پاورپوینت کامل حدیث و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حدیث و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل حدیث و أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

کلیدواژه: حدیث «وأنت خلیفتی من بعدی»، سند معتبر، منابع اهل سنت، امامت حضرت علی (علیه‌السلام).

پرسش: آیا روایت «وأنت خلیفتی من بعدی» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟

پاسخ: یکی از ادله صریح بر خلافت و امامت بلافصل امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، روایت معروف «وانت خلِیفتِی فِی کل مؤمِنٍ مِن بعدِی» با است که در منابع اهل‌سنت با سند معتبر نقل شده است.

فهرست مندرجات

۱ – متن حدیث
۲ – نقل روایت با تحقیق البانی
۲.۱ – تصحیح روایت از سوی البانی
۳ – نقل روایت با تحقیق باسم جوابره
۴ – بررسی سند روایت
۴.۱ – عمرو بن ابی‌عاصم
۴.۲ – محمد بن مثنی
۴.۳ – یحیی بن حماد
۴.۴ – وضاح بن عبدالله
۴.۵ – یحیی بن سلیم بن بلج
۴.۶ – عمرو بن میمون
۴.۷ – ابن‌عباس
۵ – بررسی دیدگاه منسوب به بخاری درباره ابوبلج
۵.۱ – عدم صحت تضعیف ابوبلج توسط بخاری
۵.۱.۱ – تردید احمد شاکر در انتساب
۵.۱.۲ – عدم ثبوت انتساب این سخن به بخاری
۵.۲ – عدم تضعیف ابوبلج با جمله فیه نظر
۵.۲.۱ – بی‌دلیل بودن تضعیف بخاری
۵.۲.۲ – کفایت وثاقت راوی با توثیق ابن‌معین
۵.۲.۳ – روایت شعبه از افراد ثقه
۵.۲.۴ – خرده‌گیری ابن‌حجر به‌خاطر تشیع ابوبلج
۶ – تصحیح روایت ابوبلج توسط بزرگان اهل‌سنت
۷ – برخورد دوگانه با روایات ابوبلج
۷.۱ – تناقض‌گویی شعیب الارنؤوط
۷.۲ – تناقض‌گویی البانی درباره روایت ابوبلج
۷.۲.۱ – تناقض اول
۷.۲.۲ – تناقض دوم
۷.۲.۳ – تناقض سوم
۸ – نتیجه‌گیری نهایی
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

متن حدیث

عمرو بن ابی‌عاصم در کتاب السنه خود می‌نویسد:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی، حَدَّثَ نَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا اَبُو عَوَانَهَ، عَنْ یَحْیَی بْنِ سُلَیْمٍ اَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنِ ابن‌عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم):…
وَخَرَجَ النَّاسُ فِی غَزْوَهِ تَبُوکَ، فَقَالَ عَلِیٌّ: اَخْرُجُ مَعَکَ، قَالَ: «لا»، قَالَ: فَبَکَی، قَالَ: «اَفَلا تَرْضَی اَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، اِلا اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ، وَاَنْتَ خَلِیفَتِی فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی».

ابن‌عباس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که مردم به جنگ تبوک رفتند، علی (علیه‌السّلام) به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کرد، من هم با شما خارج شوم؟ فرمود: خیر. ابن‌عباس گفت: پس علی (علیه‌السّلام) گریه کرد. رسول خدا فرمود: آیا راضی نمی‌شوی که منزلت تو برای من همانند منزلت‌ هارون برای موسی باشد، جز این‌که تو پیامبر نیستی و این‌که تو بعد از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی؟

نسائی در خصائص امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، با همان سند و با این تعبیر نقل کرده است:
اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْوَضَّاحُ، وَهُوَ اَبُو عَوَانَهَ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَی، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَیْمُونٍ، قَالَ: ” اِنِّی لَجَالِسٌ اِلَی ابن‌عَبَّاسٍ….
وَخَرَجَ بِالنَّاسِ فِی غَزْوَهِ تَبُوکَ، فَقَالَ عَلِیٌّ: اَخْرُجُ مَعَکَ؟ فَقَالَ: لا، فَبَکَی، فَقَالَ: اَمَا تَرْضَی اَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، اِلا اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ؟ ثُمَّ قَالَ: اَنْتَ خَلِیفَتِی، یَعْنِی فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی.

