پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: زینب کبری (سلاماللهعلیها).
پرسش: درباره شخصیت و فضایل و ابعاد زندگی پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مطالبی را بیان کنید.
پاسخ: حضرت صدّیقه صغری، زینب کبری (سلاماللهعلیها) دختر ارشد علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در سال ۵ ه.ق در مدینه منوره به دنیا آمدند. در پنج سالگی جد بزرگوارش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اندکی بعد مادرش زهرای اطهر (سلاماللهعلیها) را از دست داد. پدرش وی را به عقد ازدواج برادرزادهاش عبدالله بن جعفر درآورد. با حرکت امام حسین (علیهالسّلام) زینب (سلاماللهعلیها) نیز به همراه فرزندان، همسفر برادر شد. ایشان همراه با خمسه طیّبه در مسائل سیاسیـاجتماعی شرکت فعّال داشت. خصوصا در نهضت حسینی و در ظهر عاشورا شاهد تلخترین صحنهها و مصیبتها بود. اما هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهدای کربلا فرو نبست و افشاگر طاغوتهای مستبد عصر خود بود و سرانجام بعد از تحمل مصائب کربلا و رنجهای اسارت، در سال ۶۲ ه.ق و در ۵۷ سالگی در دمشق چشم از جهان فرو بست.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – معرفی اجمالی
۳ – نسب زینب کبری
۴ – سومین فرزند
۵ – تاریخ ولادت
۶ – نامگذاری بانو
۷ – فضائل و القاب حضرت زینب
۷.۱ – ولیهُ الله
۷.۲ – عالمهٌ غیر معلمه
۷.۳ – عابده آل علی
۷.۴ – العصمهُ الصغری
۷.۵ – الصدّیقهُ الصغری
۷.۶ – عفیفهٌ کریمه
۷.۷ – فصیحهٌ بلیغه
۷.۸ – صابرهٌ محتسبه
۷.۹ – لَبْوَهُ الْهاشِمیَّه
۷.۱۰ – ایثار و گذشت
۸ – کنیههای حضرت زینب کبری
۸.۱ – امالحسن
۸.۲ – امکلثوم
۹ – اثبات کنیه امکلثوم
۹.۱ – تصریح علما
۹.۲ – کثرت روایات امکلثوم
۹.۳ – خطابه بلیغ امکلثوم
۹.۴ – امکلثوم در اخبار مقاتل
۹.۴.۱ – روایت اول
۹.۴.۲ – روایت دوم
۹.۴.۳ – روایت سوم
۹.۴.۴ – روایت چهارم
۹.۵ – کنیههای دیگر
۹.۶ – نتیجهگیری
۱۰ – حضرت زینب و اهل کساء
۱۰.۱ – حضرت زینب و پیامبر
۱۰.۲ – راوی خطبه فدک
۱۰.۳ – زینب در روزگار امام علی
۱۰.۴ – زینب در زمان امام حسن
۱۰.۵ – زینب و امام حسین
۱۰.۶ – حضرت زینب و امام سجاد
۱۱ – هویتشناسی زینب و امکلثوم
۱۱.۱ – دختران علی و فاطمه
۱۱.۲ – هویت امکلثوم کبری
۱۱.۳ – زینب صغری یا کبری
۱۱.۴ – همسر و وفات امکلثوم کبری
۱۱.۵ – هویت امکلثوم صغری
۱۱.۶ – امکلثوم و زینب در کربلا
۱۱.۷ – همسر امکلثوم صغری
۱۱.۸ – نتیجه گیری
۱۲ – همسر حضرت زینب
۱۳ – فرزندان حضرت زینب
۱۴ – حضرت زینب کبری در کربلا
۱۴.۱ – زینب در منزل خزیمیه
۱۴.۲ – زینب در روز تاسوعا
۱۴.۳ – زینب در شب عاشورا
۱۴.۴ – زینب در روز عاشورا
۱۴.۴.۱ – شهادت علی اکبر
۱۴.۴.۲ – شهادت علی اصغر
۱۴.۴.۳ – شهادت عبدالله
۱۴.۴.۴ – شهادت امام حسین
۱۴.۵ – اسارت زینب در روز یازدهم
۱۵ – حضرت زینب رهبر کاروان اسرا
۱۵.۱ – تعداد اسرا
۱۵.۲ – هدایت مُدبّرانه
۱۵.۳ – حفاظت از اسرا
۱۵.۴ – دلداری به اسرا
۱۵.۵ – حمایت از ولایت
۱۶ – تحریفزدایی از شخصیت زینب
۱۷ – سر بر محمل کوبیدن
۱۷.۱ – اشکالات سندی
۱۷.۲ – اشکالات محتوایی
۱۷.۳ – قیاس باطل
۱۸ – ماجرای پیراهن کهنه
۱۹ – تهمت طلاق عقیله
۱۹.۱ – عدم دلیل معتبر
۱۹.۲ – منشاء شبهه
۲۰ – نگرانی در شب عاشورا
۲۱ – بیحجاب بودن زنان در کربلا
۲۱.۱ – مخالفت با سیره
۲۱.۲ – مخالفت با امر امام
۲۱.۳ – هتک حرمت بانوان
۲۱.۴ – تعابیر منابع و مقاتل
۲۲ – حماسه عفاف و حجاب زینب
۲۲.۱ – اقدامات امام حسین
۲۲.۲ – اعطای زیورآلات به دشمن
۲۲.۳ – فرار بانوان از معرض خطر
۲۲.۴ – مقاومت و مطالبه پوشش
۲۲.۵ – سخنرانی در کوفه
۲۲.۶ – حجاب در مجلس ابنزیاد
۲۲.۷ – حجاب در مجلس یزید
۲۳ – امتحانات الهی حضرت زینب
۲۳.۱ – زینب و عوامل خوف
۲۳.۱.۱ – خروج از مدینه
۲۳.۱.۲ – خروج از مکّه
۲۳.۱.۳ – خوف در طی منازل
۲۳.۱.۴ – لشکر حرّ
۲۳.۱.۵ – ورود به کربلا
۲۳.۱.۶ – شب عاشورا
۲۳.۱.۷ – روز عاشورا
۲۳.۲ – اوج ترس و وحشت
۲۳.۲.۱ – غارت خیمهها
۲۳.۲.۲ – آتش زدن خیمهها
۲۳.۲.۳ – شام غریبان
۲۳.۲.۴ – زندان کوفه
۲۳.۲.۵ – شام
۲۳.۳ – حضرت زینب و جوع
۲۳.۳.۱ – گرسنگی در کودکی
۲۳.۳.۲ – گرسنگی در کربلا
۲۳.۳.۳ – گرسنگی در راه شام
۲۳.۴ – زینب و نقص اموال
۲۳.۵ – رنجهای جسمانی زینب
۲۳.۵.۱ – تازیانه خوردن در کربلا
۲۳.۵.۲ – در مسیر کوفه و شام
۲۳.۶ – زینب و نقص ثمرات
۲۳.۷ – رمز پیروزی زینب
۲۴ – زینب کبری پس از اسارت
۲۴.۱ – مراسم سوگواری در شام
۲۴.۲ – سوگواری زینب در مدینه
۲۴.۳ – هجرت دوباره به شام
۲۴.۴ – وفات عقیله بنیهاشم
۲۴.۵ – علت سفر دوم به شام
۲۵ – آرامگاه حضرت زینب
۲۵.۱ – دیدگاه مدینه
۲۵.۲ – ادله دیدگاه مدینه
۲۵.۲.۱ – قاعده استصحاب
۲۵.۲.۲ – اخبار و روایات
۲۵.۳ – نقد دیدگاه مدینه
۲۵.۳.۱ – رد دلیل اول
۲۵.۳.۲ – رد دلیل دوم
۲۵.۴ – امکلثوم مدفون در بقیع
۲۵.۵ – دیدگاه مصر
۲۵.۶ – ادله دیدگاه مصر
۲۵.۶.۱ – اخبار الزینبیات
۲۵.۶.۲ – کشف و شهود صوفیه
۲۵.۷ – رد دیدگاه مصر
۲۵.۷.۱ – ضعف اخبار الزینبیات
۲۵.۷.۲ – بطلان قول صوفیه
۲۵.۷.۳ – نفی ورود اولاد علی
۲۵.۷.۴ – عدم نقل جهانگردان
۲۵.۷.۵ – عدم ثبت مورخان
۲۵.۷.۶ – عدم اطلاع فاطمیان
۲۵.۷.۷ – مزارهای معروف علویان
۲۵.۷.۸ – اضطراب مورخان موافق
۲۵.۸ – صاحب مقبره زینبیه مصر
۲۵.۹ – دیدگاه شام
۲۵.۱۰ – گروه اول
۲۵.۱۱ – گروه دوم
۲۵.۱۲ – گروه سوم
۲۵.۱۳ – گروه چهارم
۲۵.۱۴ – نقد و بررسی
۲۵.۱۵ – ادله دیدگاه شام
۲۵.۱۵.۱ – زیارت مرقد زینب
۲۵.۱۵.۲ – شهرت تاریخی مزار
۲۵.۱۵.۳ – کشف کتیبه مرقد
۲۵.۱۵.۴ – گواهی بر وقفنامه
۲۵.۱۵.۵ – شهادت مورخین و علما
۲۵.۱۵.۶ – مرقد فضه در شام
۲۵.۱۶ – نتیجهگیری
۲۵.۱۷ – فضیلت زیارت حضرت زینب
۲۶ – پانویس
۲۷ – منبع
مقدمه
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، عقیله بنیهاشم، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، دختر ارجمند علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و همسر عبدالله بن جعفر از بانوان با فضیلت و قهرمان کربلاست. وی بود که پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، سرپرستی اسرای کربلا را به عهده گرفت و از امام زین العابدین (علیهالسّلام)، که به شدت بیمار بود، مراقبت کرد و ضمنا با خطبههای آتشین خود در کوفه و شام، یزید و یزیدیان را رسوا نموده و پیام امام حسین (علیهالسّلام)، را به مردمان آن زمان رسانید.
تاریخ، پس از حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) بانویی بزرگتر، باشخصیتتر، راسختر، و با ایمانتر از زینب کبری (سلاماللهعلیها) به خود ندیده است. او به همراه اهل بیت پیامبر، با تکیه بر سلاح صبر، استقامت و تسلیم به قضای خداوند، مصیبتهای سختی را تحمل کرده است که کوه را از جای برمیکند! دختر امیرمؤمنان در راه حفظ اسلام و اصول و قوانین این آیین آسمانی، به مبارزه با ظلم و استبداد برخاست و در این راه مصیبتهای فراوان و سنگینی را بر جان خرید و در نتیجه بدان مقام رسید که در راه نبرد با ستم و استقرار عدالت بر روی زمین، به الگوی بیهمتای زنان و مردان تمام قرون و اعصار مبدل گشت.
معرفی اجمالی
زینب کبری (سلاماللهعلیها) مکنای بهام الحسن و امکلثوم دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه منوره به دنیا آمدند. کمتر از پنج سال داشت که جد بزرگوارش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از دنیا رفت و اندکی بعد به فاصله ۷۵ یا ۹۵ روز مادرش زهرای اطهر (سلاماللهعلیها) را نیز از دست داد و مسئولیت سنگین مراقبت از خواهران و برادرانش به دوش وی افتاد. در عصر پدر، به زنان کوفی درس تفسیر و معارف اسلامی میداد. پدرش او را به عقد برادرزادهاش عبدالله بن جعفر درآورد. حاصل این ازدواج ۵ فرزند به نامهای علی، عون، عباس، محمد و امکلثوم بود. شاهد حکومت کوتاه پدر و برادرش امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) و در نهایت شهادت آن بزرگواران بود. با حرکت امام حسین (علیهالسّلام) از مدینه در بیست و هشتم رجب و به نقلی سوم شعبان سال ۶۰ هجری، زینب (سلاماللهعلیها) نیز به همراه فرزندان و بسیاری از خویشاوندان از جمله برادران، خواهران و برادرزادهها، رهسپار مکه شد. در سفر طولانی مدینه تا مکه، مکه تا کربلا، کربلا تا کوفه، کوفه تا شام، شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه، همراه برادر شهیدش امام حسین (علیهالسّلام) و اسیران کوفه و شام بود. تلخترین صحنهها و مصیبتها را در ظهر عاشورا شاهد بود. حوادث دلخراش کوفه و شام موهایش را سفید و قامتش را خمیده کرد. با این وجود، هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهدای کربلا فرو نبست و افشاگر حاکمان مستبد عصر خود بود تا آنجا که خطبههای دشمنشکن وی در کوفه و شام معروف است. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) سرانجام در ۵۷ سالگی و در سال ۶۲ قمری چشم از جهان فروبست.
نسب زینب کبری
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دختر امیرالمؤمنین، علی بن ابـیطالب (علیهالسّلام) بـن عبدالمطلب، قریشیهاشمی است. چنانکه منابع در معرفی وی چنین نوشتهاند: «زینب بنت علی بن ابی طالب بن عبد المطلب الهاشمیه سبطه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امها فاطمه الزهراء قال ابن الاثیر انها ولدت فی حیاه النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)…» مادرش فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) جدش رسـول خـدا حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جـدهاش خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است.
براساس روایتی از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، زینب کبری (سلاماللهعلیها) همانند دیگر خواهر و برادران مادری از خمیره ذات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آفریده شده است. در روایات آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «وُلْدُ فاطِمَهَ فَانَا وَ لِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی..؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امکلثوم و محسن) که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شدهاند…»
مادر این بانو فاطمه زهرا بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است. (اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا) وی سیده نساء العالمین، محبوب رسول الله و اولین کسی است که به اذن الهی داخل در بهشت میشود.
اما پدرش علی بن ابیطالب، اولین ایمانآورنده به رسول الله حضرت امیرمؤمنان، سید اوصیا مولای متقیان (علیهالسّلام) و رهبر روسپیدان عالم «قائد الغرّ المُحجّلین» میباشد. از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که درباره آن امام همام فرمودهاند: «لو کانَ البَحرُ مِداداً و الاشجارُ اقلاماً و اوراقُها قِرْطاساً، و الجنُّ و الانسُ کُتّاباً، لما احْصوا مَناقِبَهُ؛ اگر دریاها مرکب، درختان قلم، برگهای درختان ورق، و جن و انس نویسنده شوند، نمیتوانند فضیلتهای او را به شماره درآورند.» (لو ان الغیاض اقلام، والبحر مداد، والجن حساب، والانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)) و امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) دو سرور جوانان اهل بهشت، برادرانش میباشند.
سومین فرزند
امام علی (علیهالسّلام) ۵ ماه پس از هجرت، در ماه رجب با حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ازدواج نمود. «تَزَوَّجَ علیٌ فاطمهَ فی شهرِ رجب بَعدَ الهجرهِ بخمسهِ اشهُرٍ» میوههای این ازدواج مبارک، امام حسن (علیهالسّلام)، امام حسین (علیهالسّلام)، زینب کبری (علیهاالسّلام) و امکلثوم (سلاماللهعلیها) و حضرت محسن (علیهالسّلام) بودند.
در نیمه رمضان سال سوم هجری و تقریباً یک ماه قبل از غزوه احد، بزرگترین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و سبط اکبر پیامبر بزرگوار اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)، حسن بن علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) دومین امام شیعه در شهر مدینه دیده به جهان گشوند.
در سوم شعبان سال چهارم هجری، دومین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و نوه دوم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام سوم، حضرت حسین بن علی (علیهالسّلام) در شهر مدینه چشم به جهان گشودند.
براساس منابع روایی و تاریخی شیعی، سومین فرزند امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرای مریضه (سلاماللهعلیها)، زینب کبری بزرگ بانوی دشت کربلا و پس از ایشان زینب صغری مکنی به امکلثوم است، که چهارمین فرزند علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) میباشد. پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه منوره به دنیا آمدند.
تاریخ ولادت
در تاریخ ولادت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) اختلاف است و مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کردهاند که بنابر قول مشهور حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در پنجم جمادی الاول سال پنجم هجرت در مدینه متولد شده است. برخی نیز پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت را سال ولادت ایشان میدانند. حسن محمد قاسم نویسنده مصری در کتابش با عنوان «السیده زینب» آورده است: ایشان در ماه شعبان سال ششم هجری، دو سال پس از تولد برادرش امام حسین (علیهالسّلام) متولد شده است. در کشور مصر این قول مورد پذیرش واقع شده است.
در کتاب ریاحین الشریعه آمده است که میلاد آن حضرت را، برخی پنجم ماهجمادی الاولای سال ششم، بعضی اوایل شعبان آن سال، بعضی در ماه رمضان و برخی دیگر در دهه آخر ماه ربیع الثانی و طبق نقلی ماه محرم سال پنجم هجرت ذکر کردهاند ولی هیچیک از این اقوال دلیل محکم تاریخی ندارد. این عدم اتفاقنظر در مورد تاریخ وفات آن مخدره نیز به چشم میخورد؛ به طوری که برخی آن را در ماه رجب سال ۶۲ و بعضی در چهاردهم رجب سال ۶۲ دانستهاند.
عُبیدلی نسّابه از عالمان قرن سوم هجری نوشته است: «زینب در زمان حیات جدش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دنیا آمد». ابن اثیر جزری موصلی، مؤلف کتاب اسد الغابه او را از «صحابیات» شمرده و گفته است: «کانت امراه عاقله لبیبه جزله؛ رینب بانویی عاقل، خردمند و نیکورای بود.» ولی به تاریخ تولد زینب (سلاماللهعلیها) اشارهای نکرده است.
بنابراین پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه منوره به دنیا آمدهاند. برای میلاد این بانوی گرانقدر اقوال دیگری نیز گفته شده است؛ از قبیل «دهه آخر ربیع الثانی سال هفتم هجری» پس از وفات زینب دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بر بدن وی نماز خواندند.
همچنین برخی تاریخ ولادت ایشان را «اواخر رمضان سال نهم هجری» دانستهاند؛ اما قول مشهور همان جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری است.
نامگذاری بانو
زینب معروفترین نام دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیهالسّلام) است. براساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، توسط پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولد وی، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرمود: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این امر پیشی نمیگیرم در آن هنگام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسافرت بودند. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سفر مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام) وارد گشتند. امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار، چراکه این را در لوح محفوظ نوشتهایم. سپس پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) است».
سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بکى علیها، وعلى مصائبها یکون ثوابه کثواب من بکى على أخویها.»
بنابر آنچه که بیان شد انتخاب نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از جانب خدا و از طریق وحی بوده که این خود فضیلتی برای ایشان میباشد. در معنای لغوی زینب دو نظریه عنوان شده است:
۱. زینب یک کلمه ترکیبی از «زین» و «اب» به معنای «زینت پدر» است.
۲. زینب کلمهای بسیط بوده و نام «درخت» و یا «گل» میباشد. در لسان العرب آمده: «زینب درختی زیبا و خوش بو است از این رو این نام برای دختران انتخاب میگردد.
در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ و نفیس به «درخت» تشبیه میشود مانند: «مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ » و یا حدیث «اَنا و علیٍّ من شجرهٍ واحدهٍ» در هر صورت قدر متیقن از این دو نظریه این است که زینب نامی زیبا و پر معناست.
