پاورپوینت کامل تبرک (دانشنامه حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تبرک (دانشنامه حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبرک (دانشنامه حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تبرک (دانشنامه حج) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
تبرک (دانشنامهحج)
مقالات مرتبط: تبرک.
تبرک به معنای برکتجویی از بزرگان دین و اشیای مربوط به آنها از مباحث کلامی و فقهی است. وهابیها آن را شرک، بدعت و حرام میدانند ولی همه علمای شیعه و برخی از علمای اهل سنت آن را جایز و یا مستحب میدانند. علمای شیعه دلیلهایی از قرآن، سنت، روایات و سیره متشرعه بر جواز تبرک آورده و ادله وهابیت را رد کردهاند.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
۲ – تبرک و توسل
۳ – تبرک در قرآن
۴ – مکانهای مبارک در قرآن
۵ – تبرک باطل
۶ – شیوههای انتقال برکت
۷ – تبرک در قبل از اسلام
۸ – مشروعیت
۹ – باور وهابیان
۱۰ – رد نظر وهابیت
۱۱ – دیدگاه فقهای شیعه
۱۲ – دیدگاه فقهای اهل سنت
۱۳ – ادله جواز
۱۳.۱ – دلیل قرآنی
۱۳.۲ – سنت نبوی
۱۳.۳ – سیره اهل بیت
۱۳.۴ – سیره صحابه و تابعین
۱۳.۴.۱ – تبرک به خود پیامبر
۱۳.۴.۲ – تعظیم قبر نبوی
۱۳.۴.۳ – تبرکجویی از اجزای بدن پیامبر
۱۳.۴.۴ – باقیمانده آب آشامیدنی
۱۳.۴.۵ – وسیلههای متعلق به پیامبر
۱۳.۴.۶ – مکانهای مربوط به پیامبر
۱۴ – دلیل وهابیان بر حرمت و رد آن
۱۵ – تفاوت برکتجویی مسلمانان با کار مشرکان
۱۶ – تبرکجویی به غیر پیامبر
۱۷ – موارد مهم
۱۸ – فتوای برخی فقیهان اهل سنت
۱۹ – کتابهای مربوط
۲۰ – فهرست منابع
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع
۱ – معنای لغوی و اصطلاحی
«تبرک» مصدر باب تفعّل از ریشه «ب ـ ر ـ ک» به معنای خیر کثیر و فزونی،
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۵-۳۹۶، «برک».
سینه شتر،
[۲] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۴۴، «برک».
سعادت
[۳] قرشی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۹.
و ثبات
[۴] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷.
[۵] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۴، «برک.
است. برخی معنای فراگیر برکت را فایده پایدار میدانند و باور دارند که این معنا با معانی دیگر آن سازگار است.
[۶] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۹.
برخی نیز اصل آن را «پایداری» دانسته، بر این باورند که دیگر معانی با آن نزدیک هستند.
[۷] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷.
بعضی نیز اصل آن را فضل، خیر و افزونیِ مادی و معنوی میدانند.
[۸] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۱، ص۲۵۹، «برک».
آوردهاند که این واژه در اصل، سامی و به معنای نزدیکی و قرابت است و از واژههای راهیافته در زبان عربی است.
[۹] جفری، آرتور، واژههای دخیل، ص۱۳۵-۱۳۶.
بر این اساس، برکت در اصطلاح متون دینی، عبارت است از پدید آمدن خیر الهی در امور
[۱۰] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۴۴.
[۱۱] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۱.
و فراوانی خیر و بسیار شدن آن
[۱۲] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۳۹.
که شامل امور خیر دنیوی و اخروی از جمله پاداش اعمال، امنیت و مایه دوری انسان از دنیا است.
[۱۳] ابن عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، ابن عربی، ج۱، ص۱۰۲.
تبرک همچنین عبارت است از تیمن
[۱۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۶.
[۱۵] ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۵، ص۳۰۲، «یمن».
و مبارک شمردن چیزی
[۱۶] دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ج۱، ص۶۳۶۷.
و در اصطلاح متون دینی، یعنی طلب برکت و خیر الهی
[۱۷] جبرین، عبدالله بن عبد العزیز، تسهیل العقیده الاسلامیه، ص۳۳۴.
که در یک موجود نهاده شده
[۱۸] مجموعه نویسندگان، الموسوعه الفقهیه الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.