نقل روایت با تحقیق البانی

ابن‌ابی‌عاصم شیبانی یکی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای اواخر قرن سوم هجری، این روایت را در کتاب «السنه» با سند معتبر ذیل نقل کرده است:
ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّی، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ اَبِی عَوَانَهَ، عَنْ یَحْیَی بْنِ سُلَیْمٍ اَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنِ ابن‌عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ: ” اَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، اِلا اَنَّکَ لَسْتَ نَبِیًّا، اِنَّهُ لا یَنْبَغِی اَنْ اَذْهَبَ اِلاوَاَنْتَ خَلِیفَتِی فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی”.

ابن‌عباس می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وسلّم) برای علی فرمود: تو برای من، همانند‌ هارون نسبت به موسی هستی؛ جز این‌که تو پیامبر نیستی. همانا سزاوار نیست که من از میان شما برده شوم، مگر این‌که تو جانشین من در میان تمام مؤمنان بعد از من هستی.

تصحیح روایت از سوی البانی

البانی وهابی روایات کتاب «السنه» ابن‌ابی‌عاصم را تحقیق کرده و نام آن را «ظلال الجنه فی تخریج السنه» گذاشته است.

وی در ذیل این روایت می‌نویسد:
۱۱۸۸. اسناده حسن. ورجاله ثقات رجال الشیخین غیر ابی بلج واسمه یحیی بن سلیم بن بلج. قال الحافظ: «صدوق ربما اخطا».
سند روایت حسن و رجال سند همه موثق و رجال آن از راویان بخاری و مسلم هستند، جز ابی‌بلج (که از راویان بخاری و مسلم نیست)، و نام ابی‌بلج، یحیی بن سلیم بن بلج است. حافظ (ابن‌حجر عسقلانی) گفته است: او راستگو است.

نقل روایت با تحقیق باسم جوابره

دکتر باسم بن فیصل جوابره، از اساتید علوم حدیث دانشکده اصول دین در دانشگاه امام محمد بن سعود ریاض عربستان است. او نیز روایات کتاب «السنه» ابن‌ابی‌عاصم را تحقیق و تصحیح کرده است.

بعد از نقل روایت با سند فوق در پاورقی آن در صفحه ۸۰۰ می‌نویسد:
اسناده حسن. رجاله رجال الشیخینغیر ابی بلج واسمه یحیی بن سلیم بن بلج، قال الحافظ: صدوق ربما اخطا. وله شواهد سیاتی.
سند روایت حسن است. رجال روایت از راویان بخاری و مسلم هستند، جز ابی‌بلج (که از راویان بخاری و مسلم نیست)، و نام ابی‌بلج، یحیی بن سلیم بن بلج است. حافظ (ابن‌حجر عسقلانی) گفته است: او راستگو است و چه‌بسا اشتباه هم می‌کرده است. این روایت شواهدی هم دارد که به زودی ذکر می‌شود.

بررسی سند روایت

برای صحت و سقم روایت، بررسی سند روایت لازم است.

عمرو بن ابی‌عاصم

عمرو بن الضحاک، نویسنده کتاب، هر چند که به‌ اندازه پسرش (احمد بن عمرو بن الضحاک، نویسنده الآحاد والمثانی) مشهور نیست؛ ولی او از اساتید ابن‌ماجه قزوینی است و بزرگان اهل سنت او را توثیق کرده‌اند.

ابن‌حجر عسقلانی در شرح حال او می‌نویسد:
عمرو بن الضحاک بن مخلد البصری ولد ابی عاصم النبیل ثقه کان علی قضاء الشام من الحادیه عشره مات سنه اثنتین واربعین ق.
عمرو بن الضحاک، ثقه است و از سال یازدهم (قرن سوم) قاضی شام بوده است.

و ابن‌حبان شافعی درباره او می‌گوید:
عمرو بن ابی عاصم النبیل یروی عن ابیه ثنا عنه محمد بن الحسن بن قتیبه وغیره من شیوخنا کان علی قضاء الشام مستقیم الحدیث.
عمرو بن ابی‌عاصم، که از پدرش روایت شنیده، محمد بن الحسن و دیگر بزرگان ما از او روایت نقل کرده‌اند و قاضی شام بوده، احادیثش درست است.