برخی گفتهاند زینب کبری (سلاماللهعلیها) به نام و یاد زینب، دختر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که وفات کرده بود، «زینب» نامگذاری شده است. چنانکه در احادیث آمده است مردی از اهل قم از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کرد: آیا زنان میتوانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آری! زینب دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وفات یافت و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با تعدادی از زنان رفتند و بر جنازه او نماز گزاردند.» «کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) فَسَاَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تُصَلِّی النِّسَاءُ عَلَی الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام): اِنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ النَّبِیِّ تُوُفِّیَتْ وَ اِنَّ فَاطِمَهَ (سلاماللهعلیها) خَرَجَتْ فِی نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَی اُخْتِهَا»
فضائل و القاب حضرت زینب
حضرت زینب (علیهاالسّلام) به اعتراف همه تاریخنویسان، آراسته به همه فضایل و خصلتهای والای اخلاقی و الهی بودند. زینب کبری (علیهاالسّلام) در وقار و شخصیت مانند جدهاش خدیجه (علیهاالسّلام) در حیا و عفّت همچون مادرش فاطمه (سلاماللهعلیها)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش علی (علیهالسّلام)، در حلم و بردباری چون امام حسن (علیهالسّلام) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش حسین بود.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهرهمند بود به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافت. او همانند پدر و مادرش جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود. سخنرانیهای او در کوفه و شام خاطره خطبههای پدرش امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را در یادها زنده کرد. زینب کبری (سلاماللهعلیها) یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار میآید و درسنینکودکی، در حالی که بیش از ۵ یا ۶ سال از عمرش نمیگذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را با آن مضامین بسیار بلند و عالی شنید و پس از آن برای دیگران نقل میکند. عبداللهبنعباس، شاگرد برجسته حضرت علی (علیهالسّلام) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را از زینب نقل میکند و از آن بانوی بزرگ با عنوان «عقیلتنا؛ عاقل و دانای ما» یاد میکند. زینب (سلاماللهعلیها) از جنبه عبادت در حدّی بود که در دوران اسارت و سختترین شرایط جسمی و روحی که ممکن است برای یک انسان پیش آید، شبزندهداری و نماز شبش ترک نگردید، در حالی که در شرایطی به مراتب آسانتر و سهلتر از آن انسانهای معمولی قادر به حفظ برنامههای عادی و معمولی زندگی خود نیستند. عبادت و اطاعت خدا، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسی قرار داده بود که خداوند متعال میفرماید: «یابن آدم، انا اقول للشیء کن فیکون، اطعنی فیما امرتک اجعلک تقول للشیء کن فیکون؛ ای فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود میشود، در آنچه به تو دستور دادهام از من اطاعت کن تا تو را آن گونه قرار دهم که هر چیز بگویی باش، موجود شود!» حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفسها در سینهها حبس شد و زنگها از صدا باز ایستاد و در یک کلام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ بود، همچنان که خداوند این نام را برای وی برگزید.
در کتاب مستدرک سفینه البحار چنین آمده است:«أما زینب الکبرى (سلاماللهعلیها) من رواه الحدیث، أدرکت النبی و ولدت فی حیاته؛ زینب کبری (سلاماللهعلیها) از راویان حدیث هستند که در زمان حیات پیامبر اسلام به دنیا آمدند و ایشان را درک نمودند.» همچنین در ادامه آمده است:
«هِیَ عَقیلَهُ بَنیهاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَهِ مـا لَمـْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها احَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَهُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَهٌ لَمْ یَر شَخْصَها احَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اَخَویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فـِی الصـَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قـُوَّهِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَهٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَهِ وَ الْبَلاغَهِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ امیرِالمؤمنین (علیهالسّلام)…؛ زینب بانوی بنیهاشم است که در صفات سـتوده، بـرترین اسـت و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی که اگر بگوییم او «صدیقه صغری» است، حق گـفتهایم. در پوشـیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا. او در صـبر و قـوّت ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سخن میگوید.» مجلسی نیز از آن حـضرت، حدیث نقل کرده است. سخنان و اشعار حضرت زینب (علیهاالسّلام) درباره گفتار و حالات امام حـسین (علیهالسّلام) نیز به عـنوان حـدیث، از معصوم (علیهالسّلام) محسوب میگردند.
القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشههایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. در ذیل گوشههایی از فضیلتهای زینب کبری (سلاماللهعلیها)، در قالب القاب ایشان بیان میگردد:
ولیهُ الله
هر لقب و فضیلتی که برای پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint ذکر شده است همه فروعات همین مقام ولایت زینب کبری میباشد. ولایت از ماده ولی است و ولی به معنی شدت قرب میباشد به نحوی که بین دو شی فاصله و حجابی وجود نداشته باشد از ریشه ولی هم وِلایت به کسر واو ساخته میشود و هم وَلایت به فتح واو ساخته میشود.
وزن فِعاله به کسر فاء در زبان عربی دلالت بر شانی از شئونی جمعی و اجتماعی میکند، مثل سقایه و تجاره. لذا وِلایه به معنی تدبیر امور است و اگر نسبت به جامعه انسانها درنظر بگیریم، یعنی تدبیر امور انسانها و اگر به معنی مطلق بگیریم یعنی تدبیر ما سوی الله و کل عالم هستی. اما وَلایت به فتح واو به معنی محبت و دوستی است و در هر دوی اینها شدت قرب ملحوظ است؛ محب باید فانی در محبوبش باشد و نباید بین او و محبوب فاصلهای باشد. ولی الله به معنی اول، کسی است که از جانب حق متعال تعیین شده و شان ولایت و شئون جمعی را به عهده دارد و ولایت به معنی دوم یعنی عاشق و فانی خدا.
لقب ولیه الله درباره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) کبری آمده است و هر دو معنی درباره شخصیت عظیم زینب کبری (سلاماللهعلیها) صدق میکند و این یعنی زینب (سلاماللهعلیها) کسی است که میتواند سرپرستی کند و در حوادث و مشکلات و مصائب خویشتندار باشد و تسلط بر نفس داشته باشد و اداره امور را به دست گیرد و همچنین ولی به معنی فانی در حق نیز بر این بانوی مجلله صادق است، اگر این لقب امینه الله بودن را اساس قرار بدهیم قضیه عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ بودن حضرت نیز روشن میشد. زینب چون ولی الله است عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه است.
عالمهٌ غیر معلمه
مهمترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات حتی ملائکه دانش و بینش اوست.
«وَعَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَهِ فَقَالَ اَنبِئُونِی بِاَسْمَاء هَؤُلاء اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ • قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اِنَّکَ اَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ » و برترین علمها، علمی است که مستقیماً از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم لدنی باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر (علیهالسّلام) میفرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا ؛ علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»
زینب (سلاماللهعلیها) به شهادت امام سجاد (علیهالسّلام) داری علم لدنی است، آن جا که بعد از خواندن خطبه در شهر کوفه توسط حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به عمهاش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمه غیر معلَّمه وفهمه غیر مفهَّمه؛ تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی؛ عالم و دانشمند هستی.» از همین روی است که میبینیم، هر که به نام زینب رسیده است اعم از شیعه و سنی از او با احترام یاد کرده است.
ابن حجر در الاصابه مینویسد: «وکانت عاقله لبیبه جزله زوجها ابوها ابن اخیه عبدالله بن جعفر فولدت له اولاداً وکانت مع اخیها لما قتل فحملت الی دمشق وحضرت عند یزید بن معاویه وکلامها لیزید بن معاویه حین طلب الشامی اختها فاطمه مشهور یدل علی عقل وقوه جنان؛ وی بانویی عاقله، خردمند و نیکو رای بود. پدرش (امام علی (علیهالسّلام) ) او را به عقد پسر برادر خود یعنی عبدالله بن جعفر درآورد و زینب از او صاحب فرزندانی شد. در سفری که امام حسین (علیهالسّلام) کشته شد، زینب همراه او بود و به دمشق نزد یزید به اسارت برده شد. سخنان او خطاب به یزید بن معاویه هنگامی که مرد شامی، دخترش فاطمه را از یزید، هدیه خواست مشهور است و دلیلی است بر عقل و خردمندی آن بانو.»
مقام علمی آن بانو چنان بود که به شهادت تاریخ، در روزگار امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) برای زنان کوفه مجلس درس معارف و تفسیر قرآن داشته است. سخنان و خطابههای عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار «یزید»، از سوی زینب (سلاماللهعلیها) هر کدام شاهدی بر عظمت دانش این بانوی بزرگوار است. حتی زمانی که در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان کردند، یزید دربارهاش گفت: اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث بردهاند و آن را با شیر مادر نوشیدهاند.
از شیخ صدوق روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشتند، از سوی امام حسین (علیهالسّلام) نیابت خاص داشت و مردم در مسائل شرعی ( حلال و حرام) به ایشان رجوع میکردند و از جمله القاب آن مخدره نائبه الحسین است. وی دارای نیابت خاص از جانب امام حسین (علیهالسّلام) بود و مردم درباره حلال و حرام به ایشان مراجعه میکردند.
ابن حجر در الاصابه مینویسد: بانوی خردمند زینب همان کسی است که در مدرسه باب مدینه العلم درس خواند و امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) ایشان را عالمه غیر معلمه خواند.
در یک مورد نقل شده است روزی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) درباره بعضی از سخنان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم گفتگو میکردند، حضرت زینب (علیهاالسّلام) وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مساله را با تمام صوری که داشت با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن (علیهالسّلام) وقتی این توانایی فوق العاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجره النبوه و من معدن الرساله…؛ به راستی که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی.»
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است و راویان بزرگی چون عبدالله بن عباس از او روایتهای زیادی را نقل میکند که از جمله این روایات خطبه تاریخی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است؛ این در حالی است که زینب (سلاماللهعلیها) در زمان خوانده شدن این خطبه ۵ یا ۶ سال بیش تر نداشتند. ابن عباس هر زمان از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نقل حدیث میکرد میگفت: «حدثنی عقیلتنا زینب؛ بانوی فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند.»
لذا یکی دیگر از القاب ایشان عقیله بنیهاشم است. عقیله بنیهاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود، همان گونه که بعضی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران علی (علیهالسّلام) مانند میثم تمار، رشید هجری، به این گونه اسرار آگاه بودند. زینب دانای اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگوییهایش شاهد این مدّعاست. «فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ؛ اما به خدا سوگند هر چه کنی نمیتوانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستمها را نتوانی شست و بدانکه رای و تدبیرت سست و روزگارت اندک و انگشتشمار و جمعیتت روبه پراکندگی است…» زینب دانش سرشار داشت، طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (شهر علم) و علی (علیهالسّلام) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بایستی دریای علم باشد.
عابده آل علی
یکی از القاب حضرت زینب (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عابده است، وی در سایه عبادت و مجاهده نفسانی به مقامی رسید که حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در وداع آخر در روز عاشورا به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله الیل». بیشک بزرگترین وسیله برای تقرّب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی در پیشگاه مقدس اوست و هرکس به هر مرتبه و مقامی که رسید از راه عبادت رسیده است. قرآن کریم نیز در سوره زمر هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و میفرماید: «وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الانْسَ الَّا لِیَعْبُدُون» البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و یا انجام برخی عبادتهای بدنی و مالی محدود نمیشود، بلکه معنای عبادت چنانکه علمای لغت ذکر کردهاند غایت خضوع و تسلیم و اظهار ذلّت در پیشگاه خدای تعالی است که نماز و روزه و سایر اعمال مصادیقی از آن مفهوم کلی و راهی برای رسیدن بهآن مقام عالی است که به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام باید انجام داد. راغب در کتاب مفردات گوید: «العُبُودِیّه اظْهارُ التَّذَلُّل، وَ العِبادَهُ ابلَغُ مِنْها لِانَّهاغایَهُ التَذلُّل؛ عبودیت به معنای اظهار ذلت و خضوع است و عبادت معنای کاملتری دارد که همان غایت خضوع و اظهار ذلت است.»
عابده آل علی از دیگر القاب حضرت است. عبادت در این خاندن امری بدیهی است، امام زین العابدین (علیهالسّلام) در روز و شب، هزار رکعت نماز میگزارد و در اکثر اوقات عمر شریفشان روزه داشتند اما همچون جد بزرگوارشان امیر المومنین (علیهالسّلام) چون خداوند تعالی را سزاوار عبادت میدانستند، به عبادتش میپرداختند. چنانکه امام (علیهالسّلام) فرموند: «إلهی ما عبدتک خوفا من نارک ولا طمعا فی جنتک ولکنی وجدتک أهلا للعباده فعبدتک».
همین مسئله را نسبت به علی (علیهالسّلام) عرض کردند و حضرت فرمودند: شما عبادت رسول الله را ندیدهاید و تازه خود پیامبر اکرم هم میفرمایند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»
لذا این امور دراین خاندان امری بدیهی است و کسی که در چنین خانوادهای بزرگ شده است، طبیعتا به سمت و سوی این امر سوق پیدا میکند، لذا ایشان عابده آل علی است به گونهای که در حادثه کربلا و لو نشسته، نماز شبش را ترک نکرد. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در عبادت ثانی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپری میکرد.
زینب نمازهای مادرش زهرا و پدرش علی را شاهد بود، او نیایشهای امام مجتبی (علیهالسّلام) را در دل شبها و روزها دیده بود، عبادت و مناجاتهای حسین (علیهالسّلام) را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک برای او درس و الگوی عبادت و مناجات بود. حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) در دوران زندگی هیچگاه تهجد را ترک نکرد و آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقب به «عابده آل علی» شد. حتی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. از امام سجّاد (علیهالسّلام) نقل شده است که:
«ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفه الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشده الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیله؛ عمهام زینب، نمازهای واجب و مستحبیاش را در طول مسیر کوفه به شام میخواند و در بعضی از توقفگاهها از شدت گرسنگی و ضعف در مدت شبانه روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم میکرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانهروز میدادند.»
در کتاب مثیر الاحزان از فاطمه دختر امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده است:
«وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَهً فی تِلْکَ اللَّیلَهِ ای عاشِرَه مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَه؛ و اما عمهام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.»
امام حسین (علیهالسّلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابدهاش میفرماید: «یا اختاه لا تنسینی عند نافله اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.» همه این وقایع به خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر میدهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده است که یکی از القاب آن حضرت «عابده آل علی (علیهالسّلام)» انتخاب شده است.
العصمهُ الصغری
از دیگر فضائل حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دارا بودن مقام عصمت است به گونهای که ملقب به لقب معصومه صغری میباشند. باید به این نکته توجه نمود که عصمت درجاتی دارد. مرتبه عالی آن مخصوص اهل بیت (علیهمالسّلام) است که دارنده مقام امامت بودند. «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» اما حضرت زینب (علیهاالسّلام) نیز به دلیل برخورداری از طینت محمدی و مجاهده نفس، توانست به مرتبهای از عصمت دست یابد. عصمت یعنی اینکه انسان به مرتبهای از معرفت نائل شود که حقیقت و باطن گناه را مشاهده کند و چون انسان در این حالت با ملکوت هستی و جنبههای باطنی عالم در ارتباط هست، هرگز دچار اشتباه و خطا نمیشود. پس مصونیت از گناه و اشتباه، لازمه عصمت میباشد.
عصمت درباره اشخاصی که از اولیاء الله هستند اما مقام امامت یا نبوت را ندارند؛ مانند حضرت عباس (علیهالسّلام) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، به معنای عصمت از انجام هرگونه گناه و حتی مکروهات است، اما عصمت از اشتباه در مورد آنان صادق نیست. اگرچه اینگونه افراد با توجه به مقام معنوی و روحانیشان؛ دچار اشتباه نشدند، اما نمیتوان امکان اشتباه را در مورد آنان محال عقلی دانست.
دلیل عصمت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) آن است که امام سجاد (علیهالسّلام) در حقّ ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه» از این سخن معصوم بر میآید که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) متّصل به عالم غیب بوده و علم خویش را نه از راه تعلیم بلکه از راه ملائکه دریافت میکرده است؛ و عصمت نتیجه چنین علمی است. پس هیچ تردیدی نمیماند که آن بزرگوار، در مرتبه بسیار بالایی از کمالات انسانی بوده و بالتبع معصوم از گناه بودند؛ اما مرتبه کمالی و عصمت ایشان و هیچ کس دیگری، در حد چهارده معصوم (علیهالسّلام) نبوده و نمیباشد.
الصدّیقهُ الصغری
صدّیق مبالغه در صدق است و بر کسی اطلاق میگردد که در تمام حرکات و سکنات افعا او مبنی بر راستی و درستی باشد. مقام «صدیق» منصبی الهی است چنانچه در قرآن مجید جمعی از پیامبران بزرگ و مانند آنان به عنوان «صدق» توصیف شدهاند: «انّهُ کانَ صدّیقاً نبیّاً» از جمله ابراهیم در سوره مریم آیه ۴۱ ادریس پیامبر، در سوره مریم آیه ۵۶ و حضرت مریم در سوره مائده آیه ۷۵. در بعضی از آیات قرآن «صدیقین» همردیف پیامبران ذکر شدهاند.
در روایات شیعه و اهل سنت، از حضرت علی (علیهالسّلام) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است. «قال علی بن ابیطالب: انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل الناس بسبع سنین؛ من بنده خدا و برادر رسول اویم، و من صدّیق اکبر هستم، این ادعا را بعد من به جز دروغگو و افترازننده نمیکند، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم.» در روایتی دیگر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، مومن آل فرعون و حبیب نجار به عنوان صدیقان نام برده است؛ و حضرت علی (علیهالسّلام) را برترین آنها معرفی میکند.
«الصدیقون ثلاثه: حبیب النجار مؤمن آل یاسین، وحزبیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی طالب الثالث، وهو افضلهم»
در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم (سلاماللهعلیها) و در امت پیامبر به فاطمه زهرا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختصاص دارد. حضرت امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را نُه نام نزد حق تعالی است: فاطمه، صدّیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدّثه و زهرا.» در زیارتنامه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چنین آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ» بعد از زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها)، پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را صدیقه صغری لقب دادند. قید صغری بعد از صدیقه از باب «تعظیماً لاُمّه» میباشد. لذا چون مادرش فاطمه زهرا به صدیقه کبری مشهور بود، به وی صدیقه صغری میگفتند.
عفیفهٌ کریمه
عفت و پاکدامنی، برازندهترین زینت زنان، و گران قیمتترین گوهر برای آنان است. در قرآن مجید و احادیث به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده است. زینب (علیهاالسّلام) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود: «مـَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ یَکادُ الْعَفیفُ اَنْ یَکوُنَ مَلَکا مِنَ الْمَلائِکَهِ؛ مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد امّا عفت میورزد، نزدیک اسـت کـه انسان عفیف فرشتهای از فرشتگان باشد.» عقیله بنیهاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت میداد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردی نامحرم چهره زینب را ندیده بود، چنانکه در تاریخ آمده است: «هنگامی که زینب میخواست به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برود علی (علیهالسّلام) دستور میداد حسن و حسین (علیهماالسلام) همراه خواهرشان باشند. حسن (علیهالسّلام) جلوتر و حسین (علیهالسّلام) پشت سر، زینب در وسط حرکت میکرد.
یحیی مازنی میگوید: «من در مدینه، مدت زیادی همسایه علی (علیهالسّلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم.»
حجاب و عفاف زینب به گونهای بوده است که علامه مامقانی در این باره میگوید: «و هی فی الحجاب فَرِیدَهٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فی زمانِ ابیها و اخویْها الی یوم الطَّفِ؛ زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است؛ کسی از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود.»
زینب کبری با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی در سختترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسهای از حجاب و حیا را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت. وی در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد. مورخین نوشتهاند: «وَهِیَ تَسْتُرُ وَجـْهَها بـِکَفِّها، لاَِنَّ قِناعَها قَدْ اُخِذَ مِنها؛ او صورت خود را با دستش میپوشاند چون روبنده را از او گرفته شده بود.»
آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد میآورد که «اَمِنَ العَدْلِ یَا بْنَ الطُّلَقاءِ تَحْذیرُکَ حَرائِرَکَ وَاِمائِکَ وَسَوْقُکَ بَناتِ رُسُولِ اللّهِ سَبایا؟ قَدْ هـَتَکْتَ سـُتُورَهُنَّ وَاَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ؛ ای پسـر آزاد شده! آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خـدا (صلیاللهعلیهوآله) را به صورت اسیر به اینسو و آنسو بکشانی؟ نقاب آنـان را دریـدی و صـورتهای آنان را آشکار ساختی.»
فصیحهٌ بلیغه
از دیگر القاب پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint فصیحه بلیغه میباشد. بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامیاش به ارث برده است، که کلامش «دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق» است. هنگامی که سخن میگفت، گویی از زبان پدر ایراد سخن میکرد. سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای وی با عبداللّه بن زیاد، بیشباهت به خطبههای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (علیهاالسّلام) نیست. این خطبهها در حالی ایراد میشد که زینب داغهای فراوانی در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بیخواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش میکشید.
بشیر بن خزیم اسدی میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَهً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ امیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِبٍ (علیهالسّلام)؛ در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلاماللهعلیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطقتر و تواناتر و چیره دستتر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.»
