پاورپوینت کامل تکتّف (دانشنامهحج) ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تکتّف (دانشنامهحج) ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تکتّف (دانشنامهحج) ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تکتّف (دانشنامهحج) ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل تکتّف (دانشنامهحج) ۸۹ اسلاید در PowerPoint
مقالات مرتبط: تکتف.
تکتف یکی از اصطلاحات فقهی به معنای قرار دادن دو دست روی هم در نماز است. عمر بن خطاب با دیدن اسیران ایرانی که دستان خود را روی هم قرار داده بودند از این کار خوشش آمده و دستور داد آن را در نماز قرار دهند بعد از آن اهل سنت این کار را در نماز، مستحب میدانند ولی شیعیان طبق روایات اهل بیت (علیهمالسلام) این کار را بدعت و حرام و موجب بطلان نماز میدانند.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – اهمیت موضوع
۳ – پیشینه
۴ – کتابهای مربوطه
۵ – تکتف در فقه اهل سنت
۶ – نقد امامیه بر دلایل اهلسنت
۶.۱ – ضعف سندی و محتوایی
۶.۲ – تعارض در ادله
۶.۳ – اختلاف آرا
۶.۴ – عدم تواتر
۷ – تکتف در فقه امامی
۷.۱ – ادله حرمت
۷.۲ – حکم تکلیفی و وضعی
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
«تکتّف» از ریشه «ک ـ ت ـ ف» به معنای بالا آمدن شانهها و حرکت دادن و برجستن آنها هنگام راه رفتن است.
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۲۹۴.
[۲] زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲۴، ص۲۹۸، «کتف».
در اصطلاح فقیهان، مقصود از تکتف آن است که نمازگزار در حال قیام دستانش را روی هم بگذارد و آنها را بالا آورد و روی شکم یا بالای آن قرار دهد، به گونهای که کف دست راست بر پشت دست چپ نهاده شود.
[۳] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۱.
[۴] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
[۵] محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۱، ص۷۲.
در منابع فقهی، این مفهوم گاه با تعابیری چون «تَکتیف»،
[۶] روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، ج۱۱، ص۴۴۲.
[۷] عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۷.
«تَکفیر»،
[۸] علمالهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۱۴۱.
[۹] شهید ثانی، الروضه البهیه، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۷.
[۱۰] خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح، ج۶، ص۲۱۳.
«وَضع»،
[۱۱] ابن خزیمه، محمد بن اسحاق، صحیح ابن خزیمه، ج۱، ص۲۴۲.
[۱۲] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۱.
[۱۳] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
«قَبض»
[۱۴] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۳، ص۲۷۶.
[۱۵] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۰.
[۱۶] مجموعه نویسندگان، فتاوی اللجنه، ج۶، ص۳۸۳.
و «ضَمّ»
[۱۷] سالم عزّان، محمدیحیی، توضیح المقال، ص۱.
یاد میشود. در روایات به جای واژه تکتف، بیشتر واژه «تکفیر» به کار رفته است.
[۱۸] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۳۷.
[۱۹] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۳.
[۲۰] طوسی، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۴.
تکفیر به معنای پنهان کردن و پوشاندن، دست بر سینه نهادن، سر فرود آوردن، و بزرگداشت است.
[۲۱] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۱.
[۲۲] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۸۰۷-۸۰۸.
[۲۳] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.
[۲۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ۱۵۰-۱۵۱، «کفر».
واژگان متضاد با تکتف که در منابع حدیثی و فقهی کاربرد دارند، «ارسال»
[۲۵] علمالهدی، علی بن حسین، رسائل المرتضی، ج۱، ص۲۱۹.
[۲۶] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
[۲۷] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۳، ص۲۷۴.
و «سدل»
[۲۸] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۱، ص۵۱۴.
[۲۹] مجموعه نویسندگان، فتاوی اللجنه، ج۶، ص۳۴۳.
[۳۰] مجموعه نویسندگان، فتاوی اللجنه، ج۶، ص۳۶۶.
به معنای رها کردن دستان و قرار دادن آنها بر ران هستند.
۲ – اهمیت موضوع
اهمیت موضوع تکتف از آن رو است که به عنوان سنّتی مستحب و مورد تاکید هنگام قیام نماز در میان اهل سنّت به شمار میرود و حتی به صورت شعار بیشتر آنان درآمده است؛ اما در فقه امامی، بر بدعت بودن و حرمت و ممنوعیت آن تاکید شده است. با توجه به اهتمام همه مسلمانان، از جمله حجگزاران، به نماز به ویژه در مکانهای مقدس مانند مسجدالحرام و مسجدالنبی و رویارویی آشکار میان این دو دیدگاه فقهی، بررسی و تحلیل فقهی این موضوع، دارای اهمیت است.
۳ – پیشینه
بر پایه منابع حدیثی امامیان،
[۳۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۳۷.
[۳۲] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۳.
[۳۳] طوسی، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۴.
پیشینه تکتف به ایرانیان زردشتی بازمیگردد که به احترام حاکمانشان دستان خود را بر سینه مینهادند.
