پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
محمد بن عمر واقدی
مقالات مرتبط: محمد بن عمر واقدی (دائرهالمعارفمؤلفاناسلامی).
پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint (130-207ق)، از مورخان و سیرهنویسان مشهور اوخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری قمری و بزرگترین متخصص در تاریخ غزوات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.
او آگاهی گستردهای درباره حوادث تاریخی داشته و تاریخنگاران و سیرهنویسان از پژوهشهای او بهره برده و نوشتههای او منبع اصلی بسیاری از تاریخنویسان بوده است.
او به جمعآوری اخبار و احادیث و روایات مختلف مربوط به سیره توجه زیادی داشته و برای کسب معلومات سختکوش بود و برای شناخت دقیق رخدادها شخصا به محل حوادث سفر کرده و اطلاعات جمعآوری میکرد. وی در سال ۱۸۰ق به بغداد سفر کرده و منصب قضاوت را برعهده گرفت. واقدی به دلیل پایبندیش به روشهای تاریخی مورد طعن اهل حدیث و مورد انتقاد واقع شده است. از او تالیفات بسیاری برجای مانده؛ کتاب مهم برجای مانده او المغازی است که نشانه کار گسترده وی و تتبع بسیار در روایات دوران از هجرت تا رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. ابن سعد بغدادی شاگرد و کاتب واقدی بوده که از واقدی مطالب بسیار نقل کرده، همچنین طبری و ابن کثیر هم از واقدی مطالب فراوانی را نقل کردهاند.
فهرست مندرجات
۱ – ولادت و نسب
۲ – سیره نویسی
۳ – ویژگیها
۴ – اساتید
۵ – هجرت به عراق
۵.۱ – سبب اصلی مسافرت
۵.۲ – پیوستن به خلیفه
۵.۳ – منصب قضاوت
۶ – دیدگاههای تاریخنگاران و علما
۷ – درباره تشیّع واقدی
۷.۱ – توهم تشیع واقدی
۷.۲ – دلایل عدم تشیع واقدی
۷.۳ – دلائل شیعه شمردن واقدی
۸ – وفات
۹ – آثار
۹.۱ – روایت ابن ندیم
۹.۲ – روایت حموی
۹.۳ – روایت صفدی
۹.۴ – روایت حاجی خلیفه
۹.۵ – المغازی
۹.۶ – کتاب الجمل
۹.۷ – فتوح الشام
۹.۸ – چند نکته
۹.۹ – راویان از واقدی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – ولادت و نسب
پاورپوینت کامل ابوعبداللّ?ه محمد بن عمر واقدی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint در سال یکصد و سی ه. ق. در اواخر خلافت مروان بن محمد در مدینه متولد شد. این مطلب را شاگرد و کاتب او ابن سعد در طبقات اظهار داشته است.
[۱] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
[۲] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۵۰.
صفدی و ابن تغری بردی ولادت او را در سال ۱۲۹ دانستهاند. و ابوالفرج اصفهانی مینویسد که مادر واقدی، دختر عیسی بن جعفر بن سائب خاثر است، و پدر این بانو، مردی ایرانی و از سرزمین فارس است.
واقدی از وابستگان بنی سهم است که یکی از خاندانهای قبیله بنی اسلم شمرده میشوند. اینکه ابن خلّکان، او را از وابستگان و خدمتکاران بنیهاشم دانسته است،
[۳] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۴۸.
صحیح نیست.
واقدی در دستگاه خلافت عباسی به کار قضا اشتغال داشته و کما بیش از امتیازات ویژه همکاری با خلافت، برخوردار میشده است.
[۴] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
(وی وصی مامون شمرده شده.
[۵] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۲۸.
) وی در برخی از منابع از موالی عباسیان و در منابع دیگر از موالی بنی سهم شمرده شده
[۶] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۴۸.
و ابن سعد گفته است که او از موالی عبدالله بن بریده اسلمی بوده است.
[۷] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
۲ – سیره نویسی
مصادر کتب تذکره و رجال دربار آغاز زندگانی او مطلبی ندارد، ولی به نظر میرسد که واقدی از سنین جوانی، بلکه نوجوانی، دربار کسب معلومات مربوط به سیره و جنگهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سخت کوشش میکرده است.
ابن عساکر ضمن نقل قول مسیبی مینویسد که: واقدی کنار ستونی در مسجد پیامبر مینشست. از او پرسیدند چه میخوانی؟ گفت: بخشهایی از مغازی.
[۸] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۷.
این خبر را خطیب بغدادی هم در تاریخ بغداد از سمتی نقل کرده است.