«وَ قَدْ اوْمَاتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ؛ زینب یک اشاره به جمعیت کرد؛ همین جمعیتی که داشتند ضجه میزدند و گریه میکردند، و یک عده هم سروصدا میکردند؛ یک اشاره کرد که ساکت! نفسها در سینه ها حبس شد. و جَرَسها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگوله حیوانات هم شنیده نشد.»
زینب کبری (سلاماللهعلیها) بدون آن که آموزش دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حـال تـشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، داغدار و آواره با کسانی سخن میگوید که نـه تـنها بـا او هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریختهاند، با این حال سخنان زینب (سلاماللهعلیها) چنان بـود کـه وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.
خزیم اسدی مـیگوید: پیرمردی را در کنار خود دیدم که بر اثـر گـریه محاسنش غرق اشک شده بود و میگفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شـما بـهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوانها و زنان شـما نـیکوترین زنـان هستند. نسل شما بهترین نسلی است کـه نـه خوار میگردد و نه شکست میپذیرد.
صابرهٌ محتسبه
از دیگر فضائل و القاب پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint صابرهٌ محتسبه (صبرکننده برای خداوند) است. از منظر دین، صبر جایگاه بس والایی داشته و خداوند متعال در قرآن کریم به صبرکنندگان بشارت داده است. «و بشر الصابرین» در جای دیگر اعلام میدارد که اجر و پاداش صابران از حد و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دریافت میدارند؛ «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است؛ «و اصبروا ان الله مع الصابرین» و در جای دیگر خداوند صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد میکند. «والله یحب الصابرین»
امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود، بدن هم از بین میرود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف میرود.»
زینب (علیهاالسّلام) نمونه و تجسم عالیِ صبر و پایداری است. مقاومت و شکیبایی در برابر مصایب و مشکلات، به ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسداری از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصههای بارز این بانوی بزرگ میباشد. صبر و ثبات شگفتانگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است؛ زیرا از پنج سالگی برای وی مصایب جانکاه یکی پس از دیگری شروع شد؛ ولی زینب در برابر همه این مصیبتها، قامت برافراشت و صبر کرد. روزی شاهد رحلت جدّ بزرگوارش رسول اللّه و تأثیر آن بر مسلمانان به ویژه بر خاندان او بود؛ زمانی دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوی نمونه اسلام، مادرش زهرا (علیهاالسّلام) بود؛ وی پس از آن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیر مؤمنان را تحمّل نمود؛ دختر علی (علیهالسّلام) همچنان شاهد لخته لخته شدن جگر برادرش امام حسن (علیهالسّلام) در اثر زهر جفا بود، ولی آنچه را که آن مخدّره در کربلا مشاهده کرد، مصایب جانکاه و وصفناپذیری است که کوهها تاب تحمّل آن را نداشت. در زیـارتنامه آن حـضرت مـیخوانیم: «لَقـَدْ عـَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکِ مَلائِکَهُ السَّماءِ؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.»
زینب در وادی صبر و استقامت، یکهتاز میدان است، به گفته علاّمه مامقانی: «و هی فی الصبر و الثبات وحیده؛ زینب در صبر و ثبات بی نظیر و یگانه است.»
در بُلندای مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش حسین ایستاد، رو به آسمان کرد و گفت: «بار خدایا! این اندک قربانی و کشته شده در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»
لَبْوَهُ الْهاشِمیَّه
یکی از فضائل و القاب برجسته بانوی کربلا، شجاعت است. خدا در نظر پرواپیشگان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر است. امـام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک میباشد.» سرّ شجاعت اولیای الهی در همین است.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در مهد شجاعت رشد یافته است و از شجاعت حیدری بهرهمند است. لذا وی را «لَبْوَهُ الْهاشِمیَّه؛ شیرزن هاشمی» لقب دادهاند. آن بانوی ارجمند (سلاماللهعلیها) چون مردان بر سر دشمن فریاد میزند، توبیخشان میکند، تحقیرشان میکند، و از کسی هـراسی بـه دل ندارد. وی از برق شمشیر خونچکان آدمکشان واهمه ندارد و در مجلس ابن زیاد، بـدون تـوجه بـه قدرت ظاهری او گوشهای مینشیند و بـا بـی اعـتنایی به سؤالات او تحقیرش میکند، او را « فاسق» و « فاجر» معرفی میکند و میگوید: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَکْرَمَنا بِنَبِیّهِ مُحَمَّدٍ (صلیاللهعلیهوآله) وَطَهَّرَنا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهیرا وَاِنَّما یَفْتَضِحُ الْفـاسِقُ وَیـَکْذِبُ الْفـاجِرُ وَهُوَ غَیْرُنا؛ سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) گرامی داشت، و از پلیدیها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا میشود، و بدکار دروغ میگوید، و او غیر ما است.»
وی همچنین در مقابل یزید ملعون، و دهـنکـجیها و بدزبانیهای او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین میگوید: «لَئِن جَرَتْ عَلَیَّ الدَّواهی مُخاطِبَتَکَ اِنّی لاََسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَاَسْتَعْظِمُ تَقْریعَکَ وَاَسْتَکْبِرُ تَوْبیخَکَ؛ اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشـته بـدان کـه من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تـو را بـزرگ میدانم.» ایشان جان امام سجاد (علیهالسّلام) را از مرگ نجات داد، و هرگز به ابن زیاد و یزید پسر معاویه اعتنایی نکرد، درحالیکه آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبانها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند.
ایثار و گذشت
ایثار به مفهوم عطا کردن و دیگری را بر خود ترجیح دادن؛ بهترین کرامت اخلاقی برای انسانها و بالاترین نیکیها است. ایثار در آیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته است. امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «اَلاْیثارُ اَعْلَی الاْیمانِ؛ ایثار، بالاترین درجه ایمان اسـت.» «اَلاْیـثارُ اَعْلَی الاِْحْسانِ؛ ایثار برترین احسان است.»
زینب کبری (سلاماللهعلیها) در این فضیلت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است. ایثار حضرت زینب (سلاماللهعلیها) حتی در دوران کودکی بیانگر رشد کمال انسانی وی در طفولیت است.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) در عاشورای حسینی هر آن چه داشت، در طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود؛ رها کردن همه زندگی و شوهر خود در مدینه؛ تقدیم کردن دو فرزند برای شهادت در رکاب برادر؛ تحمل قتل و غارت و به اسیری رفتن و هتک حرمت در جریان اسارت و بسیاری دشواریهای دیگر، همه نشانه ایثار و از خود گذشتگی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. اوج ایثار و فداکاری و گذشت دختر علی (علیهالسّلام) در روز عاشورا به نمایش گذاشته میشود. نقل است که:
صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین (علیهالسّلام) رسید. عرض کرد: جدم ابراهیم خلیل قربانی خدا را به جای قربانی شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانی مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمیشد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا میکردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت میشدم. وقتی که این دو نوگل زینب، پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت در رکاب امام حسین (علیهالسّلام) نایل آمدند و پیکرهای غرق به خون آنان را به کنارخیمهها آوردند، همه زنان از خیمهها بیرون آمدند اما زینب کبری (علیهاالسّلام) برای این که مبادا اباعبدالله (علیهالسّلام) خجالتزده شوند، از خیمه خود بیرون نیامدند. ایشان در مـاجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمیکرد و آن را نیز به کودکان میداد. در بین راه کوفه و شام، با این کـه خـود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زینالعابدین (علیهالسّلام) مـیفرماید: «اِنـَّها کانَتْ تُقَسِّمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاَْطْفالِ لاَِنَّ الْقَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مـِنّا رَغیفا مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَهِ؛ عمهام زینب در مدت اسارت، غذایی را که به عـنوان سهمیه و جیره میدادند، بـین بـچهها تقسیم میکرد، چون آنها در هر شبانهروز به هر یک از ما یک قرص نان میدادند.»
کنیههای حضرت زینب کبری
کنیه بانوی خردمند، زینب کبری (علیهاالسّلام)، پیوسته در ابهام بوده است و شاید همین ابهام منشأ، تردید درباره شخصیت امکلثوم یا امکلثومهای حاضر در کربلا و همچنین مدفن ایشان شده است.
امالحسن
اکثر علمای نسبشناس، درباره کنیه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ساکت بودهاند. برخی نیز به پسوند کبری اکتفا نمودهاند. به جز اینکه ابن عتبه نسابه، که ادعا میکند کنیه زینب (علیهاالسّلام)، امالحسن بوده است. او تنها کسی است که چنین ادعایی میکند. هرکس دیگری هم که این کنیه را برای زینب (علیهاالسّلام) ادعا کرده، از ابنعتبه نسابه پیروی نموده است. در نتیجه علامه نقدی، هنگام ذکر این کنیه میگوید: «به حقیقتِ این کنیه پی نبردهایم.»
امکلثوم
اگر چه در اکثر منابع تاریخی نصی نداریم که «امکلثوم» کنیه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است اما در اکثر منابع حدیثی و روایی علما و محدثین مراد از امکلثوم را همان زینب کبری (سلاماللهعلیها) دانستهاند. برای روشنتر مطلب در ادامه به قرائن و شواهد کاربرد کنیه امکلثوم درباره حضرت زینب کبری اشاره میگردد.
اثبات کنیه امکلثوم
بدون شک شخصیتی که با نام زینب در احادیث مختلف و خصوصا در اخبار کربلا از وی نام برده شده است، همان عقیله بنیهاشم است. علاوه بر این، اصل عقلایی اقتضا میکند که وقتی متکلم در مقام بیان و تفهیم کلامی مطلق و قابل تقیید آورده باشد؛ اما قیدی برای آن نیامده باشد کلامش در روشنترین مورد و کاملترین فرد تبلور پیدا میکند؛ چراکه ذهن به صورت فطری، متوجه کاملترین فرد میشود. بنابراین اگر چه منابع تاریخی به وجود چند دختر با نام زینب و کنیه امکلثوم برای حضرت علی (علیهالسّلام) تصریح میکنند؛ اما تعبیر امکلثوم و زینب بدون قرینه در احادیث و اخبار منصرف است به همان شخصیت مشهور و حماسهساز، یعنی پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint. فراوانی استعمال اسم زینب و کنیهام کلثوم به صورت مطلق و کلی در اخبار، بر این مسئله دلالت دارد که بدون شک، منظور از این زینب و امکلثوم همان بانوی خردمند است. از طرفی هم در برخی منابع به صراحت نام حضرت زینب برده شده و سخن یا واقعهای را به ایشان نسبت دادهاند اما در برخی منابع دیگر همان سخن یا واقعه به امکلثوم نسبت داده شده است. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که مستفاد محدثان از مجموع اخبار و احادیث این است که زینب کبری (علیهاالسّلام)، دارای کنیه امکلثوم بوده است. در ذیل به قرائن و شواهدی اشاره میگردد که نشان میدهد اولاً پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint مکنای به امکلثوم بودهاند و ثانیاً مراد از امکلثوم در منابع روایی و مقاتل همان شخصیت پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است مگر در موادری خاص که مراد از امکلثوم خواهر کوچکتر ایشان و از مادری غیر از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است.
تصریح علما
گروهی از محققان واندیشمندان، به این موضوع اعتراف کردهاند که کنیه بانوی خردمند زینب (سلاماللهعلیها) امکلثوم بوده است. در ذیل به نمونههایی اشاره میگردد که بر مکنی بودن عقیله بنیهاشم (سلاماللهعلیها) به امکلثوم تصریح میکنند:
۱. علامه مجتهد اکبر، سید حسن صدر، (م ۱۳۵۴ ه.ق) میگوید: «زینب کبری (علیهاالسّلام)، کنیهاش امکلثوم است».
۲. پژوهشگر بزرگ، مؤلف دانشنامه بزرگ «ناسخ التواریخ»، چند بار تصریح کرده است که مراد از امکلثوم در روایات، همان زینب کبری (علیهاالسّلام) است.
۳. محدث محقق، سید نورالدین محمد بن مرتضی، به این مطلب تصریح میکند که مراد از امکلثومی که ابن طاووس، به نقل از ایشان، خبر دفن امیرمؤمنان را روایت کرده و آن بانو هنگام دفن امیرمؤمنان از نجف اشرف خارج شده و جنازه پدرش را تشییع کرده است، همان زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیهالسّلام) است. از طرفی هم به تصریح برخی منابع مراد از امکلثومی که ماجرای دفن مادرش حضرت زهرا را نقل میکند، همان زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیهالسّلام) است.
۴. علامه محقق هبهالدین الشهرستانی، (م ۱۳۸۸ه.ق) معتقد است که امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، دو دختر به نام زینب و ملقب به امکلثوم داشت. در بین آن دو بانو، خواهر بزرگتر، همان بانوی کربلاست. ابن عباس او را بانوی خردمند بنیهاشم مینامید و زهرا (علیهاالسّلام)، دو سال بعد از ولادت حسین (علیهالسّلام)، وی را به دنیا آورد.
۵. علامه سید نورالدین جزائری، مؤلف کتاب «الخصائص الزینبیه»، به این موضوع تصریح کرده است که بیشتر خطبهها و مرثیههایی که به امکلثوم نسبت داده میشود، متعلق به همین بانوی محترم؛ یعنی زینب (علیهاالسّلام) است. این دیدگاه، قویترین دیدگاه در این باره است.
کثرت روایات امکلثوم
بیگمان گستردگی و بالندگی مذهب شیعه مرهون از جانگذشتگی ائمه هدی (علیهمالسّلام) و تلاشهای راویان احادیث ایشان در حفظ و نشر این آیین آسمانی است. امام صادق (علیهالسّلام) در روایتی میفرمایند: «اعْرَفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلَی قدْرِ رِوایَتِهِم عَنّا؛ مقام و منزلت افراد را، بر اساس تعداد احادیثی که از ما روایت میکنند، بشناسید.» حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به جهت مصاحبتی که با پنج تن آل عبا داشته است، روایات متعددی را از امام علی (علیهالسّلام)، فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) نقل کرده است؛ که از طریق سلسله روات در کتب مضبوط شده و به ما رسیده است. اما باید به این مطلب توجه داشت که بیشترین نامی که در بین دختران امام علی (علیهالسّلام) که به عنوان راوی آمده، اسم امکلثوم است؛ به طوری که این اسم، بارها به هنگام سخن گفتن از احوال حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و اخبار امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، در «علل الشرایع»، «روضه الواعظین» و «بحارالانوار» آمده است.
ما قطعا میدانیم، که عقیله بنیهاشم، زینب (علیهاالسّلام)، بزرگترین دختر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و عالمترین دختر امام علی (علیهالسّلام) و معروفترین آنان بوده است؛ تا جایی که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در کلام امام سجاد (علیهالسّلام) به شهادت «انتِ بحمدالله عالمهٌ بلا مُعلّمه فَهِمَهٌ غیرَ مُفَهّمَهُ» به علم لدنی رسیده است. از شیخ صدوق روایت شده است که زینب (علیهاالسّلام) از امام حسین (علیهالسّلام) نیابت خاص داشت و مردم در حلال و حرام، به او مراجعه میکردند. در منابع فراوانی چنین آمده است: «زینب (علیهاالسّلام)، روایات زیادی از مادرش زهرا (علیهاالسّلام) روایت کرده است.»
بنابراین میتوان گفت: مراد از امکلثومی، که در بیشتر اخبار آمده است، همان بانوی خردمند، زینب کبری (علیهاالسّلام) است. شیخ جعفر نقدی تصریح میکند که امکلثوم در زبان محدثان، همان بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) است؛ چراکه اگر آنها غیر ایشان را اراده میکردند، قیدی همانند وسطی یا صغری برای اسمش میآوردند. همچنان که در «اعلامالنساء»، نیز آمده است. تصوری که به هنگام سخن گفتن از اسم امکلثوم در نزد محدثان شکل میگیرد، همان زینب (علیهاالسّلام) است. مرحوم آیتالله العظمی خویی نیز در «معجم رجال الحدیث» حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را جزو راویات شمرده است و گفته است که « جابر بن عبدالله انصاری» و «عباد العامری» از او نقل حدیث کردهاند.
شاید بتوان منشاء اطلاق امکلثوم را بر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را شباهت وی به خالهاش دانست، چنان که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «به همه حاضران و غایبان امتم وصیت میکنم و میخواهم به همه خبر دهید که این دختر را احترام کنند؛ چراکه او شبیه خالهاش امکلثوم است.» همچنین در زیارت بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) آمده است: «السلام علیک یا زینب التقیه و السلام علیک یا امکلثوم النقیه؛ سلام بر تو ای زینب پرهیزکار و سلام بر توای امّکلثوم پاکدامن.»
خطابه بلیغ امکلثوم
اخبار متواتری از شیعه و سنی نقل شده است که زینب کبری (سلاماللهعلیها)، دختر علی (علیهالسّلام) خطبهای بلیغ را در کوفه قرائت نموده است، و هیچگونه اختلافنظری در این زمینه وجود ندارد. علامه طبرسی، ابن طاووس، ابن نما حلی، شیخ الطائفه و جاحظ، با عبارات گوناگون اما معنای واحد، این خطبهها را روایت کردهاند. همه آن دانشمندانی که این خطبه را بیان کردهاند، تصریح نمودهاند که زینب، دختر علی (علیهالسّلام) این خطابهها راقرائت نموده است و در این باره که این زینب، همان زینب کبری (سلاماللهعلیها) است، هیچگونه اختلافنظری در بین آنها وجود ندارد.
حذیم بن شریک اسدی میگوید: روزی زینب، دختر علی (علیهالسّلام) را دیدم که سخن میگفت. به خدا قسم هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیدهام. گویی که از زبان امیرمؤمنان، علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) سخنانش را میگرفت. به مردم اشاره کرد، نفسها حبس شد و صداها ساکت شد، سپس ایشان خطبه خواند… و خطبه را تا آخر نقل میکند.
اما احمد بن ابیطاهر بن طیفور بغدادی (م ۲۸۰ ه.ق) آن خطبه را به سه سند دیگر بیان میکند که دو سند آن، به حزام اسدی یا حذیم اسدی منتهی میشود. او میگوید: «سمعت امکلثوم بنت علیّ، و هی تقول فلم ار خفره والله انطلق منها، کانها تفرغ عن لسان امیرالمومنین؛ از امّکلثوم، بنت علی (علیهالسّلام) شنیدم که سخن میگفت. به خدا قسم! هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیدهام. گویی که کلماتش از زبان امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) خارج میشد.»
در سند دیگری میگوید: «اخبرنا یحیی بن حمار البصیری: رایت امکلثوم و لم ار خفره والله انطلق منها و کانما تنطق علی لسان امیر المؤمنین…؛ یحیی بن حمار البصیری روایت میکند: امّکلثوم را دیدم، به خدا قسم، هیچ زن پاکدامنی را سخنورتر از او ندیدهام. گویی که از زبان امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) سخن میگفت.»
حال با مقایسه تمام روایات پیشین، با اخبار ابن طیفور، برای ما بهخوبی روشن میشود که بدون هیچ شک و تردیدی، مراد از امکلثوم، در این روایت همان بانوی خردمند، زینبکبری (علیهاالسّلام) است. هیچ کدام از علمای شیعه و سنی، شک ندارند که منظور از امکلثوم، در این خبر زینب کبری (علیهاالسّلام) بوده است. اینگونه بلاغت و روانی زبان، چگونه میتواند مربوط به غیر ایشان بوده باشد؟ پس این امر ثابت میکند که امکلثوم، در منابع حدیثی به عنوان کنیه بانوی خردمند، زینب کبری (سلاماللهعلیها) بوده است.
طبری مینویسد: «لما دخل براس حسین و صبیانه و اخواته و نسائه علی عبیدالله بن زیاد لبستْ زینب ابنه فاطمه ارذل ثیابها… فقال عبیدالله ابن زیاد: من هذه الجالسه؟… فقال بعض امائها: هذه زینب ابنه فاطمه…؛ هنگامی که سر مبارک امام حسین (علیهالسّلام) و فرزندان و خواهران و زنان اهل بیت حضرت را بر عبیداللّه بن زیاد وارد کردند، زینب دختر فاطمه (سلاماللهعلیها) کهنهترین لباسش را پوشید و ناشناس وارد شد و میان کنیزانش نشست. عبیداللّه پرسید: این زن کیست؟ زینب کبری جواب نداد. تا سه بار این سؤال را تکرار کرد اما حضرت جوابی نداد. یکی از زنان گفت: او زینب دختر فاطمه (سلاماللهعلیها) است…» این مضمون در منابع متعدد دیگر در مورد زینب کبری نقل شده اما اسفراینی در کتاب نورالعین، این قضیه به امکلثوم نسبت داده شده است.
