پاورپوینت کامل مشمولین دعای اهل بیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشمولین دعای اهل بیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشمولین دعای اهل بیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشمولین دعای اهل بیت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مشمولین دعای اهلبیت
کلیدواژه: اهلبیت، دعا.
پرسش: کسانی که مورد دعای اهل بیت (علیهالسّلام) قرار گرفتند؟
فهرست مندرجات
۱ – ابراهیم بن اسماعیل
۲ – ابراهیم بن عبده
۳ – ابراهیم بن مهزیار
۴ – ابنبابویه
۵ – ابنبند
۶ – ابنطیّار
۷ – ابوثمامه
۸ – ابوذر غفاری
۹ – ابوزید انصاری
۱۰ – ابوشعثاء
۱۱ – ابوعبداللّه بن صالح
۱۲ – ابوعبیده حذّاء
۱۳ – ابوعلی بن راشد
۱۴ – ابوقرصافه
۱۵ – ابومریم غسّانی
۱۶ – ابوهاشم جعفری
۱۷ – احمد بن عبداللّه کرخی
۱۸ – احنف بن قیس
۱۹ – اسحاق بن اسماعیل
۲۰ – اسماء بنت عمیس
۲۱ – امّسلیم
۲۲ – امّعماره
۲۳ – امّقیس
۲۴ – امّمعبد
۲۵ – امّ وهب
۲۶ – انس بن مالک
۲۷ – تلب بن ثعلبه
۲۸ – جابر جعفی
۲۹ – جریر بن عبداللّه
۳۰ – جعیل بن زیاد
۳۱ – جون
۳۲ – حارثه بن مالک
۳۳ – حبابه والبیه
۳۴ – حذیفه بن یمان
۳۵ – حسّان بن شدّاد
۳۶ – حسن بن محبوب
۳۷ – حصین بن اوس
۳۸ – حماد بن عیسی
۳۹ – حمران
۴۰ – حنظله بن اسعد
۴۱ – حنظله بن حذیم
۴۲ – خالد بن عبدالعزّی
۴۳ – خباب بن ارت
۴۴ – داوود بن کثیر رقّی
۴۵ – دعبل خزاعی
۴۶ – زاذان
۴۷ – زکریا بن آدم
۴۸ – زهری
۴۹ – سائب بن یزید
۵۰ – سلمان
۵۱ – شیخ مفید
۵۲ – صفوان بن یحیی
۵۳ – طرمّاح بن عدی
۵۴ – عبداللّه بن جعفر
۵۵ – عبداللّه بن عبّاس
۵۶ – عبداللّه بن مسعود
۵۷ – عبداللّه ذو البجادین
۵۸ – عبد الملک بن اعین
۵۹ – عبید ابوعامر
۶۰ – عثمان بن سعید عمری
۶۱ – عروه بارقی
۶۲ – عطاء
۶۳ – عکاشه بن محصن
۶۴ – علی بن سالم جعفی
۶۵ – علی بن مهزیار
۶۶ – علی بن یقطین
۶۷ – عمّار بن یاسر
۶۸ – عمرو بن حمق
۶۹ – عیسی بن جعفر
۷۰ – عیسی بن صبیح
۷۱ – فاطمه بنت اسد
۷۲ – فرزدق
۷۳ – فضل بن شاذان
۷۴ – قاسم بن علاء
۷۵ – قتاده بن نعمان
۷۶ – قیس بن سعد بن عباده
۷۷ – قیس بن مسهر
۷۸ – کمیت بن زید
۷۹ – مالک اشتر
۸۰ – محمّد بن حسن شمّون
۸۱ – محمّد بن حنفیه
۸۲ – محمّد بن دریاب
۸۳ – محمّد بن سنان
۸۴ – محمّد بن عبداللّه حمیری
۸۵ – محمّد بن عثمان عمری
۸۶ – محمد بن علی همدانی
۸۷ – محمّد بن عمیر رازی
۸۸ – محمّد بن یوسف
۸۹ – مدلوک فزاری
۹۰ – مسلم بن عقیل
۹۱ – مسلم بن عوسجه
۹۲ – معقل بن قیس
۹۳ – موسی بن عمر بن بزیع
۹۴ – نابغه جعدی
۹۵ – وائل بن حجر
۹۶ – هاشم بن عتبه مرقال
۹۷ – هانی ابومالک
۹۸ – یزید بن اسحاق
۹۹ – یزید بن مسعود
۱۰۰ – یونس بن عبدالرحمان
۱۰۱ – پانویس
۱۰۲ – منبع
ابراهیم بن اسماعیل
نام او ابراهیم بن اسماعیل خلنجی است. وحید بهبهانی میگوید: از روایت کشف الغمه، مدح او پیداست. بنابراین، شیعه و ممدوح است و از گروه حِسان (نیکان) است.
