پاورپوینت کامل علائم صحت عقیده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علائم صحت عقیده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علائم صحت عقیده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علائم صحت عقیده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل علائم صحت عقیده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: علم حقیقی، امام علی، قرآن، حدیث، علم.
پرسش: آیا معیاری وجود دارد که انسان بتواند با آن، عقاید خود را بیازماید و صحت آنها را تشخیص دهد؟ چگونه پژوهشگر میتواند بفهمد که آنچه خود یا دیگری علم حقیقی و عقیده علمی میداند، حقیقتا چنین است و تخیل دانش و خوددانابینی نیست؟ آیا در احادیث اسلامی، آموزهها و سفارشهایی در زمینه آزمودن عقیده وجود دارد؟
پاسخ: عقاید علمی، عقاید غیر علمی و نیز خوددانابینی، هر یک نشانهها و آثاری دارند که پژوهشگر میتواند به وسیله آنها آرا و عقاید خود و دیگران را بیازماید و درستی یا نادرستی شان را کشف کند.
امام علی (علیهالسّلام) درباره نشانههای عقاید علمی و غیر علمی، سخنی جامع دارند که به جهت نکات ارزندهاش، شایسته دقّت و تامّل است.
فهرست مندرجات
۱ – نشانههای عقاید علمی
۱.۱ – توجه به مجهولات
۱.۱.۱ – انسان از نگاه اندیشمندان
۱.۱.۲ – اعتراف امام علی
۱.۲ – عطش فزاینده برای دانشاندوزی
۱.۳ – فروتنی در برابر اهل دانش
۱.۴ – متهم کردن رأی خود
۱.۵ – خاموشی گزیدن
۱.۶ – خودداری از خطا
۱.۷ – انکار نکردن مجهولات
۲ – نشانههای عقاید غیر علمی
۲.۱ – بی اعتنایی به جهل خود
۲.۱.۱ – حکایت عالم نحوی
۲.۱.۲ – بنیاد اختلافات عقیدتی
۲.۲ – نادیده گرفتن آرای دیگران
۲.۳ – دوری از عالمان
۲.۴ – تخطئه مخالفان
۲.۵ – انکار مجهولات
۲.۶ – سرگردانی در نادانی
۲.۷ – سر باز زدن از دانشاندوزی
۳ – خلاصه
۳.۱ – علائم دانایان واقعی
۳.۲ – علائم مردم دانانما
۴ – پانویس
۵ – منبع
نشانههای عقاید علمی
ابتدا، سخن امام علی (علیهالسّلام) را در مورد آثار و نشانههای عقاید علمی و ویژگیهای دانایان واقعی، نقل میکنیم و سپس نشانههایی را که در کلام ایشان آمده است، یک به یک، مورد تبیین و بررسی قرار میدهیم. امیر مؤمنان (علیهالسّلام) میفرماید:
«اِنَّ العَالِمَ مَن عَرَفَ اَنَّ ما یعْلَمُ فی ما لا یعْلَمُ قَلیلٌ، فَعَدَّ نَفْسَهُ بِذلِکَ جاهلاً، فَازْدادَ بِما عَرَفَ مِن ذلِکَ فی طَلَبِ العِلْمِ اجْتِهادَا؛ فَما یزالُ لِلْعِلمِ طالبا وَ فیه راغبا وَ لَهُ مُستفیدا وَ لاِهْلِهِ خاشِعا وَ لرَایهِ مُتَّهِما وَ لِلصَّمْتِ لازِما وَ لِلْخَطَا حاذِرا، وَ مِنْهُ مُستَحییا و اِنْ وَرِدَ عَلَیهِ ما لایعرِفُ، لَمْ ینکِرْ ذلِکَ لِما قَرَّرَ بِهِ نَفْسُهُ مِنَ الجَهالَهِ؛ به راستی، دانای واقعی، کسی است که بفهمد آنچه میداند، در مقایسه با آنچه نمیداند، اندک است و بدین جهت، خود را نادان میشمارد، و با این شناخت دقیق از میزان مجهولات خود، تلاشش برای تحصیل علم، فزونی مییابد. بر این اساس، دانای واقعی همیشه در جستجوی دانش و علاقهمند به تحصیل و استفاده از آگاهی [دیگران] است و برای اهل دانش، فروتنی میکند و رأی خود را متّهم میداند و ملازم با سکوت است و از خطا حذر میکند و از آن شرمگین میشود و اگر چیزی برای او مطرح شود که شناختی به آن ندارد، آن را انکار نمیکند؛ چون میزان مجهولات خود را میداند.»
