پاورپوینت کامل تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
تغییر قبله
تغییر قبله، یکی از مهمترین وقایع صدر اسلام که در ماه رجب سال دوم هجری قمری روی داد و قبله مسلمانان که نماد توحید و مایه وحدت و دوری از تفرق امت اسلامی است از بیتالمقدس به خانه کعبه تغییر یافت.
پس از هجرت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه منوره، از سال اول تا نیمه رجب سال دوم هجری، به مدت هفده ماه، پیامبر اسلام و سایر مسلمانان به سوی بیتالمقدس نماز میگزاردند. اما پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در برابر سرزنش و تفاخر یهود، منتظر رسیدن حکم تغییر قبله بود، در حالی انتظارش به سر رسید که قرآن کریم آن لحظات را چنین توصیف میکند: «قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضَاهَا…؛
[۱] بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.
نگاههای معنادار تو را به آسمان میبینم و تو را به سوی قبلهای که رضایتت را جلب کند برمیگردانیم».
دستور تغییر قبله در حالی به پیامبر ابلاغ گردید که ایشان، دو رکعت از نماز ظهر را در مسجد بنیسالم به سوی بیتالمقدس خوانده بودند، در اینحال جبرئیل امین نازل شد و بازوان پیامبر را گرفته و حضرت را به سوی خانه کعبه برگرداند. زنان و مردانی هم که در مسجد به پیامبر اقتدا کرده بودند، از حضرت پیروی کردند و به طرف کعبه برگشتند و دو رکعت آخر را به سوی کعبه خواندند. از آن روز، کعبه به عنوان قبله مستقل مسلمانان اعلام گردید. این مسجد هماکنون نیز در شهر مدینه باقی است و به مسجد ذوقبلتین (دو قبلهای) معروف است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – گفتاری در تغییر قبله
۲.۱ – چگونگی تغییر قبله
۲.۲ – تغییر قبله در روایات
۲.۳ – زمان تغییر قبله
۲.۴ – مکان تغییر قبله
۲.۵ – مسجد قبلتین
۳ – دلائل قبله قرار گرفتن بیتالمقدس
۴ – علل تغییر قبله
۴.۱ – آزمودن مسلمانان
۴.۲ – جلب رضایت اعراب
۴.۳ – تعیین مرزهای اعتقادی مسلمانان
۵ – واکنش دشمنان اسلام
۶ – بحث تفسیری
۶.۱ – آیات مربوط به تغییر قبله
۶.۲ – مفهوم آیات
۶.۳ – بزرگترین حادثه دینی
۶.۴ – فواید تغییر قبله
۶.۵ – خبر غیبی از اعتراض یهود
۶.۶ – پاسخ به اعتراض یهود
۶.۷ – گفتار سفیهان
۶.۸ – علت ذکر مشرق و مغرب
۶.۹ – مراد از امت وسط
۶.۹.۱ – وسط بهمعنای میان دو طرف
۶.۹.۲ – وسط بهمعنای ترک دنیا
۶.۹.۳ – وسط بهمعنای اعتدال
۶.۱۰ – مراد از شاهدین امت
۶.۱۱ – حقیقت قرآنی شهادت
۶.۱۱.۱ – آیات مربوط به شهادت
۶.۱۱.۲ – شهادت ظاهری و باطنی
۶.۱۱.۳ – معنی شهادت در قرآن
۶.۱۱.۴ – معنی شهید بودن امت
۶.۱۱.۵ – سوال از شاهد بودن مومنین
۶.۱۱.۶ – برگزیدگان از شهداء
۶.۱۱.۷ – معنای صحیح امت وسط
۶.۱۱.۸ – عمومی بودن شهادت بر اعمال
۶.۱۲ – سوال و جواب از علم الهی
۶.۱۳ – غرض از تغییر قبله
۶.۱۴ – مختص بودن قبله بر مسلمین
۶.۱۵ – انتظار پیامبر بر تغییر قبله
۶.۱۶ – منظور از شطر مسجدالحرام
۶.۱۷ – دیدگاه اهل کتاب از تحویل قبله
۶.۱۸ – نهی از تبعیت اهل کتاب
۶.۱۹ – اعتباری بودن قبله
۶.۲۰ – معنای رو کردن به مسجدالحرام
۶.۲۱ – فواید حکم قبله
۶.۲۱.۱ – فایده اول
۶.۲۱.۲ – فایده دوم و سوم
۶.۲۲ – بشارت مستفاد از آیه تحویل قبله
۶.۲۳ – منت بودن ارسال رسول
۶.۲۴ – معنای تزکیه در آیه
۷ – بحث روایی
۷.۱ – سرزنش یهودیان
۷.۲ – اثبات تبلیغ انبیاء
۷.۳ – شهادت دادن پیامبر بر امتش
۷.۳.۱ – کیفیت شهادت
۷.۳.۲ – برتری امت پیامبر بر سایرین
۷.۳.۳ – شهادت پیامبر بر امت
۷.۴ – تغییر قبله و امتحان امت
۷.۵ – تغییر قبله و مفهوم ایمان
۷.۶ – آگاهی اهل کتاب از پیامبر
۸ – پانویس
۹ – منبع
۱ – مقدمه
تغییر قبله و مسائل پیرامون آن همواره از جمله مواردی بوده که علما و دانشمندان در طول تاریخ بدان پرداخته، دلائلی را برای این امر برشمردهاند. در باب چرایی تغییر قبله، قرآن کریم در آیات ۱۳۸ تا ۱۵۰ سوره بقره بدان مفصل پرداخته، پاسخهای قاطع و مستدلی در این باب ارائه نموده است. علاوه بر آیات قرآن، دلائلی نیز از سوی برخی مورخان و سیرهنگاران ارائه گردیده که در این مقاله به تعدادی از این موارد اشاره شده است.
۲ – گفتاری در تغییر قبله
از آغازین روزهای بعثت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه و از پس وجوب نماز، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سوی خداوند، فرمان یافت تا بیتالمقدس را قبله خویش قرار داده به سوی آن نماز بگذارد. ایشان در مدت حضور سیزده سالهشان در مکه و نیز اوایل ورودشان به مدینه که برخی مدت آن را شانزده،
[۲] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۲، ص۱۷۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۷، چاپ دوم.