ابراهیم بن عبده
ابراهیم بن عَبدُه نیشابوری، از یاران امامهادی و امام عسکری (علیهماالسلام) است. کشّی، توقیعی نسبتا طولانی از امام عسکری (علیهالسلام) آورده که در آن، اسحاق بن اسماعیل، سرزنش شده و رفتار او مورد نکوهش واقع شده و ابراهیم بن عبدُه [به وکالت] منصوب شده و امام (علیهالسلام) برایش دعا کرده و به او دستور داده است که حقوق [و وجوهاتی] را که به او میدهند، برای رازی بفرستد.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) او را وکیل خود قرار داد و دستور داد از وی اطاعت شود. شیخ کلینی، او را در زمره کسانی آورده که حضرت حجّت را دیده و ایشان به او چیزهایی فرموده است. وی، ثقهای جلیلالقدر بوده است.
ابراهیم بن مهزیار
ابواسحاق ابراهیم بن مهزیار اهوازی، از یاران امام جواد، امامهادی و امام عسکری (علیهمالسلام) و برادر علی بن مهزیار است. کتابی به نام البشارات دارد. شیخ طوسی، از او با اوصاف جلیلالقدر، پُر روایت و ثقه یاد کرده است. در خبر تشرّف او به دیدار امام مهدی (علیهالسلام) که در کمالالدین آمده، از او ستایش شده است؛ امّا این روایت، ثابت و مسلّم نیست.
ابنبابویه
ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیه قمی، شیخ قمّیها در عصر خود و پیشوا و فقیه و مورد وثوق آنان بود. چنانکه در متن آمده است، به امام زمان (علیهالسلام) نامه نوشت و خواهش کرد که ایشان برای فرزنددار شدن او دعا کند. او در سال ۳۲۳ ق، سال پراکنده شدن ستارگان (شاید مراد، همان پدیدهای باشد که به بارش شهابی معروف است)، از دنیا رفت.
ابنبند
از ابنبند جز در یک روایت که مورد دعای امام قرار گرفته در جای دیگری از او نام برده نشده است.
ابنطیّار
محمّد بن طیّار، وابسته فَزاره، از یاران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) و متکلّم بود. یک بار که درباره برخی مذاهب فاسد میاندیشید، امام باقر (علیهالسلام) از درونش که به چه میاندیشد، خبر داد. امام صادق (علیهالسلام) پس از مرگ او، درباره اش فرمود: «خدا، او را رحمت کند و روانش را خرّم و شاد گرداند! او مدافع سرسختِ ما اهل بیت بود». محقّق شوشتری گفته است که ظاهراً ابنطیّار، تحریف شده محمّد طیّار باشد.
ابوثمامه
ععمرو بن عبداللّه انصاری صائدی، مشهور به ابوثمامه، از یاران امام حسین (علیهالسلام) و از جمله کسانی است که در رکاب ایشان، به شهادت رسیدند. در دو زیارت «ناحیه مقدّسه» و «رجبیّه» به او سلام داده شده است.
ابوذر غفاری
جُندب بن جناده غفاری، از یاران پیامبر خدا و امیر مؤمنان و یکی از ارکان چهارگانه بود.
زمانی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هنوز در مکّه به سر میبُرد و اسلام، روزهای آغازین خود را میگذراند، ابوذر اسلام آورد. او چهارمین و به قولی پنجمین نفری بود که مسلمان شد و نخستین کسی است که به پیامبر خدا با درود اسلامی، درود گفت. او با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چنین بیعت کرد که در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنشگری نَهَراسد و همواره، حق را بگوید، اگر چه تلخ باشد.
ابوذر، پس از آن که مسلمان شد، به سرزمین قوم خویش بازگشت و تا زمان هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در آنجا بود. او پس از جنگ بدر و اُحُد و خندق، به مدینه آمد و تا زمان رحلت پیامبر خدا همراه ایشان بود. او از جمله کسانی بود که به ابوبکر، اعتراض کردند.
پیامبر خدا، درباره او فرمود: «آسمان نیلگون، بر کسی سایه نیفکنده و زمین تیره، کسی را بر خود حمل نکرده است که راستگوتر از ابوذر باشد. او تنها زندگی میکند، تنها میمیرد، تنها برانگیخته میشود و تنها به بهشت در میآید».
ابوذر در سال ۳۲ ق، به روزگار عثمان، در رَبَذه، دیده از جهان، فروبست.
ابوزید انصاری
عمرو بن اخطب، از یاران پیامبر خدا بود و در بصره، سُکنا گُزیده بود. وی به کنیهاش ابوزید، شهرت داشت و در چندین غزوه از غزوات پیامبر، شرکت کرد. از او روایت شده که گفت: یک بار پیامبر خدا، آب خواست. من، ظرف آبی برایش آوردم که در آن، تار مویی بود. مو را برداشتم و ظرف را به دست ایشان دادم. فرمود: «بار خدایا! او را زیبا گردان» ابوزید، یکصد واندی سال، عمر کرد و فقط اندکی از موی سر و ریشش سفید شده بود.