و خداوند برای او امتیازها و مقامهایی خاص قرار داده است،
[۱۹] رضوانی، علی اصغر، سلفیگری و پاسخ به شبهات، ص۴۳۴.
خواه این برکت مادی باشد و خواه معنوی.
[۲۰] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۳.
۲ – تبرک و توسل
هم در توسل و هم در تبرک، انسان در پی دریافت خیری به واسطه یک موجود دیگر است. ازاینرو، این دو شباهت مفهومی و مصداقی فراوان با هم دارند؛ به ویژه آن جا که شخص در صدد دستیابی به خیر معنوی است. برخی باور دارند که حقیقت تبرک، توسل است؛ پس تفاوتی میان این دو نیست. اما با فرض تفاوت این دو، توسل عبارت است از واسطه قرار دادن بزرگان دین در پیشگاه خداوند برای رسیدن به خواستهای. تبرک نیز یعنی طلب خیر و برکت مادی و معنوی که خداوند در انسانها یا اشیا قرار داده است.
[۲۱] مجموعه نویسندگان، الموسوعه الفقهیه الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.
۳ – تبرک در قرآن
واژه تبرک در قرآن مجید به کار نرفته است؛ اما ماده آن ۳۴ بار و در قالب واژههای «بارک»، «بارکنا»، «بورک»، «تبارک»، «برکات»، «برکاته»، «مبارک»، «مبارکاً» و «مبارکه» به کار رفته است.
[۲۲] جدیع، ناصر، التبرک، ص۳۱.
در قرآن، «مبارک» وصف انسانها، موجودات، مکانها و زمانهای خاص شده است که عبارتند از: نوح (علیهالسّلام) و همراهانش: «اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلی اُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ»
[۲۳] هود/سوره۱۱، آیه۴۸.
؛ موسی (علیهالسلام):
[۲۴] طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۷، ص۳۳۰.
[۲۵] بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۱۵۵.
[۲۶] ابو حیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج۸، ص۲۱۲.
«فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ اَن بُورِکَ مَن فیِ النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا»
[۲۷] نمل/سوره۲۷، آیه۸.
؛ عیسی (علیهالسلام): «وَ جَعَلَنیِ مُبَارَکا اَیْنَ مَا کُنتُ»
[۲۸] مریم/سوره۱۹، آیه۳۱.
؛ ابراهیم (علیهالسّلام)؛ اسحاق (علیهالسلام): «وَ بَارَکْنَا عَلَیْهِ وَ عَلیَ اِسْحَاقَ»
[۲۹] صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۳.
؛ خاندان ابراهیم (علیهالسلام): «رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکمُ اَهْلَ الْبَیْتِ»
[۳۰] هود/سوره۱۱، آیه۷۳.
؛ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛ مؤمنان صالح؛ قرآن کریم: «هذا کِتابٌ اَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ»
[۳۱] انعام/سوره۶، آیه۱۵۵.
؛ فرشتگان:
[۳۲] طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۷، ص۳۳۰.
[۳۳] ابن عجیبه، احمد بن عجیبه، البحر المدید، ج۴، ص۱۷۷.
«فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ اَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها»
[۳۴] نمل/سوره۲۷، آیه۲۷.
؛ آب: «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً…»
[۳۵] ق/سوره۵۰، آیه۹.
؛ زیتون: «… شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَه…»
[۳۶] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
۴ – مکانهای مبارک در قرآن
مکانهای مبارک در قرآن عبارتند از: بیت الله
[۳۷] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۳۸-۱۳۹.
که در روایتی از علی (علیهالسلام) نخستین خانه مبارک است
[۳۸] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۳۰۰.
؛ مسجدالحرام:
[۳۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸.
[۴۰] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۵۱.
[۴۱] ابن عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، ج۱، ص۳۷۱.
«اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکاً»
[۴۲] آلعمران/سوره۳، آیه۹۶.
؛ مسجدالنبی
[۴۳] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸.
[۴۴] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۲۴.
[۴۵] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۵۱.
؛ شهر مدینه
[۴۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۲۲۱.
[۴۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۵۳.
[۴۸] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۱۲-۱۱۴.
؛ وادی طور: «فَلَمَّا اَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْاَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ»
[۴۹] قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.
؛ فلسطین
[۵۰] طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۸، ص۲۲۸.
؛ مسجد الاقصی
[۵۱] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۵۱-۴۵۲.
و پیرامون آن:
[۵۲] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۲۷۸.