[۳] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸، چاپ دوم.
[۴] ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲، چاپ اول.
هفده،
[۵] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف فی شرح السیره النبویه، ج۴، ص۳۵۱، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲، چاپ اول.
[۶] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۲، ص۱۷۸.
[۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ص۱۸۶.
[۸] ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۴۰.
هجده
[۹] دیار بکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۶۷، بیروت، دارصادر.
[۱۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۴۱۶، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷، چاپ دوم.
[۱۱] ابن حزم، جوامع السیره النبویه، ص۸۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا.
[۱۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۵، بیروت، دار صادر-داربیروت، ۱۹۶۵.
یا نوزده ماه
[۱۳] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۵، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳.
[۱۴] صالحی، محمد یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، ج۱۲، ص۵۶، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴، چاپ اول.
برشمردهاند، همواره به سوی این مکان مقدس نماز میگذاردند.
۲.۱ – چگونگی تغییر قبله
در برخی منابع روایی نقل (اشاره) شده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا زمانی که در مکه حضور داشتند، به سوی بیتالمقدس نماز میخواندند، اما با اینحال با توجه به موقعیت جغرافیایی مکه حتیالامکان طوری نماز میخواندند که همزمان هم به سمت کعبه و هم به سوی بیتالمقدس قرار گیرند، اما پس از هجرت به مدینه، به لحاظ موقعیت جغرافیایی مدینه، این امکان وجود نداشت از اینرو پشت به کعبه و رو به سوی بیتالمقدس نماز میگزاردند.
[۱۵] کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۸۶، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۵.
این روایات با منقولات تاریخی نیز تایید و تاکید میشود، نقل است که “ابوجهل” به قصد کشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سنگی برداشت و منتظر نشست تا خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طبق معمول، بین «رکن یمانی» و «حجرالاسود» نماز بگزارد تا…
[۱۶] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۱، ص۴۰۹.
[۱۷] ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۹۸.
همچنین روایت شده مردی تاجر به نام “عفیف” در اوایل بعثت در «مکه» نماز گزاردن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به سمت کعبه دیده است.
[۱۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۱۱.
[۱۹] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴.
[۲۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۷.
قبله قرار گرفتن بیتالمقدس، پس از هجرت، دستاویزی برای یهودیان مدینه قرار گرفته پیوسته اسباب شماتت و ایذاء رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را فراهم میآوردند. آنان قبله قرار دادن بیتالمقدس را نشان وابستگی مسلمانان به یهود دانسته آن را نشان تبعیت مسلمانان از یهودیان میدانستند.
[۲۱] ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۵۰.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این ایرادات و عیبجوییهای یهود غمگین شده در دل شب از منزل خارج شدند، ایشان به آسمان نگاه میکردند و منتظر امر خداوند تبارک و تعالی در این مورد بودند.
[۲۲] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۴.
[۲۳] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۴.
فردای آن روز که حضرت برای اقامه نماز ظهر در مسجد بنیسالم حاضر شده بودند، پس از به جا آوردن دو رکعت از نماز ظهر جبرئیل نازل شد و بازوی حضرت را گرفته به سوی کعبه برگرداند، مسلمانان نیز به تبعیت از حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو سوی کعبه ایستادند و ادامه نماز ظهر را به سمت کعبه به جای آوردند.
[۲۴] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۶۳.
[۲۵] شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۴، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم.
سپس آیه نازل شد: «قد نری تقلّب وجهک فی السّماء فلنولّینّک قبله ترضاها فولّ وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولّوا وجوهکم شطره و انّ الّذین اوتوا الکتاب لیعلمون انّه الحق من ربّهم و ما اللّه بغافل عمّا یعملون؛ ما توجه تو را به آسمان (بانتظار وحی و تغییر قبله) بنگریم و البته روی تو را به قبلهای که بدان خشنود شوی بگردانیم، پس رو کن به طرف مسجدالحرام و شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید (در نماز) روی بدان جانب کنید و بدرستی که اهل کتاب به خوبی میدانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانب خداست (نه به دلخواه کس) و خداوند از کردار (ناپسند) آنها غافل نیست».
۲.۲ – تغییر قبله در روایات
یک نقل تاریخی حکایت از آن دارد که حکم تغییر قبله در وسط نماز ابلاغ شد و نمازگزاران دو رکعت از نماز ظهر را به سوی بیت المقدس و دو رکعت بعدی را به سوی کعبه خواندند. تصور گردش در میانه نماز قدری دشوار به نظر میرسد، گرچه ممکن است تصور کرد که هم گردش نود درجهای بوده و هم انتقال از موضعی به موضع دیگر.
در روایتی که ابن نجّار نقل کرده، آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به زیارت زنی از بنی سلمه با نام امّ بِشْر ـ دختر براء بن معرور ـ رفت. (این زمان به تازگی فرزند او بشر درگذشته بود). امّ بشر طعامی برای آن حضرت فراهم کرد. وقتی ظهر شد، حضرت با اصحاب خود در محل این مسجد نماز خواند. پس از سپری شدن دو رکعت نماز، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امر شد تا به سمت کعبه بایستد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به سمت کعبه برگشت و به همین دلیل آن مسجد را مسجد قبلتین گفتند.
[۲۶] اخبار مدینه الرسول، ص۱۱۵.
در نقلی آمده که مردها به جای زنان و زنان به جای مردان نقل مکان کردند.
[۲۷] هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۴.
خبر دیگری حکایت از آن دارد که حکم تغییر قبله میان نماز ظهر و عصر بود، به طوری که نمازگزاران نماز ظهر را به سوی بیت المقدس و نماز عصر را به سمت کعبه خواندند.
۲.۳ – زمان تغییر قبله
واقعه تغییر قبله در رجب
[۲۸] خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۵.
یا شعبان
[۲۹] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۵۲، بیروت، دارالفکر، بیتا.
[۳۰] ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۹۳.
[۳۱] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۲، ص۱۷۷.
سال دوم هجری و اندکی قبل از جنگ بدر به وقوع پیوست.
[۳۲] ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۵۲.
[۳۳] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۷۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، چاپ اول.
[۳۴] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶.
البته بعضی از اقوال حاکی از آن است که این امر پس از بازگشت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جنگ بدر، صورت پذیرفته است.
