پاورپوینت کامل ادله نفی شبهه تحریف قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ادله نفی شبهه تحریف قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ادله نفی شبهه تحریف قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ادله نفی شبهه تحریف قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ادله نفی شبهه تحریف قرآن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
کلیدواژه: تحریف، تحریف قرآن، قرآن.
پرسش: ادلّه و شواهد نفى شُبهه تحریف قرآن چیست؟
فهرست مندرجات
۱ – ادلّه قرآنی
۱.۱ – آیه حفظ
۱.۱.۱ – ذکر
۱.۱.۲ – ادات تأکید
۱.۱.۳ – استفاده از ساختار جمع
۱.۱.۴ – رابطه منطقی در آیه
۱.۱.۵ – تأکید بر حفظ
۱.۲ – شبههای بر دلالت آیه حفظ
۱.۲.۱ – پاسخ اول شبهه
۱.۲.۲ – پاسخ دوم شبهه
۱.۲.۳ – پاسخ سوم شبهه
۱.۳ – آیه نفی باطل
۱.۳.۱ – نحوه دلالت آیه بر مدعا
۱.۴ – آیه رصد الهی
۲ – روایات دال بر مصونیت قرآن
۲.۱ – قرآن میزان سنجش روایات
۲.۲ – مرجعیت قرآن در وضعیت فتنه
۲.۳ – حدیث ثقلین
۲.۴ – استناد اهل بیت به قرآن موجود
۲.۵ – امر به تمسک به قرآن موجود
۳ – قرائن تاریخی نفی شبهه تحریف
۳.۱ – اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن
۳.۲ – تواتر
۴ – دلالت محتوای قرآن بر عدم تحریف آن
۵ – سادهترین دلیل عدم تحریف قرآن
۵.۱ – مقدمه اول
۵.۲ – مقدمه دوم
۶ – داستان کربلایی کاظم
۶.۱ – کمک به فقرا
۶.۲ – دیدار با دو سید جوان
۶.۳ – اثر اجتناب از مال حرام
۷ – پانویس
۸ – منبع
ادلّه قرآنى
براى نفى شبهه تحریف مى توان از دلایل و مؤیّدات: عقلى، قرآنى، روایى، تاریخى و تجربى بهره جست. البته مقتضاى این ادله متفاوت است، بدین معنا که برخى از آنها کم شدن یک سوره یا یک آیه را نفى مىکنند و برخى کم شدن یک کلمه و حتّى یک حرف را شامل مىشوند.
براى اثبات تحریف ناپذیرى قرآن کریم، دست کم به سه آیه حفظ، نفى باطل و رصد الهى مى توان تمسّک جست:
آیه حفظ
برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن کریم، دست کم به سه آیه حفظ، نفی باطل و رصد الهی میتوان تمسّک جست:
صریحترین آیهای که بر نفی هر گونه تحریف در قرآن دلالت دارد، آیه حفظ است. خداوند در این آیه اعلام کرده است که ما قرآن را فرو فرستادهایم و خود از آن محافظت خواهیم کرد:
«اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ؛ ما ذکر را فرو فرستادیم، و ما نگهدار آنیم.»
نکات مورد توجه در این آیه برای اثبات مدعا بدین شرحاند:
ذکر
مقصود از «ذِکر» در این آیه، قرآن است؛ زیرا در شماری دیگر از آیات بر این کتاب آسمانی ذکر اطلاق شده است؛ اما این احتمال که مقصود از ذکر، پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) باشد علاوه بر این که با مفهوم تنزیل، هماهنگ نیست، با سیاق آیات نیز ناسازگار است؛ زیرا در آیات قبل از آیه حفظ چنین آمده است:
«وَ قَالُواْ یَاَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ اِنَّکَ لَمَجْنُونٌ؛ و گفتند: ای کسی که قرآن بر او نازل شده! همانا تو دیوانهای.»
با توجه به این سیاق، «الف و لام» در کلمه «الذِّکْر» در آیه حفظ، «الف و لام» عهد است؛ یعنی از همان ذکر (قرآن) محافظت میکنیم.
ادات تأکید
در این آیه، با استفاده از ادات تأکید، بر صیانت از قرآن تأکید شده است. ادوات تأکید در این آیه عبارتاند از:
– «انَّ» که در این آیه دو بار به کار رفته است.