در مجموع، از بیان امام (علیهالسلام)، هفت نشانه برای دانایان واقعی و صاحبان عقاید علمی، قابل استخراج است. این نشانهها عبارتاند از:
۱. توجّه به جهل خود؛ ۲. عطش فزاینده برای دانشاندوزی؛ ۳. فروتنی در برابر اهل دانش؛ ۴. متّهم دیدن رأی خود؛ ۵. خاموشی؛ ۶. حذر کردن از خطا؛ ۷. انکار نکردن مجهولات.
و اینک بررسی و تبیین این نشانهها:
توجه به مجهولات
به عکسِ دانایان خیالی و افراد مبتلا به بیماری خوددانابینی، که فقط معلومات خود را میبینند و از مجهولات خود غافلاند، دانایان واقعی و صاحبان آرا و عقاید علمی، مجهولات خود را میبینند و با مشاهده مجهولات بزرگ و بینهایت خود، معلومات خویش را به حساب نمیآورند.
این گونه افراد، از دیدگاه امام علی (علیهالسّلام) شایستگی عنوان «عالِم» را دارند و نظر و رأی آنان در مسائل عقلی، معتبر و قابل اعتماد است.
به راستی، «عالِم» کسی است که بفهمد آنچه میداند، در مقایسه با آنچه نمیداند، اندک است؛ پس خود را جاهل بهشمار آورد.
پس، عالِم حقیقی، هر چه دانستههایش زیادتر گردد، مجهولاتش بیشتر میشود، و هر چه دانشش افزون گردد، آگاهیاش به اینکه دانستههایش محدود است و قابل قیاس با مجهولاتِ نامحدود نیست، بالاتر میرود. از این جهت، هر کس راه شناخت حقایق و عقاید علمی را میپیماید، بدانجا میرسد که دانستههایش را چناناندک میبیند که در برابر مجهولات، چیزی به حساب نمیآیند. پس، تنها بهخاطر این مقدار دانشاندک، خود را شایسته نمیبیند که عالِم محسوب گردد؛ بلکه با بررسی دقیق علمی و واقعنگری، برای خود در برابر دانشمندان، جایی نمیبیند.
در این جاست که انسان احساس میکند که هر چه دانشش افزوده گردد، فاصله میان دانستهها و مجهولاتش بیشتر میشود و به سخن دیگر، میزان بالا رفتن سطح علمی آدمی، برابر است با میزان زیادتی مجهولات او. بدینجهت، هر کسی که درباره انسان اندکشناختی ندارد، برایش مجهولی در زمینه انسانشناسی نیست و از این روست که اگر از نادانی بپرسی: «انسان چیست؟» پاسخ میدهد: اینکه امری روشن است! انسان، موجودی است که با دو پا راه میرود. انسان، یعنی انسان. این چه پرسش بیمعنایی است؟!
نیز اگر از او بپرسی: «آیا درباره انسان چیزی هست که ندانی؟»، پاسخ میدهد: هرگز! زیرا به نظر من، انسانچنان شناخته شده است که نیازمند به معرّفی و توضیح نیست.
امّا همین شخص، اگر به پژوهش درباره انسانشناسی رو کند، هر چه دایره تخصص و تحقیقش گسترش یابد، میزان مجهولاتش درباره این موجود شگفتانگیز و پیچیده و پر از اسرار، بالاتر میرود و هر چه در حقیقتِ انسان، ژرفنگری بیشتری کند، پرسشهای بیشتر و بیشتری برایش مطرح میشوند.
انسان از نگاه اندیشمندان
آری، انسان برای شخص نادان، موجودی است که شناختش به پایان رسیده است؛ ولیاندیشمند پژوهشگری چون الکسیس کارل که عمری را در انسانشناسی سپری کرده، حاصل پژوهش و ثمره همه تلاشهایش، کتابی با عنوان «انسان، موجودی ناشناخته» است.
