پاورپوینت کامل تقیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تقیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تقیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل تقیه (دانشنامه‌حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

تقیهدر لغت به معنای حفظ و در اصطلاح به معنای عمل کردن بر طبق نظر مخالفین و بر خلاف حق به خاطر حفظ مال، جان، آبرو و دین است. ادیان الهی خصوصا دین اسلام تقیه را به عنوان اصل مهم قبول دارند. در قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) به لزوم این اصل تصریح شده و فقها بر آن اتفاق‌نظر دارند .

فهرست مندرجات

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – اهمیت موضوع
۳ – انواع
۴ – اهداف
۴.۱ – حفظ مذهب
۴.۲ – حفظ جان و مال
۴.۳ – حفظ مصالح اجتماعی
۵ – تقیه در امت‌های پیشین
۵.۱ – حضرت ابراهیم
۵.۲ – حضرت یوسف
۵.۳ – حضرت هارون
۵.۴ – مؤمن آل فرعون
۵.۵ – اصحاب کهف
۵.۶ – پیامبر اسلام
۵.۷ – سیره مسلمین
۶ – تقیه در فرقه‌های اسلامی
۶.۱ – تمایز شیعه با دیگران
۶.۲ – منابع شیعی
۶.۳ – اسماعیلیه
۶.۴ – زیدیه
۶.۵ – اهل سنت
۶.۶ – خوارج
۶.۷ – وهابیت
۷ – مصلحت‌سنجی در تقیه
۸ – شبهه نفاق و دروغگویی
۹ – تقیه در روایات شیعه
۱۰ – مرجح بودن تقیه در تعارض
۱۱ – یکسان نبودن تقیه بین ائمه
۱۲ – تواتر بر مشروعیت
۱۳ – تقیه مصداق نفی ضرر
۱۴ – ادله اثبات
۱۴.۱ – آیات قرآن
۱۴.۱.۱ – جواز همسویی با کافران
۱۴.۱.۲ – جواز تظاهر به کفر
۱۴.۱.۳ – اطلاق آیات
۱۴.۲ – سنت
۱۴.۳ – اجماع
۱۴.۴ – سیره مسلمانان
۱۵ – احکام تقیه
۱۵.۱ – وجوب
۱۵.۲ – حرمت
۱۶ – مراتب عمل
۱۷ – گستره ادله
۱۷.۱ – دلالت بر جواز
۱۷.۲ – محدوده جواز
۱۸ – تقیه در ایام حج
۱۹ – فهرست منابع
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع

۱ – معنای لغوی و اصطلاحی

«تقیه» برگرفته از ریشه «و ـ ق ـ ی» به معنای پوشاندن،

[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۱، «وقی».

حفظ کردن،

[۲] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۶.

[۳] زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲۰، ص۳۰۴، «وقی».

پرهیز کردن

[۴] جرجانی، سید شریف، ترجمان القران، ص۲۸.

و بر حذر داشتن است

[۵] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۲.

و در اصطلاح، عبارت است از: موافقت در گفتار یا رفتار با مخالفان برای پیشگیری از زیان.

[۶] شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷.

[۷] شیخ انصاری، التقیه، ص۳۷.

[۸] رشید رضا، محمد، المنار، ج۳، ص۲۳۱.

۲ – اهمیت موضوع

مسئله تقیه از موضوعات بحث‌برانگیز است که هم متکلمان مسلمان از آن سخن گفته‌اند و هم در مباحث تفسیری و فقهی به آن پرداخته شده است. منابع فرقه‌شناسی در تبیین دیدگاه‌های کلامی فرقه‌ها و مذاهب اسلامی، دیدگاه آنان را در موضوع تقیه بیان کرده‌اند.

[۹] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ص۱۷.

[۱۰] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین ص۵۸.

[۱۱] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ص۴۵۲.

[۱۲] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ص۴۷۰.

[۱۳] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۵۹.

[۱۴] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۴۴.

[۱۵] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۵۳.

[۱۶] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۳۰.

[۱۷] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۴۳.

[۱۸] ابن ‌حزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل والاهواء و النحل، ج۱، ص۸۰.

[۱۹] ابن ‌حزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج۳، ص۶۴.

[۲۰] ابن ‌حزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج۴، ص۵.

[۲۱] ابن ‌حزم، علی بن احمد، الفصل فی الملل والاهواء و النحل، ج۴، ص ۸۱.

۳ – انواع

تقیه از جهت انگیزه، به خوفی (در موارد بیم از خطر) و مداراتی (هم‌گرایی با مخالفان) تقسیم می‌شود.

[۲۲] امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۱۷۴-۱۷۵.

[۲۳] روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، ج۱۱، ص۳۹۵.

[۲۴] مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۴۱۰.

تقسیم دیگر تقیه از لحاظ اختلاف در حکم مانند مسح بر خفین و تکتف در نماز و یا از لحاظ اختلاف در موضوع مانند رؤیت هلال است. تقیه به لحاظ مقام فتوا یا امتثال نیز درخور تقسیم‌بندی است. در مقام امتثال، یا کاری انجام و یا ترک می‌شود.

[۲۵] مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۴۶۹.

