پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: خوارج، خرد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، امام علی (علیه‌السلام).

پرسش: پاورپوینت کامل ریشه‌های تندروی خوارج ۶۱ اسلاید در PowerPoint چیست؟

پاسخ اجمالی: آنچه از عوامل انحراف خوارج در کلام معصومین کاملا هویداست جهل در کنار فقدان خرد و لجاجت و همچنین دنیاگرایی خاص در عین تظاهر به زهد و عبادات‌های شبانه است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – روان‌شناسی خوارج
۲.۱ – جهل
۲.۱.۱ – فقدان خرد
۲.۱.۲ – لجاجت
۳ – دنیاطلبی
۳.۱ – چهره‌های مختلف دنیا‌گرایی
۳.۱.۱ – کلام مالک اشتر
۳.۱.۲ – کلام امام سجّاد
۴ – پانویس
۵ – منبع

مقدمه

ریشه‌یابی جریان خوارج و یافتن عوامل انحراف آنها برای عبرت‌آموزی، مهم‌ترین مسئله این جریان است. این اهمّیت در حالتی فوق‌العاده جلوه خواهد کرد که بدانیم بر اساس پیشگویی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه‌السلام)، این جریان در هماره تاریخ اسلام وجود خواهد داشت و مبارزه با تندروی و افراط و هوشیاری در برابر آن، نیاز همیشگی امّت اسلام خواهد بود.

علی (علیه‌السّلام) درباره تداوم این جریان فکری فرمود:

«کُلَّما قُطِعَ مِنهُم قَرنٌ نَشَاَ قَرنٌ حَتّی یَخرُجَ فی بَقِیَّتِهِمُ الدَّجّالُ؛ هرگاه شاخی از آنها قطع شود، شاخی دیگر سر بر می‌آورد تا آن‌که دجّال از بین باقی ماندگانشان خروج کند.»

و نیز آن‌گاه که خوارج در نهروان کشته شدند و به امام (علیه‌السّلام) گفتند که تمامی این گروه کشته شدند، امام (علیه‌السّلام) فرمود:

«کَلّا! وَاللّهِ انَّهُم نُطَفٌ فی اصلابِ الرِّجالِ وقَراراتِ النِّساءِ؛ کُلَّما نَجَمَ مِنهُم قَرنٌ قُطِعَ، حَتّی یَکونَ آخِرُهُم لُصوصا سَلّابینَ؛ نه! به خدا سوگند، همانا ایشان نطفه‌هایی هستند در صُلب‌های مردان و زهدان‌های زنان. هر زمان یکی از آنان سر برون می‌آورد، سرش قطع می‌شود، تا کسی از آنها باقی نمانَد، جز مشتی دزد و غارتگر.»

روان‌شناسی خوارج

چنین است که باید بیش از هر چیز به روان‌شناسی مارقین پرداخت و ریشه‌های «تعمّق» را کاوید و زمینه‌های این تندروی را یافت، تا مگر عبرتی باشد برای روزگار کنونی و همه عصرها.

جهل

در ریشه‌یابی جریان تعمّق، جهل را باید آغازین عامل برشمرد. در روایات اسلامی بر این نکته تصریح شده است. علی (علیه‌السّلام) افراط و تفریط، و تندروی و کندروی را برخاسته از جهل دانسته و فرموده است:

«لا تَرَی الجاهِلَ الّا مُفرِطا او مُفَرِّطا؛ نادان را جز افراطکار یا تفریط‌گر نخواهی یافت.»

چنین است کلام حضرت باقر (علیه‌السّلام) که ریشه تندروی خوارج و موضع افراط‌گرایانه آنان را جهل تلقّی کرده است. اسماعیل جُعْفی می‌گوید: از امام باقر (علیه‌السّلام) درباره آن مقدار از دین که حتما باید هر کسی بداند پرسیدم. فرمود:

«الدّینُ واسِعٌ، ولکِنَّ الخَوارِجَ ضَیَّقوا عَلی انفُسِهِم مِن جَهلِهِم؛ دین، گسترده است؛ ولی خوارج به خاطر نادانی خود، آن را بر خویش تنگ ساختند.»

