پاورپوینت کامل ابوالعباس احمد بن محمد ادمی بغدادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابوالعباس احمد بن محمد ادمی بغدادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوالعباس احمد بن محمد ادمی بغدادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوالعباس احمد بن محمد ادمی بغدادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
ابنعطا پاورپوینت کامل ابوالعباس احمد بن محمد ادمی بغدادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
اِبْنِ عَطا، ابوالعباس احمد بن محمد بن سهل اَدَمی بغدادی ( ۳۰۹ق/۹۲۲م)، عارف، شاعر، مفسر و محدث حنبلی است.
فهرست مندرجات
۱ – شرح حال
۲ – مشایخ حدیث
۳ – سوانح زندگی
۴ – پیران وی در طریقت
۵ – ارتباط ابن عطا با حلاج
۵.۱ – روایت جن
۵.۲ – دو مکتوب حلاج به ابن عطا
۵.۳ – دیدارهای پنهانی در زندان
۵.۴ – محاکمه و مرگ
۶ – راویان اقوال ابن عطا
۷ – عقاید
۷.۱ – مذهب ابن حنبل و تصوف حلاج
۷.۲ – مخلوق بودن قرآن
۷.۳ – دیدگاههای خاص عرفانی
۷.۴ – قرب الهی همراه بلا
۸ – آثار
۸.۱ – تألیفات
۸.۲ – تفسیر
۸.۳ – اقاویل و اشعار
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
۱ – شرح حال
برخی از مآخذ نسبت او را آدمی نوشتهاند
[۱] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲] عبدالرحمان ابن جوزی، صفه الصفوه، ج۲، ص۴۴۴، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۳] عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۱۶۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
[۴] عبدالرحمان جامی ، نفحات الانس، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۵] عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵، بیروت، دارالفکر.
اما از آنجا که در میان نیاکان وی کسی به نام آدم شناخته نیست، ظاهراً باید نسبت او اَدمی باشد و اَدم نام محلی بوده در یک منزلی واسط که در مسیر کاروانهای حج قرار داشته است.
[۶] یاقوت حموی، المشترک، ج۱، ص۱۸، به کوشش ف ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶م.
[۷] یاقوت حموی، المشترک، ج۱، ص۱۶۹، به کوشش ف ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶م.
از تاریخ ولادت ابن عطا اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به گفته ماسینیون، در حدود ۲۳۵ق/ ۸۴۹م به دنیا آمد، اما این تاریخ در هیچ مأخذی نیامده است. از دوران کودکی او نیز اطلاعی در دست نیست.
۲ – مشایخ حدیث
ظاهراً دوران جوانی ابن عطا به فراگیری حدیث سپری شده و از کسانی چون ابویعقوب یوسف بن موسی و نیز ابوالعباس فضل ابن زیاد که از یاران احمد بن حنبل بود، نقل حدیث میکرده است.
[۸] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۶، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۹] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۶۳، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۱۰] محمد ابن ابی یعلی، طبقات الحنابله، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق.
گویند وی هر روز ختم قرآن میکرده است.
[۱۱] احمد ابونعیم اصفهانی، حیله الاولیاء، ج۱۰، ص۳۰۲، بیروت، ۱۳۵۱ق.
[۱۲] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۷، قاهره، ۱۳۴۹ق.
هجویری
[۱۳] علی هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۱۳، به کوشش ژوکوفسکی، لنینگراد، ۱۹۲۶م.
و عطار
[۱۴] محمد عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۴۸۸-۴۸۹، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش.
از دو ختم قرآن ابن عطا در شبانهروز سخن به میان آوردهاند، اما بعدها که ابن عطا به عرفان روی آورد، به مطالعه دقیق در معانی آیات قرآنی و تحقیق در مضامین آنها پرداخت.
