پاورپوینت کامل مطالبه حق فدک از سوی حضرت فاطمه ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مطالبه حق فدک از سوی حضرت فاطمه ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطالبه حق فدک از سوی حضرت فاطمه ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مطالبه حق فدک از سوی حضرت فاطمه ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل مطالبه حق فدک از سوی حضرت فاطمه ۸۷ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: حضرت فاطمه، فدک، هبه، رسول خدا.
پرسش: چگونه حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) حق خود در مورد فدک را مطالبه کرد؟
پاسخ اجمالی: نخست حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به هبه بودن فدک استناد کرد خلیفه اول نیز برای تایید مالکیت آن حضرت، گواهانی خواست طبق برخی گزارشها ابتدا خلیفه ادعای حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را پذیرفت و سپس منصرف شد و در برخی گزارشهای آمده است که خلیفه به هیچ روی شهادت شهود را نپذیرفت. در مرحله بعد خلیفه مساله ارث را مطرح کرد و حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در پاسخ به آن خطبه فدکیه را ایراد فرمود.
فهرست مندرجات
۱ – استدلال اول به هبه بودن فدک
۱.۱ – پذیرش ادعای حضرت فاطمه
۱.۲ – نپذیرفتن تقاضای حضرت فاطمه
۲ – لغزشهای خلیفه اوّل در جلسه اول
۲.۱ – اعتراف به ذوالید بودن حضرت فاطمه
۲.۲ – بیتوجهی به قاعده ید
۲.۳ – بیتوجهی به علم قاضی
۲.۴ – تکذیب آیه تطهیر
۲.۵ – رد کردن شهادت اهل صدق
۲.۶ – تکذیب فیء
۳ – ایراد خطبه فدکیه
۳.۱ – طرح مسأله ارث از سوی خلیفه اول
۳.۲ – نقد به روایت ساختگی خلیفه اوّل
۴ – بررسی ادعاهای خلیفه اول
۴.۱ – دیدگاه شهید صدر
۵ – ماجرای تقاضای ارث فدک
۶ – نتیجه
۷ – پانویس
۸ – منبع
استدلال اول به هبه بودن فدک
در نخستین جلسه مطالبه حق فدک از سوی حضرت زهرا (علیهالسّلام)، به هبه بودن فدک از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استناد کرد. خلیفه نیز برای تایید مالکیت آن حضرت، گواهانی خواست. در اینجا گزارشها دو گونه نقل شدهاند:
پذیرش ادعای حضرت فاطمه
بر اساس برخی گزارشها، خلیفه ابتدا ادعای حضرت فاطمه (علیهالسّلام) پدرفت و سپس منصرف شد. بر اساس روایات بسیار، امّ ایمن و حضرت علی (علیهالسّلام) در مجلس مطالبه حق حاضر شدند و شهادت دادند. شهادت حسنین نیز در روایاتِاندکی نقل شده است. در پارهای از گزارشها آمده است که این گواهی سبب شد خلیفه به حقانیت درخواست آن بانو یقین حاصل کند و برای تایید مالکیت حضرت فاطمه (علیهالسّلام) رسماً سند مالکیتی بنویسد و به ایشان بدهد. نگارش این سند نشان از علم حاکم به مالکیت و مهر تاییدی بر حقانیت درخواست دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.
حضور خلیفه دوم در گزارشهای مربوط به فدک و شرکت او در احتجاجها به نفع ابوبکر، نشان از نقش پر رنگ وی در این رویداد دارد. در پایان همین جلسه و پس از نگارش سند، خلیفه دوم با بازگردانی فدک مخالفت ورزید و به پاره کردن و از میان بردن سند فدک اقدام کرد. خلیفه اول که در میان دو راهی قرار گرفته بود سخن جدیدی را مطرح ساخت و از حضرت فاطمه (علیهالسّلام) گواهان بیشتری را طلبید.
نپذیرفتن تقاضای حضرت فاطمه
بر اساس برخی گزارشها، خلیفه به هیچ روی شهادت شهود را نپذیرفت. در برخی گزارشها آمده است که خلیفه اول گواهی حضرت علی (علیهالسّلام) را که خدا و رسولش او را «صدّیق» نامیده بودند و شهادت امّایمن را که پیامبر او را «زنی بهشتی» خوانده بود، به دلیل سخن خلیفه دوم نپذیرفت. خلیفه دوم شهادت امام علی و حسنین (علیهمالسّلام) را به دلیل واهی صاحب منفعت بودن و نیز شهادت امّایمن را هم به دلیل زن بودنش مردود شمرد.
