پاورپوینت کامل ابن طفیل محمد بن عبدالملک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابن طفیل محمد بن عبدالملک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابن طفیل محمد بن عبدالملک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابن طفیل محمد بن عبدالملک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ابن طفیل محمد بن عبدالملک ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

دیگر کاربردها: ابن‌ طفیل (ابهام‌زدایی).

اِبْن‌ِ طُفِیل‌، ابوبکر محمد بن‌ عبدالملک‌ بن‌ محمد بن‌ محمد قبسی‌ (د ۵۸۱ق‌/۱۱۸۵م‌)، طبیب ‌، فیلسوف ‌، شاعر، وزیر و فقیه‌ اندلسی‌ است.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی ابن طفیل
۱.۱ – تحصیلات
۱.۱.۱ – احتمال ملاقات با ابن باجه
۱.۱.۲ – نقل ابن خطیب
۱.۲ – مقام‌ علمی‌ و فلسفی‌
۱.۲.۱ – توصیف با بیان ابن دحیه
۱.۲.۲ – ابن طفیل استاد ابن رشد
۱.۳ – ابن‌ طفیل‌ در دستگاه ابوالحسن‌ ابن‌ ملحان‌ طائی
۱.۴ – مقام‌ وزارت‌
۱.۵ – رواج دانش در دربار ابویعقوب‌
۱.۶ – اتهام قتل ابویعقوب‌
۱.۷ – درگذشت
۱.۸ – شعر
۱.۹ – آثار
۱.۱۰ – تألیفات در علم طب
۱.۱۱ – آثار باقی مانده
۱.۱۱.۱ – مهم‌ترین‌ اثر باقی‌ مانده‌
۱.۱۲ – اوضاع‌ اجتماعی‌
۱.۱۲.۱ – جنبش‌ عقلی‌ در مذاهب‌ متکلمان‌
۱.۱۲.۲ – ابو یعقوب باعث رونق فلسفه
۱.۱۲.۳ – مصاحبت با حاکم‌ دانش‌ دوست‌
۱.۱۳ – رساله حی‌ بن‌ یقظان‌
۱.۱۳.۱ – ترسیم پیدایش‌ حی‌ بن‌ یقظان‌
۱.۱۳.۲ – ادراک عالم‌ محسوسات‌ و مجردات‌
۱.۱۳.۳ – آشنایی با ابسال
۱.۱۳.۴ – یکسانی دین و فلسفه
۱.۱۳.۵ – سفر به میان مردم
۱.۱۳.۶ – ضرورت حفظ ظاهر شریعت‌ و اجتناب‌ از تأویل‌
۱.۱۳.۷ – اهمیت موضوع‌ داستان‌ حی‌ بن‌ یقظان‌
۱.۱۳.۸ – مقصود ابن‌ طفیل‌ در این‌ داستان‌
۱.۱۳.۹ – مقصود اصلی‌ کیفیت‌ حصول‌ معرفت
۱.۱۳.۱۰ – ذکر دو روایت در منشاء خلقت انسان
۱.۱۳.۱۱ – رابطه فرد و اجتماع‌
۱.۱۳.۱۲ – مسائل‌ بسیار دیگری‌ در این‌ داستان‌
۱.۱۳.۱۳ – تأثیر این رساله در نسلهای بعد
۱.۱۳.۱۴ – لایبنیتس تحت‌تأثیر رساله حی‌ بن‌ یقظان‌
۱.۱۳.۱۵ – فلسفه نوافلاطونی از رگه‌های‌ اصلی‌ این‌ داستان‌
۱.۱۴ – بقاء نفس‌ و معرفت‌
۱.۱۴.۱ – نحوه علم به وجود واجب الوجود
۱.۱۴.۲ – بقای ذات
۱.۱۴.۳ – اثبات ثواب‌ و عقاب‌ اخروی‌
۱.۱۴.۴ – کسب معرفت‌ از دو طریق‌
۱.۱۴.۵ – یافتن‌ حقیقت‌ مشروط به‌ حسن‌ ظن‌
۱.۱۴.۶ – برتری معرفت‌ حاصل‌ از تعقل‌ و تفکر
۱.۱۵ – جمع‌ میان‌ عقل‌ و دین‌
۱.۱۵.۱ – ارتباط مسئله با مسائل‌ زمان‌ موحدون‌
۱.۱۵.۲ – دو جهت‌ برای طرح‌ مطالب‌ دینی‌
۱.۱۵.۳ – نظر مراکشی
۱.۱۶ – اخلاق‌
۱.۱۶.۱ – نبات‌ و حیوان‌ دارای‌ غایتی‌ خاص‌
۱.۱۶.۲ – اختلاف در مفهوم‌ اخلاق‌
۱.۱۷ – تخیل‌
۱.۱۷.۱ – نقش‌ تخیل‌ در داستان‌ حی‌ بن‌ یقظان‌
۱.۱۸ – تقلید اصوات‌ و زبان‌
۱.۱۹ – امکان تفکر بدون‌ علم به الفاظ‌
۱.۱۹.۱ – ابن طفیل تحت‌ تأثیر ابوحامد غزالی‌
۱.۲۰ – انسان‌ معلق‌ِ ابن‌ سینا
۱.۲۰.۱ – دست یافتن به حقایق هستی بدون‌ وساطت‌ الفاظ
۱.۲۰.۲ – گرایش‌ به‌ معتزله‌
۲ – فهرست منابع
۳ – پانویس
۴ – منبع

۱ – معرفی ابن طفیل

تاریخ‌ و محل‌ تولد ابن طفیل به‌ درستی‌ روشن‌ نیست‌.
بعضی‌ نوشته‌اند که‌ احتمالاً بین‌ سالهای‌ ۴۹۵ تا ۵۰۵ق‌/۱۱۰۲ تا ۱۱۱۱م‌

[۱] عبدالرحمان‌ بدوی‌، موسوعه الفلسفه، ج۱، ص۶۷، بیروت‌، ۱۹۸۴م‌.

[۲] آنخل پالنثیا گنثالث‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ج۱، ص۳۴۸، ترجمه حسین‌ مونس‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

در برشانه از نواحی‌ المریه‌

[۳] محمد ابن‌ ابار، تحفه القادم‌، ج۱، ص۹۶، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/ ۱۹۸۶م‌.

یا در وادی‌ آش از نواحی‌ غرناطه‌

[۴] علی ابن‌ ابی‌ زرع‌، الانیس‌ المطرب‌، ج۱، ص۲۰۷، رباط، ۱۹۷۲م‌.

