پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، ظهور امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف).

پرسش: آیا روایت معتبری مبنی بر عدم جواز پاورپوینت کامل تعیین زمان ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint وجود دارد؟

پاسخ: ظهور امام زمان (علیه‌السّلام) طبق روایاتی که در منابع شیعه و اهل سنت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شده، یک امر مسلم و قطعی است؛ اما براساس روایات معتبر، برای ظهور مبارکش وقت و زمان مشخصی بیان نشده است.

فهرست مندرجات

۱ – سؤال از وقت تعیین ظهور
۲ – پاسخ اجمالی
۳ – پاسخ تفصیلی
۴ – بررسی روایات عدم جواز تعیین وقت ظهور
۴.۱ – روایت اول
۴.۱.۱ – بررسی سند روایت
۴.۱.۲ – حسین بن محمد بن عامر
۴.۱.۳ – معلی بن محمد بصری
۴.۱.۴ – حسن بن علی خزاز
۴.۱.۵ – عبدالکریم بن عمرو خثعمی
۴.۱.۶ – فضیل بن یسار نهدی
۴.۲ – روایت دوم
۴.۳ – روایت سوم
۴.۴ – روایت چهارم
۴.۵ – روایت پنجم
۴.۶ – روایت ششم
۴.۷ – روایت هفتم
۴.۸ – روایت هشتم
۴.۹ – روایت نهم
۴.۱۰ – روایت دهم
۴.۱۱ – روایت یازدهم
۴.۱۲ – روایت دوازدهم
۴.۱۳ – روایت سیزدهم
۴.۱۴ – روایت چهاردهم
۴.۱۵ – نتیجه روایات
۵ – بررسی روایات بیانگر تعیین وقت ظهور
۵.۱ – روایات تأخیر ظهور از وقت معین
۵.۱.۱ – روایت ابی‌حمزه ثمالی
۵.۱.۲ – روایت ابوبصیر
۵.۱.۳ – روایت عثمان نوا
۵.۱.۴ – روایت ابواسحاق
۵.۱.۵ – توجیه شیخ طوسی از این روایات
۵.۱.۶ – جواب محمدتقی اصفهانی از روایات
۵.۲ – روایات تعیین سال و روز مشخص برای ظهور
۵.۲.۱ – ظهور امام زمان در سال فرد
۵.۲.۲ – قیام حضرت در روز شنبه
۵.۲.۳ – قیام حضرت در روز جمعه
۵.۲.۴ – پاسخ از روایات تعیین وقت
۵.۲.۴.۱ – نقد روایت اول
۵.۲.۴.۲ – نقد روایت دوم
۵.۲.۴.۳ – نقد روایت سوم
۵.۲.۴.۴ – نقد روایت چهارم
۵.۲.۴.۵ – نقد روایت پنجم
۵.۲.۴.۶ – نتیجه نقد روایات
۶ – پی‌آمدهای تعیین وقت ظهور توسط بشر
۶.۱ – خلف وعده الهی
۶.۲ – قساوت قلب و برگشت مردم از اسلام
۷ – نتیجه
۸ – پانویس
۹ – منبع

سؤال از وقت تعیین ظهور

ظهور امام زمان (علیه‌السّلام) طبق روایاتی که در منابع شیعه و اهل سنت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شده، یک امر مسلم و قطعی است؛ اما سؤال این است که آیا برای ظهور آن حضرت زمان معینی نیز مشخص شده یانه؟
اگر وقت معینی در نظر گرفته نشده، آیا ما مجاز هستیم که با تطبق نشانه‌ها و تعیین مصداق‌های علامات ظهور، وقتی را برای ظهور حضرت تعیین کنیم؟

پاسخ اجمالی

براساس آموزه‌های ادیان الهی و عقیده تمام مذاهب اسلامی، ظهور منجی و مصلح در آخرالزمان، یکی از وعده‌های قطعی و حتمی خداوند است.
بنا بر عقیده شیعه، این موعود الهی از فرزندان پیامبر و نسل فاطمه و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و دوازدهمین حجت الهی به نام مبارک «مهدی» فرزند امام یازدهم شیعیان حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است.
طبق روایات رسیده از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حضرت برای اصلاح عالم ظهور خواهد کرد و قبل از ظهور او، علاماتی که وقوع آن حتمی است، هویدا خواهد شد؛ اما براساس روایات معتبر، برای ظهور مبارکش وقت و زمان مشخصی بیان نشده است.

پیشوایان هدایت و امامان معصوم (علیهم‌السّلام) در مقام پرسش از هنگامه ظهور تصریح نموده‌اند که خداوند متعال برای ظهور حضرت وقتی را معین نفرموده و ما هم برای این امر وقتی را تعیین نکرده‌ایم؛ بنابراین افرادی که از ظهور آن حضرت در وقت معینی خبر می‌دهند دروغ‌گویند و به پیروانشان فرموده‌اند: اگر این چنین خبری را شنیدید، از دروغ انگاشتن آن نترسید.