بدینسان خلیفه با انکار هبه و بخشش پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فدک را فَیء مسلمانان دانست که همچنان در اختیار حکومت و غیر قابل ارث بردن بود. او چنین گفت:
«هذا فَیءٌ لِلمُسلِمینَ فَاِن اقامَت شُهوداً انَّ رَسُولَ اللّه جَعَلَهُ لَها وَ الاّ فَلا حَقَّ لَها فیهِ؛ این، مال عمومی مسلمانان است. اگر او گواهانی بیاورد که رسول خدا آن را برای وی قرار داده است، که برای او است، و گرنه، برای او حقی در آن نیست.»
در منابع اهلسنت، بدون اشاره به رفتار خلیفه دوم، فقط شاهد خواستن خلیفه اول مطرح شده است. نکته اینجاست که خلیفه در همان مجلسی که از آن حضرت شاهد میخواست، خطاب به حضرت زهرا (علیهالسّلام) جمله «وانتِ عندی اَمینهٌ مصدِّقه» را برزبان رانده است که نشانگر اطمینان وی به راستگویی و صداقت آن بانو است.
در پایان جلسه نیز حضرت فاطمه (علیهالسّلام) با ناراحتی شدید از عملکرد خلیفه اول و دوم، در حالی که گریان بود، مسجد را به نشانه اعتراض ترک کرد.
لغزشهای خلیفه اوّل در جلسه اول
براساس گزارشهای موجود، بیتردید عملکرد خلیفه اول و سخنان خلیفه دوم در جلسه نخست با سنت نبوی و فقه اسلامی سازگار نیست. نخستین نقدها را امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسّلام) در همان جلسه مطرح ساخت. بخشی از نقدها به عملکرد خلیفه چنین است:
اعتراف به ذوالید بودن حضرت فاطمه
حضرت فاطمه (علیهالسّلام) در زمان حیات پدر بزرگوارشان اراضی فدک را تصرف کرده بودند. اگر چنین نبود، خلیفه عدم تصرف را دستاویز خویش قرار میداد. در منابع شیعی آمده است که خلیفه اول پس از استقرار خلافتش، کارگزاران حضرت فاطمه (علیهالسّلام) را از فدک اخراج کرد؛
بیتوجهی به قاعده ید
قاعده «البینه علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه» را شیعه و سنی قبول دارند. هنگامی که حضرت زهرا (علیهالسّلام) در فدک تصرف کرده و کارگزارانی در آنجا داشته است، طبیعی است که مدعیِ مالکیت نداشتن آن حضرت، شخص خلیفه بوده است. بنابراین، خلیفه باید دلائل و گواهانی میآورد و منکر (مدعی علیه) که دختر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، میتوانست با سوگند، مالکیت خویش را اثبات کند. اما خلیفه اول به تذکر امام علی (علیهالسّلام) و رعایت این قانون شرعی توجهی نکرد. و بدین ترتیب یکی از تخلفات آشکار حکومت، بیتوجهی به قاعده «ید» یا همان «قاعده البینه علی المدعیّ» شکل گرفت.
بیتوجهی به علم قاضی
علم قاضی، بر هر بیّنهای حاکم است. وقتی خلیفه، حضرت زهرا (علیهالسّلام) را با جمله: «وانتِ عندی اَمینه مصدِّقه» خطاب میکند، پس میداند که آن بانو راستگو است و ادعای مالکیتش نیز صحیح است. چنانکه خلیفه اول در برابر ادعای چند تن از صحابه، از جمله جابر بن عبداللّه انصاری و ابوبشیر مازنی، بر بخشش اموالی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آنان، تنها به علم خود با آنها عمل کرد، و از آنها شاهدی نخواست و حق را به ایشان داد؛
تکذیب آیه تطهیر
به اجماع مسلمانان، حضرت فاطمه (علیهالسّلام) مصداق بارز آیه تطهیر است. بنابراین، از هرگونه رجس و پلیدی به دور است و روشن است که دروغ یکی از مصداقهای بارز رجس است. ازاینرو، لازمه رد کردن سخن آن حضرت، تکذیب او و در نتیجه تکذیب آیه تطهیر است که امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و امّایمن هر دو به این نکته در جلسه با خلیفه اول استناد کردند؛
رد کردن شهادت اهل صدق
رد کردن گواهی حضرت علی (علیهالسّلام) نیز اتهام به شخصیتی بود که گذشته از اینکه اهل صدق بود و پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شهادت اهل صدق را به تنهایی کافی میدانست، تنها فردی است که به نص قرآن نفس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین در شمار اهلبیتِ آن حضرت و پاکیزه از هر رجس و پلیدی بوده است. علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) کسی است که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را «اقضی امتی» (بهترین قاضی امت من) خوانده است. آیا فردی که بهترین قاضی از زبان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، بهترین شاهد نیست؟ این نپذیرفتن شهادت نیز اشکالی دیگر برحاکمیت خلیفه اول است.
