پاورپوینت کامل رابطه فتح مبین و موت ارادی ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رابطه فتح مبین و موت ارادی ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رابطه فتح مبین و موت ارادی ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رابطه فتح مبین و موت ارادی ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل رابطه فتح مبین و موت ارادی ۵۵ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: مقامات عارف، فتح مبین، تجلی، موت ارادی.
پرسش: ۱. فتح مبین یک عارف با برپا شدن قیامت او در این نشئه چه ارتباطی دارد؟ ۲. مظهر تجلی ذاتی حق شدن یعنی چه؟
پاسخ: پاسخ به دو سؤال فوق، در گروی تبیین مسائل زیر است.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف فتح
۲ – مراحل فتح
۲.۱ – فتح قریب
۲.۲ – فتح مبین
۲.۳ – فتح مطلق
۳ – تعریف تجلی
۴ – اقسام تجلی
۴.۱ – تجلی فعل
۴.۲ – تجلی صفتی
۴.۳ – تجلی ذاتی
۵ – تعریف قیامت صغری
۶ – ولایت در عرفان
۶.۱ – ولایت عامه
۶.۲ – ولایت خاصه
۷ – اسفار چهارگانه عرفا و جایگاه فنا
۸ – جمع بندی و نتیجهگیری
۹ – تعریف تجلی ذات
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
تعریف فتح
“فتح” عبارت است از آنچه که بر سالک الی اللَّه تجلی کند. در حالی که قبلاً این باب بر وی بسته بود، چه این مفتوح نعمتهای ظاهری باشد و چه نعمتهای باطنی. بدیهی است که فتح و گشایش ابواب از طریق استفاده از “مفاتیح” میسّر میشود و مفاتیح هم چه از جمع مَفْتح (مخزن) باشد یا مِفْتح (کلید)، از اسمای حسنای الاهی هستند و هر دو در نزد خدا و در دست اویند. “ان من شی اٍلاّ عندنا خزائنه”. “و عنده مفاتح الغیب” “له مقالید السموات والارض”.
در عرفان، “مفاتیح غیب” بر اساس ظهور و خفای اسمای الاهی تبیین میشوند و از این ویژگی برخوردارند که مجرای فیض الهی و واسطهی فتح ابواب خزائن و وسیلهی آگاهی به اسرار عوالماند، لذا استجابت هر دعا در گرو تمسک به این اسما و آگاهی به اسرار در پرتو تعلّم اینها است.
البته، توجه به این نکته ضروری است که از سویی حقیقت این اسما از سنخ الفاظ و مفاهیم نیستند و تحصیل و تعلیم آنها به حضور و وجدان واقعیت آنها نیازمند است. از سوی دیگر، این مفاتیح نزد پروردگار میباشد. اگر چه فتح ابواب در گرو استفاده از مفاتیح است، اما همین هم جز به مشیت و ارادهی او حاصل نشود.
مراحل فتح
فتح دارای مراحل و اقسامی است که سالک در مراحل سیر خود بدانها میرسد و با استفاده از مفتاحی که اختصاص به هر مرحلهای از فتح دارد، به گشایش و فتح ابواب بار مییابد:
فتح قریب
“فتح قریب” عبارت است از: ظهور به کمالات روحیه و قلبیه که پس از گذر از منازل نفسانیه حاصل میشود. “نصر من اللَّه و فتح قریب”.
فتح مبین
“فتح مبین” که پس از طی کمالات روحی و قلبی حاصل میشود، عبارت است از: ظهور به مقام ولایت و تجلیات انوار اسمای الاهی، به نحوی که در اثر شدت جلا و نورانیت، صفات “روح و قلب” را فانی نماید، و کمال “سرّ” را که از لطایف هفت گانه (لطایف سبعه و به تعبیر دیگر اطوار سبعه، که مراتب تکاملی حقیقت انسان بر اساس آنها طبقهبندی شده است عبارتاند از: ۱. طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی، اخفی. ) است، اثبات کند. “انا فتحنالک فتحا مبیناً لیغفرلک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ماتأخر”.(در این آیه علاوه بر اشاره به فتح مبین، آثار و خواص این فتح هم بیان شده است، در این آیه “ماتقدم و ما تأخر” به معنای گناهان گذشته و آینده نیست، بلکه به معنای صفات نفسانیه و قلبیه است؛ زیرا اولاً: ما تأخر با ما یأتی فرق دارد و ما یأتی به معنای آینده است. ثانیاً: عفو گناهان آینده به معنای رفع تکلیف مخالف لسان قرآن است چون تمام انسانها تا زندهاند، مکلفاند، پس منظور از ما تقدم و ما تأخر، تازه و کهن باشد که در تعبیر عرفا همان صفات نفسانی و قلبی میباشند. این دو به دلیل تقدم و تأخری که دارند، به ترتیب مشمول دو عنوان فوق قرار میگیرند. ثالثا:ً منظور از ذنب گناه شرعی نیست؛ زیرا در این آیه مغفرت از ذنب در ردیف یکی از چهار نعمتی که بر فتح مترتب شده، ذکر شده است و حال آن که سبب بخشش گناهان الاهی، فتح و پیروزی بر دشمن نیست، بلکه توبه و انابه به سوی حق است.)
