پاورپوینت کامل ملا محمدحسن آرندی نائینی ۳۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ملا محمدحسن آرندی نائینی ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ملا محمدحسن آرندی نائینی ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ملا محمدحسن آرندی نائینی ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

محتویات

۱ ولادت
۲ فعالیت‌های علمی
۳ ویژگی‌های اخلاقی
۴ وفات
۵ منابع

ولادت

محمدحسن آرندی فرزند زکریّا، در آبادی «آرند» (شش فرسنگی غرب نائین) در ۱۱۹۰ قمری متولد شد. از این رو -چنانکه بر لوح مزار او نیز نقش است- به نسبت «نایینی» هم نامدار است. وی از کودکی برای شبانی به صحرا می­ رفت.

فعالیت‌های علمی

در باب ابتدای تغیّر احوال محمدحسن آرندی، روایتی غریب از حاج میرزا محمد سعید، امام جمعه نایین- که مردی فاضل و ثقه و از معاشران وی بوده است- منقول است. امام جمعه، این شرح شگرف را خود از زبان آرندی شنیده و چنین حکایت کرده است: «روزی در شانزده سالگی به شبانی مشغول بودم. نزدیک ظهر دیدم هوا تیره و تار شد؛ به طوری که ستاره های آسمان هویدا گردید. بسیار ترسیدم و گمان کردم قیامت به پا شده است. در آن حال از هوش رفتم؛ کمی بعد قدری به خود آمدم، دیدم در همین فضای تاریک، نوری از طرف مغرب هویدا گردید و آن نور به طرف من نزدیک شد. چون درست نزدیک رسید، مانند هودجی بود که نور از داخل آن می تابید و چون مقابل من رسید، سر و گردنی نورانی از داخل آن هودج بیرون آمد و متوجه من شد و تبسمی نمود و فرمود: حسن! برو و درس بخوان! پس از گذشتن هودج از مقابلم، ندیدم به کجا رفت.

من در حال عادی نبودم. وقتی به خود آمدم، دیدم، پدرم خشمناک شده و به من خطاب کرده، می­ گوید: تو خوابی و گوسفندانت در کشت مردم زیان می رسانند! من از همان ساعت از کار شبانی بیزار شده، مایل به فرا گرفتن علوم شدم؛ سه چهار مرتبه از آرند فرار کردم و تا کوهپایه (دوازده فرسنگی اصفهان) و دفعه دیگر تا سگزی (هفت فرسنگی اصفهان) آمدم و هر بار پدرم یا دیگری می ­آمدند و مرا به قریه خود باز می­ گرداندند و چون می ­گفتم: می­ خواهم درس بخوانم، پدرم می­ گفت: بچه رعیت را با درس خواندن چه کار!؟ تا در بار آخر، پدرم از روی خشم، مرا تعقیب نکرد. من به اصفهان آمدم و مقدمات را تحصیل کردم و با کمال عسرت و تنگدستی امرار معاش می کردم. گاهی پدرم، قدری گندم و یا جو کوبیده برایم می فرستاد».

بعض منابع، آغاز تحول روحی آرندی را به گونه­ ای دیگر گزارش نموده اند؛ بدین صورت که در همان بدایت امر شبانی، وقتی «عارف ربانی، حاج محمدحسن نایینی در بیابان نایین بدو باز خورد و چون وی را مستعد نظر یافت، به عین عنایت در او نگریست و به تحصیل علم و تکمیل نفسش امر فرمود. برخی مآخذ نیز افزوده اند که حاجی مبلغی نیز بدو داد و گفت: برو در اصفهان درس بخوان تا دانا شوی و از همان ساعت شوری چنان در نهاد او در افتاد که دیگر به هیچ نوع آرام و قرار نگرفت؛ گوسفندان را به صحرا واگذاشت و روی به شهر اصفهان آورد.

