پاورپوینت کامل فهم قرآن از طریق سنت ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فهم قرآن از طریق سنت ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فهم قرآن از طریق سنت ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فهم قرآن از طریق سنت ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل فهم قرآن از طریق سنت ۵۹ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: قرآن، سنت.

پرسش: دلایل قائلین به فهم قرآن تنها از طریق سنت، چیست؟ آیا این دیدگاه قابل قبول است؟

فهرست مندرجات

۱ – فهم قرآن تنها از طریق سنت
۲ – اخباری‌گری
۳ – دلایل قائلین به تخصیص
۳.۱ – حرمت تفسیر به رأی
۳.۲ – اختصاص فهم قرآن به اهل بیت‌
۳.۲.۱ – روایت اول
۳.۲.۲ – روایت دوم
۳.۲.۳ – روایت سوم
۳.۳ – ظاهر نبودن الفاظ قرآن
۴ – نقد ادله منکرین
۴.۱ – نقد دلیل اول
۴.۲ – نقد دلیل دوم
۴.۲.۱ – دستور به تدبر در قرآن
۴.۲.۲ – معجزه بودن
۴.۲.۳ – دستور عرضه سنت بر قرآن
۴.۲.۴ – رد مبهم بودن قرآن در احادیث
۴.۳ – نقد دلیل سوم
۴.۳.۱ – خلاصه کلام
۵ – پانویس
۶ – منبع

فهم قرآن تنها از طریق سنت

در مقابل دیدگاه عامه شیعه (حجیت ظواهر قرآن)، نظریه دیگری وجود دارد که بر اساس آن، شناخت قرآن، برای عامّه مردم، ممکن نیست و آنان برای تفسیر قرآن و عمل کردن به آن، حتما باید به سنّت، مراجعه کنند.
این دیدگاه، نخستین بار، به برخی صحابیان و تابعیانْ نسبت داده شده است. از عبید اللّه بن عمر، نقل شده است:
لقد ادرکتُ فقهاءَ المدینه، و انّهم لَیعظّمون القولَ فی التفسیر، منهم: سالمُ بن عبد اللّه، و القاسمُ بن محمّد، و سعیدُ بن المسیب، و نافعٌ. من، فقهای مدینه را درک کردم. آنها گفتن تفسیر را گران می‌شمردند. از جمله ایشان‌اند: سالم بن عبد اللّه، قاسم بن محمّد، سعید بن مسیب و نافع.
و در باره سعید بن مُسیب، چنین نقل شده است:
انّهُ کان اذا سُئل عن تفسیر آیه من القرآن، قال: انا لا اقول فی القرآن شیئاً. هر گاه تفسیر آیه‌ای از قرآن را از وی می‌پرسیدند، می‌گفت: من، در باره قرآن، چیزی نمی‌گویم.
و از شعبی نقل شده است که گفت:
ثلاث لا اقول فیهنَّ حتّی اموت: القرآن…. سه موضوع است که من تا زنده‌ام، در باره آنها سخن نمی‌گویم: نخست: قرآن….