محمد بن مثنی

از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته، ذهبی او را این چنین می‌ستاید:
محمد بن المثنی ابو موسی العنزی الحافظ عن بن عیینه وعبد العزیز العمی وعنه الجماعه وابو عروبه والمحاملی ثقه ورع مات ۲۵۲ ع.
محمد بن موسی، حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ است)، ثقه و پرهیزکار بود.

ابن‌حجر درباره او می‌گوید:
محمد بن المثنی بن عبید العنزی بفتح النون والزای ابو موسی البصری المعروف بالزمن مشهور بکنیته وباسمه ثقه ثبت من العاشره وکان هو وبندار فرسی رهان وماتا فی سنه واحده ع.
محمد بن المثنی، ثقه و استوار بود.

یحیی بن حماد

از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته، ذهبی در شرح حال او می‌نویسد:
یحیی بن حماد الشیبانی مولاهم ختن ابی عوانه وراویته له عن عکرمه بن عمار وشعبه وعنه البخاری والدارمی والکدیمی ثقه متاله توفی ۲۱۵ خ م ت س ق
یحیی بن حماد از عکرمه بن عمار و شعبه روایت شنیده و بخاری، دارمی و کدیمی از او نقل کرده، مورد اعتماد و خدا شناس بود.
ابن‌حجر عسقلانی می‌گوید:
یحیی بن حماد بن ابی زیاد الشیبانی مولاهم البصری ختن ابی عوانه ثقه عابد من صغار التاسعه مات سنه خمس عشره خ م خد ت س ق.
یحیی بن حماد، مورد اعتماد و عابد بود.

وضاح بن عبدالله

از روات، بخاری، مسلم و سایر صحاح سته، ذهبی او را «ثقه» و «متقن» می‌داند:
وضاح بن عبدالله الحافظ ابو عوانه الیشکری مولی یزید بن عطاء سمع قتاده وابن‌المنکدر وعنه عفان وقتیبه ولوین ثقه متقن لکتابه توفی ۱۷۶ ع.
ابن‌حجر نیز می‌نویسد:
وضاح بتشدید المعجمه ثم مهمله الیشکری بالمعجمه الواسطی البزاز ابو عوانه مشهور بکنیته ثقه ثبت من السابعه مات سنه خمس او ست وسبعین ع
وضاح، ثقه، استوار و از طبقه هفتم روات بود.

یحیی بن سلیم بن بلج

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد:
ابو بلج الفزاری الواسطی، ویُقال: الکوفی، وهو الکبیر، اسمه: یحیی بن سلیم بن بلج…
قال اسحاق بن منصور، عن یحیی بن مَعِین: ثقه. وکذلک قال محمد بن سعد، والنَّسَائی، والدار قطنی. وقَال البُخارِیُّ: فیه نظر. وَقَال ابو حاتم: صالح الحدیث، لا باس به.
ابوبلج فزاری، اسحاق بن منصور از یحیی بن معین نقل کرده است که او «ثقه» است، همچنین محمد بن سعد، نسائی و دارقطنی او را توثیق کرده‌اند. بخاری گفته: در او اشکال است، ابوحاتم گفته: حدیثش صالح است و در خود او اشکالی نیست.
ذهبی در کتاب الکاشف درباره او می‌نویسد:
ابو بلج الفزاری یحیی بن سلیم او بن ابی سلیم عن ابیه وعمرو بن میمون الاودی وعنه شعبه وهشیم وثقه بن معین والدارقطنی وقال ابو حاتم لا باس به وقال البخاری فیه نظر ۴
یحیی بن سلیم، یحیی بن معین و دارقطنی او را توثیق کرده‌اند، ابوحاتم گفته: اشکالی در او نیست و بخاری گفته: در او اشکالی است.
و ابن‌حجر در لسان المیزان می‌گوید:
یحیی بن سلیم ان ابو بلج الفزاری عن عمرو بن میمون وعنه شعبه وهشیم وثقه بن معین والنسائی والدارقطنی.
یحیی بن معین، نسائی و دارقطنی او را توثیق کرده‌اند.