در باب ملاقات آرندی با حاج محمدحسن، شاید معقول تر آن باشد که او پس از آمدن به اصفهان و پرداختن به تحصیل و قطع مراحلی کوتاه در طریق معرفت و کسب قابلیت حضور در مجلس بزرگی چون حاجی، در یکی از سفرهای خویش به نایین، چنانکه در «اصول الفصول فی حصول الوصل» رضاقلی خان هدایت آمده است: «به خدمت جناب حاج محمدحسن نایینی رسیده و به صوابدید او به خدمت حضرت حسینعلی شاه اصفهانی آمده و به شرف توبه و تلقین مشرف‌ شده و در مدرسه نیماورد به تصفیه و تزکیه ظاهر و باطن و کسب علوم صوری و معنوی مشغول گردیده باشد».

شایان ذکر است که حسینعلی شاه اصفهانی از مشایخ بزرگ عهد خویش و از همقدمان نور علیشاه بوده است. در آن روزگار قطب مشایخ سلسله نعمهاللّهیّه بوده و آرندی، سالک طریقت اویسی است و اهل این طریقه -چنانکه مشهور ارباب معرفت است- به قطب و پیری سر نمی سپارند، بلکه بی میانجی – چونان اویس قرنی- از باطن پیامبر(ص) فیض می ­پذیرند و استمداد همت می کنند. ملاحسن، ظاهراً این طریقت را سالها پس از تشرف دیدار با حسینعلی شاه اختیار کرده است «و توبه و تلقین نزد آن جناب با طریقت بعدی وی منافاتی ندارد».

آرندی پس از آن که به اصفهان آمد، ظاهراً از همان اوائل، در مدرسه نیماورد حجره گرفت و در آنجا، نخست به تعلم و تأمّل و سپس به تعلیم طالبان علم و معرفت و ترویض نفس همت گماشت. او حدود شصت سال، تا وقت مرگ در این مدرسه زندگی کرد. بعضی گفته اند: وی همه عمر مجرد بوده است، اما برخی دختری و پسری ده نشین و کشاورز از او یاد کرده اند. شادروان میر سید علی جناب، منزل ملاحسن را در همه عمر «یکی از حجره های فوقانی سمت راست دالان مدرسه» ذکر نموده است و استاد فقیه همایی -که خود سالیانی چند از حجره نشینان همین مدرسه بوده است- حجره آن بزرگ را در همان اشکوب دوم، اما در ضلع شرقی بر دست راست حجره ای که روی مدرس است، تعیین کرده است.

بر اساس منابع موجود و معروف، ما کسی از استادان و شاگردان آرندی را به نام نمی شناسیم، اما در احوال او آورده اند که در اصناف علوم منقول و اقسام معقول و انواع ریاضی فرید دهر بوده و در علوم غریبه نیز مهارت داشته است و «از صبح تا به شام طلاب علوم مختلفه دسته دسته، پیوسته به مدرسش حاضر می شدند»، «و اغلب حکمای بعدی اصفهان نزد ایشان حکمت آموختند». و بنابر نقل بعض معتقدان، آن بزرگوار «در انواع علوم ظاهر و باطن به مقام کشف و شهود بود؛ اگر فی المثل در یک روز از هزار کتاب در فنون شتّی از وی حل مشکلات و رفع شبهات می ­خواستند، بدون هیچ تأمل همه را جواب می فرمود، با آن که اصلاً کتاب نداشت و ابداً به مطالعه وقت نمی­ گذاشت».

ویژگی‌های اخلاقی

آرندی سخت مرتاضانه می زیست، درویش و سبکبار ایام را بیشتر به روزه می گذاشت و شبها اندک می­ خفت. هیچ­گاه چراغ نمی افروخت و به تاریکی به ذکر و فکر می­ پرداخت. از خوردن حیوانی پرهیز داشت و هر چهل روز یک بار اندکی گوشت گاو که در آن روزگار غذای فقیران بود تناول می­ کرد. «راه گذرانش منحصر بود که سالی ده بیست روز، وقت حصاد به دهات حوالی شهر خوشه چینی می­

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.