اخباری‌گری

همچنین، در میان پیروان اهل بیت‌ (علیه‌السّلام)، این نظریه به گروهی از طرفداران مکتب اخباری‌گری نسبت داده شده است. آنان، معتقدند که دستیابی به معارف قرآن، ویژه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت اوست و از این رو، ظواهر قرآن، برای ما حجت نیستند.
شماری از اخباریان شیعه، پا را از این هم فراتر گذاشته‌اند و بر این باورند که بسیاری از سنّت‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مانند بیشتر آیات قرآن، رمزگونه و معمّایی‌اند و جز مخاطبان اصلی آنها، یعنی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت‌ (علیه‌السّلام)، کسی مقاصد و معانی حقیقی آنها را نمی‌فهمد. محدّث اِسترآبادی، (محمّدامین استرآبادی (م ۱۰۳۰ق) که طریقه اخباری‌گری را بنیاد گذاشت. وی، پیش‌تر اهل اجتهاد بود‌. (ولی بعدها تحت تاثیر استادش میرزا محمّد استرآبادی، به اخباری‌گری متمایل شد‌.) بنیان‌گذار این شیوه از اخباری‌گری، در این باره می‌گوید:
و انّ القرآن فی الاکثر ورد علی وجه التّعمیه بالنسبه الی اذهان الرّعیه و کذلک کثیر من السنن النبویه و انّه لا سبیل لنا فیما لا نعلّمه من الاحکام النظریه الشرعیه، اصلیهً کانت او فرعیهَ؛ الّا السماع من الصّادقین‌ (علیه‌السّلام)، و انّه لا یجوز استنباط الاحکام النظریه من ظواهر کتاب اللّه و لا ظواهر السنن النبویه ما لم یعلم احوالهما من جهه اهل الذّکر‌ (علیه‌السّلام)، بل یجب التوقّف و الاحتیاط فیهما. اکثر آیات قرآن و همچنین بسیاری از سنّت‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، از اذهان عموم، پوشیده‌اند و برای دانستن احکام نظری شرعی، اعم از اصول یا فروع، راهی جز شنیدن از پیشوایان صادق‌ (علیهم‌السّلام) وجود ندارد. همچنین، استنباط احکام نظری از ظواهر کتاب خدا و یا ظواهر سنّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مادام که در باره حقیقت آنها از اهل بیت‌ (علیه‌السّلام)، چیزی به ما نرسیده است، جایز نیست‌؛ بلکه باید در این باره، توقف و احتیاط کرد.

دلایل قائلین به تخصیص

مهم‌ترین دلایلی که برای اثبات این نظریه اقامه شده، عبارت‌اند از:

حرمت تفسیر به رأی

بر اساس احادیث متواتر، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت‌ (علیه‌السّلام)، «تفسیر به رأی» را تحریم کرده‌اند. بنا بر این، برای فهم معارف و مقاصد قرآن، راهی جز رجوع به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وجود ندارد. برخی احادیثی که از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این باره نقل شده‌اند، عبارت‌اند از:
مَن قالَ فِی القُرآنِ بِرَایهِ، فَلیتَبَوَّا مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ. کسی که در قرآن به رأی خود نظر دهد، جایگاهش آتش باد! مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَایهِ، فَقَدِ افتَری عَلَی اللّهِ الکَذِبَ. کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند، به یقین، به خدا دروغ بسته است. مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَایهِ فَاَصابَ الحَقَّ، فَقَد اخطَاَ. کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند، حتّی اگر درست بگوید، باز خطا کرده است.
امام صادق ‌(علیه‌السلام) نیز می‌فرماید:
مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَایهِ، ان اصابَ لَم یؤجَر، و اِن اخطَاَ فَهُوَ ابعَدُ مِنَ السَّماءِ. کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند، اگر تفسیرش درست باشد، اَجری نمی‌برد و اگر اشتباه کند، دورترین فرد از آسمان [در پیشگاه الهی] است.

اختصاص فهم قرآن به اهل بیت‌

شماری از احادیث، تاکید دارند که معارف قرآن، فراتر از فهم عامّه مردم‌اند و تنها پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت او‌ (علیه‌السّلام) (که مخاطبان اصلی قرآن‌اند) می‌توانند به حقایق این کتاب آسمانی برسند. بنا بر این، تنها راه دین شناسی برای دیگران، مراجعه به سنت و عترت است. اینک، نمونه‌ای از این احادیث:

روایت اول

امام باقر (علیه‌السلام)، خطاب به جابر بن جعفی فرموده است:
یا جابِرُ! لَیسَ شی ءٌ ابعَدَ مِن عُقولِ الرِّجالِ مِن تَفسیرِ القُرآنِ؛ انَّ الآیهَ یکونُ اوَّلُها فی شی ءٍ و آخِرُها فی شی‌ءٍ، و هُوَ کَلامٌ مُتَّصِلٌ مُتَصَرِّفٌ عَلی وُجوهٍ. ‌ای جابر! هیچ چیز، به‌اندازه تفسیر قرآن، دور از دسترس‌ اندیشه‌های مردان نیست. یک آیه، ابتدایش در باره چیزی است و انتهایش در باره چیزی دیگر، و قرآن، گفتار پیوسته‌ای است که به گونه‌های مختلف، فهمیده می‌شود.