و در تقریب التهذیب او را صدوق دانسته؛ اما گفته است که برخی وقت‌ها اشتباه می‌کرده:
ابو بلج بفتح اوله وسکون اللام بعدها جیم الفزاری الکوفی ثم الواسطی الکبیر اسمه یحیی بن سلیم او بن ابی سلیم او بن ابی الاسود صدوق ربما اخطا من الخامسه ۴
ابو بلج، بسیار راستگو است؛ ولی گاهی اشتباه می‌کرده است.

عمرو بن میمون

از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته:
عمرو بن میمون الاودی عن عمر ومعاذ وعنه زیاد بن علاقه وابو اسحاق وابن‌سوقه کثیر الحج والعباده وهو راجم القرده مات ۷۴ ع
عمرو بن میمیون، زیاد به حج می‌رفت و اهل عبادت بود، او همان کسی است که میمون را سنگسار کرد.

عمرو بن میمون الاودی ابوعبدالله ویقال ابو یحیی مخضرم مشهور ثقه عابد نزل الکوفه مات سنه اربع وسبعین وقیل بعدها ع.
عمرو بن میمون که به او ابویحیی گفته می‌شود، مخضرم (کسی که زمان جاهلیت و اسلام را درک کرده)، مشهور، مورد اعتماد و اهل عبادت بود.

قضیه سنگسار کردن میمون در جاهلیت را بخاری در صحیح خود نقل کرده است:
حدثنا نُعَیْمُ بن حَمَّادٍ حدثنا هُشَیْمٌ عن حُصَیْنٍ عن عَمْرِو بن مَیْمُونٍ قال رایت فی الْجَاهِلِیَّهِ قِرْدَهً اجْتَمَعَ علیها قِرَدَهٌ قد زَنَتْ فَرَجَمُوهَا فَرَجَمْتُهَا مَعَهُمْ.
نعیم بن حماد از هشیم بن حصین از عمرو بن میمون روایت کرده است که وی گفت: در جاهلیت، میمونی را دیدم که زنا کرده بود، پس گروهی از میمون‌ها دور وی جمع شده و او را سنگسار کردند؛ من نیز به همراه ایشان او را سنگسار کردم!!!

ابن‌عباس

صحابی.
نتیجه آن که سند روایت، هیچ اشکالی ندارد و خلافت و جانشینی امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را ثابت می‌کند.

بررسی دیدگاه منسوب به بخاری درباره ابوبلج

همان‌طور که در شرح حال ابوبلج الفزاری خواندیم، ذهبی و مزی درباره او گفته بودند:
وقال البخاری فیه نظر.

شعیب الارنؤوط، محقق معاصر وهابی، با استناد به همین جمله منسوب به بخاری، روایتی را که در سند آن ابوبلج وجود دارد، تضعیف کرده و گفته:
اسناده ضعیفٌ بهذه السیاقه، ابو بلج ـ واسلمه یحیی بن سلیم، او ابن‌ابی سلیم ـ، وان وثقه غیرُ واحد، قد قال فیه البخاری: فیه نظر….
اسناد این روایت به این مضمون ضعیف است. ابوبلج که اسم او یحیی بن سلیم یا ابن‌ابی‌سلیم است؛ اگر تعدادی از علما او را توثیق کرده‌اند؛ ولی بخاری گفته: در وثاقت او اشکال است.

این اشکال باید در چند جهت محور بررسی قرار گیرد:
الف: آیا بخاری، درباره این شخص چنین جمله‌ای را گفته است یا خیر؟
ب: آیا این جمله بخاری می‌تواند در برابر توثیقات دیگر بزرگان اهل سنت مقاومت کرده و ضعف محسوب شود؟
ج: آیا کسی از بزرگان اهل سنت، روایت ابوبلج را تصحیح کرده است یا خیر؟
د: برخورد دوگانه بزرگان اهل سنت، با روایات ابوبلج.

عدم صحت تضعیف ابوبلج توسط بخاری

اما بخش اول بحث که آیا اصلا بخاری چنین جمله‌ای را درباره ابوبلج گفته یا خیر. برای بررسی صحت و سقم این انتساب به دو نکته اشاره می‌کنیم.