حتی در برخی روایات فرموده‌اند: هنگامه ظهور مهدی ما، از اسرار خداوند است که هیچ کسی بر آن دست نمی‌یابد و اگر کسی برای ظهورش وقتی معینی را در نظر بگیرد، گویا شریک در علم خدا شده و ادعای آگاهی بر اسرار خداوند کرده است.

امام صادق (علیه‌السّلام) برای مفضل می‌فرماید:
«یَا مُفَضَّلُ! لَا اُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَلَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ اِنَّ مَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِیِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَکَ اللَّهَ تَعَالَی فِی عِلْمِهِ وَادَّعَی اَنَّهُ ظَهَرَ عَلَی سِرِّه».

بنابراین ظهور حضرت حتمی و انکارناپذیر و زمان ظهور از اسرار الهی است که تنها علم آن نزد خداوند است و هر زمانی که خداوند مصلحت بداند، حضرت ظهور خواهد کرد و جهان بشریت را از غرقاب فتنه‌ها و گرداب ظلمت‌ها نجات داده و عدل‌و‌داد را تا اقصی نقاط عالم گسترده، دشمنان خدا خوار و بندگان صالح خدا حاکمان زمین خواهد شد.

پاسخ تفصیلی

معارف مهدویت همانند برخی معارف دیگر، به‌طور جدی دچار آسیب‌هایی شده است. وظیفه علمای دین و متخصصان عرصه مهدویت است که در مرحله نخست آن را آسیب‌شناسی نموده و آسیب‌زدایی نیز اقدام مهم بعدی است.
ادعای مهدویت، ادعای نیابت، ملاقات با امام زمان، تعیین وقت ظهور و تطبیق نشانه‌های ظهور بر مصادق معین، برخی از آسیب‌های مهدویت است.
پاسخ تفصیلی از این پرسش، نیازمند بررسی روایات و تعمق در معانی آنهاست؛ ازاین‌رو برای اتقان مطلب روایات این موضوع را بررسی می‌نماییم.

بررسی روایات عدم جواز تعیین وقت ظهور

در منابع معتبر شیعه، روایات صحیح و موثق از پیشوایان معصوم (علیهم‌السّلام) نقل شده که آن بزرگواران فرموده‌اند: نه خداوند برای ظهور حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) وقت معین کرده و نه ما معین می‌کنیم.
در این‌باره روایات فراوانی است که به آنها اشاره می‌کنیم.

روایت اول

مرحوم کلینی در روایت موثق نقل کرده که امام باقر (علیه‌السّلام) تعیین‌کنندگان وقت ظهور را سه مرتبه دروغ‌گو خوانده است:
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْخَزَّازِ عَنْ عبدالکریم بْنِ عَمْرٍو (عُمَرَ) الْخَثْعَمِیِّ عَنِ الْفَضْلِ (الفضیل) بْنِ یَسَارٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ: قُلْتُ: لِهَذَا الْاَمْرِ وَقْتٌ؟ فَقَالَ: کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ اِنَّ مُوسَی (علیه‌السّلام) لَمَّا خَرَجَ وَافِداً اِلَی رَبِّهِ وَاعَدَهُمْ ثَلَاثِینَ یَوْماً فَلَمَّا زَادَهُ اللَّهُ عَلَی الثَّلَاثِینَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ قَدْ اَخْلَفَنَا مُوسَی فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا فَاِذَا حَدَّثْنَاکُمُ الْحَدِیثَ فَجَاءَ عَلَی مَا حَدَّثْنَاکُمْ بِهِ فَقُولُوا صَدَقَ اللَّهُ وَاِذَا حَدَّثْنَاکُمُ الْحَدِیثَ فَجَاءَ عَلَی خِلَافِ مَا حَدَّثْنَاکُمْ بِهِ فَقُولُوا صَدَقَ اللَّهُ تُؤْجَرُوا مَرَّتَیْنِ.

فضیل بن یسار گوید: به امام باقر (علیه‌السّلام) عرض کردم: برای این امر وقتی هست؟ فرمود وقت‌گذاران دروغ‌گویند، وقت‌گذاران دروغ‌گویند، وقت‌گذاران دروغ‌گویند. همانا موسی (علیه‌السّلام) چون (در طور سینا) به پروردگار خود برای پیغام بردن وارد شد، قومش را وعده سی روز داد و چون خدا ده روز بر سی روز افزود قومش گفتند: موسی با ما خلف وعده کرد، و کردند آنچه کردند (یعنی گوساله‌پرست شدند) پس اگر ما خبری به شما گفتیم و طبق گفته ما واقع شد، بگویید: خدا راست فرموده است و اگر به شما خبری گفتیم و برخلاف گفته ما واقع شد، بگویید: خدا راست فرموده است تا دو پاداش گیرید.

این روایت در نقل‌های دیگر، به جای فضل بن یسار، فضیل بن یسار آمده است.

عبارت «کذب الوقاتون»، که در روایت از زبان امام باقر (علیه‌السّلام) سه مرتبه تکرار شده، دلیل بر این است که نباید برای ظهور امام زمان وقت تعیین کرد و کسانی هم که از هر راه ممکن، وقتی را برای ظهور معین می‌کنند، دروغ می‌گویند.

