پاورپوینت کامل ابرهه بن صباح اشرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابرهه بن صباح اشرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابرهه بن صباح اشرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابرهه بن صباح اشرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
ابرهه
اَبْرَهه، نام یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل که از حبشه برخاست و در حدود ۵۳۰م، به فرمانروایی دست یافت.
فهرست مندرجات
۱ – معنای ابرهه
۲ – ابرهه در منابع عربی
۳ – نسب ابرهه
۴ – ابرهه در سنگ نوشته ها
۵ – ابرهه در شعر جاهلی
۶ – زمینه تاریخی
۶.۱ – تأمین امنیت راههای زمینی و دریایی
۶.۲ – همپیمانی بیزانس با حمیریان یهودی
۶.۳ – اتحاد کشور اکسوم با بیزانس
۶.۴ – از راههای نفوذ بیزانس به سایر کشور ها
۶.۵ – اقدامات ایران در مقابل بیزانس
۶.۶ – کشمکش ایران و روم
۶.۷ – راهیابی مسیحیت به نجران
۶.۸ – احساس خطر ذونواس از گسترش مسیحیت
۶.۹ – نام و نسب ذونواس
۶.۱۰ – معنای دونواس از نظر ابن قتیبه
۶.۱۱ – ذونواس در منابع حبشی و یونانی
۶.۱۲ – انگیزه ذونواس از کشتار نجران
۶.۱۳ – از دیدگاه ابن قتیبه
۶.۱۴ – مسیحیت در یمن
۶.۱۵ – اقوال دیگر دیگر درباره کشتار نجران
۶.۱۶ – دادخواهی از قیصر روم
۶.۱۷ – اعزام سپاه برای خونخواهی
۶.۱۸ – دادخواهی از شاه حبشه به روایت کلبی
۶.۱۹ – شهادت نامه حارث در باره حوادث نجران
۶.۲۰ – پایتخت حمیریان در روایت عربی
۶.۲۱ – شمار کشتگان مسیحی
۶.۲۲ – ذونواس صاحب الاخدود
۶.۲۳ – روایت ابن اسحاق در باره اصحاب أخدود
۶.۲۴ – خرده گیری یاقوت حموی به روایت ابن اسحاق
۶.۲۵ – جریان لشکرکشی نجاشی
۶.۲۶ – ابرهه فرمانده سپاه نجاشی
۶.۲۷ – اختلاف در گزارش ابن کلبی
۶.۲۸ – جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر در سنگ نوشته ها
۶.۲۹ – جانشینان دونواس در منابع گوناگون
۶.۳۰ – پیشنهاد های داده شده برای رفع ناسازگاریها
۶.۳۱ – علت ابهام گزارشهای تاریخنگاران عرب
۶.۳۲ – نکات اختلافی گزارشهای رومی – یونانی و حبشی
۶.۳۳ – سمیفع اشوع
۶.۳۴ – شورش ابرهه
۶.۳۵ – مبدأ گاه شمار حمیری
۶.۳۶ – تاریخ لشکرکشی حبشیان به حمیر
۷ – فرمانروایی ابرهه
۷.۱ – نافرمانی ابرهه
۷.۲ – اقدامات نجاشی برعلیه ابرهه
۷.۳ – گزارش ابوالفرج از جنگ ابرهه با نجاشی
۷.۴ – تاریخ به رسمیت یافتن فرماروایی ابرهه
۷.۵ – زمان تسخیر یمن
۷.۶ – لقب ابرهه در سنگ نوشته ها
۷.۷ – پیمان شکنی یزید بن کبشه
۷.۸ – اعزام نیروبرای سرکوبی یزید
۷.۹ – تسلیم شدن یزید
۷.۱۰ – عدم همراهی شورشیان با یزید
۷.۱۱ – پیروزی بر شورشیان
۷.۱۲ – بازسازی سد مأرب
۷.۱۳ – شیوع بیماری در میان قبایل
۷.۱۴ – اتمام بازسازی سد
۷.۱۵ – دیدار هیئتهای سیاسی با ابرهه
۷.۱۶ – هدف هیئتهای سیاسی از دیدار با ابرهه
۷.۱۷ – شورش قبیله مَعَد
۷.۱۸ – شکست قبیله مَعَد
۷.۱۹ – بازگویی متن سنگ نوشته
۷.۲۰ – متن سنگ نوشته از دیدگاه بیستن
۷.۲۱ – مرگ ابرهه
۷.۲۲ – جانشین ابرهه
۷.۲۳ – مدت فرمانروایی ابرهه و یکسوم
۸ – حمله ابرهه به مکه
۹ – گزارش روسینی از حمله ابرهه به مکه
۱۰ – رد گزارش روسینی
۱۱ – انگیزه ابرهه از لشکر کشی به مکه
۱۲ – زمان حمله به مکه
۱۳ – از دیدگاه پروکوپیوس
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع
۱ – معنای ابرهه
ابرهه نامی است غیرعربی که صورت حبشی ابراهیم
[۱] وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۱۳۶، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۲] نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۲، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
یا ابراهام در گویش حبشیان
[۳] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، دارالفکر العربی.