تقیه از جهت اجرا نیز به دو قسم اظهاری و کتمانی تقسیم شده است. در روش اظهاری، عقیده یا کاری در همسویی با مخالف اظهار می‌شود؛ اما در روش کتمانی، از هراس مخالف، عقیده‌ای برحق کتمان می‌گردد. برای تقیه گونه‌های دیگر نیز یاد شده است.

[۲۶] روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، ج۱۱، ص۳۹۲.

[۲۷] امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۱۷۴-۱۷۵.

[۲۸] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، ص۲۰۶-۲۳۴.

هر یک از اقسام تقیه، مشمول یکی از احکام پنج‌گانه است.

۴ – اهداف

اهداف تقیه را می‌توان مواردی از این دست شمرد: حفظ دین و جان و مال و آبرو، به دست آوردن دل‌ها، و مصلحت‌های کلی مانند وحدت مسلمانان.

۴.۱ – حفظ مذهب

هدف از تقیه کتمانی، به فرموده امام صادق (علیه‌السلام) حفظ مذهب از گزند مخالفان است.

[۲۹] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۱.

همین تقیه، جزء دین شمرده شده است.

[۳۰] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۴-۴۶۵.

برخی برآنند که اگر در پاره‌ای از روایات، «حسنه» یاد شده در برخی آیات

[۳۱] قصص/سوره۲۸، آیه۵۴.

[۳۲] فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.

به تقیه تفسیر شده،

[۳۳] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۷.

مقصود از آن، همین تقیه کتمانی است.

[۳۴] امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۱۸۵.

این‌گونه از تقیه، ترک مبارزه با حاکمان مستبد و ستمگر نیست؛ بلکه پنهان‌کاری و تغییر شیوه مبارزه است تا بهانه‌ای به دست دشمن داده نشود. تقیه و پوشش دادن شکل مبارزه و استتار اهداف و شیوه عملکرد، از اساسی‌ترین خطوط موضع‌گیری‌های امامان در برابر طاغوت‌های زمانه بوده است.

[۳۵] عمید زنجانی، عباس‌علی، مبانی‌ اندیشه سیاسی اسلام، ص۲۹۰.

از همین‌رو، منصور خلیفه عباسی، امام صادق (علیه‌السلام) را همچون استخوانی خواند که راه گلو را بسته است و نه می‌توان آن را فروبرد و نه می‌توان بیرون افکند.

[۳۶] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۱۶۷.

۴.۲ – حفظ جان و مال

هدف از تقیه خوفی، حفظ جان و مال خود یا دیگران است. بر پایه آیه ۱۰۶ سوره نحل

[۳۷] نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.

انگیزه عمار یاسر از تقیه در برابر مشرکان، حفظ جان خود بوده است.

[۳۸] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۳۰۴.

[۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۰۳.

[۴۰] ابن ‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۶۰۹.

نیز پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کار مسلمانی را که با تقیه جان خود را حفظ کرده بود، تایید فرمود.

[۴۱] صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۷، ص۶۴۲.

[۴۲] زیلعی، عبدالله بن یوسف، تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۴۷.

رسول خدا به حجاج بن علاط اجازه داد که با گفتن سخنانی بر ضد وی در مکه، جان و مال خود و خویشاوندانش را حفظ کند.

[۴۳] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۸.

[۴۴] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۹، ص۱۵۱.

[۴۵] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۶، ص۱۵۴.

اصحاب کهف نیز برای حفظ جان خود در برابر حاکمان زمانه تقیه کردند.

[۴۶] کهف/سوره۱۸، آیه۱۹-۲۰.

نیز کتمان ایمان مؤمن آل فرعون برای حفظ جان خود بوده است: «وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ اِیمَانَهُ».

[۴۷] غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.

[۴۸] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۴، ص۷۳.

[۴۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۴۳۶-۴۳۷.

[۵۰] حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۱۱۹.

گاهی تقیه برای حفظ جان دیگران نیز ضرورت دارد؛ چنان‌ که مؤمن آل فرعون با تقیه، جان حضرت موسی (علیه‌السلام) را نجات داد.

[۵۱] غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.

[۵۲] شیخ طوسی، التبیان، ج۹، ص۷۳.

[۵۳] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۳۰۹.

بر پایه روایاتی از اهل سنت

[۵۴] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۸.

[۵۵] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۹، ص۱۵۱.

[۵۶] هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۶، ص۱۵۴.

و شیعه،

[۵۷] شیخ کلیینی، الکافی، ج۷، ص۴۴۲.

[۵۸] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶۴.

[۵۹] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۵-۱۳۷.

یکی از اهداف تقیه، حفظ مال است. برخی از مفسران و فقیهان به پشتوانه احادیثی درباره لزوم حفظ اموال، تقیه را برای پیشگیری از نابودی اموال جایز دانسته‌اند.

[۶۰] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۹۴.

[۶۱] تستری، سید نورالله، الصوارم المهرقه، ص۳۱.

[۶۲] صافی، لطف الله، مجموعه الرسائل، ج۲، ص۳۵۷.