این همان نکته‌ای است که امام علی (علیه‌السّلام) در تحلیل روانی و فکری خوارج و علّت تندروی‌ها و گرایش‌های افراطی آنان بر آن تاکید ورزیده و فرموده است:

«…ولکِن مُنیتُ بِمَعشَرٍ اخِفّاءِ الهامِ، سُفَهاءِ الاَحلامِ؛ …امّا به جماعتی سبُکْ مغز و بی‌خِرَد، مبتلا شده‌ام.»

و در کلامی دیگر، خطاب به آنان فرمود:

«وانتُم ـ وَاللّهِ ـ مَعاشِرُ اخِفّاءُ الهامِ سُفَهاءُ الاَحلامِ؛ شما (به خدا سوگند) جماعتی سبُکْ مغز و نابخردید.»

و در سخن والایی، آن هنگام که آهنگ بیدار کردن آنان را داشته است، ضمن روشن‌گری، حقایقی به آنان سفارش می‌کند که از لجاجت و عمل کردن از سر جهالت دست بردارند و راه اعتدال جویند و سپس به چگونگی خُلق و خوی آنان اشاره کرده، می‌فرماید:

«ثُمَّ انتُم شِرارُ النّاسِ، ومَن رَمی بِهِ الشَّیطانُ مَرامِیَهُ، وضَرَبَ بِهِ تیهَهُ، وسَیَهلِکُ فِیَّ صِنفانِ: مُحِبٌّ مُفرِطٌ یَذهَبُ بِهِ الحُبُّ الی غَیرِ الحَقِّ، ومُبغِضٌ مُفرِطٌ یَذهَبُ بِهِ البُغضُ الی غَیرِ الحَقِّ وخَیرُ النّاسِ فِیَّ حالاً النَّمَطُ الاَوسَطُ، فَالزَموهُ؛ پس، شما بدترین مردم هستید که شیطان، تیرهای خود را به سویتان افکنده و آواره گمراهی‌تان ساخته است. زود است که در [پیوند با] من، دو گروه هلاک شوند: دوستِ افراط پیشه که دوستیِ من او را به غیر حق کشانَد؛ و دشمنِ زیاده‌ورز که دشمنیِ من، وی را از حق، دور سازد. نیک حال‌ترین مردم در [پیوند با] من، کسانی هستند که راه میانه در پیش گیرند. پس همراهِ ایشان باشید.»

فقدان خرد

از نگاه دین، خِردورزی و تلاش کردن از سر خِرد و رفتار را با‌ اندیشه سنجیدن بسی مهم است و دین، بدان تاکیدی شگفت دارد. پیامبر خدا فرمود:

«ما قَسَمَ اللّهُ العِبادَ شَیئا افضَلَ مِنَ العَقلِ؛ فَنَومُ العاقِلِ افضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِلِ، واقامَهُ العاقِلِ افضَلُ مِن شُخوصِ الجاهِلِ؛ خداوند برای بندگانش چیزی بهتر از خِرد، تقسیم نکرده است. خواب خردمند، بهتر از بیدارخوابیِ نادان است و باز ایستادن خردمند [از جنگ] بهتر از جنگیدن نادان است.»

بدین‌سان، کردارهای بدون خِرد و تلاش‌های از روی جهل و حماقت، وزنی و ارجی نخواهند داشت. خوارج در سبُکْ عقلی و جهالت بدان‌گونه بودند که با آن همه شب‌زنده‌داری‌ها و عبادت‌ها، به دنبال استوارسازیِ بنیادهای عقیدتی خود نبودند.
شگفتا که آنان با آن همه رزم‌آوری در میدان‌های نبرد و عبادت‌های طولانی و تحمّل رنج در راه عبادت، هرگز به باوری استوار دست نیافتند و آن همه پایبندی به ظواهر شریعت در عقاید آنها نقش تکاملی بازی نکرد. چنین است که چون امیر‌مؤمنان شنید که یکی از خوارج شب‌ها را به نماز و تلاوت قرآن مشغول است، فرمود:

«نَومٌ عَلی یَقینٍ خیرٌ مِن صَلاهٍ عَلی شَکٍّ؛ خواب در حال یقین، بهتر است از نماز در حال تردید.»

