پاورپوینت کامل عباس بن علی (علیهم‌السلام) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عباس بن علی (علیهم‌السلام) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عباس بن علی (علیهم‌السلام) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عباس بن علی (علیهم‌السلام) ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

عباس بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام)

کلیدواژه: امام علی، امام حسین، حضرت فاطمه.

پرسش: در حد امکان در مورد حضرت عباس توضیح دهید؟

پاسخ: جناب ابوالفضل حضرت عباس بن علی (علیه‌السلام) برادر بزرگوار حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام) به همراه دیگر برادرانشان در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.

فهرست مندرجات

۱ – شرح اجمالی
۲ – کنیه و القاب
۳ – مادر حضرت
۴ – وصف حضرت ابوالفضل
۵ – دوران کودکی
۶ – دوران جوانی
۷ – حضور در کربلا
۷.۱ – مهلت گرفتن از دشمن
۷.۲ – رد امان‌نامه دشمن
۷.۳ – اظهار وفاداری در شب عاشورا
۷.۴ – آوردن آب به خیام
۷.۵ – نجات یاران امام حسین در جنگ
۷.۶ – فرستادن برادرانش به نبرد
۷.۶.۱ – نقل دروغین در این مورد
۸ – جانبازی عباس در میدان نبرد
۸.۱ – رجزخوانی عباس
۸.۲ – نحوه شهادت
۸.۳ – قاتل عباس
۸.۴ – شهادت عباس
۹ – بررسی و نقد یک گزارش مشهور
۹.۱ – نکته دیگر
۱۰ – نقل‌های مختلف در شهادت عباس
۱۰.۱ – نقل اول
۱۰.۲ – نقل دوم
۱۰.۳ – نقل سوم
۱۰.۴ – نقل چهارم
۱۰.۵ – نقل پنجم
۱۱ – نام حضرت در زیارت‌نامه‌ها
۱۲ – مرقد حضرت
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

شرح اجمالی

عباس بن علی بن ابی‌طالب، مکنّی به ابوالفضل است. برادر امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) در روز چهارم ماه شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در سال ۶۱ هجری به شهادت رسید.
سنّ مبارکش را هنگام شهادت ۳۴ سال نوشته‌اند. از این مدت چهارده سال با پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و نُه سال با برادرش امام مجتبی (علیه‌السلام) و یازده سال با امام حسین (علیه‌السلام) زیست.

کنیه و القاب

کنیه حضرت ابوالفضل، ابوالقریه، ابوالقاسم. و القاب آن حضرت قمر بنی هاشم، سقّاء، علمدار، العبد الصالح، المواسی الصابر، المحتسب، شمرده شده است.

مادر حضرت

مادرش فاطمه دختر حزام (پدر فاطمه «حرام» به را مهمله نیز گفته شده است) از نسل بنی‌ کلاب، مکنّی به ام‌البنین می‌باشد که پس از شهادت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به پیشنهاد عقیل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را به همسری برگزید، چرا که آن حضرت از عقیل خواستار همسری از تبار دلاوران نام‌آور شد تا فرزندی دلیر و شجاع برای او آورد و عقیل ام‌البنین را به آن حضرت پیشنهاد نمود.
ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام‌های عباس، عبداللَّه، جعفر و عثمان بود.

وصف حضرت ابوالفضل

امام سجاد (علیه‌السلام) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَمِىَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَهِ فی‌ الْجَنَّهِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی‌ طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَهٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَهِ».
خداىْ عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید. آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همان‌سان که برای جعفر طیار قرار داد.
عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند.
امام صادق (علیه‌السلام) در وصف عبّاس می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَهِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا»
عموی ما عباس (علیه‌السلام) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.

دوران کودکی

از دوران کودکی عبّاس (علیه‌السلام) اطّلاع چندانی به دست نیست جز این‌که نقل کرده‌اند روزی بر زانوی پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نشسته بود. حضرت گفت: بگو یک. ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت:یک. حضرت فرمود: بگو دو. عرض کرد با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم. مرحوم نقدى آن جریان را به حضرت زینب نیز نسبت داده است.

