسین، رسائل الکرکی، ج۲، ص۱۵۳.

[۱۳۸] حکیم، سید محسن، دلیل الناسک، ص۱۳۸.

[۱۳۹] خویی، سید ابوالقاسم، المعتمد، ج۵، ص۴۵۴.

به باور فقیهان اهل سنت، به پشتوانه احادیث،

[۱۴۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.

[۱۴۱] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۷۴.

[۱۴۲] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۶۲.

صیغه اصلی تلبیه چنین است: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَ النِّعمَهَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ»

[۱۴۳] مالک بن انس، الموطا، ج۱، ص۳۳۱.

[۱۴۴] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۴۴۱.

[۱۴۵] دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.

[۱۴۶] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۱.

برخی این عبارت را اجماعی شمرده‌اند.

[۱۴۷] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۲۰.

در باور فقیهان حنفی،

[۱۴۸] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۱۸۷.

[۱۴۹] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۵.

[۱۵۰] ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۳۴۶.

افزودن عباراتی دیگر نیز مستحب است؛ همچون: «لَبَّیکَ ذِی المَعَارِجِ لَبَّیکَ» یا «لَبَّیکَ مَرهوبٌ مِنهُ وَ مَرغوبٌ الَیکَ وَ النُّعمَی وَالفَضلُ وَ الحُسنُ لَکَ لَبَّیکَ لَبَّیکَ.» در باور فقیهان مالکی

[۱۵۱] خلیل بن إسحاق، مختصر خلیل، ص۷۰.

[۱۵۲] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۵۹.

[۱۵۳] دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.

افزودن این عبارات بر تلبیه، مکروه و نیفزودن آن مستحب است؛ ولی در باور فقیهان شافعی

[۱۵۴] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۵.

[۱۵۵] شروانی، احمد بن محمد، حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۳.

افزودن آن مباح و نیفزودن آن مستحب است. فقیهان حنبلی

[۱۵۶] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۱.

[۱۵۷] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۲.

هر دو کار را مباح دانسته‌اند. پشتوانه آنان، گزارش‌هایی از تلبیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و صحابه است.

[۱۵۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۸.

[۱۵۹] نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۵۴.

۵.۴ – آغاز

شماری از فقیهان امامی به پشتوانه احادیث

[۱۶۰] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۸۲، ۸۴.

[۱۶۱] شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۸۸.

و نیز اصل برائت (واجب نبودن تقارن تلبیه با نیت احرام)

[۱۶۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۲۰.

[۱۶۳] نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۹.

بر آنند که تاخیر تلبیه از هنگام پوشیدن لباس احرام و نیت آن، جایز است.

[۱۶۴] نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۹.

[۱۶۵] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۴۱.

[۱۶۶] یزدی طباطبایی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج۴، ص۶۶۷.

آنان در باره هنگام آغاز تلبیه، دیدگاه‌های متفاوت دارند؛ از جمله: استحباب تاخیر تلبیه تا هنگام رسیدن به منطقه بیداء برای شخص سواره و پیاده یا تنها برای شخص سواره در صورت احرام از مسجد شجره؛ تلبیه پس از برداشتن چند گام در صورت محرم شدن از جایی جز مسجد شجره؛ تلبیه از مکه برای شخص پیاده و از منطقه رقطاء یا شِعب الدُّب برای شخص سواره، در صورت احرام از مکه.

[۱۶۷] نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۱۶.

در برابر، شماری دیگر از فقیهان امامی، از جمله بسیاری از معاصران، بر این باورند که تلبیه باید هم‌زمان با نیت احرام باشد و با تقدّم بر آن یا تاخّر از آن، احرام منعقد نمی‌شود.

[۱۶۸] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.

[۱۶۹] موسوی عاملی، سید محمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۳.

تشابه تلبیه در حج با تکبیره الاحرام در نماز، از شواهد این دیدگاه است.

[۱۷۰] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۳۶.

بعضی بر آنند که تلبیه باید هم‌زمان با پوشیدن لباس احرام باشد.

[۱۷۱] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۳۴۷.

