پاورپوینت کامل ادعای عصمت توسط احمد بصری ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ادعای عصمت توسط احمد بصری ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادعای عصمت توسط احمد بصری ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ادعای عصمت توسط احمد بصری ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ادعای عصمت توسط احمد بصری ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint
عصمت انبیاء و معصومان از مسلمات مذهب شیعه و مورد اتفاق همه علمای شیعه در طول اعصار بوده است. یکی ادعاهای احمد بصری، ادعای عصمت است. انصار احمد درباره عصمت او میگویند: «اَنَّهُ مَعْصُومٌ بِمَعْنَی اَنَّهُ لاَ یَخْرُجُ النَّاسَ مَنْ هُدًی وَلَا یُدْخِلُهُمْ فِی ضَلَالَه؛ او معصوم است به این معنا که مردم را از هدایت خارج نمیکند و در ضلالت داخل نمیکند».
[۱] الرد الحسن فی الدفاع عن الاحمدالحسن، ص۱۱.
[۲] بصری، احمد الحسن، الجواب المنیر، ج۴، ص۱۲۷، سئوال۳۷۵.
آنها با دخل و تصرف در «معنا و محدوده عصمت» در صدد اثبات آن برای احمد بصری هستند. این در حالی است که عصمت مقولهای است که با قیاس و یا نشانههای ظاهری قابل فهم نیست و برای اثبات آن به نص صریح از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیاز میباشد. بنابراین کسانی که در خصوص آنان نص صریح وجود داشته باشد، به عنوان وصی معصوم شناخته شده و هیچ فرد دیگری را نمیتوان با قیاس عقلی و سایر ادله دارای عصمت دانست.
از طرف دیگر احمد بصری، اجماع علماء شیعه بر عصمت انبیاء و معصومان را نپذیرفته و با استناد ناقص به رای شیخ صدوق، پیامبر خدا و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) را در غیر از امر تبلیغ رسالت، حتی در عبادات «جائز السهو و النسیان» دانسته است! اما با مراجعه به کلام شیخ صدوق معلوم می شود که مراد وی از سهوالنبی سهو از ناحیه خداوند عزّوجلّ است نه از جانب شیطان چنانکه در سایر انسانها چنین است.
علاوه بر این تمامی روایات دال بر سهوالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خودی خود قابلیت تصدیق و اثبات سهو نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ندارند، از این رو یا باید آنها را تاویل برده یا به دیوار بکوبیم یا حمل بر تقیه نماییم.
فهرست مندرجات
۱ – منصوص بودن عصمت
۲ – تعریف عصمت و محدوده آن
۳ – اجماع علمای شیعه بر رد سهو النبی
۳.۱ – شیخ طوسی
۳.۲ – خواجه طوسی
۳.۳ – علاّمه حلّی
۳.۴ – محقّق اوّل
۳.۵ – شهید اول
۳.۶ – فاضل مقداد
۳.۷ – حر عاملی
۳.۸ – شیخ مفید
۴ – جواز سهوالنبی از دید احمد بصری
۵ – واژه شناسی سهو و نسیان
۶ – سهو و نسیان در منابع شیعی
۷ – سهو و نسیان در منابع عامه
۷.۱ – جمع بندی
۸ – بررسی آیات مربوط به سهوالنبی
۸.۱ – آیه اول
۸.۱.۱ – شبهه و پاسخ
۸.۲ – آیه دوم
۸.۲.۱ – شبهه و پاسخ
۸.۳ – آیه سوم
۸.۳.۱ – شبهه و پاسخ
۸.۴ – آیه چهارم
۸.۴.۱ – شبهه و پاسخ
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
۱ – منصوص بودن عصمت
در پاسخ به ادعای عصمت از سوی احمد بصری گفته میشود: عصمت مقولهای است که با قیاس و یا نشانه های ظاهری قابل فهم نیست و برای اثبات آن به نص صریح از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیاز میباشد. چنانچه امام سجاد (علیهالسّلام) در این باره میفرماید:«الْاِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ اِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ الْعِصْمَه فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَه فَیُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِکَ لَا یَکُونُ اِلَّا مَنْصُوصاً».امامی نیست مگر اینکه معصوم باشد و عصمت نشانی در ظاهر خلقت نیست که همگان به وسیله آن معصوم را بشناسند، به همین دلیل، امام معصوم فقط با نص صریح شناخته می شود.