بررسی سند روایت

گرچه روایت در این موضوع فراوان است و از بررسی سند ما را بی‌نیاز می‌کند، اما جهت اتقان مطلب، چند روایت را از نظر سند هم بررسی می‌کنیم:
در این روایت: ۱. حسین بن محمد؛ ۲. معلی بن محمد؛ ۳. حسین بن علی خزاز؛ ۴. عبدالکریم بن عمرو؛ ۵. فضیل بن یسار نهدی در سند روایت، قرار دارند.

حسین بن محمد بن عامر

آقای خویی می‌گوید: حسین بن محمد بن عامر، همان حسین بن محمد بن عمران بن ابی‌بکر اشعری قمی است که از مشایخ مرحوم ثقه‌الاسلام کلینی است و ایشان از او روایت فراوان نقل کرده و این شخص موثق است:

الحسین بن محمد بن عامر: الحسین بن محمد بن عمران بن ابی‌بکر. من مشایخ الکلینی (قدس سره) یروی عنه کثیرا، وهو الحسین بن محمد ابن‌عمران بن ابی‌بکر الاشعری القمی، الثقه الآتی.
حسین بن محمد بن عامر، همان حسین بن محمد بن عمران بی ابی‌بکر است که از مشایخ مرحوم کلینی است و از او بسیار روایت می‌کند و او حسین بن محمد بن عمران ابی‌بکر اشعری از اهل قم و شخص موثق آینده است.

نجاشی از رجال‌شناسان معروف، درباره این راوی می‌گوید:
الحسین بن محمد بن عمران بن ابی‌بکر الاشعری القمی، ابو عبدالله ثقه. له کتاب النوادر، اخبرناه محمد بن محمد، عن ابی‌غالب الزراری، عن محمد بن یعقوب عنه.
حسین بن محمد بن عمران بن ابی‌بکر اشعری قمی کنیه‌اش ابوعبدالله ثقه است. او کتاب نوادر دارد که محمد بن محمد از ابوغالب زراری از محمد بن یعقوب از آن کتاب خبر داده است.

معلی بن محمد بصری

دومین راوی، معلی بن محمد بصری است. گرچه ابن‌غضائری و برخی دیگر به پیروی از ابن‌غضائری، ایشان را مضطرب الحدیث و المذهب دانسته و می‌گویند: او از ضعفا روایت می‌کرده است؛ اما آقای خویی این سخنان را رد کرده و معلی بن محمد را موثق می‌داند و می‌گوید:

اقول: الظاهر ان الرجل ثقه یعتمد علی روایاته. واما قول النجاشی من اضطرابه فی الحدیث والمذهب فلا یکون مانعا عن وثاقته، اما اضطرابه فی المذهب فلم یثبت کما ذکره بعضهم، وعلی تقدیر الثبوت فهو لا ینافی الوثاقه، واما اضطرابه فی الحدیث فمعناه انه قد یروی ما یعرف، وقد یروی ما ینکر، وهذا ایضا لا ینافی الوثاقه. ویؤکد ذلک قول النجاشی: وکتبه قریبه. واما روایته عن الضعفاء علی ما ذکره ابن الغضائری، فهی علی تقدیر ثبوتها لا تضر بالعمل بما یرویه عن الثقات، فالظاهر ان الرجل معتمد علیه.

می‌گویم: ظاهراً این راوی ثقه است و می‌توان بر روایاتش اعتماد کرد؛ اما سخن نجاشی که او را مضطرب الحدیث و مذهب قلمداد کرده، مانع از وثاقتش نیست؛ زیرا همان‌گونه که برخی رجالیون گفته‌اند، اضطراب مذهب او ثابت نیست. بر فرض ثبوت، این هم منافات با وثاقت او ندارد؛ اما اضطراب در روایت معنایش این است که او گاهی چیزی شناخته شده و گاهی چیزی منکر را روایت می‌کرده و این نیز منافات با وثاقت ندارد و این مطلب را کلام نجاشی تأیید می‌کند که در مورد او فرموده است: کتاب‌های او نزدیک (به اعتقاد ما) است. (و نه کاملاً مطابق) اما این‌که گفته او از ضعفا روایت می‌کند بر فرضی این‌که درست باشد، این مطلب هیچ‌گونه ضرری در عمل کردن به روایات او که از ثقات نقل کرده نمی‌زند. در نتیجه این مرد مورد اعتماد است.

مرحوم سیدبحرالعلوم کلامی را درباره معلی بن محمد از علامه مجلسی نقل کرده است که سخن ابن‌غضائری و دیگران را نقد می‌کند:
معلی بن محمد البصری. ابو الحسن، وقیل: ابو محمد، اکثر عنه الکلینی، له کتب روی عنه ابو علی الاشعری والحسین بن حمدان والحسین بن سعید والحسن ابن محمد، وهو ابن عامر الاشعری الثقه، وعلی بن اسماعیل ومحمد بن الحسن ابن الولید. وقال المجلسی: (لم نطلع علی خبر یدل علی اضطرابه فی الحدیث والمذهب …) وفی (الوجیزه): (ولا یضر ضعفه لانه من مشایخ الاجازه) وفی (المعراج) نقلا عن بعض معاصریه ـ القول بصحه حدیثه لکونه من المشائخ … .

