پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: امامت، خلیفه، سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
پرسش: آیا براساس خطبه ۹۲ نهجالبلاغه که حضرت فرمودند: «ولَعَلِّی اَسْمَعُکُمْ وَاَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ اَمْرَکُمْ»، به اعتقاد ایشان پاورپوینت کامل مبنای خلافت ۹۰ اسلاید در PowerPoint مردمی است یا الهی؟
پاسخ: منصب امامت امری نیست که به دست مردم باشد؛ بلکه انتخابی از جانب خداوند متعال است. خداوند متعال در قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خود نسبت داده است. در سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز مانند قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خداوند متعال نسبت داده شده است.
فهرست مندرجات
۱ – طرح یک شبهه
۱.۱ – اصل خطبه
۱.۲ – نکات مهم در پاسخ به شبهه
۲ – تعیین خلیفه و امام در قرآن مجید
۳ – ادله انتصابی بودن خلافت و امامت
۳.۱ – دیدگاه قرطبی
۳.۲ – رسالت حضرت ابراهیم
۳.۳ – دعای حضرت موسی
۴ – تعیین خلیفه در سنت پیامبر
۵ – گفتوگوی اعراب با پیامبر
۵.۱ – پاسخ پیامبر
۵.۱.۱ – پاسخ اول
۵.۱.۲ – پاسخ دوم
۵.۱.۳ – پاسخ سوم
۶ – شبهه وهابیت
۶.۱ – پاسخ
۶.۲ – ذکر یک نکته
۷ – بیانات امام علی در نهجالبلاغه
۷.۱ – خطبه سوم شقشقیّه
۷.۲ – خطبه ۱۴۴
۷.۳ – نامه ۳۶
۷.۴ – حکمت ۲۲
۷.۵ – نامه ۶۲
۸ – کلام ابنابیالحدید و ابنقتیبه
۹ – نکته پایانی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
طرح یک شبهه
یکی از شبهاتی که وهابیت زیاد مطرح میکنند این است که:
اگر خلافت و امامت یک وظیفه الهی و انتصابی بود؛ پس چرا بعد از عثمان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) از قبول آن خودداری میکرد؟ تا این که نوبت به اصرار رسید و فرمود: «دعونی والتمسوا غیری… وانا لکم وزیراً خیراً لکم منی امیراً وان ترکتمونی فانا کاحدکم واسمعکم واطوعکم؛ مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید، وزیر و مشاور بودن من برای شما بهتر از آن است که امیر و زمامدار باشم. اگر مرا رها کنید، مانند شما از شما میشنوم و اطاعت میکنم.»
اصل خطبه
در ابتدا لازم است به اصل خطبه اشاره شود:
«دَعُونِی وَالَْتمِسُوا غَیْرِی فَاِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ اَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَاََلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَلَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ وَ اِنَّ الآفَاقَ قَدْ اَغَامَتْ وَالَْمحَجَّهَ قَدْ تَنَکَّرَتْ. وَاعْلَمُوا اَنِّی اِنْ اَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا اَعْلَمُ وَلَمْ اُصْغِ اِلَی قَوْلِ الْقَائِلِ وَعَتْبِ الْعَاتِبِ وَاِِنْ تَرَکْتُمُونِی فَاَنَا کَاَحَدِکُمْ ولَعَلِّی اَسْمَعُکُمْ وَاَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ اَمْرَکُمْ وَاَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی اَمِیراً؛ مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید که ما به کاری روی آوردهایم که دارای رنگهای گوناگون است. دلها بر آن قرار نمیگیرد و عقابها پایدار نمیماند. به راستی که همه جا را ابر فتنه پر کرده و راه راست ناشناخته مانده است.»
بدانید اگر من درخواست شما را پذیرا باشم با شما آنگونه که خود میدانم رفتار خواهم کرد و به حرف ملامت گرها و این و آن گوش نمیدهم؛ و اگر دست از من بردارید، من همانند یکی از شما خواهم بود. و در میان کسانی که ولایت امور را بدو میسپارید من شنواتر و فرمانبردارتر میباشم. من اگر وزیر شما باشم بهتر است از آنکه امیر شما باشم.»
نکات مهم در پاسخ به شبهه
در پاسخ به این شبهه، باید چند نکته اساسی را مورد توجه قرار داد:
تعیین امام، به دست خدا، و تشکیل حکومت به خواست مردم است. باید توجه داشت که موضوع امامت با قضیه حکومت جدا است؛ چون امامت یک منصب خداوندی است؛ ولی حکومت یکی از شئونات امامت است؛ پس هر کسی را که خداوند او را به این مقام والا نصب کند، امام است؛ چه مردم بخواهند و یا نخواهند، اراده مردم در تعین امام هیچگونه نقشی ندارد؛ همانگونه که در تعیین پیامبر نیز نقشی ندارد.
