پاورپوینت کامل فراموشی برخی آیات توسط پیامبر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فراموشی برخی آیات توسط پیامبر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فراموشی برخی آیات توسط پیامبر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فراموشی برخی آیات توسط پیامبر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل فراموشی برخی آیات توسط پیامبر (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: فراموشی، آیات قرآن کریم، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).

پرسش: آیا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آیاتی از قرآن کریم را فراموش می‌کرد؟

پاسخ: روایات فراوانی در مذمت فراموش کردن قرآن و استحقاق عذاب‌های سخت در منابع اهل سنت نقل شده؛ تا جایی که برخی آن را بزرگ‌ترین گناهی که ممکن انسان در قیامت با آن محشور و با خداوند روبه‌رو شود، ذکر کرده‌اند. و از سویی با عصمت پیامبر هم منافات پیدا می‌کند.
یکی از آن روایات چنین است: در صحیح بخاری نقل شده که روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد مسجد شدند و شنیدند که شخصی آیاتی از قرآن را می‌خواند، آن حضرت فرمود: خدا او را رحمت کند، آیاتی را خواند که من آن‌ها را فراموش کرده بودم.
همچنین تعداد زیادی از فقهای مذاهب مختلف اهل سنت، آن را در کنار شرک به خداوند، سب صحابه، ندادن زکات و … از گناهان کبیره دانسته‌اند.
با توجه به این مطالب، آیا می‌توان باور داشت که پیامبر خدا، همان کسی که قرآن معجزه جاودان آن حضرت محسوب می‌شود، آیاتی از قرآن را فراموش کرده باشد؟
آیا اهل سنت می‌توانند بپذیرند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در قیامت درحالی‌که گرفتار بیماری جذام است، وارد محشر شود؟
بنابراین به نظر می‌رسد که اتهام فراموش کردن قرآن توسط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تهمتی است ناروا و زشت که بخاری و مسلم بدون توجه به عوارضش، آن به پیامبر خدا نسبت داده‌اند.

در این مقاله به این موضوع پرداخته می‌شود که آیا این‌گونه روایات معتبر هستند یا خیر؟

فهرست مندرجات

۱ – روایت فراموش کردن قران توسط پیامبر
۲ – انگیزه از طرح اینگونه روایات
۳ – فتاوای اشتباه عمر
۳.۱ – فتوای مهریه زنان
۳.۲ – فتوای تیمم
۴ – آیات فراموش نشدن قرآن توسط پیامبر
۴.۱ – توجیه دانشمندان سنی
۴.۱.۱ – جواب عبد‌العظیم زرقانی
۴.۲ – دلیل صوری بودن استثنا
۴.۲.۱ – دلیل اول
۴.۲.۲ – دلیل دوم
۵ – روایات مذمت فراموش کردن آیات
۵.۱ – روایات موجود در صحیح بخاری و مسلم
۵.۲ – روایت موجود در سنن سجستانی
۵.۲.۱ – شرح روایت
۵.۳ – روایت موجود در مسند احمد حنبل
۵.۴ – روایت موجود در سنن ترمذی
۵.۵ – روایت موجود در فتح‌الباری
۵.۶ – روایت ابن عربی مالکی
۵.۷ – روایت ابن‌ ابی‌شیبه
۵.۸ – روایت ضحاک بن مزاحم
۵.۹ – روایت ابوعبید
۶ – روایات معجزه پیامبر مبنی بر عدم فراموشی قران
۶.۱ – روایت طبرانی
۶.۲ – روایت هیثمی
۶.۳ – روایت ابوعثمان جاحظ
۶.۴ – روایت بزار
۷ – حکم فراموش کردن قرآن
۷.۱ – نظریه ابوالمکارم رویانی
۷.۲ – نظریه ابن جوزی
۷.۳ – نظریه قرطبی
۷.۴ – نظریه محیی‌الدین نووی
۷.۵ – نظریه ابن تیمیه حرانی
۷.۶ – نظریه علاء‌الدین بخاری
۷.۷ – نظریه ابو‌حیان اندلسی
۷.۸ – نظریه ابن کثیر دمشقی
۷.۹ – نظریه زبیدی یمنی
۷.۱۰ – نظریه ابن حجر هیثمی
۷.۱۱ – نظریه انصاری شافعی
۷.۱۲ – نظریه خطیب شربینی
۷.۱۳ – نظریه رملی شافعی
۷.۱۴ – نظریه سیوطی
۷.۱۵ – نظریه عبدالرؤوف مناوی
۷.۱۶ – نظریه بهوتی حنبلی
۷.۱۷ – نظریه ابوسعید خادمی
۷.۱۸ – نظریه شهاب‌الدین قلیوبی
۷.۱۹ – نظریه سلیمان بجیرمی
۷.۲۰ – نظریه محمد بن علی شوکانی
۷.۲۱ – نظریه جاوی شافعی
۷.۲۲ – نظریه عبد‌الحمید شروانی
۸ – نتیجه
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