[۵] جورج‌ ف‌حورانی‌، زندگی‌نامه علمی‌ دانشوران‌، ج۱، ص۴۰۶، به‌ کوشش‌ احمد بیرشک‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.

زاده‌ شده‌ است‌.

۱.۱ – تحصیلات

درباره محل‌ و چگونگی‌ تحصیلات‌ و استادان‌ وی‌ نیز اطلاع‌ دقیق‌ و استواری‌ در دست‌ نیست‌، جز اینکه‌ برخی‌ نوشته‌اند که‌ در غرناطه‌ دانش‌ آموخته‌ است‌.

[۶] ابن‌ خطیب‌، الاحاطه، ج۲، ص۴۷۹، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

۱.۱.۱ – احتمال ملاقات با ابن باجه

مراکشی‌ ادعا کرده‌ که‌ وی‌ نزد جماعتی‌ از محققان‌ فلاسفه‌ از جمله‌ ابن‌ باجه‌ (ه م‌) فلسفه ‌ فراگرفته‌ است‌،

[۷] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص‌ ۲۴۰، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

اما خود ابن‌ طفیل‌ در رساله حی‌ بن‌ یقظان‌ تصریح‌ کرده‌ که‌ هیچ‌گونه‌ ملاقاتی‌ با ا بن‌ باجه‌ نداشته‌ است‌

[۸] محمد ابن‌ طفیل‌، حى‌ بن‌ یقظان‌ ( زنده بیدار)، ص۲۱، ترجمه بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۱۳۶۰ش. ‌

، گرچه‌ برخی‌ احتمال‌ داده‌اند که‌ شاید علت‌ انکار هرگونه‌ ملاقاتی‌ با ابن‌ باجه‌ از طرف‌ ابن‌ طفیل‌، شهرت‌ ابن‌ باجه‌ به‌ الحاد بوده‌ باشد.

[۹] بدیع‌ الزمان‌فروزانفر، مقدمه زنده بیدار، ج۱، ص۳، ترجمه حی‌ بن‌ یقظان‌ ابن‌ طفیل‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌.

این‌ احتمال‌ به‌ دو دلیل‌ تقویت‌ می‌شود: نخست‌ آنکه‌ ابن‌ طفیل‌ ضمن‌ اینکه‌ درباره فلاسفه سابق‌ سخن‌ گفته‌، ابن‌ باجه‌ را بر همه کسانی‌ که‌ در مغرب‌ و اندلس‌ به‌ حکمت‌ و فلسفه‌ اشتغال‌ داشته‌اند، برتر شمرده‌ است‌

[۱۰] بدیع‌ الزمان‌فروزانفر، مقدمه زنده بیدار، ج۱، ص۳، ترجمه حی‌ بن‌ یقظان‌ ابن‌ طفیل‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌.

دیگر آنکه‌ در داستان‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ ریشه‌های‌ اندیشه ابن‌ باجه‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌.
بنابراین‌ دلایل‌ رابطه استاد و شاگردی‌ این‌ دو اندیشمند را آسان‌تر می‌توان‌ پذیرفت‌.

۱.۱.۲ – نقل ابن خطیب

ابن‌ خطیب ‌

[۱۱] ابن‌ خطیب‌، الاحاطه، ج۲، ص۴۷۹، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

ابومحمد رُشاطی‌ و عبدالحق‌ بن‌ عطیه ‌ را از جمله استادان‌ او ذکر کرده‌ است‌.
از گزارشی‌ که‌ ابن‌ دحیه‌ راجع‌ به‌ زندگی‌ محمد بن‌ شرف‌ یکی‌ از دانشمندان‌ اندلس ‌ داده‌، می‌توان‌ استنباط کرد که‌ ابن‌ طفیل‌ از فرزند وی‌ ابوالفضل‌ جعفر بن‌ محمد نیز دانش‌ آموخته‌ است‌.

[۱۲] عمر ابن‌ دحیه‌، المطرب‌ من‌ اشعار اهل‌ المغرب‌، ج۱، ص‌ ۶۶، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۹۵۴م‌.

۱.۲ – مقام‌ علمی‌ و فلسفی‌

با اینکه‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ ابن‌ طفیل‌ فلسفه‌ را در کجا و نزد چه‌ کسانی‌ آموخته‌ است‌، اما همه منابع‌ متقدم‌ و متأخر مقام‌ علمی‌ و فلسفی‌ وی‌ را ستایش‌ کرده‌ و او را یکی‌ از فلاسفه نامدار به‌ شمار آورده‌ و نوشته‌اند که‌ در جمیع‌ اجزاء حکمت‌ صاحب‌ نظر بوده‌ و اشتیاق‌ زیادی‌ برای‌ جمع‌ بین‌ حکمت ‌ و شریعت ‌ داشته‌ است‌ و نیز در دیگر علوم‌ اسلامی‌ از اطلاعات‌ گسترده‌ای‌ برخوردار بوده‌ است‌.

[۱۳] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص‌ ۲۴۰، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

۱.۲.۱ – توصیف با بیان ابن دحیه

ابن‌ دحیه‌ ضمن‌ بیان‌ عناوین‌ علمی‌ وی‌، او را یگانه عصر و فرید دهر خوانده‌ است‌.

[۱۴] عمر ابن‌ دحیه‌، المطرب‌ من‌ اشعار اهل‌ المغرب‌، ج۱، ص‌ ۶۶، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۹۵۴م‌.

همچنین‌ ابن‌ سعید نوشته‌ است‌ که‌ از پدرم‌ شنیدم‌ که‌ می‌گفت‌ هر یک‌ از علما را که‌ ملاقات‌ کردم‌، ابن‌ طفیل‌ را بر ابن‌باجه‌ برتر می‌شمردند

[۱۵] علی‌ابن‌ سعید، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ج۲، ص۸۵، به‌ کوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

و ابن‌ ابی‌ زرع‌ حذاقت‌ وی‌ در طب ‌ و چیره‌دستی‌ او را در جراحی‌ ستوده‌ است‌.

[۱۶] علی ابن‌ ابی‌ زرع‌، الانیس‌ المطرب‌، ج۱، ص۲۰۷، رباط، ۱۹۷۲م‌.

ابن‌ طفیل‌ در کتابخانه مهمی‌ که‌ امیر ابویعقوب‌ موحدی‌ بنیان‌ نهاده‌ بود، به‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ می‌پرداخت‌

[۱۷] عبدالحمید سامی‌ بیومی‌، «الفیلسوف‌ ابن‌ طفیل‌»، ج۱، ص۶۳۳، مجله الازهر، قاهره‌، ۱۳۶۰ق‌، شم ۱۲.