«… الْمَسْجِدِ الْاَقْصَـی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ»
[۵۳] اسراء/سوره۱۷، آیه۱.
؛ مصر
[۵۴] ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج۵، ص۱۵۴-۱۵۵.
و شام:
[۵۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۳۳.
[۵۶] آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۵، ص۳۷-۳۸.
[۵۷] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۳، ص۲۴۶.
«وَ اَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْاَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها»
[۵۸] اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.
؛ یمن
[۵۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۳۳.
[۶۰] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۱۳، ص۳۹.
؛ عریش مصر؛ ثنیه؛ قبر هود نبی (علیهالسلام)
[۶۱] آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۹، ص۳۸.
؛ فلسطین
[۶۲] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۲۲۸.
که هم با نعمتهای مادی برکت یافته
[۶۳] شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۲، ص۲۷۵.
[۶۴] علامه حلی، ارشاد الاذهان، ص۲۸۷.
و هم به دلیل مبعوث شدن بیشتر پیامبران از آن منطقه و انتشار شرایع و کتابهای آسمانی
[۶۵] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۶۴-۱۶۵.
[۶۶] طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۱، ص۴۸۸.
و سکونت پیامبران
[۶۷] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۵، ص۲۸۸.
و قبر پیامبرانی همانند ابراهیم (علیهالسّلام) و اسحق (علیهالسّلام) و یعقوب (علیهالسّلام): و صالحان برکت معنوی یافته است
[۶۸] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۱۲.
؛ شب قدر:
[۶۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۱۳۰.
«اِنَّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَه»
[۷۰] دخان/سوره۴۴، آیه۳.
بر پایه آیات و روایات و شواهد تاریخی در سیره اهل شریعت، طلب برکت مجاز است؛ همچون: تبرک به بسم الله
[۷۱] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱، ص۹۵، ۹۸.
و نام و یاد خداوند،
[۷۲] ابن تیمیه، احمد بن حلیم، مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۶، ص۱۹۳.
[۷۳] جدیع، ناصر، التبرک، ص۲۰۳-۲۰۴.
صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۷۴] ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر، جلاء الافهام فی الصلاه، ج۱، ص۴۴۷.
و قرآن کریم.
[۷۵] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۵۳.
[۷۶] ابن تیمیه، احمد بن حلیم، مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۱۲، ص۵۹۹.
[۷۷] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۵، ۲۱۵.
۵ – تبرک باطل
البته هرگاه آن موجود دارای برکت نباشد و نیز در جایی که توهم شود شخص متبرک در رساندن خیر مستقل است
[۷۸] جبرین، عبدالله بن عبد العزیز، تسهیل العقیده الاسلامیه، ص۲۸۷-۲۸۹.
و کاری را میتواند انجام دهد که خداوند از انجام آن عاجز است،
[۷۹] ابن تیمیه، احمد بن حلیم، مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۲۷، ص۹۶.
به صورت مجازی و از باب مشاکله، آن را تبرک مینامند، در حالی که برکتی در میان نیست و تنها توهم شخص طالب برکت، او را به این کار واداشته است؛ همچون: تبرک به بتها که در داستان حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بیان شده است. حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) در برابر گمان قوم خویش درباره تبرک یافتن به غذایی که پیش بتها قرار میدادند،
[۸۰] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر و محمد بن احمد محلی، تفسیر جلالین، ص۴۵۲.
[۸۱] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۲۵.
فرمود: «فَمَا ظَنُّکمُ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ».
[۸۲] صافات/سوره۳۷، آیه۸۷.
نیز مشرکان برای تبرک جستن، حیوانات خود را بر سنگهای پیرامون کعبه قربانی میکردند
[۸۳] جرجانی، ابوالفتح بن مخدوم، تفسیر شاهی، ج۲، ص۱۲۶.
و ازاینرو، خوردن آن گوشتها حرام خوانده شد:
[۸۴] لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر لاهیجی، ج۱، ص۶۰۸.
«وَ مَا ذُبِحَ عَلیَ النُّصُبِ».
[۸۵] مائده/سوره۵، آیه۳.
حرمت این کار از آن رو بوده
[۸۶] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۲۱، ص۵۶۸-۵۶۹.
که برای غیر خدا صورت پذیرفته است:
[۸۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۶۰.
«وَ ما اُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللهِ…».
[۸۸] مائده/سوره۵، آیه۳.