بیشتر مراجع، موضوع توجه واقدی به جمعآوری اخبار و احادیث و روایات مختلف مربوط به سیره را ذکر کرده و به کوشش او در این راه تصریح کردهاند.
ابن عساکر و خطیب بغدادی و ابن سیدالناس از واقدی نقل میکنند که میگفت: به هر یک از فرزندان صحابه و شهدا و وابستگان آنها که میرسیدم میپرسیدم، آیا از کسی خبری دربار چگونگی شهادت و محل مرگ خویشاوند خود شنیدهای؟ و چون خبر میدادند، شخصا به جایی که گفته بود میرفتم و محل را مشاهده میکردم. چنانکه به منطق مریسیع رفتم و از نزدیک آنجا را مشاهده کردم و از هیچ جنگی آگاه نشدم مگر اینکه برای معاینه محل آن جنگ به آنجا رفتم.
[۹] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۷.
اخباری شبیه به این خبر نقل شده است.
از جمله هارون فروی میگوید: واقدی را در مکه دیدم که کوله پشتی سفری دارد. گفتم: آهنگ کجا داری؟ گفت: میخواهم به حنین بروم که محل جنگ حنین را از نزدیک مشاهده کنم.
[۱۰] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۷.
چیرگی واقدی در شناختن مواضع مختلف به آن درجه است که گفتهاند هنگامی که هارون الرشید و یحیی بن خالد برمکی در سفر حج خود به مدینه رسیدند، در جستجوی راهنمایی بودند که آنها را به محل گورهای شهیدان و جایگاه جنگها راهنمایی کند، آنها را به واقدی حواله کردند و او همراه آن دو تمامی مواضع و گورها را نشان آنان داد. دیدار واقدی با یحیی بن خالد برمکی مای خیر و برکت برای واقدی شد. پیوند میان او و خاندان برمکی حتی پس از بدبختی خاندان برمکی هم ادامه داشت. جایزه ده هزار درهمی هارون الرشید را که به واقدی پرداخت شد، برای باز پرداخت وامهایی که بر او جمع شده بود و همچنین ازدواج بعضی از فرزندان بکار برد و در گشایش و آسودگی زندگی میکرد.
۳ – ویژگیها
هم مصادری که شرح حال واقدی را نوشتهاند، تصریح کردهاند که با وجود گرفتاریهای مادی که در تمام مدت زندگی دست به گریبان او بود، مع ذلک مردی بخشنده و بزرگوار و مشهور به سخا و بخشش بوده است.
۴ – اساتید
ابن جُریج (۱۵۰ق)، محمد بن عِجلان (۱۴۸ق)، مَعْمَر بن راشد (۱۵۳ق)، ابراهیم بن سعد (۱۸۵ق)، ابن ابیذِئْب (۱۵۹ق)، سُفیان ثَوری (۱۶۱ق)، عبدالرحمن بن عبدالعزیز (۱۶۲ق)، عبدالحمید بن جعفر (۱۵۳ق) و عبدالعزیز دراوَرْدی (۱۸۷ق) شماری از شناخته شدهترین استادان و مشایخ واقدی هستند که او در مغازی، سیره، فتوحات و اختلافات حدیثی و فقهی، از آنان دانش فراگرفته است.
[۱۱] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۴۸.
[۱۲] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
[۱۳] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۷، ص۵۲۱.
[۱۴] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۶.
۵ – هجرت به عراق
وی دوران دانشاندوزی را در مدینه گذراند، اما در سال ۱۸۰ق به بغداد رفت. مرکزیت بغداد عامل عمده در کشاندن این قبیل چهرههای به نام به سوی خود بوده است. ابن سعد نوشته است: او از مردمان مدینه بود و در سال ۱۸۰ به بغداد آمد.
[۱۵] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
۵.۱ – سبب اصلی مسافرت
خطیب بغدادی از قول واقدی نقل میکند که میگفت: «در مدینه گندم میفروختم، صد هزار درهم سرمایه مردم در دست من بود که با آن کار میکردم و حق العمل برمیداشتم و آن سرمایه از دست رفت و آهنگ عراق کردم و پیش یحیی بن خالد برمکی آمدم».
ابن سعد هم میگوید: «واقدی به واسط اینکه وامدار شده بود به عراق رفت».
[۱۶] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
چنین به نظر میرسد که سبب اصلی مسافرت واقدی به عراق رغبت او به دیدار یحیی بن خالد برمکی است، زیرا در سفر حج همت والای یحیی در وجود واقدی کششی نسبت به او ایجاد کرده بود و واقدی میخواست برای تحقق بخشیدن به آرزوهای مادی و معنوی خود در محیط راحتتری قرار گیرد. در آن هنگام دریچههای نور و امید در بغداد بود، مخصوصاً در دور هارون.