امکلثوم در اخبار مقاتل
در بیشتر اخبار مربوط به واقعه کربلا و اسیران خاندان پیامبر؛ اسم امکلثوم بارها تکرار شده است. در برخی موارد به تنهایی و در مواردی نام امکلثوم به همراه نام زینب آمده است. به قرینه اینکه پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، سرپرستی و ریاست حرم امام حسین را بر عهده داشت و در واقع تنها سرپرست اطفال و خانواده ایشان بودند و نقشی اساسی در حفاظت از جان اسرا حتی امام سجاد (علیهالسّلام) داشتهاند و به قرینه اینکه اکثر منابع تاریخی و حدیثی در واقعه کربلا، سخن یا حادثه خاصی را به صراحت به پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint نسبت دادهاند؛ اما در برخی منابع، همان واقعه به امکلثوم نسبت داده شده است؛ میتوان چنین نتیجهگیری کرد که کنیه امکلثوم در مورد حضرت زینب (سلاماللهعلیها) هم به کار رفته است.
روایت اول
روایت شده است که امام حسین (علیهالسّلام) در شبی که در بامداد آن به شهادت رسید و در حال آماده کردن شمشیرش بود، میفرمود: «یا دهر افٍّ لک من خلیل! کم لک بالاشراق و الاصیل!؛ ای روزگار! اف بر تو باد که چه دوست بدی هستی. در سپیده دمان و شامگاهان…..» امام علی بن حسین (علیهالسّلام) میفرماید: من منظور ایشان را فهمیدم؛ به شدت گریه کردم، سکوت نمودم و فهمیدم که بلا نازل شده است. هنگامی که عمهام زینب (علیهاالسّلام) این زمزمهها را شنید، سراسیمه خود را به امام رساند و گفت: «وا مصیبتا! ای کاش امروز میمردم. مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن رفتند، ای خلیفه و باقیمانده آن بزرگواران!» حسین (علیهالسّلام) به آن بانو تسلیت گفت و وی را آرام نمود و سپس او را به صبر توصیه کرد. ابن اثیر، طبری، خوارزمی و ابوالفرج اصفهانی، ماجرا را اینگونه روایت کردهاند. اما محدث بزرگ سید بن طاووس (م ۶۴۴ ه.ق) این حدیث را با تبدیل اسم زینب به امکلثوم روایت کردهاند. ابننما و ابومخنف، این روایت را درباره زینب، دختر علی آوردهاند. بنابراین مسئله کاربرد کنیه امکلثوم برای زینب کبری در این خبر، آشکار و روشن است.
روایت دوم
روایت شده است که لشکریان دشمن، بر خیمهها هجوم آوردند؛ طوری که زنها و کودکان متفرق شدند. زینب (علیهاالسّلام)، نزد علی بن حسین (علیهالسّلام) آمده و از او دفاع میکرد. حمید بن مسلم میگوید: به خیمه علی بن حسین (علیهالسّلام) رسیدم. او در بستر بیماری بود. شمر به همراه گروهی آمد. گروهی از یاران شمر گفتند: «آیا این جوان را نمیکشی؟» آن لعین قصد کشتن او را داشت و شمشیر خود را بیرون کشید. زینب (علیهاالسّلام) خود را بر علی بن الحسین (علیهالسّلام) انداخت و گفت: «اول مرا بکشید، بعد او را.» بسیاری از مورخین مانند دربندی، شیخ نقدی و مقرم نیز اینگونه روایت کردهاند.
اما در کتاب نورالعین اسفراینی نام زینب را به امکلثوم تغییر داده است مینویسد: سپس لشکریان، رو به علی بن حسین آوردند که به علت بیماری ضعیف شده بود. میخواستند ایشان را به شهادت برسانند. هنگامی که امکلثوم اینگونه دید، نقاب از چهره برداشته، خود را بر روی ایشان (امام سجاد) انداخت و فرمود: «وای بر این همه هتک حرمت، وای بر کمی یاوران … اگر باید او را بکشید، مرا نیز همراه او بکشید.»
روایت سوم
روایت شده است که در بازار دمشق، روزنه بلندی وجود داشت که پنج زن روی آن قرار داشتند. در بین آنها، پیرزنی گوژپشت نیز بود. هنگامی که به سر بریده حسین (علیهالسّلام) رسید، سنگی برداشت و با آن به سر مبارک حسین (علیهالسّلام) زد. زینب (علیهاالسّلام) از دیدن این ماجرا آن قدر گریه کرد که از حال رفت. این روایت را شیخ محمد باقر بهبهانی نقل کرده است. اسفراینی نیز این روایت را نقل کرده و به جای اسم زینب، کنیه امکلثوم را آورده است. این روایت هم بیانگر این است که منظور از امکلثوم همان زینب کبری است.
روایت چهارم
ابنطاووس و ابننما درباره حوادث مجلس ابن زیاد در کوفه، روایت کردهاند: زینب (علیهاالسّلام) به صورت ناشناس آمد و در مجلس نشست. ابن زیاد پرسید: «او کیست؟». به او گفتند: «او زینب، دختر علی (علیهالسّلام) است». ابن زیاد رو به ایشان کرد و گفت: «خدا را شکر که شما را رسوا و دروغگویان را آشکار کرد.» زینب (علیهاالسّلام) جواب داد: «همانا فقط فاسق رسوا میشود و بدکار دروغ میگوید، و او از ما نمیباشد.» طبری در تاریخ خود، خوارزمی در مقتل خود، و دیگران، این قضیه را به همین شکل بیان کردهاند.
اما اسفراینی، این موضوع را به امکلثوم نسبت داده است و از دیدگاه او، آن بانو همان امّکلثوم است که به ابن زیاد میگوید: «همانا فقط فاسق دروغگو رسوا میشود.» این امر هیچ علتی ندارد، جز اینکه امکلثوم، همان زینب (علیهاالسّلام) است. حضرت زینب، مسنترین اسیری بود که به نزد ابن زیاد برده شد؛ و از خواهر دیگرش که وی نیز امکلثوم نام داشت و جزو اسرای کربلا بود، بزرگتر بودند. این خبر را گروهی از علما نقل کردهاند و شیخ مفید در الارشاد به همین مطلب تصریح کردهاند.
کنیههای دیگر
در باره این شخصیت بزرگ اسلام و افتخار جامعه زنان القاب و کنیههای فراوانی ذکر شده است، صرفنظر از کنیههای معروف سه کنیهام المصائب؛ ام الرزیا؛ ام النوائب قابل توجه میباشد. آنچه معروف است این است که چون زینب کبری از کودکی تا رحلت، مصائب زیادی دیدند لذا به او «ام المصائب» میگویند؛ اما اگر دقت شود قضیه دقیقتر است. ام در لغت به دو معنا است معنای اول، اساس و ریشه و معنای دوم، پناهگاه؛ ملجا و ماوی است؛ شاید معنای اول به نحوی درست نباشد که بگوییم اساس و ریشه همه مصائب زینب است، بلکه معنی صحیح معنای دوم است و باید گفت: زینب پناهگاه مصیبتهاست، مصیبت که بهتنهایی افراد را از پا درمیآورند در مقابل عظمت زینب از پا میافتد و این معنا، معنای دقیقی است و باید مورد توجه قرار بگیرد.
نتیجهگیری
مراد از امکلثوم در احادیث و اخبار، همان زینب کبری (علیهاالسّلام) است که بعضی اوقات با اسم و بعضی اوقات با کنیه نام برده میشوند. همانطوری که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گاهی با اسم و گاهی با کنیهاش ابوالقاسم، یاد میشود. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز گاهی با اسم و گاهی با کنیهاش ابوتراب، یاد میشود. در مورد دیگر ائمه اطهار (علیهمالسّلام) نیز، وضعیت به همین شکل بوده است. عادت نیز بر این است که در هنگام وارد آمدن مصیبت و بلا، در بسیاری از موارد، گاهی اسم را خطاب قرار میدهند، و گاهی کنیه را.
حضرت زینب و اهل کساء
بدون شک پنج تن آل عبا ( اصحاب کساء) دارای شان و منزلتی بس بزرگ و دارای اوصاف و ویژگیهای منحصر به فردی هستند که حقیقت و باطن آن را آنگونه که سزاوار است فقط خدا میداند و بر ما پنهان است. آیه تطهیر در حق ایشان نازل شده و دلالت بر عصمت آنها دارد. اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خصوصاً فرزندان فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) در یک نگاه کلی همهشان دارای شخصیتهای ممتاز و ویژگیهای منحصر به فردی هستند زیرا که ایشان دامان نورانی صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیهالسّلام) و در آغوش علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) تربیت شده و پرورش یافتهاند. در این میان نقش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بعد از شهادت مادرشان حضرت زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها)، در ارتباط با پدر و برادرها و خصوصاً در حفاظت از اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) و انتقال پیام عاشورا نقشی منحصر به فرد است.
حضرت زینب و پیامبر
چنانچه زینب کبری (سلاماللهعلیها) در سال ۵ هجری متولّد شده باشد، تنها ۵ سال محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درک کرده است. عُبیدلی نسّابه از عالمان قرن سوم هجری نوشته است: «زینب در زمان حیات جدش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دنیا آمد.» ابن اثیر جزری موصلی، مؤلف کتاب « اسد الغابه» او را از «صحابیات» شمرده و گفته است: «کانت امراه عاقله لبیبه جزله؛ بانویی عاقل، خردمند و نیکورای بود.» ولی به تاریخ تولد زینب (سلاماللهعلیها) اشارهای نکرده است. بنابراین پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه منوره به دنیا آمدهاند. روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در باره ذریه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وارد شده است که شامل این بانوی بزرگ نیز میشود. در روایت آمده است که شخصی از امام صادق (علیهالسّلام) سوال کرد: آیا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین فرموده است: «اِنَّ فَاطِمَهَ اَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ قَالَ نَعَمْ عَنَی بِذَلِکَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ زَیْنَبَ وَ اُمَّ کُلْثُومٍ؛ همانا فاطمه پاکدامن است پس خداوند ذریه او را بر آتش جهنم حرام کرده است؟ حضرت در پاسخ میفرماید: بلی مقصود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حسن وحسین و زینب و امکلثوم (علیهالسّلام) بوده است.»
در منابع نقل است، هنگامی که قنداقه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را به پیامبر دادند؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را گرفت و به سینه شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست، چنان که اشک از محاسن شریف او روان شد، فاطمه (سلاماللهعلیها) پرسید: ای پدر گرامی گریه ات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را! پیامبر فرمود: ای دختر من، ای فاطمه! بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر، گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبتهای گوناگون بر وی وارد خواهد شد. و در ادامه فرمودند: هر کس بر او و مصیبتهایش گریه کند، ثواب گریهاش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر وی (حسن و حسین) گریه کند،…»
راوی خطبه فدک
عقیله بنیهاشم اگر چه حدود ۵ سال از عمر مبارک مادر عزیزش را بیشتر درک نکرد و در سنین ۵ یا ۶ سالگی مادر را از دست داد اما در همین سنیناندک چنان تربیت شده بود که از فاطمه (سلاماللهعلیها) حدیث و روایت نقل کرده و چند تن از تاریخنویسان و محدثین سند خطبه «فدک» را به همین بانوی بزرگوار یعنی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) رسانده و از او نقل کردهاند. بر کسی پوشیده نیست که نقل چنین خطبهای از طرف دختری که در سن ۵ یا ۶ سالگی است و حفظ آن کلمات با آن همه بلاغت و جامعیت دلالت بر کمال رشد و فهم و علم و دانایی او میکند. به عنوان نمونه ابوالفرج در مقاتل الطّالبیین در شرح حال « عون بن عبداللَّه بن جعفر» مینویسد: «مادر عون زینب عقیله، دختر علی بنابیطالب است.» سپس ادامه میدهد: «زینب همان زنی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه (سلاماللهعلیها) را از او روایت کرده است و در آغاز خطبه گوید: این خطبه را عقیله ما زینب دختر علی (علیهالسّلام) برای ما روایت کرد.»
از میان محدثان، مرحوم شیخ صدوق در کتاب «علل الشّرایع» بخشی از اوایل خطبه فدک را که در آن علل احکام ذکر شده نقل و سند آن را اینگونه ذکر میکند: «حَدَّثَنا مُحَمّدُ بنُ مُوسَی بنِ المُتَوَکِّل، قالَ: حَدَّثنَا عَلیُّ ابن الحُسَین السَّعْدآبادی، عَنْ احْمَد بنِ ابی عَبْداللَّهِ البَرقی، عَنْ اسْماعیلَ بن مِهْران عَنْ احمَد بن مُحَمَّد ابنِ جابر، عَنْ زَیْنَب بِنْتِ عَلیّ قالَتْ: قالت فاطمه (علیهاالسّلام) فی خُطَبَتِها…» پر واضح است که نقل چنین خطبهای از طرف دختری در سن ۵ یا ۶ سالگی و حفظ کامل آن با آن همه بلاغت و جامعیت، نشانه کمال رشد، فهم، علم و دانایی اوست و میتوان گفت که ایشان عطیّه الهی بوده و ویژگیهای خاصّی داشته است.
زینب در روزگار امام علی
چنانکه میدانیم علیبنابیطالب (علیهالسّلام) حدود ۴ سال از پایان عمر خود را در کوفه گذرانید و این هم به خاطر آن بود که بیشتر هواخواهان حضرت در کوفه بودند و با معاویه که در شام سکونت داشت و خوارج که در نهروان بودند در حال جنگ بود و کوفه از اینجهت نزدیکتر و آمادهتر از مدینه بود. مورخان نوشتهاند: زمانی که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کرد، زینب نیز با شوهرش عبداللَّه بن جعفر به کوفه آمد و در آنجا ساکن شدند. عبداللَّه بن جعفر در جنگ صفین جزو لشکریان علی (علیهالسّلام) بود و فرماندهی گروهی از سربازان حضرت را به عهده داشت. در این مدت دختر بزرگوار آن حضرت یعنی زینب نیز به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. در خصائص زینبیه جزایری نقل شده است که زینب کبری (سلاماللهعلیها) در کوفه مجلس درسی برای زنها تشکیل داد و برای آنها قرآن را تفسیر میکرد.
با توجه به مقام و احترامی که دختر امیرمؤمنان در کوفه پیدا کرده بود میتوان دریافت که ماجرای اسارت زینب (سلاماللهعلیها) و بیاحترامیهای جنایتکاران بنیامیه و گماشتگان آنان که نسبت به آن بانوی بزرگوار پس از ماجرای جانگداز کربلا در این شهر انجام شد؛ تا چهاندازه برای دختر امیرمؤمنان ناگوار و دشوار بود و حضرت صبر و شکیبایی شگفتانگیزی در برابر این مصایب سخت از خود نشان داد و به خاطر رضای خدای سبحان این ناملایمات و اهانتها را برخود هموار کرد، تا آنجا که وقتی عبیداللَّه بن زیاد در آن مجلس شوم از وی پرسد: «کَیْفَ رَاَیتِ صُنْعَ اللَّهِ بِاَخیکِ؟؛ رفتار خدا را نسبت به برادرت حسین چگونه دیدی؟» زینب (سلاماللهعلیها) با کمال شهامت و قدرتی که حکایت از نیروی فوقالعاده ایمانی او میکرد در پاسخ آن جنایتکار تاریخ اظهار داشت: «ما رَاَیْتُ مِنْهُ الّا جَمیلًا؛ من از خدای تعالی جز نیکی و زیبایی چیزی ندیدم.» بهراستی اگر برای دختر بزرگوار علی (علیهالسّلام) و این بانوی کم نظیر اسلام، در تاریخ جز همین یک فضیلت چیز دیگری به یادگار نمانده بود در معرفی عظمت و شخصیت والای او کافی بود!
زینب در زمان امام حسن
ارتباط بین امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) و پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint همواره بر اساس احترام، علاقه و تبعیت بود. چون پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint از دو منظر به امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) مینگرد؛ یکی از منظر ارتباط نسبی و خواهر و برادری و دیگری از منظر امامت. بنابراین امام حسن (علیهالسّلام) در جایگاه برادر بزرگتر از احترام و علاقه خاصی نزد زینب کبری (سلاماللهعلیها) برخوردار بودند. چنانکه در حدیثی برادر بزرگ به منزله پدر دانسته شده است. «الاخ الاکبر بمنزله الاب» از سویی دیگر امام حسن (علیهالسّلام) بعد از شهادت امام علی (علیهالسّلام) عهدهدار منصب الهی امامت گردیدند و زینب (سلاماللهعلیها) همواره مطیع و پیرو امام زمان خود بودند. سخنان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در هنگام شهادت امام حسن (علیهالسّلام) گوشهای از ارادت و علاقه ایشان به برادر را نشان میدهد. «وصاحت زینب: وا اخاه! وا حسناه! وا قله ناصراه! یا اخی من الوذ به بعدک؟! وحزنی علیک لا ینقطع طول عمری! ثم انها بکت علی اخیها وهی تلثم خدیه وتتمرغ علیه، وتبکی طویلاً.»
زینب و امام حسین
پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint از همان کودکی علاقهای عجیب به برادرش امام حسین (علیهالسّلام) داشت؛ چنانکه زینب کوچک هنگامی که گریه میکرد، تنها در آغوش برادرش آرام میگرفت. این رفتار فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) را شگفتزده کرده بود. به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: پدر من از چنین رفتاری تعجب میکنم. اینگونه محبت بیش از حدّ معمول است. زینب بدون دیدن حسین شکیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون میرود، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی این حکایت را شنید، آه از سینه برکشید و اشک بر چهرهاش روان شد و فرمود: ای نور چشم من این دختر با حسین (علیهالسّلام) به سفر کربلا خواهد رفت و رنجها خواهد دید…، »
در اخبار آمده که هر گاه حضرت زینب به دیدار برادرش امام حسین (علیهالسّلام) میآمد، حضرت به احترام او و جلو پایش میایستاد و او را در جای خود مینشاند، حتی در حال قرائت قرآن کریم. به راستی که این خود مقام عظیمی است، در جلالت قدر و بزرگی مقام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) همین بس که وقتی زینب (سلاماللهعلیها) نزد امام زمان خود میآید و آن حضرت قرآن میخواند، قرآن را بر زمین نهاد و برای اجلال و تعظیم و بزرگ داشتن او بر پای ایستاد.
حضرت زینب و امام سجاد
زینب (سلاماللهعلیها) در موارد عدیدهای جان خویش را سپر بلای امام سجاد (علیهالسّلام) قرار داد و جان امام زین العابدین (علیهالسّلام) را از خطر مرگ حتمی نجات داد. وی در هیچ شرایطی از امام زمانش غافل نشد و همواره مطیع و آماده جانبازی در رکاب امامش بود. در زیر اجمالا به چند مورد اشاره میشود:
۱. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین (علیهالسّلام) برای اتمام حجت، درخواست یاری نمود، فرزند بیمارش امام زینالعابدین (علیهالسّلام) روانه میدان شد. زینب کبری با سرعت حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین (علیهالسّلام) به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع میگردد.
۲. در روز عاشورا؛ وقتی لشکر ابن سعد ملعون برای غارتگری به خمیهها ریختند و خواستند حضرت را به قتل برسانند، زینب (سلاماللهعلیها) رو به دشمنان کرده و فرمود: «به خدا قسم نمیگذارم او را بکشید، مگر این که اول مرا بکشید.» خواسته امویان پلید آن بود که ذرّیه علی (علیهالسّلام) را نابود کنند و از نسل او کسی باقی نگذارند تا همه آثار امام (علیهالسّلام) را از هستی ساقط سازند. بهترین دلیل این سخن، گفته شمر بن ذیالجوشن است که گفت: «فرمان امیر عبیدالله بر این صادر شده است که همه اولاد حسین کشته شوند.»
شمر این سخن را وقتی گفت که برای کشتن امام زینالعابدین (علیهالسّلام) شمشیر برکشیده بود. همان هنگام، زینب، عمّه امام سجاد (علیهالسّلام)، در میان آنان قرار گرفت و گفت: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنی معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد؛ اگر میخواهی او را بکشی مرا نیز با او بکش.»
