پاورپوینت کامل بسیط و مرکب (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بسیط و مرکب (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بسیط و مرکب (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بسیط و مرکب (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی) ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

بسیط و مرکب (دائره‌المعارف‌بزرگ‌اسلامی)

مقالات مرتبط: بسیط و مرکب.

بَسیطْ وَ مُرَکَّب‌، تقسیمی‌ عام‌ و کلی‌ که‌ در زمینه‌های‌ مختلف‌ دانش‌ها به‌کار می‌رود. براساس‌ جهان‌شناسی‌ حکیمان‌ مسلمان‌ دو اصطلاح بسیط و مرکب‌ به‌ طور عمده‌ در تقسیم‌بندی‌ جسم‌ به‌ معنی‌ عام‌ آن‌ در طبیعیات به کار می‌رود، اما این بحث‌ را بیشتر باید در جهان‌بینی‌ و هستی‌شناسی‌ جست‌و‌جو کرد. جسم‌ یا بسیط است‌، یا مرکب‌؛ و جسم‌ بسیط بر دو گونه است‌: فلکی‌ و عنصری‌؛ و جسم‌ بسیط عنصری‌ در نزد فیلسوفان مشّائی ۴ گونه‌اند، که‌ به‌ عناصر اربعه‌، یعنی آتش‌، هوا، آب و خاک موسوم بوده‌اند. این عناصر اربعه هر یک طبع و مکان و مزاج مخصوصی دارند. در عالم‌ طبیعت‌، جسم‌ مرکب‌ را از ۳ قسم‌ اصلی‌ بیرون‌ نشمرده‌اند: عناصر معدنی‌ و گیاه‌ و حیوان‌ که‌ به‌ موالید سه‌گانه‌ مشهورند و ترکیب‌ یا حقیقی‌ است‌، یا اعتباری‌.

فهرست مندرجات

۱ – بررسی واژه بسیط
۲ – طبیعیات
۳ – اقسام‌ جسم
۴ – اقسام‌ جسم بسیط
۴.۱ – جسم‌ بسیط فلکی‌
۴.۲ – جسم‌ بسیط عنصری‌
۴.۲.۱ – حقیقی‌ و عرفی‌ و اضافی‌
۴.۲.۲ – عناصر چهارگانه‌
۴.۲.۳ – طبایع‌ عناصر چهارگانه‌
۴.۲.۴ – مکان‌ طبیعی
۴.۲.۵ – مزاج‌
۴.۲.۶ – ترکیب‌
۵ – اقسام‌ جسم مرکب‌
۵.۱ – ترکیب‌ حقیقی‌ و اعتباری‌
۵.۲ – ترکیب‌ خارجی و عقلی
۶ – مبحث کلامی‌ فلسفی‌
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

۱ – بررسی واژه بسیط

به‌ نظر می‌آید که‌ واژ «بسیط» پیش‌تر از دور ترجمه آثار یونانی‌ به‌ عربی‌، به‌ همراه‌ دیگر واژه‌های‌ مربوط به‌ علم‌ و فلسفه یونانی‌، در جریان‌ کوششهای‌ ناقلان‌ مسیحی‌ و به‌ ویژه‌ سریانی‌ در حلقه‌های‌ مباحثه‌ و درس‌ شفاهی‌ به‌ کار می‌رفته‌، و از آنجا اصطلاح‌ بساطت‌ و واژه‌های‌ مقابل‌ آن‌ ــ ترکیب‌، تألیف‌ و مانند آن‌ ــ در نحو، منطق‌، داروسازی‌، پزشکی‌، ریاضیات‌ و موسیقی‌ کاربردهای‌ فراوان‌ یافته‌ است‌. ابوحیان‌ توحیدی‌ با وجود تبحری‌ که‌ در زبان‌ عربی‌ داشته‌، واژ «بسیط» را به‌ این‌ مفهوم‌ نه‌ در زبان‌ عرب‌ یافته‌ بوده‌ است‌، و نه‌ در زبان‌ عجم‌.