شماری از مشرکان نیز برای نذر و دریافت برکت، فرزندان خویش را برای بتها قربانی مینمودند: «وَ کَذَالِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِّنَ الْمُشْـرِکِینَ قَتْلَ اَوْلَدِهِمْ شُـرَکاؤُهُمْ لِیـُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُواْ عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ».
[۸۹] انعام/سوره۶، آیه۱۳۷.
برکت از این لحاظ که از چه چیز برکت جسته شود، سه دسته است: تبرک به اعیان، تبرک به آثار، و تبرک به مکانهایی که به گونهای با اشخاص دارای تبرک ارتباط دارد. برکتجویی درگونه دوم و سوم، تنها به سبب انتساب آن امور و مکانها به اعیان متبرک است، نه اینکه خود آن اثر یا مکان، مقصود اصلی باشد.
[۹۰] مالکی، محمد بن علوی، مفاهیم یجب ان تصحح، ص۱۲۶.
۶ – شیوههای انتقال برکت
تبرک به سهگونه تحقق مییابد: گاه با تماس و لمس موجود مبارک صورت میپذیرد؛ همچون: لمس نمودن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۹۱] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۱، ص۵۳.
یا اجزای جدا شده از بدن ایشان
[۹۲] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱-۸۲.
و یا اشیایی که با بدن وی تماس داشته است،
[۹۳] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۷۹-۸۰.
استلام حجرالاسود و ارکان کعبه
[۹۴] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۷.
به دست زائران کعبه در مناسک حج و عمره، لمس ضریح یا صندوق قبر امامان معصوم (علیهمالسّلام) و اولیای الهی، لمس جای پای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سنگی در بخش جنوبی مسجدالحرام.
[۹۵] ناصر خسرو، ناصر بن خسرو، سفرنامه، ص۱۲۸.
گاه در موارد مشابهت با موجودات و اشیای دارای برکت، آن شباهت افزون بر اینکه خود مایه برکت است، قدرت برکتدهی نیز دارد؛ همچون: طلب برکت از تصاویر مکه و مدینه که مسلمانان در خانههای خویش دارند یا تابوتوارههای همانند قبر و تابوت امام حسین (علیهالسلام) در مراسم تعزیه.
[۹۶] بلوکباشی، علی، نخلگردانی، ص۲۳-۳۲.
تبرک گاهی بر خواست و التفات شخصی استوار است. در این حالت، خداوند یا کسی که قدرت برکتبخشی دارد، آگاهانه کسی یا چیزی را متبرک میکند. ممکن است این کار تنها با بیان اراده یا با دست نهادن بر کسی یا چیزی و یا با دعای خیر و طلب برکت برای کسی یا چیزی صورت گیرد. در این حال، انتقال برکت به صورت ابتدایی و بدون درخواست شخص خواهان برکت است؛ همچون موردی که خداوند به یعقوب (علیهالسلام) برکت داد
[۹۷] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۳۲: ۳۰.
[۹۸] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۸: ۱-۴.
و نیز اسحاق (علیهالسلام) به پسرش یعقوب (علیهالسلام) برکت بخشید
[۹۹] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۷: ۸-۴۰.
و یعقوب (علیهالسلام) با دعای خیر به پسرانش برکت بخشید و آنها را مبارک ساخت
[۱۰۰] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
و یا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دختر و دامادش را متبرک نمود.
[۱۰۱] دهلوی، ولیالله، ازاله الخفاء، ج۲، ص۲۵۴.
وجه مشترک در این سه نوع، وجود التفات و ارادهای از سوی خداوند یا شخصی مقدس است که مایه برکت میشود.
۷ – تبرک در قبل از اسلام
برکت جستن در متون دینی آمده است. در عهد عتیق، درباره احوال حضرت یعقوب (علیهالسلام) و یوسف (علیهالسلام)، از تبرّک سخن رفته است.
[۱۰۲] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
در «ده فرمان» حضرت موسی (علیهالسلام) آمده که روز هفتم و سبَّت (شنبه) را مبارک قرار داده است.
[۱۰۳] کتاب مقدس، سفر خروج، ۲۰: ۸-۱۱.
در انجیل مرقس نیز بیان شده که حضرت مسیح (علیهالسلام) با کشیدن دست بر سر کودکان، به آنان برکت میداد.
[۱۰۴] کتاب مقدس، مرقس، ۱۰: ۱۳-۱۶.
