پاورپوینت کامل کاتب وحی بودن معاویه ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کاتب وحی بودن معاویه ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کاتب وحی بودن معاویه ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کاتب وحی بودن معاویه ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل کاتب وحی بودن معاویه ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه:معاویه، کاتب وحی.
پرسش: آیا معاویه کاتب وحی بود؟
پاسخ: آنچه از روایات و آثار تاریخی استفاده میشود و قابل اثبات است، افرادی همانند امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و نیز ابی بن کعب، زید بن ثابت و… کاتب وحی بودهاند؛ اما اولاً: کاتب بودن معاویه از دیدگاه نقل نهتنها ثابت نیست؛ بلکه با قوت و شدت نفی شده است. ثانیاً: بر فرض ثبوت عنوان کتابت وحی، هیچ امتیازی برای وی محسوب نخواهد شد؛ زیرا گذر زندگی و ناشایستهای او در برابر اهل بیت و بدعتهای آفریده شده توسط شخص او، ارزش کاتب وحی بودن را از بین میبرد.
فهرست مندرجات
۱ – بررسی روایت کتابت وحی توسط معاویه
۱.۱ – شرح نووی بر روایت
۱.۲ – گفتار ذهبی درباره روایت
۱.۳ – نقد ابنملقن درباره روایت
۱.۴ – نقد ابنقیم درباره روایت
۲ – دیدگاه علمای اهل سنت
۲.۱ – نقل ذهبی
۲.۲ – نقل ابنحجر
۲.۳ – نقل ابنابیالحدید
۲.۴ – نقل ابوریه مصری
۳ – عدم عصمت با کتابت وحی
۳.۱ – ارتداد نویسنده وحی
۳.۲ – قبول نکردن زمین جسد کاتب وحی
۳.۳ – دشمنی معاویه با علی
۳.۴ – بالاتر دانستن معاویه از حضرت عیسی
۳.۵ – معاویه موجود ازلی
۴ – نصارا و نویسندگی وحی
۵ – تاریخ مسلمان شدن معاویه
۶ – کتابت وحی معاویه در کتابهای شیعه
۷ – نتیجه
۸ – پانویس
۹ – منبع
بررسی روایت کتابت وحی توسط معاویه
مهمترین روایتی که در مصادر اهل سنت در اثبات کتابت وحی توسط معاویه وارد شده، روایتی است که مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیحش آورده است.
حدثنی عَبَّاسُ بن عبد الْعَظِیمِ الْعَنْبَرِیُّ وَاَحْمَدُ بن جَعْفَرٍ الْمَعْقِرِیُّ قالا حدثنا النَّضْرُ وهو بن مُحَمَّدٍ الْیَمَامِیُّ حدثنا عِکْرِمَهُ حدثنا ابو زُمَیْلٍ حدثنی بن عَبَّاسٍ قال کان الْمُسْلِمُونَ لَا یَنْظُرُونَ الی ابی سُفْیَانَ ولا یُقَاعِدُونَهُ فقال لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم یا نَبِیَّ اللَّهِ ثَلَاثٌ اَعْطِنِیهِنَّ قال نعم قال عِنْدِی اَحْسَنُ الْعَرَبِ وَاَجْمَلُهُ اُمُّ حَبِیبَهَ بِنْتُ ابی سُفْیَانَ ازوجکها قال نعم قال وَمُعَاوِیَهُ تَجْعَلُهُ کَاتِبًا بین یَدَیْکَ قال نعم قال وَتُؤَمِّرُنِی حتی اُقَاتِلَ الْکُفَّارَ کما کنت اُقَاتِلُ الْمُسْلِمِینَ قال نعم قال ابو زُمَیْلٍ وَلَوْلَا اَنَّهُ طَلَبَ ذلک من النبی صلی الله علیه وسلم ما اَعْطَاهُ ذلک لِاَنَّهُ لم یَکُنْ یُسْاَلُ شیئا الا قال نعم.
ابنعباس میگوید: مسلمانان به ابوسفیان اعتنا نمیکردند و از همنشینی با وی اکراه داشتند، به پیامبر عرض کرد: از شما سه تقاضا دارم که آن را به من عنایت کنید، رسول خدا قبول فرمود.