و با اینکه‌ نوشته‌اند که‌ وی‌ در اوایل‌ زندگی‌خود به‌ امر تدریس‌ و طبابت‌ اشتغال‌داشته‌،

[۱۸] عمر فروخ‌، تاریخ‌ الفکر العربی‌، ج۱، ص۶۲۳، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.

اما محل‌ تدریس‌ و شاگردان‌ وی‌ ناشناخته‌ مانده‌ است‌.
برخی‌ اشاره‌ کرده‌اند که‌ اسحاق‌ بطروجی‌ و احتمالاً ابن‌ رشد

[۱۹] حسن‌ محمود عباس‌، حی‌ بن‌ یقظان‌ و روبنسون‌ کروزو، ج۱، ص۲۲-۲۳، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.

و ابن‌ دحیه‌

[۲۰] عمر ابن‌ دحیه‌، المطرب‌ من‌ اشعار اهل‌ المغرب‌، ج۱، ص‌ ۶۶، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌ و دیگران‌، بیروت‌، ۱۹۵۴م‌.

در شمار شاگردان‌ وی‌ بوده‌اند.

۱.۲.۲ – ابن طفیل استاد ابن رشد

از خبری‌ که‌ ابوبکر بندود بن‌ یحیی‌ راجع‌ به‌ چگونگی‌ معرفی‌ شدن‌ ابن‌ رشد به‌ ابویعقوب‌ یوسف‌ موحدی‌ به‌ وسیله ابن‌ طفیل‌ نقل‌ کرده‌ و مراکشی ‌

[۲۱] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص‌ ۲۴۲-۲۴۳، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

آن‌ را مفصلاً آورده‌ است‌، به‌ خوبی‌ استنباط می‌شود که‌ ابن‌ طفیل‌ کاملاً ابن‌ رشد را می‌شناخته‌ و میزان‌ دانش‌ وی‌ را نیز می‌دانسته‌ و حتی‌ با خاندان‌ و نیاکان‌ وی‌ آشنایی‌ داشته‌ است‌.
از این‌ رو می‌توان‌ استنباط کرد که‌ ابن‌ رشد شاگرد او بوده‌ است‌.
اگر این‌ موضوع‌ را بپذیریم‌، می‌توان‌ گفت‌ که‌ در میان‌ شاگردان‌ ابن‌ طفیل‌، اسحاق‌ بطروجی‌ و ابن‌ رشد از بقیه‌ شاخص‌ترند، زیرا بطروجی‌ کسی‌ است‌ که‌ نظریه وی‌ راجع‌ به‌ حرکت‌ مارپیچی‌ (حرکت‌ لولبی‌)، اوج‌ نهضت‌ اسلامی‌ ضد بطلمیوسی‌ به‌ شمار می‌رود و ابن‌ طفیل‌ از طریق‌ او رهبری‌ حوزه نجوم ‌ را برعهده‌ داشته‌ است‌ و ابن‌ رشد نیز کسی‌ است‌ که‌ مشرب‌ اصالت‌ عقل‌ او در اروپا رواج‌ یافت‌.

۱.۳ – ابن‌ طفیل‌ در دستگاه ابوالحسن‌ ابن‌ ملحان‌ طائی

‌ ابن‌ طفیل‌ ابتدا در غرناطه‌ به‌ شغل‌ طبابت‌ پرداخت‌.در ۵۳۹ق‌/ ۱۱۴۴م‌ هنگامی‌ که‌ ابوالحسن‌ ابن‌ ملحان‌ طائی‌ در وادی‌ آش‌ برضد دولت‌ مرابطون ‌ قیام ‌ کرد و مستقلاً به‌ حکومت‌ رسید، ابن‌ طفیل‌ با جمعی‌ از مشاهیر علم‌ و ادب‌ از جمله‌ ابوالحکم‌ هَرودُس‌ به‌ دستگاه‌ او راه‌ یافت‌ و امین‌ اسرار و دبیر وی‌ گردید و ظاهراً تا ۵۴۶ق‌/۱۱۵۱م‌ که‌ ابن‌ ملحان‌ وادی‌ آش‌ را به‌ ابن‌ مردنیش‌ (ه م‌) تسلیم‌ کرد و خود از در اطاعت‌ درآمد، ابن‌ طفیل‌ در دستگاه‌ وی‌ بود.

[۲۲] ابن‌ خطیب‌، اعمال‌ الاعلام‌، ج۱، ص۲۶۴، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بیروت‌، ۱۹۵۶م‌.

۱.۴ – مقام‌ وزارت‌

وی‌ سپس‌ به‌ عنوان‌ دبیر در دستگاه‌ والی‌ غرناطه‌ وارد گردید

[۲۳] محمد ابن‌ ابار، تحفه القادم‌، ج۱، ص۹۶، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/ ۱۹۸۶م‌.

و در ۵۴۹ق‌ هنگامی‌ که‌ خلیفه موحدی‌ فرزندان‌ خود را به‌ عنوان‌ والیان‌ شهرهای‌ مغرب‌ و اندلس‌ تعیین‌ کرد، ابن‌ طفیل‌ به‌ عنوان‌ دبیرِ ابوسعید عثمان‌ بن‌ عبدالمؤمن‌، والی‌ سبته‌ و طنجه‌ برگزیده‌ شد،

[۲۴] علی ابن‌ ابی‌ زرع‌، الانیس‌ المطرب‌، ج۱، ص۱۹۴، رباط، ۱۹۷۲م‌.

تا اینکه‌ سرانجام‌ به‌ مقام‌ وزارت‌، طبابت‌ و قضای‌ خلیفه‌ ابویعقوب‌ یوسف‌ بن‌ عبدالمؤمن‌ (حک ۵۵۸ -۵۸۰ق‌/۱۱۶۳- ۱۱۸۴م‌) ارتقاء یافت‌ و از مصاحبان‌ برجسته وی‌ گردید.