– کاربست ضمیر فصل «نَحْنُ» در فقره نخست آیه: (اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ).
– «لام» در (لَحَافِظُونَ).
– مقدم شدن کلمه «لَهُ» بر واژه «لَحَافِظُونَ» در فقره دوم: (اِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ)، در حالی که بر اساس نقش مفعولی باید پس از آن قرار میگرفت. چنین تقدیمی خود حکایت از نوعی اختصاص و تأکید دارد.
استفاده از ساختار جمع
در این آیه، به جای ساختار مفرد از ساختار جمع استفاده شده است که بر اراده حتمی و همراه با قدرت در تحقق وعده حفظ و صیانت قرآن دلالت دارد. به گفته زمخشری آنجا که مقام قدرت و عظمت و نشان دادن هیمنه خداوند است، از ضمایر جمع استفاده شده است؛ گویا خداوند میخواهد اعلام کند که از تمام قدرت و لشکریان خود برای تحقق خواستهاش (حفظ و صیانت قرآن) بهره میجوید.
رابطه منطقی در آیه
میان دو بخش آیه، رابطهای منطقی و گسست ناپذیر برقرار است: در فقره نخست، بر نزول قرآن از سوی خداوند تأکید شده است که آن را باید نوعی مقدّمه چینی و اقامه برهان برای فقره دوم دانست که در آن، مدعا یعنی حفظ قرآن توسط خداوند ذکر شده است. گویا چنین گفته شده است: ما قرآن را حفظ میکنیم؛ زیرا قرآن از مبدأ علم، حکمت و قدرت الهی نازل شده است. خداوند با احاطه علمی خود، از هر گونه تلاش برای دخل و تصرّف و مقابله با قرآن، آگاه است و به سبب حکمت خود، مصلحت را در حفظ و صیانت قرآن میداند و با قدرت بیانتهای خویش، همه کوششها را برای رویارویی با قرآن، بی اثر میسازد.
تأکید بر حفظ
در این آیه به صورت مطلق بر حفظ، تأکید شده است. به عبارت روشنتر در فقره (اِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ) حفظ قرآن به صورت و حالتی خاص، مقید نشده است؛ یعنی مثلاً گفته نشده که خداوند، قرآن را از تحریف از نوع کاستی یا فزونی و هم آورد طلبی یا راهیافت تناقض در پی ظهور دستاوردهای علمی حفظ میکند، بلکه این امر به صورت مطلق آمده است. مفهوم چنین سعهای در تعبیر، شمول و فراگیری نسبت به همه حالات است. نتیجه آنکه به استناد این آیه خداوند قرآن را از هرگونه گزند و آسیبی که رخ داده یا ممکن است در آینده رخ دهد، مراقبت خواهد کرد.
شبههای بر دلالت آیه حفظ
هرچند آیه حفظ، آشکارا بر تحریف ناپذیری قرآن دلالت دارد، لیکن شبهههایی در باره آن مطرح است که صاحب نظران علوم قرآنی به آنها پاسخ دادهاند، مانند این شبهه که: مراد از «ذکر» در آیه حفظ، قرآن کریم است؛ اما مراد از «حفظ» روشن نیست (و حفظ شدن قرآن در برابر همه انواع تحریف را شامل نمیشود) و میتوان گفت که با تحقّق نوعی از تحریف نیز حفظ، صادق است و جمع این دو با یکدیگر ممکن است و حتی میتوان مدعی شد که این نوع از تحریف خود موجب حفظ قرآن شده است.
پاسخ اول شبهه
مراد از «حفظ» در آیه، روشن است؛ زیرا این کلمه به صورت مطلق آمده است، نه مبهم، و بدین رو، حفظ از هر گونه تحریفی را در هر روزگاری شامل میشود. استثنا کردن نوعی از تحریف در این جا به معنای تقیید مطلق است که دلیل معتبر میطلبد و در مسئله مورد نظر ما، چنین دلیلی در دست نیست و به عکس، ادلّه متعددی (که مهمترین آنها در این مقاله آمدهاند)، خلاف آن را ثابت میکنند.