به شمار میآید
[۴] جفری، آرتور، واژگان خارجی از قرآن، ص ۴۵ ،بارودا، ۱۹۳۸.
این نام را در تاریخ شاهان اکسوم (حبشه) میتوان یافت.
[۵] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالفکر العربی.
۲ – ابرهه در منابع عربی
نام ابرهه در منابع عربی به صورتهای ابرههالاشرم
[۶] وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۴، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷] ازرقی، محمد، خبار مکه، ج۱، ص۱۳۷، ا بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۸] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۳۸، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۹] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۷.
[۱۰] مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۲، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
ابرهه بن الاشرم،
[۱۱] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۱۲] بیهقی، احمد، دلائل النبوه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
ابرهه بن صباح
[۱۳] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۱۷، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
[۱۴] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۳۰۴، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
آمده است که از این میان ابرهه اشرم (اشرم: شکافته بینی و لب) پذیرفتنیتر مینماید و گاه نیز با کنیه ابویکسوم،
[۱۵] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۱۶] بیهقی، احمد، دلائل النبوه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
ابرهه بن صباح
[۱۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۴، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
یا کنیه نادرست ابواصحم
[۱۸] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۶، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
آمده است.
۳ – نسب ابرهه
برپایه نوشته پروکوپیوس
[۱۹] پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج I، فصل، بند XX، لندن، ۱۹۵۴.
ابرهه از تبار بندگان بود. شاید این سخن گزافهآمیز بازتاب اندیشه مردم حبشه یا بازرگانان آن سامان باشد، اما تأییدی که در گزارش ابوالفرج
[۲۰] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۷۲، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(مردی از فرودستان، مردی بیاصل و نسب) برای آن میتوان یافت، یکسره از گزارش پروکوپیوس مستقل است و هم از این رو پر معناست.
[۲۱] نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۶، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
با اینهمه برخی برآنند که ابرهه به احتمال بسیار یک روحانی مسیحی بود.
[۲۲] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالفکر العربی.
این نکته با هر دو گزارش که طبری
[۲۳] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
[۲۴] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۲.
از ابن کلبی و ابن اسحاق آورده است، سازگاری دارد، به ویژه گزارش ابن اسحاق هم
[۲۵] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۳.
ابرهه را «ترسا مردی بردبار و مهتر و بزرگوار و پارسا» شناسانده است؛ و اگرچه این هر دو گزارش شیوه نابکارانه وی را در دستیابی به قدرت به روشنی بازگفتهاند، اما برخلاف گزارش ابوالفرج، بر روی هم تصویری مثبت از وی ترسیم کردهاند.
[۲۶] نولدکه، تئودور، ج۱، ص۳۳۶، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
اما چنین تصویری به هیچ روی مسلم نیست. زیرا همانگونه که گویدی گفته است، تاریخ نگاران مسلمان – به ویژه ابن اسحاق – گزارشهای مسیحی – رومی مربوط به عصر جاهلی را از منابع سریانی – یونانی بر میگرفتند و اینهمه اگر نه با جانبداری، دست کم با تخیل در آمیخته تواند بود.
[۲۷] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۰، بیروت، دارالفکر العربی.