در این فتح تمام مراحل متقدم نفسی و مراتب متأخر قلبی، شست و شو و تطهیر میگردند و آنچه پس از این فتح هنوز ناگشوده باقی میماند، وجود انسانی است که در آیه با ضمیر “ک” از آن یاد شده است. این وجود همان “ذنب بزرگی” است که هیچ ذنبی قابل قیاس با آن نیست “وجودک ذنب لایقاس به ذنب”؛ زیرا انسان تا زمانی که در بند محدودیت این وجود است، هرگز این توانایی را ندارد که به بارگاه نامحدود حق بار یابد. بنابر این، آخرین گام برای پیوستن به آن “حقیقت مطلق”، دست شستن از این “ستی مقید” است. در لسان عرفا تعبیر به “فنا” عبارت از: همان گذر از قید خویشتن است که مراتب بالای آن با آخرین مرحلهی فتح به دست می آید، گر چه مراحل پایینتر فنا هم در مراحل پایینتر فتح، قابل دست یابی است.
فتح مطلق
“فتح مطلق” که عبارت است از: تجلی ذات احدیت و استغراق در عین جمع، به فنای جمیع رسوم خلقیه. “اذا جاء نصراللَّه و الفتح”.
سالک با ره یابی خود به فتح مطلق به آخرین مرحلهی فتح میرسد و به لقای حق نایل میشود. از این رو است که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) بعد از نزول سورهی نصر فرمود:”بمن مژده ارتحال دادند”؛ زیرا انسان سالک پس از طی آخرین مقطع از هر عالم، وارد عالم دیگر میشود، تا این که همهی مقاطع عوالم را طی کند و از ما سوا رحلت نماید و به لقای حق نایل آید.
تعریف تجلی
” تجلی” از نگاه عرفا عبارت است از:آشکار شدن ذات مطلق حق تعالی و کمالات او پس از متعین شدن به تعینات ذاتیه یا اسماییه یا افعالیهاش، برای خود او یا برای غیر او؛یعنی در آینه فعل به نحوی که تجافی یا حلول یا اتحاد لازم نیاید.
در عرفان، هم در بخش “قوس نزول” از این واژه سخن گفته میشود و هم در بخش “قوس صعود”. مثلاً در قوس نزول گفته میشود که آفرینش بر اساس تجلی است و….
اما در بحث قوس صعود، از تجلیات “عروجی” یا “شهودی” یاد میشود و مقصود عرفا این است که مراحل و درجات سیر و سلوک جز به مدد تجلیات حق در بنده، طی نمیشود و چون هر تجلی عروجی خاستگاه و موطنی، نیز اثر و حکمی دارد، دریافت و رؤیت هر مرحلهای توسط عارف نام مخصوص به خود دارد. البته، میتوان گفت این تجلیات در ضمن اقسام فتح تحقق می یابند و در حقیقت سه قسم فتح، لازم سه گونه تجلی است که در ادامه به توضیح اجمالی آن بسنده میکنیم.
اقسام تجلی
تجل الهی به تجلی فعل و تجلی صفتی و تجلی ذاتی تقسیم شده است:
تجلی فعل
“تجلی فعلی”، که خاستگاهش فعل حق و فیض مقدس است و موجب فنای افعالی و نیل به توحید افعالی و مشاهدهی افعال در فعل واحد حق، میگردد. رؤیت این تجلیات توسط عارف “محاضره” نام دارد و “فتح قریب” نتیجه و غرض این نوع از تجلی است.
تجلی صفتی
“تجلی صفتی”، موطن آن اسمای حسنی و کمالات ذاتیه است و باعث فنای صفاتی سالک است. رؤیت این گونه تجلیات توسط عارف را ” مکاشفه ” میگویند و “فتح مبین” ملازم با این نوع از تجلی است.
استاد جلال الدین آشتیانی در این باره میگوید:تجلی حق در عبد، گاهی به حال تفرقه است که در این مقام، قلب سالک از احکام کونیه و کثرات و شوائب تعلقات خالی نیست و در باطن عارف، تجلیات به حکم صفت غالب بر قلب، متلبس میگردند و رنگ کثرت به خود میگیرند، و گاهی هم به حال جمع که قلب عارف در این مقام از احکام کونیه و کثرات تعرّی دارد و این قسم از تجلی یا به “اسم ظاهر” متعین است و یا به “اسم باطن “.
سالک در مقام “تجلی به حال تفرقه”، در هر چیزی حق را مشاهده میکند و توحید در حس و خیال او ظاهر میشود و چون حق را در هر چیزی میبیند، از هیچ موجودی روی گردان نیست، ولی در مقام “تجلی به حال جمع” به مقام “احدیت وجودی” واقف میگردد و احکام توحید در عقل او هم ظاهر میشود و چون در احدیت وجود منغمر است از موجودات عالم ظاهر و حس إعراض دارد.
اما در تجلی صفتی، در عین حال که توحید در شراشر وجود سالک ظاهر گشته و احکام توحید از حس و خیال تجاوز کرده و به مقام “عقل” او رسیده، احکام کثرت او را روی گردان از احدیت وجود ننموده و انغمار در توحید او را به کلی از ملاحظهی کثرات منصرف نکرده است.
تجلی ذاتی
تجلی ذاتی، موطن آن ذات است و موجب فنای ذاتی سالک و مشاهدهی حصر موجودات در وجود حضرت حق، میگردد و رؤیت این تجلیات توسط عارف را “مشاهده” گویند.
استاد آشتیانی در این باب میگوید:حق در این تجلی، قلب عارف را از علایق کثرات به کلی طاهر نموده و عارف را به اعتقاد خاص و اسم مخصوص شهود مینماید. مرتبهی نازلهی این تجلی مقام ” قرب فرایض ” است و بعد از تجافی از این مرتبه، مقام “جمع بین قرب فرایض و قرب نوافل” است. سالک راسخ، از این دو مقام نیز عبور نمود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 