۳ – سوانح زندگی
سوانح زندگی ابن عطا به درستی شناخته نیست، همین قدر میدانیم که او در اواخر عمر دچار تحول روحی شد و درپی آن به تصوف روی آورد. ماسینیون زندگی ابن عطا را به ۳ دوره تقسیم کرده است: نخست دوره تحصیل، نقل حدیث و آشنایی با بزرگان صوفیه که تا ۴۰ سالگیِ او را در بر میگیرد، دوم دوره مصائب و «بلا» ها که از ۷ تا ۱۸ سال ادامه داشته است و سرانجام سالهای آخر عمر او که به تصوف و تأمل در قرآن و دوستی با حلّاج سپری شده است. امیر معزی به دو دوره مشخص در زندگی ابن عطا قائل است: او دوره نخست را به تقریب تا ۲۹۳ق میداند و براساس پارهای شواهد و قراین تاریخی نتیجه میگیرد که وی به سبب بلاهایی که در این سال بر او روی آورد، دچار تحول روحی شد و قریب ۷ سال در این احوال بود. این دگرگونی روحی، یعنی دوره گرایش به تصوف و اشتغال به تأملات باطنی و عرفانی بوده که تا مرگ وی در ۳۰۹ق ادامه داشته است. اما درباره این تحول روحی نباید مبالغه کرد، زیرا به نظر نمیرسد که او یکباره از راه و روش پیشین و عقاید حنبلی خود بریده باشد و حرمتی که وی تا آخرین روزهای عمر در میان حنبلیان داشت،
[۱۵] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
مؤید این نکته است. این تحول روحی که از آن به «غلبه» تعبیر کردهاند، ظاهراً با حالاتی آمیخته به نوعی وجد و بیخودی همراه بوده و در مدتی نسبتاً طولانی گه گاه با بروز اعمال و ابراز سخنان غیرعادی از سوی او ظاهر میشده است. درباره مدت این دوره «غلبه»، اتفاق نظر وجود ندارد، سراج قاری
[۱۶] ابومحمد جعفر سراج قاری، مصارع العشاق، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دارصادر.
آن را حدود ۷ سال دانسته، ولی ابوطالب مکی
[۱۷] محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۸۱ق.
آن را به ۱۴ سال و ذهبی
[۱۸] محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۵۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
به ۱۸ سال رسانده است. آغاز این دوره، چنانکه گفته شد، مقارن با حوادثی ناگوار در زندگی ابن عطا، یعنی مرگ جمعی از بستگان از جمله زن و فرزندان و از کف دادن دارایی وی بوده است.
[۱۹] محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۸۱ق.
[۲۰] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۱] ابومحمد جعفر سراج قاری، مصارع العشاق، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دارصادر.
[۲۲] محمد عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۴۸۹، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش.
برخی سبب این حوادث را نفرین جنید در حق او دانستهاند، ازآن روی که با نظر وی بر سر مسأله فقر و غنا مخالفت کرده بود.
[۲۳] محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۸۱ق.
برخی دیگر گفتهاند که او خود از خدا خواسته بود که او را بلایی دهد، زیرا بلا کشیدن را طریق نیل به وصال الهی میشمرده است.
[۲۴] احمد ابونعیم اصفهانی، حیله الاولیاء، ج۱۰، ص۳۰۲، بیروت، ۱۳۵۱ق.
[۲۵] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۶] ابومحمد جعفر سراج قاری، مصارع العشاق، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دارصادر.
[۲۷] عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمدمنیر دمشقی، قاهره، ۱۹۴۸ق.
به نظر میرسد که دریافت خاص او از بلا حاصل رنجها، تأملات و احتمالاً تجربههای عرفانی وی در این دوره باشد. گرچه از زندگی و حالات روحی ابن عطا در این دوره اطلاعی در دست نیست، اما میتوان گفت که وی پس از گذشتن از این دشواریها و باز یافتن آرامش روحی، خود را وقف سیر و سلوک صوفیانه کرده و در تفکرات و تأملات عرفانی مستغرق شده است. گفتهاند که اولین سخنی که در آغاز این دوره بر زبان رانده همانا شعر معروف اوست
[۲۸] ابومحمد جعفر سراج قاری، مصارع العشاق، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دارصادر.
[۲۹] عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش محمدمنیر دمشقی، قاهره، ۱۹۴۸ق.
[۳۰] عبدالله سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش رینولد نیکلسون، لیدن، ۱۹۱۴م.
که چنین آغاز میشود:
حقَاً اَقولُ لَقَدْ کلّفْتَنی شَطَطاً حَمْلی هواک وصبری ذانتَعجیبُ
این دوره از زندگی ابن عطا که آخرین سالهای عمر اوست دوران مصاحبت او با پیران بزرگ صوفیه، دوستی نزدیک با حلاج و مآلاً جان نهادن بر سر دفاع از عقیده او بوده است.