[۱] حموی، یاقوت، معجم الادبا، ج۴، ص۱۶۶.

به‌عنوان قرینه‌ای بر این گفته‌، می‌توان‌ از گزارشی‌ مربوط به‌ سد ۱ ق‌ / ۷ م‌ یاد کرد که‌ در آن‌ عمرو بن‌ عاص‌ از هم‌ سخنی‌ با یحیی‌ نحوی‌ به‌ شگفت آمده‌ است‌، چه‌، عرب‌ها پیش‌ از آن‌ چیزی‌ از الفاظ فلسفی‌ نشنیده‌ بوده‌، و نمی‌دانسته‌اند.

[۲] ابن‌ عبری‌، غریغوریوس‌، تاریخ‌ مختصرالدول‌، ص۱۰۲-۱۰۳.

۲ – طبیعیات

دو اصطلاح بسیط و مرکب‌ به‌ طور عمده‌ در تقسیم‌بندی‌ جسم‌ به‌ معنی‌ عام‌ آن‌ در طبیعیات به کار می‌رود، اما با توجه‌ به‌ ویژگی‌ دانش‌ طبیعی‌ قدیم‌ و پیوند آن‌ با اندیشه فلسفی‌، بحث‌ از بسیط و مرکب‌ را بیشتر باید در مقوله کلی‌تر جهان‌بینی‌ و هستی‌شناسی‌ جست‌و‌جو کرد. از همین‌ روی‌ و نیز از آنجا که‌ بحث‌ از بساطت‌ و ترکیب‌ و جسم‌ از امور طبیعی‌ به‌ موضوعهایی‌ چون‌ مبدأ آفرینش‌ و تبیین‌ جهان‌ پدیدار یا عالم‌ تکوین‌ گسترش‌ یافته‌، دامنه بحث‌ از طبیعیات‌ به‌ حکمت‌ الهی‌ و کلام‌ و حتی‌ عرفان‌ نیز کشیده‌ شده‌ است‌.

[۳] نسفی‌، عزیزالدین‌، الانسان‌ الکامل‌، ص۲۸۱-۲۸۲.

در تفکر اسلامی‌، نخستین‌بار در آثار فارابی‌، و پس‌ از آن‌ به‌ ویژه‌ در آثار متعدد ابن‌ سینا این‌ مفهوم‌ به‌ تفصیل‌ موردبحث‌ قرار گرفته‌ است‌. با اینکه اساس این مفهوم به فلسفه ارسطو بازمی‌گردد،

[۴] ابن‌ میمون‌، موسی‌، دلاله الحائرین‌، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۴.

[۵] ابن‌ رشد، محمد، تفسیر مابعدالطبیعه، ص۶ بب‌.

خود او هیچ‌ فصل‌ یا بخش‌ مستقلی‌ را در آثار خود به‌ آن‌ اختصاص‌ نداده‌ است‌ و گفتارش‌ در این‌ باره‌ پراکنده‌ و در نهایت‌ ایجاز و ابهام‌ است‌.

[۶] .گ‌۱۰۲۴a ،Aristotle، Metaphysika

[۷] .۱۰۱۴b ،Aristotle، Metaphysika

ابن‌ سینا که‌ با تأثیر پذیرفتن‌ از اندیش یونانی‌ ارسطویی‌- افلوطینی‌ و انطباق‌ آن‌ با عناصر اندیش اسلامی‌ به‌ بنیان‌گذاری‌ یک‌ نظام‌ فلسفی استوار پرداخته‌، از این‌ دو اصطلاح‌ در آثار متعدد خویش‌ بهره‌ گرفته‌ است‌. با اینهمه‌، تعاریف‌ دقیق‌ و توضیح‌ کاربردهای‌ مختلف آن‌ را در آثار اندیشمندان‌ پسین‌ همانند خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌، علامه حلی‌ و ابن‌ کمونه‌ می‌توان‌ یافت‌.