[۳] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۱۳۱.
شیخ طوسی در کتاب الاقتصاد آورده است:«الْعِصْمَه لاَ تُدْرَکُ حِسًّا وَ لاَ مُشَاهَدَه وَ لاَ اسْتِدْلَالًا وَ لَا تَجْرِبَه وَ لَا یَعْلَمُهَا اِلَّا اللَّهُ تَعَالَی وَجَبَ اَنْ یَنُصَّ عَلَیْهِ وَ یُبَیِّنُهُ مِنْ غَیْرِهِ؛ عصمت با حس و مشاهده و استدلال و تجربه در حق شخصی ثابت نمی شود و کسی جز خداوند از آن باخبر نیست، لذا واجب است که بر وصایت و عصمت آن شخص تنصیص گردیده و از غیر معصوم مشخص شود».
[۴] طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۳.
بر اساس روایت فوق و سخن شیخ طوسی، بایستی جهت تشخیص معصوم از غیر معصوم، به نصوص صادر شده از پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مراجعه کرده و اسامی معصومین (علیهمالسّلام) را مورد بررسی قرار داد. بنابراین کسانی در خصوص آنان نص صریح وجود داشته باشد، به عنوان وصی معصوم شناخته شده و هیچ فرد دیگری را نمیتوان با قیاس عقلی و سایر براهین دارای عصمت دانست. به عنوان نمونه به چند روایت اشاره می گردد:«عن عمّار قال: قال رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لفاطمه (سلاماللهعلیها) عند وفاته: لَا تَبْکِی وَ لَا تَحْزَنِی فَاِنَّکِ سَیِّدَه نِسَاءِ اَهْلِ الْجَنَّه وَ اَبَاکِ سَیِّدُ الْاَنْبِیَاءِ وَ ابْنُ عَمِّکِ خَیْرُ الْاَوْصِیَاءِ وَ ابْنَاکِ سَیِّدَا شَبَابِ اَهْلِ الْجَنَّه وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یُخْرِجُ اللَّهُ الْاَئِمَّه التِّسْعَه مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهَا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْاُمَّه».پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام وفاتش به حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) فرمود: گریه نکن و ناراحت نباش! پس همانا تو سیده زنان اهل بهشت هستی و پدرت سید انبیاء و پسر عمویت علی (علیهالسّلام) سید اوصیاء و دو پسرت سید جوانان بهشت هستند. خداوند از صلب حسین (علیهالسّلام) نه امام پاک و معصوم خارج میکند و مهدی این امت از ماست.
[۵] بحرانی، سیدهاشم، الانصاف، ج۲، ص۱۱۸.
توجه شود که این روایت در هنگام وفات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و تعداد معصومین را چهارده تن شمارش کرده و بر آن نیافزوده است. در حالیکه چنانچه مهدیین و هر مدعی دیگری دارای عصمت بود بایستی نام وی در بین این اسامی بوده باشد.«عن ابن عباس قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): الْاَئِمَّه بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ اَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ سِبْطَایَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَاِذَا انْقَضَی الْحُسَیْنُ فَابْنُهُ عَلِیٌّ فَاِذَا انْقَضَی عَلِیٌّ فَابْنُهُ مُحَمَّدٌ فَاِذَا انْقَضَی مُحَمَّدٌ فَابْنُهُ جَعْفَرٌ فَاِذَا انْقَضَی جَعْفَرٌ فَابْنُهُ مُوسَی فَاِذَا انْقَضَی مُوسَی فَابْنُهُ عَلِیٌّ فَاِذَا انْقَضَی عَلِیٌّ فَابْنُهُ مُحَمَّدٌ فَاِذَا انْقَضَی مُحَمَّدٌ فَابْنُهُ عَلِیٌّ فَاِذَا انْقَضَی عَلِیٌّ فَابْنُهُ الْحَسَنُ فَاِذَا انْقَضَی الْحَسَنُ فَابْنُهُ الْحُجَّه قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ اَسَامِیَ لَمْ اَسْمَعْ بِهِنَّ قَطُّ قَالَ لِی یَا ابْنَ عَبَّاسٍ هُمُ الْاَئِمَّه بَعْدِی وَ اِنْ نُهِرُوا اُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ نُجَبَاءُ اَخْیَار».امامان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابی طالب و پس از او دو فرزندش حسن و حسین هستند. پس زمانی که مدت حسین به پایان رسید، فرزندش علی و زمانی که مدت علی به پایان رسید، فرزندش محمد و زمانی که مدت محمد به پایان رسید، فرزندش جعفر و زمانی که مدت جعفر به پایان رسید، فرزندش موسی و زمانی که مدت موسی به پایان رسید، فرزندش علی و زمانی که مدت علی به پایان رسید، فرزندش محمد و زمانی که مدت محمد به پایان رسید، فرزندش علی و زمانی که مدت علی به پایان رسید، فرزندش حسن و زمانی که مدت حسن به پایان رسید، فرزندش حجت خواهد بود… ای ابن عباس! آنها امامان بعد از من هستند و آنان امناء معصوم و برگزیدگان نجیبند.