۴ – ابرهه در سنگ نوشته ها
آنچه از منابع گوناگون رومی ، سریان ، حبشی ، یونانی و عربی و به ویژه سنگ نوشتهها درباره زندگی ابرهه به دست میآید، برای ترسیم تصویری روشن و دقیق بسنده نیست. در این میان اگرچه منابع غیر عربی از رویدادهایی مشخص و بر روی هم مستند سخن گفتهاند، اما در گزارشهای اسلامی – عربی ابرهه را بیشتر از رهگذر حمله اصحاب فیل به یاد سپردهاند. در این گزارشها، عنصر تخیل و داستان پردازی غلبه دارد؛ تا آنجا که به شیوه نگرش اساطیری به شخصیتهای پرآوازه تاریخی، از یک ابرهه چند ابرهه آفریدهاند که در دورانهایی گوناگون، از پیش از روزگار سلیمان نبی تا روزگار ابرهه واقعی میزیستهاند و بر کشور سبا و حمیر فرمان میراندهاند.
[۲۸] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۰۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۲۹] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۱۸، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۵ – ابرهه در شعر جاهلی
بدینسان نام ابرهه به شعر جاهلی راه یافت
[۳۰] سندوبی حسن، شرح دیوان امریَّ القیس، ج۱، ص۱۹۲، قاهره، المکتبه التجاریه.
و در نیرومندی و آوازه و شوکت ضربالمثل شد تا آنجا که در پندگیری از سرای سپنج و جهانگذران از وی یاد کردهاند.
[۳۱] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
بدینسان به رغم همخوانیهایی که میان گزارشهای مستقل سراغ میتوان گرفت، اما باز در اغلب منابع عربی، نامها و نقشها و زمان و مکان رویدادها درست به کردار اساطیر به یکدیگر جای پرداختهاند. به مَثَل در رویداد کشتار نجران، دَوْس ذوثَعْلبان در یک گزارش ترسا مردی است که برای یاری جستن از قیصر روم به قسطنطنیه شتافت و در گزارش دیگر مردی است یهودی که پسرانش را مسیحیان کشتهاند. بیگمان اینگونه تفاوتها چشم پوشیدنی است، اما گره نکتههای اساسی را جز با دادههای تازه نمیتوان گشود.
۶ – زمینه تاریخی
در سدههای ۵ و ۶م، دو دولت ایران و بیزانس منافع خود را در گرو گسترش هرچه بیشتر نفوذشان در شبه جزیره عرب میدیدند. ایران که از دیرباز انحصار بازرگانی ابریشم را در دست داشت، بر کالاهای بازرگانی روم تعرفههای سنگین میبست و به ویژه در زمان جنگ از رسیدن ابریشم به کارخانههای بیزانس جلوگیری میکرد
[۳۲] رانسیمان، استیون، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، بیزانس Ciuilisation، Lindin، ۱۹۶۶.
۶.۱ – تأمین امنیت راههای زمینی و دریایی
از این رو بیزانس بر آن بود تا امنیت راههای زمینی و دریایی را از اقیانوس هند به مدیترانه از طریق دریای سرخ به هرگونه تامین کند، حمیریان را از دست اندازی به کشتیهای رومی بازدارد و سرانجام از رهگذر گسترش نفوذ سیاسی – دینی خود در میان عربها آنان را به ایستادگی در برابر ایران برانگیزد.
[۳۳] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۸۲، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۶.۲ – همپیمانی بیزانس با حمیریان یهودی
بیزانس برای ضربه زدن به ایران به دور از هرگونه پروای دینی بههم پیمانی با حمیریان یهودی مذهب یا بتپرست روی میآورد
[۳۴] پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، فصل، XX بند، لندن، ۱۹۵۴.
۶.۳ – اتحاد کشور اکسوم با بیزانس
در این میان کشور اکسوم که برای حفظ کاروانهای بازرگانی خود در دریای سرخ بارها به سرکوب حمیریان پرداخته بود، پس از آنکه به مسیحیت گروید، منافع سیاسی و اقتصادی و دینی خود را با بیزانس یگانه یافت.
۶.۴ – از راههای نفوذ بیزانس به سایر کشور ها
یکی از راههای نفوذ بیزانس اعزام مبلغان مسیحی به هند و افریقا و سرزمینهای عرب و گشادهدستی در ساختن کلیساهای باشکوه بود.