[۳۵] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
این قول با روایاتی از امام باقر (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نوزده ماه به سوی بیتالمقدس نماز خوانده و سپس به سوی کعبه منحرف شدند»،
[۳۶] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۱، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی.
[۳۷] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۳.
پشتیبانی و مورد تاکید قرار میگیرد.
۲.۴ – مکان تغییر قبله
درباره اینکه در وقت تغییر قبله، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد قبلتین نماز میخوانده یا مسجدالنبی، دو روایت مختلف وارد شده است. یک روایت ـ که متن آن گذشت ـ این است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد قبلتین نماز میخواند و از این جهت آن را قبلتین نامیدهاند.
در روایت دیگری آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد خود ـ مسجد النبی ـ نماز میخواند و عدهای نیز در مسجد قبلتین به نماز مشغول بودند. پس از تغییر قبله، در میان نماز، خبر تغییر قبله به آنان رسید و آنها به سوی کعبه برگشتند، به طور معمول، مورّخان این نظریه را که تغییر قبله زمانی بود که حضرت در مسجد قبلتین نماز میگزارد را پذیرفتهاند.
۲.۵ – مسجد قبلتین
مسجد قبلتین به احتمال، در روزگار امارت عمر بن عبدالعزیز در شهر مدینه بازسازی شده است، زیرا او به دستور ولید بن عبدالملک، تصمیم گرفت تمامی مساجدی را که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آنها نماز خوانده بود، بازسازی کند. مسجد قبلتین در دوره سلطان سلیمان قانونی در سال ۹۵۰ قمری از نو تجدید بنا شد.
بر اساس برخی گزارشها، این مسجد در اوایل قرن چهاردهم قمری، رو به ویرانی بوده است. مسجد یاد شده از جمله مساجد بازسازی شده در دوره سلطنت فهد است که به صورت بسیار زیبایی بازسازی شد. افزون بر محرابی که به سوی کعبه است، محلّی هم برای نشان دادن محراب پیشین در برابر آن، روی دیوار مشخص شده است. کتیبه موجود نشان از آن دارد که تجدید بنای آن در تاریخ ۱۴۰۸/۳/۳۰ قمری، در مساحتِ ۳۹۲۰ متر مربع به انجام رسیده است. گفتنی است که نوشتههای روی دیوار قبله پیشین، در حوالی سال ۱۴۲۰ق. محو شد و در حال حاضر چیزی روی آن دیوار نوشته نشده است. مسجد قبلتین در شمال غربی مدینه در فاصله ۵/۳ کیلومتری مسجدالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و در طول روز، مانند مسجد قبا، در همه ساعات روز باز است؛ زیرا زائران مدینه، از سنی و شیعه، ضمن سفر به این شهر، از این مسجد نیز دیدن میکنند و در آن نماز میگزارند.
۳ – دلائل قبله قرار گرفتن بیتالمقدس
علما مورخان در توجیه قبله قرار دادن بیتالمقدس دلایلی را اقامه کردهاند که در اینجا به دو مورد از این موارد اشاره میکنیم:
۱- شناساندن پیروان واقعی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسلمانان:
قبل از اسلام، کعبه مورد احترام و علاقه همه اهل مکه بود. نماز گزاردن مسلمانان به سوی بیتالمقدس آنان را از مشرکان متمایز میساخت و تعصبات قومی و نژادی و امیال نفسانی را در مسلمانان از بین میبرد و روحیه فرمانبرداری از دستورهای الهی را در آنان پرورش میداد تا متمردان از مسلمانان باز شناخته شوند.
[۳۸] بقره/سوره۲، آیه۱۴۲-۱۴۳.
[۳۹] ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۷، ص۳۴۰، قم، اسراء، ۱۳۸۸، چاپ چهارم.
۲- بیتالمقدس، قبله ادیان توحیدی:
همسویی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اهل کتاب، نمایانگر استمرار و تکامل رسالت وی در راستای رسالت انبیای پیشین، به ویژه ابراهیم (علیهالسّلام) و تصدیق رسالت موسی (علیهالسّلام) و عیسی (علیهالسّلام) به شمار میآمد.
[۴۰] بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.
از اینرو ایشان در ابتدا به منظور همنوایی با اهل کتاب رو سوی بیتالمقدس نماز به جا میآوردند.
۴ – علل تغییر قبله
پرسش دیگری که در اذهان تداعی میگردد این است که چرا، بیتالمقدس مدتی بعنوان قبله مطرح گردید، اما پس از چندی به سوی مکه تغییر یافت؟ قرآن کریم طی آیات ۱۳۸ تا ۱۵۰ سوره بقره پاسخهای کلی و قاطعی به دلایل تغییر قبله و مخالفان و موافقان آن ارائه میکند.
۴.۱ – آزمودن مسلمانان
بنابر آیه ۱۴۳ سوره بقره تغییر قبله جهت آزمون مسلمانان و جدا ساختن صف موافقان و مخالفان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارزیابی شده آمده؛ «… و ما جعلنا القبله الّتی کنت علیها الّا لنعلم من یتّبع الرّسول ممّن ینقلب علی عقبیه…؛
[۴۱] بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.
ای پیغمبر ما قبلهای که بر آن بودی نگردانیدیم؛ مگر برای اینکه بیازماییم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروی کنند از آنانکه به مخالفت او برخیزند.»
علاوه بر دلیلی که در آیه ۱۴۳ بقره بدان اشاره شده است. دلائل دیگری نیز از سوی برخی منابع تاریخی و نیز مطالعه اوضاع شبه جزیره به دست میآید که میتوان به این موارد اشاره کرد:
۴.۲ – جلب رضایت اعراب
کعبه از ابتدای بنایش به دست ابراهیم (علیهالسّلام) تا زمان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره مورد تعظیم و تکریم جامعه عرب بوده است. قبله قرار گرفتن چنین نقطهای موجبات رضایت عموم اعراب را فراهم میساخت و آنها را برای پذیرش آیین اسلام ترغیب میکرد خصوصا اینکه قریش که در اذهان اعراب جاهلی به عنوان سادات عرب و خادمان حرم مطرح بوده
[۴۲] حمیری کلاعی، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۶۲-۶۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، چاپ اول.
