پاورپوینت کامل شبهه دجال‌ بودن امام زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شبهه دجال‌ بودن امام زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شبهه دجال‌ بودن امام زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شبهه دجال‌ بودن امام زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل شبهه دجال‌ بودن امام زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، دجال، شبهات اهل سنت.

پرسش: آیا مهدی شیعه، همان دجال است؟

پاسخ: یکی از علمای اهل سنت در مقاله خویش مجموعه شبهاتی در مورد امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) طبق نظر شیعه مطرح کرده است و می‌خواهد به وسیله این شبهات القا کند که مهدی شیعه همان دجال (مسیح دجال) یا پادشاه یهود است. در ادامه یک‌یک این شبهات را مطرح کرده و با استفاده از روایاتی که در کتب اهل‌ سنت آمده، به این شبهات پاسخ خواهیم داد.

فهرست مندرجات

۱ – شبهات مطرح‌شده
۱.۱ – حکم کردن به حکم آل‌داود
۱.۱.۱ – مقصود از حکم داوود
۱.۱.۲ – قضاوت داوود و دجال
۱.۱.۳ – مقصود از کتاب جدید مهدی
۱.۲ – صحبت کردن مهدی به زبان عبری
۱.۳ – یهودی‌ بودن طرف‌داران مهدی
۱.۳.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۳.۱.۱ – پادشاه یهود
۱.۴ – شبهه در مقر حکومت حضرت مهدی و دجال
۱.۴.۱ – پاسخ شبهه
۱.۵ – زنده کردن مردگان برای یاری
۱.۵.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۶ – زنده کردن دشمنان و عذاب نمودن آنها
۱.۶.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۷ – خونریزی مانند مسیح دجال
۱.۷.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۸ – استفاده از تابوت بنی‌اسرائیل
۱.۸.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۹ – قدرتمند شدن شیعیان هنگام ظهور
۱.۹.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۱۰ – فراوانی نعمت در زمان مهدی
۱.۱۰.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۱۱ – لخت بودن هنگام ظهور
۱.۱۱.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۱۲ – طرف‌داری شیعه از دجال
۱.۱۲.۱ – پاسخ به شبهه
۱.۱۲.۲ – اتهام به امام خمینی
۱.۱۲.۳ – علائم ظاهری طرف‌داران دجال
۲ – پانویس
۳ – منبع

شبهات مطرح‌شده

در ادامه یک‌یک این شبهات را مطرح نموده و به آن‌ها پاسخ خواهیم داد.
۱. مهدی شیعه به جای احکام دین ما به احکام آل‌داود حکم می‌کند.
۲. مهدی شیعه به زبان عبری یعنی همان زبان یهود سخن می‌گوید.
۳. طرف‌داران مهدی شیعه یهودی‌اند؛ پس او همان مسیح دجال است.
۴. مهدی شیعه کوفه را پایتخت خود می‌کند؛ مانند مسیح دجال که به ‌جای مدینه بیت المقدس را پایتخت قرار می‌دهد.
۵. مهدی شیعه، عده‌ای از مردگان را زنده می‌کند تا او را یاری کنند.
۶. مهدی شیعه مردگان دشمنانش را زنده نموده عذاب می‌کند.
۷. مهدی شیعه مانند مسیح دجال خونریز است.
۸. مهدی شیعه در جنگ‌ها از تابوت بنی‌اسرائیل کمک می‌گیرد.
۹. قدرت یاوران مهدی شیعه از مردمان عادی بیش‌تر است.
۱۰. در هنگام ظهور مهدی شیعه نعمت فراوان خواهد شد؛ مانند مسیح دجال که به طرف‌داران خود نعمت زیادی می‌دهد.
۱۱. مهدی شیعه در هنگام ظهور لخت خواهد بود!!!
۱۲. در روایات اهل سنت شیعیان طرف‌داران دجال ذکر شده‌اند.