تردید احمد شاکر در انتساب

استاد احمد شاکر از محققان سرشناس حال حاضر اهل سنت، روایتی را که در سند آن ابوبلج قرار دارد، تصحیح کرده و از اشکالاتی که به راوی این روایت «ابوبلج الفزاری» گرفته شده، این‌گونه پاسخ داده است.
(۳۰۶۲) اسناده صحیح، ابو بلج، بفتح الباء وسکون اللام و آخره جیم: اسمه «یحیی بن سلیم» ویقال «یحیی بن ابی الاسود» الفزاری، وهو ثقه، وثقه ابن‌معین وابن‌سعد والنسائی والدارقطنی وغیرهم.
وفی التهذیب ان البخاری قال: «فیه نظر»! وما ادری این قال هذا؟، فانه ترجمه فی الکبیر ۴/۲/۲۷۹-۲۸۰ ولم یذکر فیه جرحاً، ولم یترجمه فی الصغیر، ولا ذکره هو والنسائی فی الضعفاء، وقد روی عنه شعبه، وهو لا یروی الا عن ثقه.

اسناد این روایت صحیح است. ابوبلج … ثقه است، یحیی بن معین، محمد بن سعد، نسائی، دارقطنی و دیگران او را توثیق کرده‌اند. در تهذیب آمده است که بخاری گفته: «در وثاقت او اشکال است» نمی‌دانم که بخاری این سخن را در کجا گفته است؛ چراکه در شرح حال او در تاریخ کبیر، هیچ اشکالی به او نگرفته است، در تاریخ صغیر اصلاً از او نام نبرده است، در کتاب ضعفا نیز نام او را ذکر نکرده، نسائی نیز او را در زمره ضعفا نیاورده است. شعبه بن الحجاج از او روایت نقل کرده است؛ درحالی که او جز از افراد ثقه از کسی دیگری روایت نقل نمی‌کند.

عدم ثبوت انتساب این سخن به بخاری

همان‌طور که احمد شاکر گفته‌اند، بخاری در هیچ‌یک از کتاب‌های خود ابوبلج الفزاری را تضعیف نکرده است و در تاریخ کبیر بدون این‌که او را تضعیف کند، نام برده است:
یحیی بن ابی‌سلیم قال اسحاق نا سوید بن عبد العزیز وهو کوفی ویقال واسطی ابو بلج الفزاری روی عنه الثوری وهشیم ویقال یحیی بن ابی الاسود وقال سهل بن حماد نا شعبه قال نا ابو بلج یحیی بن ابی سلیم.
پس در اصل انتساب این سخن به بخاری باید تردید کرد؛ اما منشأ این انتساب چه کسی است؟

نخستین بار این سخن را ابن‌عدی در کتاب الکامل خود به بخاری نسبت داده و گفته:
یحیی بن ابی سلیم ابو بلج الفزاری ثنا علان ثنا بن ابی مریم سمعت یحیی بن معین یقول ابو بلج یحیی بن ابی سلیم، سمعت ابن‌حماد یقول قال البخارییحیی بن ابی سلیم ابو بلج الفزاری سمع محمد بن حاطب وعمرو بن میمون فیه نظر.
یحیی بن ابی‌سلیم، ابوبلج الفزاری، از یحیی بن معین شنیدم که ابوبلج همان یحیی بن ابی‌سلیم است. از ابن‌حماد شنیدم که بخاری گفته: یحیی بن ابی‌سلیم ابوبلج فزاری که از محمد بن حاطب و عمرو بن میمون روایت شنیده، در وثاقت او اشکال است.
در حالی که ناقل این سخن؛ یعنی ابن‌حماد که همان محمد بن احمد بن حماد الدولابی باشد، توسط خود ابن‌عدی تضعیف شده است؛ چنان ذهبی در تاریخ الاسلام درباره او می‌نویسد:
محمد بن احمد بن حماد بن سعید بن مسلم.
ابوبشر الانصاری الدولابی الحافظ الوراق. من اهل الری… وعنه: عبد الرحمن بن ابی حاتم، وعبدالله بن عدی، والطبرانی … قال الدارقطنی: تکلموا فیه، وما یتبین من امره الا خیر. وقال ابن‌عدی: ابن‌حماد متهم فیما یقوله فی نعیم بن حماد لصلابته فی اهل الری.
قلت: رمی نعیم بن حماد بالکذب.
وقال ابن‌یونس: کان من اهل الصنعه، وکان یضعف.
محمد بن احمد بن حماد… از مردم ری بود. عبدالرحمن بن ابی‌حاتم، عبدالله بن عدی و طبرانی از او روایت نقل کرده‌اند. دارقطنی گفته: درباره او حرف‌های زده‌اند؛ درحالی‌که از او جز خیر، دیده نشده است. ابن‌عدی گفته: ابن‌حماد متهم است در آن چه که درباره نعیم بن حماد گفته؛ به خاطر صلابت او درباره اهل ری.
من می‌گویم: او نعیم بن حماد را به به دروغ‌گویی متهم کرده است. ابن‌یونس گفته: شغل او صنعت بود و تضعیف شده است.
نتیجه این‌که: بخاری، ابوبلج را تضعیف نکرده است و انتساب این دیدگاه به بخاری، دروغی بیش نیست.