دوران جوانی

درباره دوران جوانی وی گفته‌اند که در جنگ صفین حضور داشت، ولی پدرش به وی اجازه مبارزه نداد.
ولی برخی دیگر، قتل ابوالشعثاء و هفت فرزند او را به وی نسبت داده‌اند.
در گزارش دیگری خوارزمی گوید که در جنگ صفین آن‌گاه که کریب به جنگ با امام علی (علیه‌السلام) آمد، حضرت لباس فرزندش عباس (علیه‌السلام) را که مردی کامل بود، به تن کرد و به جنگ با او بیرون شد.
حضرت عباس (علیه‌السلام) دارای دو فرزند به نام‌های فضل و عبیداللَّه از لبابه دختر عبیداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب بود؛ و نسل آن بزرگوار از طریق عبیداللَّه امتداد یافت.

حضور در کربلا

یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌های جاودانه‌ای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیه‌السّلام) است. او از یک طرف در صحنه نبرد، چنان رشادت و حماسه از خود نشان داد که عرصه را بر دشمن تنگ کرد؛ و از طرف دیگر، نسبت به امام حسین (علیه‌السّلام) چنان مطیع و وفادار بود که در طول تاریخ، از او به عنوان قهرمانی فداکار و برادری وفادار یاد می‌شود. شهادت چنین شخصیت بزرگی، از مصائب مهم و از رویدادهای بزرگ روز عاشورا بود.گرچه چگونگی مبارزه و شهادت عباس بن علی (علیه‌السّلام) را برخی مورخان و مقتل‌نویسان، با تفاوت‌هایی گزارش کرده‌اند، ما در اینجا سعی می‌کنیم با ترکیب و ترسیم مجموع گزارش‌ها، کیفیت مبارزه و شهادت این شهید والامقام را به گونه‌ای منطبق با منابع متقدم، و به ترتیب حوادث ارائه کنیم.

مهلت گرفتن از دشمن

نخستین ماموریت حضرت عباس (علیه‌السلام) در واقعه کربلا عصر روز نهم انجام شد که به فرمان برادر به نزد دشمنان رفت و از آنان خواست که شب را به آنان مهلت دهند تا با خداوند به راز و نیاز بپردازند.

رد امان‌نامه دشمن

در همین هنگام کزمان، غلام عبداللَّه بن ابی‌محل (عبداللَّه بن ابى محل، برادرزاده ام‌البنین مادر حضرت ابوالفضل است، در این صورت دائى‌زاده ابوالفضل مى‌شود) امان‌نامه‌ای را که شمر و عبداللَّه ابن ابی ‌المحل از ابن‌ زیاد گرفته بودند برای او و برادرانش آورد.
هنگامی که چشم فرزندان ام‌البنین به امان‌نامه افتاد گفتند: سلام ما را به دایی‌مان برسان و بگو ما نیازی به امان شما نداریم، امان خدا از امان زاده سمیه بهتر است.
بنا به روایتی شمر- که خود نیز از قبیله بنی‌ کلاب بود- پشت خیمه‌ها آمد و بانگ برآورد کجایند خواهرزادگانم؟! فرزندان علی (علیه‌السلام) او را جواب ندادند. امام (علیه‌السلام) فرمود: او را پاسخ دهید، هر چند فاسق باشد. عباس و جعفر و عثمان بیرون شدند و پرسیدند تو را چه شده است؟ و چه می‌خواهی؟ گفت: ای خواهرزادگانم، سوی من آیید، چون در امان هستید و خویش را با حسین به کشتن مدهید!
آنان او را ناسزا داده گفتند: خدای لعنت کند تو و امان‌نامه‌ات را! آیا چون دایی ما هستی ما را امان می‌دهی؟! ولی فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در امان نباشد؟ آیا به ما فرمان می‌دهی از ملعون و ملعون زاده‌ها اطاعت کنیم؟ شمر خشمگین گشت و از آنجا دور شد.
بنا به نقلى دیگر آن‌گاه که ابوالفضل (علیه‌السلام) پاسخ شمر را گفت، زهیر بن قین نزد وى آمد و گفت: هنگامى که پدرت امِیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از عقیل خواستار زنى از تبار دلیرمردان نام‌آور شد، براى آن بود که فرزندى دلیر و قهرمان آورد تا در کربلا حسین را یارى نماید. هر آینه پدرت براى چنین روزى تو را ذخیره نموده بود. مبادا روى برتابى و از یارى خواهرانت و حسین باز ایستى! ابوالفضل خشمگین گشت و سوگند خورد و گفت کارى کنم که هرگز ندیده باشى.