حکم کردن به حکم آل‌داود

مهدی الشیعه الرافضه سیحکم بشریعه داود وآل‌داود و بتوراه موسی: روی بخاری الرافضه الکلینی فی کتاب الحجه من الاصول فی الکافی ـ الجزء الاول ص۳۹۷ـ۳۹۸ ـ ما یلی:
۱. علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن منصور عن فضل الاعور عن ابی عبید الحذَاء قال: کنا زمان جعفر (علیه‌السلام) حین قبض نتردد کالغنم لا راعی لها، فلقینا سالم بن ابی‌حفصه فقال لی: یا ابا عبیده من امامک؟ فقلت: ائمتی آل محمد، فقال: هلکت واهلکت اما سمعتُ انا وانت ابا جعفر (علیه‌السلام) یقول: من مات ولیس له امام مات میته جاهلیه؟ فقلت: بلی لعمری، ولقد کان قبل ذلک بثلاث او نحوها لدخلت علی ابی عبدالله (علیه‌السلام) فرزق اللهُ المعرفه، فقلت لابی عبدالله (علیه‌السلام): ان سالما قال لی کذا وکذا، قال: یا ایا عبیده انَه لا یموت هنا میت حتی یخلف من بعده من یعمل بمثل عمله ویسیر بسیرته ویدعو الی ما دعا الیه، یا اباعبیده انَه لم یمنع ما اعطی داود ان اعطی سلیمان. ثم قال یا ابا عبیده اذا قام قائم آل‌محمد (علیه‌السلام) حکم بحکم داود وسلیمان ولا یُسال بیننه.

۲. محمَد ین یحی عن احمد بن محمَد عن محمد بن سنان عن ابان قال: سمعت ابا عبدالله (علیه‌السلام) یقول: «لا تذهب الدنیا حتی یخرجرجل منی یحکم بحکومه آل‌داود ولا یُسال بیّنه، یعطی کل نفس حقها».

۳. محمد عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن عمَار الساباطی قال: قلت لابی عبدالله (علیه‌السلام): بما تحکمون اذا حکمتم قال: بحکم الله وحکم داود، فاذا ورد علینا الشَیء الذی لیس عندنا تلقَانا به روح القُدُس.

۴. محمد بن احمد عن محمد بن خـالد عن النَضر بن سوید عن یحی الحلبی عن عمران بن اعین عن جعید الهمدانی عن علیَ بن الحـسین (علیه‌السلام) قال: سالته بای حکم تحکمون؟ قال
۵. اًحمد بن مهران رحمه الله عن محمَد بن علیَ عن ابن محبوب عن هشام ین سالم عن عمَار السَاباطی قال قلت لابی عبدالله (علیه‌السلام): ما منزله الائمَه؟ قال کمنزله ذی القرنین وکمنزله یوشع وکمنزله آصف صاحب سلیمان. قلت: فبما تحکمون؟ قال: بحکم الله وآل‌داود وحکم محمَد (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) ولتلقَانا به روح القُدُس.

انه یحکم بحکم آل‌داود (علیه‌السلام) …
۱. یحکم بشریعه آل‌داود، و بقرآن جدید لیس هو الذی بین ایدینا، ولو سال سائل فاین شریعه آل‌داود لوجد الاجابه ولا شک انه التلمود، ولذلک یبایع الناس علی کتاب جدید ففی کتاب الغیبه للنعمانی عن ابی‌جعفر انه قال: «فوالله لکانی انظر الیه بین الرکن و المقام یبایع الناس بامر جدید شدید، وکتاب جدید، وسلطان جدید من السماء».

مقصود از حکم داوود

در مورد روایت اول، باید ترجمه قسمت آخر آن (یعنی همان قسمت سوال برانگیز که می‌گوید مهدی به حکم داود و سلیمان حکم می‌کند) مشخص شود:
‌ای اباعبیده! وقتی که قائم ما قیام کند به همان حکم داود و سلیمان حکم می‌کند و (برای حکم کردن) از شاهد سوال نمی‌پرسد. مقصود از حکم داوود و سلیمان چیست؟ آیا مقصود جاری کردن احکامی است که بزرگان یهود برای خود وضع کرده بودند؟ یا مقصود همان طریقه عدالتی است که داوود و سلیمان به امر خدا آن را اجرا می‌کردند؟

مقصود از حکم داوود و سلیمان قضاوت کردن از روی الهام و فهم الهی است: این روایات در مورد طریقه حکم کردن است؛ زیرا طبق آیات قرآن داوود و آل وی در هنگام حکم کردن از طریق الهام الهی حق را شناخته و به آن حکم می‌کردند. به خلاف حکم کردن عادی؛ زیرا در این طریق حکم کردن ممکن است دو شاهد به دروغ شهادت دهند و قاضی را گمراه کنند.