پاسخ دوم شبهه
تحریفی که مورد نظر طرح کننده شبهه است و به ادّعای او، «خود، موجب حفظ قرآن گردیده» از دو حال بیرون نیست: یا این که معنایی از قرآن را کاسته که در این صورت، بیشک حفظ، تحقق نیافته است، که این، خلاف فرض اوست؛ و یا این که هیچ معنایی را از میان نبرده که در این صورت، انگیزهای برای چنین تحریفی نمیتوان یافت و پیشتر اشاره شد که محرِّف، به عمد و با غرضِ پنهان ساختن مقصود متکلّم و جایگزین کردن مقصود خود، دست به تغییر میزند. این نوع از تحریف که به تغییر در مقاصد و معانی قرآن نمیانجامد، اساساً در کانون توجه اهل تحریف نبوده است و چنانچه تغییر ناچیزی نیز رخ داده باشد، با اصول محوری قرآن منافات ندارد، هر چند دلیل معتبر بر نفی آن، قائم است.
پاسخ سوم شبهه
احتمال تحریف از نوع کاستی در برخی آیات قرآن، نه تنها حُجّیت آیات را متزلزل میکند که اصل استناد آنها به خداوند را نیز با مشکل مواجه میسازد؛ زیرا هنگامی میتوان استناد آنها را به خداوند به جزم پذیرفت که معجزه بودن قرآن را دریافت و اعجاز قرآن زمانی ثابت میگردد که همه آیات آن موجود باشند تا ارزیابی شوند و عدم اختلاف آنها با یکدیگر معلوم گردد. تحدّی قرآن در انسجام و هماهنگی سراسر آیات و سور، از بارزترین تحدّیهای قرآنی است: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَفًا کَثِیرًا؛ اگر از سوی غیر خدا بود، در آن اختلافهای زیادی مییافتند.» و با فقدان برخی آیات، نمیتوان به جزم به انسجام و هماهنگی و عدم اختلاف علم حاصل کرد و آنگاه وحیانی بودن این کتاب با تردید مواجه میشود.
آیه نفی باطل
از جمله آیاتی که به روشنی از عدم راهیافت هر گونه دخل و تصرفی در قرآن حکایت دارد، آیه نفی باطل است:
«وَ اِنَّهُ لَکِتَبٌ عَزِیزٌ• لَّا یَاْتِیهِ الْبَطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ؛ آن کتاب ارجمند است. از پیش و پسِ آن باطل به آن راه نمییابد. فرستاده شدهای از سوی حکیم حمید.»
نحوه دلالت آیه بر مدعا
توضیح چگونگی دلالت این آیه بر مدعا بدین شرح است:
یک. این آیه، به استناد سیاق آیات پیش از آن، که ناظر به تلاش کافران برای مقابله با قرآن است، بر عدم راهیافت باطل در آن دلالت دارد.
آیه نفی باطل، هماهنگ با چنین سیاقی، بر استواری قرآن و عدم امکان راهیافت باطل در آن تأکید دارد. نفی راهیافت باطل در قرآن با توجه به سعه معنایی باطل، همه انواع کارکردهای بر مدار باطل را نفی میکند و تناقض قرآن با دستاوردهای علمی و راهیافت انواع تحریف در آن، از جمله مصادیق باطلاند.
از آن جا که این آیه در مقام اِخبار است و تخلّف اخبار الهی محال است، پس باید به عدم امکان راهیافت هر گونه دخل و تصرف در قرآن اذعان داشت.
دو. بخش نخست، یعنی (مِن بَیْنِ یَدَیْهِ) که بر چیزهای حاضر اطلاق میشود، به عصر رسالت و دوره نزول قرآن ناظر است و بخش دوم آن یعنی فقره (وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ) به دوران پس از نزول اشاره دارد که از زمان رحلت پیامبر اکرم (صلیاللَّهعلیهوآله) تا قیامت را در بر میگیرد.
