پاورپوینت کامل الانساب (کتاب) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل الانساب (کتاب) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الانساب (کتاب) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل الانساب (کتاب) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

الانساب (سمعانی)

دیگر کاربردها: الانساب (ابهام‌زدایی).

یکی از کتاب‌های مهم و ارزنده در زمین انساب و رجال، «الانساب» تألیف عبدالکریم سمعانی (متوفی: ۵۶۲هـ.) است. این کتاب در مهر و موم‌های اخیر به شکل منقّحی از سوی دارالکتب علمیه بیروت با تصحیح و تحقیق استاد عبدالله عُمر بارودی چاپ و منتشر شده است. پیش از این نیز در ده جلد در حیدرآباد هند به طبع رسیده بود.

فهرست مندرجات

۱ – نسب‌شناسی
۲ – کتاب‌های تالیف شده پس از کلبی
۳ – احوال و آثار سمعانی
۴ – روش‌شناسی الانساب
۵ – منابع الانساب
۶ – گرایش سمعانی
۶.۱ – تکفیر اهل تشیع
۷ – برخی از امتیازات الانساب
۷.۱ – علوم قرآنی
۷.۲ – کلام
۷.۳ – اخلاق
۷.۴ – ادبیات و عرفان و تصوف
۷.۵ – تاریخ و سفرنامه
۷.۶ – رجال و حدیث
۸ – برخی از کتاب‌های ذکر شده در الانساب
۹ – نکته‌های ظریف در الانساب
۱۰ – پاره‌ای از ایرادها و نواقص در تصحیح
۱۱ – فهرست منابع
۱۲ – پانویس
۱۳ – منبع

۱ – نسب‌شناسی

نَسَب‌شناسی و به‌اصطلاح شجره‌نگاری یا «التشجیر» در میان اعراب، دارای سابقه‌ای دیرین است. در زمان رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سه تن در میان اعراب به نسب‌شناسی مشهور بودند: ابوعدّی جبیر بن مطعم (متوفی: ۵۹ه‌.)؛ مخرمه‌ بن نوفل بن اُهیب (متوفی: ۵۴ هـ.) و عقیل بن ابی‌طالب (متوفی: ۶۵ق.)
پس از آن‌ها دَغفل بن حَنظله بن زید شیبانی (متوفی: ۶۵ هـ.) در معرفه الانساب ضرب‌المثل عرب بود. چنانکه وقتی می‌خواستند کسی را به تبحر در نسب‌شناسی یاد کنند، می‌گفتند: «أنسَب مِن دَغفل». دغفل کتاب «التشجیر» را در انساب اعراب جاهَلی تا زمان خود سامان داد. لو فجرن تحقیقات ارزشمندی دربار دغفل منتشر کرده است. این راه همچنان به وسیل تبارشناسان و نسب‌نگاران بعدی ادامه یافت. خالد بن طلیق (متوفی حدود: ۱۶۶هـ.) ضحاک‌ بن عثمان (متوفی: ۱۸۰ هـ.)، تعیط بن بُکیر مُحاربی (متوفی: ۱۹۰هـ.)، أبوالبختری (متوفی: ۲۰۰ هـ.) ابراهیم بن موسی بن صُدَیق (متوفی حدود: ۲۰۰ هـ.) عُماره بن قدّاح، و هشام ‌بن محمّد بن سائب کلبی (متوفی: ۲۰۴هـ.) از این جمله بودند. بخصوص این سائب کلبی به نگارش کتاب‌های «النسب الکبیر» یا الجمهره» و کتاب «انساب البُلدان» و نیز «کتاب الالقاب» تحولی در این زمینه به وجود آورد. محمّد بن جریر طبری در آثار خود از کتاب‌های ابن کلبی استفاده فراوان برده است.