۳ – اقسام‌ جسم

جسم‌ بسیط و جسم‌ مرکب‌؛ جسم‌ فلکی‌ و جسم‌ عنصری.
براساس‌ جهان‌شناسی‌ حکیمان‌ مسلمان‌، جسم‌ یا بسیط است‌، یا مرکب‌؛ و از آنجا که‌ بسیط جزء تشکیل‌ دهند مرکب‌ است‌، بحث‌ دربار آن‌ همواره‌ مقدم می‌شود.

[۸] علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ص۱۵۹.

[۹] ابوالبرکات‌ بغدادی‌، هبه الله‌، المعتبر، ج۲، ص۱۲۵.

گفته‌ شده‌: جسم‌ بسیط آن‌ است‌ که‌ هر واحد از اجزاء آن‌ در تمام‌ ماهیتش‌ مشابه‌ باشد؛ و جسم‌ مرکب‌، آن‌ است‌ که‌ از قوا و طبایع‌ مختلف‌ ترکیب‌ شده‌ باشد و به‌ سخن‌ دیگر، اجزائش‌ طبیعت‌ واحد نداشته‌ باشند.

[۱۰] خواجه نصیرالدین‌ طوسی‌، تلخیص‌ المحصل‌، ص۲۲۵.

[۱۱] ابن‌ کمونه‌، سعد، الجدید فی‌ الحکمه، ص۳۴۲.

[۱۲] فخرالدین‌ رازی‌، المباحث‌ المشرقیه، ج۲، ص۷۶.

۴ – اقسام‌ جسم بسیط

جسم‌ بسیط بر دو گونه است‌: فلکی‌ و عنصری‌.

۴.۱ – جسم‌ بسیط فلکی‌

جسم‌ بسیط فلکی‌ همان‌ جرم‌ آسمانی‌ (سماوی‌) است‌. جرم‌ یا جسم‌ آسمانی‌، دارای‌ حرکت‌ دایره‌ای‌ و همیشگی‌ است‌ و خرق‌ و التیام‌ در آن‌ راه‌ ندارد، یعنی تغییر نمی‌پذیرد و از میان‌ نمی‌رود.

[۱۳] غزالی‌، محمد، مقاصد الفلاسفه، ص۳۱۸.

افلاک‌ هر یک‌ ماد مخصوص‌، و صورتی‌ خاص‌ خود دارند؛ و به‌ همین‌ سبب‌، قابل‌ تغییر و تبدیل‌ به‌ همدیگر نیستند و به‌ عبارت‌ دیگر، در اجرام‌ آسمانی‌ کَون‌ و فساد راه‌ ندارد. هر یک‌ به‌ وسیل نفس‌ مخصوص‌ به‌ خود ــ که‌ آن‌ نیز از عقل‌ مربوط به‌ خویش‌ مستفیض‌ می‌گردد ــ اداره‌ می‌شوند و بنابراین‌، حرکات‌ جاودانی‌ آنها تنها به‌ طبع‌ نیست‌، بلکه‌ ارادی‌ است‌.

[۱۴] غزالی‌، محمد، مقاصد الفلاسفه، ص۳۱۸.

[۱۵] ابن‌ سینا، دانشنامه علایی‌، الهیات‌، ص۱۳۱-۱۳۲.

به‌ این‌ ترتیب‌، در جهان‌بینی‌ حکیمان‌ اسلامی‌، مفهومی بدیع از جسم‌ ملاحظه‌ می‌شود که‌ بنابرآن‌، شاید بتوان‌ گفت‌: نوعی‌ از جسم‌ دارای‌ اراده‌، و در نتیجه‌، دارای‌ شعور و حیات‌ عقلانی‌ است‌.