[۳۴] ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۴۰۴.
[۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۴۰۱.
[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۶۲۰.
[۳۷] ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۸۹.
پس از رخ دادن نبردی میان اعراب و ایرانیان در روزگار خلیفه دوم، اسیران ایرانی را نزد خلیفه آوردند. آنان دستهای خود را بر سینه نهاده بودند. عمر بن خطّاب سبب این کار را پرسید و پاسخ شنید که این نوعی احترام است. خلیفه از این کار شادمان شد و دستور داد در نماز نیز آن را انجام دهند.
[۳۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۹.
[۳۹] یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی، ج۳، ص۷.
[۴۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، التعلیقات علی شرائع الاسلام، ج۱، ص۷۲.
البته در متون روایی اهل سنت، تکتف به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شماری از صحابه نسبت داده شده است.
[۴۱] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۱.
[۴۲] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹.
[۴۳] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۹۳.
موضوع تکتف در فقه اهل سنت، در زمینه چگونگی نماز
[۴۴] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
[۴۵] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۳، ص۲۵۲.
یا مستحبات آن
[۴۶] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۱.
[۴۷] نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۳، ص۵۱۲.
[۴۸] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۰.
و در منابع فقهی امامیان، در قلمرو مبطلات نماز
[۴۹] حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص۳۴.
[۵۰] طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج۳، ص۵۱۳.
[۵۱] نراقی، ملا احمد، مستند الشیعه، ج۷، ص۱۶.
یاد میشود.
۴ – کتابهای مربوطه
از جمله تکنگاریهای مهم در این موضوع، کتابهای الارسال و التکفیر بین السنه و البدعه اثر نجم الدین طبسی، توضیح المقال فی الضمّ و الارسال اثر محمد یحیی سالم عزّان، القول الفصل فی تایید سنه السدل اثر محمد عابد و رساله مختصره فی السدل اثر عبدالحمید مبارک را میتوان نام برد.
۵ – تکتف در فقه اهل سنت
در میان اهل سنت، شافعیان
[۵۲] مزنی، اسماعیل بن یحیی، مختصر المزنی، ص۱۴.
[۵۳] رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۲.
و حنفیان
[۵۴] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱، ص۲۳.
[۵۵] سمرقندی، محمد بن احمد، تحفه الفقهاء، ج۱، ص۱۲۶.
[۵۶] ماردینی، علی بن عثمان، الجوهر النقی، ج۲، ص۳۲.
و حنبلیان
[۵۷] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
[۵۸] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۰.
به پشتوانه روایاتی از برخی صحابه
[۵۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴۸.
[۶۰] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۳.
[۶۱] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۶۶.
به استحباب تکتف در نماز باور دارند. از اینرو، نزد ایشان، انجام ندادن تکتف، وانهادن کار مستحب به شمار میرود و مایه بطلان نماز نیست. در باور حنفیان، برای مرد بهتر است که دست راست را روی دست چپ و زیر نافش بگذارد و برای زن بهتر است که دستهایش را روی سینه قرار دهد.
[۶۲] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱، ص۲۴.
[۶۳] سمرقندی، محمد بن احمد، تحفه الفقهاء، ج۱، ص۱۲۶.
[۶۴] ماردینی، علی بن عثمان، الجوهر النقی، ج۲، ص۳۱-۳۲.
شافعیان بر آنند که تکتف برای زن و مرد یکسان است و هر دو باید دستها را زیر سینه و بالای ناف بگذارند. در باور حنبلیان، دستها باید زیر ناف قرار گیرد.
[۶۵] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۱، ص۳۴۱.
[۶۶] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۴۰۰.
مالکیان، از جمله خود مالک، بر خلاف دیگر مذاهب اهل سنت، تکتف را در نمازهای واجب، مکروه دانسته و ارسال (نهادن دستان کنار رانها) را مستحب شمردهاند. آنان تنها در نمازهای مستحب در صورت طولانی شدن قیام و خستگی بدنی، تکتف را جایز، نه مستحب، دانستهاند.
[۶۷] مالک بن انس، المدونه الکبری، ج۱، ص۱۶۹.
[۶۸] خلیل بن اسحاق، مختصر خلیل، ص۲۴.
[۶۹] ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۱، ص۵۱۳.
از میان تابعین و فقیهان پیشین اهل سنت، برخی از جمله سعید بن مسیب، سعید بن جبیر، عبدالله بن زبیر، حسن بصری، و ابن سیرین تکتّف را مستحب نمیدانند. اوزاعی به تخییر میان قبض و ارسال دستها باور دارد.
[۷۰] بدرالدین العینی، محمود بن احمد، عمده القاری، ج۵، ص۲۷۹.
[۷۱] علاوی، سید عبد المحسن، القطوف الدانیه، ج۲، ص۳۷-۳۸.
[۷۲] طبسی، نجم الدین، الارسال و التکفیر، ص۸-۹.
تکتف از دیدگاه مذاهب سهگانه یاد شده مستحب به شمار میرود. گرایش ضمنی برخی دانشوران اهل سنت به وجوب تکتف و حتی برداشت وجوب از برخی روایات
[۷۳] شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۲، ص۲۲۰.