البته نزد عالِمان حقیقی، تنها انسان، موجود ناشناخته نیست؛ بلکه همه موجودات عالَم، پیچیده و پر از اسرار و ناشناختهاند. میگویند: دانشمندی فرانسوی به نام فیلسْتی دی لامنه گفته است:
اگر کسی بتواند یک ریگ کوچک را معرّفی کند، خداوندی را در اختیارش مینهم.
البته انسان نه تنها یک ریگ، بلکه یک ذره از ذرات آن را نیز نمیتواند بهصورت دقیق معرّفی کند. مگر نمیبینیم دانش بشری، هر روز، اسرار جدیدی را از «اتم»، کشف میکند؟ آیا این، بدان معنا نیست که تا امروز، بشر از شناخت کامل یک ذره از ذرات هستی نیز ناتوان بوده است؟ از همین جاست که تمام هستی، به نظر عالِم حقیقی و نه عالِم خیالی، پر از اسرار پیچیده و ناشناخته است و هر چه بر علمش افزوده گردد، شناختش نسبت به اسرار و پیچیدگیهای هستی بیشتر میشود و نشانههایی را آشکار میسازد که خود، نیازمند پژوهشاند، چنانکه بسیاری از مجهولاتش نیز هویدا میشود.
بر این پایه، هر چه بر معلومات انسان افزوده شود، مجهولاتش بیشتر میگردد، تا بدان جا که اعداد از بیان فاصله میان معلومات و مجهولات انسان، ناتوان میشوند؛ زیرا دانستههایش محدود و مجهولاتش نامحدود است و عدد نمیتواند نامحدود را شماره کند، و همین، معنای سخن پیش گفته امام علی (علیهالسّلام) است:
«اِنَّ العالِمَ مَن عَرَف اَنّ ما یعلَمُ فیما لا یعلَمُ قَلیلٌ، فَعَدَّ نَفسَهُ بِذلِکَ جاهِلاً؛ بهراستی، عالِم، کسی است که بفهمد آنچه میداند، در مقایسه با آنچه نمی داند، اندک است و بدینجهت، خود را نادان میشمارد.»
و همین است معنای سخن منسوب به سقراط که:
تا به آن جا رسید دانش من که بدانم همی نمیدانم.
و از ابن سینا نیز چنین نقل شده است:
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت.
این که عالمان واقعی، خود را جاهل نسبی بهشمار بیاورند، اختصاص به سقراط و ابن سینا ندارد؛ بلکه همانگونه که امام علی (علیهالسّلام) فرمود، این از ویژگیهای تمامی عالِمان حقیقی است و عالِم، جز این نیست.
اعتراف امام علی
اکنون ببینیم امام علی (علیهالسّلام) درباره دانش خود، چه میگوید و چگونه میان دانستهها و مجهولاتش مقایسه میکند؛ همان امامی که میفرمود:
«سَلونی قَبلَ ان تَفقِدونی؛ از من بپرسید، پیش از آن که مرا از دست بدهید.»
همان امام برجستهای که میفرمود:
«عِندی علم الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ؛ نزد من، دانش اوّلین و آخرین است.»
همان عالِمی که در توصیف دانش او قلمها میشکنند و زبانها لال میگردند و نمیتوانند او را توصیف کنند؛ همو که میفرمود:
«لَقَدِ اندَمَجتُ عَلی مَکنونِ عِلمٍ لو بُحتُ بِهِ لَاضطَرَبتُم اضطِرابَ الاَرشِیهِ فِی الطَّوِی البَعیدَهِ؛ در اقیانوس دانش نهانی فرو رفتهام، که اگر چنان که هستم، آشکار گردم، شما همانند ریسمانی که در چاهی ژرف میلرزد، [مضطرب و] لرزان میگردید.
همین دانشمند برجسته، با همه دانش سرشارش (که گوشها از شنیدنش ناتواناند) دانش خود را در برابر آنچه نمیداند، هیچ میشمرد و آنگاه که در برابر پروردگار، تضرّع میکند، دانش خود را با دانش نامحدود خداوند متعال میسنجد و در پیشگاه او به نادانی خود، اعتراف مینماید.