۴.۳ – حفظ مصالح اجتماعی

هدف از تقیه مداراتی، همسویی با مخالفان همکیش برای پیشگیری از اختلاف و خون‌ریزی و حفظ مصالح اجتماعی است. بر پایه روایات، در حال تقیه و مدارا با اهل تسنن، می‌توان بر پایه مذهب آنان رفتار کرد.

[۶۳] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۲۴.

از نگاه شماری از فقیهان شیعه، ملاک تقیه مداراتی همانند تقیه خوفی، حفظ جان و پیشگیری از ضرر است،

[۶۴] شیخ انصاری، المکاسب، ج۲، ص۹۹.

[۶۵] خوئی، سید ابوالقاسم، التنقیح، ج۴، ص۲۷۳.

ولی از دیدگاه بعضی، ملاک تقیه مداراتی، مصلحت کلی جامعه اسلامی و وحدت مسلمانان است، بدون آن که نگرانی از ضرر در میان باشد.

[۶۶] امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۸۵.

[۶۷] خمینی، سید مصطفی، تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۰۶.

بر پایه برخی روایات، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) باتوجه به این آیه: «ادْفَعْ بِالَّتی‌ هِیَ اَحْسَنُ فَاِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَاَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ بدی را به آن چه خود بهتر است، دفع کن! آن‌گاه کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی یکدل می‌گردد».

[۶۸] سوره فصّلت، آیه ۳۴

گاهی بر اثر مصالحی تقیه می‌کردند و آن را همانند اقامه فرائض بااهمیت می‌دانستند.

[۶۹] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۱۷.

[۷۰] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶۳.

همین مضمون در روایات اهل تسنن نیز نقل شده است.

[۷۱] متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۳، ص۴۰۷.

[۷۲] سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۵۹.

در روایات رسیده از اهل بیت: مواردی بسیار، تقیه خوانده شده‌اند که در آن‌ها، نه هراس جان در میان است و نه اضطرار؛ بلکه مصالح دیگری در میان است.

[۷۳] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۹.

بر پایه روایات اهل بیت: این‌گونه از تقیه در دوران امامت پیشوایان معصوم: بسیار جدی شمرده

[۷۴] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۹.

[۷۵] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۹.

و مدارا کردن با مردم، عاقلانه‌ترین کار دانسته شده است.

[۷۶] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۵.

[۷۷] فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج۲۶، ص۱۵۹.

[۷۸] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۳.

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چنین مدارایی به ایمان به خدا و پایمال نشدن یکی از حقوق مردم مشروط شده است.

[۷۹] ابن ‌شعبه‌ حرانی، حسن بن علی، تحف‌ العقول‌، ص۴۲.

از مسائلی که در گذر تاریخ تشیع، مورد توجه فقیهان امامی بوده، تعامل شیعیان با اهل سنت به ویژه در ایام حج بوده است. با وجود این، مؤلف کتاب جواهر از سهل‌انگاری در طرح این مباحث گلایه کرده و پژوهش در این موضوعات را ضروری دانسته است. برای نمونه، وی پس از طرح این پرسش که اگر روزی در باور شیعه ترویه باشد و حاکم اهل سنت آن را روز عرفه اعلام کند، شیعه چه وظیفه‌ای دارد، این را از موارد تقیه دانسته و با توجه به ادله نفی عسر و حرج، مجزی بودن عمل بر اساس حکم حاکم سنّی را بعید ندانسته؛ ولی در پایان گفته است: نباید احتیاط کنار گذاشته شود.

[۸۰] نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۲.

۵ – تقیه در امت‌های پیشین

بر پایه برخی آیات قرآن، انواع تقیه در میان امت‌های پیشین از سوی پیامبران و مؤمنان نیز پیشینه دارد:

۵.۱ – حضرت ابراهیم

در روایتی، رفتار حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) از باب تقیه شمرده شده که با نگاه به ستارگان، به مشرکان گفت: من بیمارم. «فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ• فَقالَ اِنِّی سَقیمٌ»

[۸۱] صافات/سوره۳۷، آیه۸۸-۸۹.

[۸۲] شیخ کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۴۲.

این از آن‌رو است که او بیماری جسمی نداشت.

[۸۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۳، ص۴۵.

[۸۴] شیخ طوسی، التبیان، ج۸، ص۵۱۰.

[۸۵] بحرانی، سید‌هاشم، تفسیر البرهان، ج۳، ص۱۸۷.

شماری از مفسران اهل سنت، ‌ اظهار بیماری ابراهیم (علیه‌السلام) را به پشتوانه روایتی، جزء دروغ‌های درخور توجیه وی به شمار آورده‌اند.

[۸۶] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص۵۰۹.

[۸۷] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۳۴۲.

اما بر پایه روایتی از امام صادق (علیه‌السلام)

[۸۸] شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۱۰.

و نیز به گفته مفسران شیعی

[۸۹] شیخ طوسی، التبیان، ج۸، ص۵۱۰.

[۹۰] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۱۶، ص۲۰۵.

[۹۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۳۱۶.

و برخی از مفسران اهل سنت،

[۹۲] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۹.

[۹۳] آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۲، ص۹۸.

[۹۴] زحیلی، وهبه، المنیر، ج۲۳، ص۱۱۲.