[۶] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۱۶.
«عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحْمَه اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). .. ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی کَتِفِ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) فَقَالَ اِنَّهُ الْاِمَامُ ابْنُ الْاِمَامِ تِسْعَه مِنْ صُلْبِهُ اَئِمَّه اَبْرَارٌ اُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ وَ التَّاسِعُ قَائِمُهُمْ».سلمان فارسی میگوید: به محضر رسول خدا وارد شدم… سپس دستش را بر شانه حسین (علیهالسّلام) گذاشته و فرمود: همانا او امام فرزند امام است که نه نفر از ذریه او امامان نیکو و امناء معصوم خواهد بود که نهمین آنها قائم آنان است.
[۷] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۴۵.
۲ – تعریف عصمت و محدوده آن
عصمت، در لغت به معنای منع
[۸] فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص۴۲.
[۹] ابونصر جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۵ ص۱۹۸۶.
و در اصطلاح به معنای مصونیت عدهای خاص از بندگان خداوند از گناه، اشتباه، سهو و نسیان است. امام صادق (علیهالسّلام) در توضیح و تعریف محدوده عصمت میفرمایند:
«فَالْاِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَی وَ الْهَادِی الْمُنْتَجَی وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَی، مُبْرَاً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا…».پس امام همان برگزیده پسندیده و هدایت کننده نجات بخش و قائم امیدبخش است، از پلیدیها دور و از آفتها پنهان و از لغزشها نگهداری شده و از تمام زشتیها معصوم است.
[۱۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۴.
همچنین امام رضا (علیهالسّلام) فرمودند:«الْاِمَامُ اَمِینُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلاَدِهِ… الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّاُ عَنِ الْعُیُوبِ… فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ اَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ».همانا امام امین خدا در میان خلق اوست و حجّت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش است، امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است، پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته و از هر گونه خطا، لغزش و افتادنی در امان است.
[۱۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
همچنین در بیان علماء نیز آمده است:«الْعِصْمَه هِیَ التَّنَزُّهٌ عَنْ الذُّنُوبِ وَ الْمَعَاصِی صَغَائِرَهَا وَ کَبَائِرَهَا وَ عَنْ الْخَطَاِ وَ النِّسْیَانِ وَ اِنْ لَمْ یَمْتَنِعْ عَقْلًا عَلَی النَّبِیِّ اَنْ یَصْدُرَ مِنْهُ ذَلِکَ بَلْ یَجِبُ اَنْ یَکُونَ مُنَزَّهًا حَتَّی عَمَّا یُنَافِی الْمَرْوَه کالتبذل بَیْنَ النَّاسِ مَنْ اَکَلَ فِی الطَّرِیقِ اَوْ ضَحِکَ عَالٍ وَکُلُّ عَمَلٍ یُسْتَهْجَنُ فِعْلُهُ عِنْدَ الْعُرْفِ الْعَامِّ؛ عصمت به معنای پاک بودن از گناهان و معصیتها؛ چه صغیره و چه کبیره آن است، همچنین از خطا و فراموشی؛ اگر چه از نظر عقلی برای پیامبر محال نیست که این کارها از او سر بزند. بلکه واجب است که از چیزهایی که با مروّت منافات دارد نیز پاک باشد؛ همانند خوردن غذا در حال راه رفتن، خندیدن بلند و تمام چیزهایی که از دیدگاه عرف عمومی زشت محسوب میشود.»