۳. روز یازدهم محرم، امام سجاد (علیهالسّلام) را به جهت بیماری روی شتر بستند. وقتی از کنار پیکر شهدا میگذشت، بغض سنگینی، راه گلویش را بست؛ تا آنجا که دیگران گمان کردند ایشان جان به جانآفرین تسلیم میکند، در همین لحظه زینب (سلاماللهعلیها) سراسیمه خود را به او رساند و فرمود: «ای پسر برادر! شیطان تو را دور نکند از صبر و تحملِ آنچه که میبینی. بدان که این عهدی است از جانب خدا که با جد و پدرت منعقد شده است.
هویتشناسی زینب و امکلثوم
منابع تاریخی و روایی به وجود چند دختر با نام زینب و امکلثوم در بین فرزندان حضرت علی (علیهالسّلام) تصریح کردهاند؛ تا جایی که سید محسن امین در اعیان الشیعه از چهار دختر با نام امکلثوم برای حضرت علی (علیهالسّلام) نام میبرد.
۱. امکلثوم کبری بنت فاطمه (سلاماللهعلیها) همسر عمر بن الخطاب؛
۲. امکلثوم هـمسر مسلم بن عقیل؛
۳. امکلثوم صغری؛
۴. زینب که کنیهاش امکلثوم است و قبرش در راویه دمشق است. همچنین شیخ مفید در بین دختران امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) به دو زینب و دو امکلثوم تصریح میکند.
این تعدد در نام و کنیه باعث شده تا هویت و شخصیت امکلثومی که راوی احادیث فراوانی از اهل بیت است و یکی از نقشآفرینان اصلی در تبیین اهداف و پیام کربلا است، در هالهای از ابهام فرو رود. چنان که در بعضی از کتب شخصیت اصلی ماجرا بین حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امکلثوم مردد است و دقیقاً معلوم نیست که آیا امکلثوم همان زینب کبری (سلاماللهعلیها) است و یا شخصیت دیگری است؟ اساساً امکلثومی که در واقعه عاشورا حضور داشته کیست؟ آیا فقط یک امکلثوم در کربلا حاضر بوده یا امکلثومهای متعددی در کربلا حضور داشتهاند؟ تحقیقی هر چند کوتاه در منابع تاریخی، میتواند حقیقت امر را روشن کند.
دختران علی و فاطمه
تمام مورخان و محدثان شیعه و سنی در ذکر نام فرزندان علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها)، از دو دختر نام میبرند: یکی زینب و دیگری امکلثوم. بنابراین وجود دو دختر برای علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها)، مورد اتفاق همه علمای شیعه و سنی است. بسیاری منابع هنگامی که نام فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را ذکر میکنند، از زینب و امکلثوم هر دو نام میبرند. در ذیل به نمونههایی اشاره میگردد:
۱. امیرالمؤمنین فرمود: «… و ابنیّ الحسن و الحسین و ابنتیّ زینب و امکلثوم…؛ دو پسرم حسن و حسین و دو دخترم زینب و امکلثوم.»
۲. درباره امام علی (علیهالسّلام) آمده است: «… و ابنیه الحسن و الحسین و ابنتیه زینب و امکلثوم؛ ایشان دو پسر حضرت به نامهای حسن و حسین و دو دختر او به نامهای زینب وامکلثوم دارند…»
۳. در مورد حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) میخوانیم: «… و حملتْ بالْحسن فلما رزقتْه بعد اربعین یوما حملتْ بالحسین ثم رزقتْ زینب و امکلثوم و حملت بمحسن؛ چهل روز پس از تولد امام حسن، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) امام حسین را باردار شد؛ سپس زینب و امکلثوم به دنیا آمدند و بعد، محسن را باردار شد.»
۴. در جای دیگر آمده است: «… علی و فاطمه و ابنیهما الحسن و الحسین و ابنتیهما زینب و امکلثوم…؛ علی و فاطمه و دو پسر آنها حسن و حسین، و دو دختر آنها زینب و امکلثوم.»
هویت امکلثوم کبری
بنابرآنچه گذشت نام یکی از دختران علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) قطعا زینب است اما نام دختر دوم چه بوده است؟ میدانیم که تعبیر امکلثوم در زبان عربی اسم نیست؛ بلکه کنیه است؛ لذا آرای مورخان و نسبشناسان درباره نام او متفاوت است. اغلب اهل فن نام وی را امکلثوم کبری ضبط کردهاند و تصریح به نامش نکردهاند؛ اما بـرخی نام وی را زینب صغری دانسته و امکلثوم را کنیه وی میدانند. باید توجه داشت که در عرف عرب نامگذاری شماری از فرزندان بـه یـک نام (گاهی پنج تا ده تن به یک نام) رایج و معمول بوده است.
علامه اربلی از قول شیخ مفید نام فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را این گونه برمیشمرد: «الحسن و الحسین و زینب الکبری و زینب الصغری المکنّاه امکلثوم امّهم فاطمه البتول سیده نساء العالمین.» علامه طبرسی مینویسد: «کان لفاطمه (علیهالسّلام) خمسه اولاد ذکر و انثی: الحسن و الحسین (علیهالسّلام) و زینب الکبری و زینب الصغری المکناه بامکلثوم و ولد ذکر قد اسقطتْه فاطمه (سلاماللهعلیها) بعد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).»
همچنین شیخ مفید در الارشاد نام هر دو دختر امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (علیهالسّلام) را زینب دانسته است؛ یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری که مکنای بهامکلثوم است. «… الحسن والحسین و زینب الکبری و زینب الصغری المکناه امکلثوم، امهم فاطمه البتول سیده نساء العالمین…»
بنابراین قول مشهور در منابع شیعی این است که امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) دو دختر به نام زینب داشتهاند، یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری و کنیه زینب صغری امکلثوم کبری بوده است. باید به این نکته توجه داشت که تعبیر امکلثوم هم به عنوان کنیه برای پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint بهکار رفته و هم به عنوان کنیه برای خواهر وی به کار رفته است؛ همین امر موجب شده است تا تعبیر امکلثوم به کار رفته در برخی منابع درهالهای از ابهام قرار گیرد. تا جایی که این سؤال پیش میآید که آیا امکلثوم حاضر در کربلا همان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بوده و یا خواهر کوچکتر حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بوده است؟
زینب صغری یا کبری
همه مورخان و محدثان و دانشمندان شیعه و سنی اتفاق دارند که حضرت علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دو دختر داشتهاند، نام یکی امکلثوم و نام دیگری را زینب آوردهاند. اما در مورد اینکه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به سن بزرگتر است یا امکلثوم میان دانشمندان و مورخین اختلاف وجود دارد. اکثر علمای شیعه به ویژه متاخران زینب را بزرگتر و امکلثوم را دختر کوچکتر و شماری دیگر از آنان و غالب علمای اهل سنت، امکلثوم را بزرگتر و زینب را دختر کوچکتر دانستهاند.
بنابراین در نظر برخی از مورخین سومین فرزند و اولین دختر امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) امکلثوم کبری نام دارد که بر اساس گزارشات خلیفه دوم از وی خواستگاری نمود. از این نظر زینب خواهر امام حسین (علیهالسّلام) که در کربلا حضور داشته است فرزند چهارم بوده است؛ لذا وی را زینب صغری گفتهاند. بنابراین دیدگاه از بین دختران امام علی (علیهالسّلام) و زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها) زینب کبری مکنای به امکلثوم کبری همان همسر خلیفه دوم بوده است که در بقیع مدفون گردیدند و دختر کوچکتر زینب صغری و مکنای به امکلثوم بوده است و ایشان در حماسه کربلا حضور داشته و به اسیری رفتند و در شام مدفون گردیدند.
از طرف دیگر ما یقین داریم که از بین دختران حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فقط یک دختر در حماسه کربلا حاضر بوده است او همان زینب مکنای به ام کلثوم و همسر عبدالله بن جعفر بوده است. حال کوچکتر بودن یا بزرگتر بودن وی از خواهرش تأثیری در اصل ماجرا ندارد؛ زیرا خواهر دیگر در زمان حیات امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) وفات نمودند و در بقیع مدفون گریدند.
همسر و وفات امکلثوم کبری
براساس آنچه در منابع تاریخی و روایی آمده است، آن دختر امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) که به تصریح اخبار اهل سنت امکلثوم کبری نام داشته است و به تصریح منابع شیعی زینب صغری نام داشته است و بنابر گزارشاتی به همسری عمر بن خطاب درآمد. «فولد من فاطمه (علیهالسّلام): الحسن و الحسین و المحسن سقط و زینب الکبری و امکلثوم الکبری تزوجها عمر» «امکلثوم بنت علی بن ابیطالب بن عبد المطلب بنهاشم بن عبد مناف بن قصی و امها فاطمه بنت رسول الله و امها خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی تزوّجها عمر بن الخطاب» وی در زمان حیات امام حسن (علیهالسّلام) از دنیا رفت؛ زیرا حضرت در نماز بر او شرکت داشت. بنابراین قطعا وی امکلثوم حاضر در کربلا نیست. بعضی اخبار در این زمینه عبارتاند از:
۱. محمد بن سعد در طبقات الکبری چنین گفته است: «شهدتُ ابن عمر صلی علی امکلثوم و زید بن عمر بن الخطاب فجعل زیدا فی ما یلی الامام و شهد ذلک حسن و حسین؛ حاضر بودم که ابن عمر بر امکلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و زید به طرف امام جماعت گذارده شد و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.»
و در جای دیگری میگوید: «انه (ابن عمر) صلی علی امکلثوم بنت علی و ابنها زید و جعله مما یلیه و کبّر علیهما اربعا… و خلفه الحسن و الحسین ابنا علی و…؛ ابن عمر بر امکلثوم دختر علی (علیهالسّلام) و فرزندش زید نماز خواند و زید را در طرف امام جماعت گذاردند و چهار بار بر او تکبیر گفت… و پشت سر او حسن و حسین فرزندان علی (علیهالسّلام) در نماز شرکت داشتند.»
۲. شیخ طوسی میگوید: «اخرجت جنازه امکلثوم بنت علی (علیهالسّلام) و ابنها زید بن عمر و فی الجنازه الحسن (علیهالسّلام) و الحسین (علیهالسّلام) و عبدالله بن عمر و…؛ جنازه امکلثوم دختر علی (علیهالسّلام) و پسرش زید بن عمر بیرون برده شد و پشت سر جنازه، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) و عبداللّه بن عمر و… بودند.»
۳. در منابع اهل سنت چنین آمده است: «توفی زید بن عمر و امکلثوم فقدّموا عبدالله بن عمر و خلفه الحسن و الحسین؛ زید بن عمر و امکلثوم از دنیا رفتند و عبداللّه بن عمر را برای نماز، جلو قرار دادند و پشت سر او حسن و حسین (علیهماالسّلام) بودند.»در جای دیگری بخاری از قول عبداللّه بهی میگوید: «شهدت امکلثوم و زید بن عمر بن الخطاب صلی علیهما ابن عمر و شهد ذلک الحسن والحسین؛ حضور داشتم که ابن عمر بر امکلثوم و زید بن عمر بن خطاب نماز خواند و حسن و حسین در نماز شرکت داشتند.»
۴. مالک بن انس چنین میگوید: «… وضعت جنازه امکلثوم بنت علی بن ابیطالب من فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هی امراه عمر بن الخطاب؛ جنازه امکلثوم دختر علی بن ابیطالب (سلاماللهعلیها) از فاطمه (سلاماللهعلیها) بر زمین گذاشته شد و او همسر عمر بود.»
آنچه در منابع تاریخی قطعی و یقینی به نظر میرسد این است که که ثمره ازدواج علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فقط دو دختر بوده است؛ یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری که مکنای به امکلثوم میباشد. زینب کبری با عبدالله بن جعفر ازدواج نمود و زینب صغری یا امکلثوم کبری بنابر نقل تاریخنویسان، با عُمَر بن خطاب ازدواج کرد و قبل از واقعه کربلا درگذشت.
هویت امکلثوم صغری
منبع تاریخی زیادی دلالت میکنند، علاوه بر اینکه امام علی (علیهالسّلام) از حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دو دختر به نامهای زینب کبری (سلاماللهعلیها) و زینب صغری مکنای به امکلثوم کبری داشتهاند، از کنیزی که نام وی در تاریخ ذکر نشده است، نیز دختری به نام امکلثوم صغری داشته است. مادر وی ام ولد بود و قطعا حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نیست. برخی نقلها که بر این مطلب دلالت میکنند عبارتاند از:
۱. محمد بن سعد (م۲۳۰ق) در طبقات الکبری چنین مینویسد: «کان له من الولد: الحسن و الحسین و زینب الکبری و امکلثوم الکبری و امهم فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)… و امکلثوم الصغری و…؛ فرزندان علی (علیهالسّلام) عبارتاند از: حسن و حسین و زینب کبری و امکلثوم کبری که مادر آنها فاطمه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. فرزندان دیگر… امکلثوم صغری و… هستند.»
۲. بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: «ولد علی بن ابیطالب: الحسن و الحسین و محسن درج صغیرا و زینب الکبری تزوجها عبدالله بن جعفر بن ابیطالب فولدت له و امکلثوم الکبری تزوجها عمر بن خطاب و امهم فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)… و رمله الصغری و امکلثوم الصغری…؛ فرزندان امام علی (علیهالسّلام) عبارتاند از: حسن و حسین و محسن که در کوچکی از دنیا رفت و زینب کبری که عبداللّه بن جعفر بن ابیطالب با او ازدواج کرد و از او فرزنددار شد و امکلثوم کبری که عمر با او ازدواج کرد مادر همه اینها فاطمه (سلاماللهعلیها) است… و رمله صغری و امکلثوم صغری…»
۳. محمد بن سلیمان کوفی چنین گزارش میدهد: «ولد لعلی بن ابیطالب: الحسن و الحسین و زینب و امکلثوم امهم فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)… و زینب الصغری و نفیسه و امکلثوم الصغری و…»
۴. طبری در تاریخ طبری مینویسد: «و کان لها (فاطمه) منه من الولد: الحسن و الحسین و یذکر انه کان لها منه ابن آخر یسمی محسنا توفی صغیرا و زینب الکبری و امکلثوم الکبری… و کان له بنات من امهات شتی لم یسمّ لنا اسماء امهاتهن منهن… و رمله الصغری و امکلثوم الصغری…؛ فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیها) از امام علی (علیهالسّلام) عبارتاند از: حسن و حسین و میگویند که پسر دیگری به نام محسن داشته که در کوچکی از دنیا رفته است و زینب کبری و امکلثوم کبری… امام علی (علیهالسّلام) دختران دیگری از زنان متعدد داشته که نام مادرانشان معلوم نیست. از جمله آنها رمله صغری و امکلثوم صغری هستند.»
۵. محمد بن حبان چنین گزارش میکند: «کان لعلی بن ابیطالب خمسه و عشرون ولدا. من الولد الحسن و الحسین و محسن و امکلثوم الکبری و زینب الکبری و هؤلاء الخمسه من فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و کان له من غیرها محمد بن علی و عبیدالله و عمر و ابوبکر و یحیی و جعفر و العباس و عبدالله و رقیه و رمله و ام الحسن و امکلثوم الصغری و…؛ علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) ۲۵ فرزند داشت. از جمله آنها عبارتاند از: حسن و حسین و محسن و امکلثوم کبری و زینب کبری. مادر این پنج نفر فاطمه (سلاماللهعلیها) است. فرزندان وی از غیر فاطمه (سلاماللهعلیها) عبارتاند از: محمد بن علی و عبیداللّه و عمر و ابوبکر و یحیی و جعفر و عباس و عبداللّه و رقیه و رمله وام حسن و امکلثوم صغری و…..»
۶. ابن اثیر در اسد الغابه مینویسد: «اول زوجه تزوجها فاطمه بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)… و کان له منها… زینب الصغری و امکلثوم الکبری… و کان له بنات من امهات شتی لم یذکرن لنا، منهن… امکلثوم الصغری؛ اولین کسی که امام علی (علیهالسّلام) با او ازدواج کرد فاطمه (سلاماللهعلیها) بود و از او زینب صغری و امکلثوم کبری و… را دارد. امام علی (علیهالسّلام) از زنان متعدد که نامشان برای ما معلوم نیست امکلثوم صغری و… را دارد.»
۷. ابن خشاب (م۵۶۷ق) هنگام شمارش نام فرزندان امام علی (علیهالسّلام) مینویسد: «امکلثوم الصغری مِنْ امولد»
۸. علامه اربلی نام دختران امام علی (علیهالسّلام) را این گونه ذکر کرده است: «زینب الکبری و امکلثوم الکبری وام الحسن و رمله الکبری امهانی و میمونه و زینب الصغری و رمله الصغری و امکلثوم الصغری و رقیه و فاطمه و اَمامه و خدیجه وام الکرام وام سلمه وام جعفر و جمانه و تقیه.» علامه اربلی در ادامه اشاره میکند که مادر امکلثوم دوم امولد بوده است.
امکلثوم و زینب در کربلا
شاید بتوان اصلیترین عامل توهم درباره هویت پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint با امکلثوم را؛ برخی از اخباری دانست که در منابع برای پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint نقل شده؛ اما در منابع دیگری همان خبر به امکلثوم نسبت داده شده است. دقت در منابع تاریخی، روایی و مقاتل ما را به این نتیجه میرساند که پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint فردی غیر از امکلثوم است؛ و اساسا امکلثوم خواهر کوچکتر پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint و از مادر دیگری است. گزارشات تاریخی و مقاتل به وضوح نشان میدهند که از میان خواهران اما حسین (علیهالسّلام) حداقل دو خواهر ایشان در کربلا حضور داشتهاند یکی زینب کبری (سلاماللهعلیها) و دیگری امکلثوم. از طرفی هم نباید دو نکته را از نظر دور داشت؛
۱. امکلثوم کبری بنت فاطمه (سلاماللهعلیها) در زمان حیات پربرکت امام حسن (علیهالسّلام) و قبل از واقعه عاشورا درگذشت؛ لذا مراد از امکلثوم حاضر در کربلا قطعا وی نیست.
۲. در مبحث کنیههای حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، ثابت نمودیم که کنیه پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint نیز امکلثوم بوده است، و اساساً مراد از امکلثوم در منابع حدیثی و روایی، به صورت مطلق حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است؛ مگر اینکه قرینهای در کلام باشد.
در پاسخ به این پرسش که آیا هویت امکلثوم حاضر در کربلا با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) یکی است یا اینکه امکلثوم شخصی غیر از پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است؟ باید گفت که آنچه از عبارات مقاتل و کتب تاریخی برمیآید این است که قطعاً دو خواهر از خواهران امام حسین (علیهالسّلام) در واقعه کربلا حضور داشتهاند؛ یکی با نام زینب و دیگری امکلثوم. در زیر به قسمتهایی از کتب تاریخی و مقاتل به عنوان نمونه اشاره میگردد؛ که نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امکلثوم در مقابل یکدیگر آمده و بر دوگانگی شخصیت ایشان دلالت میکند.
• دینوری (م۲۸۲ق) در کتاب اخبار الطوال نوشته است: «مضی الحسین (رضیاللهعنه) ایضا نحو مکه و معه اختاه: امکلثوم و زینب و ولد اخیه و…؛ حسین (رضیاللهعنه) با همراهی خواهرانش امکلثوم و زینب و فرزندان برادرش به طرف مکه حرکت کرد.»
• در مقاتل و منابع نقل است که امام حسین (علیهالسّلام) در شب و روز عاشورا فرمودند: «یا اختاه یا امکلثوم و انتِ یا زینب و انتِ یا فاطمه و…»
• همچنین امام حسین در روز عاشورا در جای دیگر فرمودند: «یا زینب و یا امکلثوم و یا سکینه و…..»
• امام (علیهالسّلام) در موردی دیگر میفرمایند: «یا سکینه یا فاطمه یا زینب یاامکلثوم، علیکنّ منّی السلام.»
• همچنین امام در روز عاشورا فرمودهاند: «الا یا زینب یا سکینه یا ولدی مَن ذا یکون لکم بعدی؟ الا یا رقیه یا امکلثوم انتم ودیعه ربی الیوم…..»
