پاورپوینت کامل ابراهیم (مفردات‌قرآن) ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابراهیم (مفردات‌قرآن) ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابراهیم (مفردات‌قرآن) ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابراهیم (مفردات‌قرآن) ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ابراهیم (مفردات‌قرآن) ۹۰ اسلاید در PowerPoint

مقالات مرتبط: حضرت ابراهیم (مقالات مرتبط).

ابراهیم (علیه‌السّلام) جدّ اوّل حضرت رسول (صلّی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) و پیامبران بنی اسرائیل، مورد تصدیق مسلمین و یهود و نصاری است. این پیامبر بزرگ در شهر «اور» از شهرهای بابل بدنیا آمد(تولّد او را در شهر «فدّام آرام» نیز نوشته‌اند) و در آنجا بزرگ شد و با بت‌پرستان به مبارزه برخاست و سپس به شام هجرت نمود. قرآن مجید قسمت‌های بزرگی از زندگی و مبارزات وی را برای معرّفی او و ارشاد دیگران نقل کرده است. خداوند متعال نام ایشان را ۶۹ بار در قرآن مجید ذکر می‌کند. با توجه به آیات قرآن، دین اسلام همان دین ابراهیم است‌: «ثُمَّ اَوْحَیْنا اِلَیْکَ اَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ اِبْراهِیمَ‌ حَنِیفاً»

[۱] نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۳.

فهرست مندرجات

۱ – سیر در آفاق‌
۱.۱ – رشد و درک حضرت ابراهیم
۱.۲ – توافق در وجود خالق با بت‌پرستان
۱.۳ – نفی پرستش آفتاب و ماه
۲ – شکستن بت‌ها
۳ – معنای سقیم
۴ – توضیح بل فعله کبیرهم
۵ – سفر به مصر
۶ – ذبح عظیم
۷ – بنای کعبه‌
۸ – ابعاد دیگری از زندگی حضرت ابراهیم
۸.۱ – زنده شدن چهار پرنده
۸.۲ – ختنه حضرت ابراهیم
۸.۳ – محاجه با بت‌پرستان در بابل
۸.۴ – یهودی یا نصرانی بودن حضرت ابراهیم
۹ – نکته پایانی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

۱ – سیر در آفاق‌

خداوند به ابراهیم‌ (علیه‌السّلام) رشد فکری داد و او را بسوی حق هدایت فرمود. در قرآن مجید می‌خوانیم: ابراهیم بپدرش آزر

[۲] قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۷۱.

گفت: آیا بتها را معبود میگیری؟ من تو و قومت را در ضلالی آشکار می‌بینم بدینسان حکومت و تدبیر آسمان‌ها و زمین را بابراهیم نشان می‌دهیم (روی عللی) و تا از اهل یقین شود. چون تاریکی شب او را فرا گرفت ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد گفت: غروب کننده‌ها (زوال پذیران) را دوست نمی‌دارم. و همین که ماه را طالع دید، گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند حتما از گمراهان خواهم بود.
و همین که خورشید را طالع دید گفت: این پروردگار من است، این از آن دو بزرگتر است و چون در افق ناپدید گردید گفت: ‌ای مردم، من از آنچه شریک خدا قرار می‌دهید بیزارم، من رو کردم بکسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، مایل بحقّم و از مشرکان نیستم. قوم با او به محاجّه برخاستند، گفت آیا با من در باره خدا که هدایتم کرده محاجّه میکنید من از آنچه بخدا شریک می‌نگارید بیم ندارم… چطور از بتهائی که شریک خدا می‌دانید بترسم و شما بی‌دلیل بخدا شریک می‌انگارید و نمی‌ترسید؟. .. اینهاست حجّت ما که به ابراهیم در برابر قومش دادیم

[۳] انعام/سوره۶، آیه۷۴- ۸۳.

به ابراهیم از پیش، درک و رشد دادیم و به حال او دانا بودیم، به پدرش و قومش گفت: این تمثال‌ها چیست که بر عبادت آنها کمر بسته‌اید؟

[۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۱- ۵۲.

این آیات ترجمه یک بخش از احوال این پیامبر بزرگ است و از آنها سه مطلب به دست می‌آید:

۱.۱ – رشد و درک حضرت ابراهیم

یکی اینکه خداوند به ابراهیم (علیه‌السّلام) رشد و درک عنایت فرمود و او بزودی دریافت که پرستش بتها باطل و عاری از حقیقت است. آنچه نمی‌بیند و نمی‌فهمد و نمی‌گوید و لا یضرّ و لا ینفع است چگونه قابل پرستش تواند بود؟ لذا به آن مردم می‌گفت:
آیا اینها آنگاه که می‌خوانید می‌شنوند؟
یا به شما نفعی یا ضرری می‌رسانند؟

[۵] شعراء/سوره۲۶، آیه۷۳.