[۱۲] مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیه، ص۶۳.
ابن عطیه در کتاب ابهی المداد به محدوده عصمت اشاره کرده و عصمت از گناهان صغیره و کبیره، تمامی خطاها و حتی سهو و نسیان را بر اساس آیه تطهیر مورد بررسی قرار داده و گفته است:«منظور آیه اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً
[۱۳] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
اراده تکوینی خداوند بر تطهیر اهل بیت (علیهمالسّلام) است و معنای اراده تکوینی خدا بر رفع رجس این است که؛ همانا خداوند آنان را از گناهان و خطاها و غفلت و سهو و نسیان و هر آنچیزی که مردم را از قبول دعوت باز میدارد معصوم داشته است».
[۱۴] شبلالدوله، مقاتل بن عطیه، ابهی المداد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج۱، ص۶۱۷.
علامه مجلسی نیز در خصوص حیطه و گستره مفهوم عصمت میگوید:«امامیّه بر عصمت پیامبران و ائمّه (علیهمالسّلام) از گناهان صغیره و کبیره، عمدی و اشتباهی و از روی فراموشی، قبل از نبوّت و امامت و بعد از آن، بلکه از زمان ولادت تا زمان ملاقات خدای سبحان، اجماع دارند و کسی با آن مخالفت نورزیده است؛ جز شیخ صدوق و استادش ابن ولید (قدّسسرّهما) که اِسهاء از جانب خداوند را ممکن دانستهاند، نه سهوی که از ناحیه شیطان است؛ لیکن مخالفت این دو نفر، زیانی به اِجماع نمیرساند (و باطل بودن سهو النبی به حال خویش باقی است). امّا سهو در غیر واجبات و محرمات ـ مانند مباحات و مکروهات ـ ظاهراً بیشتر اصحاب ما امامیّه، نیز اِجماع بر عدم صدور آنها دارند؛ چنان که آیات و روایاتی چند نیز بر آنها دلالت دارند».
[۱۵] مجلسی، محمدباقر، حیاه القلوب، ج۱، ص۶۵.
۳ – اجماع علمای شیعه بر رد سهو النبی
جهت اثبات اجماع علماء در نفی سهو النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و رد روایات مربوط به آن، به بیان برخی از اقوال و نظرات سایر علماء و بزرگان پرداخته میشود:
۳.۱ – شیخ طوسی
شیخ طوسی در تهذیب آوده است: «روایات سهو النبی، مطابق مذهب ما نیست و عقول از پذیرش آنها سرباز میزند».
[۱۶] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۱.
وی در کتاب استبصار نیز درباره حدیث ذیالشمالین درباره سهو النبی گفته است: «مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ الْاَدِلَّه الْقَاطِعَه فی اَنَّهُ لایجوز عَلَیْهِ السَّهْوِ وَالْغَلَطِ».
[۱۷] طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۱.
۳.۲ – خواجه طوسی
خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد آورده است:«وَ یَجِبُ فی النبی الْعِصْمَه لِیَحْصُلَ الْوُثُوقَ… و عدم السهو؛ و واجب است که نبی معصوم باشد تا دربارهاش اطمینان حاصل شود و سهو نداشته باشد».
[۱۸] طوسی، نصیر الدین، شرح التجرید، ص۲۱۳.
۳.۳ – علاّمه حلّی
علاّمه حلّی در کشف المراد آورده است:«ویجب فی النبی… اَنْ لاَ یَصِحُّ عَلَیْهِ السَّهْو لِئَلَّا یَسْهُو مَا اَمَرَ بِتَبْلِیغِه؛ سهو بر نبی روا نیست تا برخی از آنچه مامور به تبلیغ آن است، فراموشش نشود».
[۱۹] حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۵۰.
۳.۴ – محقّق اوّل
محقّق اوّل در کتاب المختصر النافع آورده است:«وَ الْحَقُّ رَفَعَ مَنْصِبٍ الْاِمَامَه عَنْ السَّهْوِ فی الْعِبَادَه؛ حق، آن است که منصب امامت (اعمّ از نبوّت و امامت) بالاتر از آن است که در عبادتها سهو داشته باشد.»
[۲۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص۴۴.