• ابوالفرج اصفهانی (م۳۵۶ق) هنگام شمارش اسرا چنین مینویسد: «… و زینب العقیله و امکلثوم بنت علی بن ابیطالب و سکینه بنت الحسین…»
از این گزارشات به وضوح برمیآید که حضرت زینب کبری و خواهر کوچکترشان که امکلثوم نام داشتهاند در کربلا حضور داشتهاند. بنابراین دو شخصیت از خواهران امام حسین (علیهالسّلام) به نامهای زینب و امکلثوم در کربلا حضور داشتهاند و اگر زینب و امکلثوم عنوانی برای یک نفر بودند تکرار نام لزومی نداشت.
همسر امکلثوم صغری
در منابع تاریخی درباره همسر امکلثوم صغری نقلهای فراوانی وجود دارد:
۱. بعضی گمان کردهاند امکلثوم حاضر در کربلا همسر عمر بن خطاب بوده که بعد از او به ترتیب با عون بن جعفر بن ابیطالب و محمد بن جعفر ازدواج کرد.
اما این عقیده باطل است؛ چونکه اولا امکلثومی که به همسری خلیفه دوم درآمد، به نقل اکثر منابع تاریخی دختر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بود که قبل از واقعه کربلا در زمان امام حسن (علیهالسّلام) درگذشت؛ پس امکلثوم حاضر در کربلا امکلثوم کبری و همسر عمر نبوده است. ثانیاً حضور عون بن جعفر بن ابیطالب (علیهالسّلام) در کربلا منتفی است و بسیاری از کسانی که داستان ازدواج امکلثوم با عمر را ذکر کردهاند گفتهاند که بعد از مرگ عمر، امکلثوم با عون بن جعفر و یا به نقلی با محمد بن جعفر ازدواج کرده است؛ در حالی که منابع آوردهاند که آنها در سال ۱۷ هجری و در زمان حیات عمر در فتح شوشتر به شهادت رسیدهاند
و به روایتی دیگر، در جنگ صفین شهید شدند. به نظر بلاذری، خبر شهادت آن دو در جنگ شوشتر را ابـوالیقظان بـصری نقل کرده و این نقل نادرست است. وی دو خبر دیگر در خصوص تاریخ شهادت این دو برادر نقل کرده که بنابر یکی از آنها آن دو در صفین و بنا به دیگری در کربلا شهید شدهاند. از آنجا کـه او خـبر شهادت آنها در کربلا را با کلمه «قیل» نقل کرده، به نظر میرسد قول به شهادت آن دو در صفین را پذیرفته است. اکنون در جنوب شهر دزفول بقعهای به نام محمد بن جعفر طیار زیارتگاه است. برخی از معاصرین هم شهادت عون در کربلا را توهّم دانسته، میگویند آنکه در کربلا به شهادت رسید عون بن عبدالله بن جعفر فرزند پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است نه عون بن جعفر.
شاید یکی از دلائل توهم حضور عون بن جعفر بن ابیطالب (علیهالسّلام) رجزی است که در آن چنین آمده است: • «انْ تَنْکرونی فانا بنُ جعفر• شهید صدقٍ فی الجنان ازْهَر؛ اگر مرا نمیشناسید، من پسر جعفرم که از روی صداقت به شهادت رسید.» اما باید توجه داشت که فانا بنُ جعفر حتما به این معنا نیست که وی فرزند بلاواسطه جعفر است. لذا اکثر منابع رجز فوق را به عون بن عبدالله بن جعفر فرزند پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint نسبت دادهاند.
۲. قول دیگر این است که امکلثوم صغری همسر مسلم بن عقیل بوده است. مسلم بن عقیل پس از ورود به دوران جوانی با رقیه و به قولی ام الکثوم دختر علی (علیهالسّلام)، پیوند زناشویی بست. ابن قتیبه ثمره این ازدواج را دو پسر به نامهای عبدالله و علی دانسته است.
بنابراین به نظر میرسد یکی از خواهران امام حسین (علیهالسّلام) که مکنای به امکلثوم بوده و در واقعه کربلا حضور داشته، همان زوجه مسلم بن عقیل است که به دنبال همسر و برادر بزرگوارش، ابا عـبدالله الحسین (علیهالسّلام)، راهی کربلا شـد. آن بانو سپس به همراه امام سجّاد (علیهالسّلام) و حضرت زینب کبری به شام و پس از آن به مدینه رفت در همانجا از دنیا رفت. و در بقیع مدفون گردید.
نتیجه گیری
از جمعبندی مجموع گزارشها چنین بـر مـیآید که امکلثوم کنیه چند تن از دختران امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بود که بـا مـشخصه «کبری» و «صغری» تمایز مییابند. مادر امکلثـوم کبری حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و مـادر امکلثوم صغری، کنیزی امولد بود. امکلثوم کبری در مدینه در زمان حیات امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) از دنیا رفت و در بقیع مـدفون شد. ام کلثوم صغری سـالها پس از شهادت حـضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به دنـیا آمـد و به همراه همسرش مسلم بن عقیل و برادرش امام حـسین (علیهالسّلام) بـه کربلا رفت و به همراه امام سجاد (علیهالسّلام)، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و کاروان اسرا به کوفه و شام سفر کرد و سـپس بـه مدینه بازگشت و سندی بـر بـیرون رفـتن او از مدینه نیست. به احتمال قـوی مراد از امکلثومی که در بقیع مدفون است همین شخصیت است. از طرفی هم بر هیچ کسی پوشیده نیست که مراد محدثین از امکلثومی که راوی بسیاری از احادیث بوده و نقش رهبری اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) و کاروان اسرا را بر عهده داشته، پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است. بدین ترتیب ناهمگونی میان اخبار تاریخی حل میشود که از یک طرف میگویند: امکلثوم در زمان حیات امام حسن (علیهالسّلام) درگذشت و از سوی دیگر، حضور او در کربلا نقل شده است. از مطالعه مجموع منابع تاریخی و روایی و مقاتل میتوان چنین گفت:
۱. قطعاً و یقیناً سه تن از دختران امام علی (علیهالسّلام)، امکلثوم نامیده شدهاند؛ یکی امکلثوم کبری است که مادرش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده و بر اساس گزارشاتی به همسری عمر بن خطاب درآمد و در زمان امام حسن (علیهالسّلام) درگذشت. دومین فرد امکلثوم صغری است که نام مادرش در منابع نیامده ولی گفته شده که مادرش امولد بوده است. وی به همسری مسلم بن عقیل درآمد. سومین شخصیتی که از بین دختران امام علی (علیهالسّلام) مکنای به امکلثوم گردید، پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است که در مبحث کنیههای ایشان، اثبات نمودیم که یکی از کنیههای ایشان امکلثوم است.
۲. قطعاً و یقیناً دو تن از خواهران امام حسین (علیهالسّلام) در کربلا حضور داشتهاند که نام یکی زینب و نام دیگری امکلثوم است. اگر چه هر دو شخصیت مکنای به امکلثوم بوده و در کتب این تعبیر در مورد هر دو تن به کار رفته است اما هرگاه امام حسین (علیهالسّلام) هر دو تن را در کنار هم خطاب مینماید یکی را با نام زینب و دیگری را با نام امکلثوم صدا میزند. لذا دو امکلثوم در کربلا حضور داشتهاند و آنها یک شخص واحد نیستند.
۳. قطعاً و یقیناً مراد از امکلثوم بصورت مطلق، در احادیث و اخبار به خصوص اخبار کربلا حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است، از جمله شواهد بر مکنا بودن ایشان به امکلثوم تصریح برخی علما به این کنیه برای حضرت است. دومین شاهد بر مکنا بودن ایشان به امکلثوم کثرت روایاتی است که راوی آنها امکلثوم بوده است و این کثرت روایات فقط با جایگاه علمی و معرفتی پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint سازگار است. سومین شاهد بر مکنا بودن ایشان به امکلثوم این است که واقعه و یا خطابهای خاص که انتساب آن به پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint در منابع تاریخی و روایی شهرت دارد در برخی از منابع همان واقعه یا خطابه را به امکلثوم نسبت دادهاند در حالی که برای ما قطعی است که آن حادثه یا سخن خاص منسوب به پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است.
بنابراین به شهادت اکثر قریب به اتفاق منابع تاریخی و روایی آن شخصیتی که نقش اساسی حفاظت از اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) و حفظ جان اسرا به خصوص امام سجاد (علیهالسّلام) را بر عهده داشت، پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است، و اگر در منبعی از وی با نام امکلثوم یاد شده، به این جهت است که ایشان نیز مکنای به این کنیه بودهاند. بر اساس منابع متعدد، وقتی دشمنان تصمیم گرفتند امام سجاد (علیهالسّلام) را به شهادت برسانند، زینب کبری خود را روی حضرت انداخت و اظهار داشت: «اگر بناست کشته شود، پیش از او من را بکشید.» چنانکه اسفراینی در کتاب نورالعین، این قضیه را به امکلثوم نسبت داده است.
همسر حضرت زینب
در میان یاران و نزدیکان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) افراد زیادی آرزوی رسیدن به افتخار همسری عقیله بنیهاشم حضرت زینب کبری را داشتند ولی هرگاه نزد امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) از این مقوله سخن به میان میآوردند با مخالفت آن حضرت مواجه میشدند تا آنکه عبداللَّه بن جعفر بن ابیطالب برادرزاده امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) برای این منظور قدم پیش نهاد و از سوی خود کسی را برای خواستگاری به خانه آن حضرت فرستاد. علی (علیهالسّلام) تقاضای او را قبول فرمودند؛ زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روایتی میفرمایند: «بَناتُنا لبَنینا، وبَنونا لبَناتنا؛ دختران ما از آن پسران ما و پسران ما از آن دختران ما هستند.»
«عبداللَّه بن جعفر» همسر زینب یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان بنام و معروف است. نام پدر عبدالله، جعفر بن ابیطالب، از مسلمانان شجاع و دلیر صدر اسلام و برادر علی (علیهالسّلام) بود و مادرش اَسماء بنت عُمَیْس بود. جعفر بن ابیطالب یکی از نخستین مسلمانان در شهر مکه بود. ایشان در جریان هجرت مسلمانان به حبشه، از طرف پیامبر به سرپرستی مهاجران برگزیده شد. وی در سال هفتم هجرت به مدینه بازگشت و در غزوه موته با لشکر روم به عنوان فرمانده اول مسلمانان شرکت کرد و در همان جنگ به شهادت رسید و « جعفر طیار» لقب گرفت.
عبداللَّه بنجعفر نخستین مولود مسلمان در سرزمین حبشه به شمار میآید. از سویی، گفته شده که عبدالله، هنگام بیعت با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ۷ ساله و هنگام وفات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ۱۰ ساله بوده است.
عبداللَّه بنجعفر در زمان امامت امام علی (علیهالسّلام) با ایشان بیعت نمود و تقریباً در بیشتر حوادث، مانند جنگ جمل و صفین و ماجرای حکمیت در سپاه امام حضور داشت. وی تا صلح امام حسن (علیهالسّلام) با معاویه (در سال ۴۱)، همراه امام حسن (علیهالسّلام) بود. اما با به خلافت رسیدن معاویه، عبداللّه با دربار معاویه در دمشق ارتباط یافت و با جمعی از قریش نزد معاویه رفت. معاویه نیز هزار هزار درهم مقرری سالیانه برای وی تعیین کرد. در دوره خلافت یزید، عبداللّه همچنان ارتباط خود را با دربار شام حفظ کرد و یزید سالیانه ۴۰۰۰ هزار درهم به وی عطا نمود. عبداللّه نیز این عطایا را در بین اهالی مدینه توزیع میکرد. شاید بتوان منشاء احترام معاویه به عبداللّه بن جعفر را برخاسته از تلاش معاویه برای جذب بزرگان و سران قبایل و شاید برای کاستن از مقام فرزندان علی (علیهالسّلام)، دانست.
عبداللَّه بن جعفر علیرغم سوابق درخشان در کنار امام علی و امام حسن در کربلا حضور نداشت. در جریان حرکت امام حسین از مکه به سوی کوفه، او برای امام حسین (علیهالسّلام) نامه نوشت و آن حضرت را پرچم هدایت و امید مؤمنان خواند و ایشان را از حرکت به سوی کوفیان بر حذر داشت و گفت که پس از این نامه، به امام خواهد پیوست؛ اما هرگز به کربلا نرسید. از طرفی هم براساس نقل منابع تاریخی برای امام حسین از حاکم مکه عمرو بن سعید امان نامه گرفت.
عبدالله حدود ۱۸ سال بعد از وفات شهادتگونه حضرت زینب کبری در سال ۶۲ زنده بود. درباره تاریخ و محل وفات عبداللّه، اختلاف نظر وجود دارد. به روایت مشهورتر، وی در سال ۸۰ هجری و به روایات دیگر در سال ۸۲ یا ۸۴ یا ۸۵ یا ۸۶ در مدینه درگذشت و در بقیع مدفون گردید.
فرزندان حضرت زینب
در نام و تعداد فرزندان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و عبدالله بن جعفر اختلافنظرهایی وجود دارد. برخی تعداد فرزندان آن بانوی ارجمند را ۵ نفر دانستهاند اما در ضبط نام آنها اقوال متفاوت است. در طبقات الکبری و اسد الغابه و برخی منابع نام آنها چنین آمده است: علی، عون اکبر، عباس، محمد وامکلثوم. اما برخی نیز نام مادر محمد را خوصا دختر حفصه بن ثقیف ذکر کردهاند، نه حضرت زینب (سلاماللهعلیها). قدیمیترین منبعی که محمد را فرزند خوصا دختر حفصه میداند؛ «تسمیه من قتل مع الحسین (علیهالسّلام)» است.
شیخ مفید (م ۴۱۳ق) درباره شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر در کربلا بدون اینکه اشارهای به نام مادرشان نماید، مینویسد: عون و محمد از فرزندان عبدالله بن جعفر در کربلا به شهادت رسیدند. «تسمیه من شهد مع الحسین بن علی (علیهالسّلام) بکربلاء… وَ عَوْنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ اَبِی طَالِبٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ اَبِیطَالِبٍ».
البته بلاذری نیز (م ۲۷۹ق) در «انساب الاشراف» تعداد فرزندان عبدالله بن جعفر، را ۵ تن دانسته و نام آنها را چنین نوشته است: علی، عون اکبر، جعفر، عباس وامکلثوم. عون اصغر را از شهدای واقعه حره دانسته و نقلی مطرح میکند که بر اساس آن، عون اکبر نیز در همان واقعه به شهادت رسیده است. علامه طبرسی (م ۵۴۸ق) تعداد فرزندان را ۴ تن میداند: علی، جعفر، عون اکبر و امّ کلثوم. بنابراین در تعداد و نام فرزندان عبدالله بن جعفر از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) اختلاف نظر وجود دارد که این موضوع در نقلهای تاریخی، طبیعی است. اما آنچه در آن اتفاق نظر وجود دارد این است که به هر حال؛ دو فرزند عبدالله بن جعفر به نامهای «عون» و «محمد» در کربلا به شهادت رسیدند. که بر اساس منابع تاریخی؛ نام مادر «عون»، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بود که برخی با نام «عون اکبر» از او یاد میکنند؛ چون عبدالله بن جعفر از جمانه نیز فرزندی با نام عون داشت که از او به «عون اصغر» (کوچک) یاد شده است. و طبق برخی منابع تاریخی دیگر (که به آن اشاره شد)؛ نام مادر «محمد» نیز حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بوده است.
عون بن عبدالله در روز عاشورا به میدان آمد و این رجز را میخواند: «ان تنکرونی فانا بن جعفر شهید • صدق فی الجنان ازهر• یطیر فیها بجناح اخضر • کفی بهذا شرفاً فی المحشر؛ اگر مرا نمیشناسید، من پسر جعفر طیارم، شهید درستکاری که در بهشت است؛ او با بالهای سبز رنگش در بهشت پرواز میکند، و این شرف در روز محشر کفایت میکند.»
محمد بن عبدالله بن جعفر که بعضی گفتهاند او قبل از برادرش عون به میدان آمد و این رجز را میخواند: «اشکو الی الله من العُدوانِ • قِتالَ قَوم فی الردی عُمیانِ • قد بَدَّلُوا مَعالِمَ القرآنِ و مُحکمَ التنزیلِ و التبیانِ؛ به خدا شکایت میکنم از تجاوز و افعال گروهی که در پستی همانند کوراناند؛ همانها که معالم قرآن را دگرگون ساخته و محکمات تنزیل را جابهجا کردند.»
حضرت زینب کبری در کربلا
با حرکت امام حسین (علیهالسّلام) از مدینه در ۲۸ رجب و به نقلی ۳ شعبان سال ۶۰ هجری، زینب (سلاماللهعلیها) نیز به همراه بسیاری از خویشاوندان امام (علیهالسّلام) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزادههای آن حضرت (علیهالسّلام)، رهسپار مکه شد و سپس از آنجا تا سرزمین کربلا برادر را همراهی کرد.
زینب در منزل خزیمیه
« خزیمیه» در گذشته منزلی از منازل حاجیان در راه عراق به مکه بوده است این منزل منسوب به خزیمه بن خازم و بعد از منزل ثعلبیه قرار داشت. پس از رسیدن کاروان امام حسین (علیهالسّلام) و همراهانش به خزیمیه آنان یک شبانهروز در این منزل توقف نمودند. صبحگاهان، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به نزد امام (علیهالسّلام) آمد و عرضه داشت: «ای برادر آیا به شما خبر دهم که شب گذشته چه شنیدم؟» امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «چه شنیدی؟» گفت: در نیمههای شب از خیمهها بیرون رفتم، شنیدم هاتفی میگفت: «الا یا عین فاحتفلی بجهد و من یبکی علی الشهداء بعدی• علی قوم تسوقهم المنایا بمقدار الی انجاز وعد؛ ای چشم بر شهدایی که مرگ آنان را به سوی قتلگاه میکشاند گریه کن مرگ این قافله را به جایی میبرد که با خدای خود وعده کردهاند که عهد خود را وفا کنند.» امام (علیهالسّلام) فرمودند: «خواهرم هر چه را که خداوند مقدر فرموده است، همان خواهد شد.»
زینب در روز تاسوعا
در شامگاه روز ۹ محرمالحرام، عمر بن سعد خود را آماده جنگ با سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام) کرد و به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند کوفیان هم سوار شده مهیای نبرد شدند. هیاهو و سر و صدای لشکر بلند شد. امام (علیهالسّلام) در جلوی خیمه خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده بود. خواهرش زینب (سلاماللهعلیها) با شنیدن سر و صدای لشکر کوفه، به برادرش نزدیک شد و گفت: «برادرم آیا صداهایی را که نزدیک میشوند میشنوید؟» امام (علیهالسّلام) سر را بلند کرد و فرمود: «من رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در خواب دیدم که به من فرمود: «تو به زودی نزد ما خواهی آمد.» زینب کبری (سلاماللهعلیها) پس از شنیدن این سخن سیلی به صورت خود زد و گفت: «وای بر من» امام حسین (علیهالسّلام) به خواهرش فرمود: «خواهرم واویلا مکن؛ آرام باش خدای رحمان تو را ببخشاید.» در این هنگام حضرت عباس (علیهالسّلام) نزد امام حسین (علیهالسّلام) آمد و به امام (علیهالسّلام) عرض کرد: «ای برادر سپاه دشمن تا نزدیکی خیمهها به پیش آمده است.» امام (علیهالسّلام) از حضرت عباس (علیهالسّلام) خواستند نزد آنها برود و از علت پیشروی آنان جویا شود. حضرت عباس (علیهالسّلام) با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر هم از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمدند و پرسیدند: «چه رخ داده و چه میخواهید؟» گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس (علیهالسّلام) گفت: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله (علیهالسّلام) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» آنان پذیرفتند پس عباس (علیهالسّلام) به تنهایی نزد امام حسین (علیهالسّلام) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.
امام (علیهالسّلام) به حضرت عباس (علیهالسّلام) فرمودند: «اگر میتوانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم خدا میداند که من به خاطر او نماز و تلاوت کتاب او را بسیار دوست میدارم.»