سه. در آیه نفی باطل، از دو برهان لمی و اِنّی برای نفی تحریف استفاده شده است، به این صورت که در فقره پایانی آیه قبل، از قرآن با عنوان «کتاب عزیز» یاد شده است: (وَ اِنَّهُ لَکِتَبٌ عَزِیزٌ). عزیز، از ریشه «الارض العَزاز (زمین نفوذناپذیر)»، به معنای استواری و نفوذناپذیری است و معنای آیه آن است که قرآن به سبب ویژگی استواری درونی و نفوذناپذیر بودن، هیچ باطلی را به خود راه نمیدهد. این برهان از نوع برهان «انّ» است که در پایان آیه ۴۱ از سوره فصلت و به عنوان برهانی پیش از ذکر مدّعا منعکس شده است. از سویی دیگر، در پایان آیه، قرآن، کتابی «فرو فرستاده شده از سوی خداوند حکیم و حمید» معرفی شده است: (تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ). چنین بیانی، ناظر به برهان «لِم» است؛ یعنی از آن جا که منشأ نزول قرآن، خداوند حکیم و حمید است، هیچگونه باطل در قرآن راه نمییابد؛ زیرا اگر خداوند اجازه ورود باطل را به قرآن بدهد، مخالف حکمت اوست که قرآن را کتاب هدایت و ناسخ همه کتب آسمانی پیشین معرفی کرده است، چنانکه دادن اجازه ورود باطل به قرآن، به معنای پذیرش مَشوب بودن قرآن است که این امر با پیراسته و حمید بودن خداوند، ناسازگار است.
آیه رصد الهی
آیات ۲۶ – ۲۸ سوره جن بیان میکنند که خداوند، عالم به غیب است و هیچ کس را از آن آگاه نمیکند، مگر پیامبری که از او خشنود است و خداوند بر پیامبران خویش نگاهبانانی گمارده است تا آنان پیامهای او را ابلاغ کنند و خدا به آنچه نزد آنان است احاطه کامل دارد و همه چیز را به عدد، شماره کرده است:
«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ اَحَدًا• اِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَاِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا• لِّیَعْلَمَ اَن قَدْ اَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ وَ اَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ اَحْصَی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَدَا؛ غیب دانی که کسی را بر غیبش مطلع نمیکند، مگر پیامبری را که به او رضایت دهد، و در پیش و پس او نگهبانی میگمارد. تا بداند که آنان رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ میکنند، و خدا به آنچه نزد آنهاست، احاطه دارد و همه چیز را به عدد شماره کرده است.»
بنا بر این آیات، فرشتگانِ نگاهبان، پیامبر و رسالت او را در میان گرفته و مراقباند تا مبادا چیزی از درونْ کم یا از بیرونْ افزون شود. بدینسان، قرآن از مرحله تلقّی تا ابلاغ به همه مردم در همه اعصار، تحت نظارت و مراقبت الهی است و احتمال راهیافت تحریف به آن، مستلزم آن است که این مراقبت به صورت ناقص انجام گرفته یا بیرون از علم الهی تحقق یافته باشد و این فرض در مورد خدا محال است.
ممکن است فرض شود که وحی الهی به صورت کامل به دست پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) رسیده و او نیز بی کم و کاست، آن را به مردم رسانیده، ولی این وحی (قرآن)، پس از آن حضرت، دچار تحریف شده است؛ لیکناندکی درنگ در ظهور سیاقی و متفاهم عرفی آیه حفظ، به روشنی این معنا را نمایان میسازد که آیه در مقام تقریر تمام بودن حجّت الهی و خلل ناپذیر بودن مبادی تکالیف بر مکلّفانی است که مخاطب پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) و وحیاند. وانگهی این شبهه مبتنی است بر این که مراد از ابلاغ رسالتهای خدا در آیه «لِّیَعْلَمَ اَن قَدْ اَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ» فقط ابلاغ به مخاطبان عصر نزول باشد، در حالی که قرآن، کتابی جهانی و جاودان است و مخاطبان آن، اعم از مسلمانان عصر نزولاند و همه مردم را تا قیامت در بر میگیرد. بدینسان، اگر حتی پس از پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) نیز تحریفی به قرآن راه یافته باشد، بدین معناست که مراقبت الهی به صورت کامل انجام نپذیرفته است؛ زیرا پیامهای خداوند به طور کامل به دست مردم عصرهای بعد نرسیده است.