معلی بن محمد بصری، کنیه‌اش ابوالحسن و گفته شده ابومحمد است. کلینی از او بسیار روایت کرده است. او دارای کتاب‌هایی است. ابوعلی اشعری، حسین بن حمدان، حسین بن سعید حسن بن محمد (منظور ابن‌عامر اشعری قمی موثق است)، علی بن اسماعیل، محمد بن الحسن بن ولید از او روایت کرده‌اند.

علامه مجلسی گفته است: من روایتی که اضطراب در حدیث و مذهب او را بیان کند نیافتم و علامه در وجیزه گفته است: این موارد ضعف او را نمی‌رساند؛ زیرا او از مشایخ اجازه است. و در کتاب المعراج از برخی معاصرینش نقل کرده که روایات او صحیح است؛ زیرا از مشایخ است.

محدث نوری نیز در خاتمه المستدرک او را موثق می‌داند و می‌نویسد:
واما المعلی فذکره الشیخ فی الفهرست، وفی من لم یرو عنهم (علیهم‌السّلام)، وذکر کتبه والطریق الیها ولم یطعن علیه، ولکن فی النجاشی: مضطرب الحدیث والمذهب … .

ولا یخفی ان روایه المفید کتبه، عن شیخه ابن قولویه، عن الجلیل الحسن الاشعری تنافی الاضطراب فی المقامین، وکذا روایه شیخ القمیین محمد ابن الحسن بن الولید عنه کما فی الفهرست فی ترجمه ابان بن عثمان، وکذا الحسین بن سعید کما فی التهذیب فی باب الزیادات فی القضایا والاحکام، والثقه الجلیل ابوعلی الاشعری احمد بن احمد بن ادریس کما فی الکافی فی باب الصبر، وباب الجلوس فی کتاب العشره، وعلی بن اسماعیل المیثمی.

وبعد روایه هؤلاء الاجله عنه ـ وفیهم ابو علی الذی قالوا فیه: صحیح الروایه، وابن الولید المعلوم حاله فی التحرز عن الضعفاء بل المتهمین، واکثار الکلینی من الروایه عنه بتوسط ابی‌بکر الاشعری ـ یمکن استظهار وثاقتهبل جلالته کما نص علیه الشارح. حیث قال: یظهر من کتاب کمال‌الدین، والغیبه، والتوحید جلاله هذا الرجل، واعتمد علیه المشایخ العظام، ولم نطلع علی خبر یدل علی اضطرابه فی الحدیث والمذهب کما ذکره بعض الاصحاب، وعلی‌ای حال فامره سهل لکونه من مشایخ الاجازه لکتاب الوشاء غالبا ولغیره قلیلا، انتهی.

شیخ طوسی در فهرست معلی را در شمار کسانی که از معصوم روایت نکرده ذکر کرده و از کتاب‌ها و طرقش نام برده؛ اما هیچ طعنی درباره او نگفته است؛ ولی نجاشی او را مضطرب الحدیث و مذهب قلمداد کرده است.

پوشیده نیست که روایت کردن شیخ مفید کتاب‌های او را از طریق استادش ابن‌قولویه از حسن اشعری، منافات با اضطراب او در حدیث و مذهب دارد. و نیز روایت بزرگانی همانند: شیخ قمیان محمد بن حسن بن ولید، حسین بن سعید و ثقه جلیل ابوعلی اشعری احمد بن احمد بن ادریس و علی بن اسماعیل میثمی، منافات با سخن ابن‌غضائری دارد.

بعد از روایت این بزرگان از او، (که در میان آنها ابوعلی است که درباره او گفته‌اند: او صحیح الروایت است و نیز ابن‌ولید که در دوری از ضعفا و متهمان مشهور است و نیز فراوان روایت نقل کردن کلینی از او توسط ابی‌بکر اشعری) ممکن است وثاقت بلکه جلالت او ظاهر و کشف شود. چنان‌چه شارح بر این مطلب تصریح کرده و گفته است: از کتاب کمال‌الدین، الغیبه و توحید شیخ صدوق جلالت این شخص ظاهر می‌شود و بر روایات این شخص بزرگان از مشایخ اعتماد کرده‌اند؛ و من بر خبری که نشانگر اضطراب او در روایت و مذهب باشد، دست نیافتم. به هر تقدیر، امر او آسان است؛ زیرا او از مشایخ اجازه کتاب وشاء غالباً برای کتاب غیر وشاء در برخی موارد است.

حسن بن علی خزاز

ایشان همان حسن بن علی بن زیاد وشاء است که نجاشی درباره او می‌نویسد:
الحسن بن علی بن زیاد الوشاء بجلی کوفی، قال ابوعمرو: ویکنی بابی محمد الوشاء وهو ابن بنت الیاس الصیرفی خزاز من اصحاب الرضا (علیه‌السّلام) وکان من وجوه هذه الطائفه.
حسن بن علی بن زیاد وشاء بجلی، اهل کوفه است. ابوعمرو کشی گفته است: کنیه او ابومحمد وشاء و پسر دختر الیاس صیرفی خزاز از اصحاب امام رضا (علیه‌السّلام) می‌باشد. او از چهره‌های سرشناس و بزرگان شیعه بود.