۳.۵ – شهید اول
شهید اول در کتاب ذکری بعد از ذکر خبر ذی الیدین گفته است:«وَ هُوَ متروک بَیْنَ الْاِمَامِیَّه لِقِیَامِ الدَّلِیلِ العقلی عَلَی عِصْمَه النبی عَنْ السَّهْوِ؛ این روایت در بین امامیه متروک است، به خاطر اقامه ادله عقلی بر عصمت نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سهو».
[۲۱] شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج۴، ص۱۰.
۳.۶ – فاضل مقداد
فاضل مقداد مینویسد:«لایجوز عَلَی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) السَّهْوِ مُطْلَقاً ای فی الشَّرْعِ وَ غَیْرِهُ؛ سهو بر نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مطلقا جایز نیست. چه بر اساس شرع و غیر شرع».
[۲۲] فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۵.
۳.۷ – حر عاملی
شیخ حرّ عاملی آورده است:«حدیثی که نواصب و برخی ناآگاهان شیعه در خصوص سهو پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالت نماز را نقل کردهاند، از اخبار احادی است که نه یقینی به همراه دارد و نه عملی را واجب می کند».
[۲۳] حر عاملی، محمد بن حسن، التنبیه بالمعلوم من البرهان، ص۵۱.
۳.۸ – شیخ مفید
شیخ مفید سخن را به نهایت رسانده و حدیثهای مربوط به سهوالنبی را از جانب نواصب دانسته و مینویسد:«سُستی این روایت (روایت ذوالیدین)، مانند سُستی همان خبری است که در آن آمده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نماز صبح سهو کرد و در رکعت اوّل، النّجم را تا آیات «اَ فَرَاَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناه الثَّالِثَه الْاُخْر» تلاوت فرمود؛ آن گاه شیطان جمله «تِلْکَ الْغَرَانِیقُ الْعُلَی وَ اِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَی» را بر زبانش جاری کرد، سپس پیامبر متوجه شد. از اینرو، به سجده افتاد و مسلمانان نیز به پیروی او سجده کردند. مشرکان نیز از روی خوشحالی و شادمانی سجده کردند و پنداشتند پیامبر به دین آنان داخل شده است… اگر ممکن باشد که پیامبر در نمازش سهو کند (در حالی که امام جماعت است) و پیش از اتمام نماز روی برگرداند و مردم ببینند و به او گوشزد کنند، باید ممکن باشد در روزه نیز سهو کند و در روز ماه مبارک رمضان، در میان مردم به خوردن و آشامیدن بپردازد و مردم نیز به او خیره شوند و به او بگویند: ماه رمضان است، این چه خلافی است که انجام میدهی؟ دست از این خلاف بردار… و در هنگام مناسک حج و در احرام، مجامعت کند و سعی را قبل از طواف انجام دهد و نداند چگونه رمی جمرات کند؛ بلکه باید ممکن باشد در همه اعمال شریعت، سهو کند و آنها را از حدّ خود به جای دیگر ببرد و در غیر اوقاتشان قرار دهد، و عیب نباشد اگر ناسیاً شرب خمر کرد یا به نظرش آمد که شرابی حلال است و سپس امر بر او روشن شود، و عیبی نداشته باشد که او از خود خبر میدهد یا از کس دیگر که پروردگارش نیست و… اینها، همه چیزهایی است که هیچ مسلمانی و نه هیچ غالی و نه هیچ موحّدی، آن را اجازه نمیدهد. بنابراین، کسی که سهو النبی را تجویز می کند، از حدّ اعتدال خارج شده، رسوایی به بار آورده است…. (افزون بر همه اینها) شخصی به نام ذو الیدین شناخته شده نیست و ما، نه در اصول و نه در راویان، نه حدیثی از این مرد پیدا کردهایم و نه ذکری از او به میان آمده است».
[۲۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۷، ص۶۷.
۴ – جواز سهوالنبی از دید احمد بصری
این در صورتی است که احمد بصری اجماع علماء شیعه را نپذیرفته و مطابق با دیدگاه اشاعره و معتزله
[۲۵] آمدی، سیف الدین، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۱۴۴.
و با استناد ناقص به رای شیخ صدوق و شیخ ابن ولید، پیامبر خدا و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) را در غیر از امر تبلیغ رسالت، حتی در عبادات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 