[۴۳] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۱، ص۳۰۲.
[۴۴] حسنی، هاشم معروف، السیره المصطفی نظره جدیده، ص۱۴۸، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۶.
و به نوعی پیشوایی دینیشان را بر عهده داشتند، مکرر به مسلمانان اعتراض داشتند که «شما چرا میگویید بر آیین ابراهیم هستید در حالی که قبلهاش را ترک گفته به قبله یهودیان چسبیدهاید».
[۴۵] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۲، ص۱۷۸.
این موضوع میتوانست مانع بزرگی برای پیوستن اعراب جاهلی و متعصب به نهضت عظیم اسلامی باشد و هیچ هدفی برای پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالاتر و والاتر از آن نبود که مشرکان سرسخت و لجوج وامانده از قافله تمدن ایمان آورند و از طریق آنان آیین اسلام در سرتاسر نقاط جهان منتشر گردد.
۴.۳ – تعیین مرزهای اعتقادی مسلمانان
لزوم فاصلهگیری از یهود آن روز که امیدی به ایمان آوردن آنان نبود امری اجتنابناپذیر به نظر میرسید و تبدیل قبله یکی از مظاهر فاصلهگیری و دوری از یهود بود.
[۴۶] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص۴۷۰، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش، چاپ بیست و یکم.
لجاجت و خردهگیریهای آزاد دهنده یهود و انکار شدید رسالت آن حضرت،
[۴۷] آل عمران/سوره۳، آیه۶۵-۶۷.
[۴۸] حج/سوره۲۲، آیه۷۸.
[۴۹] آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۴۰۷، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵، چاپ اول.
[۵۰] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج۱، ص۱۴۷، قم، مرعشی نجفی، ۱۴۰۴.
[۵۱] رازی، فخرالدین، مفاتیع الغیب، ج۴، ص۹۴، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۲۰، چاپ سوم.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر آن داشت تا مسلمانان را به عنوان امتی مستقل از یهودیان معرفی کرده از قبله آنان که دستآویز بسیاری از تبلیغات سوءشان بود، رو بر گرداند.
[۵۲] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص۴۶۹-۴۷۰.
خلاصه مطلب اینکه خداوند هنگامی که نماز گزاردن به سوی کعبه، همسویی با مشرکان محسوب میشود، خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به گزاردنِ نماز به سوی بیتالمقدس (جایگاه ادیان توحیدی) مکلف کرد و زمانی که صفوف مسلمانان از مشرکان باز شناخته شد، در مدینه به غرور یهودیان نیز خاتمه داد و صف مسلمین را از آنان جدا نمود.
[۵۳] شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۰.
۵ – واکنش دشمنان اسلام
مطلب دیگر واکنش دشمنان اسلام بخصوص یهودیان مدینه نسبت به جریان تغییر قبله است. آنان با آنکه میدانستند که در کتب آسمانی پیشین، درباره آمدن پیامبر آخرالزمان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، (همچنان که قرآن کریم نیز در سوره بقره آیه ۱۴۶ بدان اشاره میکند.) اوصاف و برنامههای عملیاش به ویژه نماز گزاردن او به سوی دو قبله، بشاراتی وجود داشته است، با این حال عناد و خودبرتربینیشان، آنان را به کتمان و انکار حقایق کشانید و تنها عده اندکی از این نشانه آشکار، برای ایمانآوردن به رسالتش بهره بردند.
[۵۴] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷.
نقل است، یهودیان مدینه پس از تغییر قبله، به قصد فتنهانگیزی نزد حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمدند و گفتند: «ای محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه چیزی تو را از قبلهای که بر آن بودی باز گرداند و حال آن که تو گمان میکنی بر آیین ابراهیم هستی؟ به قبلهات باز گرد تا ما تو را تصدیق کرده تو را متابعت کنیم»
[۵۵] ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۵۰.
پس آیه نازل شد: «سیقول السّفهاء من النّاس ما ولّاهم عن قبلتهم الّتی کانوا علیها قل لّلّه المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مّستقیم. مردم سفیه بیخرد خواهند گفت چه موجب آن شد که مسلمین از قبلهای که بر آن بودند (بیتالمقدس) روی به کعبه آوردند؟ بگو ای پیغمبر مشرق و مغرب از آن خداست و هر که را خواهد او به راه راست هدایت کند».
منافقان و کفار مدینه نیز با تحلیلهای نادرست و مغرضانه و مطالب بیاساس و دور از واقع تلاش میکردند، اتحاد و ایمان مسلمانان را متزلزل و آنان را به پراکندگی و تشتت آرا بکشانند.
[۵۶] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۳۱۸.
آنان پس از تغییر قبله میگفتند: «محمد، به زادگاه و آیین پدران خویش مشتاق است و سرانجام روزی به آیین آنان باز میگردد.»
[۵۷] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۲، ص۵۷۴.
۶ – بحث تفسیری
در اینجا آیات مربوط به تغییر قبله را آورده و بحث تفسیری آن بیان خواهد شد.
۶.۱ – آیات مربوط به تغییر قبله
۱- «سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم؛
[۵۸] بقره/سوره۲، آیه۱۴۲.
بزودی سفیهان از مردم خواهند پرسید چه انگیزهای مسلمانان را از قبلهای که رو بدانسو نماز میکردند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند.»
۲- «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا و ما جعلنا القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و ان کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرءوف رحیم؛
[۵۹] بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.
و ما شما را اینچنین امتی وسط قرار دادیم تا شاهدان بر سایر مردم باشید و رسول بر شما شاهد باشد و ما آن قبله را که رو بهآن میایستادی قبول نکردیم مگر برای اینکه معلوم کنیم چه کسی رسول را پیروی میکند و چه کسی به عقب بر میگردد هر چند که این آزمایش جز برای کسانیکه خدا هدایتشان کرده بسیار بزرگ است و خدا هرگز ایمان شما را بیاثر نمیگذارد که خدا نسبت به مردم بسیار رئوف و مهربان است.»
۳- «قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبله ترضاها فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره و ان الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم و ما الله بغافل عما یعملون؛
[۶۰] بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.