روایت فراموش کردن قران توسط پیامبر

اصل روایت در بخاری و مسلم:
یکی از اشکال‌هایی که اعتبار کتاب بخاری و مسلم را زیر سؤال می‌برد، اهانت‌هایی است که در این کتاب به پیامبران خدا شده است.
یکی از این اهانت‌ها، تهمت فراموش کردن آیات قرآن است.
بخاری و مسلم در صحیحشان نقل کرده‌اند که:
حدثنا رَبِیعُ بن یحیی حدثنا زَائِدَهُ حدثنا هِشَامٌ عن عُرْوَهَ عن عَائِشَهَ رضی الله عنها قالت سمع النبی صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَاُ فی الْمَسْجِدِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد اَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَهً من سُورَهِ کَذَا حدثنا محمد بن عُبَیْدِ بن مَیْمُونٍ
حدثنا عِیسَی عن هِشَامٍ وقال اَسْقَطْتُهُنَّ من سُورَهِ
کَذَا تَابَعَهُ عَلِیُّ بن مُسْهِرٍ وَعَبْدَهُ عن هِشَامٍ
حدثنا اَحْمَدُ بن ابی رَجَاءٍ هو ابو الولید الهروی حدثنا ابو اُسَامَهَ عن هِشَامِ بن عُرْوَهَ عن ابیه عن عَائِشَهَ قالت سمع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَاُ فی سُورَهٍ بِاللَّیْلِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد اَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَهً کنت اُنْسِیتُهَا من سُورَهِ کَذَا وَکَذَا.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روزی وارد مسجد شد و شنید که مردی آیاتی از قرآن کریم را می‌خواند؛ پس گفت: خداوند او را رحمت کند، به درستی که او فلان و فلان آیه را از فلان سوره به یادم آورد.
عیسی از هشام نقل کرده است که رسول خدا فرمود: (او آیاتی را به یاد من آورد که) من آن‌ها را از (فلان) سوره حذف کرده بودم.
علی بن مسهر و عبده نیز روایت را به همین صورت از هشام نقل کرده‌اند.
عائشه نقل کرده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شبی شنید که مردی آیاتی از یک سوره را می‌خواند، پس فرمود: خدا او را رحمت کند، به درستی که فلان آیات از فلان سوره را به یاد من آورد که من از ذهن برده بودم.

همین مطالب در «صحیح مسلم ج۱، ص۵۴۳، باب فضائل القرآن وما یتعلق به» نیز نقل شده است.
تردیدی نیست که این مسئله تهمتی است ناروا به خاتم پیامبران؛ زیرا فراموش کار بودن پیامبر، اعتماد مردم را نسبت به او سلب خواهد کرد و این مساله با غرض و هدفی که خداوند از ارسال پیامبران داشته، در تضاد است؛ چراکه اگر آن مرد آیات فراموش‌شده را نمی‌خواند، شاید هیچ‌وقت به یاد پیامبر نمی‌آمد و از قرآن حذف می‌شد. از کجا معلوم که آیات دیگری را فراموش نکرده باشد و ما از وجود آیات بی‌بهره نشده باشیم؟