۶.۵ – اقدامات ایران در مقابل بیزانس
ایران نیز به رغم داشتن آیین زردشتی از رواج مذهب نسطوری در درون و بیرون قلمرو خود پشتیبانی میکرد تا در برابر مذهب منوفیزیت کلیسای قسطنطنیه سدی پدید آورد
[۳۵] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۶، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۶] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۷] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۹، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۸] دانیلو، ژان و Marrou، هنری، قرن مسیحی است جلد I Translby وینسنت کرونین، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱، نیویورک، ۱۹۶۴.
۶.۶ – کشمکش ایران و روم
بدینسان میتوان گفت که کشمکش دو قدرت بزرگ آن روزگار، قبایل و دولتهای شبه جزیره همچون غسانیان و لخمیان را به صورت دو قطب متضاد در آورده بود که برای ایران و بیزانس نقش دولتهای ضربهگیررا بازی میکردند، اما گاه نیز ستیز آنها اَتش جنگ را میان دو دولت ایران و روم بر میافروخت.
[۳۹] پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۳۹، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
۶.۷ – راهیابی مسیحیت به نجران
مسیحیت در نیمه دوم سده ۴م به نجران راه یافت و در سدههای ۵ و ۶م به اوج انتشار خود رسید.
[۴۰] افرام اغناطیوس، «کتاب الشهداء الحمیریین»، مجله المجمع العلمی العربی، ج۵، ص۲۳، دمشق، ۱۹۴۸م.
۶.۸ – احساس خطر ذونواس از گسترش مسیحیت
ذونواس آخرین شاه یهودی مذهب حمیر از دست اندازیهای دولت مسیحی اکسوم به یمن بیمناک بود و گسترش مسیحیت را برای استقلال فرمانروایی خود خطرناک مییافت. از این رو در اواخر، ۵۲۳م به نجران تاخت و شماری از مردم شهر را کشت.
۶.۹ – نام و نسب ذونواس
نام و نسب ذونواس در منابع عربی گونهگون آمده است
[۴۱] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۱۷، در: ZDMG 1881، XXXV.
با اینهمه شاید بتوان با تسامح بسیار سخن ابن خلدون
[۴۲] ابن خلدون، العبر، ج۲، ص۱۱۱.
را پذیرفت، تاریخ نگاران جملگی برآنند که ذونواس، فرزند تبان اسعد بود و زُرعه نام داشت و چون بر ملک پدران خود غلبه یافت، یوسف نام گرفت.
۶.۱۰ – معنای دونواس از نظر ابن قتیبه
ابن قتیبه
[۴۳] ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۶.
در معنای واژه ذونواس به دو گیسوی پیچانِ وی اشاره کرده است و شروتر این ریشهشناسی عامیانه را پذیرفته است و آن را برگردان عربی واژه سریانی «مسروق» دانسته است که در منابع سریانی به ذونواس اطلاق شده است
[۴۴] ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۴۰۳.
، اما از همه مهمتر در دو سنگ نوشته ۵۰۸ Ry 507, Ry از یک شاه یهودی به نام یوسف اسأر که با حبشیان میجنگید، سخن رفته است
[۴۵] ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۱۳-۱۶، لیدن، ۱۹۵۶.
با توجه به گزارشهای منابع گوناگون این یوسف اسأر باید همان ذونواس باشد.
۶.۱۱ – ذونواس در منابع حبشی و یونانی
ذونواس را در منابع حبشی، فنحاس نامیدهاند.
[۴۶] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۱۷، در: ZDMG 1881، XXXV.
اما در منابع یونانی – رومی، صورتهایدیمنوس، دامیان، دیمیانوس نیز میشود که برخی آنرا تأیید بر نام عربی وی به شمار آوردهاند. اما به نظر میرسد که دامیان حمیری که بن ا به نوشته یوحنا افسوسی و مالالا و دیگران در حدود ۴۸۰م با ایدوگ۲ (یا تازینا یا الاعمیدا) شاه حبشه میجنگید، ذونواس نتواند بود.
[۴۷] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۲۲ -۲۰، در: ZDMG 1881، XXXV.
[۴۸] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۴۵-۴۷، بیروت، دارالفکر العربی.
۶.۱۲ – انگیزه ذونواس از کشتار نجران
درباره انگیزه کشتار نجران گزارشهای اغلب تاریخنگاران عرب، هماهنگ با گزارشهای سریانی بر تعصب دینی شاه یهودی و انتقامجویی وی انگشت نهادهاند.