۴ – پیران وی در طریقت
به نظر میرسد که سیر و سلوک ابن عطا، بیش از آنکه حاصل تعلیم گرفتن از استادی باشد، نتیجه تفکرات و تأملات خود وی در دوره «غلبه» بوده است، با اینهمه روابط او با بزرگان صوفیه آن عصر این گمان را به خاطر القاء میکند که وی از شاگردان و مریدان آنان باشد، چنانکه برخی ابن عطا را مرید جنید دانستهاند،
[۳۱] علی هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۸۸، به کوشش ژوکوفسکی، لنینگراد، ۱۹۲۶م.
[۳۲] محمد عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۴۸۸، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش.
مریدی که بعدها درپی مناظرهای از او کناره گرفت و جنید نیز که رنجیده خاطر شده بود، او را نفرین کرد.
[۳۳] محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۴۱۰، قاهره، ۱۳۸۱ق.
از سوی دیگر قشیری
[۳۴] ابوالقاسم قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۵، به کوشش ابن یحیی زکریا انصاری شافعی، قاهره، ۱۳۵۹ق.
او را از «اقران» جنید به شمار آورده
[۳۵] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و ابن ملقن
[۳۶] عمر ابن ملقن، طبقات الاولیاء، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش نورالدین شریبه، قاهره، ۱۴۰۶ق.
از حضور ابن عطا بر بالین جنید در واپسین دم حیات او سخن گفته، چنانکه آخرین کلماتی که جنید بر زبان رانده خطاب به ابن عطا بوده است. کسانی چون سلمی،
[۳۷] محمد سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۰، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰م.
ابن ملقن
[۳۸] عمر ابن ملقن، طبقات الاولیاء، ج۱، ص۵۹، به کوشش نورالدین شریبه، قاهره، ۱۴۰۶ق.
و شعرانی
[۳۹] عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵، بیروت، دارالفکر.
تنها به مصاحبت جنید با ابن عطا اشاره کردهاند و از ارتباط آنان به عنوان مرید و مراد سخنی نگفتهاند. اما هم اینان و هم کسانی که به ارتباط مرید و مرادی این دو اشاره کردهاند، مناظرات عرفانی میان آنان را به تفصیل بیان داشتهاند
[۴۰] علی هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۴، به کوشش ژوکوفسکی، لنینگراد، ۱۹۲۶م.
[۴۱] علی هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷، به کوشش ژوکوفسکی، لنینگراد، ۱۹۲۶م.
[۴۲] ابوالقاسم قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۴۷، به کوشش ابن یحیی زکریا انصاری شافعی، قاهره، ۱۳۵۹ق.
[۴۳] احمد مبیدی، کشف الاسرار، ج۶، ص۲۰۳، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۴۴] محمد عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۴۸۹، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش.
و از آنجا که اینگونه مناظرات معمولاً جز میان دو شیخ هم طراز صورت نمیگرفته، میتوان گفت که مصاحبت جنید با ابن عطا همچون مصاحبت دو عارف هم سنگ و هم طراز بوده است. صوفی دیگری که برخی وی را پیر ابن عطا دانستهاند، ابراهیم مارستانی است.
[۴۵] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۶] عبدالرحمان جامی ، نفحات الانس، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
در این باره نیز سلمی،
[۴۷] محمد سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۰، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰م.
قشیری،
[۴۸] ابوالقاسم قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۵، به کوشش ابن یحیی زکریا انصاری شافعی، قاهره، ۱۳۵۹ق.
ابن ملقّن و شعرانی
[۴۹] عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵، بیروت، دارالفکر.
[۵۰] عمر ابن ملقن، طبقات الاولیاء، ج۱، ص۵۹، به کوشش نورالدین شریبه، قاهره، ۱۴۰۶ق.
تنها به دیدار و مصاحبت ابن عطا با وی اشاره کردهاند. البته انصاری،
[۵۱] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۴۵، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
خیر نساج را نیز در زمره پیران وی آورده است.