روایات دال بر مصونیت قرآن
گروههای مختلفی از احادیث پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهمالسّلام) بهطور مستقل یا به صورت انضمامی، دلالت روشنی بر مصونیت قرآن از تحریف دارند، از جمله:
قرآن میزان سنجش روایات
پارهای از روایات، قرآن را بهعنوان معیار بازشناخت روایات ناسره از سره معرفی کردهاند. این روایات که به «روایات عرض اخبار بر قرآن» موسوماند، بهگونه التزامی گواهی میدهند که هیچ تحریفی به قرآن راه نیافته است. روایات یادشده، دو دستهاند:
الف – روایاتی که به طور مطلق بر عرضه احادیث بر قرآن تأکید دارند؛
ب – روایاتی که ناظر به احادیث متعارضاند و موافقت با قرآن را وجه ترجیح دانستهاند. این دست از روایات، به صورت گسترده در جوامع حدیثی شیعه و به صورت محدود در جوامع حدیثی اهل سنّت آمدهاند. بهعنوان نمونه امام صادق (علیهالسّلام) به نقل از پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) فرموده است:
«فَما وافَقَ کِتابَ اللَّهِ فَخُذوهُ و ما خَالَفَ کِتابَ اللَّهِ فَدَعوهُ. هر چه موافق قرآن است، بِدان عمل کنید و هر آنچه را مخالف آن است، رها سازید.»
پیش فرض ضرورت عرضه احادیث بر قرآن، این است که قرآن بهعنوان معیار تمییز روایات سره از ناسره، خود، از هر گونه آسیب، جعل و دستبرد، مصون و پیراسته باشد. به عبارت دیگر، میزان بازشناخت روایات سره، قرآن است و در صورتی که تحریفی به قرآن راه یافته باشد، نمیتوان یقین کرد که خود از ناسره پاک است و ارجاع احادیث به معیاری که سلامت خود آن معلوم نیست، معنا ندارد. همینطور اگر مصون از کاستی و دستبرد نبود، به طور مطلق نمیتوانست سنجهای برای احادیث مشکوک باشد؛ زیرا با عنایت به گستردگی حجم احادیث و مضبوط نبودن موارد و گونههای مقتضی تردید در روایات، هرگونه کاستی در قرآن میتواند به اطلاق مورد اشاره در سنجه بودن قرآن برای احادیث آسیب برساند. بنا بر این، دلالت روشن این دسته احادیث، جای تشکیک ندارد.
مرجعیت قرآن در وضعیت فتنه
بنا بر روایاتی معتبر، مسلمانان هنگام پیش آمدن فتنهها باید به قرآن رجوع کنند. این روایات، هیچ قیدی ندارند و مسلمانان را به صورت عام و مطلق، مامور به رجوع به قرآن میکنند، مانند روایت پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) که میفرماید:
«اذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ؛ هر گاه فتنهها همچون پارههای شب تار، شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید.»
همچنین:
«القُرآنُ هُدیً مِنَ الضَّلالَهِ، وتِبیانٌ مِنَ العَمی، وَ… و ما عَدَلَ احَدٌ عَنِ القُرآنِ الّا الَی النّارِ؛ قرآن، راه نماییای است در گمراهی، و بیناییای در کوری، و… هیچ کس از قرآن منحرف نمیشود، مگر آن که به سوی دوزخ، ره سپار میگردد.»
اینگونه روایات را میتوان از دلایل رواییِ تحریف ناپذیری قرآن دانست؛ زیرا اگر امکان تحریف قرآن فراهم باشد و قرآن، خود، دستخوش فتنه گردد، نمیتوان آن را به طور مطلق و بدون قید، پناهگاه مسلمانان در تمام فتنهها دانست.