۲ – کتاب‌های تالیف شده پس از کلبی

برخی کتاب‌های مهم دراین‌باره که پس‌ازاین کلبی نگاشته شدند عبارت‌اند از:
ـ انساب حمیر و ملوک‌ها: عبدالملک‌ بن هشام (متوفی: ۲۱۳ هـ.)
– انساب الشعرا: ابی‌جعفر محمّد بن حبیب بغدادی نحوی (متوفی:۲۴۵ هـ.)
ـ انساب الاشراف بلاذری (متوفی: علی بن أبی طالب ۲۷۹هـ.)
ـ الانساب: ابی‌محمّد قاسم بن اصبغ نحوی (متوفی: ۳۴۰هـ.)
ـ انساب الطالبیین و العلویین القادمین الی المغرب: امیر مستنصر بالله اموی (متوفی: ۳۶۶ هـ.)
ـ نسب عدنان و قحطان: ابی‌العباس محمّد بن یزید المبرّد نحوی (متوفی: ۲۸۵هـ.)
ـ انساب قریش: ابی‌عبدالله زبیر بن بکار قرشی (۲۵۶هـ.)، همین کتاب را ابی‌فید مورج بصری نحوی (متوفی: ۳۷۴ هـ.) تلخیص کرده است.
ـ نسب عبدالشمس: ابوالفرج‌ بن علی بن حسین اصفهانی.
ـ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب: ابی‌الجود بقر بن راشد.
ـ الاکلیل فی انساب حمیر و أیام ملوکها: ابی‌محمّد حسن بن احمد بن یعقوب همدانی یمنی (متوفی: ۳۳۴ هـ.)
ـ اللباب الی معرفه الانساب: ابوالحسن احمد بن محمّد بن ابراهیم اشعری؛
ـ القصد و الامم الی انساب العرب و العجم: ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله حافظ قرطبی (متوفی: ۴۶۳هـ.)
ـ دیوان العرب و جوهره الادب فی ایضاح النسب: محمّد بن احمد بن عبدالله اسدی سنّابه؛
ـ الانساب: ابی‌محمّد عبدالله‌ بن علی لغمی رشاطی (متوفی: ۴۴۲ هـ.)
ـ الانساب: ابی‌محمّد عبدالله‌ بن محمّد معروف بابن سیّد بطلیوسی (متوفی: ۵۲۱ هـ.)
ـ الانساب: ابی‌محمّد حسن‌ بن علی معروف به قاضی مهذّب (متوفی: ۵۶۲هـ.) این کتاب در حدود بیست جلد است.
ـ عجاله المبتدی در انساب، از زین‌الدین أبی‌بکر محمّد بن موسی حازمی همدانی (متوفی: ۵۸۴ه‌.)
ـ تاج الانساب از محمّد بن أسعد حسینی (متوفی: ۵۸۸ق)
ـ الجوهره فی نسب النبی و اصحابه العشره: کمال‌الدین عبدالرحمن‌ بن محمّد انباری (متوفی: ۵۷۷هـ.)
ـ الشجره فی الانساب: محمّد بن رضوان (متوفی: ۶۵۷ هـ.)
ـ الانساب: ابن مهمندار یوسف بن ابی‌المعالی (متوفی: ۷۰۰ هـ.)
– نسب القطب النبوی و شریف علوی: شهاب‌الدین ابی‌العباس احمد بن علی بن ابراهیم بدوی (متوفی: ۶۷۵ هـ)
– الانساب: جمال‌الدین محمّد بن علی مُدَهجن قرشی (متوفی: ۸۸۹ ه‌.)
– بغیه ذوی الهمم فی معرفه الانساب العرب والعجم: ملک افضل عباس بن الملک المجاهد (متوفی: ۷۷۸ هـ)
در میان این همه آثار «الانساب» تألیف عبدالکریم سمعانی از جایگاهی بلند برخوردار است. به طوری که پس از تألیف، مورد توجّه و اقبال مورّخان و مؤلفان بعدی قرار گرفت و عدّه‌ای بر آن تقریظ و شرح نوشته، یا آن را تلخیص کردند. از جمله عزالدین ابوالحسن علی‌ بن محمّد بن اثیر جوزی (متوفی: ۶۳۰ق.) با تلخیص «الانساب» سمعانی و افزودن برخی استدراکات، کتاب جدیدی در سه جلد سامان داد و آن را «اللباب» نامید. همچنین جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی «الانساب» را تلخیص کرد و با برخی از اضافات که از کتاب‌هایی چون «معجم البُلدان» یاقوت حموی استخراج کرده بود در سال ۸۷۳ هجری کتاب جدیدی را با عنوان «لبّ الباب» پدید آورد. نیز قاضی قطب‌الدین محمّد بن محمّد خیضری شافعی (متوفی: ۸۹۴ هـ.) انساب سمعانی را تلخیص کرد و اضافات و تعلیقات ابن اثیر، رشاطی و دیگران را هم بر آن افزود و کتاب خود را «الاکتساب» نامید.