انگیزه از طرح اینگونه روایات

تردیدی نیست که هدف از انتشار این مطالب، زیر سؤال بردن حافظه خاتم پیامبران و اثبات این مطلب است که آن حضرت حتی در امور مربوط به تبلیغ دین و حفظ قرآن کریم نیز دچار خطا و لغزش می‌شده و حتی از معجزه جاویدان خود نیز نمی‌توانسته حفاظت نماید.
این هدف از سوی دشمنان اسلام و به ویژه یهودیان تازه‌مسلمان به منظور زیر سؤال بردن مشروعیت دین مبین اسلام و حجیت قرآن، دنبال می‌شده و انتشار یافته است؛ اما متأسفانه همین مطالب در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت به صورت گسترده نقل شده است.
هدف دیگر طراحان و ناشران این مطالب، پایین آوردن مقام و منزلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است؛ چرا که پیروان سقیفه باید از رسول خدا شخصیتی بسازند که عمر و ابوبکر بتواند جانشینی او را به عهده بگیرد. و از طرف دیگر دیده‌اند که نمی‌توانند مقام ابوبکر و عمر را به مقام پیامبر برسانند، تلاش کرده‌اند که مقام آن حضرت را پایین بیاورند تا بین پیامبر و جانشینان او تناسب‌ اندکی حاصل شود و آن‌ها بتوانند جانشین رسول خدا لقب بگیرند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت از پسر عمر نقل کرده‌اند که دوازده سال طول کشید تا عمر بن الخطاب سوره بقره را یاد بگیرد:
«عن بن عمر قال: تعلم عمر بن الخطاب رضی الله عنه البقره فی اثنی عشره سنه فلما اتمها نحر جزورا؛ عبدالله عمر گفته: (پدرم) عمر بن الخطاب سوره بقره را در مدت دوازه سال یاد گرفت، وقتی موفق شد، چندین شتر به شکرانه آن ذبح کرد!»

طبیعی است که چنین شخصی با چنین استعداد و حافظه‌ای نمی‌تواند جانشین کسی باشد که قبل از آوردن جبرئیل آیات قرآن را می‌خوانده و دانش اولین و آخرین را خداوند به او داده است. طرف‌داران خلیفه روایاتی را ساخته‌اند که این مسئله مشکلی به وجود نمی‌آورد؛ چراکه خود پیامبر نیز از حافظه و استعداد چندانی برخوردار نبوده و حتی آیات قرآن را نیز فراموش می‌کرده است.
همچنین طرف‌داران خلفا وقتی دیده‌اند که عمر بن الخطاب آیاتی از قرآن را فراموش و برخلاف آن نظر می‌داد، برای توجیه این مسائل، تلاش کرده‌اند که ثابت کنند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز آیاتی از قرآن را فراموش و حتی از قرآن حذف می‌کرد تا کسی نتواند به خلیفه ایراد بگیرد.

فتاوای اشتباه عمر

از جمله، فتوای اشتباه عمر درباره مهریه زنان بسیار مشهور است.