ابن سعد در جای دیگر مطلبی مینویسد که مؤید این نظریه است، میگوید: «واقدی میگفت: روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّه به من اعتراض کرد و گفت چرا کوتاهی میکنی؟ وزیر خلیفه تو را میشناسد و از تو خواسته است که پیش او بروی و او دارای مقام ارزنده است. این بود که از مدینه کوچیدم».
[۱۷] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۹۸.
۵.۲ – پیوستن به خلیفه
هنگامی که واقدی به بغداد رسید، متوجه شد که درباریان و خلیفه به ناحی رقّه در شام رفتهاند، این بود که مرکوب خود را به سوی شام به حرکت درآورد و در آنجا به ایشان پیوست. یحیی بن خالد برمکی با او برخوردی داشت که شایست مرتب بخشندگی و بزرگواری ایشان بود. در زیر سای برامکه، از هر سوی خیر و نیکی به واقدی روی آورد، عطایای ایشان به او منضمّ به عطایای هارون و پسرش مامون بود. واقدی میگوید: «از خلیفه ششصد هزار درهم دریافت داشتم بهطوریکه پرداخت زکات بر من واجب شد.»
۵.۳ – منصب قضاوت
ابن سعد نوشته است: «واقدی از رقّه شام به بغداد برگشت و همانجا مقیم شد تا اینکه مامون از خراسان برگشت و او را قاضی منطق عسکر مهدی کرد، که در بخش شرقی بغداد است.
[۱۸] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۴۱.
ابن خلّکان از قول ابن قتیبه نقل میکند که واقدی به هنگام مرگ در بخش غربی بغداد قاضی بوده است. ولی هورووتس این گفتار را رد کرده و آن را مستند به اشتباه ابن خلّکان، در کیفیت معنی عبارت ابن قتیبه دانسته است، میگوید: عبارت ابن قتیبه چنین است: «واقدی در سال ۲۰۷ درگذشت و محمد بن سماعه تمیمی بر او نماز گزارد و او قاضی منطق غربی بغداد بود.»
[۱۹] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۵۰.
-که در اینجا منظور بیان سمت و منصب محمد بن سماعه است نه واقدی.
ظاهرا در اینکه واقدی هنگام مرگ قاضی ناحی شرقی بغداد بوده است شکی نیست، ولی پیش از آنکه مامون او را به سمت قضاوت ناحی شرقی منصوب کند، در ناحی غربی سکونت داشته است و بسیاری از مصادر این موضوع را تصریح کردهاند. هنگامی که واقدی از جانب غربی بغداد به جانب شرقی آن میکوچید کتابهایش را در یکصد و بیست بست سنگین حمل کرد.
یاقوت مینویسد: «هارون الرشید سمت قضاوت منطق شرقی بغداد را به واقدی داده است، پیش از آنکه مامون او را به منصب قضاوت عسکر مهدی منصوب کند.»
[۲۰] یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۶، ص۲۵۹۶
و این به صواب نزدیکتر است، زیرا واقدی با هارون رابط صمیمی داشته است، و این امکان فراهم بوده است و دلیلی نداریم که بگوییم انتصاب او به قضاوت آن همه به تاخیر افتاده باشد که مامون از خراسان برگردد. با وجود پیوند دوستی استواری که میان واقدی و یحیی بن خالد و دیگر برمکیان بود، مامون نه تنها همچنان سمت قضاوت به واقدی داد بلکه پس از نکبت و بدبختی برامکه، در بزرگداشت و رعایت حال واقدی کوتاهی نکرد و مناصب مهم دیگری هم به او واگذار کرد. چنانکه در آن منصب از طرفداری مامون برخوردار بود.
ابن حجر عسقلانی دربار واقدی میگوید: «یکی از بزرگان علمای دربار و قاضی بغداد و عراق بوده است.
[۲۱] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۷، ص۵۲۱.
سهمی هم ضمن بیان شرح حال اشعث بن هلال، که قاضی گرگان بوده است، مینویسد: واقدی از بغداد او را به سمت قاضی گرگان منصوب ساخته است. در مدت چهار سال آخر عمر، واقدی سمت قضاء ناحی عسکر مهدی را داشته است.
واقدی با هم بخششها و پاداشهای فراوانی که از طرف هارون و وزیرش یحیی بن خالد و فرزندش مامون دریافت میکرد، به هنگام مرگ چیزی نداشت، حتی کفن آمادهای که او را کفن کنند و مامون برای او کفن فرستاد. واقدی از مامون تقاضا کرده بود تا وامهای او را بپردازد و او پذیرفت و وام او را پرداخت کرد.