۳ – احوال و آثار سمعانی

عبدالکریم سمعانی در شعبان سال ۵۰۶ در سمعان متولد شده است. سمعان نام محلی در تمیم بوده و نیاکان سمعانی بدانجا منسوبند. پدر سمعانی او را در سه سالگی به نیشابور برد. یک سال پس از آن، درگذشت

[۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۲۹۸.

و تربیت و تعلیم سمعانی به دست عموهایش افتاد. سمعانیان جملگی اهل علم و فضل بودند. عموی بزرگ او ابومحمّد حسن‌ بن ابی‌المظفر سمعانی، عالمی زاهد بود و سمعانی جوان کتاب‌هایی چون «الجامع» معمّر بن راشد، «تاریخ» احمد بن سیّار، «امالی» ابی‌زکریا مزکّی، را نزد او آموخت. همچنین نزد عموی کوچک خود ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی (متوفی: ۵۳۴ هـ.) فقه و حدیث را فرا گرفت. خواهر سمعانی «امه الله حره» نیز زنی عالم و فاضل بود، و ابی‌غالب محمّد بن حسن باقلانی بغدادی به او اجاز نقل حدیث داده بود. سمعانی نزد او نیز احادیث و حکایات فراوان آموخت.

[۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۳۰۱.

از دیگر استادان وی که خود از او یاد کرده است، ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی است،

[۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴.

و او همان کسی است که سمعانی را به تحقیق و نگارش «الانساب» تشویق کرده است.
غیر از اینها، سمعانی محضر استادان بسیاری را درک کرده است. او به خاطر تحقیق و استماع حدیث، رنج سفرهای فراوان را بر خود هموار کرده و به شهرهای اصفهان، خراسان، همدان، ماوراء‌النهر، عراق، حجاز، شام، طبرستان و بیت‌المقدس بارها سفر کرده است. ابن نجّار نوشته است که وی از هفت هزار شیخ، حدیث شنیده است. سمعانی جز «الانساب» کتاب‌های دیگری نیز نوشته است. اسامی برخی از کتاب‌های او اینهاست: الاسفار عن الاسفار

[۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۵۳.

النزوع عن الاوطان و النزاع الی الاخوان،

[۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۵۳.

ادب الاملاء و الستملاء

[۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۳۱۷.

الذیل علی تاریخ بغداد خطیب؛ تاریخ مرو؛ ادب الطلب؛ معجم البُلدان؛ معجم الشیوخ؛ تحفه المسافر؛ الهدایه؛ عز العزله؛ الادب و استعمال الحسب؛ المناسک؛ الدعوات؛ الدعوات النبویه؛ غسل الیدین؛ افانین البساتین؛ دخول الحمام؛ صلاه التسبیح؛ التحایا؛ تحفه العید؛ فضل الدیک؛ الرسائل و الوسائل؛، صوم البیض؛ سلوه الاحباب؛ ا لتحبیر فی المعجم الکبیر؛ فرط الغرام الی ساکنی الشام؛ مقام العلماء بین یدی الامراء؛ و بسیاری دیگر.
امّا مشهورترین کتاب سمعانی همین «الانساب» اوست که به تشویق استادش ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی در روز جمعه سال ۵۰۵ قمری در سمرقند شروع به تألیف آن کرده است.

[۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴.