[۱۶] ابن‌ سینا، الشفاء، طبیعیات‌، ج۲، ص۲۶-۳۱.

بنابراین، این نوع بسیط، از اجسام عنصری‌ نیست‌، ترکیب هم‌ نمی‌پذیرد و نمی‌تواند به‌ عنوان‌ جزء در ترکیب‌ اجسام‌ به‌ کار رود، زیرا هم‌ ماده‌ و هم‌ صورت‌ منحصر به‌ فرد دارد.

۴.۲ – جسم‌ بسیط عنصری‌

جسم‌ بسیط عنصری‌ آن‌ است‌ که‌ در عالم‌ زمینی‌ یافت‌ می‌شود و در معرض‌ کون‌ و فساد است‌.

[۱۷] غزالی‌، محمد، مقاصد الفلاسفه، ص۳۱۸.

جسم‌ بسیط عنصری‌، جوهر است‌ و قابلیت‌ دارد که‌ برایش‌ ابعاد سه‌گانه‌ فرض‌ شود.

[۱۸] ابن‌ کمونه‌، سعد، الجدید فی‌ الحکمه، ۳۴۵-۳۴۶.

این‌ جسم‌، مطابق‌ تعریف‌، از قوا و طبایع‌ مختلف‌ ترکیب‌ نشده‌، بلکه‌ طبیعت‌ کل‌ آن‌ و طبیعت‌ جزء آن‌ یک‌ چیز است‌.

[۱۹] ابن‌ کمونه‌، سعد، الجدید فی‌ الحکمه، ص۳۴۲.

زیرا ماهیت‌ هر بسیطی‌ ذات‌ آن‌ است‌ و پذیرنده صورتی‌ نیست‌؛ بنابراین‌، ذاتش‌ همان‌ صورت‌ اوست‌. به‌ این‌ اعتبار، می‌توان‌ گفت‌ که‌ جسم‌ عنصری‌ بسیط مجموع‌ ماده‌ و صورت‌ نیست‌، بلکه‌ طبیعتش‌ عین‌ صورت‌ آن‌ است‌ و در نتیجه‌، طبیعت‌ آن‌ عین‌ ماهیت‌ آن‌ است‌.

[۲۰] بهمنیار بن مرزبان، ابوالحسن، التحصیل، ص۵۱۳.

[۲۱] بهمنیار بن مرزبان، ابوالحسن، التحصیل، ص۵۸۷.

۴.۲.۱ – حقیقی‌ و عرفی‌ و اضافی‌

جرجانی‌ بدون ورود در جزئیات‌، بسیط را از یک‌ سو به‌ حقیقی‌، عرفی‌ و اضافی‌، و از سوی‌ دیگر به‌ روحانی‌ و جسمانی‌ تقسیم‌ کرده‌ است‌. بسیط حقیقی‌ آن‌ است‌ که‌ هیچ‌ جزئی‌ ندارد؛ بسیط عرفی آن است که‌ از اجسام‌ دارای‌ طبیعت‌های‌ مختلف‌ مرکب‌ نباشد ــ که این تعریف مطابق است با تعریف جسم بسیط عنصری ــ و بسیط اضافی‌ آن‌ است که فقط در اصطلاح بسیط خوانده‌ می‌شود و از طریق‌ نسبت‌ معین‌ می‌گردد، مثلاً این‌ جسم‌ از آن‌ دیگری‌ بسیط تر است‌.

[۲۲] جرجانی‌، علی‌، التعریفات‌، ص‌۲۰.

این‌ نوع‌ از بسیط، در حقیقت‌ مرکب‌ از اجسام‌ دیگری‌ با طبایع‌ مختلف‌ است‌ که‌ در نظر قدما، چون‌ حس‌ قادر به‌ دریافتن‌ ترکیب‌ آن‌ نیست‌، بسیط خوانده‌ شده‌ است‌، مانند اخلاط اربعه‌ (دم‌، سودا، صفرا و بلغم‌) که‌ در علم‌ پزشکی‌ قدیم‌ کاربرد داشته‌، و هر یک‌ مجموع‌ چند کیفیت‌ ــ از حالات‌ فرد عادی‌ یا بیمار ــ به‌ شمار می‌رفته‌اند.