[۲۵] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص۲۳۹، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

[۲۶] تاریخ‌ فلسفه‌ در اسلام‌، به‌ کوشش‌ م‌ م‌ شریف‌، ج۱، ص۷۵۳، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

۱.۵ – رواج دانش در دربار ابویعقوب‌

ابویعقوب‌ از دانش‌ وی‌ بهره‌ می‌گرفت‌

[۲۷] علی‌ابن‌ سعید، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ج۲، ص۸۵، به‌ کوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

و او را بسیار گرامی‌ می‌داشت‌. ابن‌ طفیل‌ بسیاری‌ از شبها و روزها در قصر وی‌ بود و خارج‌ نمی‌شد.
از آن‌جا که‌ ابویعقوب‌ به‌ حکمت‌ و فلسفه‌ علاقه بسیار داشت‌، ابن‌ طفیل‌ دانشمندان‌ بسیاری‌ را از اطراف‌ و اکناف‌ به‌ دربار وی‌ فراخواند و ابویعقوب‌ را تشویق‌ نمود که‌ آنان‌ را گرامی‌ دارد.
معروف‌ترین‌ شخصیتی‌ که‌ وی‌ دعوت‌ کرد، ابوالولید ابن‌ رشد است‌ که‌ تا آن‌ زمان‌ گمنام‌ بود، پس‌ از این‌ دعوت‌ به‌ شهرت‌ رسید و ارزش‌ علمی‌ وی‌ آشکار شد.
ابن‌ طفیل‌ مدتها در دستگاه‌ ابویعقوب‌ عنوان‌ وزیر و طبیب‌ داشت‌،

[۲۸] علی ابن‌ ابی‌ زرع‌، الانیس‌ المطرب‌، ج۱، ص۲۰۷، رباط، ۱۹۷۲م‌.

اما سرانجام‌ در ۵۷۸ق‌/۱۱۸۲م‌ طبابت‌ِ ابویعقوب‌ را به‌ ابن‌ رشد واگذار کرد و تنها در سمت‌ وزارت‌ باقی‌ ماند.

[۲۹] البیر نصری‌نادر، مقدمه‌ بر حی‌ بن‌ یقظان‌، ج۱، ص۱۰.

۱.۶ – اتهام قتل ابویعقوب‌

به‌ گفته ابن‌ سعی د

[۳۰] علی‌ابن‌ سعید، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ج۲، ص۸۵، به‌ کوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

ابن‌ طفیل‌ پس‌ از مرگ‌ ابویعقوب‌ متهم‌ شد که‌ او را مسموم‌ کرده‌ است‌ و از این‌ رو مدتی‌ در منزل‌ خویش‌ محبوس ‌ گردید.
این‌ سخن‌ به‌ دلایلی‌ درست‌ نیست‌، از جمله‌ اینکه‌ بعضی‌ نوشته‌اند ابویعقوب‌ در حال‌ جنگ‌ با مسیحیان‌ کشته‌ شد

[۳۱] عمر فروخ‌، تاریخ‌ الفکر العربی‌، ج۱، ص۶۲۳، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.

و دیگر آنکه‌ پس‌ از مرگ‌ ابویعقوب‌، از مقام‌ و منزلت‌ ابن‌ طفیل‌ در دستگاه‌ دولت‌ موحدون‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ کاسته‌ نشد و در ۵۸۰ق‌ که‌ ابویوسف‌ فرزند ابویعقوب‌ روی‌ کار آمد، ابن‌ طفیل‌ همچنان‌ از احترامی‌ خاص‌ برخوردار بود و مقام‌ وزارت‌ داشت‌.

[۳۲] عبدالصاحب‌ عمران‌دجیلی‌، اعلام‌ العرب‌، ج۱، ص۳۰۸، نجف‌، ۱۳۸۶ق‌/ ۱۹۶۶م‌.

۱.۷ – درگذشت

دیری‌ نپایید که‌ ابن‌ طفیل‌ در ۵۸۱ق‌ در مراکش‌ درگذشت‌ و امیر موحدی‌ در مراسم‌ تشییع ‌ و تدفین ‌ وی‌ شرکت‌ کرد.

[۳۳] محمد ابن‌ ابار، تحفه القادم‌، ج۱، ص۹۶، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/ ۱۹۸۶م‌.

[۳۴] البیر نصری‌نادر، مقدمه‌ بر حی‌ بن‌ یقظان‌، ج۱، ص۱۰.

۱.۸ – شعر

ابن‌ طفیل‌ شعر نیز می‌سرود و اشعاری‌ از وی‌ باقی‌ مانده‌ است‌، اما با اشعار خوب‌ و ممتاز شعرای‌ بزرگ‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست‌.
مراکشی‌ که‌ در ۶۰۳ق‌/۱۲۰۷م‌ یحیی‌ فرزند ابن‌ طفیل‌ را در مراکش‌ ملاقات‌ کرد، ابیاتی‌ از او شنیده‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.

[۳۵] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص‌ ۲۴۰-۲۴۲، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

پس‌ از مراکشی‌ دیگران‌ مانند ابن‌ ابار ،

[۳۶] محمد ابن‌ ابار، تحفه القادم‌، ج۱، ص‌ ۹۶-۹۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/ ۱۹۸۶م‌.

ابن‌ سعید ،

[۳۷] علی‌ابن‌ سعید، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ج۲، ص۸۶، به‌ کوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

صفدی ‌،

[۳۸] خلیل صفدی‌، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۴، ص۳۷، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، بیروت‌، ۱۳۸۱ق‌/۱۹۶۱م‌.

ابن‌ خطیب‌

[۳۹] ابن‌ خطیب‌، الاحاطه، ج۱، ص۱۹۳، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۴۰] ابن‌ خطیب‌، الاحاطه، ج۲، ص۴۷۹-۴۸۱، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

و مقری ‌

[۴۱] احمد مقری‌، نفح‌ الطیب‌، ج۱، ص۶۰۸ -۶۱۱، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

ابیات‌ و قصایدی‌ از او آورده‌اند.
ابن‌ طفیل‌ از فنون‌ ادب ‌ و موسیقی ‌ نیز آگاهی‌ داشت‌ و در اجزاءِ حکمت ‌ و دیگر فنون‌ مختلف‌ سرآمد اقران‌ بود.
از این‌ رو با عناوین‌ متعدد علمی‌ که‌ داشت‌، جامگی‌ و مشاهره‌ دریافت‌ می‌کرد.

[۴۲] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص۲۴۰، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

مقری‌

[۴۳] احمد مقری‌، نفح‌ الطیب‌، ج۱، ص۶۰۷ – ۶۱۵، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

متن‌ نامه‌ای‌ از ابن‌ طفیل‌ را نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ تبحر وی‌ در ادب‌ و فن‌ دبیری‌ را به‌ خوبی‌ روشن‌ می‌سازد.