در میان بنیاسرائیل رسم بوده که برای تبرک جستن، با روغن زیتون متبرک، خود را روغنمالی میکردند. آوردهاند که وجه تسمیه حضرت عیسی (علیهالسلام) به مسیح، همین است که با روغن زیتون متبرک، مسح شده است.
[۱۰۵] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۱۹۴.
۸ – مشروعیت
بر پایه دیدگاه رایج میان مسلمانان، زیارت قبور بزرگان و تبرک به آثار منسوب به ایشان، کاری پسندیده بوده است. برکت و مغفرت الهی به واسطه انبیا و اولیا نازل میگردد.
[۱۰۶] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۵۹، «عدل الهی».
در این فرایند، واسطههایی از سوی خداوند قرار داده شدهاند که ریشه آن، برکت خداوند است
[۱۰۷] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲، «عدل الهی».
و امور مقدس که مسلمانان از آنها برکت میطلبند، شانی مستقل از خداوند ندارند. ازاینرو، تبرک جستن از آنها با شرک ملازم نیست.
۹ – باور وهابیان
برخلاف این دیدگاه، به باور وهابیان، تبرک نوعی عبادت است؛ اما عبادت امری توقیفی است. پس تبرک جستن تنها در مواردی مانند نام خدا، قرآن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمان زندگانی ایشان، و آثار مربوط به هنگام حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که دلیلی بر جواز آنها در قرآن یا سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صحابه یافت میشود، جایز است
[۱۰۸] جدیع، ناصر، التبرک، ص۳۲۹.
[۱۰۹] جدیع، ناصر، التبرک، ص۳۴۳.جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۰۱.
و در موارد دیگر که نصی بر جواز آن در قرآن و سنت در دست نیست و پیشینهای میان سلف صالح وجود ندارد، تبرک غیر مشروع
[۱۱۰] ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، العبودیه، ص۷۲.
[۱۱۱] جدیع، ناصر، التبرک، ص۳۲۹-۳۳۲.
و بدعت
[۱۱۲] ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۳.
[۱۱۳] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۲۶-۴۲۷.
[۱۱۴] جبرین، عبدالله بن عبد العزیز، تسهیل العقیده الاسلامیه، ص۳۳۶-۳۳۷.
است و هر بدعتی نیز ضلالت و گمراهی به شمار میرود.
[۱۱۵] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۵۹۲.
ازاینرو، استلام دو رکن پیرامون حجرالاسود، دیوارهای کعبه، مقام ابراهیم (علیهالسلام)، صخره بیت المقدس، و قبرهای پیامبران و صالحان بدعت و نادرست است.
[۱۱۶] ابن تیمیه، احمد بن حلیم، زیاره القبور، ج۱، ص۱۳۱.
[۱۱۷] ابن تیمیه، احمد بن حلیم، مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۲۷، ص۷۹.
[۱۱۸] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۲۶-۴۲۸.
[۱۱۹] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۴۹-۴۵۳.
[۱۲۰] جدیع، ناصر، التبرک، ص۴۵۸-۴۶۰.
ازاینرو، برخی از صحابه، لمس حجرالاسود را تنها به عنوان پیروی از رفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مفید میدانستند.
[۱۲۱] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۲، ص۳۲۶.
۱۰ – رد نظر وهابیت
این دیدگاه از چند جهت مردود است:
یکم. عبادت کاری است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد؛ اما کسی که در صدد تبرکجویی از آثار بزرگان دین برمیآید، هرگز این افراد را دارای مقام الوهیت نمیداند و در تبرکجویی هرگز قصد عبادت ندارد. بنابراین، کار او مصداق عبادت نیست
[۱۲۲] سبحانی، جعفر، تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۴۷.
تا با توحید در الوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا غلوآمیز قلمداد گردد. شاهد این سخن، نهی نکردن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مواردی است که در محضر ایشان به دست صحابه انجام میگرفته،
[۱۲۳] جدیع، ناصر، التبرک، ص۲۴۴.
حال آنکه ایشان از برخی الفاظ غلوآمیز منع مینمودند.
[۱۲۴] فوزان، صالح بن عبدالله، التوحید، ص۱۰۶-۱۰۸.
دوم. با وجود ادله و شواهد گوناگون بر جواز این کار، نمیتوان آن را بدعتآمیز شمرد. از این گذشته، هرگونه بدعتی ناپسند و حرام نیست؛ بلکه بدعت ناپسند و حرام، امری جدید است که در دین درونی شود و دلیلی بر مشروعیت آن نباشد و با سنت سازگار نگردد.