ابوشعثاء
ابوشعثاء یزید بن زیاد بن مهاصر کِنْدی بهدلی، مردی شجاع و تیرانداز بود. او در سپاه امام حسین (علیهالسلام) جنگید و به شهادت رسید. در زیارتهای «ناحیه مقدّسه» و «رجبیّه» به او سلام داده شده است.
ابوعبداللّه بن صالح
ابوعبداللّه بن صالح؛ در کتابهای رجالی، از این شخص نام برده نشده است. در الکافی روایت شده است که از ناحیه مقدّسه اجازه خروج خواست و پس از گذشت ۲۲ روز به وی اجازه داده شد و او رفت و در حالی که امیدی به رسیدن به قافله نداشت، به آن رسید. امام (علیهالسلام) برایش دعای سلامت کرد و ابوعبداللّه بن صالح [در این سفر] بدی و گزندی ندید.
ابوعبیده حذّاء
نام او زیاد است؛ امّا در نام پدرش اختلاف است و عیسی، رجاء، ابورجاء، مُنذَر، اَخْرَم و حسن، نامهایی است که برای او گفتهاند. در اخبار، عموما با کنیهاش یاد میشود. وی، از یاران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) بود و نزد خاندان محمّد (صلیاللهعلیهوآله) منزلت خوبی داشت. وی در زمان حیات امام صادق (علیهالسلام) از دنیا رفت. روایت شده است که همسر ابوعبیده، پس از مرگ او، نزد امام صادق (علیهالسلام) آمد و گفت: برای این میگِریم که او غریب مُرد و غریب است. امام (علیهالسلام) فرمود: «او غریب نیست. ابوعبیده، از ما اهلبیت است».
در المحاسن و الکافی و تهذیب الاحکام، به اسنادشان از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که فرمود: «هر کس در میان حَرَمین بمیرد، خداوند، در روز قیامت، او را از کسانی برانگیزد که در اماناند. بدانید که ابوعبیده حذّاء، از جمله ایشان است.
ابوعلی بن راشد
ابوعلی حسن بن راشد که به کنیهاش ابوعلی مشهور است، از یاران امام جواد و امامهادی (علیهماالسلام) و ثقه است. شیخ مفید، او را از فقهای بزرگ و سرآمد که حلال و حرام از آنان گرفته میشود و هیچ خُردهای بر آنان نمیتوان گرفت و راهی برای نکوهش ایشان نیست، برشمرده است. شیخ طوسی، نام او را در زمره وکلای ممدوح ائمه (علیهمالسلام) و از کارپردازان آنان، آورده است. کشّی در ستایش و بزرگواری او روایاتی آورده است، از جمله اینکه وی، در بغداد، از وکیلان بوده و خزانهداری امام عسکری (علیهالسلام) را برعهده داشته است.
ابوقرصافه
جندره بن خیشنه کنانی از یاران پیامبر خدا بود که در شام، اقامت گزید. وی به کنیهاش ابوقرصافه شهرت داشت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بُرنسی بر او پوشاند. مردم، نزد او میآمدند و ابوقرصافه، برایشان دعا میکرد و طلبِ برکت مینمود و خداوند هم به آنان، برکت عطا میکرد.
ابومریم غسّانی
ابومریم غسّانی؛ نام ابومریم، نذیر است و پیامبر خدا، کنیه ابومریم را بر وی نهاد. از او روایت شده که گفت: خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رسیدم و گفتم: ای پیامبر خدا! امشب دختری برایم به دنیا آمد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم فرمود: «بر من هم سوره مریم، نازل شد. پس نام او را مریم بگذار». ازاینرو، او را با کنیه ابومریم، صدا میزدند.
ابوهاشم جعفری
ابوهاشم داوود بن قاسم بن اسحاق جعفری، از یاران امام رضا، امام جواد، امامهادی و امام عسکری (علیهمالسلام) بود و نزد ائمه (علیهمالسلام) منزلتی والا داشت. او راویای ارجمند و ثقه است. روایاتی که درباره خودش و روایتش نقل کرده، نشانگر جایگاه والای اوست. او در سال ۲۶۱ ق، از دنیا رفت.
احمد بن عبداللّه کرخی
احمد بن عبداللّه بن مهران بن خانبه کرخی، از یاران امام رضا (علیهالسلام) است. او دبیرِ اسحاق بن ابراهیم موصلی بود. سپس، توبه کرد و کتابهایی نوشت. او ثقه بود و کتاب خود، التادیب را بر امام عسکری (علیهالسلام) عرضه کرد.