۴ – روش‌شناسی الانساب

سمعانی در مقدم «الانساب» روش خود را در نگارش آن چنین گفته است: «کتاب من بر اساس ترتیب الفبایی نام شهرها، قبیله‌ها یا قریه‌ها تنظیم شده است. آنگاه در زیر نام هر شهر یا قریه یا قبیله‌، سعی کرده‌ام نام رجال و علمای آن‌ها را همراه با مختصری از شرح‌حال و سیر او بنگارم. به دنبال نام رجال، اطلاعات دیگری از این دست داده شده است:
تاریخ و محلّ تولد و وفات، استادان او، کسانی که از ایشان روایت شنیده است، نام تألیفات، نوع تخصص و برخی موارد دیگر. در بیان برخی حکایات که از راویان شنیده‌ام اختصار را رعایت کرده و اسناد آن‌ها را حذف کردم. در ترتیب الفبایی نام شهرها، علاوه بر حرف اوّل، حرف دوم و سوم تا آخر نیز لحاظ شده است. به این ترتیب از الف ممدوده آغاز کردم. مثلاً مدخل «الآبری» (منسوب به قریه‌ای از سجستان) را در «باب الالفین» پس از مدخل «الآبجی» آوردم.

[۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴.

در باب «الالف و الباء»

[۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۶۹.

مدخل‌های اباحتی، ابّار، اباضی، اباوردی، الابح، ابذوی، ابردی، ابرص و تا آخر به همین ترتیب فهرست شده‌اند.»

[۱۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۹.

سمعانی در ابتدای جلد اول به ذکر روایاتی از رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در فضیلت علم انساب پرداخته است و در فصلی با عنوان «فی الحث علی تعلّم الانساب و معرفتها»

[۱۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۵.

روایت مشهور «تعلموا من أنسابکم ما تعلمون به ارحاکم» را با عبارات و اسناد مختلف و مفصل نقل کرده است. سپس برای تیمن و تبرّک، فصلی را با عنوان «فی نسب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)» در آغاز کتاب آورده است.

[۱۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۲.

تیمناً عبارتی از این فصل نقل می‌شود: «عن ابن عباس رضی الله عنه قال: سمعتُ رسول الله یقول: اَنا محمّد بن عبدالله‌ بن عبدالمطلب‌ بن هاشم‌ بن عبد مناف‌ بن قصی‌ بن کلاب بن مرّه‌ بن کعب‌ بن لؤی‌ بن غالب‌ بن فهر بن مالک‌ بن النضر بن کنانه‌ بن خزیمه‌ بن مدرکه‌ بن الیاس‌ بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان‌ بن آدبن أدد بن الهمیسع‌ بن عابر بن صلح‌ بن نبت‌ بن اسماعیل‌ بن ابراهیم‌ بن ازر و هو تارح‌ بن ناحور بن شاروغ‌ بن فالغ‌ بن عابر و هو هود النبی (ص) ابن شالخ‌ بن ارفخشذ بن سام‌ بن نوح‌ بن لمک‌ بن متوشلخ‌ بن اخنوخ و هو ادریس‌ بن برد بن قینان‌ بن انوش‌ بن شیث بن آدم صلوات الله علی الانبیاء اجمعین.»

[۱۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۳.

سمعانی پس از بیان نسب رسول‌الله، به ذکر نسب بنی‌هاشم

[۱۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۵.

و بعد از آن به ذکر نسب قریش

[۱۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۷.

سپس به ذکر نسب عرب

[۱۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۹.

و قبایل مضر، قحطان، کهلان، سباء، قضاعه و برخی قبایل دیگر پردخته

[۱۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۱.

و سپس «باب الالفین» را آغاز کرده است.

۵ – منابع الانساب

همان‌طور که پیشتر گفته شد، سمعانی مسافرت‌های فراوانی به شهرها، روستاها و سرزمین‌های مختلف کرده و با عالمان و محدثان بسیاری دیدار و گفتگو کرده است و سپس با تنظیم دیده‌ها و شنیده‌های خود، قسمت اعظم کتاب «الانساب» را سامان داده است. مثلاً در جایی نوشته «کَتَبتُ عنه من حفظه»

[۱۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۶، ص۳.

به سخن دیگر، بیشتر منابع الانساب به صورت شفاهی بوده است. به علاوه این‌که سمعانی از منابع کتبی فراوان دیگری هم که در دست داشته سود جسته است. برخی از این منابع عبارتند از:
ـ تاریخ نیشابور: حاکم ابوعبدالله حافظ نیشابوری،

[۱۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۲۲.

[۲۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص ۳۳۷.

[۲۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۵۲۵.

سمعانی از این اثر بیش از منابع دیگر بهره برده و در سراسر فصل‌های مختلف الانساب، بارها به آن ارجاع داده یا از آن روایت کرده است.
ـ الاکمال: ابوالحسن‌ بن ماکولا.