اظهار وفاداری در شب عاشورا

شب عاشورا، امام (علیه‌السلام) یارانش را فراخواند و ضمن ایراد خطبه، بیعت خود را از آنان برداشت و فرمود: بروید اینان با من کار دارند. در این هنگام نخستین کسی که اظهار وفاداری کرد، عباس بن علی (علیه‌السلام) بود.
وی عرض کرد: چرا چنین کنیم؟ آیا برای این‌که پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هیچ‌گاه آن روز را نیاورد و به ما نشان ندهد!

آوردن آب به خیام

یکی از شئون و افتخارات حضرت عباس (علیه‌السّلام) در کربلا، سقایی یعنی تهیه و تامین آب برای اردوی حسینی بود؛ زیرا همان‌طور که قبلا گفتیم، از روز هفتم، آب را به روی آنها بسته بودند. به همین مناسبت، یکی از القاب او «سقا» بود. (مصراعی از رجزهای حضرت عباس (علیه‌السّلام) که به زودی خواهد آمد. انی انا العباس اغدو بالسقا مؤید این امر است.) شهادت او نیز با سقایی او پیوند داشت؛ زیرا سرانجام، او در راه تهیه آب و در نزدیکی فرات به درجه شهادت رسید. قبلاً نیز در فصل اول از بخش چهارم (از ورود امام به کربلا تا روز عاشورا)، ذیل بحث «آوردن آب توسط عباس بن علی (علیه‌السّلام)» گفتیم که عباس (علیه‌السّلام) که به دستور امام حسین (علیه‌السّلام) به همراه نافع بن هلال گروهی از یاران، برای آوردن آب به سوی دشمن رفتند، که با رشادت‌های عباس بن علی (علیه‌السّلام) موفق به آوردن آب به سوی خیمه‌ها شدند: و این مطلب بهترین دلیل برای اثبات سقا بودن حضرت عباس (علیه‌السّلام) در کربلاست.
هنگامی که تشنگی بر امام (علیه‌السلام) و یارانش چیره گشت، عباس (علیه‌السلام) را فراخواند و به اتفاق سی‌سوار و بیست پیاده با بیست مشک برای تهیه آب فرستاد. آنان رفتند و مشک‌ها را پر کردند. هنگام بازگشت، عمرو بن حجاج زبیدی و یارانش که نگهبان فرات بودند، مانع آب بردن آنان شدند.
ولی با حمله حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) و نافع بن هلال پراکنده شدند؛ و یاران ابی‌ عبدالله (علیه‌السلام) آب را به خیمه‌ها رساندند.
به نقلى آن‌گاه که امام (علیه‌السلام) و یارانش آب خواستند و دشمن مانع آنها گشت، شمر فریاد برآورد: هیچ‌گاه آب نمى‌آشامید مگر از حمیم‌ -دوزخ‌-.
در این هنگام عباس (علیه‌السلام) از امام پرسید آیا مگر نه این است که ما برحقّیم. حضرت فرمود بلى. آن‌گاه حمله کرد و آنان را از کنار آب دور کرد، امام و یارانش از آب نوشیدند.

نجات یاران امام حسین در جنگ

روز عاشورا فرماندهان دو جناح راست و چپ تعیین شدند و پرچم سپاه به عباس بن علی (علیه‌السلام) داده شد. یاران یکی پس از دیگری به میدان مبارزه شتافتند.
در این میان اتفاق می‌افتاد که برخی از اصحاب در میان لشکر محاصره می‌شدند و حضرت عباس (علیه‌السلام) آنان را نجات می‌داد. مانند عمر بن خالد صیداوی و جابر بن حارث سلمانی و سعد مولی عمر بن خالد صیداوی با مجمع بن عبداللَّه عائذی که در آغاز جنگ در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و حضرت عباس با یک حمله آنان را نجات داد.