۱. نیکوترین و زیباترین دختر عرب، امحبیبه، نزد من است او را به همسری شما در میآورم.
۲. معاویه از نویسندگان وحی باشد.
۳. فرمانده باشم تا با کفار بجنگم همانگونه که با مسلمانان جنگیدم. رسول خدا پذیرفت.
ابوزُمیل میگوید: اگر ابوسفیان خواستههایش را مطرح نمیکرد هیچگاه به آن نمیرسید؛ زیرا رسول خدا تقاضاها را رد نمیکرد.
شرح نووی بر روایت
نووی (متوفای ۶۷۶هـ) در شرح این روایت مینویسد:
واعلم ان هذا الحدیث من الاحادیث المشهوره بالاشکال ووجه الاشکال ان ابا سفیان انّما اسلم یوم فتح مکه سنه ثمان من الهجره وهذا مشهور لا خلاف فیه وکان النبی صلی الله علیه وسلم قد تزّوجام حبیبه قبل ذلک بزمان طویل.
قال ابو عبیده وخلیفه بن خیاط وابن البرقی والجمهور: تزّوجها سنه ست وقیل سنه سبع….
قال القاضی: والذی فی مسلم هنا انّه زوّجها ابو سفیان غریب جدّاً وخبرها مع ابی سفیان حین ورد المدینه فی حال کفره مشهور ولم یزد القاضی علی هذا.
وقال ابن حزم هذا الحدیث وهم من بعض الرواه؛ لانّه لا خلاف بین الناس انّ النبی صلی الله علیه وسلم تزّوجام حبیبه قبل الفتح بدهر وهی بارض الحبشه وابوها کافر وفی روایه عن ابن حزم ایضاً انّه قال: موضوع. قال: والآفه فیه من عِکْرِمَه بن عمار الراوی عن ابی زمیل….
این حدیث از احادیثی است که اشکال موجود در آن، معروف و مشهور است و علت آن این است که ابوسفیان بدون تردید در فتح مکه سال هشتم هجری مسلمان شد، و حال آنکه رسول خدا مدتی طولانی و قبل از فتح مکه با امحبیبه ازدواج کرده بود، ابوعبیده و دیگران؛ بلکه همه بر این قول هستند که این ازدواج سال ششم یا هفتم اتفاق افتاده است. بنابراین، نقل مسلم جای تعجب دارد؛ چون ورود ابوسفیان به شهر مدینه در حال کفر معروف و مشهور است، ابنحزم گفته است: نقل این خبر از بعضی راویان اشتباه و خطا است؛ زیرا هیچ اختلافی وجود ندارد که رسول خدا قبل از فتح مکه با امحبیبه که در حبشه و جزو مهاجران بود و پدرش کافر بود ازدواج کرده است، و در نقلی دیگر از ابنحزم آمده است که میگوید: این حدیث جعلی است و مشکل آن شخصی به نام عکرمه بن عمار است که از ابوزُمیل آن را نقل کرده است….
گفتار ذهبی درباره روایت
شمسالدین ذهبی (متوفای ۷۴۸ هـ) در میزان الاعتدال مینویسد:
وفی صحیح مسلم قد ساق له اصلا منکرا عن سماک الحنفی عن ابن عباس فی الثلاثه التی طلبها ابو سفیان وثلاثه احادیث اخر بالاسناد.
در بخش اصلی صحیح مسلم این حدیث و سه حدیث دیگر که از منکرات است، نقل شده است….
نقد ابنملقن درباره روایت
و ابنملقن شافعی (متوفای۸۰۴ هـ) نیز در نقد این روایت میگوید:
هذا من الاحادیث المشهوره بالاشکال المعروفه بالاعضال، ووجه الاشکال: انّ ابا سفیان انّما اسلم یوم الفتح، والفتح سنه ثمان، والنبی کان قد تزّوجها قبل ذلک بزمن طویل. قَالَ خلیفه بن خیاط: والمشهور علی انّه تزّوجها سنه ست، ودخل بها سنه سبع. وقیل: تزّوجها سنه سبع، وقیل: سنه خمس.