و نیز التزام عملی عموم اهل سنت به آن، موجب شده که این رفتار همانند کاری واجب در نماز و ترک آن همسان با وانهادن واجب شمرده شود.
[۷۴] زحیلی، وهبه بن مصطفی، الفقه الاسلامی، ج۲، ص۸۷۴.
[۷۵] عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۷.
[۷۶] طبسی، نجم الدین، الارسال و التکفیر، ص۱۱.
حتی شماری از فقیهان اهل سنت به توجیهات غیر علمی و ناپذیرفتنی برای این کار روی آوردهاند؛ از جمله اینکه اگر دستان نمازگزار در حال قیام آویخته باشد، خون در انگشتان او جمع میشود و وی در معرض آسیب قرار میگیرد.
[۷۷] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۱.
[۷۸] حصکفی، محمد بن علی، الدر المختار، ج۱، ص۴۷۶.
۶ – نقد امامیه بر دلایل اهلسنت
فقیهان امامی در نقد دلیلهای اهل سنت در باره تکتف در نماز، نکاتی را یادآور شدهاند؛ از جمله:
۶.۱ – ضعف سندی و محتوایی
روایاتی که تکتف را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نسبت دادهاند، از دیدگاه سندی و محتوایی، ضعیف هستند و درخور استناد به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به شمار نمیروند
[۷۹] طبسی، نجم الدین، الارسال و التکفیر، ص۲۴-۴۰.
[۸۰] سبحانی، جعفر، البدعه، ص۱۵۷-۱۶۱.
؛ به گونهای که حتی برخی دانشمندان اهل سنت نیز به ضعف سند و دلالت آن روایات باور دارند.
[۸۱] بدرالدین العینی، محمود بن احمد، عمده القاری، ج۵، ص۲۷۹.
[۸۲] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۲، ص۲۲۴
[۸۳] مبارکفوری، محمد عبد الرحمن، تحفه الاحوذی، ج۵، ص۷۷.
برای نمونه، در روایت سهل بن سعد
[۸۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴۸.
[۸۵] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۴۴.
تنها یاد شده که مردم را به تکتف فرمان دادند؛ اما از فرمان دهنده نام برده نشده است. اگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به این کار فرمان داده بود، از ایشان به روشنی یاد میشد. ذیل این روایت، نشان دهنده تردید راوی در انتساب آن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است.
[۸۶] محقق حلی، المعتبر، ج۲، ص۲۵۸.
[۸۷] حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۵، ص۳۰۱.
[۸۸] شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۲، ص۲۱۸.
نیز در روایت وائل بن حجر
[۸۹] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۱.
[۹۰] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۶۶.
[۹۱] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۱، ص۳۳۶.
به فعل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) استناد شده؛ اما استناد به فعل، تنها در صورتی صحیح است که مشخص باشد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) این کار را به سبب استحباب آن انجام داده است. اما این روشن نیست؛ زیرا احتمالهای گوناگون در باره آن وجود دارد و از اینرو، دلالت آن بر استحباب قطعی نیست.
[۹۲] سبحانی، جعفر، الانصاف، ج۱، ص۱۴۸.
روایت عبدالله بن مسعود
[۹۳] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۶۶.
[۹۴] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۷۵.
[۹۵] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۲۸.
نیز مربوط به موردی ویژه است که عمومیت ندارد و نمیتوان از آن، استحباب تکتف را برداشت کرد.
[۹۶] محقق حلی، المعتبر، ج۲، ص۲۵۸.
[۹۷] حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۵، ص۳۰۱.
۶.۲ – تعارض در ادله
در روایات تکتف که در منابع فقهی اهل سنت بدانها استناد شده، تعارضهای متعدد یافت میشود؛ از جمله اینکه برخی از آنها محل نهادن دستها را روی سینه، برخی روی ناف، و برخی زیر ناف یاد کردهاند. اگر سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تکتف بوده، نباید چنین اختلافهایی در گزارش از آن دیده شود.
[۹۸] شهید اول، الذکری، ج۱، ص۱۸۵.
[۹۹] خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح، ج۴، ص۴۴۵.
[۱۰۰] طبسی، نجم الدین، الارسال و التکفیر، ص۲۶-۲۷.
۶.۳ – اختلاف آرا
اختلاف آرای مذاهب اهل سنت در اصل تکتف و شرایط و چگونگی آن نیز از ادله ضعف انتساب آن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به شمار میرود. برای نمونه، در حالی که شافعیان و حنفیان و حنبلیان تکتف را مستحب میدانند، شماری از بزرگان تابعین و مالکیان به استحباب آن باور ندارند و مذاهبِ معتقد به استحباب تکتف نیز در چگونگی آن اختلاف بسیار دارند. ایناندازه اختلاف در آرای فقهی، اصل آن را زیر سؤال میبرد.
[۱۰۱] طبسی، نجم الدین، الارسال و التکفیر، ص۱۳.
[۱۰۲] علاوی، سید عبد المح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 