عدم تضعیف ابوبلج با جمله فیه نظر

بر فرض که بپذیریم بخاری، چنین جمله‌ای را درباره این شخص گفته باشد، آیا این جمله می‌تواند سبب تضعیف او شود؟ آیا این تضعیف می‌تواند در برابر توثیقات بزرگان اهل سنت مقاومت کند؟
بدیهی است که جمله بخاری «فیه نظر»، نمی‌تواند در برابر توثیقات بزرگان علم رجال اهل سنت، تضعیف محسوب شود و به صحت روایت ضرر بزند؛ چراکه بزرگانی همچون یحیی بن معین، دارقطنی، نسائی، محمد بن سعد و ابن‌ ابی‌حاتم او را توثیق کرده‌اند و تضعیف بخاری در برابر توثیقات این بزرگان تاب مقاومت ندارد.
برای توضیح بیشتر این مطلب، به چند نکته اشاره می‌کنیم.

بی‌دلیل بودن تضعیف بخاری

ابواسحاق الحوینی، تضعیف بخاری را بی‌دلیل می‌داند:
ابواسحق الحوینی، یکی از دیگر از محققان معاصر سنی مذهب، محقق کتاب خصائص نسائی در روایتی که ابوبلج در سند آن قرار دارد، می‌گوید:
اسناده حسن.
… وابو بلج بن ابی سلیم وثقه ابن‌معین وابن‌سعد والمصنف والدارقطنی وقال ابوحاتم: «صالح الحدیث لا باس به».
اما البخاری فقال: «فیه نظر» (! ) وهذا جرح شدید عنده لا اری مُسَوِّغٍ له الا ان یکون قاله فیه لکونه روی حدیثا عن عمرو بن میمون عن عبدالله بن عمرو «لیاتین علی جهنم زمان تخفق ابوابها لیس فیها احد» فانهم انکروا علی ابی بلج ان یحدث بهذا.
قلت: وهذا الحدیث اخرجه یعقوب بن… وقال الذهبی فی «المیزان: » «وهذا الخبر من بلایاها».
فالظاهر ان من جرحه انما کان لهذا الخبر وهذا لا یقتضی رد جمع مرویاته و انما یرد ما علی انه خالف فیه او نحو ذلک. والله اعلم.

سند این روایت «حسن» است. ابوبلج را یحیی بن معین، محمد بن سعد، نویسنده کتاب (نسائی) و دارقطنی توثیق کرده‌اند. ابوحاتم گفته: روایات او صالح است و در خود او اشکالی نیست. اما بخاری گفته که در وثاقت او اشکال است. و این تضعیف، از دیدگاه بخاری تضعیف شدید است که من دلیل برای آن نمی‌بینم؛ مگر روایتی که او از عمرو بن میمون از عبدالله بن عمر نقل کرد که «روزگاری بر جهنم خواهد گذشت که در آن‌را باز می‌کنند؛ در حالی که هیچ کس در آن باقی نمانده است» علما بر ابوبلج به خاطر نقل این روایت اشکال کرده‌اند. من می‌گویم: این حدیث را یعقوب… نقل کرده است… ذهبی در میزان گفته: این روایت از بلاهای ابوبلج است.
ظاهراً اشکال بر او به خاطر نقل همین روایت است؛ در حالی که سبب نمی‌شود که تمام روایات او را رد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.