[۱۷۲] سبزواری، محمدباقر، ذخیره المعاد، ج۱، ص۵۷۸.

[۱۷۳] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۴۰.

فقیهان شافعی

[۱۷۴] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۲۲۵.

[۱۷۵] نووی، یحیی بن شرف، روضه الطالبین، ج۲، ص۱۷۰.

و شماری از فقیهان حنبلی

[۱۷۶] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.

[۱۷۷] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۵۴.

به پشتوانه برخی روایات،

[۱۷۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۳۹.

[۱۷۹] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۱۷۱.

[۱۸۰] عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۳، ص۵۴۳.

تلبیه را هنگام سوار شدن بر مرکب مستحب شمرده‌اند و فقیهان حنفی

[۱۸۱] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۴-۵.

[۱۸۲] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۵.

[۱۸۳] ابن عابدین، محمدامین بن عمر، الدر المختار، ج۲، ص۴۸۲.

به پشتوانه روایاتی دیگر،

[۱۸۴] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۱۵۷.

[۱۸۵] نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۵۳.

آن را پس از گزاردن دو رکعت نماز، مستحب دانسته‌اند. فقیهان مالکی

[۱۸۶] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۱۰۶.

[۱۸۷] دسوقی، محمد بن احمد، حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۳۹-۴۰.

و شماری از فقیهان حنبلی

[۱۸۸] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.

به استحباب تلبیه بی‌درنگ پس از احرام باور دارند.

۵.۵ – موارد استحباب تکرار

فقیهان امامی،

[۱۸۹] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۵۳.

[۱۹۰] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۶، ص۲۳۵.

[۱۹۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۳.

شافعی،

[۱۹۲] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۱۷۱.

[۱۹۳] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۵۹-۲۶۱.

[۱۹۴] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۰.

حنفی

[۱۹۵] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۸.

[۱۹۶] سمرقندی، محمد بن احمد، تحفه الفقهاء، ج۱، ص۴۰۱.

و حنبلی

[۱۹۷] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.

[۱۹۸] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۱۹.

به پشتوانه احادیث

[۱۹۹] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۰۸.

[۲۰۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۶-۳۳۷.

[۲۰۱] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۰۴.

[۲۰۲] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۹.

[۲۰۳] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۵.

تکرار تلبیه را برای احرام‌گزار، به ویژه در پاره‌ای موارد مستحب شمرده‌اند؛ از جمله: آخر شب یا آغاز روز، هنگام سحر، در حال بالا رفتن یا پایین آمدن از بلندی یا درّه، پس از گزاردن نمازهای واجب یا مستحب، و هنگام روبه‌رو شدن با همسفران. افزون بر این، فقیهان شافعی و حنبلی به استحباب تلبیه در مسجدالحرام، مسجد خیف در منا، و مسجد ابراهیم در عرفات باور دارند.

[۲۰۴] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۲۷۳.

[۲۰۵] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۲۶۰-۲۶۱.

[۲۰۶] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۷، ص۲۴۰.

در باور فقیهان مالکی، تکرار تلبیه مستحب است؛ ولی باید اعتدال در تکرار آن رعایت گردد.

[۲۰۷] دسوقی، محمد بن احمد، حاشیه الدسوقی، ج۲، ص۳۹-۴۰.

[۲۰۸] دردیر، احمد بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۰.

[۲۰۹] نفراوی، احمد بن غنیم، الفواکه، ج۱، ص۳۵۵.

نیز فقیهان امامی و حنبلی، تلبیه را پس از ارتکاب برخی محرمات احرام، از جمله نگاه کردن به آینه مستحب دانسته‌اند.

[۲۱۰] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۶۰.

[۲۱۱] لنکرانی، فاضل، مناسک الحج، ص۸۶.

[۲۱۲] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴۵.

فقیهان حنبلی نیز آن را پس از شنیدن تلبیه فرد دیگر

[۲۱۳] شیخ طوسی، العده، ج۱، ص۱۶۲.

[۲۱۴] مقدسی، محمد بن مفلح، الفروع، ج۱، ص۱۶۲.

