پاورپوینت کامل شرابخواری امیرمؤمنان (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرابخواری امیرمؤمنان (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرابخواری امیرمؤمنان (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرابخواری امیرمؤمنان (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل شرابخواری امیرمؤمنان (شبهه) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: شیعیان، شرابخواری، امام علی (علیهالسّلام)، اهل سنت.
پرسش: شیعیان، در رد اتهام شرابخواری به امیر مؤمنان (علیهالسّلام) که توسط اهل سنت مطرح شده است، چه پاسخی دارند؟
پاسخ: طبق آیات نازل شده در حق امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و همچنین روایات بسیاری که از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منزلت و فضیلت امام علی (علیهالسّلام) وارد شده، در عصمت آن حضرت جای هیچ شبهه و تردیدی وجود ندارد؛ اما متأسفانه برخی دشمنان اهل بیت (علیهمالسّلام) با پیروی از دودمان نحس بنیامیه تهمتی به امیرالمؤمنین زدهاند که نه عقل آن را میپذیرد و نه شرع و نه تاریخ؛ و آن تهمت نزول آیات شراب درباره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است که در این مقاله این تهمت وارده را بررسی میکنیم و ثابت خواهیم کرد که آیات شراب درباره چه کسی وارد شده است.
فهرست مندرجات
۱ – تهمت وارده به امیرالمؤمنین
۲ – نزول آیات شراب در حق برخی افراد
۲.۱ – ابوبکر و عمر و نه نفر از مسلمانان
۲.۲ – عمر بن خطاب
۲.۳ – شرابخواری عمر در زمان خلافتش
۲.۳.۱ – تعریف عمر از شراب
۲.۳.۲ – مستشدن شخصی که از مشک عمر نوشید
۲.۳.۳ – سرکشیدن شراب با دردی
۲.۳.۴ – دوستداشتن نبیذ
۲.۳.۵ – رقیق کردن شراب با آب
۲.۴ – شرابخواری عمر در حال احتضار
۲.۴.۱ – معنای نبیذ در کتب اهلسنت
۲.۵ – شرابخواری معاویه
۲.۶ – معاویه و تجارت شراب
۳ – بررسی اتهام اهل سنت به امیرالمؤمنین
۳.۱ – نظر علمای اهل سنت در رد روایت
۳.۲ – بررسی روایت اتهام در صحاح سته
۳.۳ – بررسی دلالی روایات
۳.۴ – بررسی سند روایات
۳.۴.۱ – دشمنی سلمی با امیرمؤمنان
۳.۴.۲ – دیوانه شدن عطاء بن سائب
۳.۴.۳ – ضعف روایت ابوجعفر رازی
۳.۴.۴ – مدلس بودن سفیان ثوری
۳.۴.۴.۱ – حکم تدلیس از دیدگاه اهلسنت
۳.۴.۴.۲ – روایت سفیان ثوری از دیوانهها
۳.۴.۴.۳ – روایت سفیان از دشمنان رسول خدا
۳.۴.۵ – نتیجه در سند روایت
۴ – نظر علمای شیعه در رد تهمت به امیرمومنان
۵ – پانویس
۶ – منبع
تهمت وارده به امیرالمؤمنین
یکی از عالمنماهای پاکستانی، به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) تهمت شرابخواری زده است.
وی در یک برنامه تلویزیونی پیرامون آیه «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى؛ » گفته: روزی علی (علیهالسّلام) (نعوذ بالله) در حالت مستی در مسجد بر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد. حضرت از این وضع ناراحت شد و آنگاه آیه مذکور نازل گردید که مسلمانان نباید در حالت مستی نماز بخوانند.
این مطلب تازگی ندارد؛ بلکه در طول تاریخ دشمنان اهل بیت (علیهمالسّلام) و کسانی همچون ابنتیمیه حرانی که در عداوت با اهل بیت شهره عام و خاص هستند، چنین تهمتی را زدهاند. وی در کتاب منهاج السنه مینویسد:
وقد انزل الله تعالی فی علی: “یا ایها الذین ءامنوا لا تقربوا الصلاه وانتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون” لما صلی فقرا وخلط “.
و خداوند متعال در مورد علی نازل کرده است که: “ای کسانی که ایمان آوردهاید، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا زمانی که بدانید چه میگویید”؛ زیرا هنگامی که نماز خواند، در نماز خود اشتباه کرد!!!