این بود که با بت پرستی به مبارزه برخاست.

۱.۲ – توافق در وجود خالق با بت‌پرستان

دوّم اینکه: ابراهیم (علیه‌السّلام) و بت‌پرستان در وجود خالق توافق داشتند و اختلاف در این بود که آفتاب و ماه و ستارگان و بت‌ها در تدبیر و اداره عالم تاثیری دارند یا نه؟ ابراهیم (علیه‌السّلام) می‌خواست اثبات کند که تدبیر عالم مثل خلقت آن، هر دو کار خداست این مطلب از «اِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ» و از «اَنَّکُمْ اَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ» آشکارا فهمیده می‌شود. اگر بخدا عقیده نداشتند گفتن اینکه: بخدا شریک قرار می‌دهید معنی نداشت. آن حضرت می‌خواست بفهماند تا خلق و امر را از خدا بدانند و آنها زیر بار نمی‌رفتند لذاست که می‌فرمود «آنکه مرا آفرید هم او هدایتم می‌کند. او اطعامم می‌کند و سیرابم می‌گرداند و چون مریض شوم شفایم می‌بخشد و اوست که مرا می‌میراند و سپس زنده‌ام می‌کند و از او انتظار دارم که روز جزا گناهم را ببخشد».

[۶] شعراء/سوره۲۶، آیه۷۸- ۸۲.

اینها برای آنست که اثبات کند: تدبیر و گرداندن کارهای جهان مثل آفریدن، کار خالق است و در نتیجه پرستش و عبادت نیز خاصّ اوست.
و از اینکه مشرکین و یا لا اقلّ بسیاری از آنها بوجود خدا عقیده داشتند، و اختلاف بر سر تاثیر بت‌ها و اجسام طبیعی دیگر (البتّه تاثیر اجسام‌ طبیعی بالاستقلال) در امور عالم بود، نباید وحشت کرد. که قرآن از مشرکان نقل می‌کند می‌گفتند: «ما نَعْبُدُهُمْ اِلَّا لِیُقَرِّبُونا اِلَی اللَّهِ؛

[۷] زمر/سوره۳۹، آیه۳.

یعنی بت‌ها را برای آن عبادت می‌کنیم که ما را پیش خدا مقرّب کنند» «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛

[۸] یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.

و اینان نزد خدا واسطه‌های ما هستند» وَ لَئِنْ سَاَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛

[۹] لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.

و‌ ای پیامبر اگر از آنها بپرسی آسمان‌ها و زمین را کی آفرید؟ حتما خواهند گفت: خدا».

۱.۳ – نفی پرستش آفتاب و ماه

مطلب سوّم آن ست که نفی پرستش آفتاب و ماه نظیر بت‌ها ساده نبود و احتیاج به تدبّر و تفکّر داشت که اوّلا ابراهیم خود یقین کند حکومت و تدبیر دست خداست و آنها معبود و پروردگار نیستند «لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» ثانیا با پرستش آنها به مبارزه برخیزد لذا آن حضرت با رشد و درکی که خدا داده بود طلوع و غروب و محکوم به حکم و مسلوب الاختیار بودن آنها را به حساب آورد و یقین کرد که پروردگار نیستند و پروردگار همان خالق و آفریننده زمین و آسمان‌هاست و آن وقت گفت: «یا قَوْمِ اِنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ. اِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ».
هیچ مانعی ندارد که بگوئیم: ابراهیم (علیه‌السّلام) بخدا ایمان داشت و درباره ربوبیّت آفتاب و ماه و غیره که مردم می‌پرستیدند در کاوش و تحقیق بود و ابتدا در باره هر یک از آنها گفت: این پرورش‌دهنده من است سپس بحسابش رسید و دید هیچ یک ربّ نیست و آنگاه گفت: پروردگار من همان خالق من و آفریننده مخلوقات است. اگر بظاهر قرآن دقّت کنیم و از حق‌گوئی باک ننمائیم مطلب همین است. از امام صادق (علیه‌السّلام) سئوال شد: آیا ابراهیم در گفتن‌ هذا رَبِّی• مشرک شد؟ فرمود: … این از او شرک نبود زیرا او در طلب پروردگارش بود.
چه مانعی دارد که بگوئیم: ابراهیم (علیه‌السّلام) در همان وضع و در کاوش بود و گفت‌ «هذا رَبِّی»• و بعد بطلانش بروی روشن شد. مگر نه این است که همه با سیر در آفاق و انفس بوجود خدا پی می‌برند، مگر نه این است که خدا فرمود: نُرِی‌ اِبْراهِیمَ‌ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ».
ممکن است بعضی ساده لوح چنین پندارد که پیامبران ‌(علیهم‌السّلام) همه چیز را از اوّل می‌دانستند و یقین آنها بدون تفکّر و تدبّر بود و احتیاج به آن نداشتند. ما در مقابل این سخن تفکّر، ۱۵ ساله حضرت رسول (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) را در کوه حراء و آیه‌ «اَوْحَیْنا اِلَیْکَ رُوحاً مِنْ اَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْاِیمانُ»

[۱۰] شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.