اشکال در این حدیث بسیار معروف و زشت است؛ زیرا ابوسفیان روز فتح مکه مسلمان شد که در سال هشتم اتفاق افتاد و رسول خدا خیلی قبل از آن با امحبیبه ازدواج کرده بود، که مشهور سال ششم است؛ اما مراسم ازدواج سال هفتم بوده است؛ اگرچه بعضی سال ازدواج را هفتم و پنجم هم نقل کردهاند.
نقد ابنقیم درباره روایت
ابنقیم الجوزیه (متوفای ۷۵۱هـ) شاگرد ویژه ابنتیمیه و ناشر افکار و عقاید او، نقد مفصلی از این روایت دارد که ما فقط به قسمتهایی از آن اشاره میکنیم:
وقد اشکل هذا الحدیث علی الناس فانّام حبیبه تزّوجها رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل اسلام ابی سفیان کما تقدم. زوّجها ایّاه النجاشی، ثم قَدِمَت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل ان یسلم ابوها فکیف یقول بعد الفتح ازوّجکام حبیبه.
فقالت طائفه: هذا الحدیث کذب لا اصل له. قال ابن حزم: کذبه عکرمه بن عمار وحمل علیه.
واستعظم ذلک آخرون وقالوا: انّی یکون فی صحیح مسلم حدیث موضوع وانما وجه الحدیث انه طلب من النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ان یجدد له العقد علی ابنته لیبقی له وجه بین المسلمین وهذا ضعیف؛ فانّ فی الحدیث ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعده وهو الصادق الوعد ولم ینقل احد قط انه جدّد العقد علیام حبیبه. ومثل هذا لو کان، لنقل ولو نقل واحد عن واحد فحیث لم ینقله احد قط، علم انّه لم یقع ولم یزد القاضی عیاض علی استشکاله فقال: والذی وقع فی مسلم من هذا غریب جدّاً عند اهل الخبر وخبرها مع ابی سفیان عند وروده الی المدینه بسبب تجدید الصلح ودخوله علیها مشهور.
وقالت طائفه لم یتفق اهل النقل علی انّ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تزّوجام حبیبه رضی الله تعالی عنها وهی بارض الحبشه بل قد ذکر بعضهم ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تزّوجها بالمدینه بعد قدومها من الحبشه حکاه ابو محمد المنذری وهذا من اضعف الاجوبه لوجوه:
احدها: انّ هذا القول لا یعرف به اثر صحیح ولا حسن ولا حکاه احد ممن یعتمد علی نقله.
الثانی: ان قصه تزویجام حبیبه وهی بارض الحبشه قد جرت مجری التواتر کتزویجه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدیجه بمکه وعائشه بمکه وبنائه بعائشه بالمدینه وتزویجه حفصه بالمدینه وصفیه عام خیبر ومیمونه فی عمره القضیه ومثل هذه الوقائع شهرتها عند اهل العلم موجبه لقطعهم بها فلو جاء سند ظاهره الصحه یخالفها عَدُّوه غلطا ولم یلتفتوا الیه ولا یمکنهم مکابره نفوسهم فی ذلک.
الثالث: انه من المعلوم عند اهل العلم بسیره النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واحواله انه لم یتاخر نکاحام حبیبه الی بعد فتح مکه ولا یقع ذلک فی وهم احد منهم اصلا.
الرابع: ان ابا سفیان لما قدم المدینه دخل علی ابنتهام حبیبه فلما ذهب لیجلس علی فراش رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طَوَتْه عنه، فقال: یا بنیه ما ادری ارغبت بی عن هذا الفراش؟ ام رغبت به عنی؟ قالت: بل هو فراش رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). قال: والله لقد اصابک یا بنیه بعدی شرّ. وهذا مشهور عند اهل المغازی والسیر.