تکذیب فیء
برخلاف ادعای خلیفه اول، شواهد تاریخی گویای آن هستند که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در فدک و اموال مشابه آن، نظیر اموال بنینضیر و حوائط هفتگانه به گونهای تصرف کرده که شائبه عمومی بودن این اموال را منتفی سازند. برای نمونه باغهای هفتگانه را وقف کرده و بخشی از اموال بنینضیر (فدک و..) را که فیء بودند، بخشید و بخشی دیگر را وقف کرد. این در حالی است که وقف و بخشش متوقف بر مالکیت شخصی است. براساس منابع حدیثی و تاریخی، بعدها خلیفه دوم در زمان خلافتش به خالصه بودن این اموال و تعلق اختصاصی آنها به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اذعان کرد و حتی بخشی از آنها را در اختیار امام علی (علیهالسّلام) گذاشت.
ایراد خطبه فدکیه
به نظر میرسد پس از جلسه یادشده که حضرت فاطمه (علیهالسّلام) حق خویش را خواست و به او داده نشد و در همان روزها، آن حضرت سخنرانی ویژهای ایراد کرد.
این سخنرانی که به خطبه فدکیه معروف است، از مهمترین سخنرانیهای آن حضرت است که با فصاحت و بلاغت بینظیر در مسجد النبی ایراد شده است. به خوبی روشن نیست که مطالبه فدک از سوی سرور بانوان جهان در چند نوبت رخ داده است. اما به نظر میرسد دست کم در دو زمان جدا از هم با خلیفه احتجاج شده است. چه بسا احتجاج نخست، در میان جمع کمتری رخ داده و احتجاج دوم، پس از غصب و تصرف قطعی فدک از سوی خلیفه انجام شده و به ایراد خطبه مشهور فدک انجامیده است. راویان بسیاری این خطبه را گزارش کردهاند. حتی فضای صدور را نیز اینگونه نقل کردهاند:
وقتی خبر به فاطمه (علیهالسّلام) رسید که ابوبکر عزم خود را بر گرفتن فدک از او جزم کرده، روسری بر سر کرد و خود را در چادری پیچید و با گروهی از زنان خویشاوند و طایفه خود، در حالی که دامنه چادرش بر زمین میکشید، به سوی مسجد رفت. او همچون پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گام برمیداشت، تا به ابوبکر رسید. ابوبکر در میان گروهی از مهاجرین و انصار و دیگران بود. برای آن حضرت پردهای آویخته شد و فاطمه (علیهالسّلام) پشت پرده نشست، سپس نالهای دلخراش سر داد که حاضران به حال او صدا به گریه بلند کردند و مجلس به هیجان آمد. سپس لحظهای سکوت کرد تا مجلس از جنب و جوش افتاد و هیجانش فروکش کرد.
سپس کلام خود را با ستایش و ثنای خداوند و درود بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز کرد که بار دیگر صدای گریههای مردم بلند شد. وقتی سکوت برقرار میشد، فاطمه (علیهالسّلام) کلامش را آغاز میکرد.