او نه دروغ گفته و نه بیمار بوده؛ بلکه رفتارش از باب توریه بوده، یعنی از گفته خود مقصودی جز معنایی داشته که شنونده می‌فهمیده است. این نوعی تقیه به شمار می‌رود.

۵.۲ – حضرت یوسف

بر پایه آیه ۷۰ سوره یوسف،

[۹۵] یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.

برادران حضرت یوسف (علیه‌السلام) هنگام سفر به مصر، دزد خوانده شدند. در این‌میان، برخلاف واقع، اعلام شد که پیمانه شاهی گم شده است، با این‌که به تدبیر خداوند، یوسف (علیه‌السلام) آن را در بار بنیامین نهاده بود.

[۹۶] یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰- ۷۶.

بر پایه روایات، این کار یوسف مصداق تقیه

[۹۷] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۸۴.

[۹۸] بحرانی، سید‌هاشم، تفسیر البرهان، ج۳، ص۱۸۴.

[۹۹] حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.

و طبق روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) از باب توریه بوده

[۱۰۰] شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۱۰.

و به گفته شماری از مفسران، در اتهام دزدی به برادران، مصلحتی مهم‌تر در میان بوده است.

[۱۰۱] علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۲۲.

۵.۳ – حضرت هارون

مخالفت نکردن آشکار ‌هارون (علیه‌السلام) با گوساله‌پرستی شماری از بنی‌اسرائیل در غیاب موسی (علیه‌السلام)

[۱۰۲] طه/سوره۲۰، آیه۹۲-۹۴.

از نگاه شماری از مفسران اهل سنت، از باب تقیه بوده است.

[۱۰۳] ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج۱۶، ص۲۹۳.

او برای حفظ وحدت

[۱۰۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۴۴.

[۱۰۵] ابو حیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج۷، ص۳۷۵.

[۱۰۶] علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۹۴.

و پیشگیری از خون‌ریزی، با گوساله پرستان مخالفت نکرد و با آنان مدارا نمود

[۱۰۷] فیض کاشانی، الصافی، ج۳، ص۳۱۷.

تا موسی (علیه‌السلام) از میقات برگردد.
البته پیامبران هرگز در ابلاغ رسالت و بیان احکام تقیه نکرده‌اند

[۱۰۸] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲۴، ص۴۵.

[۱۰۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۱۶۵.

؛ بلکه تقیه ایشان برای مصالح دیگر

[۱۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۴۰۲.

[۱۱۱] آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۳، ص۱۲۵.

و تنها تغییر در روش تبلیغ بوده است؛ زیرا به فرموده قرآن کریم، از ویژگی‌های پیامبران آن است که از غیر خدا در تبلیغ رسالت خداوند بیم ندارند.

[۱۱۲] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۹.

شاهد این سخن، گزارش قرآن از کشته شدن شمار بسیاری از پیامبران به سبب انجام رسالتشان است.،

[۱۱۳] بقره/سوره۲، آیه۶۱.

[۱۱۴] آل عمران/سوره۳، آیه۲۱.

[۱۱۵] آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.

[۱۱۶] مائده/سوره۵، آیه۷۰.

۵.۴ – مؤمن آل فرعون

مؤمن آل فرعون از کسانی بود که از هراس جان، ایمان خود را از فرعونیان کتمان ‌کرد و با توسل به تقیه

[۱۱۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۰.

[۱۱۸] کاشانی، فتح‌الله، منهج الصادقین، ج۸، ص۱۴۲.

[۱۱۹] ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج۲۴، ص۱۲۸.

هم مانع قتل موسی (علیه‌السلام) شد و هم جان خود را حفظ کرد.

[۱۲۰] غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.

[۱۲۱] غافر/سوره۴۰، آیه۴۵.

۵.۵ – اصحاب کهف

اصحاب کهف در شمار مؤمنانی بودند که عقیده قلبی خود را از حاکمان زمانه پنهان ‌کردند

[۱۲۲] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۳۳.

[۱۲۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۵، ص ۱۴۵.

[۱۲۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۸.

[۱۲۵] علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۲۵۳.

[۱۲۶] علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص ۲۸۴.

و پس از اعلان ایمان خود در برابر مشرکان قیام نمودند و در پی برخاستن از خواب عمیق، کسی را که برای فراهم کردن غذا به شهر فرستادند، برای مصون ماندن از حاکمان، به پنهان‌کاری سفارش کردند.

[۱۲۷] کهف/سوره۱۸، آیه۱۹-۲۰.

[۱۲۸] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۴۶.

[۱۲۹] بغوی، حسین بن مسعود، تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۸۵.

[۱۳۰] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۵۹.

به فرموده امام صادق (علیه‌السلام)، هیچ کس به‌ اندازه اصحاب کهف تقیه نکرده؛ زیرا تا وقت گشایش، تقیه کرده‌اند.

[۱۳۱] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۸.

[۱۳۲] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۲۳.

[۱۳۳] بحرانی، سید‌هاشم، تفسیر البرهان، ج۳، ص۶۱۴.

در روایتی، پوشیده نگاه داشتن ایمان ابوطالب به رفتار اصحاب کهف تشبیه شده است.

[۱۳۴] شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸.

[۱۳۵] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸۱.