وقوله وفصل الخطاب اختلف اهل التاویل فی معنی ذلک فقال بعضهم عنی به انه علم القضاء والفهم به ذکر من قال ذلک حدثنی محمد بن سعد قال ثنی ابی قال ثنی عمی قال ثنی ابی عن ابیه عن بن عباس وآتیناه الحکمه وفصل الخطاب قال اعطی الفهم حدثنا ابو کریب قال ثنا بن ادریس عن لیث عن مجاهد وفصل الخطاب قال اصابه القضاء وفهمه حدثنا محمد بن الحسین قال ثنا احمد بن المفضل قال ثنا اسباط عن السدی فی قوله وفصل الخطاب قال علم القضاء حدثنی یونس قال اخبرنا بن وهب قال قال بن زید فی قوله وآتیناه الحکمه وفصل الخطاب قال الخصومات التی یخاصم الناس الیه فصل ذلک الخطاب الکلام الفهم واصابه القضاء والبینات؛ و کلام خداوند فصل الخطاب اهل تاویل در مورد آن اختلاف کرده‌اند. پس عده‌ای آن را به معنی علم قضاء و فهم آن دانسته‌اند.
کسانی‌ که این نظر را دارند: … فصل خطاب یعنی به هدف زدن در قضاوت و فهمیدن آن … فصل خطاب علم قضاوت است ….. فهم و به هدف زدن در قضاء و شهود است. همین مطلب در تفاسیر بسیاری از جمله در الدر المنثور، و تفسیر ابی‌السعود و … در ذیل آیه ۲۰ سوره صاد آمده است. که لازمه به هدف زدن در قضاوت این است که شخص بتواند بینه و شاهد و مدرک ِ صحیح را از غلط تشخیص دهد. و این همان طریقه قضاوت حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است.

روایتی از رسول خدا در مورد قضاوت از روی فهم الهی و الهام و وحی: در همین زمینه اهل تسنن در صحیح مسلم از رسول خدا روایت جالبی دارند:
فقال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) انی لم اومر ان انقب عن قلوب الناس ولا اشق بطونهم قال ثم نظر الیه وهو مقف فقال انه یخرجمن ضئضئ هذا قوم یتلون کتاب الله رطبا لا یجاوز حناجرهم یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیه قال اظنه قال لئن ادرکتهم لاقتلنهم قتل ثمود؛ رسول خدا فرمودند: من مأمور نیستم که راه به قلب‌های مردمان باز کنم (از قلب‌های ایشان خبر دهم) و نه این‌که دل‌های ایشان را باز گردانم. سپس به او نگاه کرده و گفتند از قبیله این شخص افرادی بیرون می‌آیند که قرآن را (با نوایی) تازه می‌خوانند؛ اما از گلوهای ایشان بیرون بیش‌تر پیش نمی‌رود (به قلب ایشان نمی‌رسد) از دین خارج می‌شوند؛ همان‌طور که تیر از کمان بیرون می‌رود. گفت: گمان می‌برم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: اگر (زمان) ایشان را درک کنم مانند کشتن قوم ثمود ایشان را می‌کشتم.

نووی مهم‌ترین شارح صحیح مسلم در شرح این روایت می‌گوید:
قوله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) انی لم اومر ان انقب عن قلوب الناس ولا اشق بطونهم معناه انی امرت بالحکم بالظاهر والله یتولی السرائر؛ کلام رسول خدا که فرمودند من مأمور نیستم که راه به قلب‌های مردم باز کنم و نه این‌که دل‌های ایشان را باز گردانم معنایش این است که من مامور شده‌ام که به ظاهر حکم کنم (حتی اگر واقع را بدانم لازم نیست که به آن حکم کنم) و خداوند خود در امر درون را به‌عهده می‌گیرد.

کلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واضح است که ایشان مأمور نبوده‌اند که در برخورد با مردم (که یکی از مصادیق آن قضاوت است) به واقع عمل نمایند و این منافات ندارد با این‌که بتوانند به اختیار خودشان و با اذن الهی به واقع عمل کنند؛ همان‌طور که سلیمان و داود (علیهما‌السّلام) چنین می‌کرده‌اند و در مورد قضاوت‌های امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) هم مواردی از این قبیل ذکر شده است.

قضاوت داوود و دجال

آیا قضاوت داوود و سلیمان (پیامبران الهی) را می‌توان با قضاوت دجال (کافر) یکی دانست؟

جالب توجه در بعضی از این روایات این است که در آنها گفته شده است به حکم خداوند و حکم آل داوود. و این اشاره به یکی بودن این دو دارد. و همانطور که از روایت صحیح مسلم به دست آمد حکم خداوند، همان حکم به‌واقع است: «والله یتولی السرائر» و این عبارت به خوبی مقصود را واضح می‌نماید.
اما این‌که ایشان ادعا دارند که این شخصی که به حکم خداوند و ال داوود حکم می‌کند دجال است!!!! این را ایشان باید اثبات بنمایند با این‌که در کتب اهل سنت آمده است که دجال اصلا خداوند را قبول ندارد و خود را خدا می‌داند. این‌که این دجال چگونه به حکم خداوند و انبیا حکم می‌کند جای تعجب است. نیز اتهام دجالی و دروغی بودن احکام آل داوود نیز از جساراتی است که این مولف به خود اجازه آن را داده است که قطعاً باید از آن توبه کند.