[۲۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۲۲ به بعد.

ـ تاریخ بغداد: خطیب بغدادی.

[۲۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۳، ص۱۵۱.

[۲۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۹۸.

ـ تاریخ اصفهان: حافظ ابوزکریا یحیی‌ بن ابی‌عمرو بن مُنده، معروف به ابن مُنده.

[۲۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۲۲.

ـ تاریخ بخارا: از ابوبکر منصور برسخی.

[۲۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۶۳.

ـ تاریخ جرجان: حمزه بن یوسف سهمی.

[۲۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۹۳.

ـ تاریخ اصفهان: حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی.

[۲۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۰۳.

ـ تاریخ احمد بن سیار.

[۲۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۷، ص۲۲۸.

ـ تاریخ بخارا: ابوعبدالله محمّد بن احمد بن سلیمان غنجار بخاری.

[۳۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۷۸.

ـ تاریخ فارس: ابوعبدالله بن محمّد بن عبدالعزیز شیرازی.

[۳۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۲۲۳.

ـ تاریخ مدینه سمرقند:

[۳۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۷۴.

از ابوسعد الادریسی (متوفی قبل از ۳۴۰ق.)
ـ طبقات الهمذانیین: حافظ صالح‌ بن احمد.

[۳۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۵، ص۴۵۶.

ـ مفاخر خراسان: ابوالقاسم عبدالله‌ بن احمد بن محمود بلخی.

[۳۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۶، ص۵۴.

[۳۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۹، ص۲۰.

ـ کتاب الثقات: ابوحاتم محمّد بن حبّان بُستی.

[۳۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۱۵۳.

[۳۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۹، ص۹۴.

ـ معجم الشیوخ: عبدالعزیز نَخشَبی.

[۳۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۷، ص۲۰۹.

[۳۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۱۶.

ـ معجم الصغیر: طبرانی.

[۴۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۳، ص۲۴۲.

ـ کتاب العلم: حافظ ابونعیم اصفهانی.

[۴۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۶.

ـ سنن: ابی‌داوود سجستانی

[۴۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۹، ص۲۸۰.

[۴۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۶.

ـ تاریخ المصریین: ابوسعید بن یونس

[۴۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۵۱.

ـ الالقاب: ابی کلبی

[۴۵] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۸، ص۳۷۵.

[۴۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۷.

ـ الصحیح: ابوالفتح بن ابی الفوارس

[۴۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۳۴.

ـ تاریخ بغداد: احمد بن علی‌ بن ثابت

[۴۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۳، ص۱۴۱.

ـ المضافات: ابوکامل بصیری،

[۴۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۷۹.

[۵۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۷۴.

[۵۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۴، ص۱۴۷.

ـ صحیح بخاری:

[۵۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۶۴.

ـ صحیح مسلم:

[۵۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۴، ص۴۸.

[۵۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۵، ص۶۷.

ـ کتاب ابی‌زرعه سنجی

[۵۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۱۰۹.

ـ معجم الشیوخ: ابوالقاسم هبه‌الله بن عبدالوارث شیرازی

[۵۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۳، ص۲۱۱.

ـ الجرح و التعدیل: ابن ابی حاتم رازی

[۵۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۷.

– کتاب الالقاب: ابوالفضل فلکی

[۵۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۱، ص۱۰۳.

ـ کتاب ابوالحسن علی بن عُمر دارقطنی

[۵۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۵۰.

ـ الاغانی: ابوالفرج اصفهانی

[۶۰] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۹، ص۷.

ـ کتاب الانساب: ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسی

[۶۱] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۵۸.

ـ کتاب الکُنی: مسلم بن حجّاج

[۶۲] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۶۰.

ـ تاریخ نَسَف: ابوالعباس مستغفری

[۶۳] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۹۵.

۶ – گرایش سمعانی

سمعانی به مذهب اهل سنّت اعتقاد دارد و از میان ائمه چهارگان اهل سنّت بیش‌تر به شافعی

[۶۴] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۳۷۸ـ ۳۸۰.

و احمد بن حنبل

[۶۵] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۷۷ـ ۲۷۹.