فتوای مهریه زنان

«حَدَّثَنَا هُشَیْم قال حَدَّثَنَا مجالد عَنِ الشَّعْبِیِّ قال خطب عُمَر بن الخطاب رضی الله عنه الناس فحمد الله واثنی علیه وقال الاَ لاَ تغالوا فِی صدق النساء فانه لاَ یبلغنی عَن احد ساق اکثر من شیء ساقه رسول الله صلی الله علیه وسلم او سیق الیه الاَّ جعلت فضل ذلک فِی بیت المال ثم نزل فعرضت له امراه من قریش فقالت یا امیرالمؤمنین کتاب الله (عزّوجلّ) احق ان یتبع او قولک قال بل کتاب الله (عزّوجلّ) فما ذلک قالت نهیت الناس آنفا ان یغالوا فِی صدق النساء والله (عزّوجلّ) یقول فِی کتابه «وَآتَیْتُمْ اِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَاْخُذُوا مِنْهُ شَیْئا فقال عُمَر کل احد افقه من عُمَر مرتین او ثَلاََثًا ….؛ روزی عمر بن الخطاب خطبه می‌خواند، پس از حمد و ستایش خداوند گفت: کسی حق ندارد در مهریه زنان، زیاده‌روی کند، اگر به من خبر برسد که کسی بیشتر از آن‌چه که رسول خدا پرداخت کرده، پرداخت کند و یا به او پرداخته شود، من اضافه آن را به بیت‌المال می‌ریزم.
وقتی از منبر پایین می‌آمد، زنی از قریش به او اعتراض کرد که‌ ای امیر‌المؤمنین! کتاب خدا شایسته‌تر است که پیروی شود یا گفتار تو؟ عمر گفت: بلکه کتاب خدا شایسته‌تر است، چرا این سخن را گفتی؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زیاده‌روی در مهریه زنان نهی کردی؛ در حالی‌که خداوند در کتابش می‌فرماید: «و اگر مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداخته‌اید، چیزی از آن را پس نگیرید!». پس عمر گفت: همه مردم از عمر آگاه‌تر هستند. این جمله را دو بار یا سه بار گفت.»

همین روایت را بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که ما به ذکر چند آدرس اکتفا می‌کنیم.

و نیز فتوای مشهور او درباره تیمم که برخلاف نص صریح قرآن کریم فتوا داد که اگر کسی جنب شود و آب نداشته باشد، لازم نیست نماز بخواند.

فتوای تیمم

مسلم نیشابوری در صحیح خود می‌نویسد:
«اَنَّ رَجُلًا اتی عُمَرَ فقال انی اَجْنَبْتُ فلم اَجِدْ مَاءً فقال لَا تُصَلِّ فقال عَمَّارٌ اَمَا تَذْکُرُ یا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اِذْ انا وَاَنْتَ فی سَرِیَّهٍ فَاَجْنَبْنَا فلم نَجِدْ مَاءً فَاَمَّا انت فلم تُصَلِّ وَاَمَّا انا فَتَمَعَّکْتُ فی التُّرَابِ وَصَلَّیْتُ فقال النبی صلی الله علیه وسلم «انما کان یَکْفِیکَ اَنْ تَضْرِبَ بِیَدَیْکَ الْاَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَکَ وَکَفَّیْکَ». فقال عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ یا عَمَّارُ قال ان شِئْتَ لم اُحَدِّثْ بِهِ؛ مردی پیش عمر آمد و گفت: من جنب شده‌ام؛ اما آبی نیافتم (که غسل کنم، چه کار کنم؟) عمر گفت: نماز نخوان! عمار که در مجلس حاضر بود به عمر گفت: یادت نیست که من و تو در جنگی حاضر بودیم و هر دوی ما جنب شده و آبی پیدا نکردیم، تو نماز نخواندی؛ اما من خودم را در خاک غلطاندم و نماز خواندم. پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «کافی بود که دستانت به زمین می‌زدی و سپس می‌تکاندی و بعد با هر دوی آن‌ها، صورت و مچ دستانت را مسح می‌کردی». پس عمر گفت: از خدا بترس‌ ای عمار. عمار گفت: اگر تو می‌خواهی دیگر درباره آن سخنی نخواهم گفت».

طبیعی است که اگر عمر بن الخطاب آیه «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا …» یادش بود، چنین فتوای را نمی‌داد.
حال اگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز آیات قرآن را فراموش و یا حتی آن را از قرآن پاک کرده باشد، مشکلی برای خلیفه پیش نخواهد آمد و عذر او بسیار موجه‌تر از عذر پیام‌آور خدا خواهد بود!!!.