ما در ابتدا جواب نقضی را مطرح کرده و ثابت خواهیم نمود که آیات حرمت شراب درباره امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نازل نشده است؛ بلکه درباره خلیفه دوم عمر بن الخطاب نازل شده است. به قول معروف علمای اهل تسنن دست پیش گرفتهاند تا پس نیفتند. آنها میخواهند با مطرح کردن این تهمت اولاً دامان عمر بن الخطاب، ابوبکر و معاویه را از لکه شرابخواری پاک و بعد به پیروی از بنیامیه به آبروی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) ضربه بزنند.
در مرحله بعد، کلمات علمای اهل سنت را در رد روایت شرابخواری امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مطرح و روایات موجود را بررسی خواهیم کرد.
نزول آیات شراب در حق برخی افراد
بیتردید، سر منشأ این تهمت زشت به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، همانطور که حاکم نیشابوری گفته، خوارج و به نظر ما خاندان بنیامیه هستند که برای ضربه زدن به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و پایین آوردن مقام آن حضرت در میان مردم، و از طرف دیگر پاک کردن دامان عمر بن الخطاب بوده است.
چرا که طبق روایات موجود در کتابهای شیعه و سنی، این عمر بن الخطاب بوده که شراب خورده و این آیات درباره او نازل شده است.
از آن جایی که طرف ما وهابیها هستند، ما فقط به چند روایت از کتاب خودشان بسنده میکنیم و از نقل روایت از کتابهای شیعه خودداری میکنیم.
ابوبکر و عمر و نه نفر از مسلمانان
بسیاری از بزرگان اهل سنت نوشتهاند که یازده از مسلمانان در خانه ابوطلحه جمع شدند و شراب نوشیده و مست شدند. یکی از آنها که خیلی مست شده بود، شعرهایی درباره کشتگان بدر از کفار سرود. خبر به نبی مکرم اسلام رسید و آن حضرت با عصبانیت آمد و با چیزی که در دست داشت، به شخصی که شعر خوانده بود (ابوبکر) زد….
از بین این ده نفر که شراب خورده بودند، اسم نُه نفر آنان مشخص است که ابنحجر عسقلانی در فتح الباری، تکتک آنان را نام میبرد. اسامی این افراد از این قرار است:
۱. ابوعبیده جراح؛ ۲. ابوطلحه، زید بن سهل (میزبان مجلس)؛ ۳. سهیل بن بیضاء؛ ۴. ابی بن کعب؛ ۵. ابودجانه بن خرشه؛ ۶. ابوایوب انصاری؛ ۷. معاذ بن جبل؛ ۸. انس بن مالک که در بزم ایشان پیاله گردانی میکرده؛ ۹. عمر بن الخطاب؛ ۱۰. نفر آخر شخصی است به نام ابوبکر.
ابنحجر تلاش میکند که بگوید منظور از ابوبکر شخص دیگری به نام ابوبکر بن شغوب است، نه خلیفه اول؛ اما در نهایت میپذیرد که نفر آخر به قرینه وجود عمر بن الخطاب در لیست شرابخواران، همان ابوبکر صدیق خلیفه اول مسلمانان است! !!.
ابنحجر در فتح الباری میگوید:
ثم وجدت عند البزار من وجه آخر عن انس قال کنت ساقی القوم وکان فی القوم رجل یقال له ابو بکر فلما شرب قال تحیی بالسلامهام بکر الابیات فدخل علینا رجل من المسلمین فقال قد نزل تحریم الخمر الحدیث وابو بکر هذا یقال له ابن شغوب فظن بعضهم انه ابو بکر الصدیق ولیس کذلک لکن قرینه ذکر عمر تدل علی عدم الغلط فی وصف الصدیق فحصلنا تسمیه عشره.
سپس به گونهای دیگر گزارشی از طریق بزار خواندم که انس گفته است که من در آن روز ساقی گروه شرابخوار بودم و در میان شرابخواران مردی بود که او را ابوبکر میگفتند و چون شراب را سر کشید این شعر را خواند که: ” مادر بکر را به تندرستی درود فرست… “
در این هنگام مردی از مسلمانان وارد شد و گفت: مگر نمیدانید که فرمان حرمت شرابخواری نازل شده است.