[۴۹] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۵-۹۲۶.
[۵۰] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۵۱] دینوری، احمد بن داوود، ج۱، ص۶۱، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
[۵۲] ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۲۹-۳۳، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
۶.۱۳ – از دیدگاه ابن قتیبه
اما از نوشته ابن قتیبه
[۵۳] ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
میتوان دریافت که ذونواس از نفوذ آل جفنه (خاندان شاهان غسانی) که همچون حبشیان بارومیان هم پیمان بودند و از ایشان کمک مالی سالانه میگرفتند،
[۵۴] پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج ۱۱، فصل X، بند ۲۳، لندن، ۱۹۵۴.
هراسید. از این گذشته دادههای تاریخی به روشنی نشان میدهند که حبشه بارها به انگیزههای دینی و اقتصادی به یمن حمله برده بود، بنابراین شاید ذونواس از آن رو به کشتار نجران دست یازید که میخواست همکاری آنان را با دشمن (سپاهیان مسیحی حبشه) کیفر دهد
[۵۵] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۱۵، در: ZDMG 1881، XXXV.
[۵۶] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۱۴، در: ZDMG 1881، XXXV.
۶.۱۴ – مسیحیت در یمن
بر پایه گزارشی که ابن هشام
[۵۷] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۳۲ ، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
و طبری
[۵۸] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۱۹.
از ابن اسحاق آوردهاند، مسیحیت را شخصی به نام فیمیون یا عبدالله بن ثامر به یمن برد.
۶.۱۵ – اقوال دیگر دیگر درباره کشتار نجران
ذونواس که با مردمش به دین یهود درآمده بود،
[۵۹] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۱۹.
[۶۰] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۶۱] کلبی، ابومنذر هشام، کتاب الاصنام، ج۱، ص۵۸، به کوشش احمد زکی پاشا، تهران، ۱۳۴۸ش.
بهنجرانتاختتانجریان را به دین یهود بگرواند، و چون سر باز زدند، مغاکی کند و پر آتش کرد و ۲۰ هزار تن را بسوخت و بکشت.
۶.۱۶ – دادخواهی از قیصر روم
مردی که از این کشتار جان به در برده بود (دوس ذوثعلبان یا حیان یا جبار بن فیض) به دادخواهی نزد قیصر روم به قسطنطنیه شتافت و قیصر در نامهای به نجاشی فرمان داد تا به خونخواهی همدینانش برخیزد.
[۶۲] ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۵، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۶۳] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۳۸، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
۶.۱۷ – اعزام سپاه برای خونخواهی
نجاشی سپاهی به فرماندهی اریاط گسیل کرد. ابرهه نیز در این سپاه بود. نبرد به شکست حمیریان انجامید و ذونواس از ترس اسارت، سواره بر اسب به غرقاب دریا راند و جان باخت و اریاط به فرمانروایی نشست.
۶.۱۸ – دادخواهی از شاه حبشه به روایت کلبی
اما در روایت ابن کلبی
[۶۴] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۶.
مردی به نام دوس اهل نجران که مسیحیان دو پسرش را کشته بودند، برای دادخواهی به ذونواس روی آورد. آنگاه مردی که ابن کلبی نامش را نبرده است، از شاه حبشه یاری جست
[۶۵] وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۲، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۶۶] ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
. شاه حبشه از قیصر روم کشتی خواست و سپاهی گسیل کرد که ذونواس آن را درهم شکست. آنگاه سپاه دیگری به فرماندهی دو تن که یکی از ایشان ابرهه بود، فرستاد. در این نبرد ذونواس شکست خورد و خود را به دریا افکند، و ابرهه فرمانروای صنعا و توابع آن شد. در این روایت اریاط بعدها به هنگام نافرمانی ابرهه پدیدار میشود.
[۶۷] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
۶.۱۹ – شهادت نامه حارث در باره حوادث نجران
بسیاری از این گزارشها با آنچه در شهادت نامه حارث آمده، نزدیک است؛ با این تفاوت که بنا به گزارش شهادت نامه، فرمانده حبشی، شاه یهودی را به اسارت گرفت و کشت.