علامه حلی نیز در خلاصه الاقوال این عبارات را آورده است:
الحسن بن علی بن زیاد الوشاء، بجلی، کوفی. قال الکشی: یکنی بابی محمد الوشاء، وهو ابن بنت الیاس الصیرفی، خیر من اصحاب الرضا (علیه‌السّلام)، وکان من وجوه هذه الطائفه.

عبدالکریم بن عمرو خثعمی

چهارمین راوی، عبدالکریم بن عمرو خثعمی است. نجاشی او را موثق می‌داند:
عبدالکریم بن عمرو بن صالح الخثعمی مولاهم، کوفی، روی عن ابی‌عبدالله وابی‌الحسن علیهما السلام، ثم وقف علی ابی‌الحسن (علیه‌السّلام)، کان ثقه ثقه عینا، یلقب کراما.

عبدالکریم بن عمرو بن صالح خثعمی از اهل کوفه است که از امام صادق و امام کاظم (علیهما‌السّلام) است. سپس در امامت امام کاظم (علیه‌السّلام) توقف کرد. این شخص ثقه و ثقه و آقا بود و لقب او کرام است.

نمازی شاهرودی در مستدرکات علم الرجال می‌نویسد:
عبدالکریم بن عمرو بن صالح الخثعمی الملقب بکرام: …
وبالجمله عدوه من اصحاب الکاظم والصادق صلوات الله علیهما. وکان ثقه ثقه عینا کما قاله النجاشی وغیره. وقالوا: انه واقفی. ولذلک عده جمع من الموثقین. واعتقد المامقانی عدم وقفه لنقل المولی الوحید روایات صریحه فی قوله بامامه الرضا والائمه الاثنی عشر صلوات الله علیهم.

عبدالکریم بن عمرو بن صالح خثعمی ملقب به کرام … و خلاصه این‌که علما او را از اصحاب امام کاظم و امام صادق (علیهما‌السّلام) شمرده‌اند؛ همان‌گونه که نجاشی و دیگران گفته‌اند: او ثقه، ثقه و آقا بود. گفته‌اند: او واقفی بود. به خاطر ثقه دانستن نجاشی، گروهی او را از جمله موثقان دانسته‌اند. علامه مامقانی اعتقاد دارد بر این که او واقفی هم نبوده؛ زیرا روایاتی که در امامت امام هشتم و دوازده ائمه از او نقل شده است.

آقای خویی می‌گوید: شیخ مفید در رساله عددیه کرام خثعمی را از جمله فقهایی می‌داند که هیچ طعنی برای آنان نیست و هیچ راهی برای مذمت هیچ یکی از آنان وجود ندارند و مسائل حلال و حرام را از آنان گرفته شده است:

وعد الشیخ المفید فی رسالته العددیه الکرام الخثعمی من الفقهاء الاعلام والرؤساء الماخوذ منهم الحلال والحرام الذین لا یطعن علیهم ولا طریق لذم واحد منهم.

فضیل بن یسار نهدی

آخرین راوی در این روایت، فضیل بن یسار نهدی است.
نجاشی ایشان را از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) و موثق معرفی کرده است:
الفضیل بن یسار النهدی ابو القاسم عربی، بصری، صمیم، ثقه، روی عن ابی جعفر وابی عبدالله علیهما السلام، ومات فی ایامه.
فضیل بن یسار نهدی کنیه‌اش ابوالقاسم، از جهت نسب عرب و از اهل بصره و ثقه است که از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) روایت نقل کرده و در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) از دنیا رفته است.

شیخ طوسی نیز می‌نویسد:
الفضیل بن یسار النهدی، مولی، اصله کوفی، نزل البصره، مات فی حیاه ابی‌عبدالله علیه السلام.

ابومنصور حلی توثیق ایشان را با عبارات «ثقه عین، جلیل‌القدر» بیان کرده است:
الفضیل بن یسار ـ بالسین المهمله بعد الیاء المنقطه تحتها نقطتین ـ النهدی ابوالقاسم، عربی صمیم، بصری، ثقه عین، جلیل القدر، روی عن الباقر والصادق (علیهما‌السّلام)، ومات فی ایام الصادق (علیه‌السّلام).
فضیل بن یسار (با سین بدون نقطه بعد از یای که زیرش دو نقطه است) نهدی کنیه‌اش ابوالقاسم عربی الاصل از اهل بصره و موثق، آقای قوم و جلیل القدر است که از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) روایت کرده و در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) از دنیا رحلت کرده است.

در رجال کشی، روایات بسیاری در مدح او و این که ایشان یکی از افراد مورد اعتماد و توجه امام صادق (علیه‌السّلام) بوده نقل کرده که نقل یک روایت در ستایش او کافی است:
حدثنا حمدویه وابراهیم، قالا: حدثنا محمد بن عیسی، عن ابراهیم ابن عبدالله، قال: کان ابو عبدالله (علیه‌السّلام) اذا رای الفضیل بن یسار قال: بشر المخبتین من احب ان ینظر رجلا من اهل الجنه فلینظر الی هذا.
ابراهیم بن عبدالله می‌گوید: امام صادق (علیه‌السّلام) زمانی که فضیل بن یسار را دید فرمود: فروتنان پاکدل را بشارت ده، هر که دوست دارد به یکی از مردان بهشتی نگاه کند، به سوی این شخص نگاه کند.