ما تو را دیدیم که رو در آسمان میچرخاندی پس بزودی تو را بسوی قبلهای برمیگردانیم که دوست میداری، اینک (همین امروز) روی خود به طرف قسمتی از مسجدالحرام کن، و هرجا بودید رو بدان سو کنید و کسانی که اهل کتابند میدانند که این برگشتن به طرف کعبه، حق است و حکمی است از ناحیه پروردگارشان و خدا از آنچه میکنند غافل نیست.»
۴- «و لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکل آیه ما تبعوا قبلتک و ما انت بتابع قبلتهم و ما بعضهم بتابع قبله بعض و لئن اتبعت اهواءهم من بعد ما جاءک من العلم انک اذا لمن الظالمین؛
[۶۱] بقره/سوره۲، آیه۱۴۵.
و اگر برای اهل کتاب تمامی معجزات را بیاوری باز هم قبله تو را پیروی نمیکنند، و تو هم نباید قبله آنان را پیروی کنی، و خود آنان هم قبله یکدیگر را قبول ندارند و اگر هوی و هوسهای آنان را پیروی کنی بعد از آنکه علم بههم رساندی تو هم از ستمکاران خواهی بود.»
۵- «الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون؛
[۶۲] بقره/سوره۲، آیه۱۴۶.
آنهائی که ما کتابشان دادیم قرآن را میشناسند آنچنانکه فرزندان خود را، ولی پارهای از ایشان حق را عالما عامدا کتمان میکنند.»
۶- «الحق من ربک فلا تکونن من الممترین؛
[۶۳] بقره/سوره۲، آیه۱۴۷.
حق همه از ناحیه پروردگار تو است زنهار که از دودلان مباش.»
۷- «و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدی؛
[۶۴] بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.
و برای هر جمعیتی وجهه و قبلهایست که بدانرو میکند پس بسوی خیرات هر جا که بودید سبقت بگیرید که خدا همه شما را میآورد که خدا بر همه چیز قادر است.»
۸- «و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و انه للحق من ربک و ما الله بغافل عما تعملون؛
[۶۵] بقره/سوره۲، آیه۱۴۹.
و از هر جا بیرون شدی رو بسوی قسمتی از مسجدالحرام کن و بدان که این حق است و از ناحیه پروردگار تو است و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.»
۹- «و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره لئلا یکون للناس علیکم حجه الا الذین ظلموا منهم فلا تخشوهم و اخشونی و لاتم نعمتی علیکم و لعلکم تهتدون؛
[۶۶] بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.
و از هر جا بیرون شدی رو بسوی قسمتی از مسجدالحرام کن و هر جا هم که بودید رو بدان سو کنید تا دیگر مردم بهانهای علیه شما نداشته باشند مگر آنهائی که ستمکارند، پس از آنها مترس و از من حساب ببر برای اینکه نعمتم را بر شما تمام کنم باشد که راه را بیابید.»
۱۰- «کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون؛
[۶۷] بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
همانطور که رسولی در میان شما فرستادم تا آیات ما را بر شما بخواند و تزکیهتان کند و کتاب و حکمتتان بیاموزد و بشما یاد دهد آنچه را که هرگز خودتان نمیدانستید.»
۶.۲ – مفهوم آیات
آیاتی که در مورد قبله نازل شده اگر مورد دقت قرار گیرد، آیاتی است زنجیروار، منتظم و مترتب بر هم که داستان قبلهشدن کعبه برای مسلمین را بیان میکند، پس نباید به گفتار بعضی اعتناء کرد که گفتهاند: این آیات نامنظم است، آن آیه که باید جلوتر ذکر شود، عقبتر آمده، و آنکه باید عقب در آید جلو افتاده و همچنین گفتار بعضی که گفتهاند: در این آیات ناسخ و منسوخ هست، و ای بسا روایاتی هم بر تایید گفتار خود آورده باشند، که به آن روایات هم نباید اعتناء کرد، چون مخالف با ظاهر آیات است.
۶.۳ – بزرگترین حادثه دینی
«سیقول السفهاء من الناس: ما ولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها» قبل از این آیات، داستان ابراهیم (علیهالسلام) و کرامتهائی که در درگاه خدا داشت، و کرامت فرزندش اسماعیل، و دعای آن دو بزرگوار برای کعبه و مکه، و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، و امت مسلمان و نیز بنا کردن خانه کعبه و ماموریتشان درخصوص تطهیر خانه برای عبادت را ذکر فرموده و معلوم است که برگشتن قبله از بیتالمقدس به کعبه، از بزرگترین حوادث دینی، و اهم احکام تشریعیه است، که مردم بعد از هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه با آن روبرو شدند، آری در این ایام اسلام دست به انقلابی ریشهدار میزند، و معارف و حقایق خود را نشر میدهد و معلوم است که یهود و غیر یهود در مقابل این انقلاب، ساکت نمینشینند، چون میبینند اسلام یکی از بزرگترین مفاخر دینی آنان را که همان قبله ایشان بود از بین میبرد، قبلهای که سایر ملل بخاطر آن تابع یهود و یهود در این شعار دینی متقدم بر آنان بودند.
۶.۴ – فواید تغییر قبله
فائده و اثر تغییر قبله و اعتراض یهود و مشرکین و پاسخ آنها علاوه بر اینکه این تحویل قبله باعث تقدم مسلمانان و دین اسلام میشود چون توجه تمامی امت را یکجا جمع میکند و همه در مراسم دینی به یک نقطه رو میکنند و این تمرکز همه توجهات به یک سو، ایشان را از تفرق نجات میدهد هم تفرق وجوهشان در ظاهر، و هم تفرق کلمهشان در باطن، و مسلما قبلهشان کعبه تاثیری بیشتر و قویتر دارد، تا سایر احکام اسلام، از قبیل طهارت و دعا، و امثال آن، و یهود و مشرکین عرب را سخت نگران میسازد، مخصوصا یهود را که به شهادت داستانهائی که از ایشان در قرآن آمده، مردمی هستند که از همه عالم طبیعت جز برای محسوسات اصالتی قائل نیستند و برای غیر حس کمترین وقعی نمیگذارند. مردمی هستند که از احکام خدا آنچه مربوط به معنویات است، بدون چونوچرا میپذیرند، ولی اگر حکمی درباره امری صوری و محسوس از ناحیه پروردگارشان بیاید، مانند قتال و هجرت و سجده و خضوع و امثال آن، زیر بارش نمیروند و در مقابلش به شدیدترین وجهی مقاومت میکنند.
