پاورپوینت کامل حضرت موسی از دیدگاه کتاب مقدس ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حضرت موسی از دیدگاه کتاب مقدس ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت موسی از دیدگاه کتاب مقدس ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت موسی از دیدگاه کتاب مقدس ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حضرت موسی از دیدگاه کتاب مقدس ۶۳ اسلاید در PowerPoint
کلید واژه : حضرت موسی، عهد عتیق، مسیحیت، کتاب مقدس، یهودیان، پیامبران، تورات.
پرسش : لطفا زندگینامه حضرت موسی را بر اساس کتاب مقدس توضیح دهید.
پاسخ : حضرت موسی، به عنوان یکی از پیامبران بزرگ الهی ، مورد قبول و تکریم تمامی پیروان ادیان ابراهیمی است.
در عهد عتیق که مورد قبول تمامی مسیحیان است، از آن حضرت تمجید و تعریفهای فراوانی شده است. مهمترین منبع موجود از زندگانی آن حضرت کتاب تورات است که تقریبا تمام زندگی موسی از ولادت تا وفات در آن درج شده است.
فهرست مندرجات
۱ – ولادت و وفات
۲ – نام
۳ – تولد و دوران کودکی
۴ – فرار از مصر
۵ – ازدواج
۶ – تجلی خداوند بر موسی
۷ – درخواست موسی از خداوند
۸ – بازگشت موسی به مصر
۹ – تصمیم خداوند به قتل موسی
۱۰ – حضور موسی در دربار فرعون
۱۱ – ظهور ده بلای مختلف بر فرعونیان
۱۲ – غارت اموال فرعونیان توسط بنیاسرائیل
۱۳ – دیدار موسی با خداوند
۱۴ – ساختن گوساله
۱۵ – خشم خداوند بر بنیاسرائیل
۱۶ – آشکار شدن خداوند بر موسی
۱۷ – دو لوح جدید و نزول تدریجی دستورات خداوند
۱۸ – رسیدن به سرحد کنعان
۱۹ – خشم خداوند بر موسی و هارون
۲۰ – جنگهای حضرت موسی
۲۰.۱ – قتلعام آموریان
۲۰.۲ – قتل عام مدیانیان
۲۰.۳ – دیگر جنگهای حضرت موسی
۲۱ – پایان امر موسی
۲۲ – آثار و نوشتههای منسوب به حضرت موسی
۲۳ – حضرت موسی در عهد جدید
۲۴ – پانویس
۲۵ – منبع
ولادت و وفات
حضرت موسی در قرنهای ۱۴ تا سیزده پیش از میلاد میزیسته است. آن حضرت احتمالا با ” رامسس دوم ” که در حد فاصل سالهای ۱۲۷۹ تا ۱۲۱۳ پیش از میلاد، فرعون مصر بوده، معاصر بوده است. بر اساس گزارش موجود در کتاب مقدس، حضرت موسی از زمانی که هشتاد سال داشت تا پایان عمرش در ۱۲۰ سالگی، رهبری بنیاسرائیل را بر عهده داشته است.
نام
نام آن حضرت در زبانهای فارسی و عربی به شکل موسی، در عبری به شکل مُشه، در ترجمهی سپتواجینت Muss و در وولگیت Moyses درج شده است.
در کتاب مقدس در مورد علت نامگذاری آن حضرت آمده که او را به این دلیل موسی نامید زیرا او را از آب کشیده بود اما حقیقت آن است که این نام در واقع اسمی به زبان مصری است و به معنی “زاییده شده است” میباشد.
تولد و دوران کودکی
نام پدر آن حضرت ” عمرام ” و نام مادرش ” یوکابد ” بوده است. طبق گزارش کتاب مقدس، عمرام، با عمهی خود به نام یوکابد ازدواج کرد که موسی و هارون ثمرهی این ازدواج بودند.