۶.۲۰ – پایتخت حمیریان در روایت عربی
همچنین در روایت عربى پایتخت حمیریان، صنعا آمده است، اما در پایتخت بودن ظفار (ریدان) تردید نمىتوان داشت
[۶۸] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۰، بیروت، دارالفکر العربی.
.
۶.۲۱ – شمار کشتگان مسیحی
از سوی دیگر سرود یوحنا، شمار کشتگان مسیحی را بیش از ۲۰۰ تن آورده است (۲۰هزار تن در گزارش عربی) که بی گمان پذیرفتنیتر است
[۶۹] شروتر منوده، R، uon Tristschreiben Jadab را Sarug himjaritischen تعمید میمیرند، در ZDMG، ج۱، ص۳۶۲، سال ۱۸۷۷، XXXI.
[۷۰] بل، ریچارد، منشأ اسلام در Enuironment مسیحی آن، ج۱، ص۳۸، لندن، ۱۹۲۶.
۶.۲۲ – ذونواس صاحب الاخدود
در اغلب گزارشهای عربی، ذونواس یهودی را صاحب اخدود شناساندهاند و از در افکندن مسیحیان نجران به مغاک پر آتش سخن گفتهاند.
۶.۲۳ – روایت ابن اسحاق در باره اصحاب أخدود
بنابراین مىتوان گفت که گزارش عربى از روایتهایى تأثیر پذیرفته است که بسیاری از مفسران در تفسیر سورهالبروج قرآن پیرامون اصحاب اخدود آوردهاند؛ اما جستوجوی منشاء این روایتها از رهگذر ابن اسحاق و قتاده به احتمال بسیار ما را به آن دسته از مسیحیان نجران که در دوران خلافت عمر در سال ۱۳ق/۶۳۴م به عراق کوچیدند، مىرساند
۶.۲۴ – خرده گیری یاقوت حموی به روایت ابن اسحاق
و درست از همین روست که خردهگیری سنجیده یاقوت
[۷۱] یاقوت، بلدان، ج۴، ص۷۵۵- ۷۵۶.
بر روایت ابن اسحاق سخت تأمل برانگیز مینماید؛ به ویژه آنکه طبری که در تاریخ خود
[۷۲] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۵.
ذونواس را به گزارش ابن اسحاق، صاحب الاخدود شناسانده است، در تفسیر خود
[۷۳] ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۳۰، ص۸۱ -۹۰، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
نه حدیثی از پیامبر درباره رویداد نجران آورده است و نه خود به ذونواس و نجران اشاره کرده است.
[۷۴] لوث، O، قرآن Commentar طبری، در: ZDMG ج۱، ص۶۱۹، سال ۱۸۸۱ XXXV.
[۷۵] لوث، O، قرآن Commentar طبری، در: ZDMG ج۱، ص۶۲۲، سال ۱۸۸۱ XXXV.
[۷۶] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۲ – ۵۵، بیروت، دارالفکر العربی.
۶.۲۵ – جریان لشکرکشی نجاشی
جریان لشکرکشی نجاشی کالب الااصبحه
[۷۷] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۲۶، بیروت، دارالفکر العربی.
[۷۸] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۴۶، بیروت، دارالفکر العربی.
به یمن آشفته و مبهم است. اما از گزارشهای گوناگون چنین برمیآید که جبشیان دو بار برای سرکوب ذونواس به یمن تاختند. پروکوپیوس
[۷۹] پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بند، لندن، ۱۹۵۴.
[۸۰] وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۱] ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۳۵، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
[۸۲] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۳۸-۳۹، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۸۳] ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
[۸۴] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۸۵] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۸۶] ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۵، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
از یک حمله حبشیان که به مرگ ذونواس انجامید، سخن گفتهاند. اما گزارشی که طبری
[۸۷] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۹.
[۸۸] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
از ابن کلبی آورده است، به روشنی دو حمله را نشان میدهد. در حمله نخست ۷۰ هزار سپاهی به فرماندهی اریاط
[۸۹] بیهقی، احمد، دلائل النبوه، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
به یمن آمدند.
۶.۲۶ – ابرهه فرمانده سپاه نجاشی
ذونواس از سر ناتوانی فرمانبرداری پیشه کرد و سپس سربازان حبشی را با ترفندی در شهرها پراکند و به امیران (اقیال) حمیری فرمان داد که آنان را از دم تیغ بگذرانند. آنگاه بود که نجاشی ۷۰ هزار سپاهی را به فرماندهی ابرهه و سپهسالاری دیگر به یمن گسیل کرد.