زینب در شب عاشورا
از امام سجاد (علیهالسّلام) روایت شده که: «در آن شبی که فردای آن، پدرم به شهادت رسید در خیمه نشسته بودم و عمهام زینب (سلاماللهعلیها) از من پرستاری میکرد، در آن هنگام پدرم از یارانش کناره گرفت و به خیمه خود رفت و جوین (با نام جوین در انساب الاشراف، تاریخ طبری و با نام حوی در الکامل و در مقاتل الطالبین با نام «جون» یاد شده است. (غلام ابوذر غفاری) نزدش بود و سرگرم تعمیر و اصلاح شمشیر آن حضرت (علیهالسّلام) بود. در این هنگام پدرم این اشعار را بر زبان جاری ساخت: «یا دهر اف لک من خلیل کم لک بالاشراق و الاصیل • من صاحب و طالب قتیل و الدهر لا یقنع بالبدیل • و انما الامر الی الجلیل و کل حی سالک سبیلی؛ ای روزگار! اف بر تو باد با این دوستیات؛ چهاندازه تو در صبحگاهان و شامگاهان از دوستان و خواستاران خود را به کشتن میدهی و از آنها به عوض و بدلی هم قانع نمیشوی. به درستی که کارها به دست خدای جلیل است و هر زندهای سالک این طریق است. همه فانیاند جز ذات حقتعالی.» ایشان ۲ یا ۳ بار، این شعر را تکرار کردند تا آنجا که فهمیدم و دانستم که منظورش چیست. پس گریه، راه گلویم را بست؛ ولی بغضم را فرو خوردم و هیچ نگفتم و دانستم که به زودی بلا، نازل خواهد شد؛ اما عمهام نیز آنچه را که من شنیدم، شنید و نتوانست خود را نگاه دارد. پس از جا جسته و درحالیکه لباسش را بر روی زمین میکشید و سخت درمانده شده بود، خود را به امام (علیهالسّلام) رساند و گفت: وا مصیبتا! کاش پیش از این مرگم فرا رسیده بود. امروز، گویی مادرم حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و پدرم علی (علیهالسّلام) و برادرم حسن (علیهالسّلام)، از دنیا رفتهاند، ای جانشین گذشتگان و پناه بازماندگان… زینب (سلاماللهعلیها) گفت: «ای اباعبدالله! پدر و مادرم به فدایت، خود را آماده کشته شدن کردهای جانم به فدایت.»… امام حسین (علیهالسّلام) خواهرش را دلداری داد و به او فرمود: «خواهرجان تو را قسم میدهم که در عزایم، گریبان چاک ندهی و صورت نخراشی و چون به شهادت رسیدم، ناله و فغان نکنی.» پس از اینکه عمهام آرام گرفت پدرم، او را نزدیک من آورد و در کنارم نشاند و آنگاه به نزد یاران خویش رفت…»
زینب در روز عاشورا
در واقعه غمانگیز روز عاشورا نیز در چند جا نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در کتب و منابع تاریخی ذکر شده است.
شهادت علی اکبر
یکی از این موارد زمانی است که حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) بر روی زمین افتاد و پدر را به بالین خود طلبید. در این هنگام زینب کبری (سلاماللهعلیها) با شتاب از خیمهگاه بیرون آمد و در حالی که فریاد میزد: «یا اخیاه و ابن اخیاه» خود را بر روی جنازه علی اکبر (علیهالسّلام) انداخت تا برادرش را متوجه خود سازد و بدین وسیله از شدتاندوهی که با دیدن پیکر آغشته به خون و قطعهقطعه شده علی اکبر (علیهالسّلام) به آن حضرت دست داده بود بکاهد. پس امام حسین (علیهالسّلام) دست او را گرفت و از روی جنازه علیاکبر (علیهالسّلام) بلند کرد و به خیمه باز گرداند؛ سپس به جوانان دستور داد تا جسد علیاکبر (علیهالسّلام) را از میدان بیرون ببرند.
شهادت علی اصغر
جای دیگری که از زینب کبری (سلاماللهعلیها) در واقعه عاشورا سخن به میان آمده است واقعه تلخ شهادت عبدالله بن حسین (حضرت علیاصغر (علیهالسّلام)) است. بنا بر نقل برخی روایات، امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا مقابل خیمهها آمد و به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «فرزند کوچکم را نزد من بیاورید تا با او وداع کنم.» کودک را نزد امام حسین (علیهالسّلام) آوردند امام (علیهالسّلام) او را گرفت و صورتش را نزدیک آورد تا او را ببوسد، در این لحظه حرمله بن کاهل اسدی تیری رها کرد؛ تیر گلوی آن کودک را از هم درید و او را به شهادت رساند. پس امام (علیهالسّلام) به حضرت زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «کودک را بگیر» آنگاه دست خود را زیر گلوی عبدالله (علیهالسّلام) گرفت و چون دستش از خون او پر شد آن را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله؛ چون خدا میبیند آنچه که از بلا بر من نازل شد، بلا بر من آسان گشت.»
شهادت عبدالله
جریان شهادت عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) نیز از دیگر مواردی است که در آن از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) یاد شده است. نقل شده که در واپسین لحظات حیات شریف سید الشهداء (علیهالسّلام) و در حالی که سپاه کوفه امام (علیهالسّلام) را محاصره کرده بود، عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمهگاه را ترک کرده شتابان به سوی امام (علیهالسّلام) دوید، حضرت امام حسین (علیهالسّلام) با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» زینب کبری (سلاماللهعلیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند؛ اما عبدالله با سرسختی و سماجت از بازگشت امتناع کرد و خود را از دستان عمهاش رها کرد و نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد؛ اما ضربت شمشیر دشمن دست او را قطع کرد و او را به شهادت رساند.
شهادت امام حسین
بعد از شهادت یاران و اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) آن حضرت تنها و بدون یاور آماده جهاد و دفاع شد. جریان شهادت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) از دیگر مواردی است که در آن یادی از زینب کبری (سلاماللهعلیها) به میان آمده است. نقل شده در آخرین لحظات حیات شریف امام حسین (علیهالسّلام) و در زمانی که سپاه دشمن امام (علیهالسّلام) را در محاصره خود گرفته بودند تا به شهادت برسانند، شمر بن ذی الجوشن با تعدادی از مردان جنگی به سوی امام حسین (علیهالسّلام) آمد که سنان بن اسد نخعی و خولی بن یزید اصبحی در میانشان بودند و حضرت را احاطه کردند؛ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از خیمهگاه بیرون آمد و با دیدن این اوضاع، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: «وای بر توای عمر؟ آیا ابا عبدالله (علیهالسّلام) را میکشند و تو نگاه میکنی؟» عمر پاسخ زینب (سلاماللهعلیها) را نگفت، پس زینب (سلاماللهعلیها) خطاب به لشکر عمر بن سعد فریاد زد: «وای بر شما؛ آیا یک مسلمان میان شما مردم نیست؟» در این هنگام اشک از چشمان پسر سعد بر گونهها و ریشهای او جاری شد و از زینب (سلاماللهعلیها) روی برگرداند.
اسارت زینب در روز یازدهم
در بعد از ظهر روز یازدهم محرم عمر بن سعد و یارانش در حالی که اجساد بی سر و مطهر امام (علیهالسّلام) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده و امام سجاد (علیهالسّلام) را با همان حال بیماری، زنان و دختران و خواهران و اطفال سالار شهیدان را که امانتهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) در میان امتش بودند در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده بر شترهای برهنه و بیجهاز سوار کردند و همانند اسیران ترک و روم و در حالی که در اوج مصیبت و غم واندوه به سر میبردند به سوی کوفه حرکت دادند. به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند، البته در برخی از منابع آمده که عبور اسرا از میان قتلگاه به درخواست خود اسرا بوده است. وقتی زینب (سلاماللهعلیها) از کنار قتلگاه برادرش میگذشت میگفت: «یا محمداه! یا محمداه! هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء. یا محمداه! و بناتک سبایا و ذریتک مقتله تسفی علیها الصبا! یا محمداه! یا محمداه!؛ این همان حسین است زیر آسمان قرار گرفته و به خاک و خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه شده است. یا محمداه! دخترانت اسیر گردیده، فرزندانت کشته شدهاند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان میگستراند!» پس هر دوست و دشمنی به گریه افتاد! به طوری که زنان صیحه زده بر صورتهای خویش سیلی میزدند. بر اساس نقل مقاتل و منابع دوست و دشمن از دیدن این ماجرا به گریه افتادند.
حضرت زینب رهبر کاروان اسرا
در واقعه خونبار و دردناک کربلا، حضرت زینب (علیهاالسّلام) حضوری فعّال و سازنده داشت، اما آنچه که به این حضور، جلوه دیگری میبخشد و آن را پُررنگتر میسازد، نقش ویژه آن حضرت بعد از واقعه عاشورا در رهبری کاروان اُسرا است.
تعداد اسرا
در واقعه خونبار و دردناک کربلا، نقش برخی از زنان به خصوص حضرت زینب (علیهاالسّلام) بسیار حساس و مهم بوده است. زینب (علیهاالسلام) از همان ابتدای ورود به کربلا حضوری فعّال و سازنده داشت، اما آنچه که به این حضور، جلوه دیگری میبخشد و آن را پُررنگتر میسازد، نقش ویژه حضرت بعد از واقعه عاشورا در رهبری کاروان اُسرا است.
عصر عاشورا بعد از شهادت سیّدالشهداء (علیهالسلام) دشمنان به سمت خیمهها آمده و با قساوت تمام خیمهها را آتش زدند. زینب کبری (علیهاالسّلام) به دستور امام سجّاد (علیهالسلام) زنان و کودکان آواره را در خیمه نیمسوختهای جمع کرد. عُمر سعد دستور داد تا اسیران را راهی کوفه کنند. کارگزاران عُمر سعد دست و پای اسیران، حتی کودکان را غُل و زنجیر کردند و سرهای بریده شهدا را در جلوی کاروان قرار داده و به سمت کوفه حرکت دادند.
بعضی از اخبار حکایت از آن دارد که اسرای کربلا، در کوفه بیش از ۸۴ زن و بچّه بودند که ۲۰ نفر زن قریشی و بقیّه زنان اصحاب بودند. زنان اصحاب به شفاعت رؤسای قبیله خود که در کوفه بودند آزاد شدند و ابن زیاد از آنها گذشت، و اُسرایی که به شام حرکت داده شدند فقط از بنیهاشم بودند.
طبق روایت حضرت سجّاد (علیهالسلام) در میان اُسرایی که به شام برده شدند، ۱۲ مرد و بقیّه خانمها و آقازادگان و کنیزکان بودند، که اسامی بعضی از آنها عبارت است از:
۱. امام زینالعابدین علی بن الحسین (علیهالسلام)؛
۲. امام محمّدباقر (علیهالسلام) که چهار ساله بود؛
۳. محمّد بن حسین بن علی (علیهالسلام)؛
۴. عُمر بن حسین بن علی (علیهالسلام)؛
۵. حسن بن حسن بن علی (علیهالسلام)، معروف به حسن مثنی؛
۶. زید بن حسن بن علی (علیهالسلام)؛
۷. عُمر بن حسن بن علی (علیهالسلام)؛
۸. حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام)؛
۹. امکلثوم (علیهاالسّلام)؛
۱۰. فاطمه بنت علی (علیهاالسلام)؛
۱۱. صفیه بنت علی (علیهاالسلام)؛
۱۲. رقیّه بنت علی (علیهاالسلام)؛
۱۳. امهانی بنت علی (علیهاالسلام)؛
۱۴. فاطمه بنت الحسین (علیهاالسّلام)؛
۱۵. سکینه بنت الحسین (علیهاالسّلام)؛
۱۶. بانوی محترم رُباب، همسر امام حسین (علیهاالسّلام)؛
۱۷. فضّه نُوَیبه، کنیز خاصّ امام حسین (علیهالسلام)؛
۱۸. مادر وهب بن عبدالله و … .
هدایت مُدبّرانه
عملکرد حضرت زینب (علیهاالسّلام) به خاطر امتیازاتی از قبیل: وقتشناسی، عقل و تدبیر، فصاحت و بلاغت، شجاعت و شهامت و… تاثیر بسزایی داشت و تحوّلات عظیمی به وجود آورد. از جمله کارهای مدبّرانه و توام با سیاست و کیاست حضرت زینب (علیهاالسّلام) این بود که، شخصی را فرستاد تا از یزید (لعنهاللهعلیه) بخواهد اجازه عزاداری و ماتم به آنها بدهد.
این عزاداری اُسرا بود که توانست کاخ سلطنت یزید را متزلزل سازد. با درخواست اهل بیت (علیهمالسّلام) سرانجام در شام مجلس عزاداری منعقد شد. حضرت زینب (علیهاالسّلام) و دیگران در آن به نوحهسُرایی و گریه و زاری پرداختند. در مدت یک هفتهای که در محلّهای به نام «دارالحجاره» اقامت داشتند، آنچنان عزاداری کردند که یزید، تاج و تخت خود را در خطر دید. لذا یزید مقدّمات بازگشت اهل بیت (علیهمالسّلام) را به مدینه فراهم ساخت.
این این عزاداریها در ابتدای امر از نظر دشمنان بیاهمیت جلوه میکرد، چون اگر از اوّل احساس خطر میکردند جلوگیری مینمودند، امّا همین کارها در واقع زمینهساز قیام و انقلاب مردم، علیه قاتلان امام حسین (علیهالسلام) و تحقّق بخشی از اهداف عالیه سیدالشهداء (علیهالسلام) بود. تا آنجا که وقتی یزید ملعون شنید مردم بر قاتلان حسین (علیهالسلام) نفرین میکنند، با شِمر و همراهانش با خشونت برخورد کرد و گفت: «واللّه ِ! قَدْ کُنْتُ ارضی مِنْ طاعَتِکُمْ بِدونِ قَتْلِ الْحُسیْنِ لَعَنَ اللّه ُ بْنَ مَرْجانَه!؛ سوگند به خدا! که از اطاعت شما بدون قتل حسین (علیهالسلام) راضی بودم. لعنت خدا بر پسر مرجانه که به چنین امر شنیعی اقدام کرد.» سپس اسباب سفر اسرا به مدینه را مهیّا نمود.
حفاظت از اسرا
از مسئولیّتهای بسیار مهم و خطیر زینب (علیهاالسّلام) محافظت از اسرا بود. حضرت زینب (علیهاالسّلام) در این باره سعی و تلاش فراوانی نمود و لحظهای کوتاهی نکرد و به همین دلیل ملقّب به لقب «امینهُ الله» بود؛ چراکه آنها امانتهایی بودند که به آن حضرت سپرده شده بود و او میبایست به نیابت از امام حسین (علیهالسلام) این امانتها را صحیح و سالم به وطن برساند. همه اطفال و زنان هنگامی که نیاز به کمک پیدا میکردند، به زینب (علیهاالسّلام) پناه میبردند و هر کدام که با خشونت و ضرب و شَتم دشمنان مواجه میشدند، زینب (علیهاالسّلام) حمایتشان میکرد.
نمونه بارز و روشن این حمایتها، حفاظت و حمایت از «فاطمه بنت حسین (علیهاالسّلام)» در مجلس یزید ملعون است. هنگامی که یزید اجازه داد اسرای اهلبیت (علیهمالسّلام) را وارد مجلس کنند، مردی از شامیان نظرش به فاطمه دختر امام حسین (علیهالسلام) افتاد. رو به یزید کرد و گفت: این کنیزک را به من ببخش. فاطمه رو به زینب کبری (علیهاالسّلام) (که پناه اسیران بود) آورد و گفت: «ای عمّه! یتیمی مرا بس نَبود که به خدمتگزاری در من طمع دارند.» زینب کبری (علیهاالسّلام) به او تسلّی داده فرمود: «عمّه جان! آرام باش، کسی جرات ندارد چنین کاری کند.» آنگاه با کمال شهامت رو به مرد شامی کرد و فرمود: «ای بیحیا! ساکت باش، خداوند مقدّر نکرده که خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به کنیزی به کسی ببخشند، نه تو و نه امیرت یزید، قادر نیستید چنین کاری بکنید.»
یزید عصبانی شد و گفت: «میتوانم همه را ببخشم.» زینب (علیهاالسّلام) فرمود: «به خدا قسم! نمیتوانی، مگر آنکه از دین اسلام و از ملّت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خارج شوی و به دین و آئین دیگری درآیی.»
یزید (لعنهاللهعلیه) گفت: «پدر و برادرت از دین خارج شدند.» زینب (علیهاالسّلام) فرمود: «ای یزید! تو به دین پدر و برادرم هدایت شدی، جدّت به دست آنها اسلام آورد و آزاد شد. تو آزادشده پدرم هستی!»
یزید گفت: «دروغ میگویی.» زینب (علیهاالسّلام) فرمود: «ما دروغ نمیگوییم، اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنوز هستند و فتح مکّه را در نظر دارند که ابوسفیان جدّ تو اسیر شده بود و جدّم او را آزاد کرد. تو ای یزید! امیر ظالم و بیحیایی هستی.» در این هنگام یزید ساکت شد. مرد شامی دوباره از او پرسید: «آیا این کنیزک را به من میبخشی؟» در این هنگام یزید خشمگین شد و گفت: «برو خدا تو را بکشد!»
دلداری به اسرا
زینب (علیهاالسّلام) به همراه سایر بازماندگان اهلبیت (علیهمالسّلام) در قتلگاه مرثیهسُرایی و سوگواری عجیبی کردند. این به خاطر عاطفه و علاقه شدیدی بود که عقیله بنیهاشم نسبت به برادرش امام حسین (علیهالسلام) داشت. حتّی ناله و گریه او به حدّی بود که دشمن هم با دیدن آن صحنه به گریه افتاد.
امّا درعینحال زینب (علیهاالسّلام) به منظور ادای رسالت اصلی خویش که نگهبانی از کودکان یتیم و رساندن پیام خون شهدا بود، هرگز روحیه مقاومت خویش را از دست نداد، و رسالت خود را به نحو شایستهای ادامه داد، و به زنان نیز امر کرد که صبر و تحمل کنند و بیش از حد، گریه و زاری نکنند و زبان به ناسپاسی نگُشایند؛ چراکه این مسئله جزو توصیههای برادرش امام حسین (علیهالسلام) بود که در شب عاشورا فرموده بود: «یا اُخْتاه، اذا قَتلتُ فَلا تُشقِقْنَ عَلیّ جَیبا ولاتَخْمَشنَ وَجْها ولاتَقُلْنَ هَجْرا؛ خواهرم! پس از من پیراهن چاک مکنید و چهره مَخراشید و زبان به شِکوه و ناسپاسی نگشایید.»
نمونه بارز دلداری دادن زینب کبری (علیهاالسّلام) به خانواده شهدا، دلداری وی به امام سجّاد (علیهالسلام) است، که خود امام زینالعابدین (علیهالسلام) میفرماید: هنگام عبور از قتلگاه، وقتی پیکر چاک چاک و غرقه در خون برادر و عموها و پدر خود را دیدم که چگونه بی سر افتاده و زیر سُمّ اسبان پایمال شدهاند، بسیار منقلب شدم و بغض گلویم را گرفت به حدّی که نزدیک بود جان خود را از دست بدهم. اما وقتی عمهام زینب (علیهاالسّلام) متوجّه حال من شد، فرمود: «ما لی اراکَ تَجودُ بِنَفْسِکَ یا بَقیَّهَ جَدّی وَ اَبی وَ اِخْوَتی؟ فَقُلتُ: وکَیْفَ لااجْذَعُ و اَهْلَعُ وَ قَدْ اری سَیِّدی وَ اخْوَتی وعُمومَتی و وَلَد عَمّی وَ اَهْلی مُضَرَّجینَ بِدِمائِهِمْ مُرمَّلینَ بالعَراءِ مُسَلَّبینَ لایُکْفَنُونَ وَلا یُوارُونَ، وَلایَعْرجُ عَلَیْهِمْ اَحَدٌ؛ ای یادگار جد و پدر و برادرانم! چرا با جان خود بازی میکنی و میخواهی جان خود را از دست بدهی؟» گفتم: چگونه با جان خود بازی نکنم و خود را از دست ندهم، درحالیکه مشاهده میکنم مولایم، برادرانم، عموهایم، پسر عموهایم، و همه اعضای خانوادهام! در این بیابان به خاک و خون آغشتهاند و بدنهای آنها برهنه و عریان روی زمین افتاده است و کسی آنها را کفن نمیکند و به فکر دفن آنها نیست.»