بعدها ابن عطا دریافتهای عرفانی خود را در مجالسی به مریدان خویش القا مینموده است، زیرا شمار راویان اقوال او، و نیز کثرت اقاویل نقل شده از وی چه در حدیث و چه در موضوعات عرفانی حاکی از آن است که این سخنان تنها به مناسبتهای خاص و به طور پراکنده گفته نشده، بلکه همان گونه که از روایات خطیب
[۵۲] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۸-۲۹، قاهره، ۱۳۴۹ق.
برمیآید، وی مجالسی داشته که حتی گاه در آنها سرودههای عرفانی خویش یا دیگران را نیز میخوانده است.
۵ – ارتباط ابن عطا با حلاج
به زمان یا چگونگی آشنایی ابن عطا با حلاج اشارهای نشده است، اما دلایلی در دست است که از صمیمیت و حتی یکدلی این دو حکایت دارد: روایت مشهور به «جن»؛
[۵۳] «تفسیر ابن عطا الادمی»، نصوص صوفیه غیر منشوره، به کوشش بولس نویا، بیروت، ۱۹۸۶م.
ملاقات پنهانی این دو در زندان و سپس ارتباط پنهانی آنان از طریق ابن خفیف؛ نگهداری رقعههای حلاج و احتمالاً حفظ طواسین او از خطر نابودی؛ محاکمه و سرانجام کشته شدن ابن عطا به سبب دفاع از نظریه «عین الجمع» حلاج.
۵.۱ – روایت جن
ابن عطا کرامات حلاج را از جانب حق میدانسته، اما اعتقاد خویش را جز نزد محرمان راز آشکار نمیکرده و نزد دیگران وی را «مخدوم جن» میخوانده است. چنانکه وقتی کسی به او گفت درباره حسین بن منصور چه میگویی؟ گفت جن در خدمت اوست و چون سالی گذشت و دیگر بار از او پرسید، گفت از حق است. بدو گفت: پیش از این گفتی جن در خدمت اوست، حال چگونه چنین گویی؟ گفت: آنان که با ما صحبت میدارند، همگی با ما نمیمانند تا بر احوال آگاهشان کنیم. آنگاه که تو پرسیدی در ابتدای کار بودی، اما اکنون پیوندِ ما استوار گشته است و پاسخ همان است که اکنون شنیدی.
[۵۴] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۰-۱۲۱، قاهره، ۱۳۴۹ق.
این احتیاط ابن عطا ظاهراً بدان سبب بوده است که در آن روزگار بر کارهای حلاج به دیده انکار مینگریستهاند و از این رو برخی از پیروانش شایع کرده بودند که او جنیان را به خدمت میگیرد. از مضمون این روایت چنین برمیآید که ابن عطا نیز بر این شایعه دامن میزده تا این حقیقت را از نظر پنهان دارد که از دیدگاه وی، قول و فعل حلاج ظهور قول و فعل خداوند بوده است.
۵.۲ – دو مکتوب حلاج به ابن عطا
این مکتوبها ظاهراً هر دو در زندان نوشته شده، و مکتوب نخست از طریق علی بن عبدالله بن جهم روایت شده است.
[۵۵] اخبار الحلاج، به کوشش لوئی ماسینیون و پاول کراوس، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، پاریس، ۱۹۳۶م.
[۵۶] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۱۵، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۵۷] ابومحمد جعفر سراج قاری، مصارع العشاق، ج۲، ص۱۳۸، بیروت، دارصادر.
[۵۸] عبدالله یافعی، مرآه الجنان، ج۲، ص۲۵۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۷-۱۳۳۹ق.
[۵۹] عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۹، بیروت، دارالفکر.
حلاج در این نامه عشق پرسوز و گداز خود را به ابن عطا (لواعج اسرار محبتک) چنان دانسته که هیچ مکتوبی بیانگر آن و هیچ حسابی شمارگر آن و هیچ عتابی ویرانگر آن نتواند بود؛ سپس با سرودهای در این باب نامه را به پایان رسانده است. اما مکتوب دوم بسی شورانگیزتر است، چه حلاج در آن قرب ابن عطا را فوق تحمل خویش دانسته، قربی که آتش بر وجود او زده (فاحرقتنا) و به فنایش کشانده است؛ در انتهای نامه نیز شعری سروده و در آن عشق خود را به ابن عطا همان عشق به خداوند دانسته است.
