پاورپوینت کامل سید محمد کاظم یزدی ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سید محمد کاظم یزدی ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید محمد کاظم یزدی ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سید محمد کاظم یزدی ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
محتویات
۱ ولادت
۲ تحصیلات
۳ اساتید
۴ مهاجرت به نجف
۵ شاگردان
۶ مرجعیت
۷ رابطه او با انقلاب مشروطه
۸ فتوای جهاد
۹ باقیات و صالحات
۱۰ فرزندان
۱۱ اوصیا
۱۲ وفات
۱۳ آثار
۱۴ منابع مقاله
۱۵ وابستهها
ولادت
در سال ۱۲۴۷ق، در روستای «کسنویه» یزد پا به عرصه گیتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشتههاى امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با یاد امام هفتم شیعیان، او را محمدکاظم نام نهاد.
صفحات زرین دانش، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهى رقم مىخورد. آنان چون خورشیدى بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده، پرتو نورشان گرمابخش جانهاى خسته است تا تحرکى دوباره یابد. بهرغم شعار استعمارگران مبنى بر جدایى دین از سیاست، عالمان متعهد و دینپرور با حضور در میادین سیاست، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند.
بزرگمرد دانش و جهاد آیتالله سید محمدکاظم یزدى از یکسو در جبهه مبارزه با جهل و از سویى در نبرد با کفار سرآمد عصر خویش بود. بر فقاهتش، کتاب عروه الوثقى و بر عرفانش، مناجاتنامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش، موضعگیرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطیت و همگامى او با آیتالله شهید شیخ فضلالله نورى و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است.
تحصیلات
سید محمدکاظم دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت و با تشویقهاى پدر و مهمتر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینى رو آورد و حوزه علمیه «دو منار» یزد، یعنى بزرگترین حوزه آن شهر، پذیراى آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر(ص) شد. سید محمدکاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانى و زینالعابدین عقدایى شرکت کرد و از آن دو بهرههاى فراوان برد.
جدیت فراوانش در کسب علوم اهلبیت(ع) او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادى یزدى که از علماى بزرگ آن زمان محسوب مىشد دوره سطح را به پایان رسانید. دیرى نپایید که مقام علمیش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جاى داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیرى فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانى سید محمد کاظم یزدى به مثابه یکى از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. جوان یزدى پس از مشورت با دو استادش، اردکانى و عقدایى، به امید بهرهمندى از وجود مقدس امام هشتم(ع) راهى مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمى و معنوى نایل آید.
وى در مدت زمان کوتاهى، علم هیئت و ریاضى را آموخت و طولى نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانى به وجود استادى گرانقدر چون سید محمدکاظم مفتخر گردید. وى با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.
اساتید
سید محمدکاظم، ابتدا درس علامه شیخ محمدباقر نجفى فرزند شیخ محمدتقى نجفى، نویسنده کتاب «هدایه المسترشدین» را بر درس سایر علما ترجیح داد. و از محضر اساتیدى چون آیتالله سید محمدباقرموسوى خوانسارى و برادرش آیتالله حاج میرزا هاشم خوانسارى و آیتالله محمد جعفر آبادهاى استفادههاى فراوانى برد.
مهاجرت به نجف
سید محمدکاظم در سال ۱۲۸۱ق، با اجازه و معرفى استادش آیتالله شیخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانى همچون آیتالله سید محمدحسن شیرازى (میرزاى بزرگ) صاحب حکم تحریم تنباکو، آیتالله شیخ راضى و آیتالله شیخ مهدى جعفرى و آیتالله شیخ مهدى آل کاشف الغطا استفادههاى علمى و توشه معنوى فراوانى کسب نمود.
استاد هیچگاه از تدریس غافل نبود. وى بعد از هجرت میرزاى شیرازى به سامرا بهطور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول که مرحله نهایى تحصیلات حوزوى است، پرداخت. دیرى نپایید که شاگردان زیادى در درس ایشان حاضر شدند، بهطورى که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کردهاند.