[۱۲۵] زین الدین، عبد الرحمن بن أحمد، جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۲۷.
تبرک را که دارای ادله و شواهد گوناگون از سنت و سیره مسلمانان است، نمیتوان بدعت ناپسند دانست؛ بلکه بر پایه نظر شافعی، بدعتی پسندیده است.
[۱۲۶] زین الدین، عبد الرحمن بن أحمد، جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۳۱.
در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، برخلاف نظر وهابیان، اصل عملی مورد استناد، اصل اباحه است که بر پایه آن، هر کاری که دلیلی استوار بر عدم جواز و حرمتش در دست نباشد، مجاز و مباح است.
[۱۲۷] حسینی، سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص۸۲.
۱۱ – دیدگاه فقهای شیعه
از دیدگاه فقیهان شیعی، طلب برکت از چیزهایی که در شرع از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند، جایز و بلکه راجح و مستحب است.
[۱۲۸] شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۳۵.
از دیدگاه ایشان، تبرک جستن به نام امامان (علیهمالسّلام): با نوشتن بر کفن و جریدتین (دو تکه چوب تازه)
[۱۲۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۲۲۵-۲۴۱.
و نیز به واسطه نامگذاری فرزندان به نام ایشان،
[۱۳۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۴.
قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،
[۱۳۱] حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۲، ص۳۱۲.
[۱۳۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۳۰۴.
تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن
[۱۳۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۲۲۷.
[۱۳۴] حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۴، ص۱۸۲.
و مس کلمات و حروف آن
[۱۳۵] آملی، محمد تقی، مصباح الهدی، ج۳، ص۱۷۰.
مستحب است.
۱۲ – دیدگاه فقهای اهل سنت
علما و فقیهان اهل سنت، میان جواز و استحباب و کراهت تبرک به قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختلاف نظر دارند.
[۱۳۶] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۴۶-۱۵۵.
حکم به کراهت نیز شاید به علت ترس از منافات آن رفتار با ادبورزی در حق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد.
[۱۳۷] حسینی، سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص۳۴۴-۳۴۵.
[۱۳۸] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۴۶.
احمد بن حنبل تبرک به منبر و قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بوسیدن آن را مجاز میداند.
[۱۳۹] ابن حنبل، احمد بن محمد، العلل و معرفه الرجال، ج۲، ص۴۹۲.
شهابالدین خفاجی حنفی نیز به کراهت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باور دارد.
[۱۴۰] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۵۳.
برخی از فقیهان شافعی همانند رملی شافعی، لمس قبر نبی، ولیّ خدا یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آن را به قصد تبرک مجاز میداند.
[۱۴۱] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۵۳.
محب الدین طبری شافعی نیز مس قبر و بوسیدن آن را جایز و موافق با سیره دانشوران و صالحان میشمرد.
[۱۴۲] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۲۲۳.
زرقانی مالکی نیز باور دارد که بوسیدن قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به قصد تبرک ایرادی ندارد.
[۱۴۳] زرقانی، محمد بن عبد الباقی، شرح الزرقانی علی المواهب، ج۱۲، ص۲۱۵.
ا
۱۳ – ادله جواز
حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سیره پیوسته اهل شریعت است. در مواردی که جواز و صحت برکتجویی مشکوک باشد، اصل اباحه پشتوانه حکم به جواز است.
۱۳.۱ – دلیل قرآنی
تبرک در قرآن کریم: قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است. تبرک یعقوب (علیهالسلام) به پیراهن یوسف (علیهالسلام) یکی از این موارد است. هنگامی که یوسف به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: «اذْهَبُواْ بِقَمِیصیِ هَذَا فَاَلْقُوهُ عَلیَ وَجْهِ اَبیِ یَاْتِ بَصِیرًا»
[۱۴۴] یوسف/سوره۱۲، آیه۹۳.
رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس،
[۱۴۵] جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، ص۵۳۴.
بینایی خود را بازیافت.
[۱۴۶] ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط، ج۶، ص۳۲۴.
[۱۴۷] شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ج۲، ص۵۷.
نمونه دیگر، تبرک بنیاسرائیل به تابوت موسی بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و هارون و الواح مقدس نازل شده بر موسی (علیهالسلام) قرار داشت و موسی بن عمران (علیهالسلام) آن را به یوشع بن نون (علیهالسلام) سپرده بود.