در این خطبه طولانی که سراسر حکمت است، آن حضرت از توحید، نبوت، معاد، فلسفه احکام و…سخن گفت و در بخشی از آن به حق خویش از ارث پدر و بیهیچ اشارهای به فدک، پرداخت و خطاب به خلیفه اول فرمود:
«وَ انتُمُ الآنَ تَزعُمونَ الاّ ارثَ لَنا؛ ا فَحُکمَ الْجاهِلِیَّهِ تَبْغُونَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ا فَلا تَعلَمونَ؟! بَلی، قد تَجَلّی لَکُم کَالشَّمسِ الضّاحِیَهِ انِّی ابنَتُهُ.ایُّهَا المُسلِمونَ، ا اُغلَبُ عَلی ارثِیَهْ؟!. یَابنَ ابی قُحافَهَ، ا فی کِتابِ اللّه ان تَرِثَ اباکَ وَ لا ارِثَ ابی؟! لَقَد جِئتَ شَیئاً فَرِیّا عَلَی اللّه وَ رسولهِ ا فَعَلی عَمدٍ تَرَکتُم کِتابَ اللّه وَ نَبَذتُموهُ وَراءَ ظُهورِکُم؟ اذ یَقولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ»؟! وَ قالَ فیمَا اقتَصَّ مِن خَبَرِ یَحیَی بنِ زَکَرِیّا (علیهالسّلام) اذ قالَ: «فَهَب لِی مِن لَدُنکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِن آلِ یَعقُوبَ» ، وَقالَ [۴۱] : «وَاُولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعضٍ فِی کِتابِ اللّهِ» ، وَ قالَ: «یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی اَولادِکُم لِلذَّکَرِ مِثلُ حَظِّ الاُنثَیَینِ» ، وَ قالَ: «اِن تَرَکَ خَیراً الوَصِیَّهُ لِلوالِدَینِ وَالاَقرَبِینَ بِالمَعرُوفِ حَقًّا عَلَی المُتَّقِینَ» ، وَ زَعَمتُم ان لا حُظوَهَ لی وَ لا ارِثَ مِن ابی وَ لا رَحِمَ بَینَنا؟! ا فَخَصَّکُمُ اللّه بِآیَهٍ مِنَ القُرانِ اخرَجَ ابی مُحَمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مِنها؟! ام هَل تَقولونَ: اهلَ المِلَّتَینِ لا یَتَوارثانِ؟! ا وَ لَستُ انَا وَ ابی مِن اهلِ مِلَّهٍ واحِدَهٍ؟! ام انتُم اعلَمُ بِخُصوصِ القُرآنِ وَ عُمومِهِ مِن ابی وَ ابنِ عَمِّی؟! »
«شما اکنون میپندارید که ما حقِّ ارث نداریم؟ آیا در پی حکم جاهلیت هستند؟ چه کسی برای حکم بهتر از خدا است برای گروهی که اهل یقین هستند. آیا نمیدانید؟ آری! برای شما همچون خورشید درخشان روشن است که من دختر او هستم. ای مسلمانان؛ باید ارث من خورده شود؟ ای پسر قحافه، آیا در کتاب خدا است که تو از پدرت ارث ببری، اما من از پدرم ارث نبرم! ؟ افترای شگفتی بر خدا و رسولش بستی! آیا به عمد کتاب خدا را رها کردید و آن را پشت سرتانانداختید، که میفرماید: (سلیمان از داوود ارث برد) و درباره خبر یحیی بن زکریا (علیهالسّلام) گفت: (از پیش خود برای من ولیّای برگزین که از من و خاندان یعقوب ارث برد)! و فرمود: (برخی از خویشان در کتاب خدا بر برخی دیگر ولایت دارند) و فرمود: (خداوند درباره فرزندان سفارش کرده به این که سهم ارث مرد بهاندازه دو زن باشد) و فرمود: «اگر مالی را گذاشت، وصیت کند طبق معروف به پدر و مادر و خویشان داده شود. این حقی است برای تقواپیشگان). شما پنداشتید که من سهمی وارثی از پدرم ندارم و میان ما پیوند خویشاوندی نیست؟ آیا خداوند آیهای به شما اختصاص داده و پدرم محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از آن استثنا کرده است؟ یا میگویید که اهل ما دو دین و ملت هستیم که از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم اهل یک آیین نیستیم؟ یا شما بهتر از پدر و عموزاده من از خاص و عام قرآن اطلاع دارید؟»
طرح مسأله ارث از سوی خلیفه اول
براساس گزارشهای متعدد شیعه و سنی، ابوبکر برای برون رفت از مطالبه به حق حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، عبارت «نحن مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ ل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 