احنف بن قیس
ابوبحر، ضحّاک و به قولی صخر بن قیس تمیمی سعدی، از یاران پیامبر خدا و امام علی و امام حسن (علیهماالسلام) بود. وی، زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را درک کرد؛ امّا موفّق به دیدار خود ایشان نشد. پیامبر خدا، برای او دعا کرد. وی یکی از فرزانگانِ زیرک و خردمند بود. اَحنَف، در جنگ جمل میان امام علی (علیهالسلام) و عایشه، کنارهگیری اختیار کرد؛ امّا در صِفّین، علی (علیهالسلام) را همراهی نمود. احنف تا زمان حکومت یافتن مُصعَب بن زبیر، زنده بود و به سال ۶۷ ق، در کوفه از دنیا رفت.
اسحاق بن اسماعیل
اسحاق بن اسماعیل نیشابوری، از یاران امام عسکری (علیهالسلام) وثقه است.
اسماء بنت عمیس
اَسماء بنت عُمَیس، از زنان صحابی پیامبر خداست. وی با جعفر بن ابیطالب، ازدواج کرد و همراه وی به حبشه هجرت نمود. او پس از شهادت جعفر، به همسری ابوبکر در آمد. پس از مرگ ابوبکر، امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) با وی ازدواج کرد. او پیرو امیر مؤمنان و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بود. او حدیث «رَدُّ الشمس (بازگشت خورشید)» را از پیامبر خدا، روایت کرده است. فاطمه (علیهاالسلام) به او وصیّت کرد که بعد از وفاتش، وی ایشان را غسل دهد.
امّسلیم
اُمّ سلیم دختر مِلحان بن خالد است. در نام او اختلاف است و سهله، رُمَیله، رُمینه، مَلیکه، عمیصاء یا رمیصاء، نامهایی است که برایش ذکر کردهاند. او مادر انس بن مالک، خادم پیامبر خداست. وی، در غزوات پیامبر خدا حاضر میشد و از ایشان، احادیثی روایت کرده که این احادیث را پسرش اَنَس از او نقل نموده است. وی در دوران خلافت عثمان، درگذشت.
امّعماره
امّعماره؛ وی دختر کعب بن عمرو بن عوف و نامش نَسیبه است. وی، در بیعت عَقَبه حضور داشت و در جنگ اُحُد نیز با شوهرش زید بن عاصم و دو پسرش حبیب و عبداللّه، شرکت داشت. در آن روز، شجاعت بسیاری از خود نشان داد و یازده زخم برداشت. او در جنگ یَمامه نیز شرکت کرد و جنگید تا جایی که دستش آسیب دید و در آن روز نیز، دوازده زخم خورد.
امّقیس
اُمّ قیس دختر مِحصَن و خواهر عُکاشه بن مِحصَن است. او خیلی زود، در مکّه اسلام آورد و با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بیعت کرد و به مدینه هجرت نمود.
امّمعبد
عاتِکَه، دختر خالد بن مُنقِذ بن رَبیعه بود و به سبب نام فرزندش معبد، او را با کنیه امّمعبد، صدا میزدند. او همان کسی است که پیامبر خدا، هنگام هجرتش به مدینه، در نزد وی فرود آمد و این منزلگاه، امروزه به خیمه اُمّ معبد، معروف است.
امّ وهب
امّوهب؛ او دختر عبد، از فرزندان نُمَر بن قاسط و همسر عبداللّه بن عُمَیر بود که در کربلا به یاری شوهرش شتافت و امام حسین (علیهالسلام) او را از میدان برگرداند. پس از شهید شدن شوهرش عبداللّه بن عُمَیر کلبی در روز عاشورا، او نیز به دست رستم، غلام شمر، به شهادت رسید.
انس بن مالک
انس بن مالک خدمتکار پیامبر خدا بود و مدّت ده و به قولی هشت و به قولی هم هفت سال، به ایشان، خدمت کرد. اَنَس، از جمله کسانی است که از پیامبر خدا، بسیار روایت کردهاند. وی در سال ۹۲ و به قولی در سال ۹۳ ق، از دنیا رفت.
تلب بن ثعلبه
تَلَب بن ثَعلَبه، از یاران پیامبر خدا بود و احادیثی هم از ایشان روایت کرده است. پیامبر خدا، سه بار برای او طلبِ آمرزش کرد.
جابر جعفی
ابوعبداللّه جابر بن یزید بن حارث جُعفی، از یاران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) بود. در ستایش و بزرگداشت او روایات متعدّدی آمده است، از جمله این که امام صادق (علیهالسلام) در صحیحه زیاد فرموده: «او از ما راست روایت میکرد». همگان بر دوستی و سلامت نفْسِ جابر بن یزید، هم داستاناند، به استثنای نجاشی که درباره او نکوهش گونهای از شیخ خود مفید، نقل کرده است؛ امّا این نقل، با آنچه در رساله العددیه و الاختصاص شیخ مفید آمده، در تعارض است؛ چرا که گفته است: جابر از کسانی است که درباره آنان، طعن شایسته نیست و راهی برای نکوهش هیچ یک از ایشان، وجود ندارد.