طبق روایت دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) در پایان روایت درباره او فرموده است:
… وکان یقول: ان فضیلا من اصحاب ابی، وانی لاحب الرجل ان یحب اصحاب ابیه؛ امام صادق می‌فرمود: همانا فضیل، از یاران پدرم می‌باشد، همانا من شخصی را دوست دارم که اصحاب پدرم را دوست داشته باشد.
با توجه به بررسی سند، روایت موثق (بنابراین که عبدالکریم بن عمرو را واقفی بدانیم) است.

روایت دوم

در روایت موثق دیگر نیز امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: کسانی که برای ظهور وقت تعیین می‌کنند، دروغ گویند و از جانب ما اهل بیت برای این امر وقتی معین نشده است:

عِدَّهٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌حَمْزَهَ عَنْ اَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ اَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: سَاَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ (علیه‌السّلام) فَقَالَ: کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ اِنَّا اَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ.
ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد امام قائم (علیه‌السّلام) پرسیدم، فرمود: وقت‌گذاران دروغ‌گویند، ما خانواده‌ای هستیم که تعیین وقت نمی‌کنیم.

روایت سوم

مرحوم کلینی بعد از نقل روایت سوم، این روایت را نیز با همان سند آورده است: اَحْمَدُ بِاِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ: اَبَی‌اللَّهُ اِلَّا اَنْ یُخَالِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِینَ.
احمد باسناد خود گوید: آن حضرت فرمود: خداوند چنین اراده کرده که با زمان تعیین‌کنندگان وقت، مخالفت کند (پس هر که برای ظهور آن حضرت وقتی معین کند، برخلاف واقع و حقیقت و زمانی است که خدا آن را در نظر گرفته است).

روایت چهارم

روایت دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: امر غیب پایانی دارد که با فرا رسیدن پایان آن، نه جلو می‌افتد و نه به تأخیر انجام می‌شود:

الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ اِسْمَاعِیلَ الْاَنْبَارِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ اِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ اَبِیهِ عَنْ اَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: ذَکَرْنَا عِنْدَهُ مُلُوکَ آلِ فُلَانٍ فَقَالَ: اِنَّمَا هَلَکَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْاَمْرِ اِنَّ اللَّهَ لَا یَعْجَلُ لِعَجَلَهِ الْعِبَادِ اِنَّ لِهَذَا الْاَمْرِ غَایَهً یَنْتَهِی اِلَیْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ یَسْتَقْدِمُوا سَاعَهً وَلَمْ یَسْتَاْخِرُوا.

مهزم پدر ابراهیم گوید: خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) از سلاطین آل فلان (بنی‌عباس) سخن به میان آوردیم، حضرت فرمود: مردم به واسطه شتابشان برای این امر هلاک گشتند. همانا خدا برای شتاب بندگان، شتاب نمی‌کند، برای این امر پایانی است که باید به آن برسد و اگر مردم به آن پایان رسیدند ساعتی پیش و پس نیفتند.

روایت پنجم

تعیین وقت ظهور، مشارکت در علم خدا و ادعای اطلاع بر اسرار او است:
صاحب کتاب مختصر بصائر الدرجات (حسن بن سلیمان حلی) روایتی را از مفضل بن عمر که یکی از اصحاب خاص امام صادق (علیه‌السّلام) است نقل کرده و حضرت در این روایت تصریح فرموده است وقت ظهور مهدی ما از اسرار خداوند است و کسی که تعیین وقت ظهور را ادعا کند، (یعنی بگوید فلان وقت آقا ظهور می‌کند)، گویا در علم خدا خود را شریک دانسته و ادعای اطلاع بر اسرار خدا را کرده است:

عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمْدَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْمَاعِیلَ وَعَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ اَبِی شُعَیْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَاَلْتُ سَیِّدِیَ الصَّادِقَ (علیه‌السّلام) هَلْ لِلْمَاْمُورِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ (علیه‌السّلام) مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یَعْلَمُهُ النَّاسُ؟ فَقَالَ: حَاشَ لِلَّهِ اَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعْلَمُهُ شِیعَتُنَا قُلْتُ: یَا سَیِّدِی وَلِمَ ذَاکَ؟ قَالَ: لِاَنَّهُ هُوَ السَّاعَهُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْساها قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها اِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ» الْآیَهَ. وَهُوَ السَّاعَهُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْساها». وَقَالَ «عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ» وَلَمْ یَقُلْ اِنَّهَا عِنْدَ اَحَدٍ وَقَالَ «فَهَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا السَّاعَهَ اَنْ تَاْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها» الْآیَهَ وَقَالَ «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» وَقَالَ: «… وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ قَرِیبٌ • یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَیَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ» قُلْتُ: فَمَا مَعْنَی یُمَارُونَ؟ قَالَ: یَقُولُونَ مَتَی وُلِدَ وَمَنْ رَاَی وَاَیْنَ یَکُونُ وَمَتَی یَظْهَرُ وَکُلُّ ذَلِکَ اسْتِعْجَالًا لِاَمْرِ اللَّهِ وَشَکّاً فِی قَضَائِهِ وَدُخُولًا فِی قُدْرَتِهِ اُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا الدُّنْیَا وَاِنَّ لِلْکَافِرِینَ لَشَرَّ مَآبٍ قُلْتُ: اَ فَلَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ؟ فَقَالَ: یَا مُفَضَّلُ لَا اُوَقِّتُ لَهُ وَقْتاً وَلَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ اِنَّ مَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِیِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَکَ اللَّهَ تَعَالَی فِی عِلْمِهِ وَادَّعَی اَنَّهُ ظَهَرَ عَلَی سِرِّهِ وَمَا لِلَّهِ مِنْ سِرٍّ اِلَّا وَقَدْ وَقَعَ اِلَی هَذَا الْخَلْقِ الْمَعْکُوسِ الضَّالِّ عَنِ اللَّهِ الرَّاغِبِ عَنْ اَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَمَا لِلَّهِ مِنْ خَبَرٍ اِلَّا وَهُمْ اَخَصُّ بِهِ لِسِرِّهِ وَهُوَ عِنْدَهُمْ وَاِنَّمَا اَلْقَی اللَّهُ اِلَیْهِمْ لِیَکُونَ حُجَّهً عَلَیْهِمْ … .

مفضل بن عمر می‌گوید: از آقایم حضرت صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم: آیا مأموریت مهدی منتظر وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود؟ فرمود: حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند. عرض کردم: آقا برای چه؟ فرمود: زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می‌فرماید:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْساها قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها اِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ لا تَاْتِیکُمْ اِلَّا بَغْتَهً»؛ و نیز این همان ساعتی است که خدا فرموده: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ اَیَّانَ مُرْساها» و هم فرموده: «اِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ»؛ یعنی علم آن وقت فقط در نزد خداست و در آیه دیگر فرمود: « فَهَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا السَّاعَهَ اَنْ تَاْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها» و نیز فرمود: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» و هم فرمود: «… وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ قَرِیبٌ • یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَیَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ».

عرض کردم: معنی «یمارون» چیست؟ فرمود: یعنی مردم می‌گویند قائم کی متولد شده و کی او را دیده، و حالا کجاست و چه وقت آشکار می‌شود؟ اینها همه عجله در امر خدا و شک در قضای الهی و دخالت در قدرت اوست اینان کسانی هستند که در دنیا زیان می‌برند و پایان بد از آن کافران است.
عرض کردم: آیا وقتی برای آن تعیین نشده؟ فرمود: ‌ای مفضل! نه من وقتی بر آن معین می‌کنم و نه هم وقتی برای آن تعیین شده است! هر کس برای ظهور مهدی ما وقت تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و (به ناحق) ادعا کرده که توانسته است بر اسرار خدا آگاهی یابد! در صورتی که خداوند هر سری دارد برای این مخلوق که از خدا و اولیای خدا برگشته‌اند واقع شده است، هر خیری خدا داشته باشد، اختصاص به بندگانش دارد که باید بآن برسند؛ زیرا که خدا همه وقت با بندگانش است. آن اسرار که به آنها می‌دهد برای این است که بر آنها حجت باشد.

روایت ششم

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تعیین‌کنندگان وقت ظهور را دروغ‌گو دانسته است:
محمد بن ابراهیم نعمانی در کتاب «الغیبه» روایتی آورده است که امام صادق (علیه‌السّلام) به ابوبصیر فرمود: پیامبر خدا تعیین‌کنندگان وقت ظهور را دروغ‌گو دانسته است:

اَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَبَلَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَبِی حَمْزَهَ عَنْ اَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ اَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَی خُرُوجُ الْقَائِمِ (علیه‌السلام)؟ فَقَالَ: یَا اَبَا مُحَمَّدٍ! اِنَّا اَهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ وَقَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌): کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ … .

ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده گوید: «به آن حضرت عرض کردم:
فدایت گردم خروج قائم (علیه‌السّلام) چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: ‌ای ابامحمد! ما خاندان هرگز وقتی را معین نمی‌کنیم؛ زیرا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) فرموده است: تعیین وقت‌کنندگان دروغ می‌گویند»…

روایت هفتم

از دروغ انگاشتن خبردهندگان وقت ظهور نترسید:
نعمانی در کتاب «الغیبه» پانزده روایت را در باب «ماجاء فی المنع عن التوقیت» آورده که برخی روایات را در اینجا ذکر می‌کنیم:
اَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ اَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی الْعَبَّاسِیِّ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: یَا مُحَمَّدُ مَنْ اَخْبَرَکَ عَنَّا تَوْقِیتاً فَلَا تَهَابَنَّ اَنْ تُکَذِّبَهُ فَاِنَّا لَا نُوَقِّتُ لِاَحَدٍ وَقْتاً.
محمد بن مسلم می‌گوید: امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای محمد! هر کس از جانب ما تعیین وقت را به تو خبرداد، نگران نباش از این‌که او را دروغ پنداری؛ زیرا ما برای احدی وقتی را تعیین نمی‌کنیم.