و آیه‌ «تِلْکَ مِنْ اَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها اِلَیْکَ ما کُنْتَ تَعْلَمُها اَنْتَ وَ لا قَوْمُکَ»

[۱۱] هود/سوره۱۱، آیه۴۹.

را دلیل می‌آوریم که صریح‌اند: حضرت رسول (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) پیش از وحی از این چیزها اطلاع نداشت.
آری خداوند ابراهیم (علیه‌السّلام) را هدایت کرد ولی با تفکّر و تدبّر در امور عالم و ملکوت آسمان‌ها و زمین. و سپس وحی آسمانی آن هدایت را محکم‌تر کرد.

۲ – شکستن بت‌ها

نادره دیگری که قرآن از این مرد بزرگ نقل می‌کند شکستن بت‌ها و تکّه پاره کردن آنهاست چه تصمیم بزرگ و چه کار پر مخاطره‌ای؟! ! چه شجاعت و اقدام مؤثّری و ضربت مهلکی؟! ! بازی با مقدّسات مردم آن هم مردم نادان مگر کار آسانی است؟! ! هر چه بود آن حضرت خواست بت‌ها را در هم شکند تا مردم بدانند: این معبودهای انگل حتی به دفاع از خود نیز قدرت ندارند. او به پدرش و قومش گفت:
این صورت‌ها چیست که پرستش می‌کنید؟ گفتند: پدران خود را در چنین کار یافته‌ایم (و از آنها پیروی می‌کنیم) گفت: بی شک شما و پدرانتان در ضلالی آشکار بوده‌اید.
گفتند جدّی می‌گوئی یا شوخی می‌کنی؟ گفت: نه جدّی می‌گویم، اینها ربّ نیستند ربّ شما ربّ آسمان‌ها و زمین است که آنها را آفریده و من بر این حقیقت گواهم

[۱۲] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲- ۵۶.

«آنگاه به ستارگان نظر کرد (عظمت و ملکوت خداوندی در نظرش مجسّم شد و نادانی مردم ناراحتش کرد) گفت: «اِنِّی سَقِیمٌ» من پریشانم. روی از او بگردانیدند و پی کارشان رفتند. ابراهیم بسوی خدایانشان رفت (پیشوای توحید از دیدن آن مجسّمه‌های بی‌جان که در اثر حکومت جهل، مقام الوهیّت را احراز کرده بودند به سختی تکان خورد و بر آنها فریاد کشید و گفت آیا نمی‌خورید؟! ! چه شده چرا سخن نمی‌گوئید پس شروع کرد بکوبیدن آنها

[۱۳] صافات/سوره۳۷، آیه۸۹- ۹۳.

آنها را تکّه تکّه کرد و فقط بزرگشان را گذاشت که شاید بدو مراجعه کنند (مردم چون وارد بت‌خانه شدند و از ماجرا آگاهی یافتند) گفتند کی با خدایان ما چنین کرده؟ او بی‌شک ستمکار است گفتند: شنیدیم جوانی ابراهیم نام آنها را به بدی یاد می‌کرد. گفتند: او را به محضر مردمان بیاورید، تا گواهی دهند (که خدایان را به بدی یاد می‌کرده و این گواهی وسیله اقرار او باشد چون ابراهیم را آوردند) گفتند:
‌ای ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کرده‌ای؟ گفت: بلکه (شاهد حال که همه قطعه قطعه شده‌اند و بزرگشان سالم مانده، نشان می‌دهد که) بزرگشان این کار را کرده است. از خودشان بپرسید اگر سخن می‌گویند. مردم به ضمیرهای خود مراجعه کردند و گفتند: که شما ستمگرید (نه ابراهیم بعد باطلشان را بجای حق گرفته و خود را در محاکمه او ذی حق دانسته) گفتند: تو میدانی که اینها سخن نمی‌گویند (و احاله به گفتگو با خدایان دلیل آنست که تو این کار کرده‌ای) گفت: پس جز خدا، چیزی می‌پرستید که نه سودی بشما می‌رساند و نه زیانی می‌زند؟! ! قباحت بر شما و بر آنچه غیر از خدا می‌پرستید آیا نمی‌فهمید؟! (از این سخنان روشن شد که ابراهیم در مقام دفاع از خود نیست و نمی‌خواهد بگوید: من نکرده‌ام بلکه غرضش ابطال خدائی خدایان است).
گفتند: اگر می‌خواهید مجازاتش کنید، او را بسوزانید و خدایانتان را یاری کنید (تا در آینده کسی باین فکر نیافتد و بدانند جزای اهانت به خدایان سوزاندن است) گفتیم: ‌ای آتش بر ابراهیم خنک و سالم باش. خواستند با این نیرنگ او را مغلوب کنند ولی آنها را زیانکارتر کردیم‌ «فَجَعَلْناهُمُ الْاَخْسَرِینَ»