منظور از ابوبکر در روایت، ابوبکر بن شغوب است. البته برخی خیال کردهاند که این شخص همان ابوبکر صدیق است؛ ولی چنین نیست.
اما از آن جایی که نام عمر بن الخطاب هم در لیست شرابخواران وجود دارد، این مطلب را میرساند که این ابوبکر، همان ابوبکر صدیق است و خطائی در این نقل روی نداده است.
از آنچه گذشت، میتوانیم نام این ده نفر را مشخص نماییم.
عمر بن خطاب
زمخشری از علمای بزرگ اهل سنت که ذهبی در سیر اعلام النبلاء، با تجلیل فراوان از او یاد کرده و لقب علامه را به وی میدهد، در کتاب ربیع الابرار مینویسد:
انزل الله تعالی فی الخمر ثلاث آیات، اولها یسالونک عن الخمر والمیسر، فکان المسلمون بین شارب وتارک، الی ان شرب رجل ودخل فی الصلاه فهجر، فنزلت: یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاه وانتم سکاری، فشربها من شرب من المسلمین، حتی شربها عمر فاخذ لحی بعیر فشج راس عبد الرحمن بن عوف، ثم قعد ینوح علی قتلی بدر بشعر الاسود بن عبد یغوث.
وکائن بالقلیب قلیب بدر… فبلغ ذلک رسول الله صلی الله علیه وسلم، فخرج مغضباً یجر رداءه، فرفع شیئاً کان فی یده لیضربه، فقال: اعوذ بالله من غضب الله ورسوله. فانزل الله تعالی: انما یرید الشیطان، الی قوله: فهل انتم منتهون. فقال عمر: انتهینا. و با کمی تغییر در تاریخ المدینه ابنشبه،
خداوند متعال در مورد شراب سه آیه نازل کرد. اولین آن: “از تو در مورد شراب و قمار سوال میپرسند”؛ پس عدهای از مسلمانان شراب خورده و عدهای آن را ترک کردند؛ تا زمانی که شخصی از ایشان شراب خورد و به نماز ایستاد و هذیان گفت؛ پس آیه نازل شد که: “ای کسانی که ایمان آوردهاید، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید”؛ باز عدهای از مسلمانان از آن خوردند؛ تا اینکه عمر بن خطاب شراب خورده و سپس استخوان فک شتری را برداشته با آن استخوان سر عبدالرحمن بن عوف را شکست و نشست برای کشتهگان بدر (از کفار) با شعر اسود بن عبد یغوث مرثیه خواند که: کسانیکه در آن چاه بودند؛ چاه بدر…!!!
خبر به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید؛ آن حضرت با عصبانیت در حالی که ردای خود را بر روی زمین میکشیدند، بیرون آمده و چیزی را از روی زمین برداشته و در دست گرفتند تا (با آن) عمر را بزنند.
عمر گفت: پناه میبرم به خدا از غضب خدا و رسولش؛ سپس خداوند آیه نازل فرمود که: ” به درستی که شیطان میخواهد… ” تا آنجا که فرموده است ” آیا شما دست بر میدارید (از شراب خوردن)؟ ” پس عمر گفت: دست برداشتیم.
و ابیحامد غزالی از برترین عالمان تاریخ اهل تسنن در کتاب مکاشفه القلوب، مینویسد:
فکان فی المسلمین شارب و تارک، الی ان شرب رجل فدخل فی الصلاه فهجر، فنزل قوله تعالی: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَاَنْتُمْ سُکَارَی…؛ » الآیه فشربها من شربها من المسلمین، و ترکها من ترکها، حتی شربها عمر رضی الله عنه فاخذ بلحی بعیر و شج بها راس عبدالرحمن بن عوف ثم قعد ینوح علی قتلی البدر.
فبلغ ذلک رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم فخرج مغضبا یجر رداءه، فرفع شیئا کان فی یده فضربه به، فقال: اعوذ بالله من غضبه، و غضب رسوله، فانزل الله تعالی: ِ «انَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ اَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ؛ » الآیه، فقال عمر رضی الله عنه: انتهینا انتهینا.
عدهای از مسلمانان شراب میخوردند و عدهای نمیخوردند؛ تا اینکه یکی از ایشان شراب خورده و در نماز کلمات نامناسب گفت؛ پس آیه نازل شد که: لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ…
اما باز عدهای از مسلمانان از آن خورده و عدهای آن را ترک میکردند؛ تا اینکه عمر (رضیاللهعنه) از آن خورده و استخوان ران شتری را گرفته و با آن سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت و سپس نشسته و بر کشتگان بدر (از کفار) گریست!!!