در دعای «یستشیر» که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را به وی آموخت و به وی سفارش کرد که به جانشین پس از خود نیز بیاموزد و آن را در هر صبح و شام تکرار کند، میبینیم که وی با تضرّع و زاری، خداوند (عزّوجلّ) را چنین مورد خطاب قرار میدهد:
«انتَ العالِمُ و اَنَا الجاهِلُ؛ تو، دانایی و من، نادانم.»
این، حقیقتی است علمی و دقیق و به راستی، امام (علیهالسّلام) مجامله و مبالغه نمیکند و بهاندازه مویی، از دایره حقیقت، منحرف نمیشود. آنچه از او صادر میگردد، عین حقیقت است، نه ذرهای کم و نه ذرهای بیش.
سخنی دیگر از امام علی (علیهالسّلام) که به معرّفی نشانههای عالِم حقیقی و تمییز میان عالِم حقیقی و غیر حقیقی میپردازد، چنین است:
«العالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ، و کَفی بِالمَرءِ جَهلاً ان لا یعْرِفَ قَدْرَهُ؛ عالِم، کسی است کهاندازه خود را بشناسد، و برای جهل آدمی، همین بس کهاندازه خود را نشناسد.»
روشن است که منظور ازاندازه هر کس، اندازه دانش اوست؛ یعنی عالِم حقیقی، کسی است که میزان دانش خود را بشناسد و از غرور علمی و بیماری خوددانابینی در امان باشد، و هر کس به این شناخت نرسد و اندازه دانستههای خود را در برابر مجهولاتش نداند، شایسته نیست که عالِم نامیده شود، گرچه از دانشهای گوناگون برخوردار باشد؛ زیرا همین نادانی، برای گمراهی و کاهش ارزش آرا و عقایدش، کافی است.
عطش فزاینده برای دانشاندوزی
پس از آن که عالِم، دانستههایش را با مجهولاتش به دقّت سنجید و دانست که دانستههایش در برابر مجهولات، چیزی به حساب نمیآید، تشنگی آگاهی و درک، در وجودش بالا میرود و عشق و حرص به دانش، توان و تلاشش را برای شناخت حقایق هستی بالا میبرد، چنان که امام علی (علیهالسّلام) فرمود:
«العالِمُ مَن لَا یشبَعُ مِنَ العِلمِ وَ لا یتَشَبَّعُ بِهِ؛ عالِم، آن است که از دانش، سیر نگردد و گمان نکند که سیر شده است.»
چنانکه فرمود:
«العالِمُ الذی لا یمِلُّ مِن تَعَلُّمِ العِلمِ؛ عالِم، از فراگیری دانش، خسته نمیشود.» در مقابل، عالِم نمایان قرار دارند که بیماری خوددانابینی، آنان را از استمرار آموزش و پژوهش باز میدارد. این بیماری، به بیمار فرصت نمیدهد که در آنچه نمیداند، پژوهش کند؛ بلکه او را به وهم میاندازد که به همه چیز داناست و دانش طلبی برای او نقص به شمار میرود.
فروتنی در برابر اهل دانش
سومین نشانهای که امام (علیهالسّلام) در معرّفی عالِم حقیقی بیان فرموده، فروتنی در برابر دانشمندان است. انسان به هر مرتبه از دانش که برسد، وقتی دانستههایش را با مجهولات بسنجد، غرور بر او غلبه نمیکند و دیگر تنها به دانستههای خویش نمینگرد؛ بلکه به پژوهشها و دانش دیگران نیز به دیده احترام و ارزش مینگرد و در برابر دانش آنان، فروتنی میکند.
در مقابل، عالِم نمایان ـ که خود را داناترینِ دانایان میانگارند ـ خویش را در برابر دیگران بالا برده، دیگران را تحقیر میکنند. این بیماران، گمان میکنند که اگر در برابر دانشمندان فروتنی کنند، از مرتبت علمیشان کاسته میشود، چنان که خیال میکنند مردم، فروتنی و احترامشان را برای عالِمان دیگر، به حساب دانش کم اینان میگذارند. بدین جهت، وانمود میکنند که هیچ کس از آنان داناتر نیست و از این رو با دیده عیبجویی و نه از روی نقد و بررسی، هر نظریهای را از هر دانشمند و درباره هر مسئلهای مورد ایراد و انتقاد قرار میدهند.