داستان رها کردن آن حضرت در نهر آب، تا حدودی شبیه به گزارش قرآن در این باب است. در سفر خروج آمده است:
«و شخصی از خاندان لاوی رفته، یکی ازدختران لاوی را به زنی گرفت.و آن زن حامله شده، پسری بزاد.و چون او را نیکو منظر دید، وی را سه ماه نهان داشت و چون نتوانست او را دیگر پنهان دارد، تابوتی از نی برایش گرفت، و آن را به قیر و زفت اندوده، طفل را در آن نهاد، و آن را در نیزار به کنار نهر گذاشت.و خواهرش از دور ایستاد تا بداند او را چه میشود.و دختر فرعون برای غسل به نهر فرود آمد.و کنیزانش به کنار نهر میگشتند. پس تابوت را در میان نیزار دیده، کنیزک خویش را فرستاد تا آن را بگیرد. وچون آن را بگشاد، طفل را دید و اینک پسری گریان بود. پس دلش بر وی بسوخت و گفت: این از اطفال عبرانیان است. و خواهر وی به دختر فرعون گفت: آیا بروم و زنی شیرده را از زنان عبرانیان نزدت بخوانم تا طفل را برایت شیر دهد؟ دختر فرعون به وی گفت: برو. پس آن دختر رفته، مادر طفل را بخواند. و دختر فرعون گفت: این طفل را ببر و او را برای من شیر بده و مزد تو را خواهم داد. پس آن زن طفل را برداشته، بدو شیر میداد. و چون طفل نمو کرد، وی را نزد دختر فرعون برد، و او را پسر شد. و وی را موسی نام نهاد زیرا گفت: او را از آب کشیدم».
فرار از مصر
زمانی که موسی بزرگ شد به میان عبرانیان آمده و امور ایشان را ملاحظه می فرمود.روزی مشاهده کرد که شخصی مصری، یکی از عبرانیان را کتک می زند.موسی به اطراف نگاه انداخته و زمانی که دید کسی آنجا نیست آن مرد مصری را کشته و جسدش را در ریگها پنهان ساخت.روز دیگر، دوباره به نزاع میان یک مصری و عبرانی برخورد.موسی این بار نیز مداخله کرده و به فرد مصری گفت چرا همسایه ی خود را می زنی؟ مصری او را مخاطب ساخته و اظهار داشت که آیا می خواهی مرا نیز همانند آن فرد مصری به قتل برسانی؟ موسی از شنیدن این مطلب به هراس افتاد و با خود چنین اندیشید که حتما این واقعه میان مردم شیوع یافته.از دیگر سو، فرعون که این داستان را شنیده بود بر موسی خشمگین شده و بر آن شد که آن حضرت را به قتل برساند. در نتیجه موسی از آن منطقه گریخته و در سرزمین مدیان ، ساکن گردید.
ازدواج
کاهن مدیان، که ” رعوئیل “نام داشت دارای هفت دختر بود که نزد چاه آب آمده بودند تا گلهی پدر خویش را سیراب سازند.در این زمان، موسی که بر سر چاه نشسته بود، آنان را کمک کرد تا زودتر گلهشان را سیراب کنند. زمانی که دختران وی نزد پدرشان باز گشتند و داستان کمک موسی را ذکر کردند، رعوئیل موسی را فراخواند و از وی دعوت کرد تا در منزل او ساکن شود و دخترش ” صفوره “را به همسری موسی در آورد.
تجلی خداوند بر موسی
داستان تجلی خداوند بر حضرت موسی در تورات اینگونه ذکر شده است:
«و اما موسی گله پدر زن خود، یترون، کاهن مدیان را شبانی میکرد، و گله را بدان طرف صحرا راند و به حوریب که جبل الله باشد آمد. و فرشته خداوند در شعله آتش از میان بوتهای بر وی ظاهر شد، و چون او نگریست، اینک آن بوته به آتش مشتعل است اما سوخته نمیشود. و موسی گفت: اکنون بدان طرف شوم و این امر غریب را ببینم که بوته چرا سوخته نمیشود.چون خداوند دید که برای دیدن مایل بدانسو میشود، خدا از میان بوته به وی ندا در داد و گفت: ای موسی. ای موسی. گفت: لبیک . گفت: بدین جا نزدیک میا، نعلین خود را از پایهایت بیرون کن، زیرا مکانی که در آن ایستادهای زمین مقدس است. و گفت: من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم ، و خدای اسحاق ، و خدای یعقوب … پس اکنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم، و قوم من، بنیاسرائیل را از مصر بیرون آوری.