گرایش دارد. وی در لابه‌لای نوشته‌های الانساب گاه‌به‌گاه عقاید خود را آشکار کرده و بر مبنای آن‌ها دربار محدثان و راویان شیعه اظهار نظر کرده است. مثلاً در جایی، هم‌عقیده با ابوحاتم‌ بن حبان بُستی مؤلف «الثقات» گفته است: «جعفر بن سلیمان ضبعی یکی از ثُقات و راویان معتبر است. تنها عیب او میل و ارادتش به اهل بیت (علیهم‌السلام) است. «کان جعفر بن سلیمان (ضَبعی) من الثقات المتقنین فی الروایات غیر انّه کان ینتحل المیل الی اهل البیت»

[۶۶] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۸، ص۳۷۸.

سمعانی در ادامه افزوده: «ائمه حدیث ما اجماع دارند اگر راوی صادق و متقنی اهل «بدعت» ! بود لکن عقاید خود را تبلیغ و اظهار نمی‌کرد شنیدن و حجّت گرفتن اخبار او جایز است، در غیر این صورت و حتی در صورت «ثقه» بودن، احتجاج به اخبار و احادیثی که نقل کرده پایه‌ای ندارد و درست نیست. به همین خاطر ما حدیث اهل بدعت را یکسره طرد می‌کنیم»

[۶۷] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۸، ص۳۷۸.

در جایی دیگر ضمن ذکر ابوعبدالرحمن محمّد بن فضیل‌ بن غزوان‌ بن جریر ضبّی کوفی (متوفی: ۱۹۵ هـ.) با این‌که نوشته احمد بن حنبل از او حدیث و روایت نقل کرده است امّا با کنایه افزوده: «کان یغلو فی التّشیّع»

[۶۸] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۸، ص۳۸۲.

یعنی در تشیع غلوّ می‌کرد!

۶.۱ – تکفیر اهل تشیع

سمعانی گاهی به جای نقد علمی اندیشه‌های اهل تشیع، یکسره آن‌ها را تکفیر می‌کند و این روش از هرکه باشد ـ خواه شیعه خواه سنّی ـ ناپسند و غیر علمی است. درباره جارودیه نوشته است: «و أما الجارودیه ففرقه من الزیدیه من الشیعه وَ هم اصحاب أبی الجارود نسبوا الیه، زعموا انّ النبیّ (ص) نََصَّ علی امامت علیّ بالوصف دون التسمیه و «أن الناس کفروا بترکهم اَلاقتداء به بعد النبی ـ صلی الله علیه و سلّم ـ) ثم بعده الحسن، ثم الحسین، ثم إنّ الامامه شوری فی ولدهما فَمَن خرج منهم داعیاً الی سبیل ربّه و کان عالماً فاضلاً فهو الإمام. و هؤلاء انّما اکفرناهم بقولهم بتکفیر الصحابه».

[۶۹] عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۱۶۸.

یعنی: «جارودیه فرقه‌ای از زیدیه (شعبه‌ای از تشیّع) و منسوب به ابی‌الجارود هستند. آنها معتقدند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از راه توصیف به امامت علی (علیه‌السلام) تصریح کرده با این‌که نام او را نبرده است. و مردمی که پس از پیامبر اقتدا به علی را ترک گفتند کافر شدند. (و معتقدند پس از علی حسن و حسین امام هستند و امامت پس از آن‌ها در میان فرزندان آن‌ها شورایی است. و بعد از آن‌ها از میان مردم کسی که مردم را به خدا بخواند و عالم فاضل باشد می‌تواند امام باشد. امّا ما آن‌ها را تکفیر می‌کنیم به خاطر این‌که صحابه را تکفیر کردند.»
در جای دیگر نوشته است: «ابوزکریا یحیی بن ابی عمر بن مُنده در تاریخ اصفهان از عبدالرحمن‌ بن عبدالله‌ بن مُنده نقل کرده که داشتم از عبدالله بن محمّد بن عقیل باوَردی دو جزء از حدیثی را از احمد بن سلمان می‌نوشتم که به من گفت: مَن لَم یکن علی مذهب الاعتزال فلیس بمسلم» وقتی این سخن را از او شنیدم نوشتن جزء دوم حدیث را ترک کردم».

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.