۵.۶ – پیامبر اسلام

در دوره اسلامی نیز پیامبر و مسلمانان گاهی برای حفظ جان و مصالح دیگر، تقیه کردند. از آیه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْـرِکینَ»

[۱۳۶] حجر/سوره۱۵، آیه۹۴.

برمی‌آید که دعوت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در آغاز بعثت، به سبب هراس از مشرکان، پنهانی بوده است.

[۱۳۷] ثعلبی، احمد بن محمد، تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۵۵.

[۱۳۸] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۱۵۲.

[۱۳۹] مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، ج۱۴، ص۴۷.

نیز آیه ۲۵ سوره فتح

[۱۴۰] فتح/سوره۴۸، آیه۲۵.

نشان می‌دهد که برخی مؤمنان پیش از فتح مکه از هراس مشرکان ایمان خود را پنهان می‌کردند.

[۱۴۱] ابن ‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۰۸.

[۱۴۲] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۸۵.

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گاهی در برابر برخی افراد تازه‌مسلمان، تقیه مداراتی داشته ‌است. برای نمونه، عایشه نقل کرده که مردی اجازه گرفت تا نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آید. ایشان با اشاره به بداخلاقی او اجازه ورود داد و بر خلاف انتظار، با نرمی و مدارا با او برخورد کرد. آن‌گاه که علت را جویا شدند، توضیح داد که رفتارش به سبب هراس از بدزبانی او بوده است.

[۱۴۳] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۷، ص۸۶، ۱۰۲.

گفتنی است که بر خلاف گفته شماری از مفسران اهل سنت در سبب نزول آیه ۶۷ سوره مائده

[۱۴۴] مائده/سوره۵، آیه۶۷.

[۱۴۵] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۴۰۰.

تقیه ایشان کتمانی نبوده و نسبت دادن آن به شیعه، سخنی سست است.

[۱۴۶] امین، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۲۸.

۵.۷ – سیره مسلمین

با توجه به آیات تقیه و روایات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در زمینه سازگاری و مدارا با مردم و شکیبایی در برابر رفتارهای آزار دهنده،

[۱۴۷] صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۸، ص۵۶۴.

[۱۴۸] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۱۰۹.

[۱۴۹] متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱، ص۱۴۲.

عمل به تقیه در شمار سیره پایدار مسلمانان بوده است. برخی نویسندگان شماری از صحابه، تابعان، محدثان، و فقیهان را با استنادات تاریخی نام برده‌اند که در دوره‌های مختلف تاریخی، روش تقیه را پیش گرفته‌اند.

[۱۵۰] عمیدی، ثامر، واقع التقیه عند المذاهب، ص۲۶-۳۶.

[۱۵۱] شنتناوی، احمد، جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۶۹-۸۰.

برای نمونه، ابوبکر هنگامی که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در هجرت به مدینه همراهی می‌کرد، برای ناشناخته ماندن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، وقتی از ابوبکر می‌پرسیدند که کجا می‌رود و همراهش چه کسی است، پاسخ می‌داد که دنبال گمشده‌ای است. او پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را راهنمای خود معرفی می‌کرد.

[۱۵۲] ابن ‌سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص ۲۳۳.

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز رفتار او را تقریر کرد. این کار را جز تقیه چیز دیگر نمی‌توان شمرد.

[۱۵۳] عاملی، سید محسن، الشیعه بین الحقائق و الاوهام، ص۱۸۸.

عمار یاسر هنگامی که زیر شکنجه سخت مشرکان قرار گرفت، برای حفظ جانش تقیه کرد.

[۱۵۴] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۴، ص۱۲۲.

[۱۵۵] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۷۴.

نمونه دیگر، موضوع خلق قرآن در زمان حکومت مامون است که به «قضیه محنت» معروف شد.

[۱۵۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۲۰۱-۲۰۶.

احمد حنبل بار اول که از سوی حکومت فراخوانده شده بود، عقیده قلبی خود را کتمان کرد

[۱۵۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۲۰۱.

؛ ولی پس از رفع سختگیری می‌گفت: «اگر کسی بگوید قرآن کلام خدا است و سپس آن را مخلوق نداند، کافر است.»

[۱۵۸] ابن ‌ابی‌یعلی، محمد بن محمد، طبقات الحنابله، ج۱، ص۶۳.

۶ – تقیه در فرقه‌های اسلامی

در میان فرقه‌های اسلامی، شهرت دارد که شیعیان امامی تقیه را پذیرفته و به آن عمل کرده‌اند. علت تمایز یافتن شیعه از دیگر فرقه‌های اسلامی در مسئله تقیه، ابتلای امامان و پیروان آن‌ها در دوران حاکمان ستمگر به انواع فشارها و سختگیری‌ها بوده

[۱۵۹] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۴.

[۱۶۰] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۳.

[۱۶۱] ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبین.

و آن‌ها چاره‌ای جز عمل به تقیه نداشته‌اند.

[۱۶۲] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، ص۶۹-۱۳۴.

حسن امین گزارشی کوتاه از این رفتار را در دوره‌های گوناگون آورده است.

[۱۶۳] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۷۲-۷۴.