روایت دوم

در علل الشرائع، به نقل از ابو زُهَیر بن شَبیب بن اَنَس، از یکی از یاران امام صادق ‌ (علیه‌السلام) روایت شده است:
در خدمت امام صادق (علیه‌السلام) بودم…که یک نفر، در زد. گروهی از یاران امام ‌ (علیه‌السلام) در حضور ایشان بودند. ایشان به غلام فرمود: «ببین کیست؟».
غلام رفت و برگشت و گفت: ابو حنیفه است.
فرمود: «بگو وارد شود».
ابو حنیفه، وارد شد و بر امام صادق (علیه‌السلام) سلام کرد.
امام ‌ (علیه‌السلام) پاسخ سلامش را داد و فرمود: «تو فقیه عراق هستی؟».
گفت: آری.
فرمود: «بر چه اساسی برای آنها فتوا می‌دهی؟»
گفت: بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش.
فرمود: «ای ابو حنیفه! آیا کتاب خدا را چنان که باید، می‌شناسی، و آیا ناسخ و منسوخ را می‌شناسی؟»
گفت: آری.
فرمود: «ای ابو حنیفه! مدّعی علم شدی. وای بر تو! خداوند، این علم را جز نزد اهل قرآن که قرآن بر آنها نازل شده، قرار نداده است. وای بر تو! این علم، جز در نزد خواصّی از ذریه پیامبر ما محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست. خداوند، حتّی یک حرف از کتابش را به تو به ارث، نداده است» و همچنان برای او حجّت آورد و استدلال کرد، تا آن که فرمود: «ای ابو حنیفه! هر گاه چیزی از تو سؤال شود (یا مسئله‌ای برای تو پیش آید) که نه در کتاب خداست و نه در حدیث و سنّت، چه می‌کنی؟»
گفت: خداوند، تو را به سلامت دارد! قیاس می‌کنم و در آن، بر اساس نظر خود، عمل می‌نمایم.
امام ‌ (علیه‌السلام) فرمود: «ای ابو حنیفه! نخستین کسی که قیاس کرد، ابلیس مَلعون بود. او در برابر پروردگار ما (تبارک و تعالی) دست به قیاس زد و گفت: «من از او (آدم) بهترم‌؛ [چون] مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل…»
ابو حنیفه، سکوت کرد.
امام ‌ (علیه‌السلام) فرمود: «ای ابو حنیفه! کدام یک نجس‌تر است: بول یا جنابت؟».
گفت: بول.
فرمود: «پس چرا مردم برای جنابت، غسل می‌کنند‌؛ امّا برای بول، غسل نمی‌کنند؟»
ابو حنیفه، سکوت کرد.
امام ‌ (علیه‌السلام) فرمود: «ای ابو حنیفه! کدام یک برتر است: نماز یا روزه؟»
گفت: نماز.
فرمود: «پس چرا حائض باید قضای روزه‌اش را به جا آورد‌؛ امّا نمازش قضا ندارد؟».
ابو حنیفه، باز سکوت کرد.

روایت سوم

در روایتی از زید شَحّام آمده است:
قتاده بن دعامه، بر امام باقر ‌(علیه‌السلام) وارد شد. امام ‌ (علیه‌السلام) فرمود: «ای قتاده! تو فقیه بصریانی؟».
گفت: این طور می‌گویند.
فرمود: «به من خبر رسیده است که قرآن را تفسیر می‌کنی».
گفت: آری.
فرمود: «به علم، تفسیرش می‌کنی یا به جهل؟».
گفت: البته به علم.
فرمود: «اگر به علم، تفسیرش می‌کنی، به راستی عالم هستی. من از تو سؤالی دارم».
قتاده گفت: بپرس.
فرمود: «مرا خبر ده از این سخن خدای (عزّوجلّ) در باره قوم سبا که: «و میان آنها مسافت را به‌اندازه مقرّر داشته بودیم. در این راه‌ها شب‌ها و روزها آسوده خاطر بگردید»<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.