آیات فراموش نشدن قرآن توسط پیامبر

روشن است که فراموش کردن آیات قرآن کریم توسط رسول خدا از دروغ‌های آشکاری است که نه با عقل می‌سازد و نه با قرآن و نه با سنت؛ چرا که اگر پیامبر نتواند آیات قرآن را که معجزه جاودانه او است، حفظ نماید، نمی‌توان به چنین شخصی در امر تبلیغ دین و انجام رسالت الهی اعتماد و اطمینان کرد و در نتیجه چنین شخصی صلاحیت دریافت وحی و رسالت را نمی‌تواند دارا باشد.

خداود صراحتا در سوره اعلی می‌فرماید:
«سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ • اِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ اِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَمَا یخَْفَی؛ ما بزودی (قرآن را) بر تو می‌خوانیم و هرگز فراموش نخواهی کرد، مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را می‌داند»!

خداوند در این آیه به پیامبرش به صورت مطلق وعده داده است که هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ به ویژه که از کلمه «سین» استفاده کرده است که در اینجا استمرار اقراء را ثابت می‌کند. سپس خداوند این اطلاق را با جمله «الا ما شاء الله» به منظور دوام و استمرار قدرت خودش استنثاء می‌زند و در حقیقت به پیامبرش گوشزد می‌کند که خداوند قادر است که این لطف را هر وقت که اراده کند از تو بگیرد و تو را دچار نسیان و فراموشی کند.
و این استثناء تاکید بیشتری است بر این‌که او هرگز آیات قرآن را فراموش نخواهد کرد؛ چون این عدم فراموشی لطفی است از جانب خداوند و خداوند هیچگاه پیامبرش را از این لطف بزرگ محروم نخواهد کرد؛ چرا که نسیان و فراموشی با اصل رسالت و غرض نبوت او در تضاد است.

نظیر این استثناء در آیات دیگر هم دیده می‌شود؛ از جمله در آیه:
«وَاَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْاَرْضُ اِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذ اما آن‌ها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمان‌ها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی!»

تردیدی نیست که اگر کسی وارد بهشت شود، هرگز آن خارج نخواهد شد؛ اما خداوند در این جاء با جمله «الا ما شاء ربک» این قاعده را استثنا می‌زند تا به همگان بفماند: با اینکه بهشت محلی است که برای همیشه در آن خواهید ماند؛ اما با این حال سبب سلب قدرت از خداوند نخواهد شد و به این معنا نیست که خداوند نمی‌تواند شما را از بهشت بیرون کند.
بنابراین استثناء در آیه «سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسیَ • اِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ اِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَمَا یخَْفَی» نیز به همین معناست، نه اینکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چیزی را فراموش کرده باشد و خداوند دوباره آن را به یادش آورده باشد.

توجیه دانشمندان سنی

متاسفانه برخی از دانشمندان سنی به منظور توجیه و دفاع کورکورانه از روایاتی که در بخاری و مسلم، تلاش کرده‌اند که از این جمله به نفع خود استفاده و ثابت کنند که رسول خدا آیات فراموش می‌کرده؛ اما خداوند به وسیله‌ای؛ مثل خواندن همان آیات توسط یک نفر از اصحاب و… دوباره آن را به یاد پیامبرش می‌آورده است.

جواب عبد‌العظیم زرقانی

عبدالعظیم زرقانی، یکی از دانشمندان معاصر سنی مذهب در جواب این عده می‌نویسد:

واما احتجاجهم الثانی وهو الاسثناء الذی فی قوله سبحانه «سنقرئک فلا تنسی الا ما شاء الله» فلا یدل علی ما زعموا لانه استثناء صوری لا حقیقی.
والحکمه فیه ان یعلن الله عباده ان عدم نسیانه صلی الله علیه وسلم الذی وعده الله ایاه فی قوله «فلا تنسی» انما هو محض فضل من الله واحسان ولو شاء سبحانه ان ینسیه لانساه.
… والدلیل علی ان هذا الاستثناء صوری لا حقیقی امران احدهما ما جاء فی سبب النزول وهو ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کان یتعب نفسه بکثره قراءه القرآن حتی وقت نزول الوحی مخافه ان ینساه ویفلت منه فاقتضت رحمه الله بحبیبه ان یطمئنه من هذه الناحیه وان یریحه من هذا العناء فنزلت هذه الآیه
کما نزلت آیه «لَا تحَُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ. اِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَه» و آیه «وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُقْضی اِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْما»
ثانیهما ان قوله «الا ما شاء الله» یعلق وقوع النسیان علی مشیئه الله ایاه والمشیئه لم تقع بدلیل ما مر بک من نحو قوله «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ » واذا فالنسیان لم یقع للعلم بان عدم حصول المعلق علیه یستلزم عدم حصول المعلق فالذی عنده ذوق لاسالیب اللغه ونظر فی وجوه الادله یتردد فی ان الآیه وعد من الله اکید بان الرسول یقرئه الله فلا ینسی وعدا منه علی وجه التایید من غیر استثناء حقیقی لوقت من الاوقات والا لما کانت الآیه مطمئنه له علیه الصلاه والسلام ولکان نزولها اشبه بالعبث ولغو الکلام.

اما دلیل دوم آن‌ها (موافقان نسیان) استثنائی است که در این گفتار خداوند «سنقرئک…» آمده است؛ اما این آیه بر آن چیزی که آن‌ها خیال می‌کنند، دلالت ندارد؛ چرا که این استثناء صوری است نه حقیقی.
حکمت آوردن این استثناء این است که خداوند به بندگانش اعلام کند، عدم فراموشی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وعده‌ای است که خداوند در جمله «فلا تنسی» داده و این عدم فراموشی فضل و مرحمتی است از جانب خداوند و اگر خداوند بخواهد، می‌تواند او را به فراموشی بیندازد.

دلیل صوری بودن استثنا

دلیل بر این که این استثناء صوری است و نه حقیقی، دو چیز است:

دلیل اول

مطالبی که در سبب نزول این آیه نقل شده و آن اینکه: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خودش را با زیاد خواندن آیات قرآن در زمان نزول به سختی می‌انداخت، تا مبادا آن‌ها را فراموش کند و از دستش بپرد. پس رحمت خداوند نسبت به حبیبش اقتضاء می‌کرد که او را از این ناحیه مطمئن سازد و از این سختی راحت نماید؛ پس این آیه نازل شد.
همان طوری‌که این آیه نازل شد:
«زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[قرآن] حرکت مده، چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست!»
همان‌گونه که این آیه نازل شد:
«پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن! »

دلیل دوم

اینکه: وقوع نسیان در آیه «الا ماشاء الله» به مشیت و خواست خداوند معلق شده است و این مشیت الهی به دلیل آیاتی که گذشت؛ مثل: ان علینا جمعه وقرآنه»، در خارج تحقق نیافته است. بنابراین، فراموشی محقق نشده است؛ به دلیل این‌که علم به عدم تحقق معلق علیه (مشیت الهی)، مستلزم عدم حصول معلق (نسیان) است.
از این رو، کسی که از ذوق و سلیقه در لغت برخوردار باشد (با روش‌های فصاحت و بلاغت آشنا باشد)، و به دلایل متعدد بنگرد، تردید نخواهد کرد که آیه وعده می‌دهد که خداوند آیات را بر رسولش خواهد خواند؛ و او با این وعده الهی هرگز آن‌ها را فراموش نخواهد کرد؛ برای همیشه و بدون استثناء حقیقی، در هیچ زمانی از زمان‌ها وگرنه این آیه اطمینانی را برای آن حضرت به ارمغان نمی‌آورد و نزول آن شبیه به عبث و کلام لغو خواهد بود.

روایات مذمت فراموش کردن آیات

جالب است که روایاتی فراوانی در منابع اهل سنت در مذمت فراموش کردن قرآن وارد شده است؛ تا جائی که برخی از روایات آن را بزرگترین گناه و بزرگترین مصیبت عنوان کرده و وعده عذاب سختی را برای فراموش کننده آن نقل نموده‌اند.