مقصود از کتاب جدید مهدی

اما آنچه که در آخرین روایت ذکر شده است کتاب جدید مقصود قرآن جدیدی نیست، بلکه همان قرآنی است که توسط امیرمومنان نوشته شده است (و در آن تمام شأن نزول‌ها، تأویل‌ها و نسخ‌ها و … ذکر شده است و قرآن موجود در آن همین قرآن، تنها قرارگیری آیات آن به ترتیب نزول است؛ اما تفاسیر آن غیر این تفاسیر موجود در دست اهل سنت است)؛ همان قرآنی که علمای اهل سنت آرزوی دیدن آن را می‌کردند:

وقال محمد بن سیرین لما توفی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) ابطا علی عن بیعه ابی‌بکر فلقیه ابو بکر فقال اکرهت امارتی فقال لا ولکن آلیت لا ارتدی بردائی الا الی الصلاه حتی اجمع القرآن فزعموا انه کتبه علی تنزیله فقال محمد لو اصبت ذلک الکتاب کان فیه العلم؛ ابن سیرین گفته است که وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفت علی در بیعت ابوبکر تاخیر کرد، پس ابوبکر گفت: آیا از خلافت من ناراضی هستی؟ گفت: نه ولی من قسم خورده بودم که عبا به دوش نگیرم مگر برای نماز تا این‌که همه قرآن را جمع کنم؛ پس چنین گمان کرده‌اند که وی این کتاب را بر طبق نزول آیات جمع کرده است. ابن سیرین گفت: اگر به این کتاب دست می‌یافتم، (تمام) علم در آن بود.

همین مطلب در کتب ذیل نیز آمده است: پس مقصود این است که مهدی طبق معانی حقیقی قرآن عمل می‌کند که برای بیش‌تر مردم ناشناخته است. و این با آنچه ادعا کرده بودند که مهدی شیعه قرآن جدیدی (تلمود) می‌آورد منافات دارد.

صحبت کردن مهدی به زبان عبری

ب. مهدی المنتظر یتکلم العبرانیهّ: فی کتاب (الغیبه) للنعمانی: «اذا اذَن الامام دعا الله باسمه العبرانی (فانتخب) له صحابته الثلاثمائه والثلاثه عشر کقزع الخریف، منهم اصحاب الالویه، منهم من یفقد فراشه لیلا فیصبح بمکه، ومنهم من یُری یسیر فی السحاب نهارا یعرف باسمه واسم ابیه وحلیته ونسبه …» …
۲. لسان المهدی وهو العبرانیه … ومما یؤکد صله مهدی الرافضه بالیهود ما یلی:
۱. عندما یخرجمهدی الرافضه ینادی الله باسمه العبرانی
در پاسخ به شبهه باید گفت: کاش نویسنده این نوشته کمی با کتاب خداوند متعال و روایات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صحابه آشنایی داشت و چنین کلماتی را نمی‌نوشت. اسم خداوند به زبان عبرانی در قرآن موجود است و آن کلمه «ایل» است. تفسیر این لغت در اکثر تفاسیری که کلمه اسرائیل، جبرائیل، میکائیل و …. را ترجمه کرده‌اند به وضوح مشخص است. این روایت می‌گوید که مهدی نام خداوند متعال به زبان عبری را (که خداوند هم اسم خود را در قرآن به زبان عبرانی آورده است) بر لب می‌آورد. آیا این به معنی دجال بودن وی است؟
اسرائیل یعقوب (علیه‌السلام) ممنوع الصرف للعلمیه و العجمه وقد ذکروا انه مرکب من اسرا وهو العبد وایل اسم من اسماء الله تعالی فکانه عبدالله وذلک باللسان العبرانی فیکون مثل جبرائیل ومیکائیل واسرافیل وعزرائیل (علیهم‌السّلام) وقیل غیر ذلک؛ اسرائیل اسم یعقوب (علیه‌السلام) است ممنوع التصرف است؛ زیرا علم و عجمه دارد و گفته‌اند که این اسم مرکب است از اسرا به معنی عبد و ایل که اسمی از اسمای خداوند است؛ پس مانند عبدالله است و به زبانی عبری است؛ مانند جبرائیل و میکائیل و…