متهم کردن رأی خود
چهارمین نشانه عالِم حقیقی در سخن امام علی (علیهالسلام)، آن است که شخص، رأی و نظریه خویش را در معرض نقد بداند. دانشمند حقیقی و آگاه، که مجهولاتش را بیشمار میداند، رأی و نظریه خود را از خطا مصون نمیداند؛ بلکه به آرا و نظریات خویش، به دیده اتّهام مینگرد و تا آن زمان که نزد او یک فرضیه علمی، منطقی و منطبق با واقع به اثبات نرسد، آن را معتبر نمیشمرد.
چه بسیار آرا و عقایدی که قرنهای طولانی بر جهان به عنوان نظریههای علمی و قطعی، حاکم بوده و کسی در درستی شأن تردید نداشته، ولی پیشرفتهای علمی، بطلان آنها را به اثبات رسانده است، مانند فرضیه بطلمیوس در علم هیئت.
خاموشی گزیدن
پنجمین ویژگی عالِم حقیقی در سخن امام علی (علیهالسلام)، سکوت مداوم است. دانشمند حقیقی، که میفهمد دانستههایش در برابر مجهولاتِ بیشمار و نامحدود، اندک است، به خود اجازه نمیدهد در هر مسئلهای اظهار نظر کند.
شهید ثانی (رحمهالله) درباره قاسم بن محمد بن ابی بکر، یکی از فقیهان برجسته و مورد اتّفاق مدینه، گزارش میدهد که مسئلهای از او سؤال شد و گفت: نمیدانم.
سؤال کننده گفت: نزد تو آمدهام و غیر از تو را نمیشناسم.
قاسم گفت: به ریش بلند و جمعیت اطرافم، نگاه مکن. به خدا سوگند، این مسئله را نمیدانم!
پیرمردی قریشی که در کنارش نشسته بود، گفت: برادرزاده! ملازم وی باش. آنگاه گفت: به خدا سوگند، تو را در هیچ مجلسی خردمندتر از امروز ندیدم.
آنگاه قاسم گفت:
«وَ اللّهِ لَاَن یقطَعَ لِسانی اَحَبُّ اِلَی اَن اَتَکَلَّمَ بِما لا عِلمَ لی بِهِ؛ به خدا سوگند، اگر زبانم بریده شود، برایم دوست داشتنیتر از این است که درباره آنچه علم ندارم، سخن بگویم.» آنکه از غرور علمی و بیماری خوددانابینی، پیراسته است، آمادگی ندارد که با هر قیمتی، درباره آنچه نمیداند، اظهار نظر کند. از این رو، خاموشی میگزیند و از پاسخ دادن به بسیاری از مسائل، خودداری میکند و این، همان بیان زیبای امام علی (علیهالسّلام) است که:
«قولُ «لا اعلَمُ» نِصفُ العِلمِ؛ سخنِ «نمیدانم»، نیمی از دانش است.»
این بر خلاف رویه مبتلایان به غرور علمی و خوددانابینی است؛ کسانی که نه تنها هیچ درنگ نمیکنند، بلکه به سرعت و بدون تامّل، به آنچه از آنان پرسیده میشود، پاسخ میگویند. آنان کسانی هستند که نمیتوان گفت عالم نیستند؛ بلکه باید گفت بیمارند و بلکه چنان که امام صادق (علیهالسّلام) توصیف نموده، دیوانهاند:
«اِنَّ مَن اجابَ فی کُلِّ ما یساَلُ عَنهُ لَمَجنونٌ؛ آنکه به هر چه از او سؤال میشود، پاسخ گوید، دیوانه است.»