جابر جُعفی، بنا به گفته ابنحنبل، در سال ۱۲۸ ق، و به گفته یحیی بن معین، در سال ۱۳۲ ق، درگذشت. اهل سنّت، او را به سبب ایمانش به رهبانیت، طعن کردهاند.
جریر بن عبداللّه
ابوعمرو جریر بن عبداللّه بن جابر و به قولی ابوعبداللّه بَجَلی، از یاران پیامبر خدا بود. وی در کوفه ساکن شد و نامه امیرمؤمنان به معاویه بن ابیسفیان را به شام برد. او چهل روز بیش از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اسلام آورد. چون جریر، زیباروی بود، به او لقب یوسف امّت، داده بودند. وی بزرگ قومش بود. هنگامی که جریر بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در آمد، ایشان، او را گرامی داشت و فرمود: «هرگاه کریمِ قومی بر شما وارد شد، او را گرامی بدارید.»
شایان ذکر است که مسجد جریر، در الکافی و تهذیب الاحکام و الخصال، از مساجد نفرین شده به شمار رفته است و روایت شده که جریر، در روزگار امام علی (علیهالسلام) به معاویه پیوست و امام (علیهالسلام) نیز او را نکوهش کرد و خانهاش را ویران ساخت.
جعیل بن زیاد
جُعَیل بن زیاد از یاران پیامبر خدا بود که همراه ایشان جنگیده بود. در کوفه سکونت داشت.
جون
جون غلام آزاد شده ابوذر؛ او غلامی سیاه و از یاران امام حسین (علیهالسلام) بود و در رکاب آن حضرت شهید شد. در زیارت «ناحیه مقدّسه» و «رجبیّه» به او سلام داده شده است.
حارثه بن مالک
حارثه بن مالک بن نعمان انصاری، کسی است که با دعای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به فیض شهادت رسید.
حبابه والبیه
حبابه والبی، که کنیهاش اُمّ البراء و به قولی اُمّ الندی بود، از یاران امام علی، امام حسن، امام حسین، و امام سجّاد و امام باقر (علیهمالسلام) بود. او عمری طولانی کرد و مناظراتی درباره امامت با خلفا و دیگران، داشته است.
حذیفه بن یمان
ابوعبداللّه حُذَیفه بن یمان بن جابر عَبَسی، از یاران بزرگ و سرشناس پیامبر خدا بود. وی در جنگ بدر حضور نداشت؛ امّا در جنگ احد و دیگر جنگها شرکت داشت. او مَحرم اسرار [و مامور] پیامبر خدا در میان منافقان بود. وی یکی از کسانی بود که بر عقیده خویش، پایدار ماندند و با گامهای استوار، در کنار علی (علیهالسلام) ایستادند. حُذَیفه، از جمله کسانی بود که در تشییع جنازه فاطمه زهرا (علیهاالسلام) شرکت کرد و بر پیکر پاک آن بانو، نماز خواند. وی در روزگار عمر و عثمان، حاکم مدائن شد. او در آغاز خلافت امیر مؤمنان، بیمار بود و با این حال، نتوانست از بیان فضایل و مناقب ایشان، زبان فرو بندد. ازاینرو، با همان پیکر بیمارش بر منبر رفت و از او ستایشها کرد و برایش بیعت گرفت و هفت و به قولی چهل روز بعد، از دنیا رفت.
حسّان بن شدّاد
حَسّان بن شدّاد و مادرش از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند.
حسن بن محبوب
حسن بن محبوب به ابنمحبوب، شهرت داشت و کنیهاش ابوعلی بود. کشّی، او را از «اصحاب اجماع»، در طبقه یاران امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) برشمرده است. او راویای ثقه و جلیلالقدر بود و یکی از چهار رُکن عصر خود به شمار میرفت. وی کتابهای بسیاری دارد و در سال ۲۲۴ ق، در ۷۵ سالگی وفات یافت.
حصین بن اوس
حُصَین بن اوس؛ ابنحجر او را با حُصَین بن قیس نَهشَلی یکی دانسته است. وی از یاران پیامبر خداست، ابنحبّان در الثقات خود، از او نام برده است.
حماد بن عیسی
ابومحمّد حمّاد بن عیسی جُهَنی، از اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضا (علیهمالسلام) است و در حدیثش، مورد وثوق و راستگو بود. کَشّی، او را از «اصحابِ اجماع»، در طبقه یاران امام صادق (علیهالسلام) برشمرده و در ستایش و نیکیِ او اخبار فراوانی، از جمله، دعای امام کاظم (علیهالسلام) در حقّ او را روایت کرده است. امام صادق (علیهالسلام) نیز دعا کرد که پنجاه بار حج بگزارد و او پنجاه مرتبه به حج رفت و پس از آن، در سال ۲۰۹ یا به قولی، ۲۰۸ ق، غرق شد.