لجاجت

جهالت خوارج، بسی شگفت است. آنان حتّی تا فرجام نبردی که به راه‌انداخته بودند و بر سر آن جان باختند، در تردید به سر می‌بردند؛ امّا از لجاجت دست برنمی‌داشتند. این نکته در تحلیل شخصیت خوارج، مهم است. یعنی اینان به رغم آن همه تندروی در عمل، تکیه‌گاه محکمی در عقاید نداشتند. چنین است که هنگام هلاکت یکی از آنان در نبرد نهروان، وقتی می‌گویند: سفر به بهشت، گوارا باد! رهبر آنان عبد‌اللّه بن وهب می‌گوید: نمی‌دانم به بهشت می‌رود یا به جهنّم!

مردی از بنی‌اسد که این منظره را می‌نگریست، گفت: من گول این مرد را خوردم و در جنگ، حاضر شدم و اکنون می‌بینم که خودش در تردید است. آن‌گاه با گروه خودش از آنان جدا شد و به سمت ابو‌ایّوب انصاری آمد.
پاسخ امام صادق (علیه‌السّلام) در‌باره خوارج، خواندنی و تامّل کردنی است که هم به خوارج، عنوان «مُردَّد (شکّاک)» داده است و هم چگونگی مواضع آنان را به لحاظ روانی باز گفته است. جمیل بن دُرّاج می‌گوید: مردی از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسید:
آیا خوارج در شک بودند؟ فرمود: «آری». پرسید: چطور در شک بودند که مبارز می‌جستند [و به جنگ می‌خواندند]؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود:«ذلِکَ مِمّا یَجدونَ فی انفُسِهِم؛ این به خاطر آنچه در خویش می‌دیدند، بود.»
نکته تامل برانگیز در این گفتگو این است که برای آن مرد، دشوار بوده است که بپذیرد کسانی با باوری آمیخته به تردید و شک به دفاع از باور، دست به شمشیر ببرند و مبارزه کنند. پاسخ امام (علیه‌السّلام) این است که آن حرکت، از سر باور نبوده است؛ بلکه احساسات درونی، آنان را به چنین موضعی فرا خوانده بود.
این نکته بسیار عبرت‌آموز و تامّل‌برانگیز است که گاهی و بلکه غالبا، شخص در صحنه‌های هیجان آفرین و مواضع برخاسته از لحظه‌ها و بدون تامّل، چنان اسیر احساس می‌شود که در توفان احساس، یکسره خِرد از کار می‌افتد، و چون این توفان نشست، تازه آن‌که بر مَرکب احساس سوار بوده، می‌فهمد چه کرده و چگونه خود را و سرمایه خود را باخته است.
کلام امام (علیه‌السّلام) نشان می‌دهد که حرکت آنان، تکیه گاه استوار اعتقادی نداشته است.صحنه‌هایی که یاد شد و دیگر واقعیّت‌های زندگی برخی از اینان، روشن کننده این حقیقت است.

دنیاطلبی

دنیاگرایی و جذب جاذبه‌های دنیوی شدن را می‌توان دومین عامل انحراف خوارج برشمرد؛ دنیاگرایی با تمام شکل‌ها و نمودهایی که دارد.به واقع این موضوع، مهم‌ترین عامل جریان‌های سه گانه: ناکثین، قاسطین و مارقین است.علی (علیه‌السّلام) در بیانی ژرف، به بیان این حقیقت پرداخته است:

«فَلَمّا نَهَضتُ بِالاَمرِ نَکَثَت طائِفَهٌ ومَرَقَت اُخری وقَسَطَ آخَرونَ، کَاَنَّهُم لَم یَسمَعوا کَلامَ اللّهَ سُبحانَهُ یَقولُ: «تِلْکَ الدَّارُ الْاَخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَـقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»! بَلی! وَاللّهِ لَقَد سَمِعوها ووَعَوها، ولکِنَّهُم حَلِیَتِ الدُّنیا فی اعیُنِهِم، وراقَهُم زِبرِجُها؛ وقتی زمام امور را به دست گرفتم، گروهی پیمان شکستند و گروهی دیگر از جمع دین‌داران بیرون رفتند و گروهی دیگر ستم‌کاری ورزیدند، گویی کلام خداوند سبحان را نشنیده‌اند که می‌گوید: «سرای آن جهان را برای کسانی قرار داده‌ایم که تصمیم به برتری‌جویی در زمین و فسادگری ندارند و پایان‌کار از آنِ پرهیزگاران است»آری، به خدا سوگند،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.