۱.۹ – آثار

ابن‌ طفیل‌ در رفاه‌ و آسایش‌ و فراغ‌ خاطر می‌زیسته‌ و در زندگی‌ خویش‌ دچار بحرانهای‌ سخت‌ و ماجراهای‌ خطرناک‌ نگشته‌ است‌.
او به‌ کتاب‌ و مطالعه‌ علاقه بسیار داشت‌، ولی‌ به‌ تأمل ‌ و تفکر بیش‌تر از تألیف‌ علاقه‌ نشان‌ می‌داده‌ است‌.
از این‌ رو تألیفات‌ و آثار وی‌ در مقایسه‌ با زندگی‌ نسبتاً طولانی‌ِ همراه‌ با آسایش‌ او چندان‌ چشمگیر نیست‌.
البته‌ بسیاری‌ از آثار ابن‌ طفیل‌ در تطاول‌ روزگار از میان‌ رفته‌ و به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌.
با این‌ حال‌ مراکشی ‌

[۴۴] عبدالواحد مراکشی‌، المعجب‌، ج۱، ص‌ ۲۴۰، به‌ کوشش‌ محمد سعید عریان‌ و محمد عربی‌ علمی‌، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/ ۱۹۴۹م‌.

نوشته‌ است‌: خود تصانیف‌ ابن‌ طفیل‌ را در فلسفه ‌ (طبیعیات‌ و الهیات‌) دیده‌ که‌ از جمله آن‌ها رساله‌ای‌ در نفس ‌ به‌ خط مؤلف‌ بوده‌ است‌.

۱.۱۰ – تألیفات در علم طب

ابن‌ طفیل‌ در علم‌ طب نیز تألیفاتی‌ داشته‌، از آن‌ جمله‌ غزیری ‌ به‌ دو مجلد کتاب‌ او در طب‌ اشاره‌ کرده‌ است.
ابن‌ خطیب‌ نیز ارجوزه الطبیه وی‌ را نام‌ برده‌ است‌.

[۴۵] ابن‌ خطیب‌، الاحاطه، ج۲، ص۴۷۹، به‌ کوشش‌ محمد عبدالله‌ عنان‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

کتاب‌ دیگری‌ با عنوان‌ مراجعات‌ و مباحث‌ بین‌ ابی‌ بکر بن‌ طفیل‌ و بین‌ ابن‌ رشد فی‌ رسمه‌ للدواء فی‌ کتابه‌ الموسوم‌ بالکلیات‌ به‌ وی‌ منسوب‌ است‌.

[۴۶] احمد ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۷۸، به‌ کوشش‌ آوگوست‌ مولر، قاهره‌، ۱۲۹۹ق‌/۱۸۸۲م‌.

این‌ کتاب‌ به‌ ابن‌ رشد نیز نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌.
وی‌ در علم‌ هیأت‌ نیز تألیفاتی‌ داشته‌ که‌ ابن‌ رشد در کتاب‌ شرح‌ الاوسط بر کتاب‌ الاثار العلویه ارسطو به‌ یکی‌ از این‌ آثار اشاره‌ کرده‌ است‌.
بطروجی ‌ می‌گوید: ابن‌ طفیل‌ به‌ نظامی‌ جدید دست‌ یافته‌ بود و حرکات‌ افلاک‌ را به‌ گونه‌ای‌ تفسیر می‌نمود که‌ با آنچه‌ در هیأت ‌ بطلمیوس ‌ آمده‌، مخالف‌ بود.
تفسیری‌ که‌ ابن‌ طفیل‌ از حرکت‌ افلاک‌ ارائه‌ می‌کرد، به‌ دایره‌ای‌ داخلی‌ و خارجی‌ نیازمند نبود.

[۴۷] عبدالرحمان‌ بدوی‌، موسوعه الفلسفه، ج۱، ص۶۹، بیروت‌، ۱۹۸۴م‌.

۱.۱۱ – آثار باقی مانده

از همه آثار ابن‌ طفیل‌، علاوه‌ بر رساله حی‌ بن‌ یقظان‌، تنها چند اثر به‌ صورت‌ پراکنده‌ باقی‌ مانده‌ است‌: نسخه‌ای‌ از ارجوزه الطبیه وی‌ در خزانه کتب‌ خطی‌ قرویین‌ در شهر فاس‌ موجود است‌.

[۴۸] حسن‌ محمود عباس‌، حی‌ بن‌ یقظان‌ و روبنسون‌ کروزو، ج۱، ص۲۵، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.

از قصاید و ابیاتی‌ که‌ از وی‌ در کتب‌ و مراجع‌ متقدم‌ موجود است‌، قصیده‌ای‌ در باب‌ سیاست‌ از وی‌ به‌ کوشش‌ گارثیا گومث‌ در شماره اول‌ مجله معهد الدراسات‌ الاسلامیه در مادرید چاپ‌ شده‌ است‌.

[۴۹] گارثیا گومث‌، «قصیده سیاسیه لابن‌ طفیل‌»، ج۱، ص۲۵-۳۲، مجله المعهد المصری‌ للدراسات‌ الاسلامیه، مادرید، ۱۳۷۲ق‌/۱۹۵۳م‌.

نسخه خطی‌ اسرارالحکمه المشرقیه که‌ در کتابخانه اسکورالا‌ موجود است‌، چیزی‌ جز قسمتی‌ از رساله حی‌ بن‌ یقظان‌ نیست‌.
گویا نام‌ اصلی‌ کتاب‌ چنین‌ بوده‌ است‌: رساله حی‌ بن‌ یقظان‌ فی‌ اسرارالحکمه المشرقیه استخلصها من‌ درر جواهر الفاظ الرئیس‌ ابی‌ علی‌ ابن‌ سینا، الامام‌ الفیلسوف‌ الکامل‌ العارف‌ ابوبکر ابن‌ طفیل‌.

[۵۰] فاخوری‌، حنا و خلیل‌ جر، ج۲، ص۶۱۵، تاریخ‌ فلسفه‌ در جهان‌ اسلامی‌، ترجمه عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.

۱.۱۱.۱ – مهم‌ترین‌ اثر باقی‌ مانده‌

مهم‌ترین‌ اثر باقی‌ مانده‌ از ابن‌ طفیل‌ کتاب‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ است‌.
این‌ کتاب‌ گرچه‌ در مضمون‌ و محتوای‌ خود یک‌ قطعه فلسفی‌ به‌ شمار می‌رود که‌ مهم‌ترین‌ مسائل‌ طبیعیات‌ و الهیات‌ در آن‌ مطرح‌ شده‌ است‌، ولی‌ از حیث‌ اسلوب‌ و سبک‌ و شیوه نگارش‌ عالی‌ ترین‌ جلوه‌های‌ خیال‌ نیز در سراسر آن‌ خودنمایی‌ می‌کند و اهمیت‌ و هنر ابن‌ طفیل‌ نیز در این‌ است‌ که‌ توانسته‌ عمیق‌ ترین‌ مسائل‌ فکری‌ و فلسفی‌ را با نیروی‌ تخیل ‌ در آمیزد و سپس‌ آن‌ را به‌ صورتی‌ بدیع‌ و جذاب‌ در معرض‌ اندیشه دیگران‌ قرار دهد.