۶.۵ – خبر غیبی از اعتراض یهود
خدای تعالی خبر داد که بزودی یهود بر مسئله تحویل قبله اعتراض خواهند کرد، لذا به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تعلیم کرد: که چگونه اعتراضشان را پاسخ گوید، که دیگر اعتراض نکنند.
اما اعتراض آنان این بود که خدای تعالی از قدیمالایام بیتالمقدس را برای انبیاء گذشتهاش قبله قرار داده بود، تحویل آن قبله بسوی کعبه که شرافت آن خانه را ندارد چه وجهی دارد؟.
اگر این کار به امر خدا است، که خود، بیتالمقدس را قبله کرده بود، چگونه خودش حکم خود را نقض میکند؟ و حکم شرعی خود را نسخ مینماید؟ (و یهود بطور کلی نسخ را قبول نداشت، که بیانش در آیه نسخ گذشت).
و اگر به امر خدا نیست، پس خود پیامبر اسلام از صراط مستقیم منحرف، و از هدایت خدا بسوی ضلالت گرائیده است، گو اینکه خدای تعالی این اعتراض را در کلام مجیدش نیاورده، لکن از جوابی که داده معلوم میشود که اعتراض چه بوده است.
۶.۶ – پاسخ به اعتراض یهود
و اما پاسخ آن این است که قبله قرار گرفتن، خانهای از خانهها چون کعبه، و یا بنائی از بناها چون بیتالمقدس و یا سنگی از سنگها چون حجرالاسود، که جزء کعبه است، از اینجهت نیست که خود این اجسام بر خلاف تمامی اجسام، اقتضای قبله شدن را دارد، تا تجاوز از آن و نپذیرفتن اقتضای ذاتی آنها محال باشد و در نتیجه ممکن نباشد که حکم قبله بودن بیتالمقدس دگرگون شود و یا لغو گردد.
بلکه تمامی اجسام و بناها و جمیع جهات از مشرق و مغرب و جنوب و شمال و بالا و پائین در نداشتن اقتضای هیچ حکمی از احکام برابرند، چون همه ملک خدا هستند، هر حکمی که بخواهد و بهر قسم که بخواهد و در هر زمان که بخواهد در آنها میراند، و هر حکمی هم که بکند بمنظور هدایت خلق و بر طبق مصلحت و کمالاتی است که برای فرد و نوع آنها اراده میکند، پس او هیچ حکمی نمیکند مگر به خاطر اینکه بوسیله آن حکم، خلق را هدایت کند، و هدایت هم نمیکند، مگر بسوی آنچه که صراط مستقیم و کوتاهترین راه بسوی کمال قوم و صلاح ایشان است.
پس بنابراین در جمله «سیقول السفهاء من الناس»، منظور از سفیهان از مردم، یهود و مشرکین عرب است، و بههمین جهت از ایشان تعبیر به ناس کرد، و اگر سفیهشان خواند، بدانجهت بود که فطرتشان مستقیم نیست، و رأیشان در مسئله تشریع و دین، خطا است و کلمه سفاهت هم بههمین معنا است، که عقل آدمی درست کار نکند و رای ثابتی نداشته باشد.
۶.۷ – گفتار سفیهان
«ما ولیهم…» این کلمه از ماده (و-ل-ی) و از مصدر تولیت است و تولیت هر چیز و هر جا به معنای پیشرو قرار دادن آنست، همچنانکه کلمه استقبال نیز باین معنا است، خدای تعالی فرموده: «فلنولینک قبله ترضیها؛ ما پیش رویت قبلهای قرار میدهیم که آن را بپسندی» این معنای تولیت است، و اما اگر کلمه نامبرده با لفظ (عن) متعدی شود، یعنی بگوئیم (ولی عن شیء)، معنایش درست به عکس میشود، یعنی معنای اعراض و روبرگرداندن از آن چیز را میدهد، نظیر کلمه (استدبار) و امثال آن.
و معنای آیه این است که سفیهان بزودی خواهند گفت: چه علتی سبب شد که ایشان را و یا روی ایشان را از قبلهای که رو بهآن نماز میخواندند برگرداند؟ چون مسلمانان تا آنروز یعنی ایامی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مکه بود، و چند ماهی بعد از هجرت رو به قبله یهود و نصاری یعنی بیتالمقدس نماز میخواندند.
و اگر یهود در این اعتراض که قرآن، حکایت کرده قبله (بیتالمقدس را به مسلمانان نسبت دادند، با اینکه یهودیان در نماز بسوی بیتالمقدس قدیمیتر از مسلمانان بودند، بهاین منظور بوده که در ایجاد تعجب و در وارد بودن اعتراض مؤثرتر باشد.)
و نیز اگر بجای اینکه بفرماید: (چه چیز پیامبر و مسلمین را از قبلهشان برگردانید؟) فرمود: (چه چیز ایشانرا از قبلهشان برگردانید) بههمین جهت بود که گفتیم، چون اگر فرموده بود: (پیامبر و مسلمین را، چه علتی از قبله یهود برگردانید؟) آنطور که باید تعجب را بر نمیانگیخت، و جواب از آن با کمترین توجهی برای هر شنونده آسان بود.
۶.۸ – علت ذکر مشرق و مغرب
در جمله “لله المشرق و المغرب” چرا شمال و جنوب ذکر نشده است؟ «قل لله المشرق و المغرب»، در این آیه از میان جهات چهارگانه، تنها بذکر مشرق و مغرب اکتفاء شده، بدینسبب که در هر افقی سایر جهات به وسیله این دو جهت معین میشود، هم اصلیش و هم فرعیش، مانند شمال و جنوب و شمال غربی، و شرقی و جنوب غربی و شرقی.
و مشرق و مغرب، دو جهت نسبی است، که در هر نقطه با طلوع و غروب آفتاب، و یا ستاره مشخص میشود، و بههمین جهت هر نقطه از نقاط زمین که فرض کنی، برای خود مشرق و مغربی دارد، که دیدنی و محسوس است بر خلاف دو نقطه شمال و جنوب حقیقی، هر افق، که تنها تصور میشود و محسوس نیست، و شاید بخاطر همین نکته بوده که دو جهت مشرق و مغرب را بجای همه جهات بکار برده است.