موسی به خدا گفت: من کیستم که نزد فرعون بروم، و بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورم. گفت: البته با تو خواهم بود…».
در این زمان، موسی به خداوند عرضه داشت که آنها حرف مرا نخواهند پذیرفت. خداوند بدو فرمود: «آن چیست در دست تو؟ گفت: عصا . گفت: آن را بر زمین بینداز. و چون آن را به زمین انداخت، ماری گردید و موسی از نزدش گریخت. پس خداوند به موسی گفت: دست خود را دراز کن و دمش را بگیر. پس دست خود را دراز کرده، آن را بگرفت، که در دستش عصا شد… و خداوند دیگر باره وی راگفت: دست خود را در گریبان خود بگذار. چون دست به گریبان خود برد و آن را بیرون آورد، اینک دست او مثل برف مبروص شد. پس گفت: دست خود را باز به گریبان خود بگذار. چون دست به گریبان خود باز برد و آن را بیرون آورد، اینک مثل سایر بدنش باز آمده بود».
درخواست موسی از خداوند
حضرت موسی، سپس به خداوند عرضه داشت که من مرد فصیحی نیستم.خداوند او را متوجه این نکته فرمود که خداست که خالق گنگ و کر است و به او فرمود که من زبان تو خواهم بود. موسی به این راضی نشده و از خداوند خواست تا کسی را همراه او بفرستد. در این زمان خداوند خشمگین شده و به موسی فرمود که هارون همراه تو خواهد بود.
بازگشت موسی به مصر
حضرت موسی که موظف به حضور در مصر و رفتن پیش فرعون شده بود، راه مصر را در پیش گرفت.
تصمیم خداوند به قتل موسی
از نکات عجیب در داستان حضرت موسی آن است که خداوند به یکباره و بدون آنکه دلیلی در کتاب مقدس ذکر شده باشد، تصمیم میگیرد که موسی را بکشد! و این در حالی است که موسی را برای آزاد سازی عبرانیان ، به سوی فرعون فرستاده است!:
«و واقع شد در بین راه که خداوند در منزل بدو برخورده، قصد قتل وی نمود. آنگاه صفوره سنگی تیز گرفته، غلفه پسر خود را ختنه کرد و نزد پای وی انداخته، گفت: تو مرا شوهر خون هستی. پس او وی را رها کرد».
حضور موسی در دربار فرعون
موسی و هارون نزد فرعون آمده و از وی خواستند تا به بنیاسرائیل که زیر یوغ فرعونیان قرار داشتند، فرصتی بدهد تا به صحرا رفته و عید نگاه دارند. این درخواست، فرعون را عصبانی کرد و به کارگزاران خود دستور داد تا بر بنیاسرائیل، بیش از پیش سخت بگیرند. بنیاسرائیل هم نزد موسی آمده و از اینکه کار آنان را دو چندان سخت کرده بود اظهار ناراحتی کردند.
حضرت موسی نیز زبان به گلایه از پروردگار گشوده و به خداوند گفت: «خداوندا چرا بدین قوم بدی کردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟ زیرا از وقتی که نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی».
ظهور ده بلای مختلف بر فرعونیان
موسی که در این زمان هشتاد ساله بود به دستور خداوند به همراه برادرش هارون نزد فرعون بازگشت و معجزهی تبدیل عصا به اژدها را نزد وی انجام دادند. آنها همچنین سحر ساحران را نیز باطل کردند و عصای هارون، عصاهای ساحران را بلعید. فرعون با وجود دیدن این معجزه همچنان از آزاد ساختن بنیاسرائیل امتناع ورزید و در نتیجه، خداوند بلاهای مختلفی را بر فرعونیان فرو فرستاد. با این وجود، فرعون همچنان از آزاد ساختن بنیاسرائیل امتناع میورزید. در آخرین بلا که طی آن تمامی نخستزادگان مصریان، مردند آنان به ستوه در آمده و از حاکمان خواستند تا بنیاسرائیل را رها سازند.
غارت اموال فرعونیان توسط بنیاسرائیل
در آخرین شب ، بنیاسرائیل جواهرات مصریان را از آنان خواسته و آنها را غارت کردند. آنها سپس راه دریا ( دریای سرخ ) را در پیش گرفتند.فرعونیان که از آزاد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 