و نکته دیگر این‌که آیا اگر شخصی یک یا دو کلمه به زبان دیگری سخن گفت یعنی آن زبان، زبان اصلی وی است؟ و اگر این شخص به اقرار خود شما اولین کلمه‌ای که بعد از ظهور بر زبان می‌آورد نام خداست، آیا می‌توان وی را مسیح دجال دانست؟

یهودی‌ بودن طرف‌داران مهدی

طرف‌داران مهدی شیعه یهودی‌اند پس او مسیح دجال یا همان حاکم یهود است:
ج. الیهود من اتباع المهدی الشّیعی المنتظر: روی الشَیخ المفید فی (الارشاد، عن المفضّل بن عمر عن ابی عبدالله قال یخرج مع القائم (علیه‌السلام) من ظهر الکوفه سبعه وعشرون رجلا من قوم موسی، و سبعه من اهل الکهف ویوشع بن نون وسلیمان وابو دجـانه الانصاری والمقداد ومالک الاشتر فیکونون بین یدیه انصارا؛
۳. اتباعه من الیهود، فهو ملک الیهود (المخلص) المنتظر وهو نفسه المسیح الدجال الذی اخبر به الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وسلم).

پاسخ به شبهه

این‌که عده‌ای از قوم موسی (علیه‌السلام) (۲۷ نفر) و اطرافیان وی همراه مهدی می‌شوند به این دلیل است که ایشان به حقیقت دین موسی آشنایی دارند:

«وَاذ اخَذَ اللهُ مِیثَاقَ النَبِیّیّنَ لَما آتَیتُکُم مِن کِتَابٍ وَحِکمَهٍ ثُمَّ جَاءَکُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ؛ و هنگامی که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستاده‌ای آمد که آنچه را با شماست، تصدیق کرد؛ البته به او ایمان آورید و حتماً یاریش کنید».

مهدی، خلیفه رسول خداست و به دین وی عمل می‌کند و یاری وی جزو دستورات خداوند بر موسی و قوم وی و عیسی و تمامی انبیای گرامی است. آیا این به معنی دجال بودن مهدی است؟ یا این‌که اطرافیان موسی و اصحاب کهف و یوشع بن نون وصی موسی و سلیمان نبی و … گرد دجال جمع می‌شوند. این شخص، جرئت را بر ضد انبیا به نهایت رسانده است و کاش که خود اهل سنت با وی مقابله می‌نمودند.

آیا داشتن ۲۷ نفر سرباز از یهود یعنی پادشاهی بر تمام یهود؟ البته باید توجه داشت که در این روایت که سربازان ابتدایی حضرت را بیان می‌کند آمده تنها ۲۷ نفر از قوم موسی، پس نمی‌توان مهدی را پادشاه یهود (یا همان دجال به نظر مولف) دانست؛ و اگر بنا باشد به خاطر وجود این تعداد‌ اندک از طرف‌داران که منسوب به حضرت موسی هستند (نه یهودی، زیرا در روایت دارد اطرافیان موسی پس ظاهراً مقصود این است که ایشان پس از رجعت اسلام می‌آورند؛ همان‌طور که ظاهر روایات اطرافیان مهدی در آخر الزمان همین مطلب را می‌رساند) باید طبق نظر ایشان رسول خدا را نیز العیاذ بالله مسیح دجال یهود دانست؛ زیرا تعداد زیادی از یهود هم به ایشان اسلام آوردند و گرد ایشان جمع شدند.

مهدی، مهم‌ترین دشمن یهودیان مخالف اسلام: اما نکته مهم در دشمنی اصل یهود با ایشان است؛ در روایات مهدی هم مهم‌ترین دشمن وی یهود شناخته شده است و می‌گوید وی با یهود جنگ می‌کند و حتی ذلت دنیایی یهود که در قرآن هم آمده است به نابودی حکومت ایشان توسط مهدی تأویل شده است.
در این زمینه به ذیل آیه شریفه «لَهُم فِی الدُّنیَا خِزیٌ؛ » مراجعه شود.