۶.۹ – مراد از امت وسط
«یهدی من یشاء الی صراط مستقیم..»، در این جمله کلمه (صراط) نکره، یعنی بدون الف و لام آمده، و این بدان جهت است که استعداد امتها برای هدایت بسوی کمال و سعادت، و یا بهعبارتی برای رسیدن به صراط مستقیم مختلف است.
“امت وسط” یعنی چه؟ «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس، و یکون الرسول علیکم شهیدا» کلمه (کذلک – همچنین) در تشبیه چیزی به چیزی بکار میرود، و ظاهرا در آیه شریفه میخواهد بفرماید: همانطور که بزودی قبله را برایتان بر میگردانیم، تا بسوی صراط مستقیم هدایتتان کنیم، همچنین شما را امتی وسط قرار دادیم.
۶.۹.۱ – وسط بهمعنای میان دو طرف
بعضی از مفسرین گفتهاند: معنایش این است که (مثل این جعل عجیب، ما شما را امتی وسط قرار دادیم)، لکن معنای خوبی نیست، و اما اینکه امت وسط چه معنا دارد؟ و گواهان بر مردم یعنی چه؟ باید دانست که کلمه (وسط) بمعنای چیزیست که میان دو طرف قرار گرفته باشد، نه جزو آنطرف باشد، نه جزو این طرف، و امت اسلام نسبت به مردم -یعنی اهل کتاب و مشرکین همین وضع را دارند، برای اینکه یک دسته از مردم- یعنی مشرکین و وثنیها- تنها و تنها جانب مادیت را گرفته، جز زندگی دنیا و استکمال جنبه مادیت خود، و به کمال رساندن لذتها، و زخازف و زینت دنیا چیز دیگری نمیخواهند، نه امید بعثی دارند، نه احتمال نشوری میدهند و نه کمترین اعتنائی بفضائل معنوی و روحی دارند.
۶.۹.۲ – وسط بهمعنای ترک دنیا
بعضی دیگر از مردم مانند نصاری، تنها جانب روح را تقویت نموده، جز بهترک دنیا و رهبانیت، دعوت نمیکنند، آنها تنها دعوتشان اینستکه بشر کمالات جسمی و مادی را که خدا در مظاهر این نشئه مادی ظهورش داده، ترک بگویند، تا این ترک گفتن وسیله کاملی شود برای رسیدن به آن هدفی که خدا، انسان را بخاطر آن آفریده. ولی نفهمیدند که ندانسته رسیدن به آن هدف را با ابطال و درهم کوفتن راهش ابطال کردهاند، خلاصه یک دسته نتیجه را باطل کرده، و فقط به وسیله چسبیدند، و یک دسته دیگر با کوبیدن و ابطال سبب نتیجه را هم ابطال کردند.
۶.۹.۳ – وسط بهمعنای اعتدال
و اما امت اسلام، خدا آن را امتی وسط قرار داد، یعنی برای آنان دینی قرار داد، که متدینین به آن دین را بسوی راه وسط و میانه، هدایت میکند، راهی که نه افراط آنطرف را دارد، و نه تفریط اینطرف را، بلکه راهی که هر دو طرف را تقویت میکند، هم جانب جسم را، و هم جانب روح را البته بطوریکه در تقویت جسم از جانب روح عقب نمانند، و در تقویت روح از جانب جسم عقب نمانند، بلکه میان هر دو فضیلت جمع کرده است.
(و این روش مانند همه آنچه که اسلام بدان دعوت نموده، بر طبق فطرت و ناموس خلقت است،) چون انسان دارای دو جنبه است، یکی جسم، و یکی روح، نه جسم تنها است، و نه روح تنها، و در نتیجه اگر بخواهد به سعادت زندگی برسد، به هر دو کمال، و هر دو سعادت نیازمند است، هم مادی و هم معنوی.
۶.۱۰ – مراد از شاهدین امت
مراد از “شهداء علی الناس “و چون این امت وسط و عدل است، لذا هر دو طرف افراط و تفریط باید با آن سنجش شود، پس بههمین دلیل شهید بر سایر مردم هم که در دو طرف قرار دارند هست، و چون رسول اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مثل اعلای این امت است، لذا او شهید بر امت است، و افراد امت باید خود را با او بسنجند و او میزانی است که حال آحاد و تکتک امت با آن وزن میشود و امت میزانی است که حال سایر امتها با آن وزن میشود، و خلاصه مردمی که در دو طرف افراط و تفریط قرار دارند، باید خود را با امت اسلام بسنجند، و بافراط و تفریط خود متوجه شوند.
این آن معنائی است که بعضی از مفسرین در تفسیر آیه بیان کرده، و گفتار وی هر چند در جای خود صحیح و دقیق است، الا اینکه با لفظ آیه منطبق نیست برای اینکه درست است که وسط بودن امت، مصحح آنست که امت نامبرده میزان و مرجع برای دو طرف افراط و تفریط باشد، ولی دیگر مصحح آن نیست که شاهد بر دو طرف هم باشد و یا دو طرف را مشاهده بکند، چون خیلی روشن است که هیچ تناسبی میان وسط بودن به این معنا و شاهد بودن نیست.
علاوه بر اینکه در اینصورت دیگر وجهی نیست که بخاطر آن متعرض شهادت رسول بر امت نیز بشود، چون شاهد بودن رسول بر امت نتیجه شاهد بودن و وسط بودن امت نیست، تا وقتی این را خاطرنشان کرد آن را هم بعنوان نتیجه خاطرنشان سازد، همانطور که هر غایت را بر مغیا و هر غرض را بر ذیغرض مترتب میکنند.
۶.۱۱ – حقیقت قرآنی شهادت
“شهادت” در آیه، از حقائق قرآنی است و در موارد متعددی از قرآن ذکر شده از این هم که بگذریم شهادتی که در آیه آمده، خود یکی از حقایق قرآنی است، که منحصرا در اینجا ذکر نشده، بلکه در کلام خدای سبحان مکرر نامش برده شده، و از مواردیکه ذکر شده بر میآید که معنائی غیر این معنا دارد، اینک موارد قرآنی آن.