۶ – دیدگاههای تاریخنگاران و علما
واقدی به دلیل پایبندیش به روشهای تاریخی مورد طعن اهل حدیث قرار گرفته و به ویژه از این حیث که اسناد نقلها را داخل در یکدیگر کرده و از چند سند یک متن را فراهم آورده، مورد انتقاد واقع شده است. ابن عدی نوشته است که متون اخبار واقدی غیر مضبوط بوده و سستی آنها آشکار است.
[۲۲] ابن عدی، عبدالله بن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۷، ص۴۸۴.
طبعا روش وی متفاوت از روش محدثان است.
[۲۳] نک: حربی، ابراهیم بن اسحاق، المناسک، مقدمه حمد جاسر، ص۱۰۰.
یاقوت نوشته است: درباره تاریخ مردمان و سیره و فقه و دیگر فنون وی به اجماع موثق است!
[۲۴] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۶، ص۲۵۹۶.
ذهبی نوشته است: واقدی ضعیف است اما نیاز به او در مغازی و تاریخ روشن است. ما آثار وی را بدون آن که به آن استدلال کنیم میآوریم!
[۲۵] نک:مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۶، ص۱۹۴.
ابن سیدالناس و ابن کثیر با لحنی مدافعانه از وی سخن گفتهاند.
[۲۶] ابن سیدالناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۱، ص۲۶.
[۲۷] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۲۴.
از عالمان شیعه، شیخ مفید او را متمایل به مذهب عثمانی دانسته که در عین حال به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز بیعلاقه نبوده است.
[۲۸] تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۹، ص۴۹۲.
ابن سعد کاتب وی شمرده شده و درباره او نوشته است: او عالم به مغازی، سیر، فتوح و اختلاف مردم در حدیث و احکام بوده است.
[۲۹] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۹۳.
۷ – درباره تشیّع واقدی
برخیها به شیعه بودن واقدی قائل شدهاند.
۷.۱ – توهم تشیع واقدی
شاید وجود دو کتاب واقدی به نامهای مولد الحسن و الحسین و مقتل الحسین توهم شیعه بودن او را موجب شده است، چنانکه ابن ندیم هم چنین پنداشته است و میگوید: واقدی شیعه و دارای مذهب پسندیده بوده است و تقیه میکرده است. واقدی روایت میکند که علی (علیهالسّلام) از معجزات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است،
[۳۰] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۱۱.
[۳۱] هوروویتس، یوزف، المغازی الاولی و مؤلفوها، صص۱۲۶- ۱۲۴.
همچنان که عصا برای موسی (علیهالسّلام) و زنده کردن مردگان برای عیسی (علیهالسّلام) معجزه بود.
صاحب اعیان الشیعه (آیت الله سید محسن جبل عاملی (قدسسرّه)) این گفتار ابن ندیم را نقل کرده است و به آن در مورد شیعه بودن واقدی استناد کرده و به همین جهت شرححال او را در کتاب خود آورده است.
[۳۲] جبل عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۰.
همچنین، آقا بزرگ تهرانی در الذریعه هنگام ذکر تاریخ واقدی این مطلب را ذکر کرده است.
در عینحال آنچه که موجب تعجب و حیرت میگردد این است که طوسی (منظور شیخ طوسی (قدّسسره) است) با آنکه معاصر ابن ندیم است در کتاب الفهرست خود هیچیک از کتابهای واقدی را نام نمیبرد و مخصوصاً کتاب مولد الحسن و الحسین و مقتل الحسین را با هم اهمیتی که علما و مورخان شیعه برای این کتاب قائلند ذکر نکرده است.
[۳۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، مقدمه، ص۱۶.
۷.۲ – دلایل عدم تشیع واقدی
بر فرض که تسلیم نظری ابن ندیم بشویم که واقدی شیعه بوده ولی تقیه میکرده است، باید تشیع او به گونهای در موقع نقل مطالب مربوط به علی (علیهالسّلام) ظاهر شود ولی در اینگونه موارد چیزی اظهار نداشته است، بلکه برعکس میبینیم که واقدی گاه احادیثی که نقل میکند چنان است که قدر و منزلت علی (علیهالسّلام) را کاسته و یا کار او را بیارزش ساخته است. مثلاً وقتی که بازگشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از احد به مدینه را ذکر میکند، مینویسد که فاطمه (سلاماللهعلیها) شروع به پاک کردن خون از چهر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرد و علی (علیهالسّلام) به مهراس رفت تا آب بیاورد، و پیش از آنکه برود، شمشیر خود را به فاطمه (سلاماللهعلیها) داد و گفت: «این شمشیر غیر قابل سرزنش را بگیر.» چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شمشیر علی (علیهالسّلام) را خون آلوده دید، فرمود: «اگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 