پس خبر به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسیده و ایشان با عصبانیت در حالیکه ردای خویش را میکشیدند (حتی صبر نکردند تا آن را درست بپوشند) بیرون آمده و چیزی را که در دست داشتند بالا برده با همان عمر را زدند؛ پس عمر گفت: پناه میبرم به خدا از عصبانیت خدا و رسولش؛ پس آیه نازل شد که: انَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ… پس عمر گفت: (از نوشیدن شراب) دست برداشتیم.
شرابخواری عمر در زمان خلافتش
البته عمر بن الخطاب، در آنجا گفت «انتهینا دست برداشتیم»؛ اما اینکه واقعاً هم دست از شراب خوردن کشیده باشد، مشخص نیست؛ چرا که به اعتراف خود علمای اهل سنت حتی در زمان حکومتش نیز این عادت را که از زمان جاهلی داشته است، نتوانسته ترک کند.
تعریف عمر از شراب
مالک بن انس، امام مالکیها در کتاب الموطا که به اعتقاد بسیاری از علمای اهل سنت همردیف صحاح سته به حساب میآید، مینویسد:
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْقَاسِمِ: اَنَّ اَسْلَمَ مَوْلَی عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ اَخْبَرَهُ، اَنَّهُ زَارَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَیَّاشٍ الْمَخْزُومِیَّ، فَرَاَی عِنْدَهُ نَبِیذاً وَهُوَ بِطَرِیقِ مَکَّهَ، فَقَالَ لَهُ: اَسْلَمُ اِنَّ هَذَا الشَّرَابَ یُحِبُّهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَحَمَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَیَّاشٍ قَدَحاً عَظِیماً، فَجَاءَ بِهِ اِلَی عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَوَضَعَهُ فِی یَدَیْهِ، فَقَرَّبَهُ عُمَرُ اِلَی فِیهِ، ثُمَّ رَفَعَ رَاْسَهُ فَقَالَ عُمَرُ: اِنَّ هَذَا لَشَرَابٌ طَیِّبٌ، فَشَرِبَ مِنْهُ….
از عبدالرحمن بن قاسم (نقل شده است که) اسلم غلام عمر به او خبر داد که او عبدالله بن عیاش مخزومی را دید؛ در حالی که او در راه مکه بود، در نزد وی نبیذ دید! ! ! پس اسلم به او گفت: این نوشیدنی است که عمر آن را دوست میدارد. عبدالله بن عیاش ظرف بزرگی پر کرده و آن را به نزد عمر آورد و در جلوی او گذاشت؛ پس عمر آن را به دهان خود نزدیک کرد؛ سپس سرش را بلند کرد و گفت: این شرابی نیکو است؛ پس از آن نوشید.
مستشدن شخصی که از مشک عمر نوشید
ابنابیشیبه استاد بخاری در کتاب خویش چنین روایت میکند که:
حدثنا ابو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال: بلغنی ان عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما، فلما افطر اهوی الی قربه لعمر معلقه فیها نبیذ قد خضخضها البعیر، فشرب منها فسکر، فضربه عمر الحد، فقال له: انما شربت من قربتک، فقال له عمر: انما جلدناک لسکرک.
عمر در راه سفر با مردی روزهدار همراه بود؛ وقتی که افطار نمود مشک عمر را که در آن شراب بوده و عمر آن را به شترش آویزان نموده بود و شتر نیز آن را تکان داده بود، برداشت و از آن نوشید و مست شد؛ عمر او را حد زد! !! آن شخص به عمر گفت: من از مشک تو نوشیدم!!!
عمر در پاسخ گفت: ما تو را به خاطر مستی حد زدیم (نه به خاطر نوشیدن شراب)
ابن عبد ربه نیز میگوید:
وقال الشعبی: شرب اعرابی من اداوه عمر، فانتشی، فحده عمر. وانما حده للسکر لا للشراب.
شعبی گفته است که بیابانگردی از مشک عمر نوشید و مست شد!!! عمر نیز او را حد زد!!! و تنها او را به خاطر مستشدن حد زد و نه به خاطر شراب خوردن!! !