حمران
حُمران، تصحیف شده عُمران است و او همان عمران بن محمّد اشعری است که در کتابهای رجالی نامش عنوان شده است. وی از یاران امام رضا (علیهالسلام) بوده و از امام جواد (علیهالسلام) نیز روایت کرده است، به چند دلیل:
اوّل اینکه ما در این طبقه، به عنوان حُمران، دست نیافتیم. دوم اینکه نفیس خادم که نامش در روایت آمده، به گفته ابنخلدون در تاریخش از اطرافیان معتمد عبّاسی (م ۲۷۵ ق) بوده و این خود، مؤیّد آن است که تصحیف، صورت گرفته است. سوم این که عمران بن محمّد، در اثباه الهداه معجزهای از امام جواد (علیهالسلام) روایت کرده است و این، وقوع تصحیف را تایید میکند. چهارم اینکه تصحیف عُمران به حُمران، امر شایعی است؛ چرا کهاین دو کلمه در رسمالخط، تشابه دارند. بنابراین، این شخص، همان عمران بن محمّد اشعری است و شیخ طوسی، او را ثقه دانسته است.
حنظله بن اسعد
حنظلهبن عبداللّه بن اسعد شبامی، از یاران امام حسین (علیهالسلام) بود و در روز عاشورا با ایشان به شهادت رسید. او پیش از جنگیدن، سپاهیان دشمن را نصیحت کرد و امام حسین (علیهالسلام) برایش دعا نمود. او با امام (علیهالسلام) چنین بدرود گفت: «درود خدا بر تو و بر خاندان تو باد! خداوند ما و تو را در بهشت، گِرد آورد». او خود را سپرِ امام حسین (علیهالسلام) کرد و با صورت و سینهاش، ایشان را از اصابت تیرها و نیزهها و شمشیرها حفظ میکرد. در زیارتهای «ناحیه مقدّسه» و «رجبیّه» به او سلام داده شده است.
حنظله بن حذیم
ابوعبید حنظله بن حُذَیم بن حنیفه مالکی، در کودکی به همراه پدر و پدر بزرگش به حضور پیامبر خدا رسید.
خالد بن عبدالعزّی
خالد بن عبدالعزّی؛ در اسد الغابه از او با کنیه ابوخنّاش و در الاصابه با کنیه ابوخنّاس یاد شده؛ امّا نسایی، کنیه او را ابومِحرَش آورده است که این قول، قوی است؛ زیرا ابوخنّاس، کنیه فرزند او مسعود است.
خباب بن ارت
خبّاب بن اَرْت؛ کنیه خبّاب، ابوعبداللّه است و صحیح آن است که وی، تمیمی بوده است. او هم پیمان بنیزهره بود و در دوران جاهلیت، سباییان او را به اسارت بردند و زنی از خزاعه، او را خرید و آزادش کرد. خبّاب، پیش از ورود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به خانه ارقم (در مدینه) مسلمان شد و امیرمؤمنان، او را از پنج پیشگامِ در اسلام شمرده و فرموده است: «خبّاب، از پیش گامان نبطیان [در اسلام آوردن] است».
او گرفتار بیماری طولانیای بود و در شمار شکنجه شدگان در راه خدا به شمار میآمد. خلیفه دوم، در دوران خلافتش از او پرسید: چه آسیبی از مکّیان دیدی؟
گفت: به پشتم نگاه کن. خلیفه به پشت خبّاب نگاه کرد و گفت: تاکنون، پشتِ مردی را این چنین ندیده ام! خبّاب گفت: برایم آتشی برافروختند و مرا در آنانداختند. شعله آتش را چیزی جز چربیِ کمرم خاموش نکرد.
خبّاب، در جنگ بدر و جنگهای بعد، همراه پیامبر خدا بود و در جنگهای نهروان و صفّین، همراه امام علی (علیهالسلام) بود. در بازگشت امام علی (علیهالسلام) از صفّین، در سال ۳۷ هجری درگذشت و علی (علیهالسلام) بر وی نماز خواند و در پشتِ کوفه دفن شد. او اوّلین کسی است که در پشت کوفه دفن گردید. وی هنگام درگذشت، ۷۳ سال داشت.
داوود بن کثیر رقّی
داوود بن کثیر رِقّی، ازیاران امام صادق، امام کاظم و امام رضا (علیهمالسّلام) بوده است. شیخ مفید، او را از شمارِ خاصّان امام کاظم (علیهالسلام) و از پیروان پارسا و دانشمند و فقیه ایشان، برشمرده است. شیخ صدوق از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که فرمود: «جایگاه داوود رِقّی را نسبت به من، چونان جایگاه مقداد نسبت به پیامبر خدا بدانید».
شیخ طوسی، در الرجال خود، او را توثیق کرده است. شیخ کشّی نیز روایاتی نقل کرده و در ذیل آنها گفته است که: غُلات، او را از ارکان خود میدانند و گاه، سخنان غلوآمیز مردودی از او روایت میکنند و گفتههای خود را به او نسبت میدهند؛ امّا من نشنیدم که اَحَدی از بزرگان شیعه از او بد بگویند و به روایتی هم [از او] جز آنچه در این باب آوردم، دست نیافتم.
احمد بن عبدالواحد و نجاشی و غضائری، او را ضعیف دانستهاند؛ لیکن درستتر آن است که وی، شخص درست و سالمی بوده است و پاسخ این افراد، همان است که شیخ کشّی گفته است. داوود، پس از سال دویست هجری، اندکی بعد از شهادت امام رضا (علیهالسلام) وفات یافت.
دعبل خزاعی
ابوعلی دِعبِل بن علی بن رزین خزاعی شاعر، از یاران امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) بوده است. وی در سال ۱۴۸ ق، به روزگار خلافت منصور، متولّد شد. او در میان شیعه، به نام بود و کتاب طبقات الشعراء، نگاشته اوست. روایت شده است که دِعبِل، قصیدهای درباره امام رضا (علیهالسلام) سرود و امام (علیهالسلام) جُبّهای از جامههای خود را به او عطا کرد. این را کشّی روایت کرده است. شیخ صدوق نیز با اختلاف و افزودههای فراوانی، در عیون الاخبار و اکمالالدین، روایت کرده است. امام رضا (علیهالسلام) برای او دعا کرد و فرمود: «خداوند، در آن روز هراس بزرگ، تو را آسوده و در امان بدارد». امام (علیهالسلام) هم چنین دو بیت بر قصیده او افزود و آن را کامل ساخت:
و قبر بطوس یا لها من مصیبه ••• ألحت علی الأحشاء بالزفرات
الی الحشر حتی یبعث الله قائما ••• یفرج عنا الهم و الکربات
«و قبری در توس است، وا مصیبتا! آتش بهاندرون میزند غم واندوهش. تا روز حشر، تا آنکه خدا قائمی برانگیزد و غم و رنجهای ما را آرام بخشد.»
وی در سال ۲۴۵ ق، به روزگار متوکّل عبّاسی، چشم از جهان، فرو بست.
زاذان
کنیه زاذان ابوعمره فارسی و هم پیمان کِنْده بود. وی مردی کوفی و نابینا بود که پارچه میفروخت و از یاران امیرمؤمنان (علیهالسلام) بود. او در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دنیا آمد و یکی از عالمان بزرگ به شمار میآمد. وی کرباس میفروخت و هنگامی که مشتری پیش او میآمد، عیب دو روی پارچه را هم به او نشان میداد. او مردی مورد اعتماد بود. گفته شده که در زمان حَجّاج بن یوسف، در کوفه پس از ماجرای جَماجِم از دنیا رفت. گفته شده که در سال ۸۲ ق در کوفه درگذشت.
زکریا بن آدم
زکریا بن آدم از یاران امام صادق، امام رضا و امام جواد (علیهمالسّلام) است و نزد امام رضا (علیهالسلام) وجههای داشت. او راویای ثقه، بزرگوار و پُر قدر و منزلت است. کشّی، در ستایش و بزرگی او روایاتی آورده است، از جمله، روایتی درباره ارجاع به او برای آموختن احکام و تعالیم دین.
زهری
محمّد بن مسلم بن شهاب زُهْری، در سال ۵۰ ق، به دنیا آمد و در سال ۱۲۴ ق، درگذشت. او از یاران امام سجّاد و امام صادق (علیهالسلام) بود. نقل شده است که وقتی کارگزار بنیامیّه بود، مردی را مجازات کرد و آن مرد، در حین مجازات مُرد. زُهْری، سرگردان بیرون شد و به غاری رفت و نُه سال در آن ماند. یک بار که امام زین العابدین (علیهالسلام) به حج آمد، زُهْری به خدمت ایشان رسید. امام (علیهالسلام) به او فرمود: «من آنقدر که از نومیدی تو [از رحمت خدا] میترسم، از گناهت نمیترسم. خونبهای او را برای کسانش بفرست و به سوی خانوادهات و آموزههای دینت باز گرد». زُهْری گفت: آسودهام ساختی، سَرورم! خدا بهتر میداند که رسالتش را در کجا قرار دهد. سپس به خانهاش بازگشت و از ملازمان امام زین العابدین (علیهالسلام) شد، بهطوری که یکی از بنیمروان به او گفت: زُهْری، از پیامبرت چه خبر؟! و مقصودش امام زین العابدین (علیهالسلام) بود.
شیخ صدوق به اساتید خود از او روایت کرده است که گفت: «احدی برتر از زین العابدین، ندیدهام». دیگران نیز گفتههایی از زُهْری نقل کردهاند که نشان میدهد امام زین العابدین (علیهالسلام) را دوست میداشته و ایشان را ارج بسیار، مینهاده است.
سائب بن یزید
سائب بن یزید بن سعید بن ثمامه که در نسب او اختلاف است. کَنانی، کِنْدی، لیثی، سَلْمی، هَذْلی، و اَزْدی، نسبتهایی هستند که به وی داده شده است. سائب، در سال دوم هجری به دنیا آمد و در هفت سالگی به همراه پدرش در حجّه الوداع، شرکت کرد. درباره سال وفات او نیز اختلاف است. وی بنا به اقوالی در سال هشتاد یا ۸۶ یا ۹۱ هجری، در ۹۴ سالگی در گذشت. وی، احادیث اندکی روایت کرده است.
سلمان
ابوعبداللّه سلمان فارسی، سلمان محمّدی، زاهدی روشن ضمیر و پاک نهاد، از تباری پارسی بود. زادگاه او رامهرمز است؛ امّا اصالتا اصفهانی است. سلمان، از یاران والا مقام پیامبر خدا بود که در جنگ خندق، شرکت داشت و با هوش خود و استفاده از آگاهی اش از فنون جنگ به مسلمانان کمک کرد و پیشنهاد حفر خندق را داد و این پیشنهاد او با استقبال، روبهرو شد. سلمان، در نهایتِ زُهد و وارستگی میزیست و از زرق و برق زندگی، روی گردان بود. او پس از رحلت پیامبر خدا، حریم حق را پاس داشت و از مسیر حق، منحرف نشد. سلمان از شیفتگان امام علی و اهل بیت (علیهمالسّلام) و از یاران مخلص علی (علیهالسلام) و جزو «شُرطَهُ الخمیس (نیروهای ویژه نظامی)» بود. عمر، او را به حکمرانی مدائن گماشت. حکومت وی در مدائن، از مظاهر افتخارآفرین و غرورانگیز حکومت در اسلام است. سلمان، از کسانی است که عمر دراز کردهاند. وی به سال ۳۴ ق، در ایّام خلافت عمر یا عثمان، در مدائن، دیده از جهان فرو بست.
شیخ مفید
ابوعبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان، مشهور به شیخ مفید، و معروف به ابن معلّم است. وی در یازدهم ذی قعده سال ۳۳۶ به دنیا آمد. مقام بلند او در فقه و کلام و روایت و وثوق و علم، مشهورتر از آن است که نیاز به بیان باشد. او دانشمندی جلیلالقدر، ثقه، فقیه شیعه و استاد متکلّمان امامیه و فقیهان ما بوده و ریاست علمی آنان در آن عصر، به او منتهی میشد. وی فقیهی خوش حافظه، باهوش و باریکاندیش و حاضرجواب بود. وی والاتر از آن است که در وصف بگنجد. همه علمای شیعه روایت کردهاند و این را پذیرفتهاند که امام زمان (علیهالسلام) سه نامه به او مرقوم فرمود، در هر سال، یک نامه و این، بالاترین مدح و ستایش و نابترین تعریف و تمجید است. وی حدود دویست کتاب دارد و در سال ۴۱۳ ق، درگذشت.
صفوان بن یحیی
صفوان بن یحیی؛ از یاران امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهمالسّلام) است. وی در نزد اصحاب حدیث، از موثّقترین و عابدترین افراد روزگار خویش به شمار میرفت. وی، ثقه است، ثقهای برجسته. او نزد امام رضا (علیهالسلام) جایگاه والایی داشت. کشّی، او را از اصحاب اجماع و فقیهترین فرد طبقهاش برشمرده و روایاتی هم در مدح او آورده است که نشان میدهد امام جواد (علیهالسلام) از او اظهار رضایت کرده و برایش دعا کرده است. صفوان در سال ۲۱۰ ق، از دنیا رفت.
طرمّاح بن عدی
طرمّاح بن عدی از یاران امام علی (علیهالسلام) و فرستاده ایشان به نزد معاویه، و نیز از یاران امام حسین (علیهالسلام) بود که در راه به ایشان پیوست و خواست تا هزار مرد از قبیله طایی را به یاری امام (علیهالسلام) بیاورد تا در دفاع از او شمشیر زنند و امام (علیهالسلام) برایش دعا کرد.
عبداللّه بن جعفر
عبداللّه بن جعفر؛ وی از یاران پیامبر خدا و امام علی و امام حسن (علیهماالسلام) بود و روایات اندکی دارد.
او شخصی کریم، بخشنده، خوش ذوق، خوش اخلاق، پاکدامن و گشاده دست بود و او را «بحر الجود (دریای بخشش)» میگفتند. میگویند: در میان مسلمانان، سخاوتمندتر از او وجود نداشته ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 