حدیث ثقلین
این حدیث، در ردّ ادعای تحریف قرآن، بسیار کارآمد است. با این حدیث، در سه جهت، استدلال میشود: نخست، این که در روایات معتبر و متعدّدی از این حدیث آمده است: «انّی مُخلِّفٌ فیکُمُ الثَّقلَینِ: کتابَ اللَّه و عِترَتی…؛ من به جا گذارنده دو چیز گرانقدر در میان شما هستم». در باره حدیث ثقلین و روایات مختلف آن» تعبیر «مُخَلِّفٌ فیکُم» دلالت بر این معنا دارد که پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) از میان مردم میرود، ولی دو چیز را به جای خود در میان امّت بر جای میگذارد که یکی از آن دو کتاب اللَّه است، نه بخشی از کتاب اللَّه. جمله اسمیه هم مفید ثبات و دوام است. افزون بر این، عبارات ذیلِ همین روایات (روایت ثقلین)، به روشنی نشان از استمرار این پیشبینی و وعده ضمنی پیامبر خدا (صلیاللَّهعلیهوآله) تا روز قیامت دارد. دوم، این که در این حدیث، بر لزوم تمسّک به قرآن در همه زمانها تصریح و تأکید شده و باور به تحریف، عملاً این تمسّک را منتفی میسازد. سوم، این که قول به تحریف، حجیت و اعتبار ظواهر قرآن و در نتیجه تمسّک به آن را نفی میکند. افتادگی یا تبدیل بخشهایی از یک متن، بیگمان، فهم استوار آن متن و در نتیجه حجّیت آن و قابلیت آن را برای احتجاج، ناممکن میسازد؛ زیرا چه بسا در موارد نیاز به تمسّک به قرآن، حجّت، در همان بخشِ افتاده یا تبدیل شده باشد، و یا این بخش، قرینهای برای فهم بخشهای موجود، بوده باشد.
استناد اهل بیت به قرآن موجود
بنا بر روایات پر شمار، اهل بیت (علیهمالسّلام) به مناسبتهای گوناگون، همواره به قرآن موجود، استناد و تمسک میجستهاند، حتی به آیاتی که مدّعیان تحریف، تحریف آنها را ادعا کردهاند، مانند آیه (اَطِیعُواْ اللَّهَ وَاَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاُوْلِی الْاَمْرِ مِنکُمْ؛ از خدا و فرستاده خدا و صاحبان او فرمان برید) که روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) (اُوْلِی الْاَمْرِ) را به امامان دوازده گانه اهل بیت (علیهمالسّلام) تفسیر کردهاند.
امر به تمسک به قرآن موجود
بنا بر روایاتی بسیار، امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) مسلمانان را همواره به تمسّک، تلاوت، و ختم قرآن موجود، ترغیب میکردند و یا با اشاره به همین مصحف شریف، به آثار و فواید تکوینی و معنوی ختم قرآن توجّه میدادند. شیخ طوسی در آغاز تفسیر ارزشمند خویش، التبیان فی تفسیر القرآن، با بیان این دلیل و برخی ادلّه دیگر، این دست روایات را «متناصره» خوانده و بیان کرده است که بحث در باره تحریف، چنان ضعیف است که شایسته پاسخ نیست.
روایات مختلفی که برخی از آنها یاد شد، با قطعیت تمام، راه را بر هرگونه تحریف میبندند و گواهی میدهند که قرآن موجود، همان کتابی است که بر پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) نازل شد. عالمان شیعه، از این روایات در دو جهت، سود میبرند: نخست، اثبات سلامت قرآن از تحریف و دوم، ردّ روایاتی که ظاهر آنها موهم تحریف است؛ زیرا هنگام تعارض روایات، آن دسته که به لحاظ سند یا معنا ضعیف است، ساقط میگردد و در اینجا مصداق روایات ضعیف، روایات دسته دوم است که موهم تحریف قرآناند. علاوه بر این، تنافی آنها با قرآن، مطابق نصوص، این روایات را از اعتبار، ساقط میگرداند.
قرائن تاریخی نفی شبهه تحریف
از ضروریات تاریخ است که چهارده قرن پیش حضرت محمد (صلیاللَّهعلیهوآله) مبعوث شد و مردمانی از عرب و غیر عرب به وی ایمان آوردند. او کتابی آورد و آن را قرآن نامید و آن را به خدای سبحان نسبت داد و این قرآن معارف و کلیاتی از شریعت را در خود داشت که پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) مردم را به آن فراخواند؛ همچنین از مسلّمات تاریخ است که آن جناب با همین قرآن تحدی کرد و آن را معجزه نبوت خود خواند و نیز هیچ سخنی نیست در این که قرآن موجود همان قرآن است که او بر مردم معاصر خویش قرائت کرد. چنین نبود که این کتاب از میان برود و کتابی دیگر نظیر آن یا غیر آن را کسانی دیگر باز نویسند و به آن جناب نسبت دهند. این حقیقت را همه، حتی مخالفان پذیرفتهاند. تنها م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 