۱.۱۲ – اوضاع‌ اجتماعی‌

در زمان‌ ابن‌ طفیل‌ حکومت‌ مغرب‌ اسلام ‌ در دست‌ موحدون ‌ بود و حاکمان‌ این‌ سلسله‌ به‌ جمع‌ میان‌ عقل ‌ و دین ‌ علاقه فراوان‌ داشتند.
در جهان‌ اسلام‌ فرمانروایی‌ مغرب‌ پیوسته‌ در دست‌ بربرها بود، ولی‌ هنگامی‌ که‌ دولت‌ موحدون‌ جانشین‌ دولت‌ مرابطون ‌ گردید، ابن‌ تومرت‌ (ه م‌) در صحنه مذهب ‌ و سیاست‌ ظاهر گشت‌ و در ۵۱۵ق‌/۱۱۲۱م‌ دعوی‌ مهدویت ‌ کرد.
در زمان‌ ابویعقوب‌ یوسف‌ (حک ۵۵۸ -۵۸۰ق‌/۱۱۶۳-۱۱۸۴م‌) و ابویوسف‌ یعقوب‌ (حک ۵۸۰ – ۵۹۵ق‌/ ۱۱۸۴- ۱۱۹۸م‌)، جانشین‌ عبدالمؤمن‌ بن‌ علی‌، شکوه‌ و عظمت‌ دولت‌ موحدون‌ که‌ مرکز آن‌ در مراکش ‌ بود، به‌ اوج‌ خود رسید.
آنان‌ تازه‌های‌ بسیاری‌ در علم‌ کلام‌ وارد ساختند.

۱.۱۲.۱ – جنبش‌ عقلی‌ در مذاهب‌ متکلمان‌

همچنین‌ رواج‌ مذهب‌ اشعری ‌ و اندیشه‌های‌ غزالی ‌ در مغرب‌ باعث‌ شد که‌ تمایلی‌ عقلی‌ در مذاهب‌ متکلمان‌ آنجا پیدا شود.
البته‌ کسانی‌ که‌ به‌ سنت‌ سلف‌ پای‌ بند بودند و نیز برخی‌ از آزاداندیشان‌ از این‌ پیشامد رضایت‌ کامل‌ نداشتند، ولی‌ در عین‌ حال‌ این‌ جنبش‌ عقلی‌ توانست‌ جمع‌ بسیاری‌ را به‌ تأمل‌ فلسفی‌ و تدبر در امور وادارد.
این‌ حوادث‌ در حالی‌ تحقق‌ می‌پذیرفت‌ که‌ هرگونه‌ نظر عقلی‌ تا آن‌ زمان‌ خشم‌ و غضب‌ مردم‌ را برمی‌انگیخت‌ و شخص‌ صاحب‌ نظر به‌ سرنوشت‌ شومی‌ دچار می‌شد.

۱.۱۲.۲ – ابو یعقوب باعث رونق فلسفه

در این‌ گیرودار، گروهی‌ از سیاستمداران‌ و بسیاری‌ از اندیشمندان‌ بر آن‌ شدند که‌ عقاید عامه مردم‌ نباید دستخوش‌ تحول‌ و دگرگونی‌ شود و به‌ هیچ‌وجه‌ شایسته‌ نیست‌ که‌ معرفت‌ آنان‌ به‌ سطح‌ معرفت‌ عقلی‌ و فلسفی‌ ارتقا یابد و به‌ همین‌ جهت‌، تمام‌ همت ‌ خود را صرف‌ آن‌ کردند که‌ دین ‌ را از فلسفه ‌ جدا کنند و قلمرو هر یک‌ را مشخص‌ نمایند.
حاکمان‌ سلسله موحدون‌ به‌ مذاهب‌ کلامی‌ علاقه‌مند بودند، ولی‌ در این‌ میان‌ ابویعقوب‌ و جانشین‌ او، تا آن‌جا که‌ اوضاع‌ سیاسی‌ اجازه‌ می‌داد، به‌ علوم‌ عقلی‌ نیز عنایت‌ خاصی‌ مبذول‌ می‌داشتند.
علاقه این‌ دو حاکم‌ به‌ علوم‌ عقلی‌ موجب‌ شد که‌ در مدتی‌ نسبتاً کوتاه‌ در دربار آنان‌ فلسفه‌ رونق‌ یابد.

[۵۱] ج‌دی‌ بور، تاریخ‌ الفلسفه فی‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۴۸، به‌ کوشش‌ محمد عبدالها

۱.۱۲.۳ – مصاحبت با حاکم‌ دانش‌ دوست‌

ابن‌ طفیل‌ در چنین‌ اوضاعی‌ می‌زیسته‌ و در دستگاه‌ خلافت‌ موحدون‌ نیز دارای‌ مقام‌ و منزلتی‌ ارجمند بوده‌ است‌.
او بسیاری‌ از اوقات‌ خود را چنانکه‌ گفته‌ شد، با ابویعقوب‌ یوسف‌ می‌گذرانده‌ و با این‌ حاکم‌ دانش‌ دوست‌ مصاحبت‌ داشته‌ است‌.
می‌توان‌ گفت‌ سبب‌ این‌ مجالست‌ و مصاحبت‌ نوعی‌ قرابت‌ و سنخیت‌ روحی‌ بین‌ آن‌ دو بوده‌ است‌: ابن‌ طفیل‌ بیانی‌ خوش‌ داشته‌ و ابویعقوب‌ یوسف‌ نیز به‌ برخی‌ از علوم‌ آراسته‌ و از طلاقت‌ لسان‌ برخوردار بوده‌ است‌.
وی‌ با بسیاری‌ از علما و فضلا مجالس‌ بوده‌، قرآن ‌ و صحیح‌ بخاری‌ را از حفظ داشته‌ است‌.
ادبیات‌ عرب‌ را نیک‌ می‌دانسته‌ و به‌ شماری‌ از کتب‌ فقهی‌ احاطه‌ داشته‌ است‌.
نوشته‌اند که‌ وی‌ به‌ آموختن‌ علم ‌ طب ‌ پرداخت‌ و به‌ فراگرفتن‌ حکمت‌ و علوم‌ عقلی‌ نیز همت‌ گماشت‌ و شمار قابل‌ ملاحظه‌ای‌ از کتب‌ حکمت‌ و فلسفه‌ نیز در کتابخانه خود جمع‌آوری‌ کرد. حسن‌ محمود عباس‌، حی‌ بن‌ یقظان‌ و روبنسون‌ کروزو، ج۱، ص۱۹، بیروت‌، ۱۹۸۳م‌.

