پاورپوینت کامل اعتراض عبدالله بن عفیف به ابن زیاد ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اعتراض عبدالله بن عفیف به ابن زیاد ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اعتراض عبدالله بن عفیف به ابن زیاد ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اعتراض عبدالله بن عفیف به ابن زیاد ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
اعتراض عبدالله بن عفیف به عبیدالله
مقالات مرتبط: ماه محرم (مقالات مرتبط).
اعتراض عبدالله بن عفیف به عبیدالله در دفاع از اهل بیت و شهادت او به دستور ابن زیاد، یکی از وقایع بعد از واقعه عاشورا است که در کوفه روی داده است. زمانی که ابن زیاد در احتجاج با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجاد (علیهالسّلام)، شکست خورد، برای جبران آن شکست، در مسجد کوفه به منبر رفت و هنوز چند جمله نگفته بود که با اعتراض عبدالله بن عفیف روبرو گردید. ابن زیاد خشمگین شد، سپس از منبر پایین آمده به کاخ خود رفته و دستور قتل عبدالله را صادر کرد. ماموران ابن زیاد، بعد از مبارزه با قبیله ازد و عبدالله بن عفیف، او را دستگیر کرده نزد ابن زیاد بردند. ابن زیاد دستور داد او را به شهادت رسانده و به دار آویختند.
فهرست مندرجات
۱ – عبدالله بن عفیف و دفاع از ولایت
۲ – چگونگی شهادت عبدالله
۲.۱ – اعتراض به سخنرانی ابن زیاد
۲.۲ – دفاع قبیله ازد از ابن عفیف
۲.۳ – مبارزه ابن عفیف با ماموران
۲.۴ – دستگیری و شهادت ابن عفیف
۲.۵ – رهایی جندب از بند ابن زیاد
۳ – پانویس
۴ – منبع
۱ – عبدالله بن عفیف و دفاع از ولایت
هنگامی که ابن زیاد در احتجاج با اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام)، به ویژه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجاد (علیهالسّلام)، شکست خورد و نزد مردم رسوا شد، از آنجاکه تحمل و هضم این شکست و رسوایی برایش سخت و سنگین بود، خواست به گونه دیگری آنرا جبران کند که اینبار نیز با اعتراض یکی از پیروان و محبان سیدالشهدا مواجه شد و همین بر شکست و رسواییاش افزود. آن شخص، عبدالله بن عَفیف اَزدی غامدی، از یاران خاص امیرالمؤمنین و از سران و برگزیدگان شیعیان کوفه بود. او چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین از دست داده بود و از اینرو تمام اوقات خویش را به عبادت در مسجد کوفه میگذراند.
[۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۱.
[۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۸۷.
همین نابینایی، توفیق حضور در کربلا و نبرد در رکاب امام حسین (علیهالسّلام) را از او گرفته بود؛ اما او چنان در اعتقاد به امامت و ولایت مولای خویش حسین استوار بود که به رغم پیری و نابینایی، تکلیف خویش را به شیوه دیگری ادا کرد؛ به گونهای که ابن زیاد را چنان بر آشفت که زنده بودنش را برنتافت و به این ترتیب او در راه دفاع از مکتب مولایش حسین جام شهادت را با عزت و سربلندی نوشید.
۲ – چگونگی شهادت عبدالله
مورخان و مقتلنویسان، ماجرای شهادت شجاعانه او را چنین گزارش کردهاند:
۲.۱ – اعتراض به سخنرانی ابن زیاد
ابن زیاد دستور داد مردم را فراخوانند تا همه در مسجد کوفه گرد هم آیند. چون آنان در مسجد جمع شدند، ابن زیاد به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی، از جمله چنین گفت: سپاس خدایی را که حق و پیروان حق را پیروز کرد و امیرمؤمنان [یزید] و پیروانش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو را کشت.
بیش از این سخنی نگفته بود که عبدالله بن عَفیف ازدی به پا خاست و گفت: «هان! دروغگو فرزند دروغگو، تویی و پدرت و آنکه تو و پدرت را به ولایت گماشت. ای پسر مرجانه! ای دشمن خدا و رسولش! آیا فرزندان انبیا را میکشید و گفتار صدیقان را بر زبان میرانید؟»
ابن زیاد خشمگین شد و گفت: این کیست که چنین میگوید؟
عبدالله گفت: منم ای دشمن خدا. آیا دودمان پاک پیامبر را که خداوند از آلودگی پاکشان کرده است، میکشی و میپنداری که مسلمانی؟ کجایند فرزندان مهاجران و انصار که از این طاغوت ملعون پسر ملعون، که پیامبر خدا آنها را لعنت کرده است، انتقام بگیرند؟
ابن زیاد بیشتر خشمگین شد؛ به گونهای که رگهای گردنش باد کرد و گفت: او را بگیرید و بیاورید. ماموران از هر طرف ریختند و او را گرفتند. او شعار قبیله اَزد را که «یا مَبرُور» (ای نیکی شده) بود، سر داد. در آن روزگار هفت صد مرد جنگی از قبیله اَزد در کوفه حضور داشتند؛ از اینرو عدهای از جوانان و بزرگان طایفه اَزد، که از خویشانش بودند،
[۳] ر. ک:طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۱.
[۴] سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۰۳.
به پا خاستند و او را از چنگ ماموران ابن زیاد رها کردند و به خانهاش رساندند.
ابن زیاد از منبر پایین آمد و به قصر رفت. اشراف کوفه بر او وارد شدند. ابن زیاد گفت: دیدید این قوم چه کار کردند؟ گفتند: آری دیدیم؛ خدا کار امیر را اصلاح کند؛ اَزدیان چنین کردند. از سران آنان دست برندار؛ چون آنان او را از دست تو رها کردند.
۲.۲ – دفاع قبیله ازد از ابن عفیف
عبیدالله گروهی را در پی عبدالرَحمن بن مِخنَف اَزدی فرستاد و او را به همراه جماعتی از بزرگان اَزدی دستگیر و زندانی کرد. ابن زیاد به آنان گفت: از دست من رهایی نمییابید، مگر آنکه عبدالله بن عَفیف را نزد من بیاورید. او سپس عمرو بن حَجّاج زُبَیدِی، محمد بن اشعث و شَبَث بن رِبعِی و گروهی از یارانش را خواست و به آنان گفت: بروید این کور را، که خدا قلبش را همانند چشمش کور کرده است، نزد من آورید. ماموران به سوی او شتافتند. چون خبر به قبیله اَزد رسید، همه گرد آمدند و قبایل یمن نیز به آنها ملحق شدند تا از عبدالله بن عفیف دفاع کنند. ابن زیاد نیز از تجمع آنان آگاه شد و قبایل مُضِر را گرد آورد و آنان را به نیروهای تحت فرمان محمد بن اشعث ملحق کرد و دستور داد با مدافعان عبدالله بجنگند.
نبردی سخت درگرفت و خبر آن به ابن زیاد رسید. پس پیکی فرستاد و سربازانش را به دلیل ناتوانیشان نکوهش کرد. عمرو بن حجاج نیز با فرستادن پیکی نزد عبیدالله، به او خبر داد که یمنیها به ازدیان پیوستهاند. شبث بن ربعی هم به ابن زیاد پیام داد: «ای امیر، ما را نزد شیران بیشه فرستادهای. [از این رو در پیروزی] شتاب نکن».
۲.۳ – مبارزه ابن عفیف با ماموران
نبرد بین دو گروه چنان شدت یافت که گروهی کشته شدند و سرانجام ماموران ابن زیاد به خانه عبدالله بن عفیف رسیدند، در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 