۶.۲۷ – اختلاف در گزارش ابن کلبی
این گزارش اگرچه با نوشتههای رومی و حبشی و سریانی هماهنگ است،
[۹۰] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۱۴، در: ZDMG 1881، XXXV.
اما در دو نکته اختلاف دارد: در گزارش ابن کلبی، ذونواس در نخستین حمله حبشه خود را به فرمانده سپاه دشمن تسلیم کرد؛ اما در گزارش غیر عربی از برابر دشمن گریخت. همچنین درباره پایان کار ذونواس به نوشته پروکتوپیوس
[۹۱] فل، ایناند، ج۱، ص۱۴، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، در: ZDMG 1881، XXXV.
و منابع حبشی، و برداشت فن کرمر از شعر علقمه بنذی جَدَن، ذونواس زنده به چنگ نجاشی افتاد و سر از تنش جدا شد. تمامی منابع عربی در این نکته همداستانند که ذونواس آخرین شاه حمیر بود، به استثنای حمزه اصفهانی
[۹۲] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
که برای ذونواس از جانشینی به نام ذوجدن نام میبرد که درست به شیوه ذونواس در دریا جان داد.
۶.۲۸ – جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر در سنگ نوشته ها
در سنگ نوشتههای «حصن غُراب «(۲۶۳۲ GR EPI RE)
[۹۳] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۵۹، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۹۴] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۶۰، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
و (۵۰۷ Ry 508، Ry) نیز در سنگ نوشته ناقصی که احمد فخری در مأرب یافت،
[۹۵] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۰، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
از جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر (:ذونواس) سخن رفته است. از دو سنگ نوشته ۵۰۸ Ry و ۵۰۷ Ry به تاریخ ۶۳۳ حمیری /۵۱۸م برمیآید که بخشهایی از خاک یمن از جمله پایتخت (ظفار) در اشغال حبشیان بود. از این رو یوسف اسأر و اقیالِ وفادار به وی از حمله سُمَیْفَع اَشْوَع به ظفار و بخشهای جنوبی تهامه نزدیک باب المندب و مخا و نجران میتاختند، کلیساها را میسوزاندند و به کشتار دشمن و اسیر گرفتن میپرداختند،
[۹۶] ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۱۳-۱۶، لیدن، ۱۹۵۶.
و این همه از کشمکش سیاسى – دینى گستردهای در یمن پرده بر مىدارد. از سنگ نوشته حصن غراب به تاریخ ۶۴۰ حمیری بر مىآید که پیکارحمیریان و حبشیان ۷ سال ادامهیافت
[۹۷] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۹۵، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۹۸] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۹۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
بااینهمه حبشیان حتی پس از کشتن شاه حمیری صلاح را در آن دیدند که خود بر یمن فرمان نرانند، بلکه یکی از حمیریان وفادار به خود را به فرمانروایی بن شانند.
[۹۹] بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، ج۱، ص۱۵۹، بیروت، ۱۹۸۵م.
۶.۲۹ – جانشینان دونواس در منابع گوناگون
منابع گوناگون به تفاوت از اسیمیافایوس، اریاط و ابرهه به عنوان جانشین ذونواس نام بردهاند. از میان این ۳ تن اسیمیفایوس که بر پایه سنگ نوشتههای حمیری (سمیفع اشوع) و گزارش پروکوپیوس برای جانشینی ذونواس پذیرفتنی مینماید، در گزارشهای عربی نادیده گرفته شده است و در گزارشهای غیر عربی نیز – دست کم به صراحت – از اریاط (شاید تحریفی است از واژه حبشی حواریاث به معنای حواری و بیانگر قداست و تدین)
[۱۰۰] عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، دارالفکر العربی.
سخنی نرفته است.
۶.۳۰ – پیشنهاد های داده شده برای رفع ناسازگاریها
برای رفع این ناسازگاریها راههایی پیشنهاد شده است. به مثل مورتمان، اریاط را با اسیمیفایوس یکی دانسته است،
[۱۰۱] نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۶ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۰۲] نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۲ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۰۳] نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۳ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
و یا کوسین هر ۳ را فرمانروایان نیمه مستقل مناطق گوناگون شمرده است: اریاط نایب السلطنه نجاشیِ حبشه در یمن، ابرهه فرماندار نظامی ایالتی جداگانه، اسیمیفایوس رئیس عربهای مسیحی زیر نظر اریاط
[۱۰۴] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۴۱، در: ZDMG 1881، XXXV.