الخامس: انام حبیبه کانت من مهاجرات الحبشه مع زوجها عبید الله بن جحش ثم تَنَصَّر زوجها وهلک بارض الحبشه ثم قدمت هی علی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من الحبشه وکانت عنده ولم تکن عند ابیها، وهذا مما لا یشک فیه احد من اهل النقل ومن المعلوم ان اباها
لم یسلم الا عام الفتح فکیف یقول: عندی اجمل العرب اُزوّجک ایاها؟ وهل کانت عنده بعد هجرتها واسلامها قط؟ فان کان، قال له هذا القول قبل اسلامه، فهو محال؛ فانها لم تکن عنده ولم یکن له ولایه علیها اصلا وان کان قاله بعد اسلامه فمحال ایضا؛ لان نکاحها لم یتاخر الی بعد الفتح….
وقال ابو الفرج بن الجوزی: فی هذا الحدیث هو وهم من بعض الرواه لا شک فیه ولا تردد وقد اتهموا به عکرمه بن عمارراوی الحدیث.
قال: وانما قلنا ان هذا وهم؛ لان اهل التاریخ اجمعوا علی انام حبیبه کانت تحت عبید الله بن جحش وولدت له وهاجر بها وهما مسلمان الی ارض الحبشه ثم تنصر وثبتتام حبیبه علی دینها فبعث رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی النجاشی یخطبها علیه فزوجه ایاها واصدقها عن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اربعه آلاف درهم وذلک فی سنه سبع من الهجره وجاء ابو سفیان فی زمن الهدنه فدخل علیها فثنت بساط رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حتی لا یجلس علیه ولا خلاف ان ابا سفیان ومعاویه اسلما فی فتح مکه سنه ثمان ولا یعرف ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امر ابا سفیان آخر کلامه…
وقالت طائفه منهم البیهقی والمنذری رحمهما الله تعالی یحتمل ان تکون مساله ابی سفیان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ان یزوجهام حبیبه وقعت فی بعض خرجاته الی المدینه وهو کافر حین سمع نعی زوجام حبیبه بارض الحبشه والمساله الثانیه والثالثه وقعتا بعد اسلامه فجمعها الراوی.
وهذا ایضا ضعیف جدا فان ابا سفیان انما قدم المدینه آمنا بعد الهجره فی زمن الهدنه قبیل الفتح وکانتام حبیبه اذ ذاک من نساء النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ولم یقدم ابو سفیان قبل ذلک الا مع الاحزاب عام الخندق ولولا الهدنه والصلح الذی کان بینهم وبین النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لم یقدم المدینه فمتی قدم وزوج النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ام حبیبه فهذا غلط ظاهر.
وایضا فانه لا یصح ان یکون تزویجه ایاها فی حال کفره اذ لا ولایه له علیها ولا تاخر ذلک الی بعد اسلامه لما تقدم فعلی التقدیرین لا یصح قوله ازوجکام حبیبه
وایضا فان ظاهر الحدیث یدل علی ان المسائل الثلاثه وقعت منه فی وقت واحد وانه قال ثلاث اعطنیهن الحدیث ومعلوم ان سؤاله تامیره واتخاذ معاویه کاتبا انما یتصور بعد اسلامه فکیف یقال بل سال بعض ذلک فی حال کفره وبعضه وهو مسلم وسیاق الحدیث یرده….
وبالجمله فهذه الوجوه وامثالها مما یعلم بطلانها واستکراهها وغثاثتها ولا تفید الناظر فیها علما بل النظر فیها والتعرض لابطالها من منارات العلم والله تعالی اعلم بالصواب
فالصواب ان الحدیث غیر محفوظ بل وقع فیه تخلیط والله اعلم.
این حدیث یرای مردم مشکلساز شده است؛ زیرا امحبیبه قبل از مسلمان شدن ابوسفیان با رسول خدا ازدواج کرد و این موضوع در حبشه و به وسیله نجاشی صورت گرفت؛ پس چگونه بعد از فتح مکه ابوسفیان میگوید: دخترم را به عقد تو در آوردم.
گروهی گفتهاند: این حدیث از اساس دروغ است، ابنحزم میگوید: عکرمه بن عمار آن را ساخته است.