شاگردان
برخى از معروفترین شاگردان وى عبارتند از: آیتالله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى(مؤسس حوزه علمیه قم)، آیتالله سید حسین بروجردى (مرجع تقلید شیعیان جهان)، آیتالله مجاهد سید حسن مدرس، آقا ضیاء عراقى، آیتالله حاج آقا حسین قمى، آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین عاملى، آیتالله سید محمدتقى خوانسارى، آیتالله سید احمد خوانسارى، آیتالله شیخ محمدحسین کاشف الغطا، آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا،، آیتالله شیخ محمدتقى بافقى، آیتالله میرزا مهدى آشتیانى و…
مرجعیت
استاد آیتالله یزدى، بر مباحث فقهى تسلط کامل داشت. از اینرو مسائل مشکل و پیچیده فقهى را با بیانى روان و ساده و با استدلالى قوى، به طلاب عرضه مىکرد، بهگونهاى که شاگردان فراوانى جذب شیوه درس وى شدند. آنگونه که مورخان نوشتهاند وى با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوى به طرح نظرات خود مىپرداخت و ابواب مختلف فقهى را یکى پس از دیگرى به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان مىرساند.
او بدون استدلال قوى و قانع کننده، از مباحث علمى نمىگذشت و به مثالهاى فراوان فقهى استشهاد مىکرد. وقتى شاگردان، اشکالات و سؤالات خود را مطرح یا در مثالهاى ایشان خدشه میکردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش مىداد و با وقار خاص به آنان مىگفت: «این اشکال به ذهن من نیز آمده! آنگاه به اشکال جواب مىداد.»
آیتالله سید محمد کاظم یزدى، سیره علماى صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت مىکرد و با اینکه از بزرگترین علماى آن زمان به شمار مىآمد همواره از پذیرش این امر خطیر، دورى مىجست. مردم و علماى نجف که به مقام علمى و معنوى وى به خصوص پس از رحلت میرزاى بزرگ در سال ۱۳۱۲ق، پى برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار میکردند. ایشان سرانجام با احساس مسئولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بارگران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایى همچون آخوند خراسانى(متوفاى ۱۳۲۹ق) و شیخ محمد طه نجفى(متوفاى ۱۳۲۳ق) و دیگر مراجع آن زمان جاى گرفت. وى بعد از رحلت آخوند خراسانى و آیتالله محمد طه نجفى، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبى و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنان اسلام، کمر به نابودى اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدى نستوه و سیاستمدارى فرزانه به صحنه آمد.
رابطه او با انقلاب مشروطه
در سال ۱۳۲۴ق، انقلاب مشروطه در ایران به پیروزى رسید. نخستین مجلس شوراى ملى ایران تأسیس شد، اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانینى براى حل مشکلهاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش کشور تدوین نمود.
مراجع تقلید نجف از جمله آخوند خراسانى، شیخ عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتیبانى آن بر آمدند. در ایران نیز آیتالله سید محمد طباطبایى و آیتالله سید عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقلید و مجتهدان پس از مدتى که عملکرد روشنفکران غربزده و برخى از نمایندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیتالله شیخ فضلالله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ایران که تعدادشان به بیست مىرسید به عهده داشت. آیتالله سید محمد کاظم یزدى نیز جزو این گروه بود. وى خواستار برپایى حکومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد، زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف، پشتیبان مشروعه بودند.
موافقت عدهاى از عالمان سرشناس نظیر آیات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبایى، عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى با مشروطیت، فقط نوعى همراهى و همکارى با به اصطلاح روشنفکران، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه کشید و انقلاب را در فراز و نشیبها یارى کرد. وگرنه روشنفکران در هیچ دوره، قدرتى همپاى قدرت علماى دین و مذهب نداشتهاند که بتوانند ملت را با سیاستها و اهداف خویش همراه سازند.
علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و درصدد تغییر اوضاع به نفع اسلام بودند اما آیتالله سید محمد کاظم یزدى، دستى پنهان را مىدید که از آغاز، مشروطیت را از مشروعیت جدا مىکرد و براى دین و دیندارن نقشى در سیاست قائل نبود. آن فقیه دوراندیش به جمعى از شاگردانش گفته بود: عاقبت مشروطه را تاریک مىبینم، چون آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. مىبینم روزى را که عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه کنار خواهند زد.
بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیتالله سید محمد کاظم یزدى به مخالفت با آن برخاست و به سختگیرى و آزار و اذیت مسلمانان از سوى آن دولت اعتراض نمود؛ بهطورى که حکومت عثمانى او را به تبعید خارج از عراق تهدید کرد.
بعضى از مشروطهخواهان ایرانى، فرصت را غنیمت شمرده، از طریق ارسال تلگراف به استانبول، تهمتهاى ناروایى به او نسبت داده، به این امید که از ناحیه حکومت عثمانى در حق وى سختگیرى شود و مورد آزار و اذیت قرار گیرد.
اهمیت موضعگیرى سید در برابر خودىهاى دگراندیش وقتى آشکار مىشود که بدانیم یکى از رهبران تُرک تلاش نمود تا شاید بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وى دست از مخالفت با قانون اساسى دولت عثمانى بردارد. از همین رو در نجف اشرف به زیارت سید شتافت و از او خواست که با فتوایش قانون اساسى آنان را مورد تأیید قرار دهد. سید پس از اندکى درنگ جواب داد: «شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفته شده از بیگانه است. اینها که از آزادى و دموکراسى دم مىزنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چیزى در سر ندارند.» مجاهد بیدار:
زمانى که ایتالیا نیروهایش را براى اشغال کشور لیبى به حرکت درآورد و مىرفت تا بخش عظیمى از ممالک اسلامى به اشغال بیگانگان درآید، این مرجع عالىمقام، فتواى تاریخى و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد؛ فتواى جهاد ایشان چنین بود:
فتوای جهاد
بسم الله الرحمن الرحیم
در این ایام که دول اروپایى مانند ایتالیا به طرابلس غرب(لیبى) حمله نموده و از طرفى روسها شمال ایران را با قواى خود اشغال کردهاند و انگلیسىها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را در معرض خطر نابوى قرار دادهاند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانى، واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگلیسى از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامى است، تا به یارى خداوند دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبىها محفوظ بماند.
در سال ۱۹۱۴م(۱۳۳۲ق) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان علیه امپراتور عثمانى اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامى عراق کشیده شد. انگلیس براى تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیتالله سید محمد کاظم یزدى با فتواى خود مبنى بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب مىکرد. در اینجا بخشى از فتواى آن فقیه مبارز را مىآوریم تا خوانندگان را با روحیه ضد استعمارى آن بزرگمرد تاریخ آشنا سازیم: «… فتواى ما مبنى بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادى پدید آورده است، بر هر کس لازم است در عقب راندن قواى دشمن و سعى در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتى که دارد غفلت نورزد…». بعد از ابلاغ فتواى جهاد، جمع زیادى از علما به سوى جبهههاى جنگ شتافتند؛ از جمله سید محمد یزدى فرزند ارشد آیتالله یزدى، با حضور در جبهه، رشادت خاصى از خود نشان داد و سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
باقیات و صالحات
عالم پرهیزگار، آیتالله یزدى در طول عمر مبارک خود، آثار زیادى را به یادگار گذاشت و کمکهاى بسیارى به بىسرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وى در عمران شهرها و روستاها بهویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتى والا و نسبت به رسیدگى به امور حوزههاى علمیه و طلاب علوم دینى، عنایت خاصى داشت و بناهاى زیادى را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان در نجف اشرف است. اولین مدرسه، معروف به مدرسه سید در خیابانى بین خیابان رسول و بازار حویش قرار دارد و دومین مدرسه نیز در محله العماره واقع شده است.
فرزندان
آیتالله سید محمد کاظم یزدى، داراى شش فرزند پسر بود که همگى از علما و فضلا به شمار مىآمدند. اسامى آنان بدین شرح است:
عالم مجاهد سید محمد یزدى که در میدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشید.
سید احمد.
سید محسن.
سید محمود.
آقا سید على.
سید اسدالله.
اوصیا
آیتالله سید محمد کاظم یزدى با حضور رؤسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصى معین کرد که عبارتند از:
آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا.
علامه شیخ محمدحسین کاشف الغطا.
آیتالله آقا میرزا محمود تبریزى.
آیتالله آقا شیخ على مازندرانى.
بر اساس وصیت سید این چهار تن م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 