۶.۱۱.۱ – آیات مربوط به شهادت
«فکیف اذا جئنا من کل امه بشهید، و جئنا بک علی هؤلاء شهیدا؛ پس چگونهاند، وقتی که ما از هر امتی شهیدی بیاوریم، و تو را هم شهید بر اینان بیاوریم» «و یوم نبعث من کل امه شهیدا، ثم لا یؤذن للذین کفروا، و لا هم یستعتبون؛ و روزیکه از هر امتی شهیدی مبعوث کنیم و دیگر بهآنان که کافر شدند اجازه داده نشود و عذرشان پذیرفته نشود.» «و وضع الکتاب و جیء بالنبیین، و الشهداء؛ و کتاب را میگذارند، و انبیاء و شهداء را میآورند.» بطوریکه ملاحظه میکنید، در این آیات شهادت مطلق آمده، و از ظاهر همه مواردش بر میآید که منظور از شهادت، شهادت بر اعمال امتها، و نیز بر تبلیغ رسالت است، همچنانکه آیه: «فلنسئلن الذین ارسل الیهم، و لنسئلن المرسلین؛ سوگند که از مردمی که فرستادگان بسویشان گسیل شدند، و نیز از فرستادگان پرسش خواهیم کرد.» نیز باین معنا اشاره میکند، چون هر چندکه این پرسش در آخرت و در قیامت صورت میگیرد، ولی تحمل این شهادت در دنیا خواهد بود، همچنانکه آیه: «و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم، فلما توفیتنی، کنت انت الرقیب علیهم، و انت علی کل شیء شهید؛ من تا در میان آنان بودم، شاهد بر آنان بودم، ولی همینکه مرا میراندی، دیگر خودت مراقب آنان بودی، و تو بر هر چیزی شهید و مراقبی» هم که حکایت کلام عیسی (علیهالسلام) است و نیز آیه «و یوم القیمه یکون علیهم شهیدا؛ روز قیامت عیسی بر مردم خود گواه است.» همین معنا را دست میدهد.
۶.۱۱.۲ – شهادت ظاهری و باطنی
و پر واضح است که حواس عادی و معمولی که در ما است، و نیز قوای متعلق به آن حواس، تنها و تنها میتواند شکل ظاهری اعمال را ببیند، و گیرم که ما شاهد بر اعمال سایر امتها باشیم در صورتیکه بسیاری از اعمال آنها در خلوت انجام میشود تازه تحمل شهادت ما از اعمال آنها تنها مربوط به ظاهر و موجود آن اعمال میشود، نه آنچه که برای حس ما معدوم، و غایب است و حقایق و باطن اعمال، و معانی نفسانی از کفر و ایمان و فوز و خسران و بالاخره هر آنچه که از حس آدمی پنهان است، که راهی برای درک و احساس آن نیست احوالی درونی است، که مدار حساب و جزای ربالعالمین در قیامت و روزبروز سریرهها بر آنست، همچنانکه خودش فرمود: «و لکن یؤآخذکم بما کسبت قلوبکم؛ خدا شما را بآنچه در دلهایتان پیدا شده مؤاخذه میکند.» پس این احوال چیزی نیست که انسان بتواند آنرا درک نموده و بشمارد و از انسانهای معاصر تشخیص دهد، تا چه رسد به انسانهای غایب، مگر کسی که خدا متولی امر او باشد، و بدست خود اینگونه اسرار را برای او کشف کند، که وجود چنین فردی از آیه «و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعه، الا من شهد بالحق و هم یعلمون؛ این خدایان دروغین که مشرکین بجای خدا میخوانند، مالک شفاعت نیستند، تنها مالک شفاعت کسی است که به حق شاهد باشد، و هم علم داشته باشند.» استفاده میشود که عیسی (علیهالسلام) بطور قطع از این افراد است، که خدای تعالی دربارهاش فرموده که از شهیدان است همچنانکه در دو آیه قبل گذشت، پس او شهید بحق است و عالم به حقیقت.
۶.۱۱.۳ – معنی شهادت در قرآن
معنای صحیح “شهادت “در آیات قرآنی، تحمل (دیدن) حقائق اعمال مردم است و خلاصه کلام این شد که شهادت مورد نظر آیه، این نیست که بقول آن مفسر، امت دارای دینی کامل و جامع حوائج جسمانی و روحانی باشد، چون علاوه بر اینکه معنائی است خلاف ظاهر کلمه شهادت، خلاف ظاهر آیات شریفه قرآن نیز هست.
بلکه عبارتست از تحمل -دیدن- حقایق اعمال، که مردم در دنیا انجام میدهند، چه آن حقیقت سعادت باشد چه شقاوت چه رد و چه قبول، چه انقیاد، و چه تمرد.
و سپس در روز قیامت بر طبق آنچه دیده شهادت دهد، روزی که خدای تعالی از هر چیز استشهاد میکند، حتی از اعضاء بدن انسان شهادت میگیرد، روزی که رسول میگوید: «یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا؛ پروردگارا امت من این قرآن را متروک گذاشتند.» و معلوم است که چنین مقام کریمیشان همه امت نیست، چون کرامت خاصهایست برای اولیاء طاهرین از ایشان و اما صاحبان مرتبه پائینتر از اولیاء که مرتبه افراد عادی و مؤمنین متوسط در سعادت است، چنین شهادتی ندارند، تا چه رسد به افراد جلف و تو خالی، و از آن پائینتر، فرعونهای طاغی این امت، (که هیچ عاقلی جرات نمیکند بگوید این طبقه از امت نیز مقام شهادت بر باطن اعمال مردم را دارا هستند).
انشاء الله بزودی در ذیل آیه: «و من یطع الله و الرسول، فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین، و حسن اولئک رفیقا»، خواهی دید: که کمترین مقامی که این شهداء -یعنی شهدای اعمال- دارند، اینست که در تحت ولایت خدا، و در سایه نعمت اویند، و اصحاب صراط مستقیم هستند، که در تفسیر آیه «صراط الذین انعمت علیهم»، اجمالش گذشت.
۶.۱۱.۴ – معنی شهید بودن امت
مراد از شهید بودن امت، این است که شهداء نامبرده و دارای آن خصوصیات، در این امت هستند، همچنانکه د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 