فرستادن برادرانش به نبرد

آن‌گاه که همه یاران امام (علیه‌السلام) و شماری از بنی‌هاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا این‌که در برابرش به کام مرگ فرو روید. آنان همگی به میدان نبرد رفتند و کشته شدند.
پس از آن عباس بن علی (علیه‌السلام) عازم میدان مبارزه گشت.

نقل دروغین در این مورد

درباره سخن حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) به برادران خود هنگام عزیمت به میدان اختلاف است. برخى گویند: عباس به برادران پدرى و مادرى‌اش، عبداللَّه و جعفر و عثمان، گفت: پیش تازید تا از شما ارث ببرم، زیرا شما فرزند ندارید، آنان پذیرفتند و رفتند تا کشته شدند.
دیگران همین مضمون را به گونه‌اى دیگر نقل کرده‌اند و گفته‌اند: عباس برادرش جعفر را که فرزند نداشت به صحنه مبارزه فرستاد تا از وى به جاى فرزندانش ارث ببرد. پس هانی بن ثبیت او را به قتل رساند.
ولى شمارى دیگر نسبت این کلام را به آن حضرت اتهامى دروغین مى‌دانند که دشمن به قصد مخدوش ساختن ساحت مقدس آن بزرگوار جعل کرده است. زیرا این کارى است بس پست که از فرومایگان و دنیاپرستان سر نمى‌زند تا چه رسد به ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)!
افزون بر این ابوالفضل (علیه‌السلام) با وجود مادرش امُ‌البنین نمى‌توانست از برادرانش ارث ببرد.
از این‌رو برخى گفته‌اند« أَرِثَکُم» در متن عربى اشتباه مى‌باشد و در اصل« أُرْثِیکُم»(به سوگتان نشینم) مى‌باشد. (به نقل از شیخ آقا بزرگ تهرانی، صاحب الذّریعه)
برخى دیگر گفته‌اند: به جاى «ارثکم» «ارزءبکم» یا «ارزئکم» (به مصیبت شما دچار شوم) بوده است. (به نقل از النقد النزیه)

جانبازی عباس در میدان نبرد

بعد از اینکه یاران امام کشته شدند و اهل حرم نیاز شدید به آب داشتند و تشنگی امام حسین (علیه‌السّلام) شدت یافته بود. امام و برادرش عباس (علیه‌السّلام) در صدد تهیه آب برآمدند باهم وارد میدان جنگ شدند و به سمت فرات حرکت کردند. (این مطلب را ابن حمزه طوسی (۵۶۰ ق) نیز به این صورت از شاهدی عینی در کربلا نقل کرده است: انّ الحسین (علیه‌السّلام) لمّا غلب علی عسکره العطش رکب المسناه یرید الفرات…. ) عباس (علیه‌السّلام)، همچنان پیشاپیش حسین (علیه‌السّلام) حرکت می‌کرد و می‌جنگید و به هرسو که حسین (علیه‌السّلام) می‌رفت، او نیز به همان سو می‌رفت.
در این هنگام امام حسین (علیه‌السّلام) روی سیل بند کنار فرات (در متن عربی تعبیر «فرکب المسناه» آمده است که «مسناه» به معنای سیل‌بند و خاکریز کناره رود یا نهر است که از سرازیر شدن آب سیل به اطراف جلوگیری می‌کند.) رفته، به سمت فرات روانه شد و سپاهیان عمر بن سعد از حرکت او جلوگیری کردند. مردی از بنی دارم (خوارزمی نام او را «زرعه» دانسته است و افزوده است که ابن اعثم، این گزارش را به اختصار آورده و نام او را «عبدالرحمن ازدی» گفته است. ابن اعثم، خود از این شخص به ابوالحتوف جعفی یاد کرده است. که مقصود همان ابوالجنوب است که طبری، چنان که نگاشته خواهد شد، نامش را عبدالرحمن جعفی گفته ایست. ابن نما حلی نیز نام وی را زرعه بن ابان بن دارم دانسته است. ) گفت: وای برشما، میان او و آب حایل و مانع شوید و نگذارید او به آب دسترسی پیدا کند. (در برخی گزارش‌ها آمده است که بنی کلاب، بین او و آب مانع شدند. ) حسین بن علی (علیه‌السّلام) (مرد دارمی را نفرین کرد) و گفت: خداوندا، تشنه‌اش گردان. (راوی گوید: به خدا سوگند، چیزی نگذشت که خداوند، عطش را در جان آن مرد ریخت؛ هرچه می‌نوشید. سیراب نمی‌شد، به گونه‌ای که برای تسکین وی آب را برای او خنک می‌کردند و شکر در آن می‌یختند، کاسه‌ها پر از شیر بود و کوزه‌ها پر از آب، اما او می‌گفت: «وای برشما، به من آب بدهید که تشنگی مرا کشت». کوزه یا کاسه‌ای را به او می‌دادند که برای سیراب کردن اهل خانه بس بود. آب آنها را می‌نوشید و چون از دهان خویش بر می‌داشت، لحظه‌ای دراز می‌کشید. آنگاه باز می‌گفت: «وای برشما، آبم بدهید که تشنگی مرا کشت»؛ و چیزی نگذشت که شکمش همچون شکم شتر مرده ترکید. آن مرد (از نفرین امام) خشمگین شد، و تیری رها کرد که بر گلوی حضرت اصابت کرد. امام حسین (علیه‌السّلام)، تیر را بیرون آورد، آنگاه دستهایش را زیر گلوا گرفت و پر از خون شد و آن را پاشید؛ آنگاه گفت: «خدایا، به درگاهت شکایت می‌کنم از آنچه با پسر دختر پیامبرت می‌کنند». (اللهم انّی اشکو الیک ما یفعل بابن بنت نبیک. ) آن‌گاه در حالی که عطش او شدت یافته بود، به جایگاهش بازگشت. در این حال لشکر دشمن، عباس را از هرطرف محاصره، و او را از امام حسین (علیه‌السّلام) جدا کردند.