روایات موجود در صحیح بخاری و مسلم

محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم نیشابوری در صحیح‌شان از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند که آن حضرت به همه مسلمانان‌ها دستور می‌دادند، همیشه قرآن را تکرار کنند تا فراموش نکنند:

«عن ابی وَائِلٍ عن عبد اللَّهِ قال قال النبی صلی الله علیه وسلم: بِئْسَ ما لِاَحَدِهِمْ اَنْ یَقُولَ نَسِیتُ آیَهَ کَیْتَ وَکَیْتَ بَلْ نُسِّیَ وَاسْتَذْکِرُوا الْقُرْآنَ فانه اَشَدُّ تَفَصِّیًا من صُدُورِ الرِّجَالِ من النَّعَمِ ؛ از ابووائل از عبدالله نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: بد چیزی است که یکی از شما بگوید: من فلان و فلان آیه را فراموش کرده‌ام، بلکه (باید بگوید: ) فراموش داده شده‌ام. قرآن را زیاد یادآوری کنید؛ چراکه سخت‌تر از فرار حیوانات (از بند)، از سینه انسان فرار می‌کند.»

و یا در روایت دیگر نقل کرده‌اند که رسول خدا فرمود:
«تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ فَوَالَّذِی نَفْسِی بیده لَهُوَ اَشَدُّ تَفَصِّیًا من الْاِبِلِ من عُقُلِهَا؛ به قرآن زیاد توجه کنید؛ زیرا قسم به کسی که جانم در اختیار او است، قرآن، دور شدن قرآن (از قلب) سخت‌تر از دور شدن شتر از بند است.»
با این حال، آیا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌تواند همین دستوری را که خودش به دیگران داده است، انجام ندهد؟
آیا در این صورت (نعوذ بالله) مصداق این آیه شریفه نخواهد شد:
«یَاَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ اَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید!»

روایت موجود در سنن سجستانی

ابوداود سجستانی در سنن خود درباره مجازات کسی که آیات قرآن را بعد از حفظ کردن آن فراموش کند، نوشته است:
«حدثنا محمد بن الْعَلَاءِ اخبرنا بن اِدْرِیسَ عن یَزِیدَ بن ابی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن سَعْدِ بن عُبَادَهَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم «ما من امْرِئٍ یَقْرَاُ الْقُرْآنَ ثُمَّ یَنْسَاهُ الا لَقِیَ اللَّهَ (عزّوجلّ) یوم الْقِیَامَهِ اَجْذَم»؛ سعد بن عباده از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ شخصی نیست که قرآن را بخواند و سپس آن را فراموش کند؛ مگر اینکه در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که گرفتار مرض جذام است.»

شرح روایت

عبدالرؤوف مناوی در شرح این روایت می‌گوید:
«(ما من امرئ یقرا القرآن) ‌ای یحفظه عن ظهر قلب (ثم ینساه الا لقی الله یوم القیامه وهو (اجذم) بذال معجمه‌ای مقطوع الید او به داء الجذام او هو خال من الخیر صفرا من الثواب وفیه ان نسیان القرآن کبیره لهذا الوعید (دعن سعد بن عباده) واسناده حسن؛ اگر شخصی قرآن را در دلش حفظ و سپس آن را فراموش کند، خداوند را در قیامت در حالی ملاقات می‌کند که گرفتار بیماری جذام است. اجذم؛ یعنی کسی که دستانش قطع باشد و یا گرفتار بیماری جذام است، یا این که دستان این شخص از خیر و ثواب خالی است. طبق این روایت و وعده عذابی که در آن داده شده، فراموش کردن قرآن از گناهان کبیره است. این روایت ابوداود از سعد بن عباده نقل کرده و سند آن نیز «حسن» است.»