اما اینکه آن حضرت خواهان بیعت نبودهاند منافاتی با حق امامت آن حضرت ندارد؛ چون بیعت با مردم (حکومت)، نیاز به اقبال و آمادگی مردم دارد؛ اما امامت منصوب از طرف خداوند تبارک و تعالی نیازی به اقبال و آمادگی مردم ندارد و مثل نبوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد. همچنانکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در شهر مکه سیزده سال قبل از هجرت، حکومت اسلامی را تشکیل ندادند؛ چون زمینه تشکیل حکومت در مکه فراهم نبود.
تعیین خلیفه و امام در قرآن مجید
خداوند متعال در قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خود نسبت داده است و در رابطه با تعیین پیامبر و خلیفه خود در زمین میفرماید:
«اللَّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛ خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد».
همچنین در رابطه با تعین امام میگوید:
ــ «وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَه؛ به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد».
ــ «وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند».
ــ «وَنُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثین؛ ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم».
ادله انتصابی بودن خلافت و امامت
ادله انتصابی بودن خلافت و امامت که شامل آیات و روایات میشود؛ بیش از آن هستند که بتوان همه آن را در این مقاله کوتاه بررسی کرد، در این حال به صورت خلاصه به این مطلب خواهیم پرداخت.
خداوند در اینباره میفرماید:
«وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَه؛ به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد».
و در آیه شریفه دیگر (قضیه حضرت داوود (علیهالسلام) میفرمایند:
«یا داوُدُ! اِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَهً فِی الاَْرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی؛ ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم».
آیه شریفه (اِنِّی جاعِلٌ فِی الاْرْضِ خَلِیفَه)، دلیل در منصوب بودن امام و خلیفه دارد.
دیدگاه قرطبی
ابوعبدالله قرطبی تفسیر پرداز شهیر اهل سنت، در تفسیر آیه ۳۰ از سوره مبارکه بقره (قضیه حضرت آدم علیهالسلام) این آیه شریفه را اصل در منصوب بودن امام و خلیفه دانسته و گفته است:
«هذه الآیه اصل فی نصب امام وخلیفه یسمع له ویطاع لتجتمع به الکلمه وتنفذ به احکام الخلیفه ولا خلاف فی وجوب ذلک بین الامه ولا بین الائمه….؛ این آیه اصل است در منصوب بودن امام و خلیفهای که کلام او شنیده میشود و اطاعت میشود برای اینکه وحدت کلمه ایجاد شود و دستورات خلیفه تنفیذ (استوار و ثابت شود) و هیچ اختلافی در واجب بودن امامت در بین امت اسلام و پیشوایان اسلام نیست».
و سپس این آیات شریفه را دلیل بر واجب بودن نصب امام و خلیفه میآورند:
«اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَه» وقوله تعالی: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاَْرْضِ» ای یجعل منهم خلفاء الی غیر ذلک من الآی؛ دلیل ما بر این مطلب این گفته خداوند است که ««من در روی زمین، جانشینی[نمایندهای] قرار خواهم داد» و این گفته خداوند: «ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم.» و همچنین این سخن خداوند: « «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد» «یعنی از بین آنها افراد (ازکسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند) خلفایی منصوب میکند.» و آیات دیگر…
تا آنجایی که قرطبی امامت را رکنی از ارکان دین دانسته است:
«فدل علی وجوبها وانها رکن من ارکان الدین الذی به قوام المسلمین؛ پس دلالت میکند بر وجوب امامت، اینکه آن رکنی (پایهای) از ارکان دین است که به آن پایداری و بقاء مسلمانان وابسته است».
رسالت حضرت ابراهیم
و خداوند در در رابطه با رسالت حضرت ابراهیم میفرماید:
«وَلَقَدْ اَرْسَلْنا نُوحاً وَاِبْراهیمَ وَجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْکِتاب؛ ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوّت و کتاب قرار دادیم؛ بعضی از آنها هدایت یافتهاند و بسیاری از آنها گنهکارند».
همچنانکه در رابطه با منصب امامتش نیز میفرماید:
«اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین؛ (به خاطر آورید) هنگامی که به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! » ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده! )» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقاماند)».
دعای حضرت موسی
حضرت موسی از خداوند میخواهد که جانشین بعد از او را معین نماید:
«وَاجْعَلْ لی وَزیراً مِنْ اَهْلی؛ و وزیری از خاندانم برای من قرار ده».
خداوند نیز در پاسخ دعای حضرت موسی میفرماید:
«قَالَ قَدْ اُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَامُوسی؛ ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد».
خداوندی که درباره انبیای بنیاسرائیل میگوید:
«لَقَدْ اَخَذْنا میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمْ رُسلاً؛ ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و رسولانی به سوی آنها فرستادیم».