[۲۳] زنوزی‌، عبدالله‌، لمعات‌ الهیه، ص۱۰۰.

تعریفها و تقسیم‌های‌ دیگری‌ هم‌ از جسم‌ بسیط یافت‌ می‌شوند.

[۲۴] احمدنگری‌، عبدالنبی‌، دستور العلماء، ج۱، ص۲۸۶.

[۲۵] زنوزی‌، عبدالله‌، لمعات‌ الهیه، ص۱۰۰-۱۰۱.

جسم مرکب‌ که‌ مطابق‌ تعریف‌، دارای‌ قوا و اجزاء و طبیعت‌های‌ مختلف‌ است‌، از آمیزش‌ و ترکیب‌ عناصر بسیط پدید می‌آید.

۴.۲.۲ – عناصر چهارگانه‌

جسم‌ بسیط عنصری‌ در نزد فیلسوفان مشّائی و پیروان ایشان‌ ۴ گونه‌ بیش‌ نیست‌ که‌ به‌ عناصر اربعه‌ (چهارگانه‌) ــ آتش‌، هوا، آب و خاک

[۲۶] فارابی‌، ابونصر، رساله فی مسائل متفرقه، ص۱۹.

ــ موسوم‌ بوده‌اند. هر یک‌ از این اجسام یا اجرام‌ دارای‌ طبعی‌ مستقل‌ هستند و عالم‌ مجموعه‌ای‌ از این‌ اجسام‌ بسیط طبیعی‌ است‌.

[۲۷] ابن‌ سینا، «الحدود»، ص۲۴۶.

عناصر چهارگانه‌ از این‌ حیث‌ که‌ اجزاء تشکیل‌ دهنده همه عالم‌ محسوب‌ می‌شوند «رکن‌»، و از حیث‌ اینکه‌ از ترکیب‌ آنها اجسام‌ معدنی‌ و گیاهان‌ به‌ وجود می‌آیند، «اسطقس‌» خوانده می‌شوند.

[۲۸] فارابی‌، ابونصر، رساله فی مسائل متفرقه، ص۱۹.

[۲۹] علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ص۱۶۳.

[۳۰] بخاری‌، محمد، شرح‌ بر حکمه العین‌ کاتبی‌ قزوینی‌، ص۵۷.

همه تغییراتی‌ که‌ در جهان‌ پیرامونی‌ ما رخ‌ می‌دهند، از آمیزش‌ عناصر چهارگانه‌ و بر اثر طبیعت‌ آنهاست‌. طبیعت‌ یکی‌ از نیروهای‌ نفس‌ کلی‌ است‌ و سراسر عالم‌ زیر ماه‌ را فراگرفته‌ است‌.

[۳۱] رسائل اخوان الصفا، ج۲، ص۶۳.

مطابق این نظریه‌، عناصر چهارگانه زمینی‌، از اجرام‌ و اجسام‌ آسمانی‌ تأثیر می‌پذیرند.

۴.۲.۳ – طبایع‌ عناصر چهارگانه‌

طبع‌ ویژگی‌ و صفت‌ همیشگی و جدا ناشدنی هر یک‌ از عناصر چهارگانه‌ است‌ و بنابر تعریف‌ قدما، طبیعت‌ یا طبع‌ قوه‌ای‌ است‌ در ذات‌ جسم‌ بسیط عنصری‌ که‌ مبدأ تغییر یا سکون‌ آن‌ است‌.

[۳۲] ابن‌ کمونه‌، سعد، الجدید فی‌ الحکمه، ص۳۴۶.