پادشاه یهود

آیا تنها پادشاه یهود مسیح دجال است؟
اما این‌که ایشان پادشاه یهود را مسیح دجال نامیدند: ایشان یا به عمد یا از روی جهل خلط صورت داده‌اند. زیرا در روایات مسلمانان و باقی مذاهب دو مسیح ذکر شده است:
۱. المسیح الدجال
۲. المسیح المبشر والصدیق

۵۵۶۲ حدثنا عبدالله بن یوسف اخبرنا مالک عن نافع عن عبدالله بن عمر رضی الله عنهما ان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) قال ارانی اللیله عند الکعبه فرایت رجلا آدم کاحسن ما انت راء من آدم الرجال له لمه کاحسن ما انت راء من اللمم قد رجلها فهی تقطر ماء متکئا علی رجلین او علی عواتق رجلین یطوف بالبیت فسالت من هذا فقیل المسیح بن مریم واذا انا برجل جعد قطط اعور العین الیمنی کانها عنبه طافیه فسالت من هذا فقیل المسیح الدجال؛ امشب در کنار کعبه به من نشان داده شد؛ پس مردی را دیدم گندم‌گون به زیباترین چهره‌ای که از مردمان دیده‌ای؛ و در او جذابیتی بود مانند بهترین جذابیت‌هایی که دیده ایی؛ پاهای کشیده‌ای داشت که از آن قطرات آب می‌ریخت؛ بر دو مرد یا شانه دو مرد تکیه کرده بود، و به خانه خدا طواف می‌کرد؛ پس پرسیدم این کیست گفته شد که مسیح بن مریم است. و مردی را دیدم با موهای مجعد و پراکنده و چشم لوچ مانند میوه عنبه نا رسیده، پس پرسیدم که این کیست گفته شد مسیح دجال.

حاکم الهی بر یهود مسیح مبشر است که در همان زمان مسیح دجال (آخر الزمان) از آسمان به زمین آمده و به یاری مهدی می‌شتابد؛ یهودیان اعتقاد دارند که وی هنوز نیامده و مسیحیان می‌گویند آمده و کشته شده است. اما مسلمانان می‌گویند که وی زنده است و خداوند وی را به آسمان برد و در آخرالزمان پایین آمده و با مهدی به جنگ مسیح دجال می‌رود.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَان مِن اهلِ الکِتَابِ الَّا لَیُؤمِنُنُّ بِهِ قَبلَ مَوتِهِ؛ کسی از اهل کتاب (یهود و نصاری) نیست، مگر این‌که قبل از مرگ وی (عیسی، در آخر الزمان و بعد از نزول وی) به وی ایمان می‌آورند».
الاخبار تظاهرت برفعه وانه فی السماء حی وانه ینزل ویقتل الدجال؛ اخبار در زمینه بالا رفتن مسیح و این‌که او در آسمان زنده است و این‌که به زمین می‌آید و دجال را می‌کشد، بسیار زیاد است.

نمی‌دانم آیا نویسنده این نوشته، یهودیانی را که به عیسی ایمان می‌آورند، کافر می‌داند؟ یا این عیسی را همان دجال می‌داند؟ یا به نظر ایشان خداوند اشتباه کرده که گفته است اهل کتاب (یهود و نصاری) به وی ایمان می‌آورند؛ بلکه باید می‌گفت نصاری به وی ایمان می‌آورند. این در مورد حاکم الهی بر یهود و نصاری؛ اما حاکم شیطانی بر یهود همان مسیح دجال است. که در مورد وی هم روایات بسیاری در کتب اهل سنت و صحاح سته موجود است با این مضامین که یهود وی را به عنوان پادشاه خود بر می‌گزینند:
وهم فی الحقیقه انما ینتظرون مسیح الضلاله الدجال فهم اکثر اتباعه والا فمسیح الهدی عیسی بن مریم (علیه‌السلام) یقتلهم ولا یبقی منهم احدا والامم الثلاث تنتظر منتظرا یخرجفی آخر الزمان فانهم وعدوا به فی کل مله والمسلمون ینتظرون نزول المسیح عیسی بن مریم من السماء لکسر الصلیب وقتل الخنزیر وقتل اعدائه من الیهود وعباده من النصاری وینتظرون خروجالمهدی من اهل بیت النبوه یملا الارض عدلا کما ملئت جورا؛ یهود و نصاری در واقع انتظار مسیح گمراهی و دجال را می‌کشند، پس ایشان بیش‌ترین اتباع وی هستند، وگرنه مسیح هدایت و عیسی بن مریم ایشان را می‌کشد و از ایشان کسی را زنده نمی‌گذارد. مسلمانان، یهود و مسیحیان انتظار منتظری را می‌کشند در آخرالزمان، پس به‌درستی ‌که ایشان وعده داده شده‌اند به آن در هر امتی و مسلمانان منتظر نزول مسیح عیسی بن مریم از آسمان‌اند تا صلیب را بشکند و خوک‌ها را بکشد و دشمنانش از یهود را بکشد و کسانی را که از نصاری وی را پرستیدند بکشد و منتظر خروج مهدی هستند که از اهل بیت نبوت است و زمین را پر از عدل می‌کند؛ همان‌طور که پر از جور شده است.