[۶۰] اخبار الحلاج، به کوشش لوئی ماسینیون و پاول کراوس، ج۱، ص۱۱۸، پاریس، ۱۹۳۶م.
۵.۳ – دیدارهای پنهانی در زندان
ابن عطا در زندان به دیدار حلاج نایل آمده و در آنجا حلاج برخی از رقعههای خود را بدو سپرده است. به روایت پسر حلاج چون حلاج را از دیدار دیگران منع کردند، یک بار ابن عطا به حیله به جایگاه او درآمد و دیگر بار پسرش، ابن خفیف را در آنجا دیده است.
[۶۱] ابن باکویه، «بدایه حال الحلاج و نهایته» (نک: ماسینیون، ج۱، ص۳۲، «چهار متن»، در مآخذ لاتین).
ابن زنجی نیز که خود کاتب دیوان مظالم بغداد بوده،
[۶۲] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۳۳، قاهره، ۱۳۴۹ق.
در ذکر اخبار الحلاج الی حین مقتله
[۶۳] اخبار الحلاج، به کوشش لوئی ماسینیون و پاول کراوس، ج۱، ص۹-۱۰، پاریس، ۱۹۳۶م.
که تنها ۱۵ سال پس از مرگ حلاج نوشته شده است، به ملاقات کنندهای اسرارآمیز اشاره دارد که بیآنکه دیده شود، یا شکافی در دیوار محبس ایجاد شود، به دیدار حلاج آمده است. چنانکه وقتی از خود حلاج نیز در این باب میپرسند، میگوید: قدرت خداوند بود که او را نزد من آورد. اما دیدار حلاج و ابن خفیف نیز از آن جهت شایان توجه است که حلاج توسط وی پیامی بسیار مهم به ابن عطا رسانده است. به روایت خود ابن خفیف، حلاج درباره ابن عطا بدو گفت: «اگر بینی او را، بگوی زینهار آن رقعهها نگاهدار» و ابن خفیف چون نزد ابن عطا میرود و پیغام را میرساند، ابن عطابه وی میگوید: «اگر او (حلاج) را بازبینی بگو اگر مرا بگذارند».
[۶۴] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۴۷-۴۹، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۶۵] ابوالحسن دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبدالله ابن خفیف، ج۱، ص۹۳-۹۷، ترجمه رکنالدین یحیی بن حنید شیرازی، به کوشش ا شیمل، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۶۶] عبدالرحمان جامی ، نفحات الانس، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
اگر این گفته ماسینیون را بپذیریم که حلاج طواسین را در آخرین روزهای عمر در زندان نوشته است، احتمال امیر معزّی مبنی بر اینکه طاسین الازل نیز جزو آن رقعهها بوده است، بیوجه به نظر نمیرسد، حتی در این صورت احتمال اینکه بخشهای دیگر طواسین نیز جزو آن رقعهها بوده باشد، وجود دارد، چرا که حلاج پیش از مرگ احتمالاً تمامی آثار مهمی را که در زندان نوشته بود، یا از پیش نزد خود داشت، به ابن عطا سپرد. ابن عطا نیز که مرگ خود را محتمل میدید، پیشاپیش نوشتههای خود و آثار حلاج را به وصی خویش ابوعمرو انماطی سپرد و از طریق انماطی این رقعهها به سلمی رسید و او نیز از آنها در تألیف حقائق التفسیر بهره جست.
۵.۴ – محاکمه و مرگ
چون حامدِ وزیر مکتوبی از حلاج با عنوان «من الرحمان الرحیم الی فلان بن فلان» به دست آورد، از خود وی در این باب جویا شد. حلاج آن را تأیید کرد. حامد گفت: پس از ادعای نبوت، اکنون ادعای ربوبیت نیز میکنی؟ حلاج گفت که نزد ما این سخن به معنای «عین الجمع» است. وزیر از او خواست که همراهان خویش را در این قول برشمرد. حلاج نیز از ابن عطا، جریری و شبلی نام برد. چون بر جریری سخن حلاج را عرضه کردند، وی گوینده چنین سخنی را مستوجب قتل دانست، اما شبلی گفت که باید او را از این سخن بازداشت. از این میان تنها ابن عطا بود که بنا به گفته خطیب
[۶۷] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۷- ۱۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
و ابن جوزی
[۶۸] عبدالرحمان ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص۱۶۵، به کوشش محمدمنیر دمشقی، قاهره، ۱۹۴۸ق.