رجزخوانی عباس

حضرت عباس (علیه‌السّلام) (که از برادرش جدا شده بود) به تنهایی با آنان جنگید. او در حالی که حمله می‌کرد این رجز را می‌خوان
اقسمت بالله الاعز الاعظم وبالحُجُون صادقاً وزمزم
وذوالحَطیم والفناء المُحرم لیخضیّن الیوم جسمی بالدم
امام ذی الفضل وذی التکرمِ ذاک حسین ذو الفخار الاقدم
«سوگند به خدای بزرگ و ارجمند، و سوگند راستین به حجون و زمزم، سوگند به خدای صاحب حطیم و آستانه مقدس در (کعبه)، امروز در حضور مرد بافضیلت و باکرامت، یعنی حسین (علیه‌السّلام) که دارای افتخارات دیرین است، پیکرم به خون، رنگین خواهد شد.» .
(در کتاب الفتوح و مقتل خوارزمی، به جای «حجون»، «حجور» آمده است، که نادرست به نظر می‌رسد و «حجون» صحیح است، که نام کوهی در مکه است و قبور فرزندان اسماعیل و بسیاری از صحابه و تابعان و علما را در خود جای داده است. از جمله این قبور قبر حضرت خدیجه است. )
(حطیم، مکانی است بین در کعبه و رکن حجرالاسود، که از شریف‌ترین مکانها در مسجدالحرام است و چون مردم براثر ازدحام برای طواف و نماز در آنجا به یکدیگر فشار می‌آورند. حطیم» نامیده شده است. )
(خوارزمی این اشعار را با تفاوت‌هایی آورده است.)
حضرت عباس (علیه‌السّلام) در حالی که برای آوردن آب عازم شده بود، این‌گونه رجز می‌خواند:
لاارهب الموت اذا الموت زقا حتی اُواری فی المصالیت لقا
نفسی لنفس المُصطفی الطهر وقا انّی انا العبّاس اغدو بالسقا
ولا اخاف الشر یوم المُلتقی
«آنگاه که پرنده مرگ صدا کند، هراسی از مرگ ندارم تا آنکه در دریایی از مردان چابک و شتابنده فرو روم و ناپدید شوم.
جان من فدای (حسین) برگزیده پاک باد. من عباس هستم و هر بامداد، کارم سقایی است. آن روز که با شر رو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.