پاورپوینت کامل ولایت فقیه در قرآن ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ولایت فقیه در قرآن ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولایت فقیه در قرآن ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ولایت فقیه در قرآن ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ولایت فقیه در قرآن ۵۹ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: قرآن، ولایت فقیه.

پرسش: ولایت فقیه در کجای قرآن ذکر شده است؟

پاسخ: مسئله ولایت فقیه یکی از مسائل مهم شرع مقدس اسلام است و فقها برای اثبات آن دلایل مختلف عقلی و نقلی بیان کرده‌اند. بیش از هزار سال است که علمای شیعه به طرح مسئله‌ی ولایت فقیه و حدود و اختیارات آن پرداخته‌اند. برخی چون ابو‌الصلاح حلبی و ابن ادریس حلی در فصلی جداگانه به شرح شرایط نایب امام معصوم علیه‌السلام پرداخته و برخی دیگر به گوشه‌ای از وظایف او در لابه‌لای بحث‌ها اشاره کرده‌اند. عده‌ای چون صاحب مفتاح الکرامه دلایل بحث ولایت فقیه را ذکر نموده و عده‌ای دیگر مثل ملا احمد نراقی محدوده‌ی وظایف ولی فقیه را توضیح داده‌اند. گروهی چون صاحب جواهر مفصلاً به این بحث پرداخته و گروهی دیگر به‌طور مجمل و مختصر به آن اشاره کرده‌اند. اما در نظر همه‌ آنها اصل ولایت فقیه امری مسلم و قطعی بوده است.
از طرفی در روایات منقول از ائمه اطهار علیهم‌السلام که مفسران واقعی قرآن می‌باشند، روایاتی در اثبات این امر مهم بیان شده است که در ذیل دلایل عقلی و نقلی مسئله را ذکر می‌کنیم:

فهرست مندرجات

۱ – ادله اثبات ولایت فقیه
۲ – دلیل عقلی
۳ – دلیل نقلی
۴ – روایتی از شیخ صدوق
۴.۱ – اعتبار روایت مذکور
۴.۲ – دلالت روایت بر ولایت فقیه
۴.۲.۱ – نکته اول
۴.۲.۲ – نکته دوم
۴.۳ – معنای خلیفه در روایت
۴.۳.۱ – مفهوم لغوی و اصلی
۴.۳.۲ – مفهوم سیاسی و تاریخی
۵ – توقیعی از شیخ صدوق
۵.۱ – روایتی از شیخ طوسی
۵.۲ – روایتی از طبرسی
۵.۳ – سندیت روایت مذکور
۵.۴ – طرح یک پرسش
۵.۵ – پاسخ
۵.۶ – بهترین روش استدلال
۵.۶.۱ – روش اول
۵.۶.۲ – روش دوم
۵.۷ – مراد از حجت
۵.۸ – ولایت امام معصوم
۶ – اثبات ولایت فقیه در آیات
۶.۱ – سوره بقره، آیه ۱۵۹
۶.۲ – سوره انفال، آیه ۳۹
۶.۳ – سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۶۸
۶.۴ – سوره آ‌ل‌عمران، آیه ۱۴۴
۶.۵ – سوره نساء، آیه ۸۳
۶.۶ – سوره توبه، آیه ۱۲۲
۶.۷ – سوره مائده، آیه ۴۷ ۵۱
۶.۸ – سوره بقره، آیه ۱۸۸
۶.۹ – سوره نساء، آیه ۵۹
۶.۱۰ – سوره هود، آیه ۱۱۳
۶.۱۱ – سوره بقره، آیه ۲۵۷
۶.۱۲ – سوره یونس، آیه ۳۵
۶.۱۳ – سوره نساء، آیه ۶۰
۶.۱۴ – سوره نساء، آیه ۵۸
۷ – پانویس
۸ – منبع

ادله اثبات ولایت فقیه

برای اثبات ولایت فقیه ، دلایلی بیان می‌شود:

دلیل عقلی

بدون شک از یک‌سو جامعه به زمامدار و رهبر نیاز دارد. از سوی دیگر مسایل حکومتی اموری نیست که از حوزه‌ی دین خارج باشد؛ بلکه عناصر جهان‌شمول دین در این زمینه به‌صورت یک نظام کامل در دین خاتم ارائه شده است و عقل نه‌تنها در دخالت دین در زمینه زمامداری منعی نمی‌بیند، بلکه به مقتضای حکمت بر ضرورت آن اصرار دارد. حال اگر حکومت را از منظر دین نگاه کنیم و وظیفه‌ی اصلی آن را صیانت از ارزش‌های الهی و آرمان‌های اسلامی و احکام شرعی بدانیم، عقل حکم می‌کند، بر قله‌ی چنین حکومتی می‌بایست کسی قرار بگیرد که به احکام الهی و وظایف دینی آگاهی دارد و می‌تواند زمامدار مردم باشد. اگر معصوم در میان مردم بود، عقل او را سزاوار این منصب می‌شمرد؛ ولی اکنون که او نیست، فقیهان عادل قادر بر اداره‌ی جامعه را لایق این مقام معرفی می‌کند.
به دیگر سخن، عقل حکم می‌کند که در رأس یک حکومت اعتقادی و آرمانی، باید شخصی قرار بگیرد که از آرمان آگاهی دارد و در شریعت اسلام، که آیین احکام و قوانین الهی است، مصداق چنین شخصی فقیهان هستند.

دلیل نقلی

برای اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانی استناد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

روایتی از شیخ صدوق

مرحوم صدوق از امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ نقل می‌کند که ( رسول الله‌ صلی‌الله‌علیه‌واله فرمودند: “اللهم ارحم خلفایی”(خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده) از آن حضرت‌ ( ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ سؤال شد: جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: “الّذین یأتون من بعدی یروون حدیثی و سنتی”(آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند.)

اعتبار روایت مذکور

در هر روایت دو بحث ضرورت دارد:
بحث سندی تا اعتبار آن احراز شود.
بحث دلالی تا نحوه‌ دلالت آن بر مطلوب ارزیابی گردد.
از آنجا که روایت مزبور به سندهای مختلف و در کتب گوناگون نقل شده، به صدور آن اطمینان داریم و شکی در اعتبار آن راه ندارد.

دلالت روایت بر ولایت فقیه

برای توضیح چگونگی دلالت این روایت بر ” ولایت فقیه ” باید به دو نکته توجه کرد:

نکته اول

نبی اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌واله از سه شأن عمده برخوردار بودند:
رسالت : تبلیغ آیات‌ الهی و رساندن احکام شرعی و راهنمایی مردم.
قضاوت :داوری در موارد اختلاف و رفع خصومت.
ولایت : زمامداری جامعه‌ اسلامی و تدبیر آن.

نکته دوم

مراد از “کسانی که بعد از حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌آیند و حدیث و سنت او را نقل می کنند” فقیهان است، نه راویان و محدثان؛ زیرا یک راوی که تنها نقل حدیث می‌کند، نمی‌تواند تشخیص دهد که آیا آنچه نقل می‌نماید، حدیث و سنت خود آن حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ است یا نه؟ او تنها الفاظی که شنیده، یا عملی را که دیده، حکایت می‌کند، بدون آنکه وجه صدور این الفاظ یا اعمال را بداند و معارض یا مخصص یا مقید آن را بشناسد و نحوه‌ جمع آن را با چنین معارض هایی بداند. کسی که از این امور آگاه است، فردی است که به مقام اجتهاد و افتاء رسیده و به درجه شامخ فقاهت نائل شده باشد.
حال با توجه به این دو نکته، حاصل مفاد این حدیث چنین خواهد بود: “فقیهان جانشینان نبی اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌باشند” و چون آن حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ شئون مختلفی داشته و در اینجا شأن خاصی برای جانشین ذکر نشده، پس فقیهان در تمام آن شئون، جانشین آن حضرت‌ ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ می‌باشند
برخی در استدلال به این روایت و امثال آن، که در آن واژه “خلیفه” وارد شده، مناقشه و ادعا کرده‌اند:

معنای خلیفه در روایت

“خلیفه” دارای دو معنا می‌باشد:

مفهوم لغوی و اصلی

مفهوم لغوی و اصلی، که در قرآن همین معنا مورد نظر بوده است، مانند:” إنّی جاعل فی الأرض خلیفه؛ من در زمین جانشینی قرار می دهم. ( یا آیه‌ ” یا داود إنّا جعلناک خلیفه فی الأرض فاحکم بین الناس بالحقّ “) ای داود! ما تو را جانشین (خود) بر روی زمین قرار دادیم. پس میان مردم به حق حکم کن. (در آیه‌ اول خلافت یک امر تکوینی و غیر قابل وضع و تشریع است و در دومی هرچند یک امر تشریعی است؛ ولی فقط مربوط به مسئله‌داوری و قضاوت می‌باشد.

مفهوم سیاسی و تاریخی

مفهوم سیاسی و تاریخی، که در اسلام پس از رحلت رسول اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ ظهور کرد. این مفهوم یک مفهوم یا پدیده‌ی دنیایی و غیر الهی است که از سوی مردم به حق یا ناحق به شخصی ارزانی می‌شود و این به‌کلی از مقام رفیع امامت یا رسالت که یک مقام و منصب الهی است، جدا می‌باشد”.
اگر در معنای لغوی “خلیفه” که همان “جانشین” است، دقت شود، آشکار خواهد شد که در تمام کاربردهای قرآنی، روایی، و حتی تاریخی، همین مفهوم مورد نظر بوده است و اگر تفاوتی هست، تنها در موارد جانشینی می‌باشد. گاه این خلافت و جانشینی در امور تکوینی و مقامات عینی و واقعی است و زمانی در امور تشریعی و مناصب قانونی. حتی در تاریخ اسلام، اگر اصطلاح “خلیفه” بعد از رحلت رسول اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ پیدا شد، این مفهوم مورد نظر بود که شخص خلیفه، جانشین حضرت ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ در زمامداری و اداره‌ جامعه است. بنابر‌این “خلیفه” مفاهیم و معانی مختلفی ندارد؛ بلکه در تمام کاربردها به یک معناست، هرچند موارد جانشینی دارای تفاوت است. در روایت مزبور نیز خلیفه به معنای جانشین آمده و چون در آن مورد خاصی برای جانشینی ذکر نشده، اطلاق، اقتضای شمول می‌کند و از آن استفاده می‌شود که فقها در تمام شئون نبی اکرم ‌ـ صلی‌الله‌علیه‌واله ـ جانشین آن حضرت هستند.

توقیعی از شیخ صدوق

توقیع شریفی که مرحوم صدوق در کتاب اکمال‌ الدین از اسحاق بن یعقوب نقل می‌کند که حضرت ولی عصر ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ـ در پاسخ به پرسش‌های او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند: أمّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه حدیثنا، فإنّهم حجتی علیکم و أنا حجّه الله علیهم”؛ در رویدادهایی که اتفاق می‌افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر‌ شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.

روایتی از شیخ طوسی

همین روایت را مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبه نقل می‌کند، با این تفاوت که در انتهای آن به جای “أنا حجه الله علیهم” آمده است:” أنا حجّه الله علیکم ” من حجت خدا بر شما هستم.

روایتی از طبرسی

در نقل مرحوم طبرسی در کتاب “الاحتجاج” تنها “أنا حجّه الله”: (من حجت خدا هستم)، آمده است. البته این تفاوت در نقل، هیچ تأثیری در این روایت، به توضیحی که خواهد آمد، ندارد.

سندیت روایت مذکور

از حیث سند، این روایت تا اسحاق بن یعقوب تقریباً قطعی است؛ زیرا آن را گروهی از راویان از گروه دیگری از مرحوم کلینی از اسحاق بن یعقوب نقل کرده‌اند. نسبت به شخص “اسحاق بن یعقوب” توثیق خاصی در کتاب‌های رجال وارد نشده است و برخی کوشیده‌اند او را برا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.