به خط خویش صریحاً قول حلاج را تأیید کرد و منکران این سخن را بیاعتقاد خواند. دفاع کتبی و صریح ابن عطا از نظریه عین الجمع حلاج سبب شد که وزیر وی را به محاکمه فراخواند و خود جویای نظر وی در باب اعتقاد حلاج گردد، اما ابن عطا وی را بیمحابا به فساد و کشتار مردم متهم ساخت. حامد نیز برآشفت و به خادمان خویش فرمان داد تا همانجا ابن عطا را به سختی مضروب سازند. رفتار با ابن عطا در حضور وزیر به صورتهای مختلف نقل شده است که از این میان روایت خطیب
[۶۹] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۷- ۱۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
پیراستهتر است، برخی از منابع از نفرین ابن عطا به وزیر سخن به میان آوردهاند. گویند که وی در وقتی که خادمان وزیر شکنجهاش میکردند، از خداوند خواست که دست و پای حامد را بریده گرداند و وی را به فجیعترین مرگها مبتلا کند، و چنین نیز شد.
[۷۰] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۷- ۱۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۷۱] ابن کثیر، البدایه، ج۱۱، ص۱۴۴.
عطار
[۷۲] محمد عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۴۹۶، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش.
که علی بن عیسی را به اشتباه به جای حامد وزیر قرار داده است، برای نفرین ابن عطا وجهی عرفانی مییابد، اما از آنجا که مرگ حامد به طریق دیگری اتفاق افتاد،
[۷۳] احمد ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰۳- ۱۰۴، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق.
اساس چنین نفرینی مورد تردید است. در هر حال، ابن عطا را از بیم شورش حنبلیان به جای زندان روانه خانه کردند، اما جراحات وی به حدی بود که پس از چند روز جان سپرد.
[۷۴] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۲۷- ۱۲۸، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۷۵] ابن کثیر، البدایه، ج۱۱، ص۱۴۴.
[۷۶] محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۵۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و اکرم بوشی، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
مرگ وی در ذیقعده ۳۰۹ق
[۷۷] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۳۰، قاهره، ۱۳۴۹ق.
[۷۸] ابوالقاسم قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۵، به کوشش ابن یحیی زکریا انصاری شافعی، قاهره، ۱۳۵۹ق.
[۷۹] عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۱۶۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
و چند روز پیش از اعدام حلاج رخ داد سلمی
[۸۰] محمد سلمی، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۰، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، ۱۹۶۰م.
و به تبع وی انصاری،
[۸۱] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
جامی
[۸۲] عبدالرحمان جامی ، نفحات الانس، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۷ش.
و شعرانی
[۸۳] عبدالوهاب شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵، بیروت، دارالفکر.
علاوه بر تاریخ یاد شده، احتمال مرگ وی را در ۳۱۱ق نیز دادهاند.
۶ – راویان اقوال ابن عطا
۱. ابوعمر انماطی، کسی که ابن عطا هنگام مرگ کتابهای خود را بدو سپرد.
[۸۴] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۷۳، قاهره، ۱۳۴۹ق.
۲. ابن حُبَیش
[۸۵] احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۸۶، قاهره، ۱۳۴۹ق.
وی با آنکه اعتقادات حلاج را مردود و محکوم میدانست، از او دفاع میکرد.
۳. ابوالحسین ابوالحسین (یا ابوالحسن) فارِسی
[۸۶] احمد ابن عطا، «تفسیر ابن عطا الادمی»، ج۱، ص۴۲، نصوص صوفیه غیر منشوره، به کوشش بولس نویا، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۸۷] احمد ابن عطا، «تفسیر ابن عطا الادمی»، ج۱، ص۴۳، نصوص صوفیه غیر منشوره، به کوشش بولس نویا، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۸۸] احمد ابن عطا، «تفسیر ابن عطا الادمی»، ج۱، ص۱۲۱، نصوص صوفیه غیر منشوره، به کوشش بولس نویا، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۸۹] احمد ابن عطا، «تفسیر ابن عط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 