اما گروهی دیگر از آن دفاع کرده و گفتهاند: در صحیح مسلم حدیث جعلی نیست و لذا آن را توجیه کرده و گفتهاند: ابوسفیان از رسول خدا در خواست نمود تا عقد ازدواج را با دخترش تجدید نماید تا اعتباری برای وی نزد مسلمین باشد؛ ولی این توجیه نادرست است؛ زیرا رسول خدا خواسته ابوسفیان را پذیرفت و آن حضرت وعدهاش راست بود و هیچکس نگفته است که عقد را تجدید کرد، و اگر چنین چیزی بود نقل میشد؛ پس معلوم میشود که واقعیت ندارد.
گروهی گفتهاند: محدثان و مورخان ازدواج رسول خدا را با امحبیبه که در حبشه بود قبول ندارند؛ بلکه پس از بازگشت از حبشه و در مدینه با وی ازدواج کرد، این سخن را ابومحمد منذری نقل کرده است که البته به چند دلیل از ضعیفترین پاسخها در توجیه حدیث است:
۱. این پاسخ و توجیه در جایی دیده نشده و کسی که مورد اعتماد باشد نقل نکرده است.
۲. داستان ازدواج امحبیبه در حبشه مانند ازدواج با خدیجه و عائشه در مکه و با حفصه و صفیه و میمونه در مدینه در حد تواتر است و بهاندازهای مشهور است که به مرحله قطع و یقین رسیده است و اگر مدرکی بر خلاف آن دیده شود آن را غلط و اشتباه دانسته و به آن توجهی نمیکنند.
۳. کسانی که با تاریخ زندگی و روش رسول خدا آشنا هستند، میدانند که ازدواج با امحبیبه بعد از فتح مکه نبوده و اصولاً به ذهن کسی هم خطور نمیکند.
۴. ابوسفیان به مدینه آمد و بر دخترش امحبیبه وارد شد؛ اما وقتی که خواست بر مسند رسول الله بنشیند دخترش آن را جمع کرد، گفت: دخترم، نمیدانم آیا این فرش را شایسته نشستن برای من نمیبینی؟ و یا من شایستگی این فرش را ندارم؟ گفت: این فرش زیر پای رسول الله است (کنایه از اینکه چون تو کافری نباید بر محل نشستن آن حضرت بنشینی). گفت: پس از من گرفتار شرّ و بدی خواهی شد.
۵. امحبیبه با همسرش عبدالله بن جحش از مهاجران به حبشه بود و چون شوهرش از اسلام خارج و نصرانی شده بود و در همانجا هم از دنیا رفت امحبیبه پس از بازگشت به مدینه نزد رسول خدا رفت و در خانه پدرش نبود، در این داستان هیچکس شک و شبههای ندارد، و از طرفی ابوسفیان در سال فتح مکه مسلمان شد؛ بنابراین چرا در این حدیث میگوید: ابوسفیان به پیامبر گفت: نیکوترین و زیباترین دختر عرب نزد من است که دوست دارم همسر تو باشد؟ و آیا امحبیبه بعد از هجرت و مسلمانشدن پدرش نزد وی بود؟ اگر قبل از مسلمان شدنش پیشنهاد کرده باشد که محال است؛ چون دخترش نزد وی نبود و بر وی ولایت نداشت، و اگر بعد ار مسلمانشدن گفته باشد باز هم محال است؛ چون ازدواجش قبل از فتح مکه بوده و ابوسفیان در فتح مکه مسلمان شد.
ابنجوزی گفته است: این روایت بدون شک اشتباهی است از بعضی راویان حدیث و آن عکرمه بن عمار است.
و اما اینکه گفتم اشتباهی است از راویان؛ زیرا مورخین همه اجماع دارند که امحبیبه همسر عبدالله بن جحش بود و از وی فرزند داشت و به حبشه هجرت کردند؛ ولی عبدالله مسیحی شد و امحبیبه مسلمان باقی ماند، رسول خدا به نجاشی پیغام داد تا امحبیبه را به همسری آن حضرت در آورد و چهار هزار درهم مهریه او قرار داد، این واقعه در سال هفتم هجرت اتفاق افتاد؛ ولی ابوسفیان در زمان صلح وارد مدینه شد و به خانه دخترش رفت که فرش رسول الله را از زیر پای پدرش جمع کرد تا بر آن ننشیند، مسلمان شدن ابوسفیان و معاویه بدون هیچ اختلافی در سال هشتم و در فتح مکه بوده است و هیچ مدرکی بر امارت و فرمانده قرار دادن وی وجود ندارد.