۱.۱۳ – رساله حی‌ بن‌ یقظان‌

این‌ رساله‌ در اوضاع‌ و احوالی‌ که‌ ذکر شد، تألیف‌ گردید و مهم‌ترین‌ اثری‌ است‌ که‌ بازگو کننده اندیشه‌های‌ ابن‌ طفیل‌ است‌.
در این‌ رساله‌ فرض‌ می‌شود که‌ حی‌ بن‌ یقظان ‌ در جزیره‌ای‌ دور افتاده‌ از جزایر هند با هوایی‌ معتدل‌ و مناسب‌، از خاک ‌ پدید می‌آید.

۱.۱۳.۱ – ترسیم پیدایش‌ حی‌ بن‌ یقظان‌

البته‌ ابن‌ طفیل‌ به‌ سبب‌ برخی‌ از ملاحظات‌ پیدایش‌ این‌ انسان‌ را به‌ گونه‌ای‌ دیگر نیز روایت‌ می‌کند.
به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ در جزیره‌ای‌ که‌ برابر جزیره یاد شده‌ قرار داشت‌، خواهر پادشاه‌ با مردی‌ که‌ شایسته‌اش‌ می‌دانست‌، پنهان‌ از برادر خود ازدواج ‌ کرد و بار گرفت‌ وقتی‌ طفل ‌ متولد شد، از بیم‌ برادر او را در تابوتی ‌ قرار داد و سر آن‌ را استوار ساخت‌ و به‌ دریا افکند و آب‌ دریا آن‌ را به‌ جزیره مقابل‌ برد.
بنابر هردو فرض‌ ماده‌ آهویی‌ که‌ بچه‌اش‌ را عقاب ‌ ربوده‌ بود، ناله طفل‌ را شنید و شیرش‌ داد و در پرورش‌ او کوشید.
طفل‌ اندک‌ اندک‌ در تنهایی‌ بالید و پرورش‌ یافت‌ و در میان‌ جانوران‌، دور از تأثیر و تهذیب ‌ انسان ‌ رشد کرد.

۱.۱۳.۲ – ادراک عالم‌ محسوسات‌ و مجردات‌

تأمل‌ در احوال‌ موجودات‌ جهان‌ او را از شناخت‌ عوالم‌ محسوس‌ به‌ فهم‌ و ادراک‌ حقایق‌ معقول‌ کشاند و عالم‌ محسوسات‌ و مجردات‌ را آنگونه‌ که‌ فلاسفه‌ و حکمای‌ یونان‌ و اسلام ‌ گفته‌اند، ادراک‌ کرد و حقایق‌ اخلاقی‌ را که‌ دستور زندگی‌ است‌، از روی‌ استدلال‌ دریافت‌ و معارف‌ الهی‌ را درک‌ کرد و به‌ ذات‌ و صفات‌ حق‌ معرفت‌ یافت‌ و به‌ ریاضت‌ و تأمل‌، آنچه‌ را درتعالیم‌ انبیا آمده‌ است‌ و او از آن‌ها خبر نداشت‌، از طریق‌ استدلال ‌ و مکاشفه ‌ درک‌ کرد.

۱.۱۳.۳ – آشنایی با ابسال

سپس‌ با ابسال‌ که‌ او نیز به‌ این‌ جزیره دورافتاده نامسکون‌ آمده‌ بود، آشنایی‌ یافت‌.
ابسال‌ مردی‌ دیندار، اما اهل‌ تأویل‌ بود و به‌ ظواهر دین ‌ قناعت ‌ نمی‌کرد.
به‌ همین‌ جهت‌ با دوست‌ خویش‌ سلامان‌ که‌ اهل‌ ظاهر بود، ترک‌ صحبت ‌ کرده‌ و به‌ این‌ جزیره‌ آمده‌ بود.
حی‌ بن‌ یقظان‌ صحبت‌ ابسال‌ را غنیمت ‌ شمرد و از او دین‌ و زبان‌ و آداب‌ اجتماعی‌ فراگرفت‌.

۱.۱۳.۴ – یکسانی دین و فلسفه

در اینجا ابن‌ طفیل‌ خاطرنشان‌ می‌کند که‌ آنچه‌ ابسال‌ از طریق‌ تعلم‌ درباب‌ شریعت ‌ فراگرفته‌ است‌، با آنچه‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ پیش‌ از این‌ راه‌ تفکر و اعتبار یافته‌ بود، یکی‌ است‌ و دین‌ و فلسفه‌ در امور مربوط به‌ شریعت‌ و حقیقت‌ یکسان‌ است‌ و به‌ یکجا منتهی‌ می‌شود.

۱.۱۳.۵ – سفر به میان مردم

حی‌ بن‌ یقظان‌ با ابسال‌ به‌ جزیره مجاور که‌ محل‌ اقامت‌ سلامان‌ و ابسال‌ بوده‌ و ابسال‌ به‌ جهت‌ آزاداندیشی‌ و عدم‌ توجه‌ به‌ قیود ظاهری‌ آن‌ را ترک‌ کرده‌ بود، رفتند تا حی‌ بن‌ یقظان‌ معنی‌ و حکمت‌ تشریع‌ قوانین‌ زکات ‌ و حج ‌ را که‌ مربوط به‌ اجتماع‌ است‌، ادراک‌ کند، زیرا او هر چند از طریق‌ تفکر و اعتبار به‌ اصول‌ و مبانی‌ شریعت ‌ رسیده‌ بود، اما از مسائل‌ زندگی‌ اجتماعی‌ آگاهی‌ نداشت‌ و آن‌ها را به‌ حس‌ّ و عیان‌ درنیافته‌ بود و لزوم‌ حفظ سنت ‌ و شریعت‌ و ضرورت‌ وضع‌ قوانین‌ مربوط به‌ معاملات ‌ را نمی‌دانست‌.