[۳۳] .گ‌۱۹۲b ،Aristotle، Physika

طبیعت‌ هر عنصری از مجموع دو یا چند کیفیت‌ تشکیل‌ می‌شود. هوا گرم‌، مرطوب‌، شفاف‌ و لطیف‌ است‌؛ آب‌ سرد، مرطوب‌ و شفاف‌ است‌؛ آتش‌ گرم‌ و خشک‌ است‌؛ و خاک‌ سرد و خشک‌ است‌.

[۳۴] ابن‌ سینا، «الحدود»، ص۲۴۶.

کیفیاتی‌ که‌ طبیعت‌ را تشکیل‌ می‌دهند،مانند حرارت‌، رطوبت‌، یبوست‌ و برودت‌ (گرمی‌، تری‌، خشکی‌ و سردی‌) صورت‌ عناصر نیستند، بلکه‌ نسبت‌ به‌ آنها عرض‌ محسوب‌ می‌شوند و به‌ همین‌ دلیل‌، عناصر چهارگانه‌ قابل‌ تبدیل‌ به‌ یکدیگرند.

[۳۵] غزالی‌، محمد، مقاصد الفلاسفه، ص۳۱۹.

[۳۶] علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ص۱۵۹-۱۶۰.

شیخ‌ اشراق‌، شهاب‌الدین‌ یحیی‌ سهروردی‌ که‌ می‌کوشید نظام‌ فلسفی‌ خاصی‌ از ترکیب‌ فلسف یونانی‌، حکمت‌ اسلامی‌ و میراث‌ عقلی‌ مانده‌ از ایران‌ باستان‌ بسازد، در برخی‌ از آراء مشائیان‌ تغییراتی‌ پدید آورد و اصطلاحات‌ ویژه‌ای‌ به‌ کار گرفت‌. به‌ نظر او عناصر بسیط سه‌گانه هستند، یعنی‌ آب‌، و خاک‌ و هوا؛ و آتش‌ تنها نوعی‌ از هواست‌، هوای‌ سوزنده‌ای‌ که‌ طبیعت‌ آن‌ گرم‌ و مرطوب‌ است‌، برخلاف‌ نظر مشائیان‌ که‌ آن‌ را گرم‌ و خشک‌ می‌دانستند.

[۳۷] هروی‌، محمدشریف‌، انواریه‌، ص۹۲-۹۳.

[۳۸] هروی‌، محمدشریف‌، انواریه‌ ص۹۶.

از آنجا که‌ نور در اندیش فلسفی‌ شیخ‌ اشراق‌ نقش‌ اصلی‌ را دارد، در تقسیم‌ جسم‌ بسیط به‌ سه‌ گون لطیف‌ و حاجز و مُقتصَد، به‌ تأثیرپذیری‌ و نسبت‌ آن‌ با نور نظر داشته‌ است‌: حاجز به‌ کلی‌ مانع‌ عبور نور است‌، مثل‌ خاک‌؛ لطیف‌ اصلاً مانع‌ نور نیست‌، مانند هوای‌ صافی‌ شفاف‌؛ مقتصد آن‌ است‌ که‌ تا حدی‌ مانع‌ عبور نور گردد و بنابراین‌، درجاتی‌ خواهد داشت‌ که‌ برحسب‌ غلبه عنصر خاکی‌ در آن‌ تعیین‌ می‌شود، مانند آب‌ گل‌آلود.

[۳۹] هروی‌، محمدشریف‌، انواریه‌، ص۹۰.

۴.۲.۴ – مکان‌ طبیعی

عناصر بسیط چهارگانه‌، هر یک‌ مکان‌ مخصوصی‌ دارند که‌ به‌ آن‌ مکان‌ طبیعی‌ می‌گویند. نظری مکان‌ طبیعی‌ که‌ در نظام‌ فلسفی‌ ـ طبیعی ارسطویی‌ جایگاه‌ مهمی‌ دارد، در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.