شاید خود عمر از آن میخورده و مست نمیشده است!!!
سرکشیدن شراب با دردی
همانطور که در اشعار فارسی و عربی مشهور است وقتی شخصی دائمالخمر باشد، دیگر برای وی نوشیدن تفاله شراب و دُردی (عکر) آسان شده و به اصطلاح به وی دردیکش گفته میشود؛ در روایات اهل سنت آمده است که عمر نیز از دردیکشان بوده است:
حدثنا بن مبشر نا احمد بن سنان نا عبد الرحمن بن مهدی نا عبدالله بن عمر عن زید بن اسلم عن ابیه قال کنت انبذ النبیذ لعمر بالغداه ویشربه عشیه وانبذ له عشیه ویشربه غدوه ولا یجعل فیه عکرا.
زید بن اسلم از پدرش (غلام عمر) روایت میکند که گفت: من برای عمر صبحگاه شرابی آماده میکردم و او شب آن را مینوشید و شب هنگام برای او شراب آماده میکردم و او صبح آن را مینوشید و حتی در آن دُردی را هم باقی نمیگذاشت!! !
دوستداشتن نبیذ
بیهقی در سنن خود مینویسد:
واما الروایه فیه عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه فاخبرنا ابو عبدالله الحافظ ثنا ابوالعباس محمد یعقوب ثنا الحسن بن مکرم ثنا ابوالنضر ثناابوخیثمه ثنا ابواسحاق عن عمرو بن میمون قال قال عمر رضی الله عنه انالنشرب من النبیذ نبیذاً یقطع لحوم الابل فی بطوننا من ان تؤذینا.
عمر میگفت: ما از این نبیذ (شراب) مینوشیم تا گوشت شتر را که در شکم ما است هضم نماید، که اذیت نشویم!!!
واما الآثار فمنها ما روی عن سیدنا عمر رضی الله عنه انه کان یشرب النبیذالشدید ویقول انا لننحر الجزور وان العنق منها لآل عمر ولا یقطعه الاالنبیذ الشدید.
روایت شده است که سرور ما عمر رضی الله عنه نبیذ (شراب) غلیظ مینوشید و میگفت: ما شتران را قربانی میکنیم و گوشت گردن آن به خاندان عمر میرسد و چیزی آن را جز نبیذ غلیظ هضم نمینماید!!!
و متقی هندی مینویسد:
۱۳۷۹۵ ـ عن عمر قال: اشربوا هذا النبیذ فی هذه الاسقیه فانه یقیم الصلب ویهضم ما فی البطن وانه لم یغلبکم ما وجدتم الماء.
از عمر روایت شده است که گفت: نبیذ را در این پیمانهها بنوشید؛ زیرا پشت را محکم داشته و آنچه را در شکم است هضم مینماید؛ و تا زمانی که آب برای نوشیدن همراه داشته باشید (و به همراه آن بنوشید) شما را مست نمیکند!!!
رقیق کردن شراب با آب
جالبتر از همه این که محمد بن محمود خوارزمی از بزرگان اهل تسنن در کتاب جامع مسانید ابوحنیفه میگوید:
عن حماد عن ابراهیم عن عمر بن الخطاب، اتی باعرابی قد سکر فطلب له عذر فلما اعیاه قال: احبسوه فان صحی فاجلدوه، ودعا عمر بفضله ودعا بماء فصبه علیه فکسره ثم شرب وسقی اصحابه، ثم قال: هکذا فاکسروه بالماء اذا غلبکم شیطانه، قال: وکان یحب الشراب الشدید.
بیابانگردی را که مستشده بود به نزد عمر آوردند؛ عدهای برای او طلب بخشش کردند؛ اما وقتی پذیرفته نشد، عمر گفت: او را زندانی کنید تا زمانی که به خود آید و سپس او را شلاق بزنید. سپس خود عمر آبی طلبیده بر روی همان شراب ریخته و آن را رقیق کرده و نوشید و به دیگران نیز نوشانید.
سپس گفت: اگر شیطان شراب بر شما غالب شد، این چنین آن را با آب رقیق سازید!!! عمر شراب غلیظ را دوست داشت!!!