۱.۱۳.۶ – ضرورت حفظ ظاهر شریعت‌ و اجتناب‌ از تأویل‌

هنگامی‌ که‌ به‌ آن‌ جزیره‌ رفتند و با مردم‌ معاشر شدند، دریافتند که‌ حفظ ظاهر شریعت‌ و اجتناب‌ از تأویل‌ در عقاید و قوانین‌ برای‌ مصلحت‌ جامعه‌ و خلق‌ ضروری‌ است‌، ولی‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ و ابسال‌ چون‌ زندگی‌ در میان‌ خلق‌ را با فراغ‌ خاطری‌ که‌ برای‌ ریاضت&zwnzwnj; و محمد عربیzwnj; از آثار ابنzwnj; بکر بنgt; j; و عبادت ‌ لازم‌ است‌، سازگار ندیدند، آن‌ جزیره‌ را رها کردند و به‌ جزیره خلوت‌ خویش‌ بازگشتند و در zwnj; است.lt;/refدرباره محلzwnj;، ج۱، صzwnj; ابن/ppzwnj; و ماجراهایzwnj; شریعت همان‌جا درگذشتند.

[۵۲] عبدالحسین زرین‌ کوب‌، یادداشتها و اندیشه‌ها، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.

۱.۱۳.۷ – اهمیت موضوع‌ داستان‌ حی‌ بن‌ یقظان‌

موضوع‌ داستان‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ و عمده‌ترین‌ مسائل‌ و مباحثی‌ است‌ که‌ تاکنون‌ بشر با آن‌ روبه‌رو بود است‌.

۱.۱۳.۸ – مقصود ابن‌ طفیل‌ در این‌ داستان‌

برخی‌ از اندیشمندان‌ برآنند که‌ مقصود ابن‌ طفیل‌ در این‌ داستان‌ اثبات‌ خلود و جاودانگی‌ نفس‌ ناطقه انسان ‌ است‌ که‌ از بد حادثه‌ چند روزی‌ به‌ بدن‌ مادی‌ تعلق‌ گرفته‌ و قوای‌ بدنی‌ را به‌ عنوان‌ ابزاری‌ برای‌ وصول‌ به‌ مراحل‌ کمال‌ به‌ کار می‌برد و سرانجام‌ از این‌ جهان‌ مادی‌ به‌ عالم‌ دیگر انتقال‌ می‌یابد و آنچه‌ را که‌ بالقوه‌ داشته‌، به‌ مرحله فعلیت‌ می‌رساند.

[۵۳] مصطفی‌غالب‌، ابن‌ طفیل‌، ج۱، ص۱۰-۱۱، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

برخی‌ بر این‌ عقیده‌اند که‌ ابن‌ طفیل‌ خواسته‌ است‌ ابتدای‌ خلقت‌ انسان‌ را نشان‌ دهد و دو نظریه‌ای‌ که‌ در اندیشه او معقول‌ و موجه‌ بوده‌، ابراز داشته‌ است‌.
کسانی‌ دیگر به‌ گونه‌ای‌ دیگر اندیشیده‌ و گفته‌اند: آنچه‌ در این‌ داستان‌ آمده‌، شرح‌ غربت‌ و تنهایی‌ انسان‌ است‌.
کسانی‌ که‌ رساله حی‌ بن‌ یقظان‌ را با تدبیر المتوحد ابن‌ باجه‌ مقایسه‌ کرده‌اند، بر این‌ نظر بیش‌تر تأکید دارند.

[۵۴] هانری‌کربن‌، تاریخ‌ فلسفه اسلامی‌، ج۱، ص۲۹۶، ترجمه اسدالله‌ مبشری‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.

نظر دیگر این‌ است‌ که‌ ابن‌ طفیل‌ رابطه میان‌ فرد و اجتماع‌ را مورد توجه‌ قرار داده‌ و به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ است‌ که‌ منشاء جامعه‌ فرد است‌.

[۵۵] عبدالحمید سامی‌ بیومی‌، «الفیلسوف‌ ابن‌ طفیل‌»، ج۱، ص۶۳۳، مجله الازهر، قاهره‌، ۱۳۶۰ق‌، شم ۱۲.

۱.۱۳.۹ – مقصود اصلی‌ کیفیت‌ حصول‌ معرفت

گروهی‌ از اندیشمندان‌ بر این‌ عقیده‌اند که‌ هیچ‌یک‌ از این‌ امور مقصود اساسی‌ این‌ داستان‌ را نمی‌رساند، بلکه‌ مقصود اصلی‌ کیفیت‌ حصول‌ معرفت‌ است‌ و اینکه‌ انسان‌ می‌تواند خود در عزلت‌ و تنهایی‌، بدون‌ اینکه‌ در یک‌ محیط فکری‌ و فرهنگی‌ زندگی‌ کند، به‌ ادراک‌ حقایق‌ نایل‌ گردد.

[۵۶] محمد غلاب‌، «الفلسفه الاسلامیه فی‌ الغرب‌»، ج۱، ص۳۴۳، مجله الازهر، قاهره‌، ۱۳۶۱ق‌، شم ۱۳.

عقیده دیگری‌ که‌ در این‌ باب‌ ابراز شده‌، جمع‌ میان‌ عقل ‌ و دین ‌ یا فلسفه ‌ و شریعت ‌ است‌.
عقاید دیگری‌ نیز در این‌ باب‌ اظهار شده‌ که‌ نقل‌ همه آن‌ها موجب‌ تطویل‌ است‌.
البته‌ بسیاری‌ از آنچه‌ ذکر شد، با یکدیگر منافات‌ ندارد و می‌توان‌ آنها را از متن‌ داستان‌ استنباط نمود.

۱.۱۳.۱۰ – ذکر دو روایت در منشاء خلقت انسان

چنانکه‌ دیدیم‌ ابن‌ طفیل‌ منشاء انسان‌ را به‌ دو روایت‌ تقریر کرده‌ است‌.
در یک‌ روایت‌ قطعه‌ای‌ از گل‌ مخمر را فرض‌ کرده‌ که‌ شایسته آن‌ بوده‌ است‌ که‌ اعضای‌ انسان‌ از آن‌ در وجود آیند، اما چون‌ گروهی‌ با این‌ نظر مخالف‌ بوده‌اند و برای‌ تولد انسان‌ وجود پدر و مادر را ضروری‌ به‌ شمار می‌آورده‌اند، روایت‌ دیگری‌ نیز نقل‌ کرده‌ که‌ با نظر آنان‌ سازگار باشد.
در اینجا می‌توان‌ دریافت‌ که‌ مقصود ابن‌ طفیل‌ در این‌ داستان‌ بیان‌ ابتدای‌ خلفت ‌ انسان‌ نیست‌، زیرا طبق‌ روایت‌ دوم‌ حی‌ بن‌ یقظان‌ نیز مانند هر انسان‌ دیگری‌ دارای‌ پدر و مادر است‌، با این‌ تفاوت‌ که‌ او بلافاصله‌ پس‌ از تولد، از پدر و ما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.