[۱۰۵] فل، ایناند، ج۱، ص۴۰، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، در: ZDMG 1881، XXXV.
اما چنین پیشنهادی بهرغم برخی تاییدها مانند اشاره ازرقی
[۱۰۶] ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۶، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
به حکمرانی ابرهه بر جَنَد و فرمانبرداری وی از اریاط، و اشاره حمزه اصفهانی
[۱۰۷] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
(ارباط) و طبری
[۱۰۸] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
[۱۰۹] طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۱.
به نیابت سلطنت اریاط و پادشاهی ابرهه بر صنعا و توابع آن، کاملاً قانع کننده نیست.
۶.۳۱ – علت ابهام گزارشهای تاریخنگاران عرب
در به هر روی به نظر میآید که ابهام گزارشهای تاریخنگاران عرب از آنجا برمیخیزد که آنان دو لشکرکشی حبشه به یمن در دوران ذونواس را به هم درآمیختهاند یا تنها به یکی از آنها (به فرماندهی اریاط) اشاره کردهاند. اما بر پایه گزارش دقیق طبری سرنگونی ذونواس نه در لشکرکشی نخست (به فرماندهی اریاط) که در لشکرکشی دوم به فرماندهی ابرهه که اریاط در آن شرکت نداشت، روی داد. بدینسان به نظر میآید که بهرغم اشاره مسعودی
[۱۱۰] مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۲، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
و حمزه اصفهانی
[۱۱۱] حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
به فرمانروایی ۲۰ ساله
[۱۱۲] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴۳، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
(سالها)
[۱۱۳] ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۶، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۲ سال) اریاط بر یمن، چارهای جز حذف نام وی از ورت نایب السلطنههای حبشی نباشد
[۱۱۴] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۴۴، در: ZDMG 1881، XXXV.
[۱۱۵] فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch – L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber – lieferung، ج۱، ص۴۳، در: ZDMG 1881، XXXV.
۶.۳۲ – نکات اختلافی گزارشهای رومی – یونانی و حبشی
در این باره گزارشهای رومی – یونانی و حبشی در دو نکته اختلاف دارند: یکی آنکه فرماندهی دومین لشکرکشی حبشه را خود نجاشی به عهده داشت نه ابرهه، اگرچه برای ابرهه در لشکر حبشه مقام بسیار بالا اختصاص دادهاند؛ دیگر اینکه گزارشهای حبشی، ابرهه را جانشین مستقیم نجاشی شمردهاند. اما پروکوپیوس، اسیمیفایوس را شاه یهودی دانسته است و ابراموس (ابرهه) بعدها با یک شورش نظامی به فرمانروایی یمن دست یافت. بنابراین گزارشهای عربی در نکتههای اساسی با گزارش پرکوپیوس سازگار است. به هر روی پس از مرگ ذونواس، هلستئایوس (کالب الالصبحه) نجاشیِ حبشه، مردی از مسیحیان حمیر به نام اسیمیفایوس (سمیفع) را به شرط پرداخت مالیات سالانه به پادشاهی نشاند و خود به حبشه بازگشت
[۱۱۶] پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بندهای ۱-۲، لندن، ۱۹۵۴.
۶.۳۳ – سمیفع اشوع
شخصیت درباره این سمیفع اشوع داوریهای ناهمسازی شده است که گذشته از کمبود دادهها، از چگونگی خواندن و تفسیر سنگ نوشته «حصن غراب» برخاسته است. برخی او را جاهطلب و خائن دانستهاند، زیرا برای دستیابی به قدرت تغییر دین داد و به بیگانگان روی آورد
[۱۱۷] ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۶، لیدن، ۱۹۵۶.
[۱۱۸] تقیزاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب، ج۵، ص۸، قسمت پنجم، تهران، ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش.
[۱۱۹] تقیزاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب، ج۵، ص۹، قسمت پنجم، تهران، ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش.
دیگران او را امیری میهنپرست به شمار آوردهاند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 