گروهی دیگر مانند بیهقی و منذری گفتهاند: احتمال دارد که داستان پیشنهاد ازدواج با امحبیبه از طرف ابوسفیان در یکی از سفرهای وی به مدینه و پس از شنیدن خبر مرگ شوهرش در حبشه باشد، و دو پیشنهاد دیگرش پس از مسلمان شدنش باشد که راوی آن را به اینگونه جمع و نقل کرده است.
این سخن نیز ضعیف و بیاساس است؛ زیرا ابوسفیان در زمان صلح و آرامش و پس از هجرت و قبل از فتح مکه به مدینه آمد که امحبیبه در آن تاریخ در خانه پیامبر و از همسران او بود و قبل از آن ابوسفیان به مدینه نیامده بود مگر در جنگ احزاب.
از طرفی ابوسفیان چون کافر بود نمیتوانست دختر مسلمان شدهاش را شوهر دهد؛ زیرا کافر بر مسلمان ولایت ندارد؛ پس این تقاضای ابوسفیان که دخترم را به همسریت در میآورم دروغ و باطل است.
علاوه بر این ظاهر حدیث میگوید که این سه خواسته همزمان مطرح و واقع شده است، و از سویی دیگر در خواست فرمانده شدن و کتابت وحی برای معاویه باید پس از مسلمان شدن آنان باشد و حال آنکه گفتهاند برخی از خواستهها در حال کفر بوده است، آیا این مطالب قابل جمع است؟
در نتیجه تمام آنچه که در توجیه این حدیث گفته شده، باطل و بیارزش است و از نظر علمی منفعتی ندارد و درست آن است که بگوییم:
اشتباه در این حدیث زیاد است.
دیدگاه علمای اهل سنت
بسیاری از بزرگان اهل سنت اعتقاد دارند که معاویه فقط نامههای معمولی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را برای دیگران مینوشته است.
نقل ذهبی
شمس الدین ذهبی (متوفای ۷۴۸هـ) در سیر اعلام النبلاء مینویسد:
ونقل المفضل الغلابی عن ابی الحسن الکوفی قال کان زید بن ثابت کاتب الوحی وکان معاویه کاتبا فیما بین النبی صلی الله علیه وسلم وبین العرب.
زید بن ثابت کاتب وحی بود و معاویه نامههای رسول خدا را به عربها مینوشت.
نقل ابنحجر
ابنحجر عسقلانی (متوفای۸۵۲هـ) نیز در الاصابه میگوید:
وقال المدائنی کان زید بن ثابت یکتب الوحی وکان معاویه یکتب للنبی صلی الله علیه وسلم فیما بینه وبین العرب.
مدائنی میگوید: زید بن ثابت وحی را مینوشت و معاویه نامههای پیامبر را برای عربها مینوشت.
نقل ابنابیالحدید
ابنابیالحدید شافعی (متوفای۶۵۵هـ) مینویسد:
واختلف فی کتابته له کیف کانت، فالذی علیه المحققون من اهل السیره ان الوحی کان یکتبه علی (علیهالسّلام) وزید بن ثابت، وزید بن ارقم، وان حنظله بن الربیع التیمی ومعاویه بن ابی سفیان کانا یکتبان له الی الملوک والی رؤساء القبائل، ویکتبان حوائجه بین یدیه، ویکتبان ما یجبی من اموال الصدقات وما یقسم فی اربابها.
اهل تحقیق از آشنایان به سیره پیامبر میگویند: علی (علیهالسّلام) و زید بن ثابت و زید بن ارقم آنچه از وحی میرسید مینوشتند و حنظله بن ربیع تیمی و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 