برخی با اشاره به بهره‌گیری از روش‌هایی همانند تقیه میان ملت‌ها، برای حفظ جان خود در مقام دفاع از شیعه به سبب عمل به تقیه برآمده‌اند و عقیده شیعه را امری عقلایی می‌دانند.

[۱۶۴] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۵، ص۴۲۲.

۶.۱ – تمایز شیعه با دیگران

تقیه‌ای که شیعه به آن باور دارد، امری فطری و غریزی و عقلایی است. هر انسانی هرگاه با خطری جدی روبه‌رو شود، به این شیوه رفتار می‌کند. از آنجا که احکام شریعت اسلام بر خلاف فطرت و عقل نیست، بهره‌گیری از تقیه را در جای خود پذیرفته است.

[۱۶۵] آل کاشف الغطاء، محمدحسین، اصل الشیعه و اصولها، ص۳۱۵.

شیعه برای حفظ موجودیت خود چاره‌ای جز تقیه نداشته است.

[۱۶۶] عاملی، سید محسن، الشیعه بین الحقائق و الاوهام، ص۱۹۹.

از این‌رو، در منابع حدیثی به جنبه‌های گوناگون تقیه توجه شده است.

[۱۶۷] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۷-۲۲۴.

[۱۶۸] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۷۵.

[۱۶۹] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۹۳.

۶.۲ – منابع شیعی

از سده دوم ق. تا دوران معاصر، دانشوران و فقیهان شیعی در ابواب گوناگون فقهی به مناسبت، به موضوع تقیه پرداخته‌اند و برخی رساله‌های مستقل را در این موضوع نگاشته‌اند.

[۱۷۰] اقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۴، ص۴۰۳-۴۰۵.

نجاشی شماری از آنان، از جمله حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار، محمد بن مفضل، محمد بن مسعود عیاشی، و شیخ صدوق را در این شمار نام برده است.

[۱۷۱] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ص۵۸.

[۱۷۲] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ۲۵۳.

[۱۷۳] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ۳۳۹.

[۱۷۴] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ۳۵۰.

[۱۷۵] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ۳۹۲.

[۱۷۶] احمد بن علی، نجاشی، رجال النجاشی، ۳۹۶.

محقق کرکی،

[۱۷۷] محقق کرکی، رسائل الکرکی، ج۲، ص۸.

شیخ انصاری

[۱۷۸] شیخ انصاری، التقیه.

و از فقیهان معاصر، امام خمینی

[۱۷۹] امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۱۷۵.

از کسانی هستند که رساله‌ای جداگانه درموضوع تقیه نگاشته‌اند.

[۱۸۰] اقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۴، ص۴۰۳-۴۰۵.

شهید اول در القواعد و الفوائد بابی را درباره تقیه گشوده است.

[۱۸۱] شهید اول، القواعد و الفوائد، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۸.

افزون بر مقالاتی در دانشنامه‌های اسلامی و تخصصی،

[۱۸۲] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۶۹.

[۱۸۳] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، ص۷۷.

[۱۸۴] سید جوادی، علی اصغر، دائره المعارف تشیع، ج۵، ص۳۸.

برخی به‌گونه مستقل کتابی در این زمینه نگاشته‌اند.

[۱۸۵] عمیدی، ثامر، واقع التقیه.

[۱۸۶] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط.

۶.۳ – اسماعیلیه

اسماعیلیان، از فرقه‌های شیعی، نیز تقیه را مشروع می‌دانند

[۱۸۷] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۴.

[۱۸۸] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۸۶.

[۱۸۹] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۱۶۲.

[۱۹۰] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۴۶.

[۱۹۱] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۴۸۷.

[۱۹۲] دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص۵۳۱.

و برای صیانت خود به این روش عمل می‌کنند. برای نمونه، اسماعیلیان باور دارند که به سبب بیم از بنی‌عباس، وانمود شد که اسماعیل بن جعفر درگذشته است.

[۱۹۳] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۲۲۶.

نیز زیدیه گر چه گویا خود را مخالف تقیه می‌شمارند و امامیان را مورد طعن قرار می‌دهند؛ در عمل به آن پایبند بوده‌اند

[۱۹۴] عاملی، سید محسن، الشیعه بین الحقائق و الاوهام، ص۷۷.

[۱۹۵] سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۷، ص۴۷۳.

و برخی از آنان توسل به تقیه را برای حفظ جان واجب می‌دانند.

[۱۹۶] عشی، احمد بن قاسم، البحر الزخار، ج۱، ص۲۱۶.

[۱۹۷] مرتضی، احمد، شرح الازهار، ج۴، ص۵۳۰.

برای نمونه، امام یحیی بن حمزه نماز خواندن عبدالله بن عمر و انس را پشت سر حجاج به علت بیم از او موجه می‌داند.

[۱۹۸] علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ج۳، ص۴۶۰.

۶.۴ – زیدیه

زیدیه پس از استقرار در یمن نیز از روش تقیه استفاده می‌کنند.

[۱۹۹] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۷۷.

البته از دیدگاه زیدیه، تقیه برای پیامبران مجاز نیست.

[۲۰۰] عشی، احمد بن قاسم، البحر الزخار، ج۱، ص۲۱۶.