نکته مهمی که در این قسمت قابل توجّه است این است که، زینب کبری (علیهاالسّلام) در انجام رسالت خویش، احساسات و عواطفی را که مخصوص زنان است، بهکلی کنار گذاشته و همچون مردان صبور، انجام وظیفه نمود. زینبی که با شنیدن اشعار برادر در شب عاشورا بیهوش میشود، هنگام دیدن پیکر بیسر برادرش، نهتنها عکسالعمل غیر عادی نشان نمیدهد، بلکه امام سجاد (علیهالسلام) را هم تسلیت میدهد. اینجاست که میتوان به قدرت و قوت ایمان و عُلوّ مرتبه و مقام زینب (علیهاالسّلام) پی بُرد.
حمایت از ولایت
یکی دیگر از خدمات ارزنده زینب کبری (علیهاالسلام) که از مهمترین خدمات او محسوب میشود حمایت و محافظت از جان امام سجاد (علیهالسلام) بود. در روز عاشورا، همه مردان اهل بیت (علیهمالسلام) و یاران امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند به جز حضرت سجاد (علیهالسلام) که به خاطر بیماری و ضعف شدیدی که به مشیت الهی بر او عارض شده بود تا وارد میدان جنگ نشود و کشته نگردد، کس دیگری از مردان زنده نماند. زینب کبری (علیهاالسّلام) به خوبی میدانست که بعد از سیدالشهداء (علیهالسلام) امام سجاد (علیهالسلام) است که وظیفه امامت امت و بار سنگین ولایت بر دوش اوست، پس باید زنده بماند تا زمین از حجت الهی خالی نماند. ازاینرو حضرت مسئولیت بزرگی را روی دوش خود احساس میکرد و آن حفظ جان امام سجاد (علیهالسلام) بود.
زینب کبری (علیهاالسّلام) در چند جا توانست جان امام سجّاد (علیهالسلام) را از خطر مرگ نجات دهد.
اوّل: زمانی که لشکر عُمر سعد به خیمهها حمله کردند، شِمر خواست که امام سجّاد (علیهالسلام) را به قتل برساند، امّا زینب (علیهاالسّلام) با شهامت هر چه تمام تر فرمود: «به خدا قسم! نمیگذارم او را بکشید، مگر اینکه اوّل مرا بکشید! » و با این کار از کشته شدن امام سجّاد (علیهالسلام) جلوگیری کرد.
دوّم: هنگام عبور اسرا به طرف قتلگاه که قبلاً ذکر شد.
سوّم: در کاخ ابن زیاد، هنگامی که اسرا وارد مجلس شدند، ابن زیاد متوجّه امام سجّاد (علیهالسلام) شد و دستور داد گردن آن حضرت را بزنند. اینجا هم زینب (علیهاالسّلام) مانع شده و امام را در بغل گرفت و فرمود: «یَابْنَ زیاد! حَسْبُکَ منّا مِنْ دِمائِنا وَ هَلا ابْقَیْتَ منّا احدا اساَلُکَ بِاللّهِ اِنْ کُنْتَ مُؤْمِنا اِنْ قَتلتَهُ لمّا تَقْتُلَنی مَعَهُ؛ ای ابن زیاد! از ما دست بردار، مگر از خونهای ما سیر نشدهای؟ مگر کسی از ما به جای گذاشتهای؟ تو را به خدا اگر ایمان داری، اگر او را میکُشی مرا نیز با وی بکُش.!» راوی که حُمید بن مسلم بود میگوید: ابن زیاد مدّتی به حضرت زینب (علیهاالسّلام) و امام سجّاد (علیهالسلام) نگریست، آن گاه به اطرافیان خود گفت: «شگفتا از این خویشاوندی، به خدا میدانم که خوش دارد او را نیز با وی بکُشم، وی را رها کنید تا همراه زنان و همراهان خود باشد.» و بدین ترتیب امام سجّاد (علیهالسلام) از خطر مرگ نجات یافت.
آری! این زینب شجاع است که با شجاعت و شهامتی وصفناپذیر، همواره چون کوه استوار مانده و در زیر بار مصائب و سختیها کمر خم نکرده بلکه با صبر و تحمّل خویش همه را به تعجّب واداشته و پیامی والا برای همه زنان در طول تاریخ ارسال نموده است. پیام وی به بانوان، دعوت آنان به شناخت و انجام رسالت سیاسی ـ اجتماعی خویش و پشتیبانی از مبارزه شهیدان، تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی، شهیدپروری و تربیت نسلی شهادتطلب، تبلیغ و تبیین مرام و اهداف شهیدان و صبر بر شهادت عزیزان است. این درسها و پیامها برای همیشه در تاریخ جاودانه خواهد ماند.
تحریفزدایی از شخصیت زینب
از روزگار نخست خلقت آدم (علیهالسّلام) تا زمان وقوع حادثه کربلا، جریان شهادت سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیهالسّلام)، به طرق مختلف مطرح گردیده است. برای آن امام همام، انبیا و امامان (علیهالسّلام) گریسته و یا متالم شدهاند و از ضجیج فرشتگان و بکای آنها نیز در کتب مشهور سخن به میان آمده است.
پس از وقوع حادثه کربلا، اولین کسانی که این مصیبت عظما را با چشمانی اشکبار و دلی تافته از غم و حزن، گزارش میکردند و بر خرمن هستی هر جنبندهای آتش میافکندند، حضرت سجاد (علیهالسّلام) و عقیله بنیهاشم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و دیگر بازماندگان عاشورا بودند. نقش فرهنگ عاشورا در جهلزدایی جوامع اسلامی و زمینهسازی برای حکومت جهانی اسلام، آن چنان برجسته است که اسلامستیزان مستکبر، در دورانهای مختلف تاریخ برای تحریف آن برنامهریزی کنند. از عوامل مهمی که باعث رواج تحریفات حماسه عاشورا شده است تلاش بعضی از روضهخوانان برای ایجاد رقت قلب و گریه در مخاطبان بوده در این مسیر، جستوجوی سوزناکترین و رقتبارترین وقایع این حادثه نیز سرلوحه کارهای آنان شمرده شده است و این افراد اگر به چنین هدف و غرضی در مقاتل و منابع معتبر دسترسی پیدا نمیکردند براساس اقتضائات احوال حدسیه شهدای کربلا، به جعل و پردازش اسطورهها و افسانههای سوزناک و گریهآور اهتمام میورزیدند تا به هر شکل ممکن، به هدف و نیت خود که همان بکاء یا تباکی بود، جامه عمل بپوشانند. صاحب کتاب ارزشمند لؤلؤ و مرجان مرحوم محدث نوری دروغ و هر حرامی را که وسیله گریاندن باشد در زمره محرمات به شمار آورده است. در نظریات فقهی پارهای از مراجع نیز ذکر مصائب ناروا و دروغین در ماه رمضان، از مبطلات روزه شمرده شده است.
در این میان، شخصیت بینظیر پاورپوینت کامل حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint که در کنار امام سجاد (علیهالسّلام) یکی از ارکان انتقال پیام عاشورا و نهضت حماسی کربلا بودهاند؛ نیز از گزند این تحریفات مصون نمانده است. این تحریفات تا آنجا ادامه یافته است که برخی گفتهاند حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و زنان و دختران حرم امام در مصیبت عزای سالار شهیدان گیسو پریشان کردند یا حضرت زینب در کاخ ابن زیاد یا کاخ یزید چون سربریده برادر را پیشروی خود دید، بیتاب شد و گریبان چاک کرد و یا سر خود را به چوبه محمل کوبیدند، یا اینکه از کوفه تا شام حجاب نداشتهاند، حال سوال اساسی این است که چگونه ممکن است، شخصیتی چون زینب کبری، آن هم در برابر چشم نامحرمان، چنان کارهایی انجام دهند و اگر در خفا این کارها را کردهاند، ناقل از کجا چنان واقعهای را که منقول معصوم نیست نقل میکند؟ به علاوه اینگونه گزارشها در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی نیامده است و فقط در منابع متاخر آمده است و آنها هم از نظر سندی و محتوایی دارای اشکالات فراوانی هستند. از سوی دیگر این گونه حرکات و اعمال، با سفارش امام حسین به زینب کبری سازگاری ندارد.
در روایت مفصلی از امام سجاد (علیهالسّلام) آمده است: آن حضرت خواهرش را سوگند دادند که گریبان چاک نکند و صورت نخراشد. آیا با وجود چنان سفارشی میتوان گفت که عقیله بنیهاشم که به تعبیر معصوم عالمه غیر معلمه است و مطیع فرمان امام زمان خود است و عصمت صغری لقب گرفته به چنین کاری دست زده است؛ به ویژه آنکه نقل شده، این کارها در حضور نامحرمان صورت گرفته است.
سر بر محمل کوبیدن
روضه بسیار مشهوری در میان برخی مداحان و روضهخوانان وجود دارد، مبنی بر سر کوبیدن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به چوب محمل و جاری شدن خون از زیر مقنعهاش به هنگام دیدن سر بریده برادرش. برخی تاریخنگاران آوردهاند: هنگامی که کاروان اهل بیت را به کوفه وارد کردند، زن و مرد از خانهها بیرون آمدند. زنان گریه می کردند… ناگهان سرهای شهدا و پیشاپیش آنها سر امام حسین (علیهالسّلام) را بر نیزه کرده بودند، وارد کردند. چشم حضرت زینب که به سر بریده برادر افتاد سر خود را بر چوبه محمل زد به گونهای که خون از زیر موهایشان جاری شد و سپس اشعاری در مصیبت برادر زمزمه کردند.
بسیاری از عزاداران که به قمهزنی مبادرت میکنند، عمل خود را به همین واقعه مستند نموده و کار خود را به نوعی تاسی و تقلید از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میدانند و شکافتن سر خود را نوعی اظهار همدردی و همدلی با ایشان میشمارند.
اشکالات سندی
اما بررسی منابع و تاریخ عاشورا بیانگر آن است که این واقعه به طور کلی مجعول و ساخته ذهن و زبان روضهخوانانی است که میخواستند در مجالس عزا، شور به پا کنند. در هیچ یک از منابع معتبر و حتی نیمه معتبر عاشورا، اثر و نشانی از این واقعه دیده نمیشود و مآخذ این مصیبت محدود و منحصر به کتابهایی همچون ناسخ التواریخ، منتخب طریحی و نور العین است که وضعیت اعتباری و حجیت تاریخی این کتابها بر کسی پوشیده نیست. علامه مجلسی نیز با حفظ شکل اولیه و بدون بررسی و نقد، آن را از منتخب طریحی و نورالعین نقل کرده است، اما به مرسله بودن آن تصریح کرده است.
ضمن اینکه سلسله روات این گزارش، در هیچ جایی ذکر نشده و ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی تنها مرجع و راوی این گزارش نیز پیرو مذهب شافعی (یا اشعری) بوده و در وثاقت گزارش وی تردید وجود دارد. افزون بر همه اینها، علامه مجلسی خود از لهوف نقل کرده که شتران محمل و هودج نداشتهاند. بر همین اساس شیخ عباس قمی در ادامه سخنان یادآور است: آنچه از مقاتل معتبر معلوم میشود، حمل ایشان بر شتران بوده که جهاز ایشان پلاس و روپوش نداشته، بلکه در ورود ایشان به کوفه، موافق روایت حذام که شیخان ( شیخ مفید و شیخ طوسی) نقل کردهاند، به حالتی بوده که محصور میان لشکریان بودهاند، چون خوف فتنه و شورش مردم کوفه بوده؛ چه در کوفه شیعه بسیار بوده است. بنابراین در آن شرایط اساساً هودج یا محملی در آن مکان نبود که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بخواهد چنین کاری انجام دهد یا ندهد و یکی از حوادث غمبار بعد از شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیهالسّلام) همین سوار کردن زنان و دختران حرم آل الله بر مرکبهای بدون جهاز و محمل بوده است و منابع فراوانی از شیعه و سنی این مطلب را گزارش کردهاند.
اشکالات محتوایی
از نظر محتوایی نیز، این روایت دارای اشکالاتی است از جمله این که امام حسین خواهر را سوگند دادند که به لطم و پریشان کردن مو اقدام نکنند؛ آیا با چنان سفارشهایی میتوان گفت که عقیله بنیهاشم به چنین کاری دست زدهاند. این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که شخصیت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بسیار رفیعتر و ارجمندتر از آن است که به چنین عمل دست بزند؛ چرا که حضرت با دیدن پیکر خونین و پاره پاره امام (علیهالسّلام) در گودال قتلگاه در نهایت توکل، صبر و تسلیم فرمود: پروردگارا! این قربانی را از ما بپذیر. امام حسین (علیهالسّلام) پیش از ظهر عاشورا و شهادت، به وی سفارش و از وی خواهش کرد که در نماز شب او را فراموش نکند. پذیرفتنی نیست که زنی که در مقابل مستبدان و متکبران کوفه و شام، دلیرانه میایستد و با نهایت عزت و اقتدار سخن میگوید، به چنین کاری که بیانگر ضعف درونی یک انسان است، دست بزند.
قیاس باطل
کسانی که برای توجیه اعمال غیرمنطقی خود به این گزارش استناد کرده و می گویند: اگر قمهزنی و سر شکافتن در عاشورا و عزای امام حسین روا نیست، پس چرا زینب (سلاماللهعلیها) سرش را به چوبه محمل کوبید و سر و صورتش را به خون آغشته کرد؟ مگر امام سجاد (علیهالسّلام) همراه زینب نبود و این اقدام عمهاش را ندید، اگر سرشکافتن حرام است، پس چرا امام به این کار اعتراض نکرد؟ آیا سکوت امام معصوم در اینجا، نمی تواند تأیید و تقریر این عمل باشد؟ در حالیکه این روایت از ریشه بیاساس و مجعول است.
افزون براین بر فرض انجام چنین کاری از سوی آن حضرت در آن شرایط سخت و بحران، روشن نیست که با قصد سرشکستن اقدام به چنین کاری کرده باشند. حتی اگر چنین عملی واقع شده باشد و با قصد هم واقع شده باشد، دلیل جواز در شرایط عادی و عزاداری ها نیست. گواه آن این است که چنین عملی در سالگرد عاشورا از آن حضرت نقل نشده است. افزون بر همه اینها، قیاس قمهزنی براین عمل، بر فرض ثبوت که معلوم نیست با قصد صورت گرفته باشد یا خیر، قیاس مع الفارق است. علاوه بر همه اینها، این کار در جهان امروز، موجب به زیر سؤال رفتن اصول مکتب شیعه میشود و زبان یاوهگویان و دشمنان را در استهزاء و خرافی خواندن تشیع باز میکند؛ هرگز نمیتواند جایز باشد.
ماجرای پیراهن کهنه
بعضا در روضهها چنین گفته میشود که در ظهر عاشورا و در لحظه وداع، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به امام حسین (علیهالسّلام) پیراهنی داد که حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) به ایشان داده بود. همچنین گفته میشود که این پیراهن همان پیراهن حضرت یوسف (علیهالسّلام) بوده است که برای شفای چشمان حضرت یعقوب (علیهالسّلام) فرستاده بودند.
با توجه به جستوجویی که در منابع روایی شیعه صورت گرفت، اثری از این روایت که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پیراهن حضرت یوسف (علیهالسّلام) را در کربلا به امام حسین (علیهالسّلام) داده باشند، نیست؛ ولی در منابع روایی ما، روایاتی درباره پیراهن حضرت یوسف (علیهالسّلام) نقل شده است که پیراهن حضرت یوسف (علیهالسّلام) به پیامبر و اهل بیت او رسیده است. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه نقل میکند، مفضّل از امام صادق (علیهالسّلام) روایت کرده است: آیا میدانید که پیراهن یوسف چه بود؟ گفتم: خیر، فرمود: چون آتش برای ابراهیم افروخته شد، جبرئیل برایش یک جامه بهشتی آورد و بر او پوشانید و به واسطه آن سرما و گرما بر وی زیان نمیرسانید و چون مرگ ابراهیم (علیهالسّلام) فرا رسید آن را در بازوبندی نهاد و بر اسحاق آویخت، اسحاق نیز آن را بر یعقوب آویخت و هنگامی که یوسف به دنیا آمد، یعقوب آن را بر یوسف آویخت و آن در بازوی وی بسته بود تا کارش بدانجا کشیده شد و چون یوسف آن پیراهن را از میان آن بازوبند بیرون کشید، یعقوب رائحه آن را استشمام کرد و این همان قول خدای تعالی است که میفرماید: «اِنِّی لَاَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْ لا اَنْ تُفَنِّدُونِ» و آن این پیراهن بود که از بهشت آمده بود. راوی میگوید: گفتم فدایت شوم آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش و سپس فرمود: هر پیامبری که علمی یا چیز دیگری را به ارث برد همه به محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آل محمّد (علیهالسّلام) رسید. البته این روایت در کتاب اصول کافی و بسیاری از کتب روایی شیعه نقل شده است. در روایت دیگری امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: حضرت قائم (عجّلاللهفرجهالشریف) با همین پیراهن قیام میکنند.
این در حالی است که بر طبق آنچه که در روایات و مقاتل آمده هنگامی که جز سه یا چهار تن از اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) باقی نماند، امام شلواری یمنی غیر از لباسی که به تن داشت طلب نمود و فرمودند: «اِئْتُونی بِثَوْب لا یُرْغَبُ فیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ؛ برایم جامه کهنهای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند؛ زیرا میدانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.» شلوار تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام (علیهالسّلام) آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ اَهْلِ الذِّمَّهِ؛ این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است.» لباس بلندتری آوردند. امام (علیهالسّلام) آن را پوشید؛ سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند و سپس پوشید.
بنابراین در مقاتل و منابع معتبر خبری از پیراهنی که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در لحظه وداع، به امام حسین (علیهالسّلام) داده نیست. شاید منشأ وجود آمدن این شبهه، ترجمه نادرست ثوب در زبان فارسی باشد، زیرا ثوب به معنای هر چیز بافتنی است و صرفا به معنای پیراهن نیست؛ چنانکه قرشی در قاموس قرآن نوشته است: «ثوب بمعنی لباس است، لباس را بدان جهت ثوب گویند که بافته شده و به حالتی که در نظر بود رجوع کرده است زیرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود.» از سوی دیگر تعبیر شیخ مفید در الارشاد «دعا بسراویل یمانیه» و بسیاری از منابع و مقاتل صراحت در شلوار یا شلوارک دارد. در ادامه روایت آمده است هنگامی که لباس (شلوار) آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباسهایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. لذا در منابع معتبر خبری از پیراهن کهنه نیست بلکه مطلب درباره شلواری است که خود امام چند جای آن را میشکافند.
تهمت طلاق عقیله
اولین کسی که تهمت زشت طلاق را به بانوی خردمند بنیهاشم نسبت میدهد حسن قاسم مصری در کتاب «السیده زینب» است. او میگوید: «عبدالله بن جعفر بعد از طلاق از زینب کبری (سلاماللهعلیها) با زینب صغری ازدواج نموده است.» این ادعای واهی و بیپایه و اساس در حالی مطرح میشود که در هیچ کتابی از کتب تاریخی و تراجم و رجال اثری از این ماجرا یافت نمیشود. در این میان یکی از نویسندگان معاصر مصری به نام دکتر عائشه بنت الشاطی در کتابی که راجع به حضرت زینب نگاشته است از حسن قاسم پیروی کرده است و بدون آنکه درباره این تهمت و نقل آن پژوهش و بررسی نماید. حتی خود او درباره ارزش تاریخی این تهمت و دروغ اینگونه اعتراف میکند: «من در بین زندگینامهنویسان و مورخان کسی را ندیدم که به ماجرای طلاق دادن عقیله بنیهاشم توسط عبدالله بن جعفر و ازدواج مجدد او با خواهر این بانو اشاره کرده باشد.»
عدم دلیل معتبر
بعد از بررسی و پژوهش ثابت میگردد که بیشتر حکایاتی که در باب طعن بنیهاشم در منابع تاریخی و حدیثی وارد شده است، مانند اتهام عبدالله بن جعفر به آوازهخوانی، گرد آمدن شعرا نزد سکینه بنت الحسین، ازدواج عمر با امکلثوم بنت علی (سلاماللهعلیها) و طلاق دادن زینب کبری (سلاماللهعلیها) از سوی عبدالله همه و همه برگرفته از اخبار، دروغپرداز خائن کذاب؛ زبیر بن بکار؛ دشمن سرسخت اهل بیت پاک و مطهر پیامبر و دوست متوکل عباسی است. علامه نقدی در حاشیه کتاب خ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 