[۱۴۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۴۰.
بنیاسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس میدانستند و در نبرد با بتپرستان آن را با خود حمل مینمودند:
[۱۴۹] طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۵.
[۱۵۰] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
«… التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسیَ وَ ءَالُ هَرُونَ تحَمِلُهُ الْمَلَائکَهُ»
[۱۵۱] بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.
و به آن تبرک میجستند.
[۱۵۲] قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۸۱-۸۲.
این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است.
[۱۵۳] سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص۲۹۴.
مقام ابراهیم (علیهالسلام) نیز که اثر گامهای حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: «وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِّلنَّاسِ وَ اَمْنًا وَ اتخَّذُواْ مِن مَّقَامِ اِبْرَاهِمَ مُصَلیً…»
[۱۵۴] بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.
[۱۵۵] طبرسی، علی بن فضل، مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳.
[۱۵۶] بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۶.
به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم (علیهالسلام) مردم به آن تبرک میجویند.
[۱۵۷] حسینی، سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص۳۴۱-۳۴۳.
ازاینروی، میتوان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان حجرالاسود و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است.
[۱۵۸] قرشی، سید علی اکبر، احسن الحدیث، ج۱، ص۲۴۳.
۱۳.۲ – سنت نبوی
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان یکی از پشتوانههای احکام شرعی، پشتوانه جواز تبرکجویی است. برخی روایات حکایت دارند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اصحاب را به این کار برمیانگیخت. متون تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مواردی فراوان از این دست را گزارش نمودهاند.
[۱۵۹] احمدی میانجی، علی، التبرک، ص۴۲-۶۲.
برای نمونه، ایشان به اصحاب امر فرمود که از چاه ناقه صالح تبرک جوید. همین دلیل جواز تبرک به آثار پیامبران و صالحان است، اگر چه درگذشته باشند.
[۱۶۰] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۷.
[۱۶۱] حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۱، ص۴۹.
در شب ازدواج حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از وضو، باقیمانده آب وضوی خویش را به سر و صورت و بدن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و علی (علیهالسلام) پاشید و از خداوند خواستار برکت برای ایشان و نسلشان شد.
[۱۶۲] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۶۳.
امام علی (علیهالسلام) روایت نموده که به برکت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسح ایشان در جنگ خیبر گرفتار چشمدرد و بیماری نشده است.
[۱۶۳] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۱، ص۱۵۳.
آوردهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آب وضویش را بر فردی بیمار ریخت و او به برکت آن شفا یافت.
[۱۶۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۵۶-۵۷.
در چند روایت گزارش شده که ایشان پس از انجام اعمال حج، موهای خویش را تراشید و آنها را میان مسلمانان تقسیم نمود.
[۱۶۵] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۲، ص۴۲.
[۱۶۶] حسینی فیروزآبادی، مرتضی، فضائل الخمسه، ج۱، ص۳۳.
[۱۶۷] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۲۱۳.
نیز ایشان در شب معراج، در مکانهای منسوب به پیامبران نماز خواند.
[۱۶۸] صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۳، ص۸۰-۸۱.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام دفن فاطمه بنت اسد، او را با لباس خودش کفن نمود
[۱۶۹] حاکم نیشابوری، محمد بن حسن، المستدرک، ج۳، ص۱۱۶.
[۱۷۰] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۵۱.
و در قبر او خوابید تا به برکت ایشان سختی قبر بر وی آسان گردد.
[۱۷۱] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، جامع الاحادیث، ج۳۲، ص۴۲.
[۱۷۲] حاکم نیشابوری، محمد بن حسن، المستدرک، ج۳، ص۱۱۶.
عبدالله بن ابیّ نیز از حضرت درخواست کرد که او را در لباسی که بر تن داشته، به خاک بسپارد.
[۱۷۳] سمرقندی، نصر بن محمد، تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۷۹.
وی با این کار در پی تبرک به لباس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و پیشگیری از عذاب الهی بوده است.
فرستاده قریش در رویداد صلح حدیبیه، اهتمام فراوان اصحاب برای تبرک به قطرات وضوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را حکایت میکند. این کار که در محضر حضرت اتفاق میافتاده، آن گاه که با عدم منع ایشان همراه میشود، میتواند ماخذ جواز برکتجویی قلمداد گردد. تبرک به آب وضوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و باقیمانده آن، نه تنها با نهی ایشان روبهرو نشد؛ بلکه گاه خود به اصحاب میفرمود که به آن آب تبرک جویند.