۶.۵ – اهل سنت

در دوره‌هایی نیز شماری از اهل سنت ناچار به تقیه شده‌اند؛ چنان‌که مالک روایات خود از امام صادق (علیه‌السلام) را در روزگار بنی‌امیه از هراس روایت نمی‌کرد؛ ولی در دوره بنی‌عباس روایت می‌نمود.

[۲۰۱] عاملی، سید محسن، الشیعه بین الحقائق و الاوهام، ص۱۸۹.

در برخی دوره‌های تاریخی که شیعیان دارای حاکمیت نسبی بوده‌اند، اهل سنت راه تقیه را پیش گرفتند. همین وضعیت باعث شده تا در شیعه یا سنی بودن برخی دانشوران اختلاف پدید آید. آن‌گاه که مسلمانان‌ اندلس در حال ضعف بودند، یکی از فقیهان اهل سنت روش تقیه را به آنان سفارش کرد. ابن تیمیه که به شیعه به سبب باورشان به تقیه، سخت حمله کرده، خود، نزد حاکم مغول تقیه ورزید.

[۲۰۲] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۷۷.

۶.۶ – خوارج

خوارج نیز گرچه به مخالفت با تقیه اشتهار یافته‌اند؛ از منابع فرقه‌شناسی برمی‌آید که فرقه‌های خوارج در جواز بهره‌گیری از تقیه بر یک نظر نیستند.

[۲۰۳] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۵، ص۴۲۰.

نافع بن ازرق، پیشوای ازارقه، آن را جایز نمی‌داند. نجده بن عویمر، پیشوای نجدیه، با استناد به آیات تقیه، آن را مجاز می‌داند.

[۲۰۴] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۸۷-۸۹.

[۲۰۵] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۴.

[۲۰۶] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵.

[۲۰۷] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص ۱۳۷.

در این میان، صُفریه، یعنی پیروان زِیاد بنِ صفر، برآنند که تقیه در گفتار واجب است، نه در رفتار.

[۲۰۸] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص ۱۵۹.

اصطلاح «دار تقیه» و «دار علانیه» از ابداعات خوارج است.

[۲۰۹] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۵۹.

خوارج همچنین در موارد و احکام تقیه اختلاف نظر بسیار دارند.

[۲۱۰] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۹۲-۹۳.

[۲۱۱] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۹۷.

[۲۱۲] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱.

[۲۱۳] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۰۶.

[۲۱۴] بغدادی، عبد القاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۵۳.

[۲۱۵] بغدادی، عبد القاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۵۸.

[۲۱۶] بغدادی، عبد القاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ص۲۳۷.

[۲۱۷] اسفرایینی، شاهفور بن طاهر، التبصیر فی الدین، ص۵۷-۶۰.

۶.۷ – وهابیت

وهابیان در موضوع تقیه بر شیعیان خرده می‌گیرند؛ ولی عبدالوهاب و پیروان او بر خلاف عقیده خود درباره لزوم تخریب مشاهد مشرفه، از تخریب قبه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به علت بیم از مخالفت دیگر مسلمانان خودداری کردند.

[۲۱۸] بیاتی، صباح‌علی، لا تخونوا الله و الرسول، ص۱۶۸-۱۶۹.

به گفته کاشف‌الغطاء، نباید شیعیان را سرزنش نمود که به سبب گرفتاری به شرایط محنت‌آمیز ناچار بوده تقیه کند؛ بلکه کسانی باید سرزنش شوند که چنین وضع سختی را برای آنان پدید آوردند.

[۲۱۹] آل کاشف الغطاء، محمدحسین، اصل الشیعه و اصولها، ص۳۱۶.

به گفته برخی، مخیر کردن کافران در دارالاسلام میان اسلام و شمشیر و جزیه، نشان می‌دهد که اسلام، تقیه از سوی آن‌ها را نیز پذیرفته است؛ زیرا بسیار رخ می‌دهد که افرادی برای حفظ جان و مال خود تظاهر به اسلام کنند.

[۲۲۰] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۷۱.

۷ – مصلحت‌سنجی در تقیه

تقیه حکمی ثانوی و نسبی است. بنابراین، نمی‌تواند همیشه و در تمام موارد، با سایر احکام تعارض یابد. در تزاحم تقیه با تکلیف دیگر، به حکم عقل، هر یک مصلحت مهم‌تر و بیشتری داشته باشد، مقدم می‌گردد. در صورتی که حفظ امر مهم‌تر فقط با شیوه تقیه ممکن باشد، عقل عملی به حسن ِتقیه حکم می‌کند.

[۲۲۱] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، ص۱۴۳.

ملاک تقیه، دفع ضرر بیشتر با ترک امر دارای ضرر کمتر است.

[۲۲۲] مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۳۷۴.

تقیه دارای شرایطی برای مشروعیت است و همواره مصلحت اسلام و مسلمانان در نظر گرفته می‌شود.

[۲۲۳] شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۱۱۸.

[۲۲۴] سبحانی، جعفر، اضواء علی عقائد الشیعه، ص۴۲۲-۴۲۳.

تساهل در امر تقیه هرگز پذیرفتنی نیست؛ چنان‌که به نظر برخی، عبارت «وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ» که در پایان آیه ۲۸سوره آل عمران

[۲۲۵] آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.