[۱۴] انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۸- ۷۰.

حقّانیّت ابراهیم کاملا روشن گردید.
تا اینجا آنچه زیر عنوان سیر در آفاق و شکستن بتها گفته شد، متّخذ از قرآن مجید و کاملا ساده و طبیعی است، ولی برای توضیح بیشتر به سه مطلب از آنچه گذشت دوباره اشاره می‌کنیم.

۳ – معنای سقیم

«فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ فَقالَ اِنِّی سَقِیمٌ»

[۱۵] صافات/سوره۳۷، آیه۸۹.

در ترجمه این آیه گفتیم که: ابراهیم (علیه‌السلام)، آنها را توبیخ کرد و از پرستیدن بت‌ها بر حذر نمود، آنگاه به ستارگان نگاه کرد و عظمت خدا در نظرش مجسم شد و از نادانی آن قوم بر آشفت و گفت: من پریشان حالم. در لغت به مکان خوفناک و به قلب کینه‌ور مکان سقیم و قلب سقیم گفته شده است. لازم نیست‌ «سَقِیمٌ» را حتماً در آیه بمعنی مریض بگیریم و هیچ مانعی ندارد که مراد از سقیم پریشان حالی باشد و مسلّما ابراهیم در آن وقت ناراحت و پریشان حال بود و ایضا به نظر می‌آید که مراد از سقیم در آیه‌ «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ»

[۱۶] صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۵.

نیز پریشان حالی بوده باشد. یعنی یونس را از شکم ماهی به صحرا‌ انداختیم و پریشان حال بود، نه اینکه مریض و تبدار.
در این صورت باحتمالات زیادی که در باره آیه فوق گفته شده‌ احتیاجی نمی‌ماند. اتفاقا پس از تحقیق در این باره دیدم مرحوم مجلسی نیز در وجه چهارم از وجوهی که برای آیه شریفه ذکر کرده این توجیه را فرموده‌اند.

[۱۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۲، ص۵۰.

۴ – توضیح بل فعله کبیرهم

«قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا» در باره این آیه نیز سخنان بسیار گفته شده. در تفسیر المیزان فرموده: گفت شاهد حال که همه قطعه قطعه شده و بزرگشان سالم مانده نشان می‌دهد که بزرگشان این کار کرده است و این مقدّمه بود که بعدا بگوید: از خودشان بپرسید. و این خبر، جدّی نیست بلکه برای الزام خصم است و اینگونه سخن در محاورات زیاد است. انتهی.

[۱۸] طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۰۱.

آری بطور حتم اینگونه سخن گفتن برای الزام خصم و اثبات حق است و گرنه قرآن آن را به صورت قبول نقل نمی‌کرد. کذب قبیح است کاذب مبغوض خداست. ولی ابراهیم (علیه‌السّلام) خلیل اللَّه است و محبوب خداست‌ «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ‌ اِبْراهِیمَ‌ خَلِیلًا»

[۱۹] نساء/سوره۴، آیه۱۲۵.

«قالَ لَهُ رَبُّهُ اَسْلِمْ قالَ اَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»

[۲۰] بقره/سوره۲، آیه۱۳۱.

«سَلامٌ عَلی‌ اِبْراهِیمَ‌».

[۲۱] صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۹.

وانگهی خود قرآن می‌گوید ابراهیم خود این نقشه را کشید و بزرگشان را سالم گذاشت تا بدو رجوع کنند «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً اِلَّا کَبِیراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ اِلَیْهِ یَرْجِعُونَ» و در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) در خصوص آیه ما نحن فیه هست که فرموده‌اند: واللَّه ابراهیم دروغ نگفت.
در صحیح بخاری جزء ۴ باب قول اللَّه‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.