و سرخسی فقیه مشهور حنفی مذهب در کتاب المبسوط میگوید:
وقد بینا ان المسکر ما یتعقبه السکر وهو الکاس الاخیر وعن ابراهیم رحمهالله قال اتی عمر رضی الله عنه باعرابی سکران معه اداوه من نبیذ مثلثفاراد عمر رضی الله عنه ان یجعل له مخرجاً فما اعیاه الا ذهاب عقله فامربه فحبس حتی صحا ثم ضربه الحد ودعا باداوته وبها نبیذ فذاقه فقال اوه هذافعل به هذا الفعل فصب منها فی اناء ثم صب علیه الماء فشرب وسقی اصحابهوقال اذا رابکم شرابکم فاکسروه بالماء.
و ما بیان کردیم که مسکر آن چیزی است که با نوشیدن آن شخص مست شود!!! یعنی آخرین پیمانه (پس تا قبل از آن مسکر نیست و حرام نیست!! ! ) و از ابراهیم روایت شده است که گفت: بیابانگردی مست را به نزد عمر آورده و همراه با او مشکی از نبیذ غلیظ شده بود؛ پس عمر خواست که برای او راهکاری قرار دهد؛ هیچ راهی به ذهن او نرسید مگر اینکه او اکنون عقل ندارد؛ پس دستور داد تا او را زندانی کرده تا زمانی که هوشش سر جای خود باز گردد و سپس او را حد زد؛ و سپس مشک او را طلبیده در حالی که در آن نبیذ بود؛ پس از آن چشید و گفت: وای! ! این با او چنین کرده است!!! پس مقداری از آن را در ظرفی ریخته و بر روی آن آب ریخت و از آن نوشید و به یارانش نیز نوشانید و گفت: اگر مایل به این شراب شدید، مستی آن را با آب از بین ببرید!!!
وی همچنین میگوید:
وعن عمر (رض) انه اتی بنبیذ الزبیب فدعا بماء وصبه علیه وشرب، وقال: ان لنبیذ زبیب الطائف غراما.
از عمر روایت شده است که برای او نبیذی آوردند؛ پس آبی آورده و بر روی آن ریخت و از آن نوشید و سپس گفت: شراب کشمش طائف ارزشمند است!!!.
شرابخواری عمر در حال احتضار
جالب است که جناب عمر، حتی در آخرین لحظات عمرش نیز دست از شرابخواری برنمیداشت؛ تا جایی که در هنگام مرگ نیز درخواست کرد که برایش شراب بیاورند. ابنسعد از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب معتبر الطبقات الکبری مینویسد:
عن عبدالله بن عبید بن عمیر ان عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا امیرالمؤمنین لو شربت شربه فقال اسقونی نبیذا وکان من احب الشراب الیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم. الطبقات الکبری و تاریخ مدینه دمشق و با کمی تفاوت در: السنن الکبری، و فتح الباری و المصنف و الاستیعاب و دهها مصدر دیگر از مصادر معتبر اهل سنت.
از عبدالله بن عبید بن عمیر (نقل شده است) که هنگامی که عمر بن خطاب، چاقو خورد، مردم به او گفتند: ای امیرمومنان، اگر نوشیدنی بنوشی (خوب است)؛ پس گفت: به من نبیذ دهید!!! و نبیذ از دوستداشتنیترین نوشیدنیها در نزد وی بود. عبدالله گفت: نبیذ از زخم وی همراه با لختههای خون خارج شد.
معنای نبیذ در کتب اهلسنت
و نبیذ را اهل لغت، اینگونه معنا کردهاند:
وانما سمی نبیذا لان الذی یتخذه یاخذ تمرا او زبیبا فینبذه فی وعاء او سقاء علیه الماء ویترکه حتی یفور (ویهدر) فیصیر مسکرا.
به آن نبیذ گفته میشود، زیرا کسی که آن را درست میکند خرما و کشمش را گرفته و آنها را در ظرف یا مَشکی ریخته و سپس بر روی آن آب میریزد. و آن را میگذارد تا (خود به خود) جوشیده و سر برود؛ که در این صورت مستکننده میشود.
و محییالدین نووی در کتاب المجموع مینویسد:
واما الخمر فهی نجسه لقوله (عزّوجلّ) (انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان) ولانه یحرم تناوله من غیر ضرر فکان نجسا کالدم واما النبیذ فهو نجس لانه شراب فیه شده مطربه فکان نجسا کالخمر.
اما شراب نجس است؛ زیرا خداوند (عزّوجلّ)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 