روایت هشتم

ما زمانی را برای ظهور معین نکرده‌ایم:
در روایت دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ما برای ظهور زمانی را معین نکرده‌ایم:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَحْمَدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی الْعَلَوِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ الْقَلَانِسِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ اَبِی جَمِیلَهَ عَنْ ابی‌بکر الْحَضْرَمِیِّ قَالَ سَمِعْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) یَقُولُ: اِنَّا لَا نُوَقِّتُ هَذَا الْاَمْر.
ابوبکر حضرمیّ گوید: شنیدم امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمود: «ما زمانی را برای (ظهور) این امر معین نمی‌کنیم.

روایت نهم

ما نه در گذشته برای ظهور وقت تعیین کرده‌ایم و نه در آینده تعیین خواهیم کرد.

شیخ طوسی در کتاب الغیبه روایتی دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده، که حضرت به صراحت بیان کرده است که ما اهل بیت نه در گذشته برای ظهور وقت تعیین کرده‌ایم و نه در آینده تعیین خواهیم کرد:
الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ الصَّحَّافِ عَنْ مُنْذِرٍ الْجَوَّازِ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: کَذَبَ الْمُوَقِّتُونَ مَا وَقَّتْنَا فِیمَا مَضَی وَلَا نُوَقِّتُ فِیمَا یَسْتَقْبِل.
آن کس که وقتی تعیین کند، دروغ گفته است … ما در گذشته وقتی تعیین نکرده‌ایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم کرد.

روایت دهم

امر ظهور به دست خداست و تعیین‌کنندگان وقت ظهور دروغ‌گویند:

شیخ صدوق در کتاب «کمال‌الدین» آورده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْکُلَیْنِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ اِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: سَاَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ اَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَاَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ اَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَتْ فِی التَّوْقِیعِ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ (علیه‌السّلام) اَمَّا مَا سَاَلْتَ عَنْهُ اَرْشَدَکَ اللَّهُ وَثَبَّتَکَ … .
وَاَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَاِنَّهُ اِلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَکَذَبَ الْوَقَّاتُونَ … .

اسحاق بن یعقوب می‌گوید: از محمّد بن عثمان عمری درخواست کردم نامه‌ای را که مشتمل بر مسائل دشوارم بود برساند و توقیعی به خط مولای ما صاحب الزّمان (علیه‌السّلام) چنین صادر شد: خداوند تو را ارشاد کند و پایدار بدارد، … .
و اما ظهور فرج، آن با خدای تعالی است و تعیین‌کنندگان وقت دروغ می‌گویند.

روایت یازدهم

ظهور حضرت همانند روز قیامت، تنها برای خدا آشکار است.
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا آورده است که امام هشتم به دعبل خزاعی بعد از این‌که از خروج حضرت مهدی (علیه‌السّلام) خبر داد، فرمود: ظهور او، همانند روز قیامت است که جز خدا کسی دیگر نمی‌داند و ناگهانی ظهور می‌کند:

حدثنا احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه قال: حدثنا علی بن ابراهیم بن‌هاشم عن ابیه عن عبدالسلام بن صالح الهروی قَالَ: سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِیٍّ الْخُزَاعِیَّ یَقُولُ اَنْشَدْتُ مَوْلَایَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا (علیه‌السّلام) قَصِیدَتِیَ … .
خُرُوجُ اِمَامٍ لَا مَحَالَهَ خَارِجٌیَقُومُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ وَالْبَرَکَاتِ
یُمَیِّزُ فِینَا کُلَّ حَقٍّ وَبَاطِلٍوَیُجْزِی عَلَی النَّعْمَاءِ وَالنَّقِمَاتِ
بَکَی الرِّضَا (علیه‌السّلام) بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ رَفَعَ رَاْسَهُ اِلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا خُزَاعِیُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَی لِسَانِکَ بِهَذَیْنِ الْبَیْتَیْنِ فَهَلْ تَدْرِی مَنْ هَذَا الْاِمَامُ وَمَتَی یَقُومُ؟ فَقُلْتُ: لَا یَا مَوْلَایَ اِلَّا اَنِّی سَمِعْتُ بِخُرُوجِ اِمَامٍ مِنْکُمْ یُطَهِّرُ الْاَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ وَیَمْلَؤُهَا عَدْلًا فَقَالَ: یَا دِعْبِلُ الْاِمَامُ بَعْدِی مُحَمَّدٌ ابْنِی وَبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَبَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِی غَیْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِی ظُهُورِهِ وَلَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا اِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّی یَخْرُجَ فَیَمْلَاَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَاَمَّا مَتَی فَاِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ وَلَقَدْ حَدَّثَنِی اَبِی عَنْ اَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ الصَّلَاهُ وَالسَّلَامُ اَنَّ النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَی یَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَهِ لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها اِلَّا هُ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.