خودداری از خطا
این، ششمین ویژگی عالِم حقیقی در سخن امام علی (علیهالسّلام) است. آنکه از غرور علمی به دور است و اندازه جهل خود را میشناسد، هرگاه بخواهد رأیی را در یک مسئله ابراز کند، اندیشه خود را متمرکز میکند و بر حواسّ خود مسلّط میگردد تا مبادا به خطا افتد. آنگاه با دقّت و توجّه به تمام جوانب مسئله، رأی خود را اظهار میکند. بدین جهت، زبان خردمند، همیشه در پس عقل اوست و هیچگاه خردمند، سخن نسنجیده بر زبان نمیآورد تا مبادا در گفتههایش به خطا بیفتد، بر خلاف مبتلایان به غرور علمی و بیماری خوددانابینی، که بی درنگ و بدون تامّل، درباره هر چه بر آنان عرضه میگردد، اظهار نظر میکنند.
انکار نکردن مجهولات
آخرین نشانهای که امام علی (علیهالسّلام) شخصیت عالِم حقیقی را بدان میشناساند، «انکار نکردن چیزی است که آن را نمیداند». اگر چیزی بر عالِم حقیقی عرضه گردد که آن را نمیشناسد، به خاطر جهل خود، آن را انکار نمیکند. کسی که از بیماری غرور علمی، در امان است و به کمیِ معلومات خود و نامتناهی بودن مجهولاتش آگاه است، عقلش به وی اجازه نمیدهد که آنچه را نمیداند و برایش مجهول است، انکار کند.
ابن سینا در این باره میگوید:
«فالصواب ان تسرّح امثال ذلک الی بقعه الامکان، ما لم یذدّک عنه قائم البرهان؛ درست، آن است که امثال این [شگفتیها] را در سرای «امکان» بگذاری، تا زمانی که بُرهانی بر خلافش اقامه نشده است.»
این، یک حقیقت روشن عقلی و علمی است که: «ندانستن» بر «نبودن» دلالت نمیکند. چه بسیار حقایقی که انسان بدانها عالِم نیست؛ ولی وجود دارند! آیا هزار سال پیش، بشر از حرکت خون و اتم و صدها حقیقت علمی دیگر که امروزه کشف و ثابت شده است، خبر داشت؟ آیا ندانستن این واقعیتها در گذشته میتواند دلیلی بر نبود آنها باشد؟
اگر آدمی حقیقتا اهل دانش باشد، میداند که بیشتر حقایق هستی، برای انسان، مجهولاند. امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در سخنی دیگر، ضمن برشمردن ویژگیهای عالِم حقیقی و عالِم نمایان میفرماید:
«لا تَقولوا بِما لا تَعرِفونَ، فَاِنَّ اَکثَرَ الحَقِّ فیما تُنکِرونَ؛ آنچه را نمیدانید، بر زبان مرانید؛ زیرا بیشتر حقایق، همانهایی هستند که شما آنها را انکار می کنید.»
امّا این مسئله که بدین پایه از روشنی است و هر خردمندی میداند که حق ندارد آنچه را نمیداند و برایش مجهول است، انکار کند، از کسانی که غرور علمی را وسیلهای برای خوددانابینی قرار دادهاند و جز آن را نمیبینند، پنهان مانده است. توضیحات بیشتر در این باره، ضمن سخن گفتن از عقاید غیر علمی خواهد آمد.
نشانههای عقاید غیر علمی
میتوان عقاید غیر علمی را همانگونه که در عقاید علمی بیان کردیم، آزمود و با ویژگیهای فردِ معتقد به آنها آشنا شد. به سخن دیگر، نشانههای عقاید غیر علمی، همان نشانههای عالِم نمایان و دانشمندان خیالی هستند که امام علی (علیهالسّلام) پس از بازگو کردن ویژگیهای عالِم حقیقی، آنها را بیان فرموده است. در اینجا نیز نخست اصل حدیث را میآوریم و آنگاه هر ویژگی را به بحث میگذاریم. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید:
«انَّ الجاهِلَ مَن عَدَّ نَفسَهُ بِما جَهِلَ مِن مَعرِفَهِ العِلمِ عالِمًا و بِرَایهِ مُکتَفِیا، فَما یزالُ لِلعُلَماءِ مُباعِدا و عَلَیهِم زارِیا، و لِمَن خالَفَهُ مُخَطِّئًا، و لِما لَم یعرِف مِنَ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 