پس باید دانسته شود که یهود دو حاکم دارند؛ حاکم الهی و حاکم شیطانی و نه مهدی حاکم شیطانی بر یهود است و نه مسیح عیسی بن مریم، بلکه حاکم غیر الهی مسیح دجال است و حاکمان الهی همان مسیح و مهدی هستند که بسیاری از یهود و میسحیان به ایشان ایمان آورده همراه با لشکر مهدی می‌شوند و اگر مقصود مصنف دجالی دانستن این عده است، این عمل در نظر اهل سنت تکفیر مسلمانان است.

۱۰۵۰ حدثنا یحیی بن سعید العطار البصری عن سلیمان بن عیسی قال بلغنی انه علی یدی المهدی یظهر تابوت السکینه من بحیره الطبریه حتی یحمل فیوضع بین یدیه ببیت المقدس فاذا نظرت الیه الیهود اسلمت الا قلیلا منهم ثم یموت المهدی؛ به دست مهدی تابوت سکینه از دریاچه طبریه بیرون می‌آید پس حمل می‌شود و در جلوی وی در بیت‌المقدس گذارده می‌شود؛ پس وقتی یهود به آن نظر می‌کنند همگی غیر از‌ اندکی اسلام می‌آورند؛ سپس مهدی می‌میرد.

این روایت اهل سنت صریحا اعلام می‌کند که بسیاری از یهود به خاطر معجزات الهی مهدی به‌ ایشان ایمان می‌آورند و مسلمان می‌شوند؛ و لازمه کلام مؤلف، کافر و یهودی دانستن همه این مسلمانان است.

شبهه در مقر حکومت حضرت مهدی و دجال

مهدی شیعه کوفه را پایتخت خود می‌کند مانند مسیح دجال که بیت المقدس را پایتخت قرار می‌دهد:
ادله اخری عن السمات الیهودیه لمهدی الرافضه:
اولا: عندما یعود مسیح الیهود یضم مشتتی الیهود من کل انحاء الارض ویکون مکان اجتماعهم مدینه الیهود المقدسه وهی القدس وعندما یخرجمهدی الرافضه یجتمع الیه الرافضه من کل مکان ویکون مکان اجتماعهم المدینه المقدسه عند الرافضه الکوفه …

الادله:
۱. جاء فی بحارالانوار عن احد موالی ابی الحسن (علیه‌السلام) قال: سالت اباالحسن (علیه‌السلام) عن قوله تعالی {أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا} قال: وذلک والله ان لو قد قام قائمنا یجمع الله الیه شیعتنا من جمیع البلدان وعن رفید مولی ابی هبیره عن ابی عبدالله (علیه‌السلام) انه قال له: یا رفید کیف انت اذا رایت اصحاب القائم قد ضربوا فساطیطهم فی مسجد الکوفه.

پاسخ شبهه

جالب است که خود ایشان دلیلی ارائه می‌کنند بر دجال نبودن مهدی؛ چون همگان می‌دانند که کوفه، مکانی غیر از قدس است. پس مهدی غیر دجال است. البته این طبیعی است که هر حاکمی محلی را برای حکومت خود قبول کند؛ حال چون ابوبکر و عمر مدینه را محل خلافت قرار داند این می‌شود شباهت با دجال؟
۱. کوفه پایتخت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السلام): این مولف سنی یا به عمد و یا از روی جهل مطلبی را بیان می‌کند که طعن بر امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) دارد؛ زیرا وی می‌گوید چون مهدی به جای مدینه پایتخت را در کوفه قرار می‌دهد، پس او پادشاه و خلیفه بر مسلمانان نیست!!! و درست همین کلام وی در مورد امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) نیز جاری می‌شود؛ زیرا ایشان بودند که پایتخت را از مدینه به کوفه منتقل نمودند و این مؤلف سنی ناچار است که ایشان را نیز حاکم بر غیر مسلمانان بداند!!!

۲. اهل سنت بیت‌المقدس را محل زندگی مهدی و عیسی می‌دانند: البته در کتب اهل سنت آمده است که مهدی و عیسی در بیت‌المقدس سکنی خواهند گزید که اگر ادعای ایشان در مورد مسیح دجال درست باشد، مهدی و عیسای ایشان بیش‌تر به دجال شباهت دارند تا مهدی و عیسای شیعه:

ویتسلم الامر من المهدی ویکون المهدی مع اصحاب الکهف الذین هم من اتباع المهدی من جمله اتباعه ویصلی عیسی وراء المهدی صلاه الصبح وذلک لا یقدح فی قدر نبوته ویسلم المهدی لعیسی الامر ویقتل الدجال ویموت المهدی ببیت المقدس وینتظم الامر کله لعیسی (علیه‌السلام) ویمکث فی الارض بعد نزوله اربعین سنه ثم یموت ویصلی علیه المسلمون؛ او حکومت را از مهدی می‌گیرد و همراه اصحاب کهف جزو همراهان مهدی خواهد بود و عیسی در پشت سر مهدی نماز صبح را می‌خواند و این در مقام نبوتش ضرر نمی‌زند و مهدی حکومت را به عیسی می‌سپارد و او دجال را می‌کشد و مهدی در بیت‌المقدس می‌میرد و امر تمامش به دست عیسی می‌افتد و او در زمین بعد از نزولش چهل سال زندگی می‌کند؛ سپس از دنیا رفته و مسلمانان بر وی نماز می‌خوانند.

۱۰۵۰ حدثنا یحیی بن سعید العطار البصری عن سلیمان بن عیسی قال بلغنی انه علی یدی المهدی یظهر تابوت السکینه من بحیره الطبریه حتی یحمل فیوضع بین یدیه ببیت المقدس فاذا نظرت الیه الیهود اسلمت الا قلیلا منهم ثم یموت المهدی؛ به دست مهدی تابوت سکینه از دریاچه طبریه بیرون می‌آید؛ پس حمل می‌شود و در جلوی وی در بیت‌المقدس گذارده می‌شود؛ پس وقتی یهود به آن نظر می‌کنند همگی غیر از‌ اندکی اسلام می‌آورند؛ سپس مهدی می‌میرد.
پس جواب اساسی همان است که در پادشاه یهود گفته شد: که نویسنده بین مسیح دجال و مسیح صدیق یا همان عیسی مسیح خلط کرده‌اند.

زنده کردن مردگان برای یاری

مهدی شیعه (مانند مسیح دجال) عده‌ای از مردگان را زنده می‌کند تا یاور وی باشند:
ثانیا: عند خروج مسیح الیهود یحیی الاموات من الیهود ویخرجون من قبورهم لینضموا الی جیش المسیح
وعندما یعود مهدی الرافضه یحیی الاموات من الرافضه ویخرجون من قبورهم لینضموا الی معسکر المهدی.
۲. روی العاملی عن ابی عبدالله (علیه‌السلام):
انه سئل کم یملک القائم قال سبع سنین تطول الایام …. الی ان قال: فینبت الله به لحوم المؤمنین وابدانهم من قبورهم فکانی انظر الیهم مقبلین من قبل جهینه ینفضون شعورهم من التراب.
وعن المفضل بن عمر قال: ذکرنا القائم (علیه‌السلام) ومن مات ینتظره من اصحابنا فقال لنا ابو عبدالله (علیه‌السلام): اذا قام اتی المؤمن فی قبره فیقال له: یا هذا انه قد ظهر صاحبک فان شئت تلحق به فالحق وان تشا تقیم فی کرامه ربک فاقم.

پاسخ به شبهه

این ادعایی است که ایشان نموده‌اند که مسیح یهود یا همان دجال مردگان را زنده می‌کند تا به وی بپیوندند!!!
البته اگر مقصود عیسی مسیح باشد که مردگان را به اذن خداوند زنده می‌کرد (همان‌طور که در قرآن آمده است)، و بگویند که ایشان را زنده می‌کند تا در راه خدا بجنگند؛ همان‌طور که مهدی چنین می‌کند این مطلب درست است؛ چون در روایات ایشان به ‌صراحت آمده که عیسی مسیح از یاوران مهدی است و حتی پشت سر وی نماز می‌خواند و هیچ استبعادی ندارد که همان‌طور که در گذشته مردگان را زنده کرده، در آینده هم زنده نماید:
۱. عیسی مسیح (صاحب دم مسیحایی) از یاوران مهدی: اما این‌که عیسی مسیح از یاوران مهدی است و پشت سر وی نماز می‌خواند:
ولابن ماجه فی حدیث ابی امامه الطویل فی الدجال قال وکلهم‌ای المسلمون ببیت المقدس وامامهم رجل صالح قد تقدم لیصلی بهم اذ نزل عیسی فرجع الامام ینکصلیتقدم عیسی فیقف عیسی بین کتفیه ثم یقول تقدم فانها لک اقیمت وقال ابو الحسن الخسعی الابدی فی مناقب الشافعی تواترتالاخبار بان المهدی من هذه الامه وان عیسی یصلی خلفه؛ و ابن‌ماجه روایتی طولانی از ابی امامه دارد در مورد دجال و می‌گوید که همه مسلما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.