مستحب شمرده‌اند.

۵.۶ – هنگام قطع

فقیهان امامی

[۲۱۵] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۵۲۰.

[۲۱۶] بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۵، ص۹۶.

[۲۱۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۴.

به پشتوانه احادیث

[۲۱۸] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۶۲.

[۲۱۹] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۹.

و نیز مشهور فقیهان مالکی

[۲۲۰] مالک بن انس، المدونه الکبری، ج۱، ص۳۹۷.

[۲۲۱] قیروانی، عبدالله بن عبدالرحمان، رساله ابن ابی زید، ص۷۴.

[۲۲۲] آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۳۷۱.

بر آنند که حج‌گزار باید تکرار تلبیه حج را هنگام ظهر روز عرفه قطع کند؛ ولی فقیهان شافعی

[۲۲۳] مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۶۸.

[۲۲۴] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۳۷۰.

[۲۲۵] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۱۵۴.

و حنفی

[۲۲۶] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲، ص۴۳.

[۲۲۷] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط،ج۴، ص۲۰.

[۲۲۸] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۶.

و حنبلی

[۲۲۹] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۳۸۳.

[۲۳۰] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۰۱.

به پشتوانه روایتی از ابن عباس

[۲۳۱] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۶، ص۹.

[۲۳۲] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶۶.

[۲۳۳] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۵۲.

هنگام قطع تلبیه را آغاز رمی جمره عقبه در روز عید قربان دانسته‌اند. شماری از فقیهان مالکی زمان پایان تلبیه را هنگام آغاز طواف در حج می‌دانند.

[۲۳۴] نفراوی، احمد بن غنیم، الفواکه، ج۱، ص۳۵۵.

به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث،

[۲۳۵] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۱۵.

[۲۳۶] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۶.

زمان قطع تلبیه در عمره تمتع، هنگام مشاهده خانه‌های مکه است.

[۲۳۷] شیخ طوسی، الخلاف، ج۲، ص۳۳۱.

[۲۳۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۶.

شماری از فقیهان به پشتوانه احادیث

[۲۳۹] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۹۹.

بر آنند که هرگاه مسیر حج‌گزار از عراق به مکه باشد، محل قطع تلبیه، عقبه مدنیین است و اگر مسیر او از مدینه به مکه باشد، تلبیه در عقبه ذی‌طوی قطع می‌گردد.

[۲۴۰] شیخ صدوق، المقنع، ص۲۵۴.

[۲۴۱] شیخ مفید، المقنعه، ص۳۹۸-۳۹۹.

در روایات شیعیان، برای قطع تلبیه در عمره مفرده، چند زمان یاد شده است؛ از جمله: هنگام رسیدن به عقبه مدنیین، ورود به حرم، مشاهده کعبه، مشاهده مسجدالحرام، و هنگام عبور از منطقه ذی‌طوی.

[۲۴۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۳۷.

[۲۴۳] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۳-۴۵۶.

[۲۴۴] شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.

از این‌رو، به باور مشهور فقیهان امامی،

[۲۴۵] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی، ج۱۲، ص۵۰۱-۵۰۲.

در صورتی که احرام‌گزار عمره مفرده از بیرون حرم محرم شده باشد، هنگام ورود به حرم، تلبیه وی قطع می‌گردد؛ اما اگر در مکه و از ادنی الحل محرم شده باشد، زمان قطع تلبیه او، هنگام مشاهده کعبه است.

[۲۴۶] شیخ طوسی، النهایه، ص۲۱۶.

[۲۴۷] حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۱.

[۲۴۸] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۶، ص۲۳۸.

شماری از فقیهان امامی به تخییر احرام‌گزار میان این گزینه‌ها باور دارند.

[۲۴۹] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۶.

بعضی میان روایات چنین جمع کرده‌اند که مُحرمانی که از راه مدینه به مکه می‌روند، در عقبه مدنیین؛ آن‌ها که از راه عراق به مکه می‌روند، در منطقه ذی‌طوی؛ و کسانی که در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.