[۱۷۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۴۹.
۱۳.۳ – سیره اهل بیت
در متون روایی و تاریخی، مواردی فراوان از تبرکجویی اهل بیت و امامان شیعه (علیهمالسّلام) به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارش شده است. فاطمه، دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پس از وفات ایشان بر مزارش حضور مییافت و خاک آن را به نشانه تبرک بر سر و صورت خویش میمالید.
[۱۷۵] سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۲۱۷.
[۱۷۶] حسینی، نورالله، احقاق الحق، ج۱۰، ص۴۳۵.
تبرکجویی به قبر شریف پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سیره پیوسته امامان معصوم (علیهمالسّلام) و اهل بیت بوده است. در منابع روایی، تبرک امام حسین (علیهالسلام)،
[۱۷۷] ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹.
[۱۷۸] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
امام صادق (علیهالسلام)،
[۱۷۹] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۵۰-۱۵۳.
امام رضا (علیهالسلام)
[۱۸۰] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۰، ص۳۱۴.
[۱۸۱] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۵۳.
و امام جواد (علیهالسلام):
[۱۸۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۵۳.
[۱۸۳] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۸.
به مزار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارش شده است. امام حسن (علیهالسلام) نیز وصیت نمود که در صورت امکان، کنار مزار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خاک سپرده شود.
[۱۸۴] حسینی فیروزآبادی، مرتضی، فضائل الخمسه، ج۳، ص۳۱۳.
تبرک امام صادق (علیهالسلام) به عصای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۱۸۵] قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۷.
و نیز تبرک حضرت علی (علیهالسلام) به باقیمانده حنوط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۱۸۶] حاکم نیشابوری، محمد بن حسن، المستدرک، ج۱، ص۵۱۵.
شواهد دیگر این سیره است. از دیگر موارد برکتجویی اهل بیت، تبرک به سنگی در خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است که محل نشستن ایشان بوده است.
[۱۸۷] سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۲، ص۵۸.
۱۳.۴ – سیره صحابه و تابعین
صحابه نیز همزمان با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بعد از ایشان به وی تبرک میجستند.
۱۳.۴.۱ – تبرک به خود پیامبر
بررسی زندگانی پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و چگونگی رفتار یاران ایشان حکایت از این دارد که مسلمانان در روزگار آغاز اسلام، به برکتجویی از وجود وی و امور متعلق به او اهتمام داشتهاند.
[۱۸۸] کردی مکی، محمد طاهر بن عبدالقادر، تبرک الصحابه، ص۱۵-۱۷.
گاهی این اهتمام از سوی یک فرد چندان اوج میگرفت که گمان میرفت او مجنون شده است.
[۱۸۹] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۱۳.
از همین رو، صحابه به نگهداری آثار حضرت و بزرگداشت آنها میپرداختند.
تبرک به ایشان افزون بر دریافت آثار معنوی و فیض الهی از مسیر غیر طبیعی، به انگیزه اظهار ارادت و محبت به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت ایشان، از سوی خداوند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز توصیه شده است؛ زیرا احترام به پیامبران و اولیا و آثار ایشان از مصداقهای بزرگداشت شعائر الهی است
[۱۹۰] قزوینی حائری، محمدحسن، البراهین الجلیه، ص۵۸.
که قرآن بر آن تاکید کرده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ»
[۱۹۱] حج/سوره۲۲، آیه۳۲.
با دقت در موارد تبرکجویی اصحاب آشکار میشود که آنان افزون بر برکتجویی، در صدد بزرگداشت آن انسان بزرگ بودهاند.
۱۳.۴.۲ – تعظیم قبر نبوی
مواردی مانند تعظیم قبر و تربت مزار نبوی از سوی دختر پیامبر(ص)
[۱۹۲] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۴۰۷.
و امامان شیعه (علیهمالسّلام):
[۱۹۳] ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹.
[۱۹۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
بر چشم نهادن موی پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست احمد بن حنبل، و خودداری امام شافعی از اسبسواری در مدینه به این دلیل که آن جا محل گامهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است،
[۱۹۵] قاضی عیاض، عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، ج۲، ص۵۳.
نشان میدهد که مسلمانان آغاز اسلام برای مکانها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 