آمده، هشدار به عدم تساهل در امر تقیه است.

[۲۲۶] ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، ج۳، ص۷۵.

بنابراین، نمی‌توان به بهانه تقیه، احکام اولی دیگر مانند وجوب تبلیغ دین و بیان حقایق، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، و مانند آن‌ها را ترک کرد.

۸ – شبهه نفاق و دروغگویی

برخی برآنند که فرد تقیه کننده، عقیده خود را که بر حق می‌داند، پنهان می‌کند و خلاف آن را در گفتار یا رفتار آشکار می‌سازد و بدین سان، به نفاق و دروغ تن می‌دهد که عقلاً و شرعاً قبیح است.

[۲۲۷] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۱، ص۶۸.

[۲۲۸] کاردان، غلام‌رضا، الرد علی شبهات الوهابیه، ص۲۷.

در پاسخ به این شبهه، می‌توان گفت که تقیه با نفاق و دروغ تفاوت ماهوی دارد. منافق دارای کفر باطنی است و آن را برای ضربه زدن و ایجاد اختلاف پنهان می‌کند؛ ولی تقیه‌کننده ایمان دارد و در مواردی برای رعایت مصلحت، مانند حفظ وحدت و مدارا با مخالفان، آن را پنهان می‌کند. تقیه اظهار خلاف امر حقی است که از روی ترس در دل پنهان داشته؛ اما اگر امر پنهان شده باطل باشد، نفاق رخ می‌دهد.

[۲۲۹] شیخ طوسی، التبیان، ج۲، ص۴۳۴.

از دیدگاه قرآن، نفاق به معنای کتمان کفر و اظهار دروغین ایمان است.

[۲۳۰] منافقون/سوره۶۳، آیه۱.

بنابراین، هر مخالفت ظاهر با باطن را نمی‌توان نفاق نامید.

[۲۳۱] سبحانی، جعفر، مع الشیعه، ص۷۶.

قرآن کریم از مؤمن آل فرعون با وجود کتمان ایمان خود، به «رجل مؤمن» یاد می‌کند

[۲۳۲] غافر/سوره۴۰، آیه۲۸.

و عمار یاسر را نیز با آن‌که بر خلاف عقیده قلبی‌اش اظهار کفر کرد، مؤمن می‌شمارد.

[۲۳۳] نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.

[۲۳۴] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۳۰۴.

[۲۳۵] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۷۴.

پیامبر نیز تقیه عمار را برای حفظ جان خود تایید فرمود.

[۲۳۶] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۷، ص۳۰۴.

[۲۳۷] جصاص، حمد بن علی، احکام القرآن، ج۲، ص۱۳.

[۲۳۸] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۸۰.

سرخسی حنفی با استناد به همین سخن، تقیه را روا دانسته و تشابه آن را با نفاق انکار کرده است.

[۲۳۹] سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲۴، ص۸۳.

وانگهی در تقیه، هراس از دشمن دیده می‌شود؛ ولی در نفاق هراس راه ندارد، بلکه منافق در صدد فریب است. درباره شبهه دروغ‌گویی در حالت تقیه، پاسخ این است که عمل به تقیه در تمام موارد، مصداق دروغ گفتن نیست.

[۲۴۰] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، ص۱۶۳.

وانگهی دروغ‌گویی در صورتی قبیح است که دارای مفسده باشد و اگر مصلحتی بالاتر از راست‌گویی در دروغ باشد، گفتن دروغ جایز است؛ چنان‌که برخی اهل سنت در حال تقیه، دروغ بر اساس مصلحتی مانند اصلاح ذات البین و در حال جنگ را مجاز دانسته‌اند.

[۲۴۱] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۹.

[۲۴۲] ابن حزم، علی بن احمد، الفِصَل، ج۱، ص۷۹-۸۰.

تقیه با حکم امر به معروف و نهی از منکر که از احکام اولیه است، نیز تعارض ندارد؛ زیرا در بسیاری از موارد، تقیه در برابر امر به معروف و نهی از منکر، کارآیی خود را از دست می‌دهد. باید در نظر داشت که مصلحت‌سنجی ملاک مشروعیت تقیه است و در صورتی مشروع به شمار می‌رود که مصلحت آن بالاتر از مصلحت امر به معروف و مهم‌تر از فوت مفسده در صورت کتمان حقایق دینی باشد..

[۲۴۳] صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، ص۱۶۸-۱۶۹.

تقیه خوفی بیشتر در امور جزئی و شخصی و در مورد هراس در جان و مال است. اما در امور کلی که از چارچوب هراس بیرون است، تقیه امکان ندارد. برای نمونه، تالیفات شیعی بر اساس تقیه تدوین نشده‌اند. بنابراین، نمی‌توان گفت آثار شیعیان به سبب اعتقاد آنان به تقیه، قابل اعتماد نیست. اگر آنان در حال تقیه بودند، می‌توانستند ننویسند؛ زیرا کسی آنان را به نوشتن ناچار نکرده است.

[۲۴۴] سبحانی، جعفر، مع الشیعه الامامیه، ص۹۴-۹۵.

۹ – تقیه در روایات شیعه

در روایات هم مشروعیت تقیه و هم اهداف و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.