روایت موجود در مسند احمد حنبل

احمد بن حنبل در مسندش می‌نویسد:
«حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا عبد الصَّمَدِ ثنا عبد الْعَزِیزِ یعنی بن مُسْلِمٍ حدثنی یَزِیدُ یعنی بن ابی زِیَادٍ عن عِیسَی بن فَائِدٍ عن عُبَادَهَ بن الصَّامِتِ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «ما من اَمِیرِ عَشَرَهٍ اِلاَّ یُؤْتَی بِهِ یوم الْقِیَامَهِ مَغْلُولاً لاَ یَفُکُّهُ منها اِلاَّ عَدْلُهُ وما من رَجُلٍ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِیَهُ اِلاَّ لقی اللَّهَ یوم الْقِیَامَهِ اَجْذَمَ»؛ عباده بن صامت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هیچ امیر قومی نیست؛ مگر اینکه در روز قیامت دست بسته او را می‌آورند، هیچ چیز نمی‌تواند او را آزاد کند؛ مگر عدالتش. و هیچ مردی نیست که قرآن را یاد بگیرد و سپس فراموش کند؛ مگر این که در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات می‌کند که گرفتار بیماری جذام است.»

طبق این روایات که به گفته مناوی سند آن نیز «حسن» است، نعوذ بالله باید رسول خدا در قیامت در حالی خداوند را ملاقات خواهد کرد که دچار بیماری جذام است و یا دستانش قطع شده است!!
اگر این طور نیست، چرا در بخاری و مسلم به پیامبر خدا تهمت زده شده است که او آیات قرآن را فراموش می‌کرد؟

روایت موجود در سنن ترمذی

ترمذی و ابوداود در سنن‌شان نقل کرده‌اند:
«حدثنا عبد الْوَهَّابِ بن الْحَکَمِ الْوَرَّاقُ الْبَغْدَادِیُّ حدثنا عبد الْمَجِیدِ بن عبد الْعَزِیزِ عن بن جُرَیْجٍ عن الْمُطَّلِبِ بْن حَنْطَبٍ عن اَنَسِ بن مَالِکٍ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «عُرِضَتْ عَلَیَّ اُجُورُ اُمَّتِی حتی الْقَذَاهُ یُخْرِجُهَا الرَّجُلُ من الْمَسْجِدِ وَعُرِضَتْ عَلَیَّ ذُنُوبُ اُمَّتِی فلم اَرَ ذَنْبًا اَعْظَمَ من سُورَهٍ من الْقُرْآنِ او آیَهٍ اُوتِیهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِیَهَا»؛ انس بن مالک از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده است که فرمود: (زمانی که در معراج بودم) پاداش‌های امتم بر من عرضه شد؛ حتی پاداش شخصی که کثیفی را از مسجد خارج می‌کند و همچنین گناهان امتم بر من عرضه شد، پس گناهی بزرگتر از این که سوره و یا آیه‌ای را به شخصی (یاد) بدهند و او آن را فراموش کند، ندیدم.»

و طبق این روایت، باید اهل سنت قائل باشند که نعوذ‌بالله رسول خدا گناهی را مرتکب شده است که خودش در معراج گناهی بزرگتر از آن را ندیده است!!!.
ابونصر مروزی در مختصر قیام اللیل نوشته است:
«حدثنا محمد بن یحیی، حدثنی محمد بن عبید الله الصنعانی، ثنا ابن جریج، قال: قال انس رضی الله عنه ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: «اِنَّ مِنْ اَکْبَرِ ذَنْبٍ تَوَافی بِهِ اُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ لَسُورَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مَعَ اَحَدِهِمْ فَنَسِیَهَا؛ از بزرگترین گناهانی که امت من در قیامت با آن روبرو می‌شوند، سوره‌ای از کتاب خدا است که با یکی از آن‌ها بوده (حفظ کرده بوده) و سپس فراموش کرده است.»

همین روایت را قاسم بن سلام از ابن جریج از سلمان فارسی نقل کرده است:
«قال ابن جریج: وحدثت عن سلمان الفارسی، انه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «اِنَّ مِنْ اَکْبَرِ ذ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.