در رابطه با پیشوایان بنیاسرائیل نیز میفرماید: از میان ملت بنیاسرائیل، افرادی را بعنوان رهبر و پیشوا فرستادیم.
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا؛ و از آنان امامانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند».
پس در تمامی این آیات، خداوند انتخاب خلیفه و پیشوا را به خود نسبت داده است؛ همانطوری که انتخاب و اعزام انبیاء را به خود نسبت داده است.
تعیین خلیفه در سنت پیامبر
در سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز مانند قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خداوند متعال نسبت داده شده است.
گفتوگوی اعراب با پیامبر
علمای بزرگی از اهل سنت؛ مانند ابن هشام و ابن کثیر و ابن حبّان و دیگران نقل کردهاند که در هنگام دعوت قبایل عرب به سوی اسلام، بعضی از شخصیتهای بزرگ قبایل؛ مانند بنیعامر بن صعصعه، به رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفتند: اگر ما تو را یاری کنیم و کار تو بالا بگیرد، ریاست و جانشینی بعد از تو، به عهده ما خواهد بود؟ ایکون لنا الامر من بعدک؟ آیا بعد از تو حکومت برای ما خواهد بود؟
پاسخ پیامبر
حضرت پاسخ دادند: تعیین رهبری به دست من نیست؛ بلکه به دست خداست و هر کس را که بخواهد، انتخاب خواهد کرد. در اینجا عنوان نمونه، چند مورد از کلمات شریف آن حضرت در این زمینه آورده میشود:
پاسخ اول
۱. الامر الی الله یضعه حیث یشاء:
«عن الزهری انه اتی بنی عامر بن صعصعه فدعاهم الی الله (عزّوجلّ) وعرض علیهم نفسه فقال رجل منهم یقال له بیحره بن فراس قال ابن هشام فراس بن عبدالله بن سلمه الخیر بن قشیر بن کعب ابن ربیعه بن عامر بن صعصعه: والله لو انی اخذت هذا الفتی من قریش لاکلت به العرب ثم قال ارایت ان نحن بایعناک علی امرک ثم اظهرک الله علی من خالفک ایکون لنا الامر من بعدک. قال: الامر الی الله یضعه حیث یشاء؛ (توضیحات: قوبلت هذه الطبعه علی النسخه المطبوعه بمطبعه «بریل» بمدینه لندن فی سنه ۱۸۷۹ م) از زهری روایت است که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به میان قبیله بنیعامر ین صعصعه آمد و آنها را به خداوند متعال دعوت کرد؛ مردی از آن قبیله که به او «بیحره بن فراس» گفته میشد، … گفت: اگر ما با تو بیعت کردبم و خداوند تو را بر مخالفین پیروز گردانید آیا حکومت بعد از تو برای ما خواهد بود؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: امر حکومت با خداوند است هر جا که یخواهد آن را قرار میدهد.»
پاسخ دوم
۲. الملک لله یجعله حیث یشاء:
همچنین بسیاری از بزرگان اهل سنت همین روایت را از ابن عباس نقل کردهاند:
عن ابنعباس، عن العباس قال: قال لی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لا اری لی عندک ولا عند اخیک منعه، فهل انت مخرجی الی السوق غدا حتی نقر فی منازل قبائل الناس» وکانت مجمع العرب. قال: فقلت: هذه کنده ولفها، وهی افضل من یحج البیت من الیمن، وهذه منازل بکر بن وائل، وهذه منازل بنی عامر بن صعصعه، فاختر لنفسک. قال: فبدا بکنده فاتاهم فقال: ممن القوم؟ قالوا: من اهل الیمن. قال: منای الیمن؟ قالوا: من کنده قال: منای کنده؟ قالوا: من بنی عمرو بن معاویه. قال: فهل لکم الی خیر؟ قالوا: وما هو؟ قال: ” تشهدون ان لا اله الا الله وتقیمون الصلاه وتؤمنون بما جاء من عندالله “.
قال عبدالله بن الاجلح: وحدثنی ابی عن اشیاخ قومه، ان کنده قالت له: ان ظفرت تجعل لنا الملک من بعدک؟ فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «ان الملک لله یجعله حیث یشاء». فقالوا: لا حاجه لنا فیما جئتنا به؛ ابن عباس از پدرش عباس نقل میکند که گفت: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمودند: آیا تو با من فردا به بازار میآیی تا در محل نزول قبایل مردم که محل اجتماع عرب است استقرار یابیم؟ عباس گفت که: به رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفتم: قبیله کنده و منازل بکر بن وائل و منازل بنی عامر بن صعصعه میباشد، هر کدام را که میخواهی انتخاب کن، عباس گفت: آن حضرت از قبیله کنده شروع کرد و به سراغ آنها رفت و فرمود: چه کسانی هستند این جمعیت؟ گفتند: از اهل یمن، فرمود: